امدادهاى غيبى در جنگ
كسانى كه به امدادهاى غيبى اعتقاد ندارند و كمك هاى الهى را باور نمى كنند، و اين معتقدات را به باد مسخره و استهزاء مى گيرند، هميشه پيروزى و شكست را به گردن داشتن وسايل پيش رفته و مدرن جنگى، رعايت يا عدم توجه به تاكتيك هاى جنگى، كميت و كيفيت نيروى رزمنده، كارايى يا عدم لياقت و توانائى فرماندهان، نادرست بودن استراتژيك جنگى و منطقه سوق الجيشى و... مى اندازند، و پيروزى، كشتن، نابود كردن از بين بردن و از پا در آوردن دشمن را به خويش نسبت مى دهند، و قلع و قمع و تار و مار كردن ارتش و قواى دشمن را مرهون فعاليت، تلاش و زحمات خود قلم داد مى كنند و...
ولى اسلام، ضمن اينكه به وسايل و ابزار جنگى و ساير فنون و شيوه هاى مؤ ثر در رزم اهميت، احترام و ارزش قائل است و هر فرد رزمنده مسلمان را سفارش و توصيه به انجام مسووليت و رسالتش و رعايت مسائل مربوط به جنگ مى نمايد؛ پيروزى را تنها در گرو اين ابزار و تلاش بشرى ندانسته و امدادهاى غيبى را نيز سهيم مى داند، و حتى شكست را اگر در اثر كوتاهى و قصور و سهل انگارى سربازان و نيروهاى رزمنده نباشد، آن را خالى از مصلحت نمى داند.
دليل بر مدعا و شاهد بر نوشتار، علاوه بر نهج البلاغه، آيات و روايات فراوان است، كه چون در مقام بررسى و توضيح اين مسائل از نظر نهج البلاغه هستيم به جملات دل نشين و آموزنده اميرالمومنينعليهالسلام
كه اشاره به مطلب دارد، بسنده مى شود.
امامعليهالسلام
وقتى به فرزندش «محمد بن حنفيه » در جنگ جمل سفارش و تأكيد به مقاومت، صبر و رعايت تاكتيك هاى رزمى و... مى نمايد، سپس مى فرمايد:
«و اعلم ان النصر من عندالله سبحانه »
و بدان نصرت و پيروزى از جانب خداى سبحان است.
و هنگامى كه حضرت لشكريانش را به جهاد تشويق و ترغيب و به جهت سستى نكوهش مى نمايد، نمونه هائى از مقاومت و پايمردى خويش و همرزمانش در ركاب پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
را بيان مى دارد، و سپس از امدادهاى غيبى و يارى حق در آن غزوات خبر مى دهد:
«و لقد كنا مع رسول الله
صلىاللهعليهوآلهوسلم
... فلما راى الله صدقنا انزل بعدونا الكبت و انزل علينا النصر»
در ركاب پيامبر خدا بوديم... هنگامى كه خداوند راستى و اخلاص ما را ديد و پاكى را مشاهده فرمود، خوارى و ذلت را به دشمنان ما نازل كرد و نصرت و پيروزى را به ما عنايت فرمود.
در اين جمله حضرتش مى فهماند، امداد غيبى نتيجه صداقت، خلوص و زير پا نگذاشتن ضوابط انسانى و متوسل نشدن به كارهاى ناشايست و رعايت كردن اصول جنگى است.
و در جاى ديگر: وقتى كه «عمر ابن الخطاب» در دوران خلافتش براى رفتن به جنگ روميان آماده مى شد، آمد با حضرت مشورت و از ايشان نظر خواست، كه حضرت ضمن ارائه اى رهنمائى ها، وى را تشويق و از امدادهاى غيبى و كمك پاسدار دين و يارى حافظ شريعت، مطالبى فرمود:
«و قد توكل الله لاهل هذا الدين باعزاز الحوزه و ستر العوره، و الذى نصرهم و هم قليل لا ينتصرون و منعهم و هم قليل لا يمتنعون حى لا يموت»
خداوند به پيروان اين دين وعده داده و بر عهده گرفته كه اسلام را سربلند، و نقاط ضعف آنها را بر طرف سازد.
آن كس كه آنان را در آن هنگام كه اندك بودند و نمى توانستند از دشمن انتقام بگيرند، يارى كرد؛ و در آن موقع كه در اثر كمى نفرات نمى توانستند از خود دفاع كنند از آنها دفاع نموده و از شكست حفظ فرمود، هموزنده است، هرگز نمى ميرد.
حضرت ضمن اينكه اشاره به امدادهاى غيبى مى نمايد، مددهاى الهى را در گذشته به يادشان مى آورد تا اين مساءله را درست بفهماند و نگرانى را رفع و دلگرمى شان را بيشتر كند.
مورد ديگرى كه امام از امدادهاى غيبى سخن به ميان مى آورند، زمانى است كه «عمر ابن الخطاب» در دوران خلافتش عازم جنگ با ايران بود، خدمت حضرت مشرف شد و در اين زمينه مشورت نمود، حضرت ضمن بيان مطالب بسيار لازم و حياتى، از يارى پروردگار نويد داد و اميدوار فرمود و گوشزد نمود كه نبايد از بسيارى لشكر كفار و كمى سپاه خود بهراسيم و نگران باشيم:
«ان هذا الامر لم يكن نصره و لا خدلانه بكثره و لا بقله، و هو دين الله الذى اظهره و جند الذى اعده و امده، حتى بلغ ما بلغ و طلع حيث ما طلع، و نحن على موعود من الله و الله منجز وعده و ناصر جنده »
پيروزى و شكست اين امر (جنگ در راه خدا) بستگى به فزونى و كمى جمعيت نداشته اين دين خدا است كه آن را پيروز ساخت و سپاه اوست كه آن را آماده و يارى كرد تا به آن جا كه بايد برسد رسيد، و به هر جا كه بايد طلوع كند، طلوع نمود، از ناحيه خداوند به وعده خود جامه عمل خواهد پوشانيد، و سپاه خويش را يارى خواهد فرمود.
در فراز ديگرى از سخنانش كه سخن از امداد غيبى به زبان آورده، هنگامى است كه «طلحه» و «زبير» به سوى بصره حركت كردند و حضرت را تهديد به جنگ نمودند، كه امام مى فرمايد تا هنوز كسى مرا به جنگ تهديد نكرده و من به وعده كمك و يارى خدا ايمان دارم، از كسى بيم و هراس به دل راه نمى دهم:
«قد كنت و ما اهدد بالحرب و لا ارهب بالضرب، و انا على ما قد وعدنى ربى من النصر»
من هيچگاه تهديد به جنگ نمى شدم، و هرگز كسى نمى توانست از ضرب شمشير من را به وحشت اندازد، من به همان وعده نصرتى كه پروردگارم به من باقى هستم.
وقتى امدادهاى غيبى تا اين حد در سرنوشت جنگ دخيل و اين اندازه نقش دارد، جهادگران و فدائيان راه «الله» بايد در هيچ حالى چشم از امدادهاى الهى نپوشند و زياد بودن نيرو، يا به حد كافى در اختيار داشتن ابزار جنگى، آنها را از حالت نياز به كمك الهى باز ندارد.