علامه طباطبايى صاحب الميزان فرموده: احسان و نيكى به پدر و مادر بعد از توحيد پروردگار از اوجب واجبات است همانگونه كه حقوقشان بعد از ورزيدن به خدا از اكبر كباير مىباشد لذا آن را بعد از ذكر توحيد بيان كرده و برساير احكام مذكوره آن را مقدم داشته است
مرحوم علامه قدس سره نقل فرموده است: كه پيرمردى پسرش را آورد خدمت رسول خدا صلىالله عليه و آله و گريه مىكرد و عرض كرد: يا رسول الله اين پسر من است زحمت او را بسيار كشيدهام و حالا پير و فقير شدهام و اين پسر من مال بسيارى دارد و انبارهايى از گندم دارد و مويز و جو و خرما و كيسههايى از طلا و نقره دارد و چيزى بمن نمىدهد، حضرت رو كرد به آن پسر فرمودند: چه گويى؟ عرض كرد: يا رسول الله من زيادتر از قوت خود و عيالم چيزى ندارم، حضرت فرمود: من خرج او را در اين ماه مىدهم و تو ماههاى ديگر را بده، پس اسامه را طلبيدند و فرمود: صد درهم به اين مرد بده كه در اين ماه صرف نفقه خود و اهل و عيالش بكند.
باز اول ماه ديگر آمد همان مرد پسرش را آورد خدمت رسول اكرم صلىالله عليه و آله عرض كرد: يا رسول الله باز هم چيزى پسرم به من نمىدهد، آن پسر گفت: من از مال دنيا چيزى ندارم، حضرت فرمودند: دروغ مىگويى مال بسيار دارى وليكن امروز كه شام مىشود تو از پدرت محتاجترى، آنها همين كه آمدند خانه، همسايهها آمدند پيش او كه بيا اين انبارها را ببر بيرون كه از بوى گند آن هلاك شديم، همين كه آمد در انبارها را باز كرد ديد تمام گندمها و جوها و موزيرها و خرماها گنديده، بيچاره اجرت زيادى قرار داد به حمالها كه آنها ببرند.
همه را بردند بيرون همين كه آمد بر سر كيسه پول بردارد و اجرت حمالها را بدهد ديد تمام پولها سنگ شده است، ناچار فرش و ساير اثاث خانه و لباسها را فروخت و اجرت حمالها را داد و فقير شد به طورى كه قادر به قوت خود نبود
.
همنشين حضرت موسى (عليه السلام) در بهشت
روزى حضرت موسى (عليه السلام) در ضمن مناجات به پروردگار خود عرض كرد خدايا مىخواهم همنشينى كه در بهشت دارم ببينم چگونه شخصى است؟ جبرئيل بر او نازل شد و عرض كرد: يا موسى فلان قصاب است در فلان محله همنشين تو خواهد بود، حضرت موسى آمد به دكان ديد جوانى مشغول فروختن گوشت است، شامگاه كه شد جوان مقدارى گوشت برداشت و به سوى منزل روان گرديد.
حضرت موسى همراه او آمد تا درب منزلش و به او گفت: مهمان نمىخواهى؟
جواب گفت: خوش آمدى، او را وارد منزل كرد.
حضرت موسى ديد جوان غذايى تهيه نمود، آنگاه زنبيلى آورد پيرزنى را از درون زنبيل خارج كرد او را شستشو داد، غذايش را با دست خويش به او خورانيد، موقعى كه جوان خواست برود و از مادر جدا بشود پيرزن لب خود را به كلماتى كه مفهوم نمىشد حركت مىدهد بعد از آن جوان براى حضرت موسى غذا آورد، حضرت موسى پرسيد: حكايت تو با اين پيرزن چگونه است؟
عرض كرد: اين پيرزن مادر من است چون مرا مال زيادى نيست كه براى او كنيز بياورم و خدمت كند ناچار خودم خدمت مىكنم، حضرت پرسيد: آن كلمات كه بر زبان جارى كرد چه بود؟
جوان گفت: هر وقت غذا به او مىخورانم مىگويد: خداوند تو را ببخشد و همنشين حضرت موسى در بهشت باشى، حضرت موسى (عليه السلام) فرمود: اى جوان بشارت مىدهم به تو كه خداوند دعاى او را دربارهات مستجاب كرده، جبرئيل به من خبر داد كه در بهشت تو همنشين من هستى
وظيفه فرزند درباره مادر
روايت ديگر درباره عمل كردن يك فرزند درباره مادر:
حضرت امام باقر فرمود: مردى خدمت پيغمبر صلىالله عليه و آله رسيد عرض كرد: يا رسول الله پدر و مادرم خيلى پيرى بر آنها اثر نموده، پدرم از دنيا رفت ولى مادرم شكسته شده است كه مانند بچههاى كوچك غذا نرم كرده و در دهانش مىگذارم و او را در پارچه مانند بچههاى شير خوار مىپيچيدم و در گهواره گذارده مىجنبانيدم تا به خواب برود كار او به جايى رسيد كه گاهى چيزى مىخواست و نمىفهميدم چه مىخواهد؟
از اين رو درخواست كردم از خداوند مرا پستانى شير دار بدهد، او را شير دهم همان طورى كه مرا شير داده است، رسول خدا با ديدن اين جريان قطرات اشك از ديده فرو ريخت و فرمود: اى پسر موقعيت شايانى پيدا كردهاى زيرا تو از خداوند با قلبى پاك و نيتى خالص درخواست كردهاى و خداى متعال دعاى تو را مستجاب نمود.
عرض كرد: يا رسول الله آيا زحمات و حقوق او را جبران كردهام؟ فرمود: هرگز جبران نشده، حتى يك ناله از ناله هايى كه موقع زايمان درد مىكشيد را جبران نكردهاى
روايت ديگر درباره نافرمانى يك فرزند در حق مادر توجه شما را به آن تاريخ جلب مىنمايم:
از حضرت امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه در زمان رسول خدا صلىالله عليه و آله زبان يك فرزندى در مدينه بند آمده بود و مشرف به موت بود رسول خدا بر او وارد شد تشريف آورد بالا سر آن مريض، حضرت فرمود: بگو لا اله الا الله، او نتوانست بگويد، دو مرتبه فرمود: باز نتوانست بگويد، بالا سر آن زنى نشسته.
رسول اكرم صلىالله عليه و آله فرمودند: آيا اين مرد مادر دارد؟ آن زن عرض كرد: بلى، يا رسول الله من مادر او هستم، فرمود، آيا اين پسر شما است، راضى هستى؟
عرض كرد: نه يا رسول الله بلكه بر او غضبناك هستم و شش سال است كه با او تكلم نكردهام، رسول خدا به آن زن فرمود: من دوست دارم كه از فرزند خود راضى شوى، عرض كرد: به احترام شما از او راضى شدم.
پس رسول الله فرمود: لا اله الا الله فورا زبانش باز شد، گفت: لا اله الا الله .
فرمود: بگو
: يا من يقبل اليسير و يعفوا عن الكثير اقبل منى اليسير و اعف عن الكثير انك انت الغفور الرحيم
تمام كلمات را گفت: حضرت پرسيد: چه مىبينى؟
عرض كرد: دو صورت سياه بر من وارد شدند و مىخواهند روح مرا قبض كنند، فرمود: دوباره بخوان همين كلمات را، او خواند، باز فرمود چه مىبينى؟
عرض كرد: آن دو صورت سياه رفتند و دو صورت سفيد بر من وارد شدند پس همان ساعت قبض روح شد او از دنيا رفت، مىشود گفت: بيشتر بلاها و گرفتاريها و فقيريها و كوتاهى عمرها به علت عدم رضايت پدر و مادرها است
اطاعت از مادر
اويس قرنى از جمله كسانى است كه رسول خدا شهادت داد كه اويس اهل بهشت است، خدمت پيغمبر اكرم صلىالله عليه و آله نرسيد ولى خدمت حضرت على (عليه السلام) شرفياب شد و در محضر حضرت بود تا جنگ صفين كشته شد، حضرت رسول فرموده بود: بوى بهشت از جانب قرنى مىوزد و حضرت اظهار شوق مىفرمود به اويس قرنى و مىفرمود: هركه اويس را ملاقات كند از جانب من سلام برساند.
اويس قرنى در يمن شتر چرانى مىكرد و از اجرت او مادر خود را نفقه مىداد، روزى از مادر اجازه گرفت تا به زيارت حضرت رسول اكرم صلىالله عليه و آله برود، مادرش گفت: برو وليكن اگر آن حضرت در خانه نباشد توقف مكن و زود برگرد، چون به زيارت حضرت رفت حضرت رسول صلىالله عليه و آله در خانه نبودند، به جانب يمن رجوع كرد، چون حضرت رسول صلىالله عليه و آله تشريف آوردند نورى در خانه ديدند كه هرگز نديده بودند.
پرسيدند: چه کسی در خانه آمده؟ گفتند: شتر سوارى از يمن اويس نامى آمده بود سلام فرستاد و رفت، پس حضرت فرمودند: كه آرى اين نور اويس است كه در خانه ما ديده مىشود و به هديه گذاشته و خود رفته، مكرر رسول خدا صلىالله عليه و آله مىفرمود: من بوى خدا را از جانب يمن مىيابم
جنابعالى اين جملات را از رسول الله صلىالله عليه و آله مىبينيد درباره اويس بيان فرموده، چه احساس مىفرماييد، اويس غير اين است كه يك نفر اهل يمن آن هم شتر چران حتى پيغمبر را نديد ولى حضرت رسول اكرم صلىالله عليه و آله مىفرمايد: بوى خدا از جانب يمن مىيابم. غير از اين است اويس دستور خدا را عمل مىكند، از يمن آمد مدينه توقف نكرد تا اينكه پيغمبر اكرم را ببيند بعد مراجعه كند چون از طرف مادر مجاز نبود بماند اطاعت از مادر، اطاعت از خدا و رسول است كه اويس انجام داده است.
فضيلت شبهاى ماه مبارك رمضان
براى برادران و خواهران گرامى مقدارى از بركت و رحمت و فضايل ماه مبارك رمضان عرض نمايم:
ببينيد خداوند تبارك و تعالى و آنانى كه توفيق گرفتن روزه را دارند خداوند چه چيز وعده داده:
ابن عباس مىگويد: از رسول خدا: صلىالله عليه و آله شنيدم كه فرمود: هنگامى كه شب اول ماه مبارك فرا مىرسد خداوند همه گناهان امتم را مىآمرزد و براى هر يك از شما پنجاه شهر بنا مىنمايد و دو هزار درجه مقام شما را زيادتر مىكند.
روز دوم: به هر گامى عبادت يك سال منظور گرديده و پاداش يك پيغمبر در نظر گرفته و روزه يكسال براى شما نوشته مىشود.
روز سوم: به عدد هر يك از موهاى بدنتان گنبدى در فردوس از دّر سفيد مرحمت مىكند كه در بالاى آن دوازده هزار خانه از نور و در پايين آن دوازده هزار خانه كه در هر خانه هزار تخت و بر هر تختى حوريه هايى آماده است.
روز چهارم: در بهشت هفتاد هزار قصر به شما اعطا مىفرمايد كه در هر قصرى هفتاد هزار خانه در هر خانهاى پنجاه هزار تخت بر هر تختى حوريههايى آماده به خدمت آنها است كه يكى از آنها از دنيا و آنچه در آن است بهتر است.
روز پنجم: در جنه المأوى هزار هزار شهر مرحمت مىكند كه در هر شهرى هفتاد هزار خانه و در هر خانهاى هفتاد هزار سفره و در هر سفرهاى هفتاد ظرف و در هر ظرفى شصت هزار نوع غذا موجود است كه هيچ كدام به يكديگر شبيه نيستند.
روز ششم: خداوند در داراالسلام صد هزار شهر عطا فرمايد كه در هر شهرى صد هزار خانه در هر خانهاى صد هزار اتاق، در هر اتاقى صد هزار تخت از طلا، طول هر تختى هزار زراع ٥٠٠ متر، بر هر تختى جفتى از حورالعين كه بر آنها است.
روز هفتم: خداوند در جنه النعيم پاداش چهل هزار شهيد و چهل هزار صديق به او مرحمت مىكرد.
روز هشتم: خداوند عمل شصت هزار عابد و شصت هزار زاهد به او عطا مىفرمايد.
روز نهم: خداوند پاداش هزار عالم معتكف و هزار مجاهد به او مرحمت مىكند.
روز دهم: پاداش برآوردن هفتاد هزار حاجت مرحمت نموده، علاوه بر اين خورشيد، ماه، ستارگان، پرندگان، درندگان، جنبندگان، ماهيان درياها، برگهاى درختان، سنگهاى كوهها و غيره براى او طلب آمرزش مىكنند.
روز يازدهم: خداوند ثواب چهار حج و عمره كه در هر حجى پيامبرى از پيامبران و در هر عمره با صديق يا شهيد كه در او باشد براى شما مقرر فرموده است.
روز دوازدهم: خداوند سيئات شما را به حسنات تبديل نموده و آنها را چندين برابر افزايش داده و براى هر حسنهاى هزار هزار حسنه مىنويسد.
روز سيزده: خداوند براى شما مثل عبادت اهل مكه و مدينه مىنويسد و به اندازه هر سنگ و كلوخى كه ما بين مكه و مدينه است شفاعت مرحمت مىكند.
روز چهاردهم: مثل آن است كه با هر کدام حضرت آدم و نوح و ابراهيم و موسى و داود و سليمان عليهم السلام ملاقات نموده و با هر پيغمبرى دويست سال عبادت كرده باشد.
روز پانزدهم: خداوند حاجات دنيا و آخرت شما را بر آورده و آنچه به حضرت ايوب عليه السلام مرحمت فرموده به شما عطا فرمايد.
روز شانزدهم: زمانى كه از قبر خارج شديد خداوند به شما شصت حله براى پوشش و شترى كه سوار مىشويد عطا كند و ابرى را فرستد كه از گرما و حرارت آن روز شما را سايه افكند.
روز هفدهم: خداوند مىفرمايد: من آنها را با پدرانشان آمرزيدم و سختيهاى روز قيامت را از آنها بر داشتم.
روز هجدهم: خداوند متعال جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و حمله عرش و فرشتگان را امر فرمايد كه سال آينده براى امت محمد صلىالله عليه و آله طلب مغفرت نمايد و در روز قيامت ثواب اهالى جنگ بدر را به شما مرحمت فرمايد.
روز نوزدهم: فرشتگان آسمانها و زمين هر روز براى قبور شما از خداوند اجازه مىگيرد و با آنها هديه و نوشابهاى كه تقديم مىدارد.
روز بيستم: خداوند هفتاد هزار ملك را به شما موكل نمايد كه شياطين را از شما رانده و شما را حفظ و نگهدارى و به ازاى هر روزه كه گرفتهايد ثواب صد سال روزه به شما عطا نمايد و به هر آيه از قرآن كه تلاوت فرمايد هزار حورى عطا فرمايد.
روز بيست و يكم: قبر شما را به اندازه هزار فرسخ گشاده مىنمايد و صورتهاى شما را مانند صورت حضرت يوسف زيبا و خوشرو نمايد.
روز بيست و دوم: خداوند ملك الموت را آنچنان كه بسوى انبياء مىفرستد بر مىانگيزد و ترس نكير و منكر را از شما دور مىسازد، غصه دنيا و عذاب آخرت را از شما بر مىدارد.
روز بيست و سوم: براى عبور از پل صراط او را با پيامبران و صديقين و شهدا محشور نمايد.
روز بيست و چهارم: از دنيا نمىرود مگر آنكه جاى خود را در بهشت مىبيند و هر فردى ثواب هزار مريض و هزار غريب كه اطاعت خدا كند داده مىشود و ثواب آزاد كردن هزار بنده از فرزندان اسماعيل به او عطا مىشود.
روز بيست و پنجم: خداوند خطاب مىكند: اى امت محمد به عزت و جلالم سوگند چنان شما را به بهشت وارد كنم كه همه شگفت زده شوند به هر يك از شما هزار تاج عطا مىكنم و بر شترى كه از نور آفريدهام سوار كنم كه زمام آن از نور و در آن هزار حلقه از طلا و در هر حلقه فرشتهاى نيزه به دست از او محافظت كند تا داخل بهشت گردد.
روز بيست و ششم: خداوند با رحمت به شما نظر كند و همه گناهان شما را غير از خونريزى و غارت اموال بيامرزد، خانه شما را روزى هفتاد مرتبه از غيبت و دروغ و بهتان پاك سازد.
روز بيست و هفتم: مثل آن است كه شما مومن و مومنه را يارى نموده و هفتاد هزار برهنه را پوشانيده و هزار مجاهد در راه خدا خدمت كرده.
روز بيست و هشتم: خداوند در جنه الخلد صد هزار شهر از نور مرحمت مىكند و در جنه المارى صد هزار قصر از نقره عطا فرمايد و در جنه الفردوس صد هزار شهر كه هر شهرى صد هزار حجره دارد مقرر فرموده.
روز بيست و نهم: خداوند هزار هزار گنبدى سفيد و نورانى و در هر گنبدى تختى روى آن هزار فرش و بالاى هر فرش زنى بسيار زيبا با چشمانى مشكى عطا فرمايد.
روز سىام: خداوند براى هر روزى كه گذشته ثواب هزار شهيد و هزار صديق و عبادت پنجاه سال و روزه دوهزار روز بنويسد و براى شما به عدد آنچه رود نيل مىروياند درجه عطا مىفرمايد و با پيامبران وارد بهشت خواهند شد
.
اى كريمى كه از خزانه غيب گبر و ترسا وظيفه خور دارى
دوستان را كجا كنی محروم كه با دشمنان اين نظر دارى
خواننده محترم مخفى نماند بر شما كه اين همه فضائل از ماه مبارك رمضان مطالعه فرموديد، شرايطى هم ذكر فرمودهاند: و آن حفظ كردن اعمال است كارى از ما سر نزند كه به كلى اجر خود را از بين ببريم، روزه دار باشيم، اما يك نگاهى به همسايگان نكنيم، روايت دارد از حضرت رسول اكرم:
ما آمن بى من بات شبعان و جاره جائع
ايمان نياورده و به من كسى كه سير بخوابد و همسايه آن گرسنه باشد.