كریم اهل بیتعلیهالسلام
سخاوت و گشوده بودن دست انسان یكى از علائم و نشانه هاى ایمان و باور قلبى افراد مى باشد پیامبر خداصلىاللهعلیهوآلهوسلم
مى فرماید: دو خوى نیك است كه خداوند آن دو را دوست مى دارد: حسن خلق و سخاوت و در جاى دیگرى مى فرماید: سخاوت از نشانه هاى ایمان است.
سخاوت از پاكى قلب و از فضایل نفسانى سرچشمه مى گیرد و مشعر آنست كه در قلب انسان رأفت و رحمت نهفته است وطبعا این خوى نیك وقتى فضیلت شمرده مى شود كه بذل و بخشش از روى نیكخواهى و علاقه به خیر و خوشى باشد نه به انگیزه ء ریا و ثناگوئى و شنواندن به دیگرى بوده باشد.
سخاوت حقیقى آنست كه انسان خیر و نیكى را به انگیزه ء نیكى و احسان را به داعى احسان و نیكى انجام داده باشد این صفت نیك با بهترین صورت و زیباترین جلوه آن در وجود مبارك امام حسن مجتبىعلیهالسلام
متجلى بود آن بزرگوار به مال ومنال ارزش و قیمتى قائل نبود مگر آنكه گرسنگى گرسنه اى یا نیاز نیازمندى یا عقب افتادگى دین مدیونى را بر طرف سازد.
سخاء و بذل و بخشش، جوهره اى از جواهر وجود آن بزرگوار و ركنى از اركان حیات او شمرده مى شد وقتى به آن حضرت عرض شد به چه جهت سائلى را در نمى كنى؟ پاسخ داد: چون من خودم سائل درگاه خداوند فیاض هستم خجالت مى كشم كه خودم سائل باشم و از خداوند بطلبم كه حاجت مرا روا سازد در عین سوال كننده اى را رد كنم خداوند متعال مرا عادت داده است كه نعمتهاى خود را به من سرازیر نماید و من نیاز سائلى را بر طرف نسازم نگران آن هستیم اگر من احسان را قطع كنم او نیز احسانش را قطع نماید.
و در این زمینه انشاء فرمودند:
إذا ما اقانى مسائل، قلت مرحبا
|
|
به من فضله على معجل و من فضله
|
فضل على كلنا فاضل
|
|
وافضل ایام الفتى حین یسأل
|
و در جاى دیگر مى فرماید:
إِنَّ السَّخَاءَ عَلَى الْعِبَادِ فَرِیضَةٌ
|
|
لِلَّهِ یُقْرَأُ فِی كِتَابٍ مُحْكَم
|
وَعَدَ الْعِبَادَ الْأَسْخِیَاءَ جِنَانَهُ
|
|
وَ أَعَدَّ لِلْبُخَلَاءِ نَارَ جَهَنَّم
|
إِنَّ السَّخَاءَ عَلَى الْعِبَادِ فَرِیضَةٌ
|
|
لِلَّهِ یُقْرَأُ فِی كِتَابٍ مُحْكَم
|
وَعَدَ الْعِبَادَ الْأَسْخِیَاءَ جِنَانَهُ
|
|
وَ أَعَدَّ لِلْبُخَلَاءِ نَارَ جَهَنَّم
|
سخاوت بر بندگان خدا فریضه است كه در كتاب خدا خوانده مى شود. خداوند به بندگان سخى وعده بهشت داده است آنچنان كه بر بخیلان آتش جهنم را كسى كه دستش در احسان به خواستگاران نمى گردد او در واقع مسلمان نیست.
بر اساس این روحیه بذل و بخشش فقراء و نیازمندان به سراغش مى رفتند او نیز با احسان و بذل و بخشش خود آنان را كامیاب مى كرد در تاریخ زندگى او موارد بسیارى قید شده است و ما به عنوان نمونه چند مورد را ذكر مى كنیم:
۱. اعرابى به عنوان سوال وارد محضرش گردید امام دستور دادند آنچه در پس انداز و خزانه وجود دارد به او بدهند در آن ده هزار درهم وجود داشت اعرابى گفت: یابن رسول الله شما اجازه ندادید من حاجت خود را ابراز كنم و مدح خود را بازگو نمایم اما تمثل به شعرى فرمودند: ما دوست نداریم آبروى فردى در سوال و درخواست ریخته شود.
۲. از غلامى عبور مى نمودند كه غذا مى خورد و در برابر او سگى قرار گرفته بود هر چه مى خورد به آن حیوان زبان بسته هم مى داد امامعلیهالسلام
پرسید چرا این كار را انجام مى دهى؟
عرض كرد: من خجالت مى كشم خودم چیزى بخورم ولى آن حیوان زبان بسته را محروم سازم. امامعلیهالسلام
احساس كردند در او یكى از بهترین خصلتهاى انسانى وجود دارد پس علاقه پیدا كرد كه در مقابل احسان و نیكى او خدمتى در حق او انجام دهد از اینرو به سراغ مولى و مالك او رفت او را خرید و خانه اى را هم كه در آن زندگى مى كرد از دو بازستاند و در ملكیت او قرار داد.
۳. روزى از برخى از كوچه هاى مدینه عبور مى كرد صدایى را شنید كه از خداوند متعال درخواست ده هزار درهم مى نمود، امامعلیهالسلام
به منزلش رفت و فورا مبلغ درخواستى او را به وى فرستاد.
۴. او بارها مى فرمود «الكثیر عند الله قلیل
» پرداخت هر چه بیشتر در راه خدا باز هم كم و ناچیز است عطاء پرداخت در راه خدا نیازمند پاداش و تشكر افراد نیست.
۵. داستان عبور ایشان و برادرش امام حسینعلیهالسلام
و عموزاده اش عبد الله بن جعفر از پیرزن و گرسنگى مفرطى دچار شدند به چادر پیرزن پناه بردند او تنها گوسفند خود را در مقدم مهمان گرامى ذبح كرد و آنان را سیر وسیراب ساخت در بازگشت از سفر حج وقتى آن پیرزن به مدینه آمد.
امامعلیهالسلام
پول و گوسفندان متعدد و هم چنین امام حسن تعداد گوسفند و پول وعبد الله بن جعفر چندین گوسفند همراه را به او پرداخت نمودند به حدى كه به صورت یك ثروتمند و بى نیاز به چادر خود برگشت به حدى كه وضعیت او مورد حسد و غبطه هم چادرى هاى خویش قرار داشت.
و همگى این احسان و تشكر امام را مى ستودند.
۶. خانه اى از انصار به قیمت ۰۰۰/۴۰۰ درهم خریدارى نمودند به اطلاع امامعلیهالسلام
رسید كه فروشندگان نیاز شدید به پول آن دارند و فروش خانه از آن نظر بوده است كه از ذلت سوال از مردم نجات پیدا كنند.
امامعلیهالسلام
خانه را همراه وجه آن به صاحبانشان برگرداند و به این ترتیب شرف و جوانمردى آنان را تأمین نمود البته این نوع كرامت و سخاء یكى از بهترین و والاترین مراتب جود و بخشش مى باشد.
۷. كنیزى، دسته گلى تقدیم محضر امامعلیهالسلام
نمود، امامعلیهالسلام
فرمودند: تو در راه خدا آزاد هستى انس او را در این سخاوت بى نظیر ملامت نمود امامعلیهالسلام
در پاسخ فرمودند: خداوند متعال ما را این چنین تأدیب نموده است جائى كه مى فرماید: «وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا
»
هنگامى مورد تحیت قرار گرفتید پس با بهتر از آن تحیت انجام دهید، تحیت بهتر از تحیت او همان آزاد و رها ساختن او بود.
۸. فردى به محضر امامعلیهالسلام
آمد و اظهار نیاز نمود امامعلیهالسلام
فرمودند: سوال جز در چند مورد روا نیست، قرض سنگین، فقر شدید، دیه یا غرامت ذمه. سوال كننده گفت: جهت یكى از آن سه مورد آمده ام.
امامعلیهالسلام
فرمودند ۱۰۰ دینار به او پرداخت كردند این شخص به سراغ امام حسینعلیهالسلام
هم رفت او نیز ۹۹ دینار به او پرداخت نمود (و نخواست در برابر برادرش قرار گیرد) او به سراغ عبد الله بن جعفر هم رفت او هفت دینار داد آن مرد داستان بخشش حسنین را بازگو نمود عبد الله پاسخ داد واى بر تو آیا مرا در برابر آنان قرار مى دهى؟
آیا نمى دانى آنان مركز و معدن علم و دانش و مال هستند؟ البته تاریخ نویسان موارد فراوانى از جود و بخشش و كرم این كریم اهل بیتعلیهالسلام
را آورده اند كه ما محض اختصار به موارد فوق بسنده نمودیم طالبان تفصیل مى توانند به حیاة الامام الحسنعلیهالسلام
، قریشى ج ۲/ عیون الأخبار الرضا ابن قتیبه ج ۳، ص ۱۴۰ به بعد / نور الأبصار، شبلنجى ص ۱۱۱ / خصال صدوق صفحات ۱۳۰ مراجعه فرمایند.
رباعى:
نیك و بد خلق پیشت ار یكسانست
|
|
دانم كه تو را بهره اى از عرفانست
|
از مدح و مذمت كسان فارغ باش
|
|
كین شیوه هزار درد را درمانست
|
صاحب روضات الجنان مى افزاید: روایت است از حضرت امام محمد باقرعلیهالسلام
از جابر بن عبد الله انصارى كه گروهى از مردم به نزد امام حسنعلیهالسلام
آمدند و گفتند كه: ما از تو استدعاى بعضى از خوارق عادات و كرامات را داریم چون از پدرت مشاهده كرده ایم از تو نیز مى خواهیم كه ببینیم. حضرت امام حسنعلیهالسلام
فرمود: شما بدان ایمان دارید؟
گفتند: بلى همه ایمان داریم كه تو حجت خدائى همچنان كه پدرت پیشوا و حجت خدا بود. امام فرمود: شما پدرم را مى شناسید؟ گفتند: آرى. ما به صحبت وى بسیار مشرف گشته ایم.
حضرت امام حسنعلیهالسلام
آنجا نشسته بود پرده اى كه بر در خانه دیگر زده بودند، گوشه آن را برگرفت و گفت: بنگرید، آن جماعت چون نگریستند، حضرت أمیر المؤمنین علىعلیهالسلام
را دیدند و گفتند: والله هذا أمیر المؤمنین پس همه گفتند: گواهى مى دهیم كه تو فرزند رسول خدائى و بر خلق پدرت، حجت حقى.
البته كرامات و خرق عادات پیشوایان خیلى بیشتر از آنست كه در عقول و افكار ناقص ما به گنجد از این رو از نقل و بازگوئى آنها خوددارى مى كنیم.