حيات القلوب امام شناسي جلد ۵

حيات القلوب  امام شناسي0%

حيات القلوب  امام شناسي نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 543

حيات القلوب  امام شناسي

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علامه مجلسى
گروه: صفحات: 543
مشاهدات: 52628
دانلود: 3840


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 543 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 52628 / دانلود: 3840
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب  امام شناسي

حيات القلوب امام شناسي جلد 5

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فرمود: كه مراد به محسنى و نيكوكاران آنهايند كه شك نمى كنند در فضيلت آن درگاه و علو قدر آن، و در جاى ديگر خدا فرموده( وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ) (1) يعنى: بيائيد بسوى خانه ها از جان درهاى آنها و درهاى آنها ائمهعليه‌السلام هستند كه خانه هاى علمند و معدنهاى حكمتند و ايشانند ابواب خدا و وسيله هاى مردم بسوى خدا و دعوت كنندگان مردم بسوى بهشت و راهنمايان بسوى بهشت تا روز قيامت.(2)

____________________

1- سوره بقره ١٨٩.

2- مصباح كفعمى، حاشيه ص ٤٧٨. و روايت در آنجا از امام صادق عليه السلام مى باشد.

۵۰۱

فصل چهلم در آنكه ائمهعليه‌السلام خانه هاى علمند و معدن حكمتهايند، و شيعيان ايشان محل رحمت الهى اند، و آنكه ايشانند حزب الله و بقية الله ومحل علوم انبياء و آيات در اين مضامين بسيار است.

اول:( وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿١١٨﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ ) (1) يعنى: اگر مى خواست پروردگار تو هر آينه مى گردانيد مردم را امت واحده يعنى بر يك دين و مذهب وصيت نامه پيوسته ايشان خواهند بود مختلف در طريقه و مذهب مگر آن كه را رحم كند پروردگار تو، و از براى اين آفريد ايشان را؛ و بدان كه خلاف است كه اسم اشاره در لذلك راجع است به اختلاف، يعنى آنها را از براى اختلاف آفريد، يا به رحم يعنى ايشان را از براى رحم كردن آفريد، و قول اخير انسب است به مذهب اماميه و ساير فرق عدليه، و احاديث معتبره نيز بر اين دلالت دارد.(2)

چنانچه على بن ابراهيم از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: يعنى پيوسته ايشان مختلف خواهند بود در دين مگر آن كه را رحم كند پروردگار تو، يعنى آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و شيعيان، و اتباع ايشان، ولذلك خلقهم يعنى: خدا ائمه و شيعيان را از اهل رحمت

____________________

1- سوره هود: ١٨٨ وصيت نامه ١١٩.

2- كافى ١/٤٢٩.

۵۰۲

خلق كرده كه در دين خدا اختلاف نمى كنند.(1)

و عياشى روايت كرده است كه: مردى از امام زين العابدينعليه‌السلام از تفسير اين آيه سوال كرد، حضرت فرمود: آنها كه اختلاف مى كنند؛ مراد آنهايند كه مخالف مايند از اين امت و همه ايشان با يكديگر اختلاف كرده اند و در دين؛ و آنها كه خدا بر ايشان رحم كرده، دوستان مايند از مومنان و خدا ايشان را از طينت ما خلق كرد، مگر نشنيده اى قول حضرت ابراهيمعليه‌السلام را كه( رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ) (2) يعنى: پرودگارا! بگردان اين بلد را - يعنى مكه را - شهرى محل ايمنى و روزى ده اهلش را از ميوه ها هر كه ايمان بياورد از ايشان به خدا و روز قيامت حضرت فرمود كه: مراد مائيم و دوستان او و شيعيان او و شيعيان وصى او،( قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَىٰ عَذَابِ النَّارِ ) (3) يعنى: فرمود كه: هر كه كافر باشد پس او را متمتع مى گردانم اندكى در دنيا پس مضطر مى گردانم او را بسوى عذاب جهنم، حضرت فرمود كه: مراد به كافران، كسى است كه انكار وصى حضرت ابراهيم كرد و متابعت وصى او نكرد از امت، و بخدا سوگند كه حال اين امت نيز چنين است،(4) يعنى آنها كه متابعت وصى او نكردند كافر شدند و آنها كه متابعت وصى پيغمبر كردند نجات مى يابند و داخل مؤ منانند و چند روزى به بركت آن كه متابعت وصى پيغمبر كردند نجات مى يابند و داخل مؤ منانند و چند روزى به بركت آن حضرت از نعمتهاى دنيا بهره مند مى شوند و بازگشت ايشان در آخرت بسوى آتش است.

و در توحيد از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير( وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ ) يعنى: خلق كرد ايشان را براى آنكه بكنند كارى كه به آن مستوجب رحمت خدا گردند، پس ايشان را رحم كند.(5)

____________________

1-تفسير قمى ١/٣٣٩.

2- سوره بقره: ١٢٦.

3-تفسير عياشى ٢/١٦٤.

4-توحيد ٤٠٣.

۵۰۳

دوم:( إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٤٠﴾ يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿٤١﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ اللَّهُ ) (1) يعنى: بدرستى كه روز فصل - يعنى قيامت كه نيك و بد از هم جدا مى شوند - وعده گاه كافران است همه، روزى كه كفايت نمى كند دوستى از دوستى هيچ چيز را و نه ايشان يارى كرده مى شوند مگر كسى كه رحم كند خدا او را.

كلينى و ابن ماهيار روايت كرده اند از زيد شحام كه گفت: در سفرى در خدمت حضرت صادقعليه‌السلام بودم در شب جمعه فرمود كه: قرآن بخوان كه امشب شب قرآن است، خواندم تا به اين آيه رسيدم، فرمود كه: سنيانند كه دوست ايشان و امام ايشان نفعى به ايشان نمى تواند رسانيد، و آنكه خدا استثنا كرده كه مگر كسى كه خدا رحم كند او را، مائيم، و شفاعت ما به شيعيان مى رسد و ولايت به ايشان نفع مى رساند.(2)

و ابن ماهيار به سند ديگر از آن حضرت روايت كرده است كه: مائيم اهل رحمت خدا.(3)

سوم: بقية الله خير لكم ان كنتم مؤ منين(4) يعنى: حضرت شعيبعليه‌السلام به قوم خود گفت: بقيه اى كه خدا در ميان شما گذاشته بهتر است از براى شما اگر باشيد مؤ منان؛ و مفسران را در بقيه اقوال بسيار هست؛ بعضى گفته اند روزى حلال است كه از ترك ترازوى دزدى وكيل باقى مى ماند؛ يا باقى گذاشتن خدا نعمت خود را براى شما؛ يا ثواب باقى آخرت.(5)

و در احاديث بسيار از ائمه اطهارعليه‌السلام منقول است كه: مراد، انبياء و اولياء هستند كه خدا ايشان را در زمين گذاشته براى هدايت خلق، يا اوصياى پيغمبرانند كه خدا بعد از فوت پيغمبران در ميان امت گذاشته و عمده آنها حضرت صاحب الامرعليه‌السلام است.

____________________

1- سوره دخان: ٤٢-٤٠.

2-كافى ١/٤٢٣. تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٧٤.

3- تاويل الآيات الظاهرة ٥٧٤-٥٧٥.

4-سوره هود: ٨٦.

5- مجمع البيان ٣/١٨٧. تفسير بغوى ٢/٣٩٨. تفسير فخر رازى ١٨/٤٢.

۵۰۴

چنانكه كلينى به سند معتبر روايت كرده است كه: چون هشام بن عبدالملك امام محمد باقرعليه‌السلام را به شام برد، چون به در خانه هشام رسيد آن ملعون به اصحاب خود گفت از بنى اميه و غير ايشان كه: چون من ساكت شوم از سخن گفتن با او هر يك از شما او را سرزنش و مذمت كنيد و، پس امر كرد كه آن حضرت را داخل كردند، چون حضرت داخل شد اشاره كرد بسوى جميع اهل مجلس و بر همه يك مرتبه سلام كرد و نشست، پس خشم آن ملعون بر آن حضرت زياد شد كه بر او بخصوص سلام به خلافت نكرد و بى رخصت در مجلس او نشست، و شروع كرد آن ملعون به مذمت آن حضرت و در ميان سخنان بسيار گفت: اى محمد بن على! پيوسته مردى از شما شق عصاى مسلمانان مى كند، يعنى جمعيت آنها را پراكنده مى كند، و مردم را بسوى خود مى خواند و دعوى امامت مى كند از روى سفاهت و بيخردى و كمى علم و آنچه لايق خودش بود گفت، پس چون ساكت شد هر يك از آن ملاعين آنچه خواستند گفتند، و چون همه ساكت شدند حضرت برخاست و فرمود: ايهاالناس! چه خيال كرده ايد و اين چه راه ضلالت است كه مى پوئيد و شيطان شما را به كجا مى برد؟ و به بركت ما خدا هدايت كرد اول شما را به دولت ما ختم خواهد كرد آخر شما را، و اگر از براى شما پادشاهى كمى بزودى ميسر شده ما را پادشاهى عظيمى خواهد بود در آخر و بعد از دولت ما دولتى نخواهد بود زيرا كه مائيم اهلى عاقبت نيكو، چنانكه حق تعالى مى فرمايد( وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ) (1) يعنى: عاقبت نيكو از براى پرهيزكاران است.

پس آن ملعون امر كرد كه حضرت را به زندان بردند، و در اندك وقتى جميع اهل زندان محبت و ولايت آن حضرت را اختيار كردند، پس زندانبان به نزد هشام آمد و گفت: من مى ترسم كه اگر چند روز ديگر اين مرد در اين شهر باشد اهل شام همه معتقد او گردند و نگذارند تو بر اين مسند بنشينى، پس آن ملعون امر كرد كه آن حضرت و اصحابش را به تعجيل ببرند بسوى مدينه و تاكيد كرد كه در عرض راه مردم بازار از براى ايشان بيرون

____________________

1- سوره اعراف: ١٢٧. سوره قصص ٨٣.

۵۰۵

نياورند و به ايشان نفروشند و نگذارند كه كسى خوردنى و آشاميدنى به ايشان بدهد و ايشان را سه روز به تعجيل آوردند و خوردنى و آشاميدنى به ايشان ندادند تا به شهر مدين كه شهر شعيب است رسيدند و اهل مدين نيز در دروازه را به روى ايشان بستند و چيزى براى ايشان بيرون نياوردند و اصحاب آن حضرت از گرسنگى و تشنگى بى طاقت شدند و هر چند مبالغه كردند اهل شهر در نگشودند، حضرت چون اين حالت را مشاهده نمود بر كوه بلندى كه بر آن شهر مشرف بود بالا رفت و آواز بلند ندا كرد چنانكه آن شهر بلرزيد و فرمود كه: اى اهل شهرى كه ظالم و ستمكارند اهل آن! منم بقيه خدا و حق تعالى از پيغمبر شما در قرآن ذكر كرده كه( بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ) ، مرد پيرى در آن شهر بود چون اين ندا را شنيد به نزد قوم خود آمد و گفت: بخدا سوگند كه اين همان دعوت پيغمبر ما شعيبعليه‌السلام است، اگر بازار براى اين مرد بيرون نبريد خدا بزودى شما را به عذاب خود مى گيرد از بالاى سر شما و از زير پاى شما، اين مرتبه شما باور كنيد سخن مرا و اطاعت من بكنيد و بعد از اين هرگز نكنيد كه من ناصح و خير خواه خواهم بود و از براى شما، پس مبادرت كردند در بازارها و آذوقه هاى بسيار بيرون آوردند. چون اين خبر به هشام لعين رسيد فرستاد آن مرد پير را برد و كسى ندانست كه چه بر سر او آمد.(1)

و اين حديث با معجزات بسيار و قصه هاى طولانى بعد از اين در احوال آن حضرت خواهد آمد انشاءالله، و در احوال امام رضاعليه‌السلام انشاءالله خواهد آمد كه چون آن حضرت متولد شد حضرت امام موسىعليه‌السلام او را در بر گرفت و اذان و اقامه در گوشهايش گفت و كامش را به آب فرات برداشت، پس به نجمه مادر آن حضرت داد و گفت: بگير كه اين بقيه خداست در زمين.(2)

و ايضا به سند معتبر از احمد بن اسحاق منقول است كه: حضرت امام

____________________

1- كافى ٤٧١. و قسمتى از اين روايت در مناقب ابن شهر آشوب ٤/٢٠٥. آمده است.

2- عيون اخبار رضا ١/٢٠.

۵۰۶

حسن عسكرىعليه‌السلام روزى بيرون آمد و طفلى بر دوشش بود مانند ماه شب چهارده در جثه طفل سه ساله و فرمود كه: اين فرزند من است و همنام حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، پس آن طفل به زبان عربى فصيح گفت: منم بقية الله، در زمين و انتقام كشنده از دشمنان خدا(1)

و ايضا از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام منقول است كه: چون حضرت صاحب الامرعليه‌السلام ظاهر شود اول سخنى كه مى گويد همين آيه را مى خواند( بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ) پس مى گويد:

منم بقيه خدا و حجت خدا و خليفه خدا بر شما، و هر كه به آن حضرت سلام كند خواهد گفت كه:: السلام عليك يا بقية الله فى ارضه(2)

و ابن شهر آشوب از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: مائيم كعبه خدا و مائيم قبله خدا و مائيم بقيه خدا.(3)

و در كافى به سند معتبر روايت كرده است كه: شخصى از حضرت صادقعليه‌السلام پرسيد كه: آيا وقتى كه سلام به حضرت قائمعليه‌السلام كنند او را اميرالمؤ منين مى گويند؟ فرمود: كه: نه، اين اسمى است كه خدا حضرت اميرعليه‌السلام را به آن مسمى ساخته و پيش از او كسى به اين نام مسمى نشده و بعد از او كسى اين نام را بر خود نمى گذارد مگر كافرى، راوى گفت: فداى تو شوم پس بر او چگونه سلام مى كنند؟ فرمود كه: مى گويند:السلام عليك يا بقية الله، پس حضرت اين آيه را خواند.(4)

چهارم:( وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ) (5) يعنى: كسى كه ولى خود قرار دهد خدا و رسول او را و آنها كه ايمان آوردند - يعنى ائمه معصومينعليه‌السلام به قرينه آيه سابقه كه به اتفاق در شان اميرالمؤ منينعليه‌السلام است - پس بدرستى كه حزب خدا يعنى لشكر خدا غالبونند -، و حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام فرمود كه:

____________________

1- كمال الدين ٣٨٤.

2- كمال الدين ٣٣٠-٣٣١.

3- مناقب ابن شهر آشوب ٣/١٢٣. و در آنجا عبارت و مائيم بقيه خدا نيامده است.

4- كافى ٤١١.

5- سوره مائده: ٥٦.

۵۰۷

مراد به آنها كه ايمان آوردند كه آنهايند كه امين خدايند از اوصياى پيغمبر در هر عصرى.(1) و در توحيد از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى آيد در قيامت و چنگ زده اند به نور ما و شيعيان ما حزب خدايند و حزب خدا غالبونند - و مراد به نور خدا، دين خداست - و شيعيان ما در قيامت به دين ما متمسكند.(2)

و حق تعالى در جاى ديگر فرموده است در وصف منافقان اولئك حزب الشيطان * الا ان حزب الشيطان هم الخاسرون(3) يعنى: ايشان لشكرها و ياوران شيطانند و بدرستى كه ياوران شيطان، ايشان زيانكارانند.

پس در وصف مؤ منان گفته است اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون(4) يعنى: اين جماعت لشكرهاى خدايند و بدرستى كه لشكرهاى خدا ايشانند رستگاران.

و حافظ ابونعيم از محدثان عامه روايت كرده است از حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام كه سلمان فارسى مى گفت: هر وقت من نزد حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى آمدم دست مى زد بر دوش من و مى فرمود: اين و گروهش از جمله رستگارانند.(5) يعنى مطلق شيعيان كه در شيع تابع سلمان شده اند، يا عجمانى كه محبت و موالات اهل بيتعليه‌السلام را اختيار خواهند كرد، و اين ظاهرتر است.

پنجم: قل ارايتم ما تدعون من دون الله ارونى ماذا خلقوا من الارض ام لهم شرك فى السموات ائتوتى بكتاب من قبل هذا او اثارة من علم ان كنتم صادقين(6) يعنى:

____________________

1- احتجاج ١/٥٢٨.

2- توحيد ١٦٦.

3- سوره مجادله: ١٩.

4- سوره مجادله: ٢٢.

5- تاويل الايات الظاهرة ٢/٦٧٧. به نقل از ابو نعيم ، همچنين رجوع شود به تفسير حبرى ٢٣٢. شواهدالتنزيل ١/٨٨-٩٢. ترجمة الامام على من تاريخ ابن عساكر ٢/٣٤٧.

6- سوره احقاف: ٤.

۵۰۸

بگو - يا محمد به مشركان و بت پرست: - خبر دهيد ما را از آنچه را مى خوانيد آنها را از غير خدا بنمائيد به من كه هر چه چيز آفريده اند در زمين يا ايشان را شركتى هست در آفريدن و تدبير آسمانها، بياوريد مرا كتابى كه از پيش از اين يا اثاره يعنى بقيه اى از علم اگر هستيد راستگويان؛ مفسران گفته اند: اثاره از علم بقيه علومى است كه نقل كنند از گذشتگان.(1)

و كلينى و صفار و ديگران از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده اند كه: مراد به كتاب، تورات و انجيل است؛ و اثاره علم، علوم اوصياى پيغمبران است.(2)

و از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: كتاب جفر و مصحف فاطمهعليه‌السلام داخل در اثاره علم است.(3)

____________________

1- مجمع البيان ٥/٨٢. تفسير بغوى ٤/١٦٣. تفسير كشاف ٤/٢٩٥.

2- كافى ١/٤٢٦. بصائرالدرجات ٥١٦. و در آنجا قسمتى از روايات آمده است.

3- كافى ٢٤١. بصائرالدرجات ١٥٧١٥٨.

۵۰۹

فصل چهل و يكم در بيان آياتى كه در محبت ملائكه نسبت به ايشان و شيعيان ايشان نازل شده

حق تعالى مى فرمايد:( الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْ‌شَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَ‌بِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُ‌ونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَ‌بَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّ‌حْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ‌ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿٧﴾ رَ‌بَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدتَّهُمْ وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّ‌يَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿٨﴾ وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَ‌حِمْتَهُ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٩﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّـهِ أَكْبَرُ‌ مِن مَّقْتِكُمْ أَنفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُ‌ونَ ) (1) يعنى: آنها كه بر مى دارند عرش را و آنها؟ بر دور عرشند تنزيه و تسبيح مى گويند پروردگار خود را و به حمد او مشغولند و ايمان دارند به او و طلب آمرزش مى كنند براى آنها كه ايمان آورده اند، مى گويند: پروردگارا! فرا گرفته اى همه چيز را به رحمت و علم پس بيامرز آنها را كه توبه كرده اند و پيروى نموده اند راه تو را و نگاه دار ايشان را از عذاب جهنم، اى پروردگارما! و داخل گردان ايشان را بهشتهاى جاويد كه وعده داده اى ايشان را و هر كه شايسته است از پدران ايشان و زنان ايشان و فرزندان ايشان بدرستى كه توئى غالب و دانا، و نگاه دار ايشان را از سيئات يعنى بديها، و هر كه را تو نگاه دارى از بديها در آن روز پس بتحقيق كه رحم كرده اى بر او و آن

____________________

1- سوره غافر ٧-١٠.

۵۱۰

است فيروزى بزرگ، بدرستى كه آنها كه كافر شدند ندا كرده مى شوند - يعنى در روز قيامت - كه: هر آينه خشم و غضب خدا بر شما عظيمتر است از خشمى كه بر خود داريد چون خوانده مى شديد بسوى ايمان پس كفر مى ورزيدند.

كلينى به سند معتبر از ابوبصير روايت نموده است كه حضرت صادقعليه‌السلام فرمود كه: خدا را ملكى چند هست كه مى ريزند گناهان را از پشت شيعيان ما چنانكه باد برگ را در فصل خزان از درخت مى ريزد چنانكه حق تعالى مى فرمايد( يَسْتَغْفِرُونَ لِّلَّذِينَ آمَنُوا ) بخدا سوگند كه غير شما را اراده نكرده و استغفار ايشان از براى شماست.(1)

و در عيون از حضرت امام رضاعليه‌السلام روايت كرده است كه فرمود: بدرستى كه ملائكه خدمتكاران ما و خدمتكاران شيعيان مايند؛ پس حضرت اين آيه را خواندند و فرمودند كه: مراد به مؤ منان در اين آيه آنهايند كه ايمان به ولايت ما آورده اند.(2)

و على بن ابراهيم به سند معتبر روايت كرده است كه از حضرت صادقعليه‌السلام پرسيدند ملائكه بيشترند يا فرزندان آدمعليه‌السلام ؟ حضرت فرمود: بحق آن خداوندى كه جانم در قبضه قدرت اوست كه البته ملائكه در آسمانها بيشترند از عدد ذره هاى خاك در زمين، و در آسمان موضع قدمى نيست مگر آنكه در آن ملكى است كه خدا را تسبيح و تقديس مى كند، و در زمين هيچ درختى و كلوخى نيست مگر آنكه در آن ملكى است كه موكل است به آن و هر روز عمل آن را به خدا عرض مى كند با آنكه خدا داناتر است به آن عمل از او، واحدى از ملائكه نيست مگر آنكه هر روز تقرب مى جويد بسوى خدا به اظهار ولايت ما اهل بيت و طلب آمرزش مى كند از براى دوستان ما و شيعيان ما و لعنت مى كند دشمنان ما را و از خدا سوال مى كند كه بر ايشان بفرستد عذاب را فرستان شديدى.(3)

و ايضا روايت كرده است از حضرت باقرعليه‌السلام در تفسير

____________________

1- كافى ٨/٣٤.

2- عيون اخبار الرضا ١/٢٦٢. علل الشرايع ٥. كمال الدين ٢٥٤.

3- تفسير قمى ٢/٢٥٥. تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٢٨.

۵۱۱

آيه( وَكَذَٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ ) (1)

يعنى: و همچنين لازم شده حكم پروردگار تو بر آنها كه كافر شدند، بدرستى كه ايشان اصحاب آتش جهنمند، حضرت فرموده: يعنى بنى اميه؛ و قول حق تعالى الذين يحملون العرش مراد، حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و اوصياى بعد از اوست كه حامل عرش و علم خدايند،( وَمَنْ حَوْلَهُ ) مراد، كه ايمان آورده اند يعنى شيعيان آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ،( فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا ) يعنى: بيامرز آنها را كه توبه كرده اند از محبت و ولايت ابوبكر و عمر و جميع بنى اميه،( وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ ) يعنى: و متابعت كرده اند ولى خدا اميرالمؤ منينعليه‌السلام را،( وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ ) تا آخر آيه، يعنى: هر كه صالح و شايسته است از پدران و زنان و فرزندان ايشان، حضرت فرمود كه: صلاح ايشان آن است كه ولايت علىعليه‌السلام را اختيار كرده اند و اقرار به امامت او و فرزندانش نموده اند،( وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ ) و نگاه دار ايشان را از بديها كه ولايت دشمنان اهل بيتعليه‌السلام است،( وَمَن تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ ) يعنى: هر كه را از براى ولايت آنها نگاه دارى در دنيا پس البته محل و محبت دشمنان آل محمدعليه‌السلام نجات يابد؛ پس فرمود:( إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا ) يعنى: بنى اميه اند،( إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ ) مراد به ايمان، ولايت علىعليه‌السلام است.(2)

و ابن ماهيار مجموع اين مضامين را به اختصار از جابر جعفى از امام باقرعليه‌السلام روايت كرده است.(3)

و ايضا از حضرت اميرالمومنينعليه‌السلام روايت نموده است كه فرمود: فضيلت من بر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شده است در ضمن اين آيه( الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ ) تا آخر آيه، زيرا كه

____________________

1- سوره غافر: ٦.

2- تفسير قمى ٢/٢٥٥.

3- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٢٨-٥٢٩.

۵۱۲

در وقتى كه اين آيه نازل شد بغير از من كسى به آن حضرت ايمان نياورده بود.(1)

و ايضا از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: ملائكه در مدت هفت سال و چند ماه استغفار نمى كردند مگر از براى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و از براى من، و در حق ما نازل شد اين آيات و در آن وقت مؤ منى بغير از ما نبود.(2)

و ايضا از طريق مخالفان روايت كرده است كه: ملائكه سالها صلوات بر علىعليه‌السلام مى فرستادند، زيرا كه بغير از آن حضرت كسى ايمان نياورده بود و ديگرى نماز نمى كرد.(3)

و ايضا به سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: سبيل خدا در اين آيه علىعليه‌السلام است، و الذين آمنوا شيعيان آن حضرتند.(4)

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٢٦.

2- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٢٦-٥٢٧.

3- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٢٧. همچنين رجوع شود به مناقب ابن خوارزمى ١٨ و ١٩. اسدالغابة ٤/٩٠. فرائدالمسطين ١/٢٤٢.

4- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٢٨.

۵۱۳

فصل چهل و دوم در بيان آنكه آيات صبر و مرابطه و عسر و يسر در شان ائمه و شيعيان ايشان است و آيات در اين باب بسيار است

اول:( وَالْعَصْرِ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ) يعنى: بحق عصر سوگند ياد مى كنم كه بدرستى كه انسان در زيانكارى است؛ بعضى گفته اند: مراد به عصر، آخر روز است، و بعضى گفته اند: عصر حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است؛(1) ( إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ) مگر آنها كه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته و( وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ) (2) وصيت نمودند يكديگر را به حق، و وصيت كردند يكديگر را به صبر.

على بن ابراهيم روايت كرده است كه: حضرت صادقعليه‌السلام اين سوره را چنين خواندند:( وَالْعَصْرِ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿2﴾إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ) يعنى: بحق عصر كه آدمى هر آينه در زيانكارى است و بدرستى كه در آن زيانكارى هست تا آخر عمر مگر آنها كه ايمان آوردند و اعمال شايسته كردند و قبول امر نمودند به پرهيزكارى را و قبول امر كردند به صبر و

____________________

1- تفسير فخر رازى ٢٣٤/٨٥-٨٦. تفسير قرطبى ٢٠/١٧٩.

2- سوره عصر 1-٣.

۵۱۴

شكيبائى را.(1)

و در احتجاج از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در خطبه غدير فرمود كه: بخدا سوگند كه سوره والعصر در شان اميرالمؤ منينعليه‌السلام نازل شد.(2)

و در اكمال الدين روايت كرده است( إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ) مراد، دشمنان ماست كه در زيانكارى اند،( إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا ) يعنى: آنها كه ايمان آورده اند به آيات ما،( وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ) ، يعنى: مواسات با برادران مؤ من كرده اند در مال خود،( وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ ) ، يعنى وصيت كرده اند به يكديگر را به امامت ولايت ائمه حق، و( وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ) يعنى: وصيت كرده اند بر صبر در فتنه هاى زمان غيبت حضرت قائمعليه‌السلام و بر دين خود ثابت مانده اند.(3)

و على بن ابراهيم و ابن ماهيار و ديگران به سندهاى معتبر از آن حضرت روايت كرده اند كه: خدا استثنا كرده است برگزيده هاى خود را از خلق و فرموده كه: همه در زيانكارى اند مگر آنها كه ايمان آورده اند به ولايت اميرالمؤ منينعليه‌السلام و فرايض خدا را بعمل آوردند و وصيت نمودند و بازماندگان خود را به ولايت و صبر كردن بر مشقتها كه به ايشان مى رسد از جهت اختيار دين حق.(4)

دوم:( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) (5) يعنى: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! صبر كنيد و بسيار شكيبائى ورزيد و آماده دشمن باشيد و بپرهيزيد از عذاب خدا شايد رستگار گرديد.

اكثر مفسران گفته اند: يعنى صبر كنيد بر دين حق و ثابت قدم باشيد در جنگ كافران

____________________

1- تفسير قمى ٢/٤٤١.

2- احتجاج ١/١٤٩. همچنين رجوع شود به شواهدالتنزيل ٢/٤٨٧-٤٨٣.

3- كمال الدين ٦٥٦.

4- تفسير قمى ٢/٤٤١. تاويل الآيات الظاهرة ٢/٨٥٤. تفسير فرات كوفى ٦٠٧.

5- سوره آل عمران ٢٠٠.

۵۱۵

و در كمين دشمنان باشيد كه در سرحدها بر سر مسلمانان نيايند.(1)

و به سندهاى معتبر ابن بابويه و ديگران از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده اند كه: يعنى صبر نمائيد بر مصيبتها و شكيبائى كنيد در تقيه از مخالفان و جدا نشويد از امامى كه پيشواى شماست.(2)

و عياشى از آن حضرت روايت كرده است كه: يعنى صبر نمائيد بر ترك معاصى، و مصابره كنيد بر مشقت طاعات خدا، و مرابطه كنيد در راه خدا و مائيم راه خدا كه در ميان خود و خلق خود قرار داده، و هر كه در كمين دولت ما باشد و انتظار آن كشد چنان است كه در حمايت حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جهاد كرده است، و پرهيزكارى خدا آن است كه امر كنند مردم را به نيكيها از بديها و كدام منكر و بدى بدتر مى باشد از ظلمى كه اين امت به ما كردند كه و ما را شهيد نمودند.(3)

و ايضا به سند معتبر ديگر از آن حضرت روايت كرده است كه: يعنى صبر كنيد بر اداى فرايض و شكيبائى نمائيد در مصيبتها و خود را ببنديد به متابعت ائمهعليه‌السلام .(4)

و ايضا از يعقوب سراج روايت كرده است كه گفت: به حضرت صادقعليه‌السلام عرض كردم،: آيا زمين باقى مى ماند بدون عالمى از شما كه مردم پناه برند بسوى او و دين خود را از او يعقوب! خالى نمى باشد زمين از عالمى از ما كه امامت او بر مردم ظاهر باشد و مردم حلال و حرام خود را اخذ كنند، و اين معنى از كتاب خدا ظاهر و هويدا است؛ پس حضرت اين آيه را خواندند كه( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) و فرمود: يعنى صبر كنيد بر دين خود و صبر كنيد بر آزار دشمنان خود كه مخالفند در دين با شما و خود را به امام خود بچسبانيد و از خدا بپرهيزيد در آنچه شما را به

____________________

1- تفسير بيضاوى ١/٣١٧. تفسير بغوى ١/٣٨٨.

2- معانی الاخبار369.

3- تفسير عياشى ١/٢١.

4- تفسير عياشى ٢/٢١١. تفسير قمى ١/١٢٩. كافى ٢/٨١.

۵۱۶

آن امر كرده است و بر شما واجب گردانيده است.(1)

و به روايت ديگر فرمود كه: صبر نمائيد بر آزارها كه در راه محبت ما مى كشيد و با امام خود موافقت كند در تقيه از دشمنان او و از امام خود جدا مشويد.(2)

و به روايت ديگر از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: يعنى صبر كنيد به ترك معاصى، و مصابره كنيد به تقيه از دشمنان دين، و مرابطه نمائيد بر ائمهعليه‌السلام ، و بپرهيزيد از مخالفت پروردگار خود شايد رستگار شويد.(3)

و نعمانى و كلينى و ديگران روايت كرده اند كه: عبدالله بن عباس شخصى را فرستاد نزد حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام كه از تفسير اين آيه سؤ ال كند، حضرت در غضب شدند و فرمودند: مى خواستم آن كسى را كه تو را فرستاده است كه از من سؤ ال كنى خود اين آيه را از من مى پرسيد و من به او گفتم كه در شان فرزندان او و ما نازل شده است، و آن مرابطه كه ما به آن مامور شده ايم هنوز وقتش نشده است و از نسل ما كسى هست كه به اين مامور خواهد شد و گروه بسيارى را فوج فوج از دين خدا بدر خواهند كرد و زود باشد كه زمين را رنگين كنند از خون جوجه اى چند از جوجه هاى آل محمدعليه‌السلام كه پيش از وقت از آشيانه هاى خود پرواز كنند و طلب كنند امرى را كه به آن نتوانند رسيد، و مؤ منان در آن زمانها انتظار ظهور قائم آل محمدعليه‌السلام را كشند و صبر كنند بر جور مخالفان تا حكم كند خدا ميان ايشان و او بهترين حكم كنندگان است.(4)

و كلينى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت نموده است كه: چون حق تعالى خلق كرد ارواح طيبه پيغمبرش و وصى او و دخترش فاطمه و دو فرزندش حسن و حسين و ساير ائمهعليه‌السلام و

____________________

1- تفسير عياشى ١/٢١٢. همچنين رجوع شود به بصائرالدرجات ٤٨٧.

2- تفسير عياشى ١/٢١٣.

3- تفسير عياشى ١/٢١٣.

4- غيبت نعمانى ٢٣٣. تفسير قمى ٢٤-٢٣ تفسير عياشى ٢/٣٠٥. و در آنجا قسمتى از روايت آمده است.

۵۱۷

خلق نمود ارواح شيعيان ايشان را، از همه پيمان گرفت كه صبر كنند و تقيه بعمل آورند و از متابعت ائمه دست برندارند و از مخالفت خدا بپرهيزند.(1)

سوم:( أُولَـٰئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَ‌هُم مَّرَّ‌تَيْنِ بِمَا صَبَرُ‌وا وَيَدْرَ‌ءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَ‌زَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿٥٤﴾ وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَ‌ضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ) (2) يعنى: اين جماعت داده مى شوند مزد خود را دو مرتبه به سبب آنكه صبر كردند و دفع مى كنند به خوبى بدى را، و از آنچه روزى كرديم ايشان را در راه ما انفاق مى كنند، و چون شنوند سخن لغو را اعراض نمايند از آن و بگويند: ما را است كرده هاى ما و شما را است كرده هاى شما، سلام بر شما باد متعرض نمى شويم بيخردان را؛ اكثر مفسران گفته اند كه: اين آيات در شان آنها نازل شده است كه صبر كردند از آنها كه ايمان آورده بودند از اهل كتاب مانند سلمان و اضراب او.(3)

و على بن ابراهيم روايت كرده است كه: در شان ائمهعليه‌السلام نازل شده كه صبر كردند به جور مخالفان و دفع مى كردند بدى كسى را كه نسبت به ايشان بدى مى كرد به نيكيهاى خود و اعراض مى نمودند از دروغ و لهو و(4) غنا.

و كلينى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: مراد به صبر، تقيه؛ و به حسنه نيز تقيه است؛ و به سيئه، فاش كردن اسرار ائمهعليه‌السلام است و ترك تقيه است.(5)

چهارم:( وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا ) (6) يعنى: و گردانيديم بعضى از شما را از براى بعضى آزمايش آيا صبر مى كنيد، و بود پروردگار تو بينا.

____________________

1- كافى ١/٤٥١.

2- سوره قصص: ٥٤ و ٥٥.

3- مجمع البيان ٤/٢٥٨. تفسير قرطبى ١٣/٢٩٦.

4- تفسير قمى ٢/١٤١١٤٢.

5- كافى ٢/٢١٧.

6- سوره فرقان: ٢٠.

۵۱۸

ابن ماهيار از حضرت موسىعليه‌السلام روايت كرده است كه: جمع كرد حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حضرت امير و فاطمه و حسنينعليه‌السلام را در خانه و در را بر ايشان بست و فرمود كه: اى اهل من و اى اهل خدا! بدرستى كه خدا شما را سلام مى رساند و اينك: من دشمنان شما را از براى شما فتنه گردانيدم پس شما چه مى گوئيد؟ گفتند: صبر مى كنيم يا رسول الله از براى امر خدا بر آنچه نازل مى شود از قضاى خدا تا برويم به نزد او و ثواب جزيل او را بيابيم بتحقيق كه شنيده ايم خدا صابران را وعده هاى نيكو داده؛ پس حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آواز بلند گريست كه هر كه در بيرون خانه بود شنيد، پس اين آيه نازل شد( وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا ) يعنى: خدا مى دانست كه ايشان راضى مى شوند به اين فتنه و صبر خواهند كرد.(1)

پنجم:( وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُم بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ) (2) يعنى: بتحقيق كه فرستاديم موسى را به آيتهاى خود كه: بيرون بر قدم خود را از تاريكيهاى كفر و جهالت بسوى نور ايمان و علم، و به يادآور ايشان را روزهاى خدا را، بدرستى كه در اينها علامتها و آيتها هست براى هر بسيار صبر كننده بسيار شكر كننده.

اكثر مفسران گفته اند كه: روزهاى خدا ايام عذابهائى است كه بر كافران گذشته فرستاده است.(3)

و عياشى از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: مراد به ايام خدا، نعمتهاى اوست.(4)

و ابن بابويه از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: ايام خدا: روز ظهور حضرت

____________________

1- تاويل الايات الظاهرة ١/٣٧٢.

2- سروه ابراهيم: ٥.

3- مجمع البيان ٣/٣٠٤. تفسير قرطبى ٩/٣٤٢. تفسير طبرى ٧/٤١٨.

4- تفسير عياشى ٢/٢٢٢. مجمع البيان ٣/٣٠٤.

۵۱۹

قائمعليه‌السلام است؛ و روز رجعت ائمهعليه‌السلام و بعضى از دوستان و دشمنان ايشان به دنيا؛ و روز قيامت.(1)

و على بن ابراهيم روايت كرده است كه: روز ظهور حضرت قائمعليه‌السلام است؛ و روز مرگ؛ و روز قيامت.(2)

و ابن ماهيار از حضرت باقرعليه‌السلام روايت نموده است كه: صبار، آنهايند كه صبر مى كنند به آنچه بر آنها وارد شود از جانب خدا از شدت و بلا و نعمت و رخا و صبر مى كنند بر هر آزارى كه از دشمنان ما مى كشند به سبب محبت ما و شكر مى كنند خدا را بر نعمت ولايت ما اهل بيت كه خدا به ايشان عطا فرموده است.(3)

ششم:( وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا ﴿١٠﴾ وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا ) (4) يعنى: خطاب كرد به حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه: صبر كن بر آنچه مى گويند كافران و منافقان و جدائى گزين از ايشان جدائى كردن نيكو، و واگذار مرا با تكذيب كنندگان صاحبان نعمت و مهلت ده ايشان را اندك زمانى.

ابن ماهيار روايت كرده است كه: يعنى صبر كن يا محمد بر تكذيبى كه تو را مى كنند، بدرستى كه من از ايشان انتقام خواهم كشيد به مردى كه از تو بهم رسد و او قائم من است كه مسلط خواهم كرد او را بر خونهاى ظالمان.(5)

و كلينى از حضرت كاظمعليه‌السلام روايت كرده است كه: يعنى صبر كن بر آنچه منافقان در حق تو مى گويند و دورى كن از ايشان دورى كردنى نيكو، و بگذار مرا با آنها كه تكذيب تو مى كنند در نصب كردن تو وصى تو على بن ابى طالبعليه‌السلام را.(6)

____________________

1- خصال ١٠٨.

2- تفسير قمى ١/٣٦٧.

3- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٤٧٣.

4- سوره مزمل: ١٠ و ١١.

5- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٠٣.

6- كافى ١/٤٣٤.

۵۲۰