شب قدر - اعمال و فضیلت

شب قدر - اعمال و فضیلت0%

شب قدر - اعمال و فضیلت نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

شب قدر - اعمال و فضیلت

نویسنده: ناصر باقرى بيدهندى
گروه:

مشاهدات: 4294
دانلود: 2289

توضیحات:

شب قدر - اعمال و فضیلت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 18 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4294 / دانلود: 2289
اندازه اندازه اندازه
شب قدر - اعمال و فضیلت

شب قدر - اعمال و فضیلت

نویسنده:
فارسی

اجمالى از وظايف ما در شب قدر

اعمال و وظايف شب هاى قدر را مى توان به دو قسم تقسيم كرد:

1. وظايف مشترك؛

2. وظايف مخصوص؛

اينك به برخى از اعمال مشترك در شب هاى قدر اشاره مى كنيم تا آنان كه خواهان خوش كامى و خوش بختى هستند، به انجام آنها بپردازند:

1. غسل

شست و شويى كن و آنگه به خرابات خرام

تا نگردد ز تو اين دير خراب آلوده (77)

جهت پاكيزگى جسم و صفاى روح و روان، مستحب است (78) به نيت شب قدر و با قصد تقرب به خدا در اول آن شب، غسل انجام شود. (79)

سيد ابن طاووس در اقبال به سند خود از امام صادق عليه‌السلام روايت مى كند كه پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در دهه آخر ماه رمضان هر شب غسل مى كرد. (80)

2. احيا و شب زنده دارى

حضرت باقر العلوم عليه‌السلام به نقل از آباء كرامش نقل مى كند:

«رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهى كرد كه از شب بيست و يكم و شب بيست و سوم، غفلت شود و نهى كرد كه كسى در آن شب بخوابد. » (81)

يحيى بن علاء گويد: «حضرت صادق عليه‌السلام سخت بيمار بود، دستور داد او را به مسجد رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بردند. آنجا تا صبح شب بيست و سوم ماه رمضان بيتوته كرد. » (82)

براى انسان مومن، سزاوار نيست تا در شبى كه آسمانيان ميهمان او شده اند، حجاب غفلت به روى خويش اندازد و خود را از همنشينى با آنها محروم سازد؛ لذا مستحب است، آن شب را تا صبحگاهان شب زنده دارى نمايد و اين خود نوعى مبارزه با خمودگى و سستى و خواب سنگينى است كه انسان را از هدف هاى عالى اش باز مى دارد و از همه مهم تر اين كه طريق شكستن شب و خاتمه دادن به حاكميت ظلمت را به ما مى آموزد و آدمى را به مقام «محمود» مى رساند.

مگو شبى به عبادت چگونه روز كنم

كه دوست را ننمايد شب وصال، دراز

بر آر دست تضرع، ببار اشك ندم

ز بى نياز بخواه، آنچه بايدت بى ناز

3. شناخت شأن قرآن

4. تلاوت قرآن

چه لذت بخش است كه در شب نزول قرآن، كنار چشمه سار كلام وحى خاضعانه بنشينيم و دل و قلب تشنه را از آن سيراب نماييم. و چه شيرين و شور آفرين است لحظه فرا رسيدن وقت ديدار و عروج كه مريضان و دردمندان در ساحت قرآن دست نياز بلند مى كنند و زمزمه «القرآن شفاء» را سر مى دهند.

شبى كه تلاوت قرآن (هر قدر ميسور باشد) در آن شب، بهترين ذكر است، به خصوص تلاوت سوره هاى «يس»، «عنكبوت»، «روم»، «دخان».

در تلاوت قرآن، اولين نكته اى كه لازم است مورد توجه قرار گيرد، الهام گرفتن از آن براى تقويت فكر و انديشه و ايمان و شناخت مبداء و معاد و يافتن راه سعادت و فلاح و قرب الى الله است و دومين نكته، اهداى ثواب آن به اروح طيبه انبيا و ائمه هدى عليهم‌السلام و شهدا و صلحا و علما و گذشتگان به خصوص بنيان گذاران مراكز مذهبى كه خود سبب مضاعف شدن ثواب مى گردد و سومين نكته، رعايت آداب قرائت است.

5. توبه و استغفار

چه فرصتى بهتر از شب قدر براى آشتى كردن با خدا و بازگشت به سوى او، شبى كه مى توان آبرومندان درگاه حق و ملائكه و روح و قرآن را واسطه قرار داد و آن گاه با دلى سرشار از اميد به رحمت و مغفرت، متوجه رب العالمين شد؛ به حق، شب قدر، شب توبه و بازگشت به سوى خداست كه:

( ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين . (83) )

به راستى خدا افرادى را كه پى در پى توبه و استغفار مى كنند و نيز طهارت جويان و پاكى طلبان را دوست دارد.

فرارى ها ز عصيان باز گرديد

به الطاف خدا دمساز گرديد

بينديشيد، يزدانى رحيم است

به راه آييد رحمان و كريم است

گناه بنده عاصى ببخشد

به هر ادعوك صد لبيك گويد

در بعضى از اخبار آمده است، زمانى كه فرد گنهكار از كرده خود پشيمان شد و به سوى خدا بازگشت و گفت:

( الهى انا اءساءت. يقول الله تعالى: و انا سترت؛ )

خدايا من بد كردم. خداوند متعال مى فرمايد: من آن را پوشاندم.

فيقول: «الهى انا ندمت؛ من پشيمان شدم. »

خداوند مى فرمايد:

«و انا قبلت؛ من هم قبول كردم. »

و مى فرمايد:

( ايها الشاب، اذا تبت ثم نقضت، فلا تستحى ان ترجع الينا؛ )

اى جوان! چنان چه توبه كردى و شكستى، از اين كه دوباره به سوى ما باز گردى شرمگين مباش.

( و اذا انقضت ثانيا، فلا تستحى او يمنعك الحياء ان تاءتينا ثالثا، و اذا انقضت ثالثا، فارجع لينا رابعا... )

«هر گاه براى دومين بار توبه خود را شكستى، شرمگين مباش و مبادا حيا تو را از بازگشت به سوى ما براى سومين بار باز دارد و اگر بار سوم هم توبه خود را شكستى، باز هم براى چهارمين بار به سوى ما باز گرد. »

( فاءنا الجواد الذى لا ابخل؛ )

«منم بخشنده اى كه بخل نمى ورزم. »

( و انا الحليم الذى لا اعجل؛ )

«منم حليم و بردبارى كه عجله نمى كنم. »

( و انا الذى استر على المعاصى و اقبل التائبين و اعفو عن الخاطئين و ارحم النادمين و انا ارحم الراحمين؛ )

«منم آن كه بر گناهان پرده مى افكنم و توبه كنندگان را مى پذيرم و از خطاكاران در مى گذرم و به پشيمانان رحم مى نمايم و منم ارحم الراحمين. »

( من ذا الذى اءتى الى بابنا فرددناه؛ )

«چه كسى به درگاه ما آمد و او را رد كرديم؟ »

( من ذا الذى، لجاء الى جانبنا، فطردناه؛ )

«چه كسى به ما پناه آورد و ما او را رد كرديم؟ »

( من ذا الذى، تاب الينا و ما قبلناه. )

«چه كسى به نزد ما بازگشت كه او را نپذيرفتيم؟ »

( من ذا الذى، طلب منا و ما اعطيناه. )

«چه كسى از ما خواهشى كرد كه به او عطا نكرده باشيم؟ »

( من ذا الذى استقال (استغفر ) من ذنبه فما غفرناه؛ )

«چه كسى از ما طلب آمرزش كرد كه ما او را نيامرزيده باشيم؟ »

( انا الذى اغفر الذنوب، و استر العيوب، و اغيث المكروب، و ارحم الباكى الندوب و انا علام الغيوب؛ (84) )

«منم خدايى كه گناهان را مى آمرزم و عيب ها را مى پوشانم و اندوهناكان را يارى مى رسانم و بر گريه كننده و زارى كننده رحم مى كنم و منم داناى امور آشكار و نهان. »

چرا بايد استغفار كرد؟

هر عملى داراى آداب و رسوم و شرايط و موانعى است كه با رعايت آنها استغفار واقعى تحقق مى يابد.

شرايط توبه و استغفار

اول: پشيمانى از گناه (الندم على ما مضى).

دوم: تصميم هميشگى بر ترك گناه و كج روى ها و كج انديشى ها (العزم على ترك العود اليه ابدا.)

سوم: اداى حقوق مردم (ان تؤ دى الى المخلوقين حقوقهم.)

چهارم: تدارك واجبات (ان تعمد الى كل فريضه عليك ضيعتها فتؤ دى حقها.)

پنجم: از بين بردن گوشت هاى حرام ( ان تعمد الى اللحم الذى، نبت على السحت، فتذيبه بالاحزان... )

ششم: چشيدن رنج عبادت (85) ( ان تذيق الجسم اءلم الطاعة كما اذقته حلاوه المعصيه. )

6. خواندن دعاى جوشن كبير و ديگر ادعيه ماءثوره

از جمله:

( اللهم انى امسيت لك عبدا داخرا، لا املك لنفسى نفعا و لا ضرا و لا اءصرف عنها سوءا، اشهد بذلك على نفسى، و اعترف لك بضعف قوتى و قلة حيلتى، فصل على محمد و آل محمد و اءنجز لى ما وعدتنى و جميع المؤ منين و المؤ منات من المغفرة فى هذه الليلة و اءتمم علىّ ما آتيتنى فانى عبدك المسكين المستكين الضعيف الفقير المهين، اللهم لا تجعلنى ناسيا لذكرك فيما اوليتنى و لا غافلا لاحسانك فيما اعطيتنى و لا آيسا من اجابتك و ان ابطاءت عنى فى سراء او ضراء او شدة او رخاء او عافية او بلاء او بؤ س ‍ او نعمآء، انك سميع الدعاء؛ (86) )

خداوندا، من در حالى كه بنده آستان بوس تو بودم، شب را به پايان بردم، مرا انديشه سود و زيانى براى خويشتن نيست و قدرت آن را در خود نمى بينم كه بدى را از خويش دور نمايم، اين اعتراف را به زيان خود و به سبب ناتوانى و درماندگى مى كنم، پس از تو مى خواهم كه بر محمد و آل او رحمت فرستى و آنچه را كه از آمرزش به من و همگى زن و مرد مؤ من نويد داده اى، به انجام رسان و نعمت خود را بر اين بنده فقير و بيچاره و ناتون، كامل گردان؛ خداوندا، مرا از ياد خود فراموشى مده، به خاطر آنچه كه به من ارزانى داشته اى و مرا بى خبر از احسان و نوميد از رحمتت قرار مده، هر چند سستى در نهان و آشكار و سلامت و بيمارى و سختى و آسودگى از سوى من بوده باشد، كه تو دعاى ما را مى شنوى و اجابت خواهى كرد. »

فهرست برخى از شرح هاى ادعيه رمضان

براى بهره ورى بيشتر خوانندگان عزيز و شب زنده داران بيدار دل از ذكر و دعا و با تاءمل در مضامين و معانى آنها مناسب ديديم كه به برخى از كتاب هايى كه درباره ادعيه ماه مبارك رمضان نوشته شده اشاره كنيم تا از اين معارف بلند و آموزنده بيشترين استفاده را ببريم:

* آيينه مكارم، سيد روح الله خاتمى (رحمه الله عليه)، شرحى است بر دعاى مكارم الاخلاق

* شرح الاسماء الحسنى، ملا هادى سبزوارى، شرح دعاى جوشن كبير است.

* شرح اسماء الحسنى، سيد حسين همدانى درودآبادى.

* تفسير دعاى سحر، امام خمينى (رحمه الله عليه)، ترجمه سيد احمد فهرى.

* معارف الهى (شرح دعاى سحر)، احمد زمرديان شيرازى.

* معارف الهى (شرح دعاى سحر)، استاد حسين مظاهرى.

* شرح دعاى سحر، آية الله حبيب الله شريف كاشانى.

* شرح دعاى سحر، آية الله سيد ابوالحسن قزوينى (رحمه الله عليه).

* عشق و رستگارى (شرح دعاى ابوحمزه ثمالى)، احمد زمرديان.

* راز سحرگاهى (شرح دعاى ابوحمزه ثمالى)، سيد حسين فاتحى.

* ذخيرة المعاد، ملا نوروز على (فاضل بسطامى).

* عنوان الكلام، آية الله ملا محمد باقر فشاركى.

* مجالس الواعظين، مرحوم شيخ ذبيح الله محلاتى.

* نيايش در رمضان، آقاى على حجتى كرمانى.

* بيان حقيقت (شرح دعاى افتتاح)، احمد زمرديان.

* شرح دعاى مكارم الاخلاق، سيد كاظم ارفع.

* تفسير دعاى مكارم الاخلاق، محمد على بهمنى رامهرمزى.

* مكارم الاخلاق، شمس المحدثين، على بن حسن حسينى.

* شرح دعاى شريف مكارم الاخلاق، محسن كتابچى.

* شرح دعاى افتتاح و كميل، محمد شهاب الدين العراقى.

* بشنو از نى، عين - صاد (على صفايى).

* سيناى نياز، جواد محدثى.

* شرح دعاى افتتاح، محمد بن موسى العراقى لبزشلونى.

* شرح دعاى سحر، احمد احسانى، شرح از حاج محمد كريم بن ابراهيم* كرمانى.

* شرح دعاى افتتاح، آية الله محمد رضا مهدوى كنى.

* شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق، محمد تقى فلسفى.

7. توسل به ولايت ائمه هدى

با توجه به آيه شريفه كه مى فرمايد:

( يا اءيها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيلة ؛ (87) )

اى ايمان آورندگان! از خدا پروا نموده و وسيله اى براى رسيدن به او بجوييد.

(در لغت به آنچه كه توسط آن به چيزى توصل و تقرب جويند، «وسيله» مى گويند.)

در شب مبارك قدر وسيله اى مطمئن تر از ائمه هدى عليهم‌السلام براى انسان وجود ندارد، پس بايد به ايشان توسل جست، مخصوصا به مولى الموحدين، على بن ابى طالب عليه‌السلام كه «ليالى قدر» مصادف با شهادت مظلومانه آن امام متقين است و نيز با تمسك به زيارت ابا عبدالله الحسين عليه‌السلام به درگاه حضرت احديت به استغاثه پرداخت.

8. نماز

در اين شب فرشتگانى كه به زمين فرود مى آيند، بايد شاهد و ناظر ركوع و سود خالصانه و متواضعانه انسان باشند تا بدين وسيله، اشرفيت و خليفة اللهى او براى ايشان تفسير گردد و رمز سجده ملائكه را در برابر آدم دريابند؛ لذا در رديف اعمال و وظايف ليالى قدر، نماز كه سرلوحه همه عبادات است، به طرق مختلف وارد شده است:

اولا: خواندن نمازهاى قضا شده در گذشته - به خصوص نمازهاى سال اخير؛

ثانيا: خواندن نمازهاى مستحبى براى كسب ثواب بيشتر، از جمله نمازهاى ذيل:

الف) خواندن دو ركعت نماز با يك سلام، همچون نماز صبح، با اين تفاوت كه در هر ركعت پس از حمد، هفت مرتبه «سوره توحيد» بخواند و بعد از سلام، هفتاد مرتبه «استغفر الله و اتوب اليه» (88) بگويد.

ب) خواندن صد ركعت نماز، هم چون نماز صبح به صورت دو ركعتى و نيز مجاز است به جاى اين صد ركعت، شش روز از نمازهاى قضا شده خود را به جا آورد، به گونه اى كه از ظهر روز اول شروع كرده و در عشاى روز ششم ختم نمايد.

9. قرآن بر سر گرفتن

بر سر گرفتن قرآن با آن حالات خضوع و خشوع، نشانه تسليم در برابر دستورهاى حياتبخش و سعادت آفرين آن است و بيانگر اين كه مسلمان، كسى است كه قرآن را دائما در انديشه و فكر خويش دارد و دستورها و احكام آن را در عمل پياده مى كند.

استاد حسن زاده آملى - دام ظله الوارف - در نكته 490 كتاب هزار و يك نكته خود گويد:

«در ليالى قدر، قرآن به دل كن، نه فقط قرآن به سر، كه اولى جوهر ذات تو گردد و دومى خارج از گوهر تو است. »

10. تجديد عهد با امام زمان (عج) و خواندن دعاى فرج

از ائمه معصومين نقل است كه در شب بيست و سوم ماه رمضان و در طول آن ماه مبارك، در هر حالى (نشسته و ايستاده) و هر زمانى پس از ذكر و ياد خداى تعالى و درود فرستادن بر محمد و آل او عليهم‌السلام اين دعا را بخوان:

( اللهم كن لوليك الحجه بن الحسن صلواتك عليه و على آبائه فى هذه الساعه و فى كل الساعه وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا، حتى تسكنه ارضك طوعا و تمتعه فيها طويلا. (89) )

«بارالها در اين هنگام و براى هميشه ولى امرت، امام زمان حجه بن الحسن را - كه درودهايت بر او و پدرانش باد - سرپرست و نگهدار و رهبر و ياور و نگهبان باش تا گيتى را به فرمان او آورى و تا دير زمان بهره مندش ‍ گردانى. »

و نيز دعاى شريف افتتاح كه به امر آن حضرت مستحب است تا در هر شب رمضان خوانده شود و دعاهاى ماءثور و غير ماءثور ديگر كه در خصوص ‍ حضرتش وارد شده است، زيرا گفته اند:

«دعا به آن بزرگوار، نوعى از اداى حق ايشان است، كه جزء بهترين اعمال مى باشد و فوايد بى شمارى نيز براى خود ما هم دارد. »

تذكرات لازم

براى اين كه اعمال و عبادات ما مقبول درگاه حق تعالى واقع گردد، بايد موانع قبولى عبادت ها و اجابت دعاها را برطرف ساخت؛ مثلا اگر حقوقى - اعم از مالى و عرضى - از ديگران به گردن ما هست، يا آن را به صاحبانش ‍ برگردانيم و يا از آنها طلب بخشش كنيم و حلاليت بطلبيم.

امام جعفر صادق عليه‌السلام فرمودند:

( اذا اءراد اءحدكم اءن يستجاب له، فليطب كسبه، وليخرج من مظالم الناس ‍ و ان الله، لا يرفع اليه دعاء عبد و فى بطنه حرام او عنده مظلمة من خلقه. )

اگر بر اثر غلبه شهوات و هواهاى نفس و مغلوب شدن قواى عقلانى، مرتكب معصيتى شديم، استغفار كنيم و تصميم بگيريم كه ديگر بار گرد آن گناه نگرديم.

تاكنون كردى گنه، ديگر مكن

تيره كردى آب را ديگر مكن

و اگر روحمان بيمار است و داراى بيمارى هاى روانى، از قبيل: كينه، حسد، بخل و... هستيم، خود را مداوا كرده و به جاى آنها بذر حلم و بردبارى، ايثار و گذشت، جود و بخشش در دلهايمان كشت نماييم، زيرا كه «شب قدر» فرصتى است طلايى براى شست و شوى آينه دل؛ چه شيرين است كه به حرمت اين شب، خوبى ها جاى بدى ها، صلح و صفا جاى اختلاف و تفرقه، برّ و احسان جاى ظلم و ستم، احسان به والدين جاى عاق والدين، صله رحم جاى قطع رحم و... را بگيرد؛ فرصتى است تا با اداى زكات و صدقات، قدمى در جهت عمران و آبادانى خانه عقبى برداشت و از همين جاست كه برخى از مؤ منان و متديّنان، خمس و زكات خود را در اين شب تاءديه مى كنند تا از ثواب بيشترى بهره مند شوند.

گفتنى است چنان كه ثواب اعمال نيكو در اين شب دوچندان است، كيفر معصيت هم در اين شب، بيشتر است، چرا كه حرمت اين شب مبارك هتك شده است؛ لذا در تاريخ مى خوانيم كه على عليه‌السلام به نجاشى شاعر، كه در ماه رمضان شراب خورده بود، زياده از حد شرابخوار، تازيانه زد.

در مقام پاسخ به سوال نجاشى كه عرض كرد: يا على! اين زياده براى چيست؟ فرمودند:

«براى هتك احترام ماه خدا. » (90)

2. از آن جا كه شب قدر، شب دعا و نيايش است، ضرورى است جهت اجابت دعاها، امور زير را رعايت كنيم:

الف) ابتدا نمودن به تمجيد و تحميد خداوند (متعال) و صلوات بر پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و آل او.

حارث بن مغيره مى گويد: از امام صادق شنيدم كه فرمودند:

( اياكم اذا اراد احدكم ان يساءل من ربه شيئا من حوائج الدنيا و الاخره، يبداء بالثناء على الله - عز و جل - و المدح له و الصلاه على النبى صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، ثم يساءل الله حوائجه؛ (91) )

«هيچ يك از شما نبايد در مقام حاجت خواهى از خدا بر آيد، مگر اين كه نخست به تمجيد و ثناى خدا و درود فرستادن بر پيامبر با كرامت اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بپردازد و سپس از پروردگار خود، حاجتهايش ‍ را مسئلت نمايد. »

محمد بن مسلم از امام صادق عليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: در كتاب على عليه‌السلام آمده است:

( ان المدحة قبل المساءله، فاذا دعوت الله - عز و جل - فمجّده، قلت: كيف امجده؟ قال: تقول: يا من هو اقرب الىّ من حبل الوريد، يا فعّالا لما يريد، يا من يحول بين المرء و قلبه، يا من هو بالمنظر الاعلى، يا من ليس ‍ كمثله شى ء. (92) )

«ستايش خدا قبل از سوال و تقاضا از اوست؛ لذا وقتى خداوند را مى خوانى، او را تمجيد كن. گفتم: چگونه او را تمجيد كنم؟

فرمودند: بگو، اى كسى كه از رگ گردن به من نزديكترى، اى كسى كه هر چه را بخواهى انجام مى دهى، اى آن كه بين انسان و قلبش حائل مى شود، اى كسى كه بر ديدگاه بلند مستقرى، اى فردى كه چيزى همانندش ‍ نيست. »

امام صادق عليه‌السلام در حديث ديگرى فرمود:

( اذا دعا اءحدكم فليبدء بالصلاة على النبى فان الصلواة على النبى صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مقبولة و لم يكن الله ليقبل بعض الدعاء و يرد بعضه؛ (93) )

«هرگاه فردى از شما به دعا كردن بپردازد، دعاى خود را با درود و تحيت بر محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شروع كند، زيرا صلوات بر پيامبر مقبول درگاه خداوند قرار مى گيرد و چنين نيست كه خداوند بخشى از اين دعا را بپذيرد و قسمت ديگر آن را رد كند. »

ب) مقدم داشتن ديگران بر خود در دعا.

امام صادق عليه‌السلام فرمود:

( من قدّم اربعين رجلا من اخوانه، فدعا لهم، ثم دعا لنفسه، استجيب له فيهم و فى نفسه؛ (94) )

«هر كس چهل تن از برادران دينى اش را بر خود مقدم دارد و درباره آنان دعا كند و پس از آن درباره خويش دعا نمايد، دعاى او مستجاب خواهد شد. »

پ) توأم بودن دعا با الحاح و اصرار.

گفت پيغمبر كه گر كوبى درى

عاقبت زان آن در برون آيد سرى

با كمال ادب، حاجت هاى خود را بر زبان آورد و با متانت و آهسته او را بخواند، زيرا كه فرموده است:

( ادعوا ربكم تضرعا و خفية ) (95)

پروردگارتان را با حالت زارى و پنهانى بخوانيد.

حضور يافتن در مكان هاى مقدس، همچون مساجد و شركت در اجتماع نيايش گران، ضمن اين كه بر ثواب اعمال شب قد مى افزايد، باعث كفاره گناهان و عمران خانه آخرت نيز مى شود.

هر كه در اين خانه شبى راز كرد

خانه فرداى خود آباد كرد

و خداوند سبحان فرمود:

( واصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم. )

با كسانى باش كه خداى خود را صبح و شام مى خوانند.

و در روايت آمده است:

( و الزموا السواد الاعظم، فان يد الله على الجماعة؛ (96) )

به توده مردم بپيونديد كه دست خدا بر سر جمعيت است.

ت) قبل از دعا در محضر خدا اعتراف به گناهان خود كرده و استغفار نمايد.

ث) به هنگام دعا دست هاى خود را بالا ببرد.

ج) پدر و مادر، فرزندان خود را دعا كنند و فرزندان نيز والدين خود را دعا كنند كه چنين دعايى مستجاب است. (97)

نكته قابل ذكر اين كه:

بايد از انجام عبادات و اعمالى كه در كتاب و سنت، وارد نشده است، خوددارى كرد، زيرا كه فرموده اند:

«قليل فى سنة خير من كثير فى بدعة. »

قطع اميد از ديگران

يكى از مسائل مهم كه در دعا و به اجابت رسيدن آن موثر است، قطع اميد از غير خداست، از اين رو ادب دعا اقتضا مى كند كه قبل از آن چند بار با قرائت:

( اءمن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء . (98) )

اين معنا را متواضعانه اعلام نموده و زمينه توجه و فضل الهى را فراهم نمايد.

امام صادق عليه‌السلام فرمودند:

( اذا اراد احدكم ان لا يساءل الله شيئا، الا اعطاه، فليياءس من الناس كلهم، و لا يكون له رجاء الا من عندالله جل ذكره، فاذا علم الله (جل و عز ) ذلك من قلبه، لم يساءل الله شيئا الا اعطاه فحاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا عليها، فان للقيامة خمسين موقفا، كل موقف مقداره «الف سنة» ثم، تلا قوله تعالى: «فى يوم كان مقداره خمسين الف سنة مما تعدون. » (99) )

«اگر يكى از شما بخواهد كه خداوند حاجتش را بر آورد، بايد اميدش را از ديگران قطع كند و به غير خداوند اميدى نداشته باشد و هنگامى كه خداوند، اين وضع را در قلبش ببيند، آن چه او طلب كند اجابت مى شود؛ بنابراين شما خود به حساب خويش برسيد، پيش از آن كه به حسابتان برسند، زيرا در قيامت، پنجاه توقفگاه وجود دارد كه هر يك هزار سال است. »

11 . اعتكاف

پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

( اعتكاف العشر الاواخر من شهر رمضان يعدل حجتين و عمرتين. (100) )

اجر اعتكاف نمودن در ده روز آخر ماه رمضان، مساوى با ثواب دو حج و دو عمره است.

منظور از اعتكاف، توقف نمودن و ساكن شدن در مسجد جامع به قصد قربت و عبادت به مدت سه روز يا بيشتر با رعايت شرايط مخصوص آن كه داراى ثواب بسيار زياد است و از جمله عبادات مستحب مى باشد كه بزرگان دين به انجام آن، اهتمام ورزيده اند.

در كتاب كافى از جعفر بن محمد الصادق عليه‌السلام نقل شده است كه فرمودند:

( كان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اذا دخل العشر الاواخر، اعتكف فى المسجد و ضربت له قبة من شعر، و شمّر المئزر و طوى فراشه؛ )

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون دهه آخر ماه رمضان فرا مى رسيد، در مسجد اعتكاف مى نمود و براى حضرتش خيمه اى مويين مى زدند و كمرش را براى عبادت مى بست و بستر خويش را جمع مى كرد.

در حديث ديگرى از امام صادق عليه‌السلام آمده است:

( كانت بدر فى شهر رمضان و لم يعتكف رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، فلما ان كان من قابل اعتكف عشرين عشرا لعامه، و عشرا قضاء لما فاته؛ )

جنگ بدر در ماه رمضان اتفاق افتاد و (از اين رو) رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم موفق به اعتكاف نشدند، لذا در سال آينده، بيست روز (ده روز به عنوان اعتكاف همان سال و ده روز ديگر را نيز به عنوان قضاى اعتكاف سال گذشته) به اعتكاف پرداختند.

طبق آن چه در اركان اسلام (ص 163) آمده است، پس از پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همسران آن حضرت نيز چنين اعتكافى داشتند.

در تاريخ آمده است كه علماى بزرگ شيعه نيز اين سنت حسنه را در دهه آخر ماه رمضان انجام مى داده اند.

براى مطالعه بيشتر درباره اعتكاف به اين منابع مراجعه فرماييد:

اللمعة الدمشقيه، ج 2، كتاب الاعتكاف؛ شرائع الاسلام، ج 1، ص 251؛ التهذيب، ج 4، ص 217؛ مستمسك العروة الوثقى، ج 8، ص 536، روضة المتقين، ج 3، ص 496، اعتكاف در اسلام به قلم نگارنده.

اين بخش را به كلامى از مصلح مجاهد، شيخ محمد عبده، پايان مى بريم:

شب قدر، شب عبادت و تضرع و تذكر و يادآورى نعمت هاى خدا و دين است، لكن متاسفانه بسيارى از مسلمانان در چنين ايام و ليالى و موقعيت هاى مناسبى درباره مسائل و موضوعاتى سخن مى گويند كه مورد رضا و عنايت خداوند نيست؛ به آياتى از كلام الله گوش مى دهند، اما در مفاهيم آنها نمى نگرند و از معانى بلند آنها عبرت نمى گيرند... فقط به صدا و نغمه زيباى قارى قرآن توجه دارند، در اين شب در اوهام و خيالاتى غوطه ور مى شوند كه شايسته عقول كودكان نيست تا چه رسد به عقل هاى اشخاص رشيد و بالغ.

برترين اعمال در شب قدر

از شيخ صدوق نقل شده است كه فرمود:

( و من احيى، هاتين الليلتين، بمذاكرة العلم فهو افضل؛ (101) )

افضل اعمال در احياى اين دو شب (بيست و يكم و بيست و سوم ماه رمضان) مذاكره علم است.

زيرا در سايه علم و معرفت و آگاهى است كه ما به عظمت اين شب و آينده اى درخشان و بهره ورى از قرآن و مكتب انبيا و اوصيا رهنمون مى شويم و بى جهت نيست كه امام باقر عليه‌السلام مى فرمايد:

دانشمندى كه مردم از دانش او بهره مند گردند، بر هفتاد هزار عابد فضيلت دارد.

استاد حسن زاده آملى مى نويسد:

سند اين حكم محكم خود را صدوق از حضرت رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در من لا يحضره الفقيه روايت كرده است:

( قال النبى صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : بادروا الى رياض الجنة. قالوا يا رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : و ما رياض الجنة؟ قال: حلق الذكر. (102) )

فيض كاشانى (قدس سره) در كتاب خود، پس از نقل حديث در بيان آن گفته است:

منظور از حلقه ذكر، همنشينى با علماست، هم چنان كه از حديث اول اين باب استفاده مى شود. (103)

نويسنده شهير شيعه، مرحوم محمد جواد مغنيه در كتاب مع علماء النجف نقل مى كند:

طلبه اى مبتدى، شيخ اعظم انصارى (رحمه الله عليه) را در حرم مطهر حضرت اميرالمؤ منين در شب قدر مى بيند، از ايشان مى پرسد: در اين شب خجسته، انجام دادن چه عبادتى افضل است؟

شيخ در جواب از او مى پرسد؟ چه درسى مى خوانى؟

طلبه جواب مى دهد: «الفيه ابن مالك. »

شيخ مى فرمايد: افضل اعمال آن است كه به حجره اى بروى و الفيه را مطالعه كنى. (104)

مرحوم شيخ ذبيح الله محلاتى مى نويسد:

از مرحوم سيد جواد حسينى عاملى، صاحب مفتاح الكرامه پرسيدند: در شب قدر، افضل و بهترين اعمال چيست؟ فرمود: تحصيل علوم مذهبى.

درباره اين بزرگوار نوشته اند، به قدرى در تحصيل، جدى بود كه در «شب قدر و روزهاى عيد» از تحصيل خوددارى نمى كرد، حتى در حال مريضى و ناتوانى و پيرى هم به تحصيل اشتغال داشت؛ گفتنى است كه در آن موقعى كه وى كتاب مفتاح الكرامه را مى نوشت، وهابيان به نجف اشرف حمله كردند و در تمام مدت، اين بزرگوار از نوشتن كتاب، دست برنداشت. (105)

مرحوم صاحب جواهر در آخر كتاب «ديات» مى نويسد:

( تمّ كتاب جواهر الكلام، فى شرح شرائع الاسلام، فى مسائل الحلال و الحرام فى ليلة الثلاثاء، ثلاثة و عشرين من شهر رمضان المبارك، ليلة القدر التى كان من تقدير الله تعالى فيها، اءن يتفضل علينا باتمام الكتاب المزبور. )

و نيز حكيم سبزوارى در آخر شرح منظومه در حكمت چنين گويد:

( و قد فرغ المؤ لف الفقير، عن تسويد هذا الشرح فى يوم الجمعه الثالث و العشرين من شهر رمضان المبارك من سنة واحد و ستين و ماءتين بعد الالف؛ )

متن اين شرح را در روز جمعه 23 ماه مبارك 1261 به پايان بردم.

مفسر بزرگ قرآن، علامه سيد محمد حسين طباطبايى - حشره الله مع نبيه و اوصيائه الطاهرين - در آخر تفسير كم نظير الميزان، تاريخ فراغ از تاليف اين اثر ارزشمند را شب 23 رمضان ذكر فرموده است.

از علامه مجلسى نقل شده است كه فرمودند:

بهترين اعمال در اين شبها طلب آمرزش و دعا براى مقاصد دنيا و آخرت خود و پدر و مادر، خويشان و برادران ايمانى، اعم از زندگان و مردگان و اذكار و صلوات بر محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بيت اوست.

سيد ابن طاووس نيز مى فرمايد:

نبايد از دعا درباره اهل حق و برادران مسلمان در اين شب امتناع كرد.

و در روايتى وارد شده است كه از رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سوال شد:

در شب قدر چه از خدا بخواهيم؟ فرمودند: عافيت و سلامتى.

آية الله شيخ جعفر شوشترى (رحمه الله عليه) مى فرمايد:

بهترين عبادت ها يقين پيدا كردن به خداوند و زدودن پليدى و آلودگى شك و ترديدها از دل ها و دور كردن كافر ماجرايى از خويشتن است. (106)