توحيد افعال
منظور از توحيد افعالى [توحيد افعالى چون توحيد صفاتى محل نزاع ميان گروه معتزله و اشاره است معتزله توحيد افعالى را مورد انكار قرار داده ولى گروه اشاعره از آن طرفدارى مى كنند منتها برداشت آنها از توحيد افعالى به گونه اى است كه عقيده شان منتهى به جبر مى شود كه از نظر اماميه منفى و مطرود است. اين نوع اختلاف بين اشاعره و معتزله درست عكس مورد نزاع پيرامون توحيد صفاتى است چه آنكه در مساله توحيدى صفاتى طايفه ى معتزله از اين قسم توحيد، جانب دارى نموده و صفات خداوند را متحد با ذات او مى دانند ولى گروه اشاعره، اين عقیده را سخت مورد انتقاد قرار داده و صفات خدا را زايد بر ذاتش مى دانند، اما تبيين و تشريح وجه نزاع بين اين دو فرقه از حوصله ى اين كتاب كه بنابر اختصار است خارج بوده و علاقمندان مى توانند به كتبى كه به تفضيل در اين باره بحث كرده اند مراجعه نمايند.] اين است كه هر حركتى و هر فعلى در عالم به ذات خدا برمى گردد، علت العلل و مسبب الاسباب ذات اقدسش مى باشد. هر علتى را كه در جهان آفرينش مشاهده مى كنيم بى شك داراى آثار مخصوصى است نظير سوزندگى آتش، برندگى شمشير، درخشندگى آفتاب، درمان بخشيدن داروها و از آنجا كه خداوند آفريدگار آنها بوده لذا آثار ياد شده از خود آنها نيست بلكه از جانب حقتعالى به آنها اعطا گرديده است و پيدايش همه ى اين آثار از ناحيه ى خدا و به فرمان اوست. زيرا هيچ موجودى در عالم از خود استقلال در تاثير ندارد، موثر مستقل در سراسر جهان هستى فقط ذات اقدس حق است، بنابراين خداوند همانطور كه در ذات شريك ندارد در فاعليت نيز شريك ندارد، چه هر فاعل و سببى تاثير و فاعليت خود را از او دارد و تنها به او وابسته است.
يكى از شاخه هاى توحيد افعالى، توحيد در خالقيت است و چون داراى وحدت موضوع بوده و توحيد در خالقيت جداى از توحيد افعالى نمى باشد لذا آيات قرآن مجيد و سخنان اميرمومنان كه مربوط به اين دو است يكجا ذكر مى كنيم.
نخستين آيات قرآن كه بر پيغمبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
نازل شد تا رسالتى را كه در زمينه ى توحيد بر عهده اش گذارده شده به وى ابلاغ كند با اشاره به خلق و امر آغاز مى شود:
اقرا باسم ربك الذى خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربك الاكرم، الذى علم بالقلم، علم الانسان ما لم يعلم
[سوره ى علق، آيه ى ١ تا ٦.]
بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد، همان كسى كه انسان را از خون بسته اى خلق كرد، بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان كسى كه به وسيله ى قلم تعليم نمود، و به انسان آنچه را نمى دانست ياد داد.
الا له الخلق و الامر تبارك الله رب العالمين
[سوره ى اعراف، آيه ى ٥٤.]
"خلق و امر" خلقت و فرمان براى اوست، بزرگ خدا كه پروردگار جهانيان است.
قرآن درباره ى اينكه خلق و امر تعلق به خدا داشته و تنها او خالق و پروردگار جهانيان است مى گويد:
ان ربكم اله الذى خلق السموات و الارض فى سته ايام ثم استوى على العرض يغشى الليل النهار حثيثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك الله رب العالمين
[سوره ى اعراف، آيه ى ٥٢.]
پروردگار شما خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، سپس به تدبير جهان هستى پرداخت با شب، روز را مى پوشاند و شب به دنبال روز به سرعت در حركت است، و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد در حالى كه مسخر فرمان او هستند، آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير "جهان" براى اوست پر بركت "و زوال ناپذيبر" است خداوندى كه پروردگار جهانيان است. الله خالق كل شى ء و هو على كل شى ء وكيل.
[ سوره ى زمر، آيه ى ٦٢.]
خداوند آفريدگار همه چيز است بر همه ى اشياء، وكيل است.
ذلكم الله ربكم خالق كل شى ء لا اله الا هو
[سوره ى غافر، آيه ى ٦٤.]
اين است خداوند پروردگار شما، جاويد و پربركت است خداوندى كه جز او خدايى نيست."
هو الله الخالق البارء المصور له الاسماء الحسنى.
[سوره ى حشر، آيه ى ٢٤.]
او خداوندى است خالق، و آفريننده اى بى سابقه و صورتگرى است "بى نظير" براى او نام هاى نيك است.
و در آيه ى زير به توحيد ذاتى و توحيد افعالى "توحيد در خالقیت" هر دو اشاره مى كند:
انى يكون له ولد و لم تكن له صاحبه و خلق كل شى ء [سوره ى انعام، آيه ى
١٠١.]
چگونه ممكن است فرزندى داشته باشد در حاليكه همسرى نداشته و همه چيز را آفريده است.
اما در نهج البلاغه:
پيشواى موحدان نيز در زمينه ى توحيد افعالى "توحيد در خالقيت" سخنان فراوانى دارد، و ما در پى چند نمونه را ياد مى كنيم:
داحى المدحوات و داعم المسموكات و جابل القلوب على فطرتها شقيها و سعيدها. [ نهج البلاغه، خطبه ٧١.]
اى گستراننده ى زمينها و نگاهدارنده ى آسمانها، و اى آفريننده ى دلهايى كه شقاوت و بدبختى را اختيار كرده و قلبهايى كه سعادت و خوشبختى را برگزيده است.
و در خطبه ى ٩٠ مى فرمايد:
الحمدلله خالق العباد و ساطح المهاد و مسيل الوهاد و مخصب النجاد.
حمد و سپاس مختص خداوندى است كه آفريننده ى بندگان و گستراننده ى زمين و روان كننده ى آب فراوان در زمينهاى پست و روياننده ى گياهان در زمين هاى بلند است.
خلق الخلق على غير تمثيل و لا مشوره مشير و لا معونه معين، فتم خلقه بامره و اذعن لطاعته، فاجاب و لم يدافع و انقاد و لم ينازع. [نهج البلاغه، خطبه ١٥٥، به نقل از: فرهنگ آفتاب.]
خلق را بى هيچ نمودگار و نمونه، و بى هيچ نظرخواهى و رايزنى و يارى گرفتن از يارى دهنده اى بيافريد، تنها اراده كرد و فرمان داد و آفرينش آغاز گشت و انجام يافت و آفريدگان طاعتش را گردن نهادند. [نهج البلاغه، خطبه ١٥٥، به نقل از فرهنگ آفتاب.] و چنين بود كه نظام آفرينش، بى هيچ مقاومتى، اراده ى او را لبيك گفت و و بى هيچ نافرمانى، رام او شد.
و لا شريك اعانه على ابتداع عجائب الامور [نهج البلاغه: خطبه ى ٩١.]
شريك و همتايى او را در آفريدن مخلوقات شگفت آور، كمك و يارى نكرده است.
و در خطبه ى ديگر مى فرمايد:
فتعالى الذى اقامها على قوائمها و بناها على دعائمها لم يشركه فى فطرتها فاطر و لم يعنه على خلقها قادر. [نهج البلاغه: خطبه ى ١٨٥.]
منزه است خدايى كه مور را بر پاهاى خود استوار ساخته و او را بر ستونها و اعضايش برپا داشته است، در حالى كه در آفرينش آن، آفريننده اى شركت نداشته و هيچ نيرومندى او را در اين امر يارى نكرده است.
ابتدعهم خلفا عجيبا من حيوان و موات و ساكن و ذى حركات.
خداوند پديده هاى جهان را به گونه اى شگفتى زا بازآفريد، بعضى را جاندار و گروهى را بى جان، و جمعى را آرام و شمارى را جنبان.