ملائكه

ملائكه0%

ملائكه نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

ملائكه

نویسنده: آيت الله محمد شجاعى
گروه:

مشاهدات: 9282
دانلود: 2661

توضیحات:

ملائكه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 40 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9282 / دانلود: 2661
اندازه اندازه اندازه
ملائكه

ملائكه

نویسنده:
فارسی

فرشتگان و غفران الهى

يكى از مظاهر آثار سبقت رحمت بر غضب، وجود گروهى از فرشتگان الهى است كه به صورت دائم و على الاتصال غفران الهى را براى انسان ها از خداوند طلب مى كنند و اين آمرزش را به آنان مى رسانند. در واقع يكى ديگر از شئون ملائكه در خصوص انسان ها، طلب مغفرت و رساندن آن به انسان ها است. اين گروه از ملائكه، مظاهر اسم «غفران» حق و وسايط آن هستند. به بيان ديگر، اينان به يك نظر مظاهر رحمت و به يك نظر مظاهر غفران اند؛ چرا كه بر اثر اين غفران، رحمت الهى را به انسان ها مى رسانند، هر چند خود انسان ها از اين حقيقت و يارى آگاه نباشند.

مأمور كردن گروهى از فرشتگان براى طلب و رساندن غفران الهى به انسان هاى واجد شرايط و قابل براى مغفرت، بيانگر اين حقيقت است كه نجات انسان هاى خاكى و رسيدن آنان به حيات طيبه، خيلى سخت است و براى نيل به آن در مسير طاعت و عبوديت، نياز به مدد رساندن الهى است و اين دسته از ملائكه، مأمور و موظّف به اين امر مهم اند. از اين رو نبايد به وسوسله ها و اغوائات شيطانى، در خصوص آسان بودن آخرت گوش سپرد و به سخنان مدعيان عرفان و استادى مبنى بر سهل الوصول بودن قيامت دل بست.

در دعاى شب قدر پس از قسم به اسماى الهى و قرآن و...مى گوييم: «ان تجعلنى من عتقائك من النار»؛ «مرا از كسانى قرار ده كه از آتش جهنم رهيده و ايمن است». اين زبان حال و گفتار اهل ايمان و عمل است؛ نه گفته ى كافران و مشركان. اينكه در دعاى شب عيد فطر از خدا مى خواهيم: «كه از آتش نجاتم بده»، به دليل شوراى راه و سخت بودن وصول به حيات طيبه است. به هر روى مأموريت اين گروه از فرشتگان، مدد رسانى مؤمنان براى نيل به مقصود است.

شواهد اين امر

شواهد اين امر عبارت است از:

١ -( َتكادُ السَّمَاواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلائكَةُ يُسَبِّحُونَ بحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَستَغْفِرُونَ لِمَن فى الأرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ) (١١٢). «چيزى نمانده كه آسمان ها از فرازشان بشكافند و [حال آنكه‏] فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‏ گويند و براى كسانى كه در زمين هستند، آمرزش مى‏طلبند. آگاه باش در حقيقت خدا است كه آمرزنده ى مهربان است».

بر اساس اين آيه با تجلّيات جلال حضرت حق، آسمان ها شكافته مى شود و در اين مقام تجلّى جلال، فرشتگان هم مشغول تسبيح خداوند سبحان اند و هم براى انسان ها مغفرت مى طلبند. البته نه براى هر كسى، بلكه براى جمعى كه صلاحيت دارند. ازاين رو اطلاق و عموميت «لمن فى الارض» در آيه، با رواياتى كه خصوصيات اهل آمرزش را مطرح كرده اند، مقيد و محدود مى شود. در غير اين صورت بايد گفت: طلب مغفرت براى انسان هايى نيز كه در قالب شياطين در روى زمين هستند، وجود دارد! حال آنكه مجموع آيات و روايات، اين شمول و عموميت مطلق را نفى مى كنند. در پايان نيز به مؤمنان و صالحان اميد مى دهد كه خداوند «غفور رحيم» است.

٢.( الَّذِينَ يحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَستَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كلَّ شىْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَ اتَّبَعُوا سبِيلَك وَ قِهِمْ عَذَاب الجَْحِيمِ ) (١١٣).

«كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى ‏كنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مى ‏گويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويده‏اند طلب آمرزش مى‏ كنند: پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چيز احاطه دارد؛ كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كرده‏اند، ببخش و آنها را از عذاب آتش نگه دار».

اين آيه ناظر به فرشتگانى است كه به خدا ايمان آورده و مشغول تسبيح حق اند. آنان براى مؤمنان از درگاه ايزد منان آمرزش مى طلبند. بايد دانست كه طلب غفران اين گروه از فرشتگان، طلبى ساده و بدون نتيجه نيست؛ بلكه به اقتضا و سنن عوالم برتر و قرب و منزلت ملائكه خواستن آنان مساوى با سارى و جارى شدن رحمت ها، مغفرت ها و آمرزش ها براى مؤمنان و توبه كنندگان حقيقى است. اين آيه طلب غفران اين گروه از فرشتگان را فقط در خصوص مؤمنان و توبه كنندگان حقيقى، مطرح مى كند كه عموميت و اطلاق آيه ى گذشته را خاص و مقيد مى سازد.

٣ - امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

«من كتم صومه قال [الله] عز وجل للملائكته: عبدى استجار من عذابى فاجيروه و وكل الله عز و جل ملائكة بالدعاء للصائمين و لم يأمرهم بالدعاء لاحد الا استجاب لهم فيه»(١١٤).

«كسى كه روزه ى [مستحبي] اش را از ديگران كتمان [و مخفي] كند، خداوند عز و جل به ملائكه اش مى گويد: بنده ى من از عذاب من، به من پناه آورده است. به او پناه دهيد و خداوند عز وجل ملائكه اى را براى دعا كردن براى روزه داران، موكل مى كند و خداوند آنها را به دعا براى احدى مأمور نمى سازد؛ مگر آنكه دعاى آنان در حق او مستجاب شود».

از اين روايت به دست مى آيد كه خداوند فرشتگانى را براى دعا و غفران نسبت به مؤمنان مأمور ساخته است و نيز بيانگر آن است كه دعا كردن فرشتگان قرين استجابت است، يعنى دعا كردن همان و مستجاب شدن آن همان.

٤ - امام صادقعليه‌السلام فرموده است:

«استاذن ملك ربه ان ينزل الى الدنيا فى صورة آدمى فاذن له فمرّ برجل على باب قوم يسأل عن رجل من اهل الدار فقال الملك: يا عبدالله اى شيء تريد من هذا الرجل الذى تطلبه؟ قال: هو اخ لى فى الاسلام احببته فى الله جئت لا سلم عليه، قال ما بينك و بينه رحم ماسة و لا نزعتك اليه حاجة؟ قال: لا، الا الحب فى الله عز و جل فجئت لاسلم عليه، قال: فانى رسول الله اليك، و هو يقول: قد غفرت لك بحبك اياه فيّ»(١١٥). «فرشته اى از پروردگار اجازه خواست تا در تمثّل انسانى به دنيا نزول كند. پس خداوند به او اجازه داد. فرشته [در صورت انساني] به مردى در مقابل درب منزلى، برخورد كرد كه مرد خانه را از اهل خانه طلب مى كرد. پس فرشته [خطاب به آن مرد] گفت: اى بنده ى خدا! از اين مرد چه مى خواهى كه او را مى طلبي؟ گفت: او برادر من در اسلام است [برادر دينى من است]، براى خدا دوستش مى دارم. آمده ام تا سلامى به او دهم. آن فرشته گفت: آيا او از ارحام تو است؟ يا حاجت ديگرى باعث آمدن تو شده است؟ مرد گفت: نه، [آمدن من] فقط به جهت حب خداوند عز و جل است؛ پس آمدم تا سلامى به او دهم. فرشته گفت: پس حقيقت آن است كه من فرستاده ى خدا به سوى تو هستم و او مى فرمايد: به تحقيق بخشيدم [و آمرزيدم] تو را [به جهت آنكه] تو اين مرد را به خاطر من دوست داري».

بر اساس اين روايت فرشتگانى مأمور وصول و رساندن غفران الهى به بندگان صالح و خوب هستند. علاوه بر اين در مواردى اين گروه از فرشتگان، غفران خاصى مى آورند؛ از جمله ديدن برادر مؤمن به جهت خداوند. پس هر چه محبت در راه خدا بيشتر باشد، طلب غفران از وسايط فيض او بيشتر خواهد بود. از اين رو، عيادت مريض رفتن، زيارت قبور مطهر امامان از نزديك و يا زيارت آنان از راه دور و ...غفران خاصى را از سوى ملائكه نصيب انسان مى گرداند.

٥.ابى بصير نقل مى كند:

«قال ابوعبداللهعليه‌السلام : يا ابا محمد! ان الله عز ذكره ملائكه يسقطون الذنوب عن ظهور شيعتنا كما تسقط الريح الورق من الشجر فى اوان سقوطه و ذلك قوله عز وجل( يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا ) و الله ما اراد بهذا غيركم»(١١٦). «امام صادقعليه‌السلام فرمود: اى ابا محمد! خداوند - كه عزيز است ياد و ذكرش - ملائكه اى [را مأمور كرده است تا ] گناهان را از پشت شيعيان ساقط مى كنند؛ چنان كه باد برگ را از درختان در هنگام ريزش مى ريزاند. اين [حقيقت ]، همان قول خداوند عز وجل است كه: «به سپاس پروردگار شان تسبيح مى گويند و براى مؤمنان طلب غفران مى كنند». به خدا قسم! خداوند به اين [مؤمنان] غير شما [از شيعيان] را اراده نكرده است».

اين روايت نيز به روشنى به وجود فرشتگانى اشاره دارد كه با طلب مغفرت براى شيعيان مؤمن، باعث بخشش گناهان آنان مى شوند.

در طلب غفران از محضر الهى، توسل به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را نبايد فراموش كرد و در واقع از آن حضرت خواست كه در محضر پروردگار عالم طلب مغفرت كند؛ چرا كه باب غفران از وجود مطهر رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مرتبه ى والا و بالايش مى جوشد و به مؤمن خوب مى رسد. در مراتب بعد بايد از اهل بيت و ائمه اطهارعليهم‌السلام آمرزش خواست؛ وجود مقدس آنان مجراى غفران حق است و بخشش و رحمت خداوند از طريق آنان، به ملائكه و از آنان به مؤمنان صالح مى رسد. تا آنان رضايت ندهند، مغفرت از طريق ملائكه براى مؤمنان نيك كردار محقّق نخواهد شد و اين همان حقيقتى است كه در زيارت جامعه آمده است:

«يا ولى الله! ان بينى و بين الله عز وجل ذنوباً لا يأتى عليها الا رضاكم»

«اى ولى خدا! به راستى ميان من و خداى عز و جل، گناهانى است كه آنها را جز رضاى شما برندارد».

گفتار دهم فرشتگان عذاب

(١)

( إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائكَةُ ظالِمِى أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُستَضعَفِينَ فى الأرْضِ قَالُوا ألَمْ تَكُنْ أرْض اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئك مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَت مَصِيراً ) .(١١٧)

فرشتگان عذاب و مواقف

يكى(١١٨) از شئون فرشتگان در خصوص انسان ها - كه خداوند متعال براى آنان مقرر فرموده - جارى ساختن عذاب الهى است. از اين رو، اين گروه از ملائكه به «فرشتگان عذاب» نام گرفته اند.

اين دسته از ملائكه - مانند گروههاى ديگر فرشتگان - به امر خدا عمل كرده و از مشيّت و خواست حضرت حق هيچ تخلّف و تحظّى ندارند. به بيان ديگر در مقام عمل به فرمان هاى الهى، معصوم هستند. فرشتگان عذاب مظاهر اسماى «غضب» و «سخط» خداوند متعال بوده و مجراى تحقّق مشيّت و امر او در عذاب اند.

مرگ و برزخ

ملائكه عذاب در موقف ها، مقطع ها و عوالم مختلف، مأموريت خويش را انجام مى دهند: زمان روى آورى مرگ، برزخ و مراحل آن، قيامت و مواقف آن و...يكى از اين مواقف حسّاس، مقام مرگ و زمان انتقال آدمى از عالم مادى به عالم برزخ و در برزخ است. آياتى چند در اين باره وجود دارد؛ از جمله:

١ -( إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائكَةُ ظالِمِى أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُستَضعَفِينَ فى الأرْضِ قَالُوا ألَمْ تَكُنْ أرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئك مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَت مَصِيراً ) (١١٩).

آنان که [هنگام مرگ] و قبض روح ظالم و ستمگار بميرد فرشتگان از آنها باز پرسند که در چه کارى بوديد [و چرا به ايمان و اعمال نيک براى آخرت نپرداختيد] پاسخ دهند: ما در روى زمين مردمى ضعيف و ناتوان و [اسير ظلم حاکمان جاهل و کافر] بوديم! فرشتگان گويند: آيا زمين خدا پهناور نبود که در آن سفر کنيد [و از محيط جهل و کفر به سرزمين علم و ايمان بشتابيد از آنها عذر نپذيرند و] مأواى ايشان جهنم است و بازگشت آنها به جايگاه بسيار بدى است».

از اين آيه ى شريفه، حقايق والاى زير به دست مى آيد:

يكم .ملائكه ى قبض كننده ى روح - مظهر اسم قابض خداوندند - علاوه بر مأموريت قبض روح، مأموريت ديگرى نيز دارند و آن عذاب كسانى است كه به خويش ستم كرده اند.

دوّم.چون مقام تعذيب است، فرشتگان قابض و عذاب در هنگام مرگ عتاب آميز سؤال مى كنند اين حالت براى كسى كه مرگ به او روى آورده سخت و سنگين است؛ تا حدى كه نمى توان آن را تصور نمود. اميرمؤمنانعليه‌السلام مى فرمايد: «فغير موصوف ما نزل بهم»(١٢٠) «آنچه كه براى مردگان روى آور شود قابل توصيف نيست». به هر روى تشبيهات، كنايات و تمثيلات در روايات در خصوص اين ملائكه، نشانگر سختى قبض است.

سوّم.اين آيه شامل و ناظر به مؤمنانى است كه به ايمان خويش عمل نكرده و عذرى براى خويش دست و پا مى كنند؛ بدين صورت كه در قلمرو حكومت مخالفان و معاندان بودند كه يا امكان عمل نبود و يا نمى گذاشتند كه آنها به ايمان خويش عمل كنند.

چهارم.ملائكه اين عذر را نپذيرفته، و به آنان مى گويند كه مى توانستند براى عمل به ايمان خويش، از قلمرو حاكميت مخالفان خارج شده و به مناطق ديگرى هجرت كنند. اين مسأله درس مهم و بزرگى براى انسان ها دارد كه عذر تراشى در نظام برزخى و عوالم برتر و بعد از آن، پذيرفته نيست.

پنجم.پس از قبض روح اين گروه، آنان به جهنم برزخى هدايت و عذاب شروع مى شود.

ششم.اين نكته عميق و تكان دهنده نيز از اين آيه ى شريفه به دست مى آيد كه وقتى وضعيت مؤمنان عذر تراشى كه در سرزمين هاى معاندان و مخالفان در هنگام قبض و پس از آن اين چنين است؛ وضعيت مؤمنانى كه در بلاد موافقان و مؤمنان و حاكميت دينى زندگى كرده و به رغم فراهم بودن شرايط و زمينه براى عمل به ايمان خويش، از آن سر باز مى زنند، چگونه خواهد بود؟!

٢ -( وَ مَنْ أظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً أَوْ قَالَ أُوحِىَ إِلىَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شىْءٌ وَ مَن قَالَ سأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فى غَمَرَاتِ المَْوْتِ وَ الْمَلائكَةُ بَاسِطوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسكمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَاب الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلى اللَّهِ غَيرَ الحَْقِّ وَ كُنتُمْ عَنْ آيَتِهِ تَستَكْبرُونَ ) (١٢١).

«و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ مى ‏بندد يا مى ‏گويد: «به من وحى شده است». در حالى كه چيزى به او وحى نشده باشد، و آن كس كه مى‏گويد: «به زودى نظير آنچه را خدا نازل كرده است نازل مى ‏كنم»؟ و كاش ستمكاران را در گرداب هاى مرگ مى ‏ديدى كه فرشتگان [به سوى آنان‏] دست هايشان را گشوده‏اند [و نهيب مى‏ زنند:] «جان هايتان را بيرون دهيد»؛ امروز به [سزاى‏] آن چه به ناحق بر خدا دروغ مى‏ بستيد و در برابر آيات او تكبر مى‏ كرديد؛ به عذاب خواركننده كيفر مى ‏يابيد».

نكاتى چند در اين آيه، قابل توجه است:

يكم.اين آيه ناظر به نزول ملائكه عذاب در هنگام مرگ براى سه گروه است: ١ - كسانى كه آيات الهى را تكذيب مى كنند؛ ٢ - گروهى كه بدون نزول وحى، ادعاى وحى دارند؛ ٣ - استهزا كنندگان آيات الهى كه مدعى آوردن آياتى مانند آيات خداوند متعال در قرآنند.

دوّم.آيه ى شريفه، بيانگر سختى قبض روح و شروع عذاب از هنگام بيرون رفتن روح و جان از بدن براى سه گروه ياد شده است.

سوّم.از آنجا كه دروغ بستن بر خداوند متعال و نيز تكبّر ورزيدن در برابر آيات الهى، براى ملائكه ى الهى سخت و گران و است (چون محو حضرت حق اند)، اين سه گروه را به دليل اين دو صفت زشت و ناپسند (دروغ بستن و تكبر ورزيدن)؛ با عذاب سخت و شكننده اى كيفر مى دهند.

چهارم.هر چند منطوق آيه ناظر به كافران و مشركان است؛ ولى مراتب خفيف تر و پايين تر آن دو را نيز شامل مى شود. اگر شخص مسلمان و مؤمن در مقام عمل و در هنگام تأسى به آيات الهى، آنها را كوچك شمارد و بدون توجّه از كنار آنها بگذرد وتصديق عملى نداشته باشد، ملائكه عذاب در هنگام قبض روح و پس از آن با شدّت فوق تصور با او مواجه خواهند شد.

پنجم.گفته ى ملائكه مبنى بر اينكه «جان هايتان را بيرون دهيد» صرف جمله و كلام نيست؛ بلكه تكوين است؛ يعنى، گفتن همان و قبض كردن شديد و سخت روح همان.

٣ -( وَ لَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كفَرُوا الْمَلائكَةُ يَضرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذَاب الْحَرِيقِ ) (١٢٢) .

«و اگر بنگرى سختى حال كافران را هنگامى كه فرشتگان جان آنها را مى گيرند و با تيغ [قهر و غضب خدا] بر روى و پشت آنها مى زنند و مى گويند: بچشيد طعم عذاب سوزنده را».

اين آيه حكايتگر قبض روح كافران به وسيله ى ملائكه عذاب و نيز نوع عذاب است. مفسران «از پشت و رو زدن» را دو گونه تفسير كرده اند؛ برخى گفته اند: كافران از همه ى جهات به وسيله ملائكه عذاب مى شوند و بعضى ديگر نوشته اند: اين عبارت بيانگر به ذلت و خوارى كشاندن كافران است. به هر روى اين حقيقت را خاطر نشان مى سازد كه قبض روح كافران، عذاب دهنده بوده و پس از آن، عذاب ابعاد گوناگون داشته و در مراتب و عوالم مختلف است. توجه داشته باشيم گفتار ملائكه - مبنى بر اين كه «بچشيد طعم عذاب سوزنده را» - امرى تكوينى است؛ يعنى گفتن همان و وقوع و جريان عذاب همان.

٤ -( الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائكَةُ ظالِمِى أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ فَادْخُلُوا أَبْوَاب جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ) (١٢٣) .

«همانان كه فرشتگان جانشان را مى ‏گيرند، در حالى كه بر خود ستمكار بوده‏اند. پس، از درِ تسليم درمى‏ آيند [و مى‏ گويند:] «ما هيچ كار بدى نمى‏كرديم». آرى، خدا به آنچه مى ‏كرديد دانا است • پس، از درهاى دوزخ وارد شويد و در آن هميشه بمانيد، و حقاً كه چه بد است جايگاه متكبران».

اين آيه نيز به وجود ملائكه ى عذاب هنگام مرگ - براى كسانى كه به خويش با نافرمانى خداوند متعال ظلم كرده اند - اشاره دارد. اين ظالمان بر خود، هنگام مواجهه با فرشتگان قابض روح - كه وظيفه ى عذاب آنان را نيز در هنگام مرگ بر عهده دارند - خاضع و تسليم شده، و مى گويند: ما هيچ كار بدى انجام نداديم؛ ولى از آنجا كه خداوند به هر آنچه كه آدميان عمل مى كنند آگاه است، سخن دروغ آنان را نپذيرفته، رد مى كند. ملائكه عذاب پس از قبض سخت، سنگين و عذاب دهنده ى اين گروه، با عمل تكوينى در قالب اين سخن كه «از درهاى دوزخ وارد شويد» آنان را به ابواب گوناگون جهنم برزخى مى برند. اين جهنم ها داراى مراتب مختلف بوده و در مجموع مرتبه ى نازله اى از جهنم قيامت به شمار مى روند. عبارت (فلبئس مثوى المتكبرين) در فراز آخر آيه، اين نكته را خاطر نشان مى شود كه منشأ «ظالمان بر خويش» صفت رذيله ى «تكبر» است.

اين چند آيه كه تنها به عنوان نمونه در اين گفتار طرح و تا حدى تفسير شد به صراحت و روشنى بر وجود ملائكه عذاب در مقام مرگ و هنگام انتقال آدمى از عالم مادى به عالم برزخ دلالت دارد. در پايان توصيه مى كنم هر چه مى توانيم به گناه نزديك نشويم و مراقب اعمال و كردار خويش باشيم. اگر اين چنين نباشيم، از جمله كسانى خواهيم بود كه ملائكه عذاب در هنگام مرگ، به سراغ آنها رفته و قبض سخت و تكان دهنده و عذابى سهمگين، در جهنم برزخى و قيامت، انتظارشان را مى كشد.(١٢٤)

گفتار يازدهم فرشتگان عذاب

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكمْ وَ أَهْلِيكمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِْجَارَةُ عَلَيهَا مَلائكَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا يَعْصونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ ) (١٢٥) .

فرشتگان عذاب و قيامت

چنان(١٢٦) كه گذشت جمعى از فرشتگان، واسطه در عذاب هستند. اين گروه از ملائكه در عين آنكه ملائكه غضب و سخط مى باشند؛ ولى در مواقف و مقاطعى مختلف، عذاب ربوبى را نيز جارى مى كنند. جمعى از اين فرشتگان اهل عذاب را هنگام مرگ و در برزخ، عذاب مى كنند. گروه ديگرى از ملائكه عذاب، پس از برزخ و در قيامت كبرى، عذاب هاى ربوبى را براى اهل آن در مراتب مختلف مى رسانند. البته اينكه اينها چندين نوع هستند و تعدادشان چه مقدار است، بر ما روشن نيست.

شواهد اين انگاره

از آيات و روايات استفاده مى شود اين دسته از ملائكه، عذاب الهى را در مواقف مختلف قيامت، براى اهلش جارى مى كنند. شواهد قرآنى بر وجود اين گروه از ملائكه در قيامت و مواقف آن عبارت است از:

١.( يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسكمْ وَ أَهْلِيكمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِْجَارَةُ عَلَيهَا مَلائكَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ ) (١٢٧).

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! خودتان و كسانتان را از آتش دوزخ نگه داريد، چنان آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگ ها است. بر آتش [دوزخي‏] فرشتگانى خشن [و] سختگير [گمارده شده‏] اند. از آنچه خدا به آنان [در اجراى قهر و غضب حق] دستور داده، سرپيچى نمى‏ كنند و آنچه را كه مأمورند، انجام مى ‏دهند.»

اين آيه به روشنى نشانگر وجود فرشتگان عذاب در قيامت است. اينان موكل بر آتش دوزخ بوده و خيلى غليظ و شديداند و خشونت و شدت دارند. هيچ گونه مخالفتى نسبت به آنچه خداوند متعال امر فرموده نداشته واز آن تخطّى نمى كنند. در واقع به وسيله اين گروه از فرشتگان جهنم، آتش و عذاب ها به اهلش مى رسد. درباره ى عبارت تأمّل برانگيز «وقودها الناس و الحجارة» گفتنى است: سوخت و مايه ى آتش، گاهى هيزم، گاهى نفت و گاهى گاز است؛ ولى در اين آيه، سوختِ آتش جهنم خود انسان و سنگ دانسته شده است. اينكه خود انسان مايه ى آتش خويش در دوزخ باشد، براى اهلش قابل تدبر و تأمل است. مقصود از انسان در اينجا، مجموع عالمى است كه انسان براى خويش ساخته است؛ يعنى، مجموعه آنچه كه بدن و روح توأم با خويش به عالم قيامت برده اند (نه خالص بدن يا روح او). به بيان ديگر مجموعه ى اوصاف، اخلاق، عقايد و اعمال او، سوخت آتش دوزخ است. تمام افكار و عقايد باطل، كارهاى فاسد و خلاف و خلق هاى رذيله، نيت هاى پليد و همه و همه و...، عالم انسان دوزخى و مايه ى آتش جهنم او است.

اين مايه و اشتعال در اين دنيا، براى انسان گناه كار و فاسد وجود دارد؛ ولى در پشت پرده مستور است. حقيقت خُلق، نفرت، محبت، عقيده، نيت و عمل باطل، آتش است؛ ولى از چشمان ظاهر بين ما غايب است. شكل اصلى و اوصاف، اخلاق، عقايد و اعمال باطل، آتش است؛ امّا اين حقيقت در هنگام قيامت روشن و عيان خواهد شد. همان طور كه در تاريكى محض، نمى توانيم چيزى را تشخيص دهيم و با آمدن روز و برآمدن نور، اين تمايز اشيا با يكديگر عيان مى شود؛ عالم دنيا نيز براى ما شب است. ما الان در تاريكى به سر مى بريم و نمى توانيم شكل و حقيقت اصلى اعمال، ‌عقايد و افكار خويش را ببينيم. با آمدن قيامت و تابيدن نور الهى - كه نافذترين نورها است - عمق و حدود كامل و حقيقت نيت ها، افعال، عقايد و اوصاف ما مشخص و آشكار خواهد شد؛ به طورى كه تمامى انسان ها از يكديگر متمايز مى گردند و حقيقت روح و بدنشان با تمامى اوصاف و افعال و عقايد از يكديگر مشخص مى شود. قرآن به اين اشراق نورى در قيامت اشاره كرده، مى فرمايد:( وَ أَشرَقَتِ الأرْض بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْكِتَابُ ) (١٢٨).

«و زمين به نور پروردگارش روشن مى گردد، و كارنامه [اعمال در ميان‏] نهاده شود».

٢.( وَ سِيقَ الَّذِينَ كفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَت أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسلٌ مِنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَ يُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلى وَ لَكِنْ حَقَّت كلِمَةُ الْعَذَابِ عَلى الْكَافِرِينَ ) (١٢٩).

«و [آن روز] آنان كه به خدا كافر شدند، فوج فوج به جانب دوزخ رانده شوند و چون آنجا رسند، درهاى جهنم برويشان بگشايند و خازنان دوزخ به آنها گويند: مگر پيغمبران خدا براى هدايت شما نيامده و آيات الهى را برايتان تلاوت نكردند و شما را از ملاقات اين روز سخت نترسانيدند؟! جواب دهند: بلى وليكن افسوس كه ما به كفر و عصيان خود را مستحق عذاب [كرديم] و وعده ى عذاب براى كافران محقق و حتمى گرديد».

اين آيه نيز ناظر به فرشتگان عذاب در آخرت است؛ ولى از آنان تعبير به «خازنان دوزخ» كرده است.

٣ -( وَ قَالَ الَّذِينَ فى النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يخَفِّف عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذَابِ قَالُوا أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسلُكُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا بَلى قَالُوا فَادْعُوا وَ مَا دُعَاءُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فى ضَلالٍ ) (١٣٠).

«و اهل دوزخ به خازنان جهنم گويند: از خدا بخواهيد كه روزى عذاب ما را تخفيف دهد. آنها پاسخ دهند: آيا پيغمبران شما با معجزات و ادله روشن براى [هدايت] شما نيامدند؟ دوزخيان گويند: آرى آمدند [ما پيروى آنان نكرديم و بدين روز سياه افتاديم.] پس خازنان جهنم گويند: اينك هر چه مى خواهيد دعا [و ناله] كنيد كه دعاى كافران جز بر زبان و گمراهى نخواهد بود».

در اين آيه نيز از فرشتگان عذاب، به خازنان دوزخ ياد شده است. توجه داشته باشيد سخن گفتن دوزخيان با فرشتگان، به اين دليل است كه آنها از خداوند متعال محجوب بوده و نمى توانند با او صحبت كنند:

( كلَّا إِنَّهُمْ عَن رَبِّهِمْ يَوْمَئذٍ لمََّحْجُوبُونَ ) (١٣١).

«زهى پندار، كه آنان [دوزخيان] در آن روز، از پروردگارشان سخت محجوبند».