حيات القلوب امام شناسي جلد ۵

حيات القلوب  امام شناسي0%

حيات القلوب  امام شناسي نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 543

حيات القلوب  امام شناسي

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علامه مجلسى
گروه: صفحات: 543
مشاهدات: 52543
دانلود: 3835


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 543 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 52543 / دانلود: 3835
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب  امام شناسي

حيات القلوب امام شناسي جلد 5

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

آنها را مگر به اعتقاد ولايت و محبت ما.(1)

آيه چهارم:( فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ) (2) يعنى:پس به كداميك از نعمتهاى پروردگارخود تكذيب مى كنيد و نسبت به دروغ مى دهيد اى گروه جن و انس؟

على بن ابراهيم در تفسير گفته است كه:اين خطاب در ظاهر با جن و انس است و در باطن با ابوبكر و عمر است.(3) . از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است كه:معنى آيه آن است كه:به كداميك از اين دو نعمت كافر مى شويد، به محمد يا به على؟(4)

و به روايت كلينى:آيا به پيغمبر كافر مى شويد يا به وصى او؟(5)

و به روايت ابن ماهيار:به كداميك از دو نعمت من تكذيب مى كنيد، به محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يا به علىعليه‌السلام كه من به ايشان انعام كرده ام بر بندگان.(6)

و كلينى به سند معتبر روايت كرده است كه:حضرت صادقعليه‌السلام اين آيه را تلاوت نمود( فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) (7) يعنى:پس به ياد آورديد نعمتهاى خدا را شايد رستگار شويد، پس حضرت فرمود:مى دانيد آلاء خدا چيست؟ رواى گفت:نه، حضرت فرمود:مراد عظيمترين نعمتهاى خداست بر خلق و آن ولايت ماست.(8) مترجم گويد:اگر چه ظاهرا اين خطاب به امتهاى گذشته است، اما چون ذكرش براى تنبيه اين امت است پس مصداقش در اين امت، ولايت اهل بيت است، با آنكه احاديث وارد شده كه جميع امتها مكلف بوده اند به ولايت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بيتعليه‌السلام .

____________________

1- تفسير قمى ٢/١٦٥-١٦٦.

2- سوره رحمن.

3- تفسير قمى ٢/٣٤٤.

4- تفسير قمى ٢/٣٤٤.

5- كافى ١/٢١٧.

6- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٦٣٣.

7- سوره اعراف:٦٩.

8- كافى ١/٢١٧.

۳۶۱

آيه پنجم:( يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ ) (1) يعنى:مى شناسيد نعمت خدا را پس انكار مى كنند آن را و اكثر ايشان كافرانند.

على بن ابراهيم گفته است كه:نعمت خدا، ائمهعليه‌السلام اند.(2)

و كلينى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است كه:چون آيه( إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ) (3) در امامت حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام نازل شد، جمع شدند گروهى از منافقان اصحاب رسول خدا در مسجد مدينه و با يكديگر گفتند:چه مى گوئيد در اين آيه؟ بعضى از ايشان گفتند:اگر كافر شويم به اين آيه بايد كافر شويم به بسيارى از آيات قرآن، و اگر ايمان آوريم به اين آيه باعث مذلتن ماست كه فرزند ابوطالب را بر ما مسلط گرداند، پس گفتند:ما مى دانيم كه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صادق است در آنچه مى گويد وليكن ولايت امر را قبول مى كنيم و اطاعت نمى كنيم على را در آنچه ما را به آن امر مى كند، پس اين آيه نازل شد ي( عْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا ) يعنى مى شناسند ولايت علىعليه‌السلام را پس انكار مى كنند آن را و اكثر ايشان كافرند به ولايت علىعليه‌السلام .(4)

آيه ششم:( قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ) (5) يعنى:بگو - يا محمد-: به فضل خدا و رحمت او پس به اين شاد شوند، اين بهتر است از آنچه جمع مى كنند از اموال دنيا.

و ابن بابويه در مجالس به سند معتبر از امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه:روزى حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سواره بيرون آمد و حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام پياده همراه بود، حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود كه:اى ابوالحسن! بايد هر وقت كه من سوار باشم تو هم سوار شوى و چون پياده روم تو هم پياده روى و چون من بنشينم تو هم بنشينى مگر

____________________

1- سوره نحل:٨٣.

2- تفسير قمى ١/٣٨٨.

3- سوره مائده:٥٥.

4- كافى ١/٤٢٧.

5- سوره يونس:٥٨.

۳۶۲

آنكه در حدى از حدود الهى بوده باشد كه به ناچار باشد تو را از ايستادن و نشستن در آن، و خدا گرامى نداشته مرا به كرامتى مگر آنكه تو را به مثل آن گرامى داشته، و مخصوص گردانيده خدا مرا به پيغمبرى و رسالت و تو را ياور و معين من گردانيده ات و در آن قيمام مى نمائى به حدود خدا و كارهاى صعب و دشوار، سوگند ياد مى كنم كه انكار كند تو را، و اقرار به پيغمبرى من نكرده است كسى كه انكار امامت تو كند، و ايمان به خدا ندارد كسى كه كافر شود به تو، بدرستى كه فضل تو از فضل من است و فضل من از فضل خداست و اين است معنى قول پروردگار من( قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ ) تا آخر آيه، پس فضل خدا پيغمبرى پيغمبر شما و رحمت خدا ولايت على است،( فَبِذَٰلِكَ ) فرمود كه:يعنى به نبوت و ولايت،( فَلْيَفْرَحُوا ) يعنى:بايد كه شاد شوند شيعه،( هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ) يعنى:اين بهتر است از آنچه جمع مى كنند مخالفان شيعه از زن و مال و فرزند در دار دنيا، يا على! تو آفريده نشده اى مگر براى آنكه عبادت كرده شود پروردگاراتو و از براى آنكه به تو دانسته شود معالم دين و به بركت تو به اصلاح آيد راههاى مندرس شده، و بتحقيق كه گمراه است هر كه گمراه شود از ولايت تو و هرگز هدايت نمى يابد بسوى خدا كسى كه هدايت نيابد بسوى تو و بسوى ولايت تو و اين است معنى قول پروردگارمن( وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ ) (1) يعنى:بدرستى كه من آمرزنده ام مر كسى را كه توبه كند و ايمان بياورد و عمل شايسته كند پس هدايت بيابد، حضرت فرمود كه:يعنى هدايت بيابد بسوى ولايت تو، و بتحقيق كه مرا امر كرد پروردگارمن كه واجب گردانم از حق تو آنچه واجب شده از حق من و بدرستى كه فرض و واجب است حق تو بر هر كه ايمان آورد به من، اگر تو نمى بودى دشمن خدا شناخته نمى شد، و كسى كه خدا را با ولايت تو ملاقات نكن با هيچ چيز از دين و ايمان خدا را ملاقاات نكرده و بى ايمان از دينا رفته است، و بدرستى كه خدا بسوى من فرستاد( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ) (2)

____________________

1- سوره طه:٨٢.

2- سوره مائده:٦٧.

۳۶۳

يعنى:اى رسول! برسان آنچه نازل شده بسوى تو از جانب پروردگار تو فرمود كه:يعنى در ولايت تو يا على،( وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ) (1) يعنى:و اگر نكنى پس نرسانيده اى رسالت خدا را، حضرت فرمود كه:اگر نمى رسانيدم آنچه را كه مامور شده بودم به آن از ولايت تو هر آينه حبط مى شد عمل من، و هر كه خدا را ملاقات كند بغير ولايت تو پس بتحقيق كه حبط مى شود عملهاى او در قيامت و دور خواهد بود از رحمت خدا و آنچه كه مى گويم در حق تو گفته پروردگار من است كه در حق تو فرستاده است.(2) و كلينى از امام رضاعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير اين آيه كه:يعنى ولايت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و آل محمد بهتر است از آنچه جمع مى كنند مخالفان از دنياى ايشان.(3) و عياشى نيز اين مضمون را از حضرت اميرعليه‌السلام روايت كرده است.(4)

و على بن ابراهيم روايت كرده است كه:فضل، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، و رحمت امير المومنينعليه‌السلام است، بايد مكه به اين فرح كنند شيعيان ما كه اين بهتر است از آنچه داده شده است به دشمنان ما از طلا و نقره.(5) آيه هفتم:( فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ ) (6) يعنى: اگر نه فضل خدا بود بر شما و رحمت او هر آئينه بوديد از زياناكاران.

عياشى به دو سند از حضرت صادق و باقرعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير اين آيه كه:فضل خدا، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، و رحمت خدا، ولايت ائمهعليه‌السلام است.(7)

آيه هشتم:( مَّا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا ) (8) يعنى:آنچه بگشايد

____________________

1- سوره مائده:٦٧.

2- امالى شيخ صدوق ٣٩٩. ٤٠٠ تاويل آيات الظاهرة ١/٢١٦-٢١٧.

3- كافى ٢/٤٢٣. تاويل آيات الظاهرة ١/٢١٥.

4- تفسير عياشى ٢/١٢٤.

5- تفسير قمى ١/٣١٢.

6- سوره بقره:٦٤.

7- تفسير عياشى ١/٢٦٠.

8- سوره فاطر:٢.

۳۶۴

خدا از براى مردمان از رحمتى، پس بازگيرنده نيست مر او را.

ابن ماهيار از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است كه:مراد از رحمت، علوم و حكمتهاست كه خدا بر زباتن امامعليه‌السلام جارى مى گرداند از براى هدايت مردم.(1)

آيه نهم:( وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ) (2) يعنى:اگر مى خواست خدا هر آينه مى گردانيد همه خلق را گروهى يكتا بر يك ملت - بر سبيل الجاء و اضطرار - وليكن داخل مى كند هر كه را مى خواهد در رحمت خود و ستمكاران را نيست مر ايشان را دوستى و نه ياورى در قيامت.

على بن ابراهيم گفته است:يعنى اگر مى خواست همه خلق را معصوم مى گردانيد مانند ملائكه، و مراد از ظالمون، ستمكاران بر آل محمدند.(3)

و محمد بن العباس از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است كه:مراد از رحمت، ولايت على بن ابى طالبعليه‌السلام است.(4)

آيه دهم:( وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ ) (5) يعنى:و زياد مى كند آنها را از فضل خود. در مناقب از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه:مراد به فضل، ولايت آل محمدعليه‌السلام است.(6)

آيه يازدهم:( وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ ) (7) يعنى: و خدا مخصوص مى گرداند به رحمت خود هر كه را مى خواهد. ديلمى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است كه:مخصوص به رحمت خدا، پيغمبر خداست و وصى او صلوات الله عليهما، بدرستى كه خدا صد رحمت خلق كرده است، نود

____________________

1- تاويل آيات الظاهرة ٢/٤٧٨-٤٧٩.

2- سوره شورى:٨.

3- تفسير قمى ٢/٢٧٢)-٢٧٣.

4- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٤٢-٥٤٣.

5- سوره نساء:١٧٣.

6- مناقب ابن شهر آشوب ٤/٤٥٤. و روايت در آنجا از امام باقر عليه السلام نقل شده است.

7- سوره بقره:١٠٥.

۳۶۵

و نه رحمت را نزد خود ذخيره كرده است براى محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علىعليه‌السلام و عترت ايشان، و يك رحمت را پهن كرده است بر ساير موجودات.(1)

آيه دوازدهم:در مناقب از حضرت باقر و صادقعليه‌السلام روايت نموده است در تفسير( ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ) (2) و قول حق تعالى( وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ) (3) كه ترجمه آيه اولى آن است كه:اين فضل خداست مى دهد به هر كه مى خواهد، و ترجمه آيه ثانيه آن است كه:آرزو نكنيد آنچه را خدا تفضيل داده است به آن بعضى از شما را بر بعضى، فرمودند كه:اين دو آيه در شان اهل بيت نازل شده است.(4)

آيه سيزدهم:( وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ) (5) يعنى: و از براى آنكه خدا را به بزرگى ياد كنيد به آنچه شما را هدايت نموده است و شايد شما شكر كنيد.

در محاسن روايت كرده است كه:مراد از شكر، معرفت - اصول دين - است(6) يا معرفت ولايت ائمهعليه‌السلام است.

و ايضا در تفسير اين آيه( وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ ) (7) يعنى:خدا نپسنديده است براى بندگانش كفر را، و اگر شكر نمائيد او را مى پسندد آن را از براى شما، كه فرمود:كفر:مخالفت ائمه كردن است؛ و مراد از شكر، ولايت ائمه و يا معرفت ايشان است.(8)

آيه چهاردهم:( وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ) (9) در تاويل الآيات روايت

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ١/٧٧ به نقل از ديلمى.

2- سوره مائده:٥٤؛ سوره جمعه:٤.

3- سوره نساء:٣٢.

4- مناقب ابن شهر آشوب ٣/١١٩.

5- سوره بقره:١٨٥.

6- محاسن ١/٢٤٦.

7- سوره رمز:٧.

8- محاسن ١/٢٤٧.

9- سوره واقعه:٨٢.

۳۶۶

كرده است كه:يعنى شكر شما آن نعمتى را كه روزى كرده است خدا به شما و منت گذاشته است بر آن به شما به محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آنكه تكذيب مى كنيد به وصى او على بن ابيطالبعليه‌السلام ؟ فلولا اذا بلغت الحلقوم * و انتم حينئذ تنظرون(1) یعنی: پس چرا در وقتی که جان برسد به گلو در وقت مرگ و شما در آن هنگام می‌نگرید و نظر می‌کنید به وصیّ او امیر المؤمنینعليه‌السلام که بشارت می‌دهد دوست خود را به بهشت و دشمن خود را به جهنم،( وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ ) (2) فرمود که: یعنی من نزدیکترم بسوی امیر المؤمنینعليه‌السلام از شما،( وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ ) (3) لكن شما نمى بينيد(4)

____________________

1- سوره واقعه:٨٤ و ٨٣.

2- سوره واقعه:85.

3- سوره واقعه:85.

4- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٦٤٤.

۳۶۷

فصل هيجدهم در بيان اخبارى است كه در تاويل شمس و قمر و نجوم و بروج وامثال آنها به ائمهعليه‌السلام وارد شده است

على بن ابراهيم از حضرت امام رضاعليه‌السلام روايت نموده است كه:در تاويل آيات سوره الرحمن( الرَّحْمَٰنِ ﴿١﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ) فرمود كه:يعنى خداوند رحمان تعليم كرد به محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قرآن را.

( خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿٣﴾ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ) فرمود كه:يعنى تعليم كرد اميرالمؤ منينعليه‌السلام را از آنچه مردم به آن محتاجند.

( الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ) فرمود كه:يعنى آن دو ملعون كه مخالفان آفتاب و ماده اند خود مى دانند در عذاب خدا خواهند بود.

( وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ ) يعنى:نجم و شجر سجده مى كنند، يعنى عبادت خدا مى كنند، و مراد به نجم، حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، و شايد بنابراين شجر كنايه از ائمهعليه‌السلام بوده باشد.

( وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ ) يعنى:آسمانها را بلند كرد و قرار داد ترازوا را كه چيزها را بسنجد، فرمود كه:سماء كنايه از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه حق تعالى او را بالا برد بسوى خود، و ميزان كنايه از حضرت اميرالمومنينعليه‌السلام است كه ترازون عدالت است و حق تعالى از براى خلق نصب نموده است.

( أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ ) كه طغيان مكنيد در ترازو، فرمود كه:يعنى معصيت امام نكنيد.

۳۶۸

( وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ ) فرمود كه:يعنى برپا داريد امام عادل را، (وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ ) فرمود كه:يعنى حق امام را كم مكنيد و ستم ننمائيد بر(1) او.(2)

و ايضا به سند موثق از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تاويل قول الهى( رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ ) (3) يعنى:پروردگاردو محل آفتاب برآمدن و دو محل آفتاب فرو رفتن، يكى در زمسان يكى در تابستان، حضرت فرمود:دو مشرق كنايه است از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اميرالمومنينعليه‌السلام كه انوار علوم ربانى از ايشان ساطع مى گرددت و دو مغرب كنايه است از حسنينعليه‌السلام (4) كه انوار در ايشان مجتمع مى گردد و همچنين هر امام ناطقى علومش پنهان مى گردد در امام صامتى كه بعد از او مى باشد.

و در تاويل الآيات از آن حضرت روايت نموده است در تاويل اين آيه( فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ ) (5) يعنى:پس قسم نمى خورم يا البته قسم مى خورم به پروردگار محل آفتاب بر آمدنها و محل آفتاب فرو رفتنها، فرمود كه:مشرقها پيغمبرانند، و مغربها اوصياى آنهايند.(6)

و على بن ابراهيم روايت كرده است از آن حضرت در تفسير آيه كريمه( وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ ﴿٢﴾ النَّجْمُ الثَّاقِبُ ) (7) يعنى:قسم به آسمان و ستاره كه در شب ظاهر مى شود، و چه چيز خبر داده است تو را كه طارق چيست؟ ستاره است بسيار روشن حضرت فرمود كه:سماء در اينچا كنايه از حضرت اميرعليه‌السلام و طارق آن روح القدس است كه با ائمهعليه‌السلام مى باشد و از جانب خدا مى آورد بسوى امام علومى را كه

____________________

1- آياتى كه از ابتداى فصل آورده شدند آيات ١)-٩ سوره رحمن مى باشند.

2- تفسير قمى ٢/٣٤٣.

3- تفسير قمى ٢/٢٤٣.

4- تفسير قمى ٢/٣٤٤.

5- سوره معارج:٤٠.

6- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٧٢٥.

7- سوره طارق1-3

۳۶۹

حادث مى شود در روز و شب و ايشان را حفظ مى كند از خطا و ستاره روشن كنايه است از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .(1)

مترجم گويد:بنابراين تاويل شايد حمل در آيه به سبيل مجاز باشد يعنى صاحب نجم ثاقب، يا آنكه چون روج القدس در ايشان به سبب آن حضرت بهم رسيده مجازا بر او حمل نموده باشند.

و ايضا على بن ابراهيم به سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده در تفسير سوره( وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ) (2) يعنى:قسم به آفتاب و روشنى آن در وقت چاشت حضرت فرمود كه:شمس كنايه از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه واضح گردانيد خدا به سبب او از براى مردم دين ايشان را،( وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ) (3) يعنى:و قسم به ماه چون از عقب آفتاب طلوع كند حضرت فرمود كه:مراد از قمر، حضرت اميرعليه‌السلام است، و همچنان كه نور ماه از آفتاب است علوم آن حضرت از رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مقتبس گرديده،( وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ) (4) يعنى:و قسم به روزى در وقتى كه جلا دهد آفتاب را حضرت فرمود كه:مراد به نهار، امام از ذريه حضرت فاطمهعليه‌السلام است كه چونه از او سوال مى كنندد از دين رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جلا مى دهد و واضح مى گرداند آن را براى سوال كننده،( وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ) (5) يعنى:و قسم به شب در وقتى كه بپوشاند آفتاب را حضرت فرمود كه:مراد امامان جورند كه خلافت را از آل رسول غصب نمودند و در مجلسى نشستند كه آل محمد به آن اولى بودند، پس دين رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را پنهان كردند به ظلم و جور همچنان كه تاريكى شب روشنائى روز را پنهان مى كند،( وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ) (6) فرمود كه:يعنى

____________________

1- تفسير قمى ١/٤١٥.

2- سوره شمس:١.

3- سوره شمس: ٢.

4- سوره شمس: ٣.

5- سوره شمس:٤.

6- سوره شمس:٧.

۳۷۰

قسم به نفس و كسى كه او را آفريده و صورت او را در دست كرده،( فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ) (1) فرمود كه:يعنى شناسانده است و الهام كرده است آن را بدكارى و برپرهيزكارى، پس آن را مخير گردانيده ميان نيك و بد او را، پس اختيار يك طرف كرد،( قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ) (2) فرمود:يعنى فلاح و رستگارى يافت كسى كه نفس را مطهر و پاكيزه گردانيده از لوث گناهان و صفات ذميمه،( وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ) (3) و بتحقيق كه خايب و نا اميد گرديد كسى كه اغوا كرد نفس را و گمراه گردانيده آن را.(4)

و در مناقب نيز از حضرت باقر و صادقعليه‌السلام روايت نموده است كه فرموده اند:( وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ) حسنين و آل محمدعليه‌السلام است،( وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ) ابوبكر و عمر و بنواميه اند و هر كه ولايت ايشان داشته.(5)

و در تاويل الآيات به دو سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است كه:شمس كنايه از اميرالمؤ منينعليه‌السلام است،( وَضُحَاهَا ) قيام قائمعليه‌السلام است كه حقيت اميرالمؤ منينعليه‌السلام در آن زمان مانند آفتاب چاشت واضح و بين مى گردد، قمر كنايه از حسنينعليه‌السلام است،( وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ) قيام قائمعليه‌السلام است،( وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ) ابوبكر و عمر است كه حقيت حضرت اميرعليه‌السلام را پوشانيدند،( وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ) يعنى قسم به آسمان و كسى كه بنا كرده آن را حضرت فرمود كه:آسمان كنايه از رسول خداست كه مردم در علم بسوى او بلند مى شوند،( وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ) يعنى:و قسم به زمين و هر كه مسطح گردانيده است آن را فرمود كه:زمين كنايه از شيعه است به اعتبار تذلل و انقياد ايشان يا به اعتبار حصول منافع و بركات بلا نهايات از ايشان،( وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ) فرمود كه:مراد مؤ من مستورى است كه به دين حق باشد،

____________________

1- سوره شمس:٨.

2- سوره شمس:٩.

3- سوره شمس:١٠.

4- تفسير قمى ٢/٤٢٤.

5- مناقب ابن شهر آشوب ١/٣٤٥.

۳۷۱

( فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ) فرمود كه:يعنى الهام كرده است او را تمييز كردن ميان حق و باطل،( قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ) فرمود كه:يعنى رستگارى يافت نفسير كه خدا او را پاكيزه گردانيد، و قد خاب من دسيها و بتحقيق كه نااميد شد كسى كه خدا نفس او را پنهان گردانيد به سبب جهالت و فسوق،( و كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ) يعنى:تكذيب نمودند قبيله ثمود به سبب طغيان خود فرمود كه:مراد به ثمود گروهى از شيعه اند كه بر خلاف مذهب حق اماميه اند مانند زيديه و امثال ايشان چنانچه در جاى ديگر فرمود: و اما ثمود( فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَىٰ عَلَى الْهُدَىٰ فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ) (1) يعنى:واما طائفه ثمود - كه قوم صالح بودند - پس راه نموديم ايشان را پس دوست داشتند نابينائى را بر هدايت و ايمان، پس فرا گرفت ايشان را صاعقه عذاب خوار كننده به سبب آنچه بودند كه كسب مى كردند فرمود كه:مراد به ثمود، شيعيان گمراهند، و صاعقه عذاب خوار كننده، شمشير حضرت قائمعليه‌السلام است در وقتى كه ظاهر شود؛( فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ) فرمود كه:يعنى به ايشان گفت پيغمبر،( نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا ) بداريد و حفظ كنيد ناقه خدا را و آب خوردن آن را فرمود كه:ناقه كنايه است از امامى كه علوم خدا را به ايشان مى فهماند، سقياها يعنى نزد اوست چشمه هاى علمو حكمت،( فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا ) يعنى: پس تكذيب كردند پيغمبر را پس پى كردند ناقه را پس پوشانيد و محيط گردانيد عذاب را به ايشان پروردگارايشان به گناه ايشان، پس همه را يكسان گردانيد و هلاك نمود، و فرمود كه:مراد، عذاب ايشان در رجعت است،( وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا ) يعنى:نمى ترسد امام از مثل آنچه در دنيا بر او واقع شده است در رجعت.(2)

مولف گويد:هر تاويلى كه در اين حديث وارد شده است، از تاويلات خفيه غامضه است و مبتنى بر آن است كه سابقا مذكور شد كه خدا قصصى را كه در قرآن ياد فرموده از

____________________

1- سوره فصلت:١٧.

2- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٨٠٣-٨٠٤.

۳۷۲

براى انذار اين امت است از اتيان به امثال آنها يا تحريض ايشان است به عمل كردن به اشتباه آنها.

و ايضا معلوم شد كه آنچه در امم سابقه واقع شده است نظير آن در اين امت واقع مى شود، پس همچنان كه خدا ناقه را براى قوم صالح فرستاد كه آيتى و معجزه اى باشد براى ايشان و از شير آن منتفع گردند و ايشان كفران آن نعمت كردند و ناقه را پى نمومدن و خود را از نعمتهاى دنيا و آخرت محروم كردند، همچنين خدا حضرت اميرعليه‌السلام و ساير ائمه را براى اين امت مقرر گردانيد كه معجزه حقيت پيغمبر باشند و آيت خدا شوند در ميان خلق و از بركات علوم ايشان بهره مند گردند و به بركات آنها به حيات معنوى زنده جاويد گردند، ايشان كفران آن نعمتها نمودند و ايشان را شهيد نمودند و از بركات ايشان محروم شدند و به سخط الهى گرفتار شدند و خلفاى جور بر ايشان مسلط گرديدند چنانچه در حديث وارد شده كه:جناب اميرعليه‌السلام ناقه الله است؛(1) و به اسانيد متواتره منقول است كه:قاتل آن حضرت جفت پى كننده ناقه صالح است؛ و شقى ترين پيشينيان، پى كننده ناقه صالح است، و شقى ترين پسينيان، قاتل آن حضرت است(2) و اگر اين تحقيق را درست بفهمى بسيارى از احاديث مشكله را مى توان فهميد.

و در معانى الاخبار به سندهاى بسيار از جابر انصارى و انس بن مالك و ابو ايوب انصارى روايت نموده است كه: روزى حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نماز صبح را با ما ادا كرد، چون از نماز فارغ شد روى مبارك كريم خود را بسوى ما گردانيد و فرمود:اى گروه مردم! پيروى كنيد آفتاب را، و چون آفتاب پنهان شود چنگ زنيد در ماه و ان را پيروى كنيد، و چون ماه پنهان شود پيروى كنيد زهره را، و چون زهره پنهان شود پيروى كنيد دو ستاره فرقدان را، و چون از تفسير اين سخن سؤ ال نمودند فرمود:منم، آفتاب، و على، برادر من و وصى من و وزير من و قضا كننده قرضهاى من و پدر فرزندان من و جانشين من در

____________________

1- رجوع شود به تاويل آلايات الظاهرة ٨٠٥ و ٨٠٤.

2- كامل الزيارات ٢٦٣؛ مجمع البيان ٥/٤٩٩. اسد الغابة ٤/١٠٩ و ١١٠؛ تايريخ بغداد ٥/١٣٥؛ شواهد التنزيل ٢/٤٣٤.

۳۷۳

اهل بيت ماه من است؛ و فاطمه زهرا؛ زهره است؛ و حسنين، فرقدانند.(1)

و فرمود كه:خدا ما را خلق كرده است و ما را به منزله ستاره هاى آسمان گردانيده و هر ستاره اى كه فرو مى رود ستاره اى ديگر طلوع مى كند، و اينها عترت و اهل بيت منند و با قرآن مقرونند و از يكديگر جدا نمى شوند تا در حوض كوثر به من وارد مى شوند.(2)

و ابن ماهيار از ابن عباس روايت كرده است كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود كه:مثل من در ميان شما مثل آفتاب است، و مثل على مثل ماه است، پس چون آفتاب پنهان شود هدايت يابيد به ماه.(3)

و ايضا روايت كرده است كه:حارث اعور از حضرت امام حسينعليه‌السلام پرسيد از تفسير والشمس وضيحها فرمود كه:شمس، محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، والقمر اذا تليها حضرت اميرعليه‌السلام تالى محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است در كمالات بعد از او، والنهار اذا جليها قائم آل محمدعليه‌السلام است كه زمين را پر از عدالت خواهد كرد، والليل اذا يغشيها بنى اميه اند.(4) و ابن عباس روايت نموده است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود كه:خدا مرا به پيغمبرى فرستاد پس آمدم به نزد بنى اميه و گفتم:من رسول خدايم بسوى شما، گفتند:دروغ مى گوئى تو رسول خدا نيستى، پس رفتم بسوى بنى هاشم و گفتم:اى بنى هاشم! من رسول خدايم بسوى شما، پس اميرالمومنين على بن ابى طالب ايمان آورد به من در آشكار و پنهان؛ و ابوطالب مرا حمايت كرد آشكار و ايمان آورد به من پنهان؛ پس خدا جبرئيل را فرستاد كه علم خود را در ميان بنى هاشم

____________________

1- معانل الاخبار ١٤٤-١٥٥، و در آن روايات نام ابوايوب يافت نشد، و لى در امالى شيخ طوسى ٥١٦-٥١٧ آمده است ؛ و نيز رجوع شود به فرائد المسطين ٢/١٦ و شواهد التنزيل ٢/٢٨٨ كه در آنجا همين روايت با كمى اختلاف آمده است.

2- امالى شيخ طوسى ٥١٧.

3- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٨٠٦.

4- تفسير فرات كوفى ٥٦٣. و در آنجا عبارت والليل اذا يغشاها، بنى اميه اند نيامده است.

۳۷۴

زد و شيطان علم خود را در ميان بنى اميه زد، پس هميشه ايشان دشمن ما هستند و خواهند بود و شيعيان ايشان دشمن شيعيان ما خواهند بود تا روز قيامت.(1)

( وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ) يعنى:امامان از ما اهل بيت مالك زمين خواهند شد در آخر الزمان و پر خواهند كرد زمين را به عدالت، كسى كه اعانت آنها كند مانند كسى است كه اعانت كند موسى را بر فرعون، و كسى كه بر ايشان اعانت كند چنان است كه اعانت كرده باشد فرعون را بر موسى.(2)

و على بن ابراهيم گفته است در تفسير قول حق تعالى( وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ) (3) كه:نجم، حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، قسم خورده است به آن حضرت در وقتى كه صعود كرد و به معراج رفت.(4)

و كلينى روايت كرده است كه:سوگند ياد كرد به قبض محمد در هنگامى كه از دنياى مفارقت نمود.(5)

و ابن بابويه در امالى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه:چون حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را مرض موت عارض شد جمع نزد آن حضرت اهل بيت و اصحاب آن حضرت و گفتند:اگر تو را عارضه موت حادث شود كه خليفه تو خواهد بود در ميان ما؟ حضرت جواب نفرمود؛ و در روز دوم همين سوال را كردند، جواب نفرمود؛ و در روز سوم فرمد كه:فراد ستاره اى از آسمان به خانه يكى از اصحاب من نازل خواهد شد؛ او خليفه و جانشين من خواهد بود.

چون روز چهارم شد هر يك از صحابه در حجره خود نشسته انتظار نزول ستاره مى كشيدند، ناگاه ستاره اى از آسمان جدا شد كه عالم را روشن كرد و در دامن حضرت امير

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٨٠٦.

2- تفسير فرات كوفى ٥٦٣.

3- سوره نجم:١.

4- تفسير قمى ٢/٣٣٣.

5- كافى ٧/٣٨٠.

۳۷۵

المؤ منينعليه‌السلام فرود آمد، پس منافقان گفتند:والله اين مرد گمراه شده است در محبت پس عمش و آنچه در حق او مى گويد به خواهش خود مى گويد، پس نازل شد( وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ) سوگند ياد مى كنم به ستاره در هنگامى كه فرود آمد( مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ ) گمراه نشده صاحب شما و خطا نكرد و( وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ) و نمى گويد سخن از خواهش نفس خود( إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ) (1) نيتس نطق او مگر وحى كه نازل مى شود بر(2) او

و ابن ماهيار روايت كرده است كه:اين كوا از حضرت اميرعليه‌السلام پرسيد از تفسير قول الهى( فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿١٥﴾ الْجَوَارِ الْكُنَّسِ ) يعنى:قسم نمى خورم يا مى خورم به ستاره هاى رجوع كننده رونده پنهان شونده حضرت فرمود كه:خنس گروهى اند كه پنهان مى كنند علم اوصياى پيغمبر را و مردم را به مودت غير ايشان خوانند، و جوارى ملائكه اند كه جارى شوند به علم بسوى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و كنس اوصياى پيغمبرند كه علم او را جاروب كنند و جمع نمايند؛( وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ ) فرمود كه:مراد ظلمت شب است و مثل زده است براى كسى كه به ناحق دعوى امامت برا خود كند،( وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ ) (3) فرمود كه:كنايه از علم اوصياء است كه علم ايشان از صبح روشنتر و ظاهرتر است.(4)

و احاديث بسيار وارد شده است در تفسير خنس كه:مراد امامى است كه پنهان مى كند خود را از مردم پس ظاهر مى شود مانند شهاب درخشنده در شب تار.(5)

و خدا مى فرمايد( وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ ) (6) مفسران گفته اند كه:يعنى

____________________

1- آيات اين روايت ، آيات ١-٤ سوره نجم مى باشد.

2- امالى شيخ صدوق ٤٦٨؛ مناقب ابن شهر آشوب ٣/١٥.

3- آيات اتين روايت ، آيات ١٥-١٨ سوره تكرير مى باشند.

4- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٧٦٩.

5- كمال الدين ٣٢٥؛ غيبت شيخ طوسى ١٥٩؛ تاويل الايات الظاهرة ٢/٧٧٠ غيبت نعمانى ١٦٨.

6- سوره نحل:١٦.

۳۷۶

حق تعالى قرار داد از براى شما علامتى چند در زمين از كوهها و غير آنها كه راها را به آنها بدانند و به ستاره ها هدايت يابند در شبها به ستاره جدى هدايت مى يابند بسوى قبله.(2)

وكلينى و على بن ابراهيم و عياشى و شيخ طوسى در مجالس و ابن شهر آشوب در مناقب و شيخ طبرسى و ديگران احاديث بسيار از حضرت باقر و صادق و رضاعليه‌السلام روايت كرده اند كه:علامات، ائمهعليه‌السلام اند كه نشانهاى راه دينند؛ و نجم، حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است.(2)

و ظاهر اكثر احاديث آن است كه ضمير هم و ضمير يهتدون راجع است به علامات يعنى ائمهعليه‌السلام به حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هدايت مى يابند.

و عياشى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه:اين آيه را ظاهرى و باطنى هست، ظاهرش آن است كه به ستاره جدى هدايت مى يابند بسوى قبله در دريا و صحرا زيرا كه آن از جاى خود حركت نمى كند و پنهان نمى شود، و باطنش آن است كه ائمهعليه‌السلام به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هدايت مى يابند.(3)

و در بعضى از روايات وارد شده است كه:نجم، حضرت اميرعليه‌السلام است.(4)

و از حضرت امام رضاعليه‌السلام منقول است كه:حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به حضرت امير المؤ منين فرمود:يا على! توئى نجم بنى هاشم.(5)

و حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود كه:خدا ستاره ها را امان اهل آسمان گردانيده، و اهل بيت مرا امان اهل زمين گردانيده.(6)

____________________

1- مجمع البيان ٣/٣٥٤. تفسير بغوى ٣/٦٤.

2- كافى ٢٠٧ و ٢٠٦ تفسير قمى ١/٣٨٣ تفسير عياشى ٢/٢٥٦ امالى شيخ طوسى ١٦٣؛ مناقب ابن شهر آشوب ٤/١٩٣؛ مجمع البيان ٣/٣٥٤. تاويل الآيات الظاهرة ١/٢٥٣.

3- تفسير عياشى ٢/٢٥٦ تفسير صافى ٣/١٢٩-١٣٠.

4- تفسير عياشى ٢/٢٥٥. شواهد التنزيل ١/٤٢٥.

5- مناقب ابن شهر آشوب ٤/١٩٣.

6- مجمع البيان ٣/٣٥٤. مناقب ابن شهر آشوب ١/٣٤٧.

۳۷۷

فصل نوزدهم در بيان آنكه آنها حبل الله المتين و عروة الوثقى وامثال اينهايند؛ و در اين باب آيات بسيار است

آيه اول: ( فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ) (1) يعنى:پس هر كه كافر شود به طاغوت و ايمان آورد به خدا پس بتحقيق كه چنگ زده است به دست آويز محكم كه گسستن نيست آن را و خدا شنوا و دانا است؛ بدان كه طاغوت را اطلاق مى كنند بر شيطان و بت و هر معبودى بغير از خدا و هر پيشوائى در باطل.

و در بسيارى از روايات و زيارات ائمهعليه‌السلام تعبير كرده اند از ابوبكر و عمر عثمان ساير اعداى دين به جبت و طاغوت و لات و عزى، و ابوبكر و عمر را دو صنم قريش ناميده اند.(2)

و از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه:دشمن ما در كتاب خدا، فحشا و منكر و بغى و اصنام و اوثان و جبت و طاغوت است.(3)

و كلينى به سند معتبر موثق از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است كه:عروه وثقى،

____________________

1- سوره بقره:٢٥٦.

2- رجوع شود به تفسير عياشى ١/٢٤٦؛ كافى ١/٤٢٩ بصائرالدرجات ٣٤ عيون المعجزات ٨٩-٩٠ من لايحضره الفقيه ٢/٥٨٩؛ مصباح المجتهد ٦٦٨ مصباح كفعمى ٤٧٧؛ بحار الانوار ٥٢/١٧٠ و ٨٢/٢٦٠.

3- تاويل الايات الظاهرة ١/١٩.

۳۷۸

ايمان است.(1)

و به سند صحيح ديگر روايت كرده است كه:ايمان به خدا يگانه است كه شريك ندارد.(2) وبه سند ديگر در محاسن از آن حضرت روايت نموده است كه:عروه وثقى، توحيد است.(3) و ابن شهر آشوب به سند معتبر از حضرت باقرعليه‌السلام روايت نموده است كه:عروه وثقى، محبت اهل بيت است.(4)

و در عيون اخبار الرضا از آن حضرت روايت نموده است كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هر كه خواهد سوار شود در كشتى نجات و متمسك شود به عروة الوثقى و چنگ زند در حبل متين خدا، پس موالات و دوستى كند با على بعد از من و دشمنى كند با دشمنان او پيروى كند امامان هدايت از فرزندان او را.(5)

و ايضا به سندهاى معتبر از آن حضرت روايت نموده است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:هر كه دوست دارد كه چنگ زند در عروة الوثقى بايد كه متمسك شود به محبت علىعليه‌السلام و اهل بيت من.(6)

و ايضا روايت نموده است كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:امامان از فرزندان امام حسينعليه‌السلام ، هر كه اطاعت آنها كند بتحقيق كه اطاعت خدا كرده است و هر كه معصيت آنها كند معصيت خدا كرده است، ايشانند عروه وثقى و ايشانند وسيله بندگان بسوى خدا.(7)

____________________

1- كافى ٢/١٤.

2- كافى ٢/١٤.

3- محاسن ١/٣٧٥.

4- مناقب ابن شهر آشوب ٤/٥.

5- عيون اخبار الرضا ١/٢٩٢. امالى شيخ طوسى ٢٦؛ شواهد التنزيل ١/١٦٨ با كمى اختلاف.

6- عيون اخبار الرضا ٢/٥٨.

۳۷۹

و به سند معتبر ديگر روايت نموده است كه:قرآن عروه وثقى است.(1)

و ايضا به سند معتبر روايت نموده است كه:حضرت امام رضاعليه‌السلام براى مامون نوشت محض اسلام و شرايع دين را، از آن جمله نوشت كه:خالى نوشت زمين را حجت خدا بر خلق در هر عصر و زمان و آنهايند عروه وثقى و ائمه هدى و حجت اهل دنيا تا قيامت.(2) و در كتاب توحيد روايت نموده است كه حضرت اميرعليه‌السلام فرمود كه:منم حبل الله المتين و عروة الوثقى.(3)

و در كمال الدين روايت كرده از امام رضاعليه‌السلام كه فرمود:مائيم حجتهاى خدا در ميان خلق او و كلمه تقوى و عروة وثقى.(4) و در كتاب معانى الاخبار از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت كرده است كه:هر كه خواهد متمسك شود به عروة وثقى كه گسستن ندارد، بايد كه متمسك شود به ولايت برادر من و وصى من على بن ابيطالب، بدرستى كه هلاك نمى شود هر كه او را دوست دارد و اعتقاد به امامت او كند، و نجات نمى يابد كسى كه با او دشمنى و عداوت كند.(5)

و در كتاب تاويل الآيات از حضرت امام رضاعليه‌السلام روايت كرده است كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود كه:هر كه خواهد چنگ زند در عروه وثقى پس بايد كه متمسك شود به محبت على.(6)

و به روايت ديگر:بايد متمسك شود به محبت ما اهل بيت.(7)

و به روايت ديگر از زيد بن على روايت كرده كه:عروه محكم، مودت آل

____________________

1- عيون اخبارالرضا ٢/٥٨.

2- عيون اخبارالرضا ٢/١٣٠.

3- عيون اخبار الرضا ٢/١٢٢.

4- توحيد ١٦٥؛ اختصاص ٢٤٨.

5- كمال الدين ٢٠٢.

6- معانى الاخبار ٣٦٨-٣٦٩.

7- تاويل الآيات الظاهرة ١/٩٥. مناقب ابن شهر آشوب ٣/٩٣.

۳۸۰