نقش اطلاعات در جنگ
در هر زمينه و پيرامون هر وضع اگر از روى علم و آگاهى اقدامى صورت پذيرد، خالى از نقص و عيب خواهد بود، زيرا از لانه معلومات و اطلاعات رهنمائى و راه گشايى است.
در جنگ نيز از مهمترين كارها كه قبل از آغاز جنگ بايد به آن اهميت داد عبارتند از:
1 - به دست آوردن اطلاعات كافى از كميت، كيفيت، وضعيت و آمادگى رزمى نيروها، حالات روانى و كارايى فرماندهان مقدار و انواع اسلحه و ابزار جنگ و... از دشمن است، طبق آن بايد برنامه و طرح ريخت و اقدام كرد.
2 - شناخت و آشنائى از محيط و مناطق جنگى، تا در موقع و زمان جنگ يك رزمنده درست با منطقه آشنا و به راه و جاده اصلى و فرعى، تپه ها، دره ها و ساير پيچ و خم محيط و پناه گاه ها و... وارد باشد تا بتواند در موقع فرار دشمن، رديابى و تعقيب يا هنگام شكست، خود را نجات دهد.
اين مطلب مساءله تازه نيست بسيار ريشه تاريخى دارد، فيلسوف اخلاقى مشهور چين «سان نسو» در قرن ششم قبل از ميلاد راجع به اهميت اطلاعات نوشته:
آنچه كه به يك فرمانرواى عاقل و دانا و يك فرمانده نظامى اجازه مى دهد كه به فتح و پيروزى نائل شود و غايت مقصود را در آغوش بگيرد آن است كه درباره حوادث احتمالى آينده كاملا شناسائى و اطلاع داشته باشد.
بعد وقتى كه جنگ ها را بررسى مى نمائيم، مى يابيم در بيشتر پيروزى ها و شكست ها اطلاعات و عدمش نقش و سهم داشته است.
در حمله «آلمان ها» به «لهستان » اسناد به دست آمده نشان مى دهد كه آلمانى ها به تربيت يك عده از مردان و زنان جاسوس و ستون پنجم زبردست اقدام نمودند و آنها را زبان لهستانى آموزش دادند و به لهستان فرستادند تا توسط آنها اطلاعات به دست آورند، كه راز موفقيت شان در همين بوده.
يكى از كارهاى جاسوسان آلمانى، علاوه بر دادن گزارش به آلمان، هدايت آلمانى ها در زمان حمله به لهستان تحت عنوان راننده تراكتور و كشاورز بوده كه به وسيله تراكتورها نقشه هائى در مزارع جهت رهنمائى هواپيماهاى «آلمان » مى كشيده اند.
خلبانان هواپيماهاى «آلمان» كه مى ديدند دائره خالى رسم كرده مى دانستند كه بايد آنجا را بمباران كنند.
اگر علامت «ضرب در» را در دائره مى يافتند مى فهميدند معنى اش اين است كه ستون پنجم در اين نقطه كمين گرفته است.
در زمينى كه مربع دائره دار رسم كرده بود هواپيماى آلمانى (شايد هليكوپتر بوده) مى توانستند با اطمينان فرود آيند، و رمز و علامت هاى ديگر.
همچنين كسانى كه جنگ سوم اعراب و اسرائيل را كه منجر به شكست اعراب گرديد ارزيابى و بررسى نموده اند، علل پيروزى اسرائيل را:
1 - برترى هوائى
2 - برترى اطلاعات (استراتژيكى و خبرى)
3 - روحيه قوى ارتش، دانسته اند.
راجع به اطلاعات، مدت چهارده سال مامورين اطلاعات اسرائيل در مصر رخنه كرده بود و از تمام خصوصياتش آگاه بود. و مهم تر آنكه مامورين اطلاعات اسرائيل (شين بت) موفق شدند كه يك خلبان عراقى را خريده و او با هواپيماى ميگ 21 ساخت شوروى خود از فرودگاه «الرشيد» بغداد پرواز و به «تل آويو» پناهنده شد. اسرائيلى ها توانستند با شناسائى كامل جنگنده ميگ و اطلاع به نقاط ضعف آن پى برند.
شاهد ديگر بر نقش اطلاعات، وجود همين سازمان ها و شبكه هاى جاسوسى كشورها با اين طول و عرض است. مانند «سيا» در آمريكا «كا. گ. ب» در شوروى، «انتليجنت سرويس » در انگليس و «موساد» در اسرائيل و... كه چه اندازه پول ها صرف مى گردد. به طور مثال: سازمان «سيا» در چند سال قبل تنها در «واشنگتن » پايتخت آمريكا ده هزار عضو داشته، افرادى تربيت كرده كه به 23 زبان حرف مى زنند، دانشمندان را خريده اند كه در رشته هاى گوناگون داراى تخصص هستند. وسعت اين شبكه جاسوسى را شما مى توانيد از بودجه آن به دست آوريد، در سال 1961 (حدود 25 سال قبل) بودجه يك ساله «سيا» يك ميليارد (000/000/1000) دلار پرداخت شده، در حالى كه بودجه وزارت خارجه آمريكا 250 ميليون دلار بوده است.
بعد مى رويم تا ديدگاه اسلام را به دست آوريم، مى بينيم در صدر اسلام پيامبر بزرگ اسلام (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) راجع به اين موضوع بسيار اهميت قائل بوده، عده اى را موظف داشتند تا از تصميمات و كارهاى دشمن اطلاعاتى جمع آورى كنند، و در جنگ ها طبق اطلاعات رسيده و ارزيابى وضع دشمن، طرح و برنامه مى ريختند.
در جنگ «بدر» اولين اقدامى كه پيامبر اكرم (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) فرمود، چند نفر را براى كسب اطلاع از خط و مسير كاروان دشمن و تعداد نفراتى كه حفاظت كاروان را به عهده دارند، اعزام كردند، و بعد آنها گزارش ها تهيه نمودند كه كاروان بزرگى است و سرپرست آن «ابوسفيان » و تعداد چهل نفر پاسبانى آن را به عهده دارند و هزار شتر مال التجاره حمل مى نمايند.
بعد چون دشمن متوجه بود، نيرو و از مكه خواست و... لشكر اسلام رفت و در موضع مناسب قرار گرفت، و دسته هائى مجدد براى كسب اطلاع از قريش و كاروان، پراكنده شدند:
الف: خود پيامبر با يك سر باز دلاور مسافتى رفتند و بر رئيس قبيله اى وارد شدند و به او گفتند: از قريش و محمد و ياران چه اطلاعى داريد؟ گفت: به من گزارش داده اند كه محمد و ياران او چنين روزى از «مدينه» حركت كرده اند، اگر گزارش دهنده راستگو باشد، اكنون او و يارانش در چنين نقطه اى هستند (اشاره كرد به همان موضع لشكريان اسلام) و نيز خبر داده اند كه قريش در فلان روز از مكه حركت كرده است. اگر گزارش رسيده صحيح باشد ناچار اكنون در فلان نقطه هستند (محل استقرار لشكريان قريش را اشاره كرد).
ب: يك گروه گشتى به فرماندهى علىعليهالسلام
كنار آب «بدر» رفتند تا اطلاعات بيشترى به دست آوردند، كه به شتر آبكشى با دو غلام كه متعلق به قريش بودند برخورد و هر دو را دستگير و به محضر پيامبر اكرم (صلىاللهعليهوآلهوسلم
) آوردند و از آنها تحقيقات نمودند.
ج: دو نفر مامور شدند تا وارد دهكده «بدر» شوند، به بهانه تشنگى كنار چاه رفتند ديدند دو نفر زن، يكى به ديگرى مى گويد: چرا قرض و بدهى خود را نمى پردازى؟ ديگرى پاسخ مى دهد: فردا يا پس فردا كاروان مى رسد و من براى آنها كار مى كنم سپس بدهى خود را ادا مى نمايم.
همچنين در جنگ «احد» كه اگر نبود گزارشات گزارش گر پيامبر عمويش «عباس»، مشتركين، مسلمين را غافل گير مى ساختند.
و در جنگ «احزاب» (خندق) نيز مشاهده مى نمائيم كه مامورين زبر دست رسول خدا كه به اطراف كى گشتند تا از اوضاع آگاه گردند، اطلاع و خبر دادند كه: اتحاديه نظامى قوى و نيرومندى بر ضد اسلام تشكيل شده و در روز معينى حركت مى نمايند.
و بدين وسيله پيامبر بزرگ اسلام اطلاعات به دست مى آوردند و به آن تا اين حد اهميت قائل بودند.
سرانجام سرى به «نهج البلاغه» مى زنيم مشاهده مى كنيم كه آن حضرت در ميدان هاى جنگ: در دستور العمل هائى به فرماندهان و... روى اين مساءله تاءكيد و سفارش مى فرمايد و با اشاره و رمز (شايد به جهت آگاه نشدن دشمن با صراحت بيان نفرموده اند) اهميت آن را بيان مى دارند و در خطبه اى كه براى تشويق و ترغيب يارانش به جهاد، نزديكى خويش را به پيامبر و حقانيت را، و روش در پيش گرفته اش را بازگو مى نمايد، آنگاه دوستانش را به جنگ آگاهانه و توام با دقت امر مى فرمايد:
«فانفذوا على بصائركم»
با بينش خويش به سوى جهاد شتاب كنيد.
در مورد ديگر پس از شهادت رسيدن «مالك اشتر» حضرت نامه به «محمد بن ابى بكر» مى فرستد و او را براى بار دوم استاندار مصر تعيين مى نمايد، در ضمن به حركت به سوى دشمن از روى آگاهى سفارش مى فرمايد:
«فاصحر لعدوك و امض على بصيرتك »
جهت مبارزه با دشمن طبق بصيرت و فهمت حركت كن.
و در نامه ديگرى كه به «عثمان ابن حنيف» حاكم و فرماندار «بصره» مرقوم مى دارد به جهت شركت وى در مهمانى اشرافى او را نكوهش مى نمايد. در قسمت آخر نامه راجع به «معاويه» مى نويسد: اگر فرصت مناسب شد وى را به حسابش مى رسد و چنين مى فرمايد:
«و لو امكنت الفرض من رقابها لسارعت اليها»
اگر فرصت دست دهد كه بتوانم آن را مهار كنم به سرعت به سوى آنان خواهم شتافت.
همين جمله امامعليهالسلام
گوياى اين مطلب است كه حضرت اطلاعات كافى از حال دشمن در اختيار داشته و وضعيت دشمن را مى دانسته و دنبال فرصت مناسب بوده.
و در نامه اى به فرماندارش در شهر «مكه» مى نويسد:
«اما بعد فان عينى - بالمغرب «كتب الى يعلمنى انه وجه الى الموسم اناس من اهل الشام... فاقم على ما فى يديك قيام الحازم الصليب»
اما بعد! مامور اطلاعات من در مغرب (شام) برايم نوشته و مرا آگاه ساخته كه گروهى از مردم «شام» به سوى «حج » گسيل داشته شده اند....
بنابراين آنچه در اختيار دارى سخت قيام كن! قيام شخصى دور انديش و نيرومند.
بعضى مانند «ابن ابى الحديد» نوشته كه: معاويه گروهى را به مكه فرستاده بود تا مخفيانه مردم را به همكارى با او فرا بخواند و با شايعه پراكنى و بر چسب زدن هاى به علىعليهالسلام
، ملت را از حمايت نمودن حضرت، باز دارند.
و برخى نوشته كه: معاويه نيروى مسلحى، متشكل از سه هزار نفر را به مكه اعزام داشت، تا زير پوشش انجام مراسم حج، فرماندار اميرالمومنينعليهالسلام
را بر كنار نمايند و از مردم براى معاويه بيعت گيرند و...
كه امامعليهالسلام
با آگاه شدن از نقشه و توطئه معاويه، فرماندار مكه را مطلع مى نمايد.
تا حدودى روشن گرديد كه مساءله اطلاعات چه اندازه از اهميت برخوردار و تا چه حد در جنگ نقش دارد و چه مقدار راه گشا و مؤ ثر مى باشد.