حيات القلوب امام شناسي جلد ۵

حيات القلوب  امام شناسي0%

حيات القلوب  امام شناسي نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 543

حيات القلوب  امام شناسي

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علامه مجلسى
گروه: صفحات: 543
مشاهدات: 52536
دانلود: 3835


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 543 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 52536 / دانلود: 3835
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب  امام شناسي

حيات القلوب امام شناسي جلد 5

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

و كلينى به سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود كه: ملك عمل بنده را بالا مى برد شاد و خرم، و چون حسناتش را بالا مى برد حق تعالى مى فرمايد: ببريد عملش را بسوى سجين كه غرض او از اين عمل، غير من بود.(1)

و ابن ماهيار از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير قول حق تعالى( إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ ﴿١٣﴾ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ ) (2) يعنى: بدرستى كه ابرار و نيكوكاران در نعيم بهشتند و فجار و كافران در آتش افروخته جهنمند، حضرت فرمود كه: ابرار مائيم، و فجار؛ دشمنان مايند.(3) و ايضا روايت كرده است در تفسير( وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ ﴿١٩﴾ كِتَابٌ مَّرْقُومٌ ) (4) تا آخر آيه، يعنى مرقوم است به خير كه محبت محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است.(5)

و ايضا روايت كرده است از ابن عباس در تفسير آيه كريمه( أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ) (6) يعنى: آيا مى گردانيم آنان را كه ايمان آورده اند و كرده اند اعمال شايسته مانند افساد كنندگان در زمين يا مى گردانيم پرهيزكاران را مانند بدكاران.

ابن عباس گفت كه: آنها كه ايمان آورده اند و اعمال صالحه كرده اند، علىعليه‌السلام و حمزه و عبيده است؛ و افسادكنندگان در زمين، عتبه و شيبه و وليدند كه بدست آنها كشته شدند؛ و پرهيزكاران، علىعليه‌السلام و اصحاب اويند؛ و فجار، معاويه و اصحاب او.(7)

____________________

1- كافى ٢/٢٩٤-٢٩٥.

2- سوره انفظار ١٣و ١٤.

3- تاويل الايات الظاهرة ٢/٧٧١.

4- سوره مطففين: ١٩ و ٢٠.

5- تاويل الايات الظاهرة ٢/٧٧٥.

6- سوره ص: ٢٨.

7- تاويل الايات الظاهرة ٢/٥٠٣. رجوع شود به تفسير حبرى ٣١٤. شواهد التنزيل ٢/١٧٣.

۳۲۱

فصل چهاردهم در بيان اخبارى كه در باب تاويل صراط وسبيل و اشباه اينها به ائمه هدىعليه‌السلام وارد شده است

در تفسير حضرت امام حسن عسكرىعليه‌السلام و معانى الاخبار مذكور است: كه حضرت فرمود در تفسير قول حق تعالى( اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ) (1) يعنى: دائم گردان از ما براى ما توفيق خود را كه به آن اطاعت تو كرديم در ايام گذشته خود تا اطاعت كنيم تو را در آينده عمرهاى خود، و صراط مستقيم يعنى راه راست و آن دو صراط است: يكى صراط دنيا است و ديگرى صراط در آخرت؛ اما صراط مستقيم دنيا آن است كه از غلو پست تر باشد و از تقصير بلندتر باشد و راست باشد و ميل بسوى چيزى از باطل نداشته باشد؛ و صراط ديگر راه مؤ منان است بسوى بهشت در آخرت كه راست است و ميل نمى كند از بهشت بسوى جهنم و نه غير جهنم.

حضرت صادقعليه‌السلام فرمود كه: يعنى ارشاد كن ما را بسوى راه راست و بسوى ملازمت راهى كه مى رساند اين كس را بسوى محبت تو و مى رساند به دين تو و مانع است از آنكه متابعت خواهشهاى نفس خود بكنيم يا عمل كنيم به رايهاى خود و هلاك شويم.(2)

( صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ ) (3) فرمودند كه: يعنى بگوئيد: هدايت كن ما را به راه آن جماعتى كه انعام كرده اى به توفيق دادن از براى خود و طاعت خود،

____________________

1- سوره فاتحه: ٦.

2- تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام ٤٤؛ معانى الاخبار ٣٣.

3- سوره فاتحه: ٧.

۳۲۲

و ايشان آن جماعتند كه خدا در شان ايشان فرموده( وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا ) (1) يعنى: هر كه اطاعت كند خدا و رسول را پس اين جماعت با آنهايند كه خدا انعام كرده است بر ايشان از پيغمبران و بسيار تصديق كنندگان ايشان و شهيدان و صالحان(2)

و حضرت اميرعليه‌السلام روايت فرموده است كه: نيستند اين جماعت كه خدا انعام كرده است بر ايشان به مال و صحت بدن اگر چه اينها نيز نعمتهاى ظاهر خدا است، مگر نمى بينيد كه اين جماعت اين نعمتهاى ظاهره را مى دارند بعضى كافر مى باشند و بعضى فاسق، و خدا شما را امر نمى كند كه شما دعا كنيد تا خدا شما را به راه ايشان ارشاد نمايد بلكه امر نموده است شما را كه دعا كنيد تا شما را ارشاد نمايد به راه آن جماعتى كه خدا انعام كرده است بر ايشان به ايمان به خدا و تصديق رسولان خدا و ولايت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و آل طيبين او را و اصحاب نيكان و برگزيدگان او، و به تقيه نيكوئى كه سالم مانند به آن از شر بندگان خدا و زيادتى در گناهان دشمنان خدا و كفر ايشان به اينكه با ايشان مدارا كنيد و ايشان را تحريص به آزار خود و آزار مؤ منان ديگر نكنيد، و بشناسيد حقوق برادران مؤ من خود را زيرا كه هيچ بنده و كنيزى از بندگان و كنيزان خدا نيست كه دوستى با محمد و آل محمد بكند و دشمنى با دشمنان آنان بكند مگر آنكه از عذاب خدا قلعه منيعى و سپر حصينى اخذ كرده است، و هر بنده و كنيزى كه مدارا كند با بندگان خدا به بهترين مداراها كه داخل نشود به سبب آن در باطلى و بيرون نرود به سبب آن از حقى البته حق تعالى هر نفس او را ثواب تسبيحى دهد و عملش را قبول كند و عطا كند او را به صبرى كه بر كتمان اسرار ما كرده و خشمى كه فرو برده به سبب آنچه از دشمنان ما شنيده ثواب كسى كه در راه خدا به خون خود بغلطد، و هر بنده اى كه حقوق برادران مؤ من خود را به قدر طاقت خود ادا كند و عطا نمايد به ايشان آنقدر كه او را ممكن باشد و راضى شود از آنها به آنكه عفو كند از بديهاى ايشان و لغزشى كه از ايشان صادر شود در جزاى آنها مبالغه نكند و بيامرزد

____________________

1- سوره نساء: ٦٩.

2- تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام ٤٧. معانى الاخبار ٣٦.

۳۲۳

بديهاى ايشان را، خداوند عالم در روز قيامت به او گويد كه: اى بنده من! ادا كردى حقوق برادران مؤ من خود را و بر ايشان تنگ نگرفتى در حقوقى كه به آنها داشتى و من بخشتنده تر و كريمتر و سزاواترم به آنچه تو كرده اى از مسامحه و كرم، پس امروز به تو عطا مى كنم آنچه تو را وعده داده بودم و زياده بر آن عطا مى كنم از فضل واسع خود و بر تو تنگ نمى گيرم در تقصيراتى كه كرده اى در بعضى از حقوق من. پس خدا ملحق مى گرداند او را به محمد و آل محمد و قرار خواهد داد او را در ميان نيكان شيعيان ايشان.(1)

و در معانى الاخبار به سند معتبر روايت كرده است كه: از حضرت صادقعليه‌السلام سؤ ال كردند از صراط فرمود: آن طريق بسوى معرفت خداست، و صراط دو صراط است، صراط دنيا و صراط آخرت، اما صراط دنيا، پس آن امام است كه اطاعت او واجب است، كسى كه او را بشناسد در دنيا و پيروى كند هدايت او را مى گذرد بر صراطى كه آن جسر جهنم است در آخرت، و هر كه نشناسد او را در دنيا مى لغزد قدم او از صراط در آخرت و مى افتد در آتش جهنم.(2)

و ايضا به سند حسن از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير( اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ) ترجمه اش آن است كه: هدايت كن ما را به راه راست، فرمود كه: صراط مستقيم، اميرالمؤ منينعليه‌السلام است و شناختن او، و دليل بر اين، آن است كه حق تعالى مى فرمايد( وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ) (3) يعنى اميرالمؤ منينعليه‌السلام در ام الكتاب كه سوره حمد است مذكور است در آيه( اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ) (4) و صراط مستقيم، علىعليه‌السلام است كه عالم است به حكم و معارف ربانى،و مفسران ضمير را راجع به قرآن گرفته اند و ام الكتاب را به لوح محفوظ تفسير نموده اند.(5) يعنى قرآن در لوح محفوظ كه

____________________

1- تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام ٤٨-٤٩. معانى الاخبار ٣٦-٣٧.

2- معانى الاخبار ٣٢.

3- سوره زخرف: ٤.

4- معانى الاخبار ٣٢-٣٣. تفسير قمى ٢/٢٨.

5- تفسير تبيان ٩/١٨٠. تفسير بغوى ٤/١٣٣.

۳۲۴

نزد ماست بلند مرتبه و محكم است، يا ظاهر كننده حكمت است، و بنا به آنچه ما سابقا تحقيق كرديم كه علىعليه‌السلام كتاب ناطق است مى توان با ظاهر آيه نيز منطبق ساخت.

و ايضا به سند معتبر از حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام روايت نموده است كه: ميان خدا و حجت او كه امام زمان است حجابى و پرده اى نيست، مائيم درهاى علم الهى و مائيم صراط مستقيم و مائيم صندوق علم خداوند و بيان كننده وحى خدا و مائيم اركان توحيد خدا و مائيم محل رازهاى خدا.(1) و ايضا به سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير( صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ ) يعنى: در راه آن جماعتى كه انعام كرده اى بر ايشان فرمود كه: مراد محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و ذريه او.(2)

و على بن ابراهيم به سند كالصحيح از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه فرموده: مائيم بخدا سوگند آنها كه خدا امر كرده است به اطاعت ايشان، هر كه خواهد از اين راه برود و هر كه خواهد از آن راه، و بخدا سوگند كه چاره اى نمى يابند از بازگشت بسوى ما، مائيم والله آن سبيل و راهى كه خدا امر كرده است شما را به متابعت آن، و مائيم والله صراط مستقيم.(3)

و ايضا روايت كرده است به سند كالصحيح از آن حضرت كه: آخر سوره حمد را چنين خواندند، اهدنا صراط المستقيم صراط الذنى انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم ولا الضالين يعنى: هدايت كن ما را به راه راست آنها كه انعام كرده اى بر ايشان، نه راه آنها كه غضب نموده اى بر ايشان و نه گمراهان؛ حضرت فرمودند: آنها كه غضب كرده اى بر ايشان ناصبياند - يعنى مجموع سنيان غير مستضعفين يا آنها كه عداوت اهل بيتعليه‌السلام دارند - و گمراهان يهودند و نصارى.(4)

____________________

1- معانى الاخبار ٣٥.

2- معانى الاخبار ٣٦.

3- تفسير قمى ٢/٦٦-٦٧.

4- تفسير قمى ١/٢٩.

۳۲۵

و ايضا به سند كالصحيح ديگر از آن حضرت روايت نموده است كه: مغضوب عليهم ناصبيانند، و ضالين شك كنندگان كه امام را نمى شناسند.(1)

و ابن شهر آشوب از تفسير وكيع كه از مفسران عامه است روايت كرده از ابن عباس در تفسير( اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ) كه: يعنى بگوئيد اى گروه بندگان: ارشاد و هدايت كن ما را بسوى محبت پيغمبر و اهل بيت اوعليه‌السلام .(2)

و از تفسير ثعلبى روايت كرده است از ابى بريده كه: صراط مستقيم، راه محمد و آل اوست.(3)

و در كشف الغمه از محدث حنبل روايت كرده است از بريده مثل اين را.(4) و على ابن ابراهيم روايت كرده است در تفسير قول حق تعالى( وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ) .(5)

يعنى: بدرستى كه اين راه من است راه راست پس متابعت كنيد آن را و متابعت مكنيد راههاى مختلف را كه آن راهها جدا كند شما را از راه حق، اين اتباع را وصيت كرد خدا شما را به آن شايد شما بپرهيزيد از گمراهى.

حضرت فرمود: كه صراط مستقيم در اين آيه، امام است؛ و سبل كه نهى از متابعت آنها در آيه مذكور شده، راه غير امام است؛( فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ) يعنى: پراكنده شويد و اختلاف كنيد در امام.(6)

و از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير اين آيه كه: مائيم سبيل خدا هر كه

____________________

1- تفسير قمى ١/٢٩. تاويل الآيات الظاهرة ١/٣١.

2- مناقب ابن شهر آشوب ٣/٨٩. شواهد التنزيل ١/٧٥.

3- مناقب ابن شهر آشوب ٣/٨٩. و در آن بجاى ابى بريده ، بريده است ، شواهد التنزيل ١/٧٤. طرائف ١٣١.

4- كشف الغمه ١/٣١٦.

5- سوره انعام: ١٥٣.

6- تفسير قمى ١/٢٢١.

۳۲۶

نخواهد در آن راههاى ديگر سبلى است كه خدا نهى از متابعت آنها كرده است.(1)

و ايضا روايت نموده است در تفسير قول حق تعالى( وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ) (2) يعنى: بتحقيق كه خدا هدايت كننده است آنها را كه ايمان آورده اند بسوى راه راست، فرمود كه: يعنى هدايت مى كند بسوى امام يقين.(3)

و در كتاب تاويل الآيات به سند كالصحيح از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است در تاويل( وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا ) كه مراد راه امامت است، پس متابعت كنيد او را،( وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ ) مراد راههاى ديگر است غير راه امامت.(4)

و از كتاب نهج الايمان روايت كرده است از ابوبريده اسلمى كه: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بعد از نزول اين آيه فرمود كه: از خدا سوال نمودم كه اين آيه را در شان على قرار دهد و خدا چنين كرد.(5)

و در تفسير فرات از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است در تاويل( وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا ) كه: مراد على بن ابيطالب و امامان از فرزندان فاطمهعليه‌السلام است، ايشانند صراط خدا و كسى كه ايشان را بخواهد، به راههاى ديگر نمى رود.(6)

و ابن شهر آشوب از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير قول حق تعالى( وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ ) مائيم را خدا براى كسى كه اقتدا به ما كند و مائيم هدايت كنندگان بسوى بهشت و مائيم حلقه ها و عروه هاى اسلام.(7)

و ايضا از آن حضرت روايت كرده است در تفسير آيه كريمه

____________________

1- تفسير قمى ١/٢٢١. و عبارت در آنجا به اين شكل است: هر كه نخواهد پس او كافر است.

2- سوره حج: ٥٤.

3- تفسير قمى ٢/٨٦.

4- تاويل الايات الظاهرة ١/١٦٧.

5-- تاويل الآيات الظاهرة ١/١٦٧.

6- تفسير فرات كوفى ١٣٧.

7- مناقب ابن شهر آشوب ٤/٣٠٧.

۳۲۷

( وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ) (1) يعنى و آنها كه جهاد كردند درراه دين ما هر آينه بنائيم به ايشان نازل شده است(2) و ايضا از آن حضرت روايت نموده است در تفسير( وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ) (3) يعنى: متابعت و پيروى كن راه آن كسى را كه بازگشت مى كند بسوى من. فرمود كه: يعنى پيروى كن راه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علىعليه‌السلام را.(4)

و على بن ابراهيم روايت نموده است در تفسير قول حق تعالى( وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ) (5) و بدرستى كه تو هر آيينه مى خوانى ايشان را بسوى صراط مستقيم، فرمود كه: يعنى بسوى ولايت اميرالمؤ منينعليه‌السلام .(6)

و ايضا روايت كرده است در تفسير قول الهى( وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ ) (7) يعنى: و بدرستى كه آنها كه ايمان نمى آورند به آخرت، ايشان از راه راست عدول كنندگانند، فرمود كه: يعنى از امام عدول مى كنند.(8)

و در مناقب از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: مراد آن است كه عدول كنندگان از ولايت ما.(9)

و محمد بن العباس به سندهاى بسيار روايت كرده است كه: مراد از صراط، ولايت اهل بيتعليه‌السلام است.(10)

____________________

1- سوره عنكبوت: ٦٩.

2- مناقت ابن شهر آشوب ٤/٣٠٨.

3- سوره لقمان ١٥.

4- مناقب ابن شهر آشوب ٤/٣٠٨.

5- سوره مؤ منون: ٧٣.

6- تفسير قمى ٢/٩٢.

7- سوره مؤ منون: ٧٤.

8- تفسير قمى ٢/٩٣.

9- مناقب ابن شهر آشوب ٣/٩٠.

10- تاويل الآيات الظاهرة ١/٣٥٥. همچنين رجوع شود به شواهدالتنزيل ١/٥٢٤. تفسير فرات كوفى ٢٢٧. فرائد السمطين ٢/٣٠٠.

۳۲۸

و ايضا در مناقب از ابن عباس روايت كرده است در تفسير آيه كريمه مباركه( فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَىٰ ) (1) يعنى: زود باشد كه بدانيد كه كيست اصحاب راه راست و كيست راه يافته به حق، حضرت فرمود كه: اصحاب صراط سوى والله محمد است و اهل بيت او؛ و هدايت يافته، اصحاب محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اند.(2)

و در تفسير امام حسن عسكرىعليه‌السلام مروى است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هر بنده اى از بندگان و هر كنيزى از كنيزان خدا كه با اميرالمؤ منينعليه‌السلام در ظاهر بيعت كند و در باطن بيعت را بشكند و بر نفاق خود ثابت بماند، چون ملك موت براى قبض روح او بيايد متثمل شوند براى او شيطان و اعوان او، و متمثل گردد براى او آتشهاى جهنم و اصناف عذابهاى، آن، و متمثل گردانند ايضا از براى او بهشتها و منازل كه از براى او مقرر كرده بودند در آنها، اگر وفا مى كرد به بيعت خود و باقى مى ماند بر ايمان خود در آن منازل ساكن مى شد، پس ملك موت به او مى گويد كه: نظر كن بسوى آن بهشتها كه قدر حسن و بهجت و سرور آن را نمى داند بغير پروردگار عالميان، از براى تو مهيا بود اگر باقى مى ماندى بر ولايت خود نسبت به برادر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و بازگشت تو بسوى اين منزلها بود در روز قيامت، وليكن بيعت را شكستى و مخالفت كردى پس اين آتشها و اصناف عذابهاى آن و زبانه هاى و افعى هاى آن دهان گشاده آن و عقربهاى دمها بلند كرده آن و درنده هاى نيشها آويخته آن و ساير اصناف عذابهاى آن، آنها همه از توست و بازگشت تو بسوى آنهاست، پس در اين وقت مى گويد( يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ) (3) يعنى اى كاش كه اخذ كرده بودم با رسول راهى و كاش كه قبول كرده بودم آنچه مرا به آن امر كرده بود و بر خود لازم ساخته بودم از مولات علىعليه‌السلام آنچه لازم كرده بود.(4)

و ابن ماهيار به سند معتبر از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: حضرت اين آيه

____________________

1- سوره طه: ١٣٥.

2- منقاب ابن شهر آشوب ٣/٩٠. شواهدالتنزيل ١/٤٩٩.

3- سوره فرقان ٧..

4- تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام ١٣١. تاويل الايات الظاهرة ١/٣٧٣-٣٧٤.

۳۲۹

را تلاوت فرمود:( وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿٢٧﴾ يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ) (1) يعنى: روزى كه بگريزد ستمكار از روى پشيمانى بر دستهاى خود و بگويد: اى كاش كه فرا گرفته بودم با پيغمبر خدا راهى كه فرموده بود، اى واى بر من كاش كه نمى گرفتمى فلان را دوست و يار خود، حضرت فرمود كه: ابوبكر اين سخن را نسبت به عمر مى گويد.(2)

و در حديث ديگر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: بخدا سوگند كه حق تعالى در قرآن كنايه به عنوان فلان نفرموده بلكه چنين است كه: ليتنى لم اتخذ الثانى خليلا يعنى بجاى فلان، اسم عمر مذكور است، و زود باشد كه آن قرآن ظاهر شود و مردم به اين روش بخوانند.(3)

و كلينى از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام خطبه اى خواندند و در آن خطبه فرمودند كه: اگر آن دو شقى ترين مردم پيرآهن خلافت را بر من كندند و خو پوشيدند و با من منازعه كردند در امرى كه در آن حق نداشتند و مرتكب آن شدند از روى گمراهى و نادانى، پس بر بد جائى وارد شدند و بد عذابى از براى خود مهيا كردند، يكديگر را لعن خواهند كرد در خانه هاى خود و بيزارى خواهند جست هر يك از ايشان از ديگرى، عمر بن قرين خود ابوبكر خواهد گرفت وقتى كه يكديگر را ملاقات كنند: (يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ) (4) يعنى: اى كاش كه ميان من و تو دورى ميان شرق و مغرب بود، پس بد همنشينى بودى تو از براى من، پس جواب مى گويد آن شقى تر و در نهايت بد حالى:( يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿٢٨﴾ لَّقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا ) يعنى: اى كاش كه نمى گرفتم تو را يار خود، بدرستى كه گمراه كردى مرا از ياد خدا بعد از آنكه آمده بود بسوى من، و هست شيطان

____________________

1 سوره فرقان: ٢٧ و ٢٨.

2- تاويل الآيات الظاهرة ١/٣٧٥. تفسير قمى ٢/١١٣.

3- تاويل الآيات الظاهرة ١/٣٧٤. تفسير برهان ٣/١٦٢.

4- سوره زخرف: ٣٨.

۳۳۰

مر آدمى را فرو گذارنده. پس حضرت فرمود كه: منم آن ياد خدا كه از آن گمراه شدند، و منم سبيل و راه خدا كه از آن ميل كردند، و منم ايمانى كه به آن كافر شدند، و منم قرآنى كه از آن دورى نمودند، و منم آن دينى كه به آن تكذيب كردند و منم آن راه راست كه از آن برگرديدند.(1)

و در مناقب از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير قول حق تعالى( أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَىٰ وَجْهِهِ أَهْدَىٰ أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ) (2) ترجمه اش آن است كه:آيا كسى كه مى رود بر رو درافتاده و سرنگون، هدايت يافته تر است يا آن كسى كه مى رود راست ايستاده به راه راست؟ حضرت فرمود: آن كه كورانه و سرنگون مى رود دشمنان مايند، و آن كه راست مى رود سلمان و مقداد و عمار و خواص اصحاب اميرالمؤ منين اند.(3) و محمد بن العباس از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است: آن كه درست به راه راست مى رود، بخدا سوگند على است و اوصياى اوعليه‌السلام .(4) و على بن ابراهيم از حضرت باقرعليه‌السلام روايت نموده است در اين آيه( وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُورًا ﴿٨﴾ انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ) (5) يعنى: و گفتند ظالمان: متابعت نمى كنيد مگر مردى را كه جادو كرده اند او را، بنگر چگونه زدند براى تو مثلها، پس گمراه شدند پس نمى توانند راهى يافت بسوى طعن تو حضرت فرمود كه: آيه چنين نازل شده است قال الظالمون لآل محمد حقهم يعنى: گفتند آنها كه ستم كردند بر آل محمد و حق ايشان را غصب كردند، فرمود كه: آخر آيه دوم چنين است فلا يستطيعون الى ولاية على سبيلا يعنى: نمى يابند بسوى

____________________

1- كافى ٨/٢٧. تاويل الآيات الظاهرة ١/٣٧٥.

2- سوره ملك: ٢٢.

3- مناقب ابن شهر آشوب ٣/٩٠.

4- تاويل الآيات الظاهرة ٧٠٣. كافى ٨/٢٨٨.

5- سوره فرقان: ٨ و٩.

۳۳۱

ولايت علىعليه‌السلام راهى، و علىعليه‌السلام سبيل و راه خداست.(1)

مترجم گويد كه: مى تواند بود كه مراد اين باشد كه اين آيه به اين معنى نازل شده نه آنكه لفظ آيه چنين بوده باشد.

و كلينى به سند معتبر از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير قول خدا( قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ) (2) يعنى: بگو - يا محمد: - اين راه من است مى خوانم مردم را بسوى خدا با بصيرت و بينائى من و هر كه پيروى من كند، حضرت فرمود كه: مراد از كسى كه متابعت ران حضرت كند جناب اميرالمؤ منينعليه‌السلام و ساير اوصيا و امامان بعد از اوست.(3) كه پيش از همه كس و پيش از ديگران متابعت آن حضرت را كرده و ايشان به نيابت حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مردم را به دين دعوت مى نمايند. و در تفسير فرات از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: مراد از سبيل در اين آيه، ولايت اهل بيتعليه‌السلام است، انكار نمى كند آن را احدى مگر گمراهى، و مذمت علىعليه‌السلام نمى كند مگر گمراهى.(4)

و به سند ديگر روايت كرده است كه: مراد آن جماعتند كه متابعت مى كنند از اهل بيت من، پيوسته مردى بعد از مردى از اهل بيت دعوت مى كند بسوى آنچه من دعوت مى كنم بسوى آن.(5)

و كلينى به سند معتبر از حضرت باقرعليه‌السلام روايت نموده است در تفسير اين آيه( فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ) (6) يعنى: پس چنگ زدن به آنچه وحى كرده شده است بسوى تو، بدرستى كه تو به راه راستى، حضرت فرمود كه: يعنى تو بر ولايت

____________________

1- تفسير قمى ٢/١١١. تاويل آلايات الظاهرة ١/٣٧١.

2- سوره يوسف: ١٠٨.

3- كافى ١/٤٢٥. تفسير عياشى ٢/٢٠١. مناقب ابن شهر آشوب ٤/٤١٠.

4- تفسير فرات كوفى ٢٠١. شواهدالتنزيل ١/٣٧٤. و روايت در هر دو مصدر از امام صادق عليه السلام نقل شده است.

5- تفسير فرات كوفى ٢٠٣. شواهدالتنزيل ١/٣٧٤.

6- سوره زخرف: ٤٣.

۳۳۲

جناب اميرى، و علىعليه‌السلام صراط مستقيم است.(1)

و در سوره حجر حق تعالى مى فرمايد( هذا الصِراطٌ مُسْتَقِيمٌ ) (2) ، و در اكثر قراءات على به فتح لام و ياء مشدد است، و گفته اند كه: يعنى: توحيد خدا راهى است كه بر من لازم است رعايت آن؛ و در بعضى از قرائات شاذه على به كسر لام و رفع ياء با تنوين خوانده اند يعنى اين راه بلندى است.(3) و در طرايف از حسن بصرى روايت كرده است كه او به كسر لام و تشديد ياء مكسور مى خوانده است و مى گفته كه: مراد اين است كه اين راه على بن ابيطالب است و از راه او و دين او مستقيم است و واضح است و كجى در آن نيست، پس متابعت كنيد راه او را و متمسك شويد به او.(4) و كلينى نيز اين قرائت را از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است.(5) و در سوره حم سجده مى فرمايد( إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿٣٠﴾ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ ) (6) يعنى: بدرستى كه آنها كه گفتند: پروردگار ما خداست، پس راست ايستادند بر توحيد يا بر عبادات، فرو آيند بر ايشان فرشتگان و گويند كه: مترسيد و غمگين مشويد و بشارت باد شما را به بهشتى كه وعده داده شده ايد به زبان پيغمبران، مائيم دوستان شما در زندگانى دنيا و آخرت و از براى شما حاصل شده است در آخرت آنچه آرزو كند نفسهاى شما و از براى شماست در آن آنچه خواهيد.

مترجم گويد: بدان كه احاديث مختلفه اى در تاويل اين آيه كريمه وارده شده است، از

____________________

1- كافى ٧/٤١٧. بصائرالدرجات ٧١. تفسير قمى ٢/٢٨٦. مناقب ابن شهر آشوب ٩١/٣.

2- سوره حجر: ٤١.

3- تفسير تبيان ٦/٣٣٧. مجمع البيان ٣/٣٣٦.

4- طرائف ٩٦. مناقب ابن شهر آشوب ٣/١٢٩.

5- كافى ١/٤٢٤. تاويل الآيات الظاهرة ١/٢٤٧-٢٤٨.

6- سوره فصلت: ٣١و ٣٠.

۳۳۳

بعضى از احاديث ظاهر مى شود كه اين آيه در شان اهل بيتعليه‌السلام خطاب ملائكه به ايشان در دنيا است، چنانچه در بصائر به سند معتبر روايت نموده است كه: حمران از حضرت صادقعليه‌السلام پرسيد كه: فداى تو شوم به ما خبر رسيده است كه ملائكه بر شما نازل مى شوند، حضرت فرمود: بلى و الله نازل مى شوند و بر روى فرشهاى ما راه مى روند، مگر كتاب خدا را نخوانده اى كه مى فرمايد( إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ) تا آخر آيه.(1)

و بعضى از اخبار در اين باب نزول ملائكه بر ايشان مذكور خواهد شد انشاءالله، پس بنابراين مراد از استقامت عصمت خواهد بود.

و از بعضى روايات ظاهر مى شود كه اين آيه در شان شيعيان نازل شده است و خطاب ملائكه با ايشان در وقت مرگ است يا در قبر و يا در روز قيامت، چنانچه ابن ماهيار از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير آيه( إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا ) يعنى كامل گردانيدند اطاعت خدا و رسول او را و ولايت آل محمد پس ثابت و مستقيم ماندند بر آنها،( تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ ) تا آخر آيه، فرمود كه: اينها آن جماعتند كه چون ترسند در روز قيامت در وقتى كه مبعوث شوند و از قبرها بيرون آيند، ملائكه ايشان را استقبال كنند و گويند به ايشان كه: مترسيد و اندوهناك مباشيد، مائيم آن ها كه بوديم با شما در زندگانى دنيا، از شما مفارقت نمى كنيم تا داخل بهشت شويد و بشارت باد شما را به بهشتى كه شما را وعده داده بودند.(2)

و ايضا ابن ماهيار و كلينى به سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده اند در تفسير اين آيه كه: مراد استقامت بر ولايت ائمه يكى بعد از ديگرى(3) ؛ يعنى اعتقاد كنيد به امامت همه ائمه.

و ابن ماهيار به سند معتبر ديگر از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: فرمود كه: بخدا سوگند كه مراد اين مذهب حقى است كه شما شيعيان بر آن هستيد و نزول ملائكه

____________________

1- بصائرالدرجات ٩١، و روايت در آنجا از امام باقر عليه السلام است.

2- تاويل آلآيات الظاهرة ٢/٥٣٦-٥٣٧.

3- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٣٧. كافى ١/٢٢٠ و ٤٢٠؛ مناقب ابن شهر آشوب ٤/٣٥٧.

۳۳۴

و بشارت دادن ايشان در وقت مرگ است و در روز قيامت.(1)

و در مجمع البيان از حضرت امام رضاعليه‌السلام روايت كرده است كه: مراد شيعيان است.(2) و از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است: بشارت در وقت مرگ است.(3) و ايضا از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير( نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ) يعنى: حراست و محافظت مى كنيم شما را در دينا وقت مرگ و در آخرت.(4)

و در تفسير حضرت امام حسن عسكرىعليه‌السلام روايت كرده است از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه: پيوسته مؤ من ترسان است از بدى عاقبت، و يقين ندارد به رسيدن به خشنودى خدا تا وقتى كه روح او را خواهند قبضى نمايند و ملك موت بر او ظاهر گردد، زيرا كه ملك موت وارد مى شود بر مؤ من در وقتى كه آزارش بسيار شديد است و سينه اش بسيار تنگ است به سبب مفارقت از اموال و عيال خود و به جهت آنچه در آن هست از اضطراب احوال او در حق آنها كه با او معامله دارد و در دل مانده است حسرت عيال و آرزوها كه در آن داشته و بعمل نيامده.

پس در اين حال ملك موت به او مى گويد كه: چرا اين غصه ها را فرو مى برى؟ در جواب مى گويد كه: به سبب اضطراب احوال من و بر هم خوردن آرزوهاى من.

ملك موت به او مى گويد كه: آيا عاقلى جزع مى ند از تلف شدند يك درهم ناروائى هر گاه به عوض آن هزار هزار دينار به او دهند؟ مى گويند: نه.

ملك موت مى گويد: نظر كن به جانب بالا، چون نظر مى كند درجات بهشتها را و قصرهاى آنها را مى بينيد كه فوق آرزوى كنندگان است، پس ملك موت به او مى گويد: اينها منزلها و نعمتها و مالها و زنان و عيال تواند، و هر كه از زنان و فرزندان تو

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٣٧.

2- مجمع البيان ٥/١٢.

3- مجمع البيان ٥/١٢.

4- مجمع البيان ٥/١٣.

۳۳۵

صالح و شايسته اند در اين منزلها با تو خواهند بود، آيا راضى مى شوى كه بدل آنچه در دنيا مى گذارى اينها را بگيرى؟ مى گويد: بلى والله راضيم.

پس ملك موت به او مى گويد كه: باز نظر كن، چون نظر مى كند محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علىعليه‌السلام و آل طيبين ايشان را در اعلى عليين مشاهده مى كند، پس ملك موت به او مى گويد كه: اينها آقايان و پيشوايان تواند و در اين بهشتها و انيس تو خواهند بود، آيا راضى نيستى كه اينها از براى تو بدل مصاحبان دنيا بوده باشند؟: بلى بحق پروردگارم راضيم.

پس اين است معنى قول حق تعالى( تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا ) : يعنى: مترسيد از اهوالى كه در پيش داريد كه كفايت شر آنها از شما شده است،( وَلَاتَحْزَنُوا ) يعنى: غمگين مباشيد بر آنچه در دنيا از فرزندان و عيال و اموال زيرا كه آنچه ديدى در بهشتها بدل آنهاست از براى شما و شاد باشيد به آن بهشتى كه وعده داده اند شما را، اين منزلهاست كه ديدى و آن بزرگواران انيس و جليس شما خواهند بود.(1)

و حق تعالى در سوره جن مى فرمايد( وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا ﴿١٦﴾ لِّنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ) (2) يعنى: اگر مستقيم بمانند بر طريقه ايمان، هر آينه مى آشامانيم ايشان را - يعنى مى فرستيم از آسمان براى ايشان - آب بسياريب از براى آنكه امتحان كنيم ايشان را در آن.

و در احاديث اهل بيتعليه‌السلام در تاويل اين آيه دو وجه وارد شده است: اول آنكه: ابن ماهيار از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: يعنى اگر ايشان در عالم اضلال(3) و ارواح در وقتى كه حق تعالى پيمان از ايشان گرفت به وحدانيت خود و رسالت پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امامت ائمهعليه‌السلام ، اگر ايشان بر ولايت ثابت مى ماندند هر آينه

____________________

1- تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام ٢٣٩. تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٣٨.

2- سوره جن: ١٦ و ١٧.

3- عالم اضلال: عالم مجردات است كه ، آن مجردات در آن عالم نه اشياءاند و نه غير اشياء، بلكه مانند ظل كه سايه است ، مى باشند. (مجمع البحرين ٥/٤١٦.)

۳۳۶

در طينت ايشان آب شيرين بسيار مى ريختيم.(1) نه از آب شور و تلخ كه در طينت كافران و منافقان مى ريزيم.

و از حضرت باقرعليه‌السلام نيز روايت كرده است همين مضمون را و در آخرش فرموده است كه: افتتان و امتحان ايشان در ولايت على بن ابيطالبعليه‌السلام است.(2)

دوم آنكه: آب كنايه از علم ايشان است، زيرا كه علم باعث حيات روح است چنانچه آب باعث حيات بدن است، چنانچه در چندين روايت معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام وارد شده است كه: يعنى اگر ايشان بر ولايت اهل بيتعليه‌السلام مستقيم بمانند هر آينه بر ايشان مى ريزيم علم بسيارى كه از ائمهعليه‌السلام ياد گيرند.(3)

و در بعضى از روايات وارد شده است كه: ضمير لنفتنهم راجع به منافقان است يعنى براى آنكه منافقان را به آن امتحان كنيم.(4)

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٧٢٧. مختصر بصائرالدرجات ١٧٤.

2- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٧٢٨. مختصر بصائرالدرجات ١٧٤.

3- تاويل الآيات الظاهرة ٣/٧٢٧. مجمع البيان ٥/٣٧٢.

4- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٧٢٨.

۳۳۷

فصل پانزدهم در تاويل آياتى كه مشتمل است بر صدق و صادق و صديق

و آنها آيات بسيار است:

اول:( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ) (1) يعنى اى گروهى كه ايمان آورده ايد! بترسيد از خدا و باشيد با راستگويان. شيخ طبرسى گفته است كه: در مصحف ابن مسعود و قرائت ابن عباس وكونوا من الصادقين است، يعنى: باشيد از راستگويان،(2) و گفته است: يعنى بوده باشيد بر مذهب كسى كه بكار برد در همه اقوال و افعال خود و با ايشان مصاحبت و رفاقت كنيد.(3) و از ابن عباس روايت كرده است كه: يعنى بوده باشيد با علىعليه‌السلام و اصحاب او.(4)

و از حضرت صادقعليه‌السلام روايت است كه:یعنی بوده باشید با آل محمدعليه‌السلام .(5)

و از حضرت صادقعليه‌السلام روايت است كه: مراد از صادقان مائيم.(6)

____________________

1- سوره توبه: ١١٩.

2- مجمع البيان ٣/٨٠.

3- مجمع البيان ٣/٨١.

4- مجمع البيان ٣/٨١. تفسير فرات كوفى ١٧٣. شواهد التنزيل ١/٣٤٢. فرائدالمسمطين ١/٣٧٠.كشف الغمه ١/٣١٨.

5- بصائرالدرجات ٣١؛ كافى ١/٢٠٨. تاويل الآيات الظاهرة ١/٢١٢.

6- بصائرالدرجات ٣١؛ كافى ١/٢٠٨. تاويل الآيات الظاهرة ١/٢١٢.

۳۳۸

و از حضرت امام رضاعليه‌السلام روايت كرده است كه: صادقون ائمهعليه‌السلام اند، كه بسيار تصديق كنندگانند خدا و رسول را به اطاعت خود.(1) و در مناقب از طريق مخالفان از ابن عمر روايت كرده است كه: يعنى بوده باشيد با محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بيت او.(2)

و در كتاب كمال الدين از جناب اميرعليه‌السلام روايت كرده است كه: چون اين آيه نازل شد سلمان گفت: يا رسول الله! اين آيه عام است يا خاص است؟ فرمود كه: مامورون عامند و جميع مؤ منان مامور به اين شده اند، و اما صادقون پس مخصوص برادرم على و اوصياى بعد از اوست تا روز قيامت.(3)

و شيخ طوسى در مجالس روايت كرده است از حضرت باقرعليه‌السلام :( وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ) يعنى: باشيد با على بن ابيطالبعليه‌السلام (4)

و على بن ابراهيم گفته است: كه صادقون، ائمهعليه‌السلام اند.(5)

مترجم گويد كه: اين آيه كريمه از جمله آياتى است كه علما استدلال كرده اند به آنها بر اطاعت ائمه معصومينعليه‌السلام ، و وجه استدلال آن است كه: حضرت عزت امر كرده است كافه مومنون را به بون با صادقون و ظاهر است مراد، بودن با ايشان به جسم و بدن نيست بلكه مراد ملازمت طريقه ايشان و متابعت ايشان در عقايدئ و اعمال و اقوال، و معلوم است كه حق تعالى امر نمى فرمايد عموما به متابعت كسى كه داند كه فسق و معصيت از او صادر مى شود با آنكه نهى كرده است از فسوق و معاصى، پس بايد كه البته ايشان معصوم باشند از فسوق و معاصى و مطلقا در اقوال و افعال خطا نكنند تا آنكه متابعت ايشان در جميع امور واجب باشد.

____________________

1- بصائرالدرجات ٣١؛ كافى ١/٢٠٨. تاويل الآيات الظاهرة ١/٢١٢.

2- منقاب ابن شهر آشوب ٣/١١١. و ٤/١٩٥. شواهد التنزيل ١/٣٤٥.

3- كمال الدين ٢٧٨.

4- امالى شيخ طوسى ٢٥٥-٢٥٦؛ مناقب ابن شهر آشوب ٣/١١١. كفاية الطلب ٢٣٦.

5- تفسير قمى ١/٣٠٧.

۳۳۹

ايضا اجماع كرده اند امت بر آنكه خطابهاى قرآن عام است و شامل جميع زمانها است و مخصوص به زمانى دون زمانى نيست، پس ناچار است كه در هر زمان امام معصوم بوده باشد كه مؤ منان آن زمان مامور باشند به متابعت او(1) و در كتاب احوال جناب اميرعليه‌السلام مبسوطتر از اين انشاءالله مذكور خواهد شد.

آيه دوم:( وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا ) (2) يعنى: و هر كه اطاعت خدا كند خدا و رسول را پس آن گروه با آن جماعتند كه انعام كرده خدا بر ايشان از پيغمبران و بسيار تصديق كنندگان پيغعمبران و شهيدان يا گواهان و نيكوكاران، و چه نيكويند اين جماعت به جهت رفاقت.

و در كتاب مصباح الانوار از انس روايت كرده كه: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روزى نماز صبح را با ما بجا آورد پس روى خود را بسوى ما گردانيد، من از تفسير اين آيه از آن حضرت سوال كردم، فرمود كه: نبيون منم،صديقون بردارم على است، و شهدا عمم حمزه است، صالحون دختر من فاطمه و فرزندان اوست حسن و حسين(3) عليه‌السلام

و كلينى و فرات بن ابراهيم از حضرت اميرعليه‌السلام روايت كرده اند كه: هرگه خدا جمع نمايد پيشينيان و پسينيان را، بهترين ايشان هفت نفر از ما خواهند بود كه فرزندان عبدالمطلبيم، پيغمبران گرامى ترين خلقند نزد خدا، و پيغمبر ماصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بهترين پيغمبران است؛ پس اوصياى پيغمبران بعد از ايشان بهترن امتهايند، و وصى پيغمبر ما بهترين اوصياست؛ پس شهيدان، بهترين امتهايند بعد از اوصياء: حمزه سيد و بزرگ شهداء است، و جعفر صاحب دو بال است كه با ملائكه در بهشت پرواز مى كند و خدا پيش از او به ديگرى اين عطا را نكرده است و اين امرى است كه خدا محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به آن گرامى داشته است؛ پس دو سبط و فرزندزاده محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است حسن و حسينعليه‌السلام ؛ و مهدى اين امت

____________________

1- رجوع شود به كافى ١/١٦٨-١٧٤.

2- سوره نساء: ٦٩.

3- تاويل الآيات الظاهرة ١/١٣٧.

۳۴۰