تعيين شب قدر
در اين كه شب قدر، بيش از يك شب در سال نيست و در اين كه آن شب در ماه مبارك رمضان واقع شده است، نزد ما خلافى نيست، اما در تعيين يكى از شب هاى ماه رمضان، به عنوان شب قدر، بين علما و دانشمندان، اختلاف وجود دارد. و همان طور كه «صلوة وسطى» در بين نمازهاى پنج گانه و «اسم اعظم» در ميان اسماى الهى و «ساعت استجابت دعا» در ساعت هاى روز جمعه و «ولى خدا» در بين بندگان و «رضاى خدا» در طاعات و «سخط خود را» در سيئات گذاشته است
و وقت قيام ساعت و هنگام قيام امام زمان (عج) و وقت مرگ را نيز مشخص نفرموده است - تا اهل معصيت آنها را وسيله نيل به مقاصد خود قرار ندهند - و در مقابل، مومنان بيشتر مراقب اعمال و رفتار خود باشند و كليه نمازهاى روزانه را با توجه و دقت كامل انجام دهند و كليه اسماى الهى را نيز مواظبت كنند و به همه بندگان احترام نمايند و روز جمعه به دعا بيشتر همت گمارند، زيرا:
چه هر گوشه، تير نياز افكنى
|
|
اميد است ناگه كه صيدى زنى
|
و قيام قيامت، مخفى است تا مردم از وقوع ناگهانى او وحشت داشته باشند و شب قدر، نيز مستتر و مخفى است و دقيقا مشخص نيست؛ اما بى گمان اين عدم تعيين به نفع بندگان است و در روايت آمده است كه:
(
قيل لاميرالمؤ منين
عليهالسلام
: اخبرنا عن ليلة القدر؟ قال: ما اءخلوا من ان اكون اعلمها و لست اشك ان الله انما يسترها عنكم، نظرا لكم، لاءنه لو اعلمكموها عملتم فيها و تركتم غيرها.
)
به امير مؤ منان على
عليهالسلام
گفتند: ما را از شب قدر آگاه كن. فرمود: خالى از اين نيستم كه آن را بدانم. شك ندارم كه خداوند به خاطر كمك كردن و مهلت دادن به شما آن را از شما مى پوشاند، چون اگر آن را به شما اعلام مى كرد، در همان شب عمل مى كرديد و در غير آن شب، عبادت را ترك مى كرديد.
بنابراين شايد حكمت اخفا و مجهول ماندن آن اين باشد كه مومنان، شبهاى بيشترى را قدر بدانند و به آرزوى درك فضيلت آن به كارهاى نيك و عبادت بيشترى پرداخته و از معاصى و زشتيها دورى گزينند و در پرستش خداوند تلاش نمايند.
علت ديگر اين امر را اين گونه گفته اند:
هنگامى كه بنده با اين كه يقين به ليله القدر ندارد و در اطاعت و بندگى، كوشش و جهدى به سزا انجام داد تا شايد آن شب را درك كند، خداوند متعال در برابر ملائكه به انسان مباهات مى كند و مى گويد:
اين همان موجودى است كه آنان را مفسد و خون ريز، معرفى مى كرديد؛ اينكه تلاش و كوشش او را در شبى كه احتمال شب قدر بودن آن مى رود بنگريد و قضاوت كنيد كه اگر يقين به آن شب داشت، چگونه اطاعت و بندگى مرا مى نمود؛ در اين هنگام روشن شد كه: انى اعلم ما لا تعلمون...
علت ديگر هم اين كه اگر اين شب خجسته معين بود، برخى بر اثر توفيق احياى آن، مبتلا به عجب و غرور مى گردند و اگر معين نباشد، بر اثر تمرين و مراقبت بيشتر، ملكات فاضله در نفسشان راسخ تر مى گردد و از بركات و پاداش هاى بيشتر بهره مى گيرند.
استاد على كريمى جهرمى در كتاب حول ليلة القدر وجوهى براى اختفاى اين شب ذكر كرده اند، كه از آن جمله است:
اگر اين شب معلوم بود، حرمت و عظمت در خور شأن را در نظر مردم نداشت. سيره مردمان بر اين است كه براى هر چه از ديد آنان مخفى است، احترام بيشترى قائلند، چنان كه احترام گذارى آنان بر قبور ائمه و اعتاب آن بزرگواران كه در مسيرهاى دور و دراز است، بيشتر از قبورى است كه در شهر و محل سكونت آنهاست و لذاست كه در عزلت، عزت و كرامت است، اما در معاشرت پياپى، ذلت و مهانت.
و در كشكول شيخ بهايى مى خوانيم:
در مشهد رضوى، در ماه ذى القعده، سال 1007 اين اشعار را گفتم:
تو ز ديو نفس اگر جويى امان
|
|
رو نهان شو، چون پرى از مردمان
|
چون شب قدر از همه مستور شد
|
|
لاجرم از پاى تا سر، نور شد
|
اسم اعظم چون كسى نشناسدش
|
|
سرورى بر كل اسما بايدش
|
گنج خواهى، كنج عزلت كن مقام
|
|
واستتر واستخف، عن كل الاءنام
|
تا تو نيز از خلق پنهانى همى
|
|
ليله القدرى و اسم اعظمى
|
در شب ديگر كه اين اشعار را گفتم، در خواب ديدم كه پدرم رقعه اى به من داد، چون ملاحظه كردم، ديدم بر بالاى آن اين آيه شريفه مرقوم است:
(
تلك الدار الاخره نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقين.
)
شايد هم به منظور تعظيم و بزرگداشت آن، معين اش نكرده اند تا بندگان خطاپيشه با انجام گناه، حرمت آن را نشكنند و مورد خشم پروردگار قرار نگيرند.
از ابن عباس روايت كرده اند كه جمله ليله القدر سه بار در سوره قدر تكرار شده و مجموع حروف ليله القدر نه حرف است و حاصل ضرب سه در نه، بيست و هفت است، به همين مناسبت بايد شب قدر، شب بيست و هفتم باشد.
در كتاب احكام القرآن ابن عربى معافرى اندلسى مالكى، درباره تعيين «شب قدر» گويد:
شب 27 رمضان، شب قدر است، زيرا علما حروف سوره قدر را شمرده اند و چون به كلمه «هى» رسيدند، آن را 27 حرف يافتند و دانستند كه شب قدر، 27 رمضان است.
البته اين روش برداشت از قرآن در نزد مفسران و محققان ما ناصحيح است؛ دانشمند شهير شيعه، مرحوم محمد جواد مغنيه، پس از نقل اين كلام مى گويد:
اين نبوغ در استنتاج و اين ورع در تفسير كلام خدا، شى ء عجيب و غريبى نيست از كسى كه در مقام تعليق زدن بر فتواى امام شافعى مى نويسد: «هذا كلام من لم يذق طعم الفقه»
و نيز در تعليق بر فتواى امام ابو حنيفه گويد: «هذا فقه ضعيف. »
در هر حال برخى تصور كرده اند كه همه شب هاى ماه رمضان، احتمال قدر بودن را دارد. و بعضى با استفاده از بعضى روايات، شب اول و برخى شب هفدهم
و عده اى شب نوزدهم را شب قدر معرفى كرده اند.
جمع كثيرى به استناد روايات فراوان ديگر معتقدند كه در دهه آخر ماه رمضان است و اين قول، اتقان بيشترى دارد.
اينك، به پاره اى روايات كه مستند قول اخير است، اشاره مى كنيم:
1. حمران از امام پنجم
عليهالسلام
درباره آيه (انا اءنزلناه فى ليلة مباركة)
مى پرسد. امام باقر
عليهالسلام
در جواب مى فرمايد:
(
نعم ليله القدر، فى كل سنه، فى شهر رمضان، فى عشر الاواخر؛
)
بلى، آن شب قدر است كه در تمام سالها در دهه آخر رمضان واقع شده است.
2. پيامبر اكرم
صلىاللهعليهوآلهوسلم
مى فرمايند:
(
التمسوها فى العشر الاواخر
)
؛
شب قدر را در دهه آخر ماه مبارك رمضان بجوييد.
3. و نيز نقل است كه:
(
ان النبى
صلىاللهعليهوآلهوسلم
كان يوقظ اهله، فى العشر الاواخر من شهر رمضان؛
)
رسول خدا اهل خويش را در دهه آخر ماه رمضان بيدار مى كرد.