حيات القلوب امام شناسي جلد ۵

حيات القلوب  امام شناسي0%

حيات القلوب  امام شناسي نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 543

حيات القلوب  امام شناسي

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علامه مجلسى
گروه: صفحات: 543
مشاهدات: 52633
دانلود: 3840


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 543 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 52633 / دانلود: 3840
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب  امام شناسي

حيات القلوب امام شناسي جلد 5

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

در بهشت است.(1)

و كلينى و صفار و ابن بابويه از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده اند كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: من اصل و ريشه آن درختم، و جناب اميرعليه‌السلام فرع آن است و امامان از فرزندان ايشان شاخه هاى آنند و علم ائمه ميوه آنند، و مؤ منان برگهاى آنند، آيا درخت بغير اينها چيزى مى باشد؟ راوى گفت: نه والله، حضرت فرمود كه: بخدا سوگند مؤ منى كه متولد مى شود يك برگ آن درخت بهم مى رسد و مؤ منى كه مى ميرد يك برگ از آن درختس مى افتد و كم مى شود.(2)

و در معانى الاخبار روايت كرده است از حضرت باقرعليه‌السلام كه: شجره، حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، و فرعش علىعليه‌السلام ، و شاخه اش فاطمهعليها‌السلام ، و ميوه هايش فرزندان اويند، و برگش شيعيان مايند، بدرستى كه هر مومنى از شيعيان ما كه مى ميرد يك برگ از آن درخت مى ريزد و فرزندى كه از شيعيان ما متولد مى شود يك برگ از آن درخت مى رويد.(3)

و على ابراهيم و صفار از آن حضرت روايت كرده اند كه: شجره، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و نسبت او ثابت در بنى هاشم، و فرع آن على بن ابيطالبعليه‌السلام است، شاخ آن فاطمهعليها‌السلام است، و ميوه هايش فرزندان على و فاطمه اند، و برگهاى آن شيعيان ايشانند،( تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ) مراد علومى است كه فتوى مى دهند ائمه، شيعيان خود را در حج و عمره از مسائل حرام و حلال.(4)

و در بصائر الدرجات از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: شجره، سدرة المنتهى است، و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بيخ آن است، و علىعليه‌السلام بلندى آن است، و فاطمهعليه‌السلام فرع آن است، و امامان از ذريه فاطمهعليها‌السلام شاخه هاى آنند، شيعيان ايشان برگهاى آنند، ميوه اى كه در

____________________

1- فردوس اخبار ١/٨٤.

2- كافى ١/٤٢٨. بصائرالدرجات ٥٩. كمال الدين ٣٤٥. و روايت در كمال الدين با كمى تفاوت ذكر شده است.

3- معانى الاخبار ٤٠٠.

4- تفسير قمى ١/٣٦٩. بصائرالدرجات ٥٩.

۴۴۱

هر حين مى دهد علومى است كه در هر وقت از ائمه سؤ ال مى كنند، جواب مى گويند.

پرسيدند كه: چرا آن را منتهى مى گويند؟ فرمود: زيرا كه والله دين خدا به آن منتهى مى شود، هر كه برگ آن درخت نيست، مؤ من نيست و از شيعه ما نيست.(1)

و عياشى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: شجره طيبه، مثلى است كه خدا براى اهل بيت پيغمبر زده است؛ و شجره خبيثه، مثلى است كه براى دشمنان ايشان زده است.(2)

و در مجمع البيان از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: شجره خبيثه مثل بنى اميه است.(3)

و احاديث بسيار وارد شده است در تفسير قول حق تعالى( وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا ) (4) يعنى: نگردانيديم آن خوابى را كه نموديم به تو مگر فتنه و امتحانى براى مردم، و نگردانيديم شجره ملعونه را در قرآن مگر امتحانى از براى مردم، و مى ترسانيم ايشان را و زياد نمى كند ترسانيدن ما ايشان را مگر طغيان بزرگ كه شجره ملعونه سلسله بنى اميه اند، چنانچه عياشى و ديگران به سندهاى بسيار از حضرت اميرالمؤ منين و حضرت باقر و حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده اند در تفسير اين آيه كه: شجره ملعونه، بنى اميه اند.(5)

و ايضا به سندهاى معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده اند در تفسير اين آيه كه: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در خواب ديد كه جماعتى بر منبر او بالا مى رونند و مردم را از دين بر مى گردانند، جبرئيل اين آيه را آورد كه ابوبكر و عمر و بنى اميه بر منبر تو بالا خواهند

____________________

1- بصائرالدرجات ٦٠.

2- تفسير عياشى ٢/٢٢٥.

3- مجمع البيان ٣/٣١٤.

4- سوره اسراء: ٦٠.

5- تفسير عياشى ٢/٢٩٧. و ٢٩٨. تفسير قمى ١/٣٦٩. مجمع البيان ٤/٤٢٤.

۴۴۲

رفت و مردم را از دين خواهند بگردانيد.(1)

و ايضا عياشى روايت كرده است از حضرت صادقعليه‌السلام كه: روزى حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم غمگين و محزون بيرون آمد، صحابه از سبب حزن آن حضرت سؤ ال كردند، فرمود كه: امشب در خواب ديدم كه اولاد بنى اميه بر منبر بالا مى رفتند پس از خدا سؤ ال كردم كه در حيات من خواهد بود؟ فرمود كه: بعد از وفات تو خواهد بود.(2)

و به روايت ديگر: دوازده نفر از بنى اميه را ديدم كه بر منبر من بالا رفتند.(3) و شيخ طبرسى روايت كرده است كه: ميمونى چند را ديد كه بالاى منبرش مى رفتند و به زير مى آمدند، و بعد از آن خندان نبود تا از دنيا رفت.(4)

و در حديث صحيفه كامله از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: روزى حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را خوابى ربود در وقتى كه بالاى منبر بود، پس در خواب ديد مردانى چند را كه بر منبرش بر مى جستند مانند جستن بوزينه و مردم را از پس پشت بر مى گردانيدند، پس حضرت بيدار شد و اثر حزن و اندوه از روى مباركش ظاهر بود پس جبرئيل اين آيه را آرود و شجره ملعونه را به بنى اميه تفسير فرمود.(5)

و شيخ طبرسى در احتجاج روايت كرده است در ضمن مناظره اى كه حضرت امام حسنعليه‌السلام با معاويه و اصحاب او فرمود به مروان بن حكم گفت كه: خدا لعنت كرده است تو را و پدرت و خويشان و فرزندان تو را و آن لعنت باعث زيادتى كفر و طغيان و عصيان شما شد چنانچه حق تعالى فرمود( وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا ) اى مروان! تو و فرزندان تو آن شجره ملعونه ايد كه خدا در قرآن شما را لعنت كرده و ما اهل قرآنيم و ظاهر و باطن را مى دانيم و از آن شجره كه خدا وصف آن

____________________

1- رجوع شود به تفسير عياشى ٢/٢٩٧. كافى ٤/١٥٩. امالى شيخ طوسى ٦٦٨.

2- تفسير عياشى ٢/٢٩٨.

3- تفسير عياشى ٢/٢٩٨.

4- مجمع البيان ٣/٤٢٤. و نيز رجوع شود به تفسير طبرى ٨/١٠٣. تفسير قرطبى ١٠/٢٨٣.

5- صحيفه سجاديه ٥٦.

۴۴۳

در قرآن فرمود( أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ ﴿٢٤﴾ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ) يعنى ظاهر مى شود علوم قران از ما در زمان از براى مردم، و دشمنان ما اهل بيت شجره ملعونه اند كه مى خواهند اطفاء كنند و خاموش نمايند و فرو نشانند نور ما را به دهنهاى خود و خدا البته نور ما را تمام مى كند هر چند ابا كنند و نخواهند كافران و منافقان، و اگر مى فهميدند منافقان معنى اين آيات را كه بيان كردم هر آينه از قرآن مى انداختند چنانچه انداختند از قرآن آيات بسيارى را كه در مدح ما و مذمت دشمنان ما صريح بود.(1)

مترجم گويد: تاويلاتى كه در اين احاديث شريفه وارد شده انطباق آنها بر آيات كريمه غايت وضوح دارد، كه معلوم است مثلى كه خدا زده براى ايمان و علوم حقه امورى است كه موجب سعادت ابدى دنيا و عقبى مى گردند و آنها را تشبيه به درختى فرموده زيرا كه خدا در اكثر آيات لذات روحانيه را به لذات جسمانيه كه همت قاصران مقصور بر آن است مثل زده است و امور معقوله را به امور محسوسه كه منبع علم جاهلان است تشبيه نموده، پس علم و ايمان و اعمال آن درخت حضرت رسالت پناهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه منبع جميع كمالات است، و چنانكه اجزاء درخت از ريشه غذا مى خورند و تربيت مى يابند جميع ائمه و اتباع ايشان در خور انتساب به آن جناب از او بهره مند مى گردند، و ساق آن درخت حضرت اميرعليه‌السلام است كه اول نمو آن درخت است و نمايش درخت به آن است و ساير اجزاء به توسط آن بهره مى برند، و حضرت فاطمهعليه‌السلام به منزله شاخه بزرگ آن درخت است كه واسطه انتساب جميع ائمه است به حضرت رسالت پناهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و به توسط اونور آن حضرت به ايشان سرايت كرده است. و شاخه هاى ديگر كه از شاخه بزرگ رسته است مثال ساير ائمهعليه‌السلام اند كه به توسط ايشان ثمرات علوم رسالت به خلق مى رسيد و انوار مصطفوى و مرتضوى همه در ايشان مجتمع گرديده و هر كه چنگ در يكى از آنها زند به آسمان رفعت و كمال مرتفع مى شود و علوم ايشان كه به مردم مى رسد و قلوب و اروح

____________________

1- احتجاج ٢/٤٤. و در آنجا از روايات ذكر شده است.

۴۴۴

شيعيان به آنها تربيت و قوت مى يابند به مثابه ميوه هاى آن درخت بلند بخت است، و شيعيان كه حافظ و حامى و قابل ثمرات علوم ايشانند و خود را مهالك فداى ايشان مى كنند و علوم و معارف ايشان را از ديگران پنهان مى دارند به منزله برگهاى آن شجره طيبه الثمره اند كه آن ميوه ها را از ضرر باد و حرارت آفتاب و گرد و غبار حراست مى نمايند و آنها در ميان خود پنهان مى دارند.

و اعداى خبيثه ايشان را به آن شجره خبيثه ملعونه تشبيه فرموده، بعضى از آن ملاعين به منزله ريشه اند مثل ابوبكر و عمر، و بعضى به منزله ساقند مانند بنى اميه، و بعضى به منزله شاخه اند مانند بنى عباس و امثال ايشان. و شيعيان گمراه آنها به منزله برگهاى آن درختند، و ميوه آن درخت كه عبارت از شبهات و شكوك و علوم باطله ايشان است به منزله حنظل ناگوار كه قاتل اهل ضلالت است.

و مثال شجره اولى شجره طوبى است كه در بهشت اصلش در خانه اميرالمؤ منينعليه‌السلام است و هر خانه از شيعيان از آن است تا سدرة المنتهى؛ و مثال شجره ثانيه در آخرت شجره زقوم است كه در جهنم مى رويد طعام دشمنان اهل بيتعليه‌السلام است. و در اين مقام سخن بسيار است و اين كتاب گنجايش ذكر زياده از اين ندارد.

۴۴۵

فصل سى و دوم در بيان آيات هدايت به ائمهعليه‌السلام است و در اين معنى آيات بسيار است

اول:( وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ) (1) يعنى: و از آنها كه خلق كرده ايم امتى و جماعتى هستند كه هدايت مى كنند مردم را به حق و به حق عدالت مى كنند.

على بن ابراهيم و عياشى و كلينى و صفار و ابن شهر آشوب و غير ايشان به سندهاى بسيار از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: مراد از ائمه، ائمه آل محمدعليه‌السلام اند.(2)

و حافظ ابو نعيم و ابن مردويه از محدثان عامه از حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام روايت كرده اند كه: اين امت هفتاد و سه فرقه خواهند شد، هفتاد و دو فرقه آنها در جهنم خواهند بود و يك فرقه ايشان در بهشت، و ايشان آن فرقهاند كه خدا در شان ايشان فرمود( وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ) و ايشان من و شيعيان منند.(3) و عياشى مثل اين حديث را از حضرت اميرعليه‌السلام روايت كرده است.(4)

____________________

1- سوره اعراف: ١٨١.

2- تفسير قمى ٢٤٩. تفسير عياشى ٤٢. كافى ١/٤١٤. بصائرالدرجات ٣٦. مناقب ابن شهر آشوب. ٤/٤٣٢ تاويل الايات الظاهرة ١/١٩٠.

3- تاويل الآيات الظاهرة ١/١٩٠. به نقل از ابونعيم و ابن مردويه.

4- تفسير عياشى ٢/٤٣.

۴۴۶

آيه دوم:( وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ) (1) يعنى: و آنها كه جهاد و سعى مى كنند در راه ما البته هدايت مى كنيم ايشان را به راههاى خود و بدرستى كه خدابا نيكوكاران است.

على بن ابراهيم از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: اين آيه از براى آل محمدعليه‌السلام و شيعيان ايشان است.(2)

و فرات از آن حضرت روایت نموده که: این آیهدر شأن ما اهل بیت نازل شده است.(3)

آيه سوم:( أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَىٰ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ) (4) يعنى: آيا هر كس كه هدايت ميكند مردم را بسوى حق سزاوارتر است كه متابعت كرده شود و او را پيروى كنند، يا كسى كه هدايت نمى يابند مگر آنكه هدايت كرده شود؟ پس چه مى شود شما را چگونه حكم مى كنيد؟.

على بن ابراهيم از امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده كه: آن كه هدايت مى كند مردم را به حق، محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، و بعد از او آل محمدعليه‌السلام است؛ و آن كه هدايت نمى يابد مگر آنكه هدايت كرده شود، كسى است كه مخالفت اهل بيت كند بعد از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .(5)

و ابن شهر آشوب از زيد بن على روايت كرده است كه: اين آيه در شأن اهل بیتعليه‌السلام نازل شده است(6) ؛ و سابقاٌ بیان کردیم که این آیه صریح است در امامت ائمه ماعليه‌السلام ، زيرا كه به اتفاق هر يك از ايشان در هر عصرى كه بوده اند از اهل عصر خود اعلم بوده اند خصوصا از آنها كه دعوى خلافت مى كرده اند.

آيه چهارم:( وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ ) (7) يعنى: و كيست

____________________

1- سوره عنكبوت: ٦٩.

2- تفسير قمى ٢/١٥٢.

3- تقسیر فرات کوفی 320.

4- سوره يونس: ٣٥.

5- تفسير قمى ١/٣١٢.

6-مناقب ابن شهر آشوب.

7- سوره قصص: ٥٠.

۴۴۷

گمراهتر از كسى كه پيروى نفس خود كند بغير هدايتى از جانب خدا.

كلينى و صفار و حميرى و غير ايشان از حضرت امام رضاعليه‌السلام به سندهاى صحيح روايت كرده اند كه: يعنى هر كس دين خدا را به راى خود اختيار كند بدون امامى از ائمه هدىعليه‌السلام .(1)

و ايضا كلينى روايت كرده است كه حضرت باقرعليه‌السلام به سدير صراف گفت كه: اى سدير! مى خواهى به تو بنمايم آنها را كه مردم را منع مى كنند از دين خدا؟ پس نظر كرديد كه ابوحنيفه و سفيان ثورى در مسجد نشسته اند، فرمود كه: اينها راهزنان دين خدايند بى هدايتى از جانب خدا و بدون كتاب ظاهر كننده اى، اين خبيثان چند اگر در خانه هاى خود بنشينند و مردم كسى را نيابد كه دروغ به خدا و رسول ببندند خواهند آمد به نزد ما و ما آنچه حق هست از جانب خدا و رسول خدا و رسول به ايشان خواهيم گفت و گمراه نخواهند شد.(2)

آيه پنجم:( وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ ) (3) يعنى: و بدرستى كه من بسيار آمرزنده ام براى كسى كه توبه كند - گفته اند يعنى از شرك -، و ايمان آورد - گفته اند: يعنى به خدا و رسول - عمل شايسته بكند - گفته اند يعنى واجبات را بجا آورد، پس هدايت يابد - گفته اند: يعنى بر ايمان بماند تا از دنيا برود، يا شك در ايمان نكند، يا آنكه در دين بدعت نكند-.(4)

كلينى و عياشى و ابن ماهيار از حضرت باقر و صادقعليه‌السلام روايت كرده اند كه: يعنى هدايت يابد بسوى ولايت ما اهل بيت، بخدا سوگند كه اگر كسى عبادت كند در تمام عمر خود و يا عمر دنيا در ميان ركن و مقام كه بهترين جاهاى عالم است و بميرد بدون ولايت ما، خدا او را در قيامت به رو در جهنم افكند.(5)

____________________

1- كافى ٣٧٤/١؛ بصائر الدرجات ١٣؛ قرب الاسناد ٣٥٠؛ غيب نعمانى ١٤٢.

2- كافى ٢/٣٩٢-٣٩٣.

3- سوره طه: ٨٢.

4- مجمع البيان ٤/٢٣.

5- كافى ١/٣٩٢ و در آن قسمتى از روايت ذكر شده است ؛ مجمع البيان ٤/٢٣ به نقل از عياشى ؛ تاويل الايات الظاره ١/٣١٥.

۴۴۸

آيه ششم:( فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ ) (1) يعنى: كسى كه متابعت كند هدايت مرا پس او گمراه نمى شود.

ابن ماهيار و كلينى و ديگران از حضرت صادق تعالىعليه‌السلام روايت كرده اند كه: يعنى هر كه به امامت ائمهعليه‌السلام قايل شود و متابعت امر ايشان بكند و از اطاعت ايشان تجاوز نكند، گمراه نمى شود در دنيا و تعب نمى كشد در آخرت.(2)

و به روايت ديگر: حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ايهاالناس! پيروى كنيد هدايت خدا را تا هدايت يابيد و به رشد و صلاح فايز گرديد، و هدايت خدا هدايت من است و هدايت من هدايت على است، هر كه متابعت كند هدايت او را در حيات من و بعد از فوت من پس بتحقيق كه متابعت كرده است هدايت مرا، و هر كه متابعت كند هدايت مرا بتحقيق متابعت كرده هدايت خدا را و گمراه و شقى نمى شود.

پس فرموده:( وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ) (3) يعنى: هر كه اعراض كند و رو بگرداند از ذكر من پس بدرستى كه از براى او هست - در دنيا، يا در قبر، يا در جهنم(4) - زندگانى تنگى، و محشور مى گردانيم او را در قيامت كور.(5)

و در احاديث بسيار كلينى و ديگران روايت نموده اند كه: ذكر خدا، ولايت علىعليه‌السلام است.(6)

و على بن ابراهيم از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: اين آيه در شان ناصبيان

____________________

1- سوره طه: ١٢٣.

2- سوره طه: ١٢٣.

3- سوره طه: ١٢٤.

4- مجمع البيان ٤/٣٤.

5- تاويل الايات الظاهره ١/٣٢٠.

6- كافى ١/٤٣٥؛ تفسير فرات كوفى ٢٦١؛ مناقب ابن شهر آشوب ٣/١١٧؛ تاويل الايات الظاهره ١/٣٢١؛ شواهد التنزيل ١/٤٩٦.

۴۴۹

و سنيان است كه در رجعت خوراك ايشان عذره خواهد بود به جزاى آنكه در دنيا خورده اند.(2)

و ابن مسعود و ديگران روايت كرده اند كه: زندگانى تنگ فشار قبر است.(3)

و ايضا كلينى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: ذكر خدا در اين آهى ولايت حضرت اميرعليه‌السلام است، و هر كه اعراض كند از ولايت آن حضرت در روز قيامت كور محشور مى شود، چنانچه در دنيا دلش كور بوده از ولايت علىعليه‌السلام و حيران بوده در دين خود، در آخرت كور چشم و حيران خواهد بود.

( قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ) (3) گويد: پروردگارا! چرا مرا حشر كردى كور و حال در دنيا بينا بودم،( قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ) (4) خدا فرمايد كه: همچنين كه آمد به نزد تو آيات ما پس فراموش كردى آنها را - حضرت فرمود: مراد از آيات، ائمهعليه‌السلام اند - متابعت ايشان را ترك كردى، همچنين ما امروز تو را فراموش نموديم، حضرت فرمود كه: يعنى تو را در جهنم خواهيم گذاشت چنانكه ترك كردى خليفه هاى ما را و سخنهاى ايشان را نشنيدى.

( وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ ) (5) يعنى: و همچنين جزا مى دهيم كسى را كه از حد بدر رود - در عصيان خدا - و ايمان نياورد به آيات پروردگارخود حضرت فرمود كه: يعنى چنين جزا مى دهيم كسى را كه ترك كند ائمهعليه‌السلام را از روى عناد، و اعتقاد به امامت ايشان نكند، و تمابعت آثار ايشان ننمايد، و از حد بدر رود به سبب عداوت آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (6) .

____________________

1- تفسير قمى ٢/٦٦.

2- تفسير طبرى ٨/٤٧٢؛ تفسير روح المعانى ٨/٥٨٥.

3- سوره طه: ١٢٥.

4- سوره طه: ١٢٦.

5- سوره طه: ١٢٧.

6- كافى ١/٤٣٥.

۴۵۰

آيه هفتم:( فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَىٰ ) (1) يعنى: بزودى خواهيد دانست كه كيست اصحاب راه راست و كيست كه هدايت يافته است.

ابن ماهيار و ديگران به سندهاى بسيار از حضرت باقر و صادقعليه‌السلام روايت كرده اند كه: علىعليه‌السلام صاحب راه راست است، و كسى كه هدايت يافته كسى است كه ولايت ما را قبول كرده.(2)

آيه هشتم:( أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ ) (3) يعنى ايشانند آنها كه خدا هدايت كرده ايشان را، پس به هدايت ايشان اقتدا و پيروى كن.

عياشى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: ما از آنهائيم كه خدا هدايت نموده آنها را، بايد كه مردم پيروى ما كنند.(4)

آيه نهم:( إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ ) (5) يعنى: بدرستى كه اين قرآن هدايت مى كند مردم را بسوى طريقه اى كه آن درست ترين طريقه ها است.

صفار و عياشى از حضرت باقر و صادقعليه‌السلام روايت كرده اند: مراد از طريقه، امام و ولايت اوست كه درست ترين طريقه ها است.(6)

آيه دهم:( لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاكُمْ ) (7) يعنى: و از براى آنكه خدا را به بزرگى ياد كنيم بر آن كه هدايت كرده است شما را.

برقى در محاسن روايت كرده است كه: تكبير، تعظيم خداست؛ و هدايت، ولايت اهل بيتعليه‌السلام است.(8)

____________________

1- سوره طه: ١٣٥.

2- سوره انعام: ٩٠.

3- سوره انعام: ٩٠.

4- تفسير عياشى ١/٣٦٨.

5- سوره اسراء:٩.

6- بصائرالدرجات ٤٧٧. تفسير عياشى ٢٨٢. كافى ٢١٦. تاويل الايات الظاهرة ٢٧٩.

7- سوره بقره: 185.

8- محاسن ١/٢٣٧.

۴۵۱

آيه يازدهم:( وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ ) .(1)

يعنى: گويند اهل بهشت: حمد و سپاس خداوندى را سزا است كه هدايت كدر ما را بسوى اين - يعنى بسوى بهشت و نعمتهاى آن، يا بسوى عملى كه به سبب آن مستحق اينها شديم - و نبوديم كه مستحق اينها شويم و هدايت يابيم بسوى اينها اگر نه اين بود كه هدايت كرد ما را خداوند عالم.

كلينى به سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: چون روز قيامت شود بطليند حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و حضرت اميرالمؤ منين و ساير ائمهعليه‌السلام را پس بازدارند ايشان را براى حساب خلايق و شفاعت ايشان، پس چون شيعيان ايشان را در آن مرتبه عظيم مشاهده كنند شاد شوند و شكر كنند خدا را و گويند:( الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَٰذَا ) يعنى: هدايت كرد ما را بسوى ولايت اميرالمؤ منين و ائمه بعد از اوعليه‌السلام .(2)

آيه دوازدهم:( وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ) (3) يعنى: و از آنها كه هدايت كرديم و برگزديم ايشان را، هر گاه خوانده شود بر ايشان آيات خداوند رحمان بر رو درافتند سجده كنندگان و گيره كنندگان.

طبرسى و ابن شهر آشوب از حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام روايت كرده اند كه فرمود: مراد از اين آيه مائيم و اين آيه در مدح ماست.(4)

____________________

1- سوره اعراف: ٤٣.

2- كافى ١/٤١٨.

3- سوره مريم: ٥٨.

4- مجمع البيان ٣/٥١٩. مناقب ابن شهر آشوب ١/١٤١.

۴۵۲

فصل سى و سوم در تاويل آيات كه مشتملند بر امام و امت در شان ائمهعليه‌السلام وآن چندآيه است

اول:( وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) (1) يعنى: بايد كه بوده باشد از مشا امتى و گروهى كه خوانند مردم را بسوى خير و امر كنند مردم را به نيكى و نهى كنند از بدى، و ايشانند رستگاران. على بن ابراهيمعليه‌السلام روايت كرده است از حضرت باقرعليه‌السلام كه: اين آيه در شان آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و اتباع ايشان كه مردم را بسوى خير و دين حق مى خوانند و امر به دين معروف و نهى از منكر مى نمايند.(2)

و شيخ طبرسى روايت كرده كه: حضرت صادقعليه‌السلام چنين مى خواندند: ولتكن منكم ائمه يعنى: بايد كه بوده باشد از شما امامان و پيشوايان كه اين اوصاف را داشته باشند.(3)

مترجم گويد كه: اگر در اين آيه امت باشد، باز مراد ائمه خواهند بود.

دوم:( كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ) (4) يعنى: بوديد شما بهتر امتى كه بيرون آورده شده اند براى مردم، امر مى كنيد به

____________________

1- سوره آل عمران ١٠٤.

2- تفسير قمى ١/١٠٨١٠٩.

3- مجمع البيان ١/٤٨٤.

4- سوره آل عمران: ١١٠.

۴۵۳

معروف و نيكى و نهى مى كنيد از منكر و بدى، و ايمان مى آوريد به خدا.

على بن ابراهيم به سند حسن كالصحيح از ابن سنان روايت كرده است كه: من اين آيه را نزد حضرت صادقعليه‌السلام خواندم، حضرت فرمود كه: اين امت چگونه بهترين امتهايند كه حضرت اميرالمؤ منين و امام حسن و امام حسينعليه‌السلام را مى كشند، شخصى گفت: فداى تو شوم پس آيه چگونه نازل شده؟ فرمود كه: چنين نازل شده كنتم خير ائمه اخرجت للناس يعنى: شما بهترين امامانيد كه بيرون آورده شده ايد براى مردم؛ پس فرمود كه: نمى بينى كه بعد از اين مدح كرده است ايشان را به اوصافى كه كار امامان است.(1)

و عياشى روايت كرده است از حضرت صادقعليه‌السلام كه: اين آيه در شان محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اوصياى آن حضرت نازل شده و بس، و چنين نازل شده كنتم خير ائمة و بخدا سوگند كه چنين نازل شده و نيست مراد به اين آيه مگر محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اوصياى او.(2)

و به روايت ديگر فرمود كه: در قرائت علىعليه‌السلام چنين است: كنتم خير ائمة و ايشان آل محمدعليه‌السلام اند.(3)

و در حديث معتبر ديگر نيز از حضرت صادق روايت شده است در تفسير اسين آيه كه: مراد امتى است كه براى ايشان دعاى حضرت ابراهيمعليه‌السلام واجب شده چنانچه حق تعالى فرموده( وَإِذْ يَرْ‌فَعُ إِبْرَ‌اهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَ‌بَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿١٢٧﴾ رَ‌بَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّ‌يَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِ‌نَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّ‌حِيمُ ﴿١٢٨﴾ رَ‌بَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَ‌سُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) (4) يعنى:و ياد آور وقتى را كه بلند مى كرد ابراهيم عليه السلا. پى ها و پايه ها را از خانه كعبه و اسماعيل، مى گفتند: پروردگارا قبول كن از ما آن را بدرستى كه توئى شنواى دانا؛ اى پروردگارما! بگردان ما را انقياد كنندگان مر تو را

____________________

1- تفسير قمى ١/١١٠.

2- تفسير عياشى ١/١٩٥.

3- تفسير عياشى ١/١٩٥.

4- سوره بقره ١٢٩: ١٢٧.

۴۵۴

و از ذريه و فرزندان ما بگردان امتى انقياد ننده مر تو را و بنما منسك حج را به ما و قبول كن توبه ما را بدرستى كه توئى بسيار قبول كننده توبه و مهربان؛ اى پروردگار ما! برانگيز و مبعوث گردان در ميان ايشان پيغمبرى از ايشان كه بخواند بر ايشان آيتهاى تو را و تعليم نمايد ايشان را كتاب و حكمت و پاكيزه سازد ايشان را از عقايد و اخلاق و اعمال بد بدرستى كه توئى عزيز و حكيم؛ حضرت فرمود كه: پس چون اجابت كرد حق تعالى دعاى ابراهيم و اسماعيلعليه‌السلام را و مقدور فرمود كه در ذريه ايشان امت مسلمه انقياد كننده باشند و در ميان اين امت رسولى از ايشان مبعوث گرداند كه آيات الهى را و حكمت او را بر ايشان بخواند؛ حضرت ابراهيمعليه‌السلام بعد از اين دعاى ديگر كرد و سوال نمود كه اين ذريه را پاك گرداند از شرك به خدا و از پرستيدن بتها تا امامت در ميان ايشان تواند بود و مردم پيروى ايشان بكنند پس گفت:( رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿٣٥﴾ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ) (1) يعنى: اى پروردگار من! بگردان اين شهر - مكه - را ايمن و دور دار مرا و فرزندان مرا از آنكه بپرستيم بتها را، پروردگارا! بدرستى كه او از من است و هر كه نافرمانى كند پس بدرستى كه توئى آمرزنده و مهربان حضرت فرمود كه: اين دليل است كه نمى باشد ائمه و امت مسلمه كه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در ميان ايشان مبعوث مى گردد مگر از ذريه ابراهيمعليه‌السلام ،(2) پس امت وسطى و خير امت اهل بيت پيغمبرند كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از ايشان مبعوث گرديده و خدا دلهاى مردم را بسوى ايشان مايل گردانيده به دعاى حضرت ابراهيم( فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ ) (3) .

وابن شهر آشوب از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده كه:( خَيْرَ أُمَّةٍ ) مراد اهل بيت حضرت

____________________

1- سوره ابراهيم: ٣٥ و ٣٦.

2- تفسير عياشى ١/٦٠-٦١.

3- سوره ابراهيم: ٣٧.

۴۵۵

رسولند.(1) و به روايت ديگر: اهل بيت آن حضرت بهترين اهل بيتهايند كه براى مردم بيرون آورده شده اند و ظاهر گردانيده شده اند.(2)

و ايضا از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: اين آيه را چنين خواندم ه انتم خير امة و فرمود كه: جبرئيلعليه‌السلام به اين نحو نازل گردانيده، و مراد محمد و على و اوصياء از فرزندان ايشان است.(3)

مؤ لف گويد كه: از اين احاديث شريف ظاهر شد كه خواه انتم باشد و خواه كنتم؛ و خواه خير ائمة و خواه خير امة، خطاب به ائمه اهل بيت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و مراد ايشانند و اگر خطاب امت به جميع امت شود باز خيريت آنها به اعتبار آن است كه ايشان در ميان امت هستند، و از سياق آيات كريمه معلوم است كه مراد هر مرد فاجر است اين امت نيست.

سوم:( وَإِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ ) (4) يعنى: بدرستى كه اين امت شماسند كه امت واحده اند و من پروردگار شمايم پس بپرهيزيد از عذاب من؛ اكثر مفسران گفته اند: مراد از امت، ملت است.(5)

و ابن ماهيار و ابن شهر آشوب از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده اند كه: مراد از امت، آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اند.(6)

چهارم:( وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ ) (7) يعنى: و گرداينديم از ايشان امامان و پيشوايان كه هدايت مى كنند به امر ما چون صبر كردند و بودند كه به آيات ما يقين داشتند.

____________________

1- مناقب ابن شهر آشوب ١٤٢١٤٣.

2- مناقب ابن شهر آشوب ٤/١٤٢١٤٣.

3- مناقب ابن شهر آشوب ٤/٥.

4- سوره مومنون: ٥٢.

5- تفسير بيضاوى ٣/١٧١. تفسير بغوى ٣/٣١٠.

6- تاويل الايات الظاهرة ١/٣٥٣. مناقب ابن شهر آشوب ٣/١٤٣.

7- سوره سجده: ٢٤.

۴۵۶

و در جاى ديگر مى فرمايد بعد از ذكر فرعون و لشكرهاى او( وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ ﴿٤١﴾ وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ ) (1) يعنى: و گردانيديم ايشان را امامان كه مى خواندند مردم را بسوى آتش جهنم و در روز قيامت يارى كرده نمى شوند، و از ايشان فرستاديم در اين دنيا لعنت را و روز قيامت ايشان از زشت گردانيده شدگانند.

على بن ابراهيم و صفار و و ابن ماهيار و ديگران به سندهاى بسيار از حضرت باقر و صادقعليه‌السلام روايت كرده اند كه: امام در كتاب خدا دو امام است، زيرا كه فرموده( وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ) (2) فرمود كه: يعنى مردم به امر ما هدايت مى كنند نه به امر مردم و مقدم مى دارند امر خدا را پيش از امر خود و حكم خدا را پيش از حكم خود، و در جاى ديگر فرموده است( وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ) يعنى: پيشوايان كفر و ضلالت مقدم مى دارند امر خود را پيش از امير خدا و حكم خود را پيش از حكم خدا و به خواهش خود حكم مى كنند بر خلاف كتاب خدا.(3)

و در بصائر به سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: نمى باشد دينا مگر آنكه در آن امام نيكو كارى و امام بدكارى هست، پس امام نيكوكار آن است كه خدا در آيه اول فرموده است و امام بدكار آن است كه در آيه دوم فرموده است.(4)

و در روايت ديگر فرموده است كه: مردم را به اصلاح نمى آورد مگر امام عادلى يا امام فاجرى؛ پس حضرت آن دو آيه را خواندند.(5)

و از حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام روايت كرده است كه: امامان از قبيله قريشند، نيكوكاران ايشان پيشوايان نيكوكارانند و بدكاران ايشان پيشوايان بدكارانند؛ پس آيه

____________________

1- سوره قصص: ٤١ و ٤٢.

2- سوره سجده: ٢٤.

3- تفسير قمى ٢/١٧١. كافى ١/٢١٦. بصائرالدرجات ٣٢؛ اختصاص ٢١.

4- بصائرالدرجات ٣٢.

5- بصائرالدرجات ٣٣.

۴۵۷

دوم را خواندند.(1)

و ابن ماهيار و فرات بن ابراهيم از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده اند در تفسير قول خداى تعالى( وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ) فرمود كه: اين آيه را در شان امامان از فرزندان فاطمهعليه‌السلام نازل شده و مخصوص ايشان است و مردم را هدايت مى كنند به امر خدا.(2)

و ابن ماهيار از آن حضرت روايت نموده كه: اين آيه از براى امامان از ذريه فاطمهعليه‌السلام نازل شده است كه روح القدس وحى مى كند بسوى ايشان در سينه هاى ايشان.(3)

مؤ لف گويد كه: در اين باب احاديث بسيار است، و آنچه ذكر كرديم براى صاحبان يقين كافى است و اگر كسى توهم كند كه آيه اولى بعد از ذكر موسىعليه‌السلام و بنى اسرائيل وارد شده و شبيه به آن در موضع ديگر بعد از ذكر اسحاق و يعقوب و ساير انبياء وارد شده است، و آيه دوم بعد از ذكر فرعون و جنود او واقع است، پس چون تواند بود كه اول در شان اهل بيتعليه‌السلام و دوم در شان دشمنان ايشان باشد؟ جواب آن است كه: مكرر مذكور شد كه خداى تعالى قصص گذشتگان را در قرآن براى آن ذكر مى فرمايد كه اين امت را به آنها متعظ گرداند و نظير آنها را در اين امت جارى نمايند، پس ظهر آيه در شان آنها است و بطن آيه در شان نظير ايشان از اين امت، و نظير انبياى بنى اسرائيل در اين امت حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و امامان بعد از او، و نظير دشمنان آنها ماند فرعون و هامان وقارئون و نمرود و اشباه ايشانند از اين امت كه ابوبكر و عمر و عثمان و ساير خلفاى جور و اعداى اهل بيتعليه‌السلام باشند؛ لهذا وارد شده است كه فرعون و هامان و قارون، ابوبكر و عمر و عثمانند، و عمر سامرى اين امت و ابوبكر عجل اين امت است با آنكه در آيات قرآنى بسيار است كه اول آى ه در شان كسى است و آخر آيه در شان ديگرى.

____________________

1- بصائرالدرجات ٣٣؛ و در آنجا اشاره اى به حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نشده است.

2- تاويل الايات الظاهرة ٢/٤٤-٤٤٥. تفسير فرات كوفى ٣٢٩. شواهد التنزيل ١/٥٨٣.

3- تاويل الايات الظاهرة ١/٣٢٨.

۴۵۸

پنجم:( وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا ) (1) يعنى: و همچنين گردانيديم شما را امت ميانه - يا بهتر - تا بوده باشيد گواهان بر مردم.

در احاديث بسيار از ائمهعليه‌السلام منقول است كه: مائيم امت وسط و مائيم گواهان خدا بر خلق او و حجت خدا در زمين او؛(2) و در اين باب احاديث بسيار گذشت.

ششم:( وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ ) (3) يعنى: و همه چيز را احصا كرده ايم در پيشواى بيان كننده؛ اكثر مفسران گفته اند كه: مراد از امام مبين، لوح محفوظ است؛(4) و در احاديث بسيار از ائمهعليه‌السلام منقول است كه: امام مبين، على بن ابيطالبعليه‌السلام است كه خدا علم همه چيز را در او جا داده است.(5)

و در معانى الاخبار از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: چون اين آيه بر حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شد، ابوبكر و عمر برخاستند و سؤ ال كردند كه: يا رسول الله! آيا امام مبين، تورات است؟ فرمود كه: نه، گفتند: پس انجيل است؟ فرمود: نه، گفتند: پس قرآن است؟ فرمود: نه، پس در آن وقت حضرت اميرعليه‌السلام حاضر شد، حضرت فرود: اين است آن امامى كه خدا همه چيز را در او احصا كرده است.(6)

و به اين مضمون احاديث بسيار است كه انشاءالله در احوال آن حضرت مذكور خواهد شد.

____________________

1- سوره بقره: ١٤٣.

2- بصارالدرجات ٨٢؛ تفسير عياشى ١/٦٢. كافييى ١/١٩٠. ١٩١؛ تفسير فرات كوفيى ٦٢؛ مجمع البيان ١/٢٢٤. تاويل الايات الظاهرة ١/٨١.

3- سوره يس: ١٢.

4- مجمع البيان ٤/٤١٨. تفسير بيضاوى ٣/٤٣٢.

5- تفسير قمى ٢١٢؛ تاويل الايات الظاهرة ٢/٤٨٧. ينابيع المودة ١/٢٣٠.

6- معانى الخبار ٩٥. مناقب ابن شهر آشوب ٣/٧٩. و در آنجا نامى از ابوبكر و عمر نيامده است.

۴۵۹

فصل سى و چهارم در نزول سلم و استسلام در ائمهعليه‌السلام و شيعيان ايشان و در آن چندآيه است

اول:( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ) (1) يعنى: اى جماعتى كه ايمان آورده ايد! داخل شويد در سلم - يعنى در اطاعت و انقياد - همگى و پيروى مكنيد كه گامهاى شيطان را، بدرستى كه او دشمنى است آشكار كننده دشمنى خود را.

عياشى روايت نموده است به سندهاى بسيار كه: سلم، ولايت على بن ابيطالبعليه‌السلام و امامان و اوصياى بعد از او و معرفت ايشان و اقرار به امامت ايشان؛ و خطوات ايشان والله ولايت ابوبكر و عمر و عثمان است.(2)

و كلينى و ابن ماهيار و ديلمى و ديگران نيز اين مضمون را روايت كرده اند.(3)

مترجم گويد كه: اين تاويل در نهايت ظهور است زيرا كه چون خطاب با مؤ منان است خطاب كردن ايشان را كه: در اسلام داخل شويد، معنى ندارد؛ پس يا خطاب به جماعتى است كه ايمان به خدا و رسول دارند كه: انقياد ايشان بكنيد در آنچه مى فرمايند و عمده

____________________

1- سوره بقره: ٢٠٨.

2- تفسير عياشى ١/١٠٢.

3- كافى ١/٤١٧. تاويل الايات الظاهرة ٩٢-٩٣. امالى شيخ طوسى ٢٩٩-٣٠٠. ينابيع المؤ دة ١/٣٣٢. و ٢/٢٨٧.

۴۶۰