حيات القلوب امام شناسي جلد ۵

حيات القلوب  امام شناسي0%

حيات القلوب  امام شناسي نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 543

حيات القلوب  امام شناسي

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علامه مجلسى
گروه: صفحات: 543
مشاهدات: 52557
دانلود: 3835


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 543 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 52557 / دانلود: 3835
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب  امام شناسي

حيات القلوب امام شناسي جلد 5

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

و ظلمت برطرف مى شود.(1)

( وَ وُضِعَ الْكِتَابُ ) يعنى: واگذاشته شود كتاب و نامه حساب و بياورند پيغمبران و گواهان را، مفسران

گفته اند كه: گواهان، ملائكه اند يا مومنان.(2) و على بن ابراهيم گفته است كه: شهدا، ائمهعليه‌السلام اند.(3)

( وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ ) يعنى و حكم كرده شود ميان ايشان به حق.

( وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ) وايشان ظلم كرده نشوند.

آيه دهم: ترجمه اش اين است كه: بگويند گواهان كه: اينهايند آن جماعت كه دروغ گفتند به پروردگار خود، بدرستى كه لعنت بر ستمكاران است.

على بن ابراهيم روايت نموده كه: مراد به اشهاد، ائمهعليه‌السلام اند، و ظالمان، آنهايند كه ستم كردند بر آل محمدعليه‌السلام و غصب نمودند حق ايشان را.(4)

آيه يازدهم: موافق تفسير اكثر مفسران ترجمه اش ترجمه اش آن است كه: آيا كسى كه بر بينه و برهانى باشد از جانب پروردگار خود و از پى خود و از پى او بيايد گواهى از جانب خدا مانند كسى است كه چنين نباشد و تابع دنيا و لذات آن باشد. بعضى گفته اند: بينه، قرآن است؛ و گواه جبرئيل است كه تلاوت مى كند قرآن را. و بعضى گفته اند كه: شاهد محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است. و بعضى گفته اند: شاهد، ملكى است كه او را حفظ مى كند و بر حق مستقيم مى دارد. و بعضى گفته اند: شاهد، على بن ابى طالبعليه‌السلام است كه شهادت مى دهند بر حقيقت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و او از آن حضرت است.(5)

و احاديث به اين مضمون بسيار است، چنانچه شيخ طبرسى از حضرت امام رضا

____________________

1- ارشاد شيخ مفيد ٢/٣٨١.

2- مجمع البيان ٤/٥٠٩.

3- تفسير قمى ٢/٢٥٣.

4- تفسير قمى ١/٣٢٥.

5- مجمع البيان ٣/١٥٠. تفسير طبرى ٧/١٧. تفسير بغوى ٢/٣٧٧. تفسير فخر رازى ١٧/٢٠١. تفسير قرطبى ٩/١٦.

۲۸۱

و امام محمد تقىعليه‌السلام روايت نموده است.(1)

و كلينى از امام رضاعليه‌السلام روايت كرده است كه: اميرالمؤ منينعليه‌السلام شاهد است بر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر بينه و برهان است از جانب پروردگارش.(2)

و در بصائرالدرجات روايت نموده است كه اميرالمؤ منينعليه‌السلام فرمود كه: بخدا سوگند كه آيه اى نازل نشده در كتاب خدا در شب يا روز مگر آنكه مى دانم كه كى نازل شده، و كسى نيست كه تيغ بر سرش گرديده باشد از صحابه مگر آنكه آيه اى در شان او نازل شده است كه او را بسوى بهشت مى برد يا بسوى جهنم. پس مردى برخاست و گفت: يا امير المؤ منين، كدام است آن آيه كه در شان تو نازل شده؟ فرمود: مگر نشنيده اى كه خدا مى فرمايد افمن كان على بيتة من ربه ويتلوه شاهد منه پس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر بينه است از جانب پروردگارش، و من شاهدم بر او و من از اويم.(3)

و شيخ طوسى نيز در مجالس اين مضمون را روايت كرده.(4)

و در تفسير عياشى از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: آن كه بر بينه است از جانب پروردگارش، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است؛ و آن كه تالى اوست بعد از او و شاهد اوست بر او و از اوست، حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام است پس اوصياى او يكى بعد از يكى.(5)

و در اين باب احاديث بسيار مذكور است و بعضى در مجلد آينده كه در بيان احوال اميرالمؤ منينعليه‌السلام است مذكور خواهد شد انشاءالله.

آيه دوازدهم: ترجمه اش اين است كه: بيايد در قيامت هر نفسى با او كشاننده اى باشد و گواهى.

در تفسير على بن ابراهيم و نهج البلاغه از حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام منقول است كه:

____________________

1- مجمع البيان ٣/١٥٠.

2- كافى ١/١٩٠.

3- بصائرالدرجات ١٣٣.

4- امالى شيخ طوسى ٣٧١.

5- تفسير عياشى ٢/١٤٢.

۲۸۲

سائق مى كشاند او را بسوى محشر، و شاهد گواهى مى دهد بر او به اعمال او.(1)

و در كتاب تاويل آلايات از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: سائق، اميرالمؤ منينعليه‌السلام است؛ و شهيد، حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .(2)

____________________

1- تفسيرقمى ٢/٣٢٤. نهج البلاغه ١٦٦، خطبه ٨٥.

2- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٦٠٩.

۲۸۳

فصل دوازدهم در بيان اخبارى است بر تاويل آيات مؤ منين و ايمان و مسلمين و اسلام به اهل بيتعليه‌السلام و ولايت ايشان، و تاويل آيات كفار و مشركين و كفر و شرك و اصنامبه اعداى ايشان وترك ولايت ايشان

ابن شهر آشوب از حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام روايت كرده است؛ در تفسير قول حق تعالى( بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَن يُنَزِّلَ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ) (1) يعنى: بد چيزى است آنچه به آن خريدند جانهاى خود را آنكه كافر شوند به آنچه خدا فرستاده است از براى حسد بر اينكه بفرستد از فضل خود وحى را بر هر كه خواهد از بندگانش. حضرت فرمود كه: مراد، حسد بر ولايت اميرالمؤ منين و اوصياء از فرزندان اوست.(2)

و على بن ابراهيم روايت نموده است در تفسير قول حق تعالى( وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمِنْ هَٰؤُلَاءِ مَن يُؤْمِنُ بِهِ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ ) (3) يعنى: و همچنين فرستاديم بسوى تو كتاب را، پس آنها كه داده ايم به ايشان كتاب را ايمان آوردند به كتاب، و از اين جماعت نيز بعضى ايمان مى آورند به كتاب

____________________

1- سوره بقره: ٩٠.

2- مناقب ابن شهر آشوب ٣٤٦.

3- سوره عنكبوت: ٤٧.

۲۸۴

و انكار نمى كنند آيات ما را مگر كافران.

على بن ابراهيم گفته است: مراد به اينها كه كتاب به ايشان داده شده، آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اند كه لفظ و معنى كتاب نزد آنها است، و از اين جماعت يعنى ساير مؤ منان از اهل قبله.(1)

و ايضا روايت كرده است در تفسير آيه كريمه( لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ ) (2) يعنى بتحقيق كه منت گذاشت خدا بر مؤ منان چون فرستاد در ميان ايشان رسولى از نفساى ايشان، فرمود: مراد از مؤ منان، آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اند،(3) . و اين بهتر است از آنچه مفسران تكلف كرده اند كه مراد به انفس ايشان جنس ايشان است كه عرب باشند.

و ايضا روايت كرده است در تفسير آيه( وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ ) (4) يعنى: آنها كه ايمان آوردند و تابع ايشان گردانيديم فرزندان ايشان را در ايمان، ملحق گردانيديم به ايشان فرزندان آنها را - در داخل شدن بهشت، يا رسيدن به درجه پدران - و كم نكرديم به اين ملحق كردن از عمل بدرها ثواب ايشان چيزى را.

مشهور ميان مفسران آن است كه اين آيه در باب اطفال مؤ منان است كه خدا ملحق مى گرداند ايشان را به پدرهاى ايشان در بهشت.(5) و در احاديث ما نيز اين مفسران وارد شده است.(6)

و على بن ابراهيم روايت كرده است كه:( الَّذِينَ آمَنُوا ) پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و اميرالمؤ منينعليه‌السلام ، و ذريات ايشان، ائمه و اوصياء از فرزندان ايشانند كه در امامت و خلافت

____________________

1- تفسير قمى ٢/١٥٠. تاويل الآيآت الظاهرة ١/٤٣١.

2- سوره آل عمران: ١٦٤.

3- تفسير قمى ١/١٢٢.

4- سوره طور: ٢١.

5- مجمع البيان ٥/١٦٥ تفسير طبرى بغوى ٤/٢٣٦. تفسير جلالين ٦٩٧.

6- تفسير تبيان ٩/٤٠٨. كافى ٣/٢٤٩. من لا يحضر الفقيه ٣/٤٩٠.

۲۸۵

ايشان را ملحق به اميرالمومنينعليه‌السلام گردانيد حق تعالى، و آن حجت و نصى كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حق اميرالمومنينعليه‌السلام بيان كرد هيچ كم نكرد در حق ذريه آن حضرت، و حجت امامت ايشان يكى است و اطاعت همه يكى است و پيروى همه واجب است.(1)

و حق تعالى مى فرمايد( قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿١٣٦﴾فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ) (2) يعنى: بگوئيد: ايمان آورديم به خدا و ه آنچه نازل شده بسوى ما - كه قرآن باشد - و به آنچه نازل شده بسوى ابراهيم و اسماعيل و اسسحاق و يعقوب و اسباط - كه فرزندان و فرزند زادهاى يعقوبند - و به آنچه داده شده است به موسى و عيسى و به آنچه داده شده اند پيغمبران از جانب پروردگار ايشان، ما جدائى نمى افكنيم ميان احدى از ايشان و ما از براى خدا انقياد كنندگانيم، پس اگر ايمان بياورند به مثل آنچه شما ايمان آورده ايد پس بتحقيق كه هدايت بافته اند، و اگر رو بگردانند و ايمان به مثل آنچه شما ايمان آورده ايد پس بتحقيق كه هدايت يافته اند، و اگر رو بگردانند و ايمان نياورند پس ايشان در مقام شقاق و معانده اند پس بزودى خدا كفايت شر ايشان مى كند و خدا شنوا است گفته هاى شما را و دانا است اخلاص شما را. كلينى و عياشى و ديگران از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت نموده اند كه: خطاب( قُولُوا ) در اين آيه بسوى آل محمدعليه‌السلام است، يعنى على و فاطمه و حسنين و امامان بعد از ايشانعليه‌السلام ، و شرط( فَإِنْ آمَنُوا ) يعنى: اگر ايمان بياورند، مراد ساير مردمند كه بايد ايمان ايشان مثل ايمان ائمهعليه‌السلام باشد و در عقايد و اعمال متابعت ايشان كنند.(3)

و اكثر مفسران خطاب( قُولُوا ) را متوجه جميع مومنان گردانيده اند،( فَإِنْ آمَنُوا ) پس اگر ايمان بياورند گفته اند: مراد اهل كتابند يهود و نصارى(4) ؛ و تاويلى كه در

____________________

1- تفسير قمى ٢/٣٣٢. كافى ١/٢٧٥. تاويل الآيات الظاهرة ٢/٦١٦.

2- سوره بقره: ١٣٧ و ١٣٦.

3- كافى ١/٤١٥)-٤١٦؛ تفسير عياشى ١/٦٢؛ تفسير الايات الظاهره ١/٨٠.

4- تفسير طبرى ١/٦١٨ و ٦٢٠؛ تفسير ابن كثير ١/١٦٤.

۲۸۶

حديث است ظاهرتر است از تاويل ايشان به سبب آنكه( وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا ) به اين تفسير انسب است، زيرا كه نزول قرآن اولا بر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بيت او كه در خانه وحى حاضر بودند شده و بعد از آن به ساير مردم رسيد.

و ايضا مقرون ساخته اند به آنچه نازل شده بر ابراهيم و اسماعيل و ساير پيغمبرانعليه‌السلام پس، پس همچنان كه در قراين اين دو فقره ذكر پيغمبران و رسولان شده، در اين فقره نيز مناسب آن است كه منزل الهيم امثال و اضراب ايشان باشند از انبياء و اوصياءعليه‌السلام .

و كلينى و نعمانى روايت كرده اند از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام در تفسير اين آيه( و وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ ) (1) يعنى: و از مردم كسى هست كه مى گيرد بغير از خدا مثلى چند از آنها كه دوست مى دارند ايشان را مانند دوستى خدا؛ حضرت فرمود كه: اينها دوستان ابوبكر و عمرند كه ايشان را امام گرفته اند بغير از امامى كه خدا از براى مردم قرار داده.

و ايضا فرموده است در تفسير اين آيات( وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿١٦٥﴾ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ﴿١٦٦﴾ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ) (2) يعنى: اگر ببينند آنها كه ستم كرده اند بر خود - به آنچه از براى خدا شريك قرار داده اند - در وقتى كه عذاب را ببينند در قيامت آنكه قوت و قدرت از براى خداست همه و آنكه خدا شديد است عقاب او، در وقتى كه بيزار شوند آنها كه پيشوا بوده اند از آنها كه متابعت ايشان كرده اند و ببينند عذاب را و بريده شود به ايشان سببها و وسيله ها كه در ميان ايشان بود در دنيا، و بگويند آنها كه متابعت كرده اند: كاشكى ما را بازگشتنى مى بود به دنيا پس بيزار مى شديم از ايشان چنانچه ايشان بيزار شدند از ما، چنين مى نمايد خدا به ايشان عملهاى ايشان را حسرتها بر

____________________

1- سوره بقره: ١٦٥.

2- سوره بقره: ١٦٥-١٦٧.

۲۸۷

ايشان، و ايشان بيرون آينده نيستند از آتش جهنم، حضرت فرمود: بخدا سوگند كه ايشان پيشوايان ظلمند - كه غضب حق اهل بيت نمودند - و تابعان ايشان.(1)

و در كتاب تاويل الايات از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است در تاويل قول حق تعالى( أَإِلَٰهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ) (2) يعنى: آيا خدائى هست با خداوند عالميان؟ بلكه اكثر ايشان نمى دانند حق را، حضرت فرمود كه: يعنى آيا امام هدايت با امام ضلالت شريك مى تواند بود كه با يكديگر مقرون باشند؟(3)

و ايضا از تفسير ابن ماهيار به سند معتبر روايت كرده است كه حضرت امير المومنينعليه‌السلام فرمود كه: حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من فرمود: يا على! نيست فاصله اى ميان كسى كه تو را دوست دارد و ميان آن كه ببيند آنچه ديده هاى او به آن روشن شود مگر آنكه مرگ را ببيند، پس اين آيه را تلاوت نمود( رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ ) (4) ، فرمود كه: يعنى دشمنان ما چون داخل جهنم شوند گويند: اى پروردگرا ما! بيرون آور ما ار از جهنم تا عمل شايسته بكنيم در ولايت علىعليه‌السلام غير آنچه مى كرديم در عداوت او، پس در جواب او گويند( أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ ) (5) آيا عمر نداديم شما را آنقدر كه پند گيرد كسى كه خواهد پند گيرد و آمد بسوى شما ترساننده اى؟، حضرت فرمود كه: نيست ستمكاران آل محمدعليه‌السلام را ياورى كه ايشان را يارى كند و از عذاب الهى نجات دهد.(6)

و حق تعالى مى فرمايد( وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ) (7) يعنى: آنها كه اجتناب كردند از بتها و پسشوايان باطل كه عبادت كنند آنها را

____________________

1- كافى ١/٣٤٧؛ غيبت نعمانى ١٤٤؛ تفسير عياشى ١/٧٢؛ اختصاص ٣٣٤.

2- سوره نمل: ٦١.

3- تاويل الايات الظاهره ١/٤٠١.

4- سوره فاطر: ٣٧.

5- سوره فاطر: ٣٧.

6- تاويل الايات الظاهره ٢/٤٨٥-٤٨٦.

7- سوره زمر: ١٧.

۲۸۸

و بازگشت كردند بسوى خدا، از براى ايشان است مژده و بشارت.

ابن ماهيار روايت كرده است از حضرت صادقعليه‌السلام كه خطاب كرد به شيعيان كه: شمائيد آنها كه اجتناب نموديد از عبادت طاغوت كه ترك اطاعت خلفاى جور كرده ايد و هر كه اطاعت كند جبارى را پس بتحقيق كه او را پرستيده است.(1)

و ايضا ابن ماهيار روايت كرده است كه از حضرت صادقعليه‌السلام از تفسير قول حق تعالى سؤ ال كردند( لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ) (2) ، مفسران گفته اند: مراد آن است كه اگر با خدا شريك قرار دهى هر آينه حبط و باطل مى شود عمل تو و البته خواهى بود از جمله زيانكاران - و در بعضى احاديث وارد شده كه: ظاهر خطاب به آن حضرت است و مقصود تنبيه ديگران است چنانچه مى گويند: تو را مى گوئيم همسايه بشنود -(3) در اين حديث فرمود حضرت كه: مراد آن نيست كه شما گمان كرده ايد و فهميده ايد، حق تعالى در وقتى كه وحى نمود بسوى پيغمبرش كه حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام را علم و نشانه هدايت مردم گرداند و او را وصى و جانشين خود قرار دهد. معاذ بن جبل پنهان كسى را به خدمت آن حضرت فرستاد و گفت: شريك نكن در ولايت علىعليه‌السلام ديگران را تا مردم ميل كنند به قول تو و تصديق تو را نمايند، پس خدا در ولايت علىعليه‌السلام ديگران را تا مردم ميل كنند به قول تو و تصديق تو را نمايند، پس خدا در باب نصب حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام آيه اى فرستاد( أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ) (4) يعنى: اى رسول! برسان به مردم آنچه نازل شده است بسوى تو از جانب پروردگار توپ، در آن وقت حضرت شكايت كرد بسوى جبرئيل و گفت: مردم در باب خلافت على مرا تكذيب مى كنند و قبول قول من نمى كنند، پس خدا اين آيه را فرستاد كه: اگر با على در خلافت ديگرى را شريك گردانى عمل تو حبط مى شود؛ و نمى تواند بود كه خدا پيغمبرى را بسوى اهل عالم بفرستد و او شفيع گنهكاران باشد و ترسد كه او شريك با خدا قرار دهد؛

____________________

1- تاويل الايات الظاهره ٢/٥١٣.

2- سوره زمر: ٦٥.

3- عيون اخبار الرضا ١/٢٠٢.

4- سوره مائده: ٦٧.

۲۸۹

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اوثق و امين تر بود نزد خدا از آنكه بگويد كه: اگر شريك بياورى به من و حال آنكه او از براى باطل كردن و ترك نمودن بتها و هر معبودى كه غير از خدا باشد، آمده بود، پس مراد آن است كه: شريك گردانى در ولايت علىعليه‌السلام مردان ديگر را.(1)

و ايضا به سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تاويل اين آيات( وَكَذَٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ ) يعنى: و همچنين واجب شده است حكم پروردگار تو بر آنها كه كافر شدند آنكه ايشان اصحاب آتش جهنمند. حضرت فرمود كه: يعنى بنى اميه، ايشانند كه كافر شدند و ايشانند اصحاب جهنم؛ پس حق تعالى فرمود( الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ ) آنها كه بر مى دارند عرش را، حضرت فرمود كه: يعنى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اوصياى او كه حاملان علم الهى اند،( وَمَنْ حَوْلَهُ ) يعنى: وآنها كه بر دور عرشند، فرمود كه: يعنى ملائكه:( يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا ) يعنى: تنزيه و ثنا مى كنند پروردگارخود را و طلب آمرزش مى كنند براى آنها كه ايمان آورده اند، حضرت فرمود كه: ايشان شيعه آل محمدعليه‌السلام اند،( رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا ) يعنى: مى گويند اى پروردگار ما! فراگرفته اى همه چيز را به رحمت و علم؛( فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا ) يعنى: پس بيامرز آنها را كه توبه كردند، فرمود كه: يعنى توبه كردند از ولايت و محبت ابوبكر و عمر و عثمان و بنى اميه؛( وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ ) پيروى نمودند راه تو را، فرمود كه: يعنى متابعت اميرالمومنينعليه‌السلام كردند و او سبيل خدا است؛( وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿٧﴾ رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدتَّهُمْ وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿٨﴾ وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ ) يعنى نگاه دار ايشان را از عذاب جهنم اى پرورگار ما، و داخل كن ايشان را در باغستانهاى اقامت كه از آنجا بيرون نيايند، آن باغستانهائى كه وعده داده اى ايشان را و هر كه شايسته است از پدران و زنان و فرزندان ايشان بدرستى كه

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٢٢.

۲۹۰

توئى غالب و حكيم، و نگاه دار ايشان را از بديها، حضرت فرمود كه: مراد از سيئات و بديهلا، بنى اميه اند و ساير خلفاى جو و شيعيان ايشان؛( وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِن مَّقْتِكُمْ أَنفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَىٰ خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ ) يعنى: و هر كه را نگاه دارى از بديه در روز جزا پس بدرستى كه رحم كرده اى او را و اين است فيروزى عظيم، بدرستى كه آنان كه كافر شدند تدا كرده شوند در قيامت: هر آينه دشمنى خدا بزرگتر است از دشمنى شما مر نفسهاى خود را در وقتى كه خوانده مى شويد بسوى ايمان پس كافر شديد و نگرويديد به آن، گويند: اى پروردگار ما! ميرانيدى ما دو مرتبه كى در دنيا و يكى در قبر بعد از سؤ ال، و زنده گردانيدى ما را دو مرتبه يكى در دينا و يكى در قيامت يا در قبر، پس اعتراف كرديم به گناهان خود پس هيچ زاهى هست به بيرون رفتن از جهنم؟، حضرت فرمود: مراد از آنان كه كافر شدند، بنى اميه اند؛ و مراد به ايمان، ولايت على بن ابيطالبعليه‌السلام است.

( ذَٰلِكُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَإِن يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ ) (1) يعنى: اين لازم بودن عذاب شما را به سبب آن است كه هر گاه اهل ايمان خدا را به وحدانيت و يگانگى مى خواندند در دنيا، كافر مى شديد، و اگر مشركان شريك با خدا مى خواندند ايمان مى آورديد، پس حكم امروز از براى خداوند بلند مرتبه و بزرگوار است، حضرت فرمود كه: اين خطاب با سنيان است كه چون خدا را به ولايت علىعليه‌السلام به تنهائى مى خواندند كافر مى شديد، اگر با علىعليه‌السلام در خلافت شريك قرار مى دادند و امامى غير او را نام مى بردند ايمان مى آورديد و قبول مى كرديد امامت او را.(2)

و ايضا از حضرت امام باقرعليه‌السلام روايت كرده است

____________________

1- آيات اين روايت آيات ٦-١٢ سوره غافر مى باشند.

2- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٢٨ )- ٥٢٩ و تفسير قمى ٢/٢٥٥.

۲۹۱

در تفسير قول حق تعالى( فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذَابًا شَدِيدًا وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ذَٰلِكَ جَزَاءُ أَعْدَاءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاءً بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ) (1) ، فرمود كه: يعنى البته بچشانيم آنان را كه كافر شدند به ترك ولايت اميرالمؤ منينعليه‌السلام عذابى سخت در دنيا و هر آينه جزا دهيم ايشان را بدترين آنچه مى كردند - در آخرت - اين است جزاى دشمنان خدا آتش جهنم، ايشان راست در جهنم سراى جاويد يعنى هرگز بيرون نيايند، اين جزا به سبب آن است كه بودند در دنيا كه انكار مى كردند آيات ما را. حضرت فرمود كه: آيات خدا، ائمهعليه‌السلام اند.(2)

و ابن ماهيار روايت كرده است از حضرت على بن الحسينعليه‌السلام كه فرمود: مائيم اولاى مردم به خدا و سزاوارترين مردم به دين خدا و مائيم آنها كه مقرر كرده است و بيان نموده از براى ما دين خود را، پس فرمود كه( شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ ) يعنى بيان كرد و ظاهر گردانيد از براى شما دين اى آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ( مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا ) آنچه وصيت كرد به آن نوح را كه بعمل آورد و حفظ كند حضرت فرمود كه: پس خدا وصيت كرد ما را به آنچه وصيت كرد به آن نوح را؛( وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ) وآنچه وحى كرديم بسوى تو اى محمد؛( وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ) وآنچه وصيت كرديم به آن ابراهيم و موسى و عيسى را، حضرت فرمود كه: ما دانستيم علم ايشان را و رسانيديم آنچه دانستيم و به ما سپردند علم ايشان را پس مائيم وارث پيغمبران و وارث اولوالعزم از رسولان؛( أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ ) ، آنكه برپا داريد دين را اى آل محمد؛( وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ) ومتفرق و پراكنده مشويد و مجتمع باشيد در دين حق؛( كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ) بزرگ و دشوار است بر مشركان آنچه مى خوانى ايشان را بسوى آن، حضرت فرمود كه: يعنى ولايت علىعليه‌السلام ،( اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ) ؛(3) خدا بر مى گزيند و مى كشد بسوى خود هر كه انابه و بازگشت كند بسوى خدا حضرت فرمود كه:

____________________

1- سوره فصلت: ٢٧ و ٢٨.

2- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٣٤-٥٣٥. و روايت آن از امام صادق عليه السلام است.

3- آيه اى كه در اين روايت آمده آيه ١٣ سوره شورى مى باشد.

۲۹۲

يعنى اجابت تو كند بسوى ولايت علىعليه‌السلام (1)

و ايضا ابن ماهيار روايت كرده است كه حضرت باقرعليه‌السلام به محمد بن حنيفه فرمود كه: محبت ما اهل بيت چيزى است كه خدا در جانب راست دل مؤ من مى نويسد، و هر كه اين محبت را خدا در دل او نوشت كسى محو نمى تواند كرد، مگر نشنيده اى كه حضرت عزت مى فرمايد( أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ ) (2) و محبت ما اهل بيت، ايمان است.(3)

و ايضا به سندهاى بسيار از حضرت صادقعليه‌السلام امام رضاعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير اين آيه( أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ) (4) آيا ديدى آن كسى را كه تكذيب كرد به دين و آن را به دروغ نسبت داد؟، فرمودند كه: مراد به دين، ولايت علىعليه‌السلام است.(5) و فرات بن ابراهيم از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير اين آيه( صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ) (6) يعنى طلب كنيد رنگ كردن خدا را و كيست نيكوتر از خدا از براى رنگ كردن به دين و ايمان؛ نه اينكه ترسايان فرزندان خود را در آب فرو مى بردند و مى گفتند: رنگ مى كنيم به رنگ نصرايت، حضرت فرمود كه: مراد رنگ كردن مومنان است به ولايت اهل بيت و اقرار به امامت ايشان در روز الست كه پيمان ولايت از ايشان گرفتند.(7)

و ايضا روايت كرده است از ابان بن تغلب كه گفت: از حضرت باقرعليه‌السلام پرسيدم از تفسير اين آيه كه( الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ ) (8) يعنى آنان كه ايمان آوردند و مخلوط نكردند ايمان خود را به ظلم، اين

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٤٣. بصائرالدرجات ١١٨)-١١٩ تفسير فرات كوفى ٢٨٤-٢٨٥.

2- سوره مجادله: ٢٢.

3- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٦٧٦.

4- سوره ماعون: ١.

5- تاويل آلايات الظاهرة ٢/٨٤٥.

6- تفسير فرات ٦٢؛ كافى ٢/٤٢٢. تاويل الآيات الظاهرة ١/٨٠.

7- تفسير فرات كوفى ٦٢؛ كافى ١/٤٢٢؛ تاويل الايات الظاهره ١/٨٠.

8- سوره انعام: ٨٢

۲۹۳

گروه مر ايشان را است ايمنى و ايشانند هدايت يافتگان، حضرت فرمود، اى ابان! شما مى گوئيد كه ظلم در اين آيه شرك به خدا است و ما مى گوئيم اين آيه در شان على بن ابى طالب و اهل بيت اوعليه‌السلام نازل شده است زيرا كه ايشان يك چشم زدن به خدا شرك نياورده اند هرگز و عبادت لات و عزى نكردند چنانكه آن سه خليفه ناحق كردند، و حضرت اميرعليه‌السلام اول كسى بود كه باپيغمبر نماز كرد و تصديق او كرد پس اين آيه در شان او نازل شده است.(1)

و كلينى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير اين آيه كه: مراد آن است كه ايمان آوردند به آنچه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورده است از ولايت و امامت حضرت امير المومنينعليه‌السلام و ذريه او و مخلوط نگردانند به ولايت ابى بكر و عمر و عثمان، پس ايمان ملبس به ظلم آن است كه به ولايت ايشان مخلوط گردانند.(2)

و ايضا در تفسير فرات از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير آيه( الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ) (3) يعنى: آنان كه ايمان آوردند و آرام گرفت دلهيا ايشان به ياد خدا، بدانيد كه به ياد خدا آرام مى گيرد و ساكن مى شود دلها، حضرت فرمود كه: حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به جناب اميرعليه‌السلام فرمود: مى دانى اين آيه در شان كه نازل شده است؟ عرض كرد: خدا و رسول خدا داناترند، فرمود: در شان كسى نازل شده كه تصديق كند مرا و ايمان آورد به من و دوست دارد تو را و فرزندان تو را بعد از تو و تسليم كند امامت را از براى تو و امامان بعد از تو.(4)

و عياشى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است درتفسير اين آيه كه: ذكر خدا، محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و دلها به او مطمئن مى گردد، و آن حضرت ذكر خداست و حجاب خداست(5) .

____________________

1- تفسير فرات كوفى.١٣٤

2- كافى ١/٤١٣؛ تفسير عياشى ١/٣٦٦؛ تاويل الايات الظاهره ١/١٦٤.

3- سوره رعد: ٢٨.

4- تفسير فرات كوفى ٢٠٧.

5- تفسير قمى ١/٣٦٥.

۲۹۴

و على بن ابراهيم روايت كرده است كه( الَّذِينَ آمَنُوا ) شيعيانند؛ و ذكر خدا، اميرالمومنين است و ائمهعليه‌السلام .(1)

و ايضا فرات از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه فرمود: محبت ما ايمان است، و بغض و عداوت ما كفر است، پس اين آيه را خواند( لَٰكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَٰئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ ) .(1)

يعنى: و ليكن خدا دوست گردانيده بسوى شما ايمان راو زينت داده است آن را در دلهاى شما، و مكروه كرده بسوى شما كفر و فسوق و معصيت را، آن گروه ايشانند راه يافتگان به طريق صلاح و رستگارى(2)

و كلينى و على بن ابراهيم روايت كرده اند در تاويل اين آيه كه: ايمان، اميرالمومنينعليه‌السلام ، و كفر، ابوبكر است؛ و فسوق، عمر؛ و عصيان، عثمان است.(3)

و كلينى روايت كرده است از حضرت صادقعليه‌السلام در تفسير قول حق تعالى( وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَىٰ صِرَاطِ الْحَمِيدِ ) (4) يعنى: هدايت يافته شده اند مومنان بسوى پاكيزه و نيكوئى از گفتار و هدايت يافته شدند به راه خداوند مستحق حمد و ستايش فرمود كه: اين آيه در شان حمزه و جعفر و عبيده و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار نازل شده كه هدايت يافتند بسوى ولايت اميرالمومنينعليه‌السلام .(5)

و على بن ابراهيم از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است در تفسير قول رب العزه( إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا ) (6) يعنى: كافران مكر مى كنند مكر كردنى، حضرت فرمود: مراد ابوبكر و عمر است و ساير منافقانند كه مكر كردند با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و با

____________________

1-تقسیر قمی 1/265.

2- سوره حجرات: ٧.

3- تفسير فرات كوفى ٤٢٨.

4- كافى ١/٤٢٦؛ تفسير قمى ٢/٣١٩؛ تاويل الايات الظاهره ٢/٦٠٥.

5- سوره حج: ٢٤.

6- كافى ١/٤٢٦؛ مناقب ابن شهر آشوب ٣/١١٦.

7- سوره طارق: ١٥.

۲۹۵

اميرامومنينعليه‌السلام و با فاطمهعليه‌السلام ؛ و اكيدا كيدا(1) و من مكر با ايشان مى كنم مكر كردنى به آنكه در دنيا حكم اسلامى حكم اسلام را به ايشان جارى مى كنم و در آخرت با كافران ايشان را به جهنم مى برم يا جزاى مكر ايشان را مى دهم؛( فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا ) (2) پس مهلت ده كافران را، مهلت ده ايشان را اندك زمانى حضرت فرمود كه: چون حضرت قائم مبعوث گردد و ظاهر شود انتقام مى كشد براى من از جباران و پيشوايان باطل از قريش و بنى اميه و ساير مردم.(3)

و ابن ماهيار به سند معتبر از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كره است در تفسير اين آيه( إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ ) (4) يعنى: آنها كه كافر شدند از اهل كتاب و مشركان در آتش جهنم اند، حضرت فرمود كه: مراد آن جماعتند كه قرآن بر ايشان نازل شد پس مرتد شدند و كافر شدند به آنكه بعد از رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم معصيت اميرالمومنينعليه‌السلام كردند.(5)

و به روايت ديگر:( الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ) آنهايند كه تكذيب شيعه مى كنند؛ و مشركان، آنهايند كه با اميرالمومنينعليه‌السلام ، در خلافت قرار داده اند، يعنى، نبوده اند آنان كه كافر شده اند از تكذيب كنندگان شيعه و آنها كه اميرالمومنينعليه‌السلام ار از مرتبه اول خلافت به مرتبه چهارم قرار داده اند جدا از كفر و شرك تا بيايد بسوى ايشان بينه، فرمود كه: يعنى واضح شود حق از براى ايشان؛( رَسُولُ مِنَ اللهِ ) يعنى محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ،( یَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً ) (6) یعنی (تلاوت می‌کند صحیفه‌های پاکیزه را)، حضرت فرمود كه: يعنى دلالت مى كند مردم را بر الولوالامر بعد از خود كه ائمهعليه‌السلام اند و ايشانند صحف مطهره؛

____________________

1- سوره طارق: ١6.

2- سوره طارق: ١٧

3- تفسير قمى ٢/٤١٦، تاويل الايات الظاهره ٢/٧٨٤

4- سوره بينه: ٦

5- تفسرى قمى ٢/٤٣٢، و در آن روايت از على بن ابراهيم است.

6- سوره بينه: 2

۲۹۶

( فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ ) (1) فرمود كه: يعين نزد ايشان است حق واضح،( وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ ) يعنى: متفرق نشدند آنها كه تكذيب شيعه كردند( إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ ) (2) مگر بعد از آنكه حق به نزد ايشان آمد؛( وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ ) فرمود كه: يعنى مامور نشده اند اين اصناف مسلمانان مگر از براى آنكه عبادت كنند خدا را در حالتى كه خالص گردانيده باشند از براى خدا دين را به آنكه ايمان بياورند به خدا و رسول و ائمهعليه‌السلام ( وَذَٰلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ ) (3) و اين است دين قيمه فرمود كه: قيمه، فاطمه زهراعليه‌السلام است - و به روايت ديگر: حضرت قائمعليه‌السلام است -؛( الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ) فرمود: يعنى آنها كه ايمان آورده اند به خدا و رسول و به اولوالامر و اطاعت نموده اند ايشان را در آنچه امر كرده اند،( أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ) (4) يعنى: ايشان بهترين خلايقند.(5)

و به روايت ديگر فرمود كه: اين آيه در شان آيه آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شده است.(6)

و در امالى شيخ از جابر انصارى روايت كرده است كه: روزى نزد حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بوديم ناگاه حضرت اميرالمومنينعليه‌السلام آمد، حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود كه: آمد بسوى شما برادر من، پس فرمود: بحق آن خداوندى كه جانم بدست قدرت اوست او و شيعيانش رستگارانند در روز قيامت، پس فرمود كه: بدانيد بخدا قسم بدرستى كه ايمان او به خدا بيش از همه شما است و او بر پادارنده تر است امر خدا را از شما و وفاكننده تر است به عهد خدا از شما، و او داناتر است به حكم خدا از شما و قسمت بالسويه را بيش از همه رعايت مى كند، و عدالتش در ميان رعيت بيش از همه شما است

____________________

1- سوره بينه: 3.

2- سوره بيينه: 4.

3- سوره بيينه: 5.

4- سوره بينه: ٧.

5- تاويل الايآت الظاهرة ٢/٨٢٩.

6- تفسير قمى ٢/٤٣٢ و اين قول على بن ابراهيم است.

۲۹۷

و مزيت و فضيلتش نزد خدا از همه بيشتر است؛ گفت كه جابر كه: پس اين آيه نازل شد، و هر گاه آن حضرت پيدا مى شد اصحاب محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى گفتند: آمد خيرالبريه.(1)

و ايضا از يعقوب پسر ميثم تمار روايت نموده است كه گفت: رفتم به خدمت حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام و گفتم: فداى تو شوم اى فرزند رسول خدا، در كتابهاى پدر خود يافتم كه حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام به پدرم ميثم گفت: دوست دار دوست آل محمد را هر چند فاسق و زناكار باشد، و دشمن دار دشمن آل محمد را هر چند بسيار روزه گيرد و بسيار نماز كننده باشد كه من شنيدم از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه اين آيه را خواند ان الذين آمنوا - تا - خيرالبرية پس رو به جانب من گردانيد كه: ايشان والله تو و شيعيان تواند ياعلى، و وعده گاه تو و ايشان حوض كوثر است، خواهند آمد با روهاى نورانى و دست و پاهاى نورانى و تاجها بر سر.

پس حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام فرمود كه: در كتاب علىعليه‌السلام چنين نوشته است.(2) و احاديث بسيار در باب نزول اين آيه در شان حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام روايت شده است،(3) و احاديث بسيار در باب نزول اين آيه در شان حضرت اميرالمومنينعليه‌السلام روايت شده است(4) ، و بعضى در مجلد احوال آن حضرت مذكور خواهد شد.

و بعد از اين حق تعالى فرموده است( رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ) (5) يعنى: خدا

____________________

1- تفسير قمى ٢/٤٣٢ و اين قول على بن ابراهيم است.

2- امالى شيخ طوسى ٢٥١. تفسير فرات كوفى ٥٨٥. شواهد التنزيل ٢/٤٦٧. ترجمة الامام على من تاريخ ابن عساكر ٢/٤٢٢. كفاية الطالب ٢٤٤.

3- امالى شيخ طوسى ٤٠٥.

4- طرائف ٨٧. شواهد التنزيل ٢/٤٧٣.

5- سوره بينه: ٨.

۲۹۸

از ايشان راضى شد و ايشان از خدا راضى شدند.

از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده اند كه: خدا راضى است از مؤ منان در دينا و آخرت، و مؤ من هر چند در دنيا از خدا راضى است اما در دلش چيزى هست براى آنچه مى بيند از تمحيص و ابتلاء و امتحان، و چون در روز قيامت ثوابهاى خدا را كه براى او مقرر كرده مى بيند در آن وقت راضى مى شود از خدا آنچه حق و سزاورار رضا و خشنودى است.(1) و ايضا روايت كرده است از ابان بن تغلب كه: حضرت صادقعليه‌السلام اين آيه را تلاوت نمود( وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ ﴿٦﴾ الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ) (2) يعنى: واى بر مشركان! آنان كه نمى دهند زكات را و ايشان به آخرت كافرند، پس فرمود كه: اى ابان! آيا گمان مى كنى كه خدا از بت پرستان و مشركان زكات اموال ايشان را طلب مى كند و ايشان با خدا خداى ديگر مى پرستند؟ ابان گفت: پس كيستند ايشان؟ حضرت فرمود كه: يعنى واى بر آنها كه با امام اول شريك قرار دادند و رد نكردند بسوى امام آخر آنچه گفت در حق او امام اول و ايشان به او كافرند.(3) و على بن ابراهيم روايت نموده است در تفسير قول خدا( وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ) (4) يعنى: ياد كنيد نعمت خدا را بر شما و پيمان او را كه بر شما محكم گرفت چون گفتيد: شنيديم و اطاعت كرديم. فرمود كه: چون حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پيمان گرفت بر ايشان به ولايت و امامت حضرت على بن ابى طالبعليه‌السلام گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم، پس شكستند پيمان را بعد از آن حضرت.(5) و كلينى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير قول خدا( هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنكُمْ كَافِرٌ وَمِنكُم مُّؤْمِنٌ وَاللَّهُ ) (6) يعنى: اوست كه خلق كرده است شما را، پس بعضى از

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٨٣٠.

2- سوره فصلت: ٧ و ٦.

3- تفسير قمى ٢/٢٦٢. تاويل الايات الظاهرة ٢/٥٣٤.

4- سوره مائده: ٧.

5- تفسير قمى ١/١٦٣.

6- سوره تغابن: ٢.

۲۹۹

شما كافرند و بعضى مؤ من، فرمود كه: دانست خدا ايمان ايشان را به ولايت ما و كفر ايشان را به ولايت ما در روزى كه پيمان از ايشان گرفت در صلب آدم و ايشان ذره اى چند بودند.(1) و ايضا روايت كرده است از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام كه: خدا خطاب كرده است جناب اميرعليه‌السلام را در قرآن در آنجا كه فرموده است( وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴿٦٤﴾ فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ) (2) يعنى اگر آنان كه ايشان چون ستم كردند بر نفسهاى خود مى آمدند بسوى تو پس طلب آمرزش مى كردند از خدا و طلب آمرزش مى كرد براى ايشان رسول، هر آينه مى يافتند خدا را قبول كننده توبه و مهربان، پس نه بحق پروردگار تو كه ايمان ندارند ايشان تا آنكه حكم سازند تو را در آنچه نزاع و اختلاف افتد ميان ايشان پس نيابند در خاطر خود تنگى از آنچه حكم كنى تو انقياد كنند حكم تو را انقياد كردنى. حضرت فرمود: اين خطاب با جناب اميرعليه‌السلام است در باب صحيفه ملعونه كه ابوبكر و عمر و جمعى از منافقان نوشتند و با يكديگر عهد كردند كه هر گاه خدا محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را از دنيا ببرد نگذارند كه خلافت به بنى هاشم برسد،(3) مراد از( مَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ) اين است كه ستمى بر خود كردند، يعنى ايشان كافر شدند به اين عمل و ايمان ايشان درست نمى شود مگر آنكه بيايند به نزد جناب امير پس استغفار كنند و طلب مغفرت كند از براى ايشان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و اين قرينه است براى آنكه مخاطب به اين خطاب حضرت رسول نيست و اگر نه بايست واستغفرت لهم بگويد، هر آينه توبه ايشان قبول خواهد شد، پس بعد از آن بيان فرمود كيفيت توبه ايشان را كه توبه ايشان مقبول نيست و ايمان ايشان درست نيست مگر آنكه نه خدمت اميرالمؤ منينعليه‌السلام بيايند و اقرار به گناه بكنند و آن حضرت را حكم

____________________

1- كافى ٤١٣١. بصائرالدرجات ٨١. تفسير قمى ٢/٣٧١.

2- سوره نساء: ٦٤ و ٦٥.

3- كافى ١/٣٩١.

۳۰۰