حيات القلوب امام شناسي جلد ۵

حيات القلوب  امام شناسي0%

حيات القلوب  امام شناسي نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 543

حيات القلوب  امام شناسي

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علامه مجلسى
گروه: صفحات: 543
مشاهدات: 52531
دانلود: 3835


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 543 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 52531 / دانلود: 3835
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب  امام شناسي

حيات القلوب امام شناسي جلد 5

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

و به سند معتبر ديگر از آن حضرت روايت كرده است كه: خدا در اين آيه امر كرده پيغمبر خود را به صبر تا آنكه نسبتهاى بسيار بد به او دادند و به امر الهى صبر كرد.(1)

و در احتجاج از حضرت اميرعليه‌السلام روايت كرده است كه: حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پيوسته با منافقان صحابه مدارا مى كرد و تاليف ايشان مى نمود و نزديك خود مى طلبيد و در جانب راست خود ايشان را مى نشانيد تا آنكه خدا او را رخصت داد در دور كردن ايشان و فرمود( وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا ) (2) .

____________________

1- كافى ٢/٨٨.

2- احتجاج ١/٥٩٧.

۵۲۱

فصل چهل و سوم در بيان آياتى است كه در مظلوميت ائمهعليه‌السلام نازل شده و آنها بسيار است

اول:( الم ﴿١﴾ أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَ‌كُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾ أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَن يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ) (1) يعنى: آيا پنداشتند مردمان كه ايشان را وامى گذارند به همين كه گفتند ايمان آورديم و ايشان امتحان كرده نمى شوند؟ و بتحقيق كه امتحان كرديم آنها را كه بودند پيش از ايشان پس هر آينه بداند خدا آنها را كه راست گفتند و هر آينه بداند البته دروغگويان را، يعنى آيا مى پندارند آنها كه مى كنند اعمال بد را از دست ما بدر مى روند و ما ايشان را عذاب نخواهيم كرد؟ بد حكمى است كه مى كنند ايشان؛ و از حضرت اميرالمومنين و امام جعفر صادقعليه‌السلام منقول است كه ايشان فليعلمن وليعلمن هر دو را به بناى افعال مى خوانده اند به ضم يا كسر لام.(2)

و در احاديث بسيار وارد شده كه اين دو آيه در باب فتنه بعد از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شده است كه غصب خلافت از اميرعليه‌السلام كردند و اكثر آنها كه در غدير خم با اميرالمؤ منينعليه‌السلام بيعت كرده بودند تابع دنيا شده بيعت را شكستند و مؤ من و منافق از هم

____________________

1- سوره عنكبوت ١-٤.

2- مجمع البيان ٤/٢٧١.

۵۲۲

جدا شدند.

چنانكه شيخ مفيد در ارشاد روايت كرده است كه: چون منافقان صحابه با ابوبكر بيعت كردند مردى آمد به خدمت حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام و آن حضرت بيلى در دست داشتند و قبر مطهر حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را درست مى كردند و گفت: همه با ابوبكر بيعت كردند، و انصار چون اختلاف در ميان ايشان بهم رسيد مخذول شدند جماعت طلقا كه منافق بودند و به زور ايمان آورده بودند فرصت را غنيمت شمردند و زود با ابوبكر بيعت كردند كه مبادا خلافت به شما برسد؛ چون اين سخن را تمام كرد حضرت سر بيل را بر زمين گذاشت و اين آيات را خواند تا( سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ) .(1)

و ابن ماهيار از حضرت امام حسينعليه‌السلام روايت كرده است كه: چون آيه كريمه( الم ﴿١﴾ أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا ) نازل شد حضرت اميرعليه‌السلام سؤ ال نمود كه: يا رسول الله! اين فتنه كه خدا فرموده كدام است؟ حضرت فرمود كه: يا على! توئى كه مردم را به امامت تو خدا ابتلا و امتحان كرده و در قيامت در اين باب خصمى خواهى كرد با آنها كه غصب خلافت تو كنند و به امامت تو قائل نشوند، پس مهيا گردان حجت خود را براى خصومت.(2)

و ايضا به سند معتبر از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه:

حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شبى در مسجد ماندند، چون نزديك صبح شد حضرت اميرعليه‌السلام داخل مسجد شدند، پس حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را ندا فرمودند كه: يا على! گفت: لبيك، فرمود: بيا بسوى من؛ حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: چون نزديك شدم فرمود:

يا على! تمام اين شب را كه ديدى در اينجا بسر آوردم و هزار حاجت از براى خود از خود سوال كردم و همه را بر آورد، و مثل آنها را از براى تو نيز سوال كردم و باز همه را عطا كرد، و سوال كردم از براى تو كه همه امت را مجتمع گرداند بر امامت تو كه همه اقرار كنند به خلافت تو و تو را متابعت كنند، قبول نكرد و اين آيات را فرستاد( الم ﴿١﴾ أَحَسِبَ النَّاسُ ) تا آخر آيات.(3)

____________________

1- ارشاد شيخ مفيد ١/١٨٩.

2- تاويل الآيات الظاهرة ١/٤٢٧-٤٢٨.

3- تاويل الآيات الظاهرة ١/٤٢٨.

۵۲۳

و ايضا از سدى روايت كرده است كه:( الَّذِينَ صَدَقُوا ) علىعليه‌السلام و اصحاب اوست،( وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ) دشمنان اويند كه در دعوى ايمان دروغگو بودند.(1)

دوم:( وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ) (2) يعنى: و بگو - يا محمد - كه: حق از پروردگار شماست پس هر كه خواهد ايمان بياورد و كسى كه خواهد كافر شود، بدرستى كه ما آماده كرده ايم براى ظالمان آتشى را كه احاط كرده به ايشان سراپرده هاى آن آتش.

كلينى و على بن ابراهيم و عياشى روايت كرده اند به سندهاى معتبر از حضرت باقر و صادقعليه‌السلام كه: مراد به حق، ولايت علىعليه‌السلام است؛ و مراد به ظالمان، ستمكاران بر آل محمدعليه‌السلام اند، و آيه چنين نازل شده: انا اعتدنا للظالمين آل محمد حقهم نارا يعنى: مهيا كرده ايم بر سمتكاران كه غصب حق آل محمد كرده اند جهنم را.(3)

و ابن ماهيار از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه آيه چنين نازل شده: قل الحق من ربكم فى ولاية على تا آنجا كه انا اعتدنا لظالمى آل محمد حقهم نارا و معنى همان است كه گذشت.(4)

سوم:( أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ﴿٣٩﴾ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ) (5) يعنى: رخصت داده شد براى آنها كه با ايشان قتال مى كنند كافران كه ايشان نيز با آنها قتال كنند به سبب آنكه ستم كردند كفار بر ايشان و بدرستى كه خدا بر يارى ايشان البته قادر است، آنها كه بيرون كرده شوند از ديار و خانه هاى خود به ناحق و تقصيرى نداشتند بغير آنكه گفتند: پروردگار ماست. على بن ابراهيم گفته است كه: اين آيات در شان اميرالمؤ منينعليه‌السلام و جعفر

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ١/٤٢٩.

2- سوره كهف: ٢٩.

3- كافى ١/٤٢٥. تفسير قمى ٢/٣٥.

4- تاويل الآيات الظاهرة ١/٢٩٢.

5- سوره حج: ٣٩ و ٤٠.

۵۲۴

طيار و حمزه نازل شده، و بعد از آن در حق حضرت امام حسينعليه‌السلام جارى شد،( و أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ ) در شان حضرت امام حسينعليه‌السلام نازل شد كه يزيد پليد طلب آن حضرت فرستاد كه او را بگيرند و به شام ببرند، پس از ترس ايشان از مدينه تشريف برود به جانب كوفه و در كربلا شهيد شد.(1)

و به سند كالصحيح از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه فرمود: سنيان مى گويند اين آيه اول در شان حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است در وقتى كه كافران قريش حضرت را از مكه بيرون كردند، و چنان نيست كه ايشان مى گويند بلكه مراد حضرت صاحب الامرعليه‌السلام است در وقتى كه خروج كند از براى طلب خون حضرت امام حسينعليه‌السلام و خواهد گفت: مائيم اولياى آن حضرت و طلب خون او مى كنيم.(2)

و ابن شهر آشوب روایت کرده است از حضرت باقرعليه‌السلام که:( الَّذِینَ أُخْرِجُوا ) در شأن ما نازل شده.(3)

و ابن شهر آشوب روايت كرده است كه: اين آيات در شان ماست و بس.(4)

و به سند ديگر از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: اين آيات در شان حسن و حسينعليه‌السلام نازل شده است.(5)

و ايضا از آن حضرت روايت كرده است كه: در شان حضرت قائمعليه‌السلام و اصحاب او نازل شده است.(6)

و در چ از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: در شان مهاجرين نازل

____________________

1- تفسير قمى ٢/٨٤.

2- تفسير قمى ٢/٨٤-٨٥.

3- تاويل الآيات الظاهرة ٣٤٠و ١/٣٣٨.

4- تاويل الآيات الظاهرة ١/٣٣٨.

5- تاويل الآيات الظاهرة ١/٣٣٩.

۵۲۵

شده و جارى شده در جميع آل محمدعليه‌السلام كه ايشان را از ديار خود بدر كردند و پيوسته از ايشان در خوف و تقيه بودند.(1)

چهارم:( وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَـٰذِهِ الْقَرْ‌يَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَ‌غَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَّغْفِرْ‌ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨﴾ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ‌ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِ‌جْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ) (2) يعنى: يادآور هنگامى را كه گفتيم: داخل شويد اين شهر را، يعنى بين المقدس را يا اريحا را، پس بخوريد از نعمتهاى آن قريه هر چه خواهيد به فراوانى و داخل شويد درگاه آن شهر را سجده كنندگان و با خضوع و بگوئيد: بيامرز ما را، تا بيامرزيم از براى شما گناهان شما را، و بتحقيق كه زياد كنيم ثواب كردار نيكوكاران را، پس بدل كردند آنان كه ستم نمودند بر خود گفتارى را غير آنچه گفته شده بود به ايشان، پس فرستاديم بر آن گروهى كه ستم كردند عذابى از آسمان به سبب نافرمانبردارى ايشان؛ مشهور ميان مفسران آن است كه اين آيه در شان بنى اسرائيل است و اكثر ايشان در وقت داخل شدن آمرزش نكردند و بعضى از نعمتهاى دنيا را طلبيدند، پس طاعونى بر ايشان نازل شده كه در يك ساعت بيست و چهار هزار كس مردند.(3)

و در احاديث اهل بيتعليه‌السلام به روايت كلينى و ديگران وارد شده است كه: اين آيات در شان اهل بيتعليه‌السلام است و آيه چنين است، فبذل ظلموا آل محمد حقهم قولا غير الذى قيل لهم فانزلنا على الذين ظلموا آل محمد حقهم رجزا من السماء يعنى: بدل كردند آنها كه ستم نمودند بر آل محمد و حق ايشان را غصب كردند گفتارى بغير آنچه به ايشان گفته بودند پس فرستاديم بر آنها كه ظلم بر ايشان كردند و حق ايشان را بردند از آسمان، عذابى.(4)

____________________

1 ، مجمع البيان ٤ / ٨٧.

2 ، سوره بقره ، ٥٨ و ٥٩.

3 تفسير بيضاوى ١/١٠٥. تفسير كشاف ١/١٤٣.

4 كافى ١/٤٢٣. تفسير قمى ١/٤٨. تفسير عياشى ١/٤٥.

۵۲۶

مولف گويد كه: توجيه اين تاويل به دو نحو ممكن است:

اول آنكه: خداوند رحيم قصص امم سابقه را در قرآن مجيد براى تنبيه و تهديد و بشارت اين امت فرستاده، و احاديث بسيار وارد شده است كه هيچ امرى در بنى اسرائيل نبوده مگر آنكه نظيرش در اين امت هست.(1)

و ايضا اخبار بسيار وارد شده است كه: مثل اهل بيت من در اين امت مثل باب حطه است در بنى اسرائيل(2) يعنى همچنان كه آنها مامور شدند كه داخل باب شوند و سجود و خضوع نمايند، هر كه كرد نجات يافت و هر كه نكرد عذاب بر او نازل شد، همچنين ولايت اهل بيت من در اين امت چنين است، هر كه اختيار كند ولايت ايشان را و انقياد و تعظيم ايشان بكند نجات مى يابد و هر كه نكند عذاب بر او نازل مى گردد؛ و عذاب آن امت، هلاك ظاهرى بوده و در اين امت هلاك به ضلالت و جهالت و حرمان از سعادت است يا آنچه از قتل و تهمت و اختلاف ميان امت و انواع بلاها كه به سبب مخالفت اهل بيتعليه‌السلام به آنها مبتلا گرديده اند.

دوم آنكه: بنى اسرائيل نيز ممكن است كه مكلف به ولايت اهل بيتعليه‌السلام گرديده باشند، چنانكه در تفسير امام حسن عسكرىعليه‌السلام منقول است در تفسير اين آيه كه: حق تعالى بيعت ولايت محمد و على و ساير اهل بيتعليه‌السلام را از بنى اسرائيل گرفت و بعد از آنكه از صحراى تيه نجات يافتند خدا امر كرد ايشان را كه داخل دروازه اريحا كه از بلاد شام بوده بشوند، چون به دروازه شهر رسيدند كه مثال محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علىعليه‌السلام بر بالاى دروازه منصوب است و دروازه نهايت وسعت و رفعت بود پس حق تعالى امر كرد ايشان را كه: چون داخل دروازه مى شويد خم شويد براى تعظيم آن دو بزرگوار و بيعت ايشان را كه از شام گرفته ام بر خود تازه كنيد و بگوئيد: خداوندا! سجده و تواضعى كرديم مثال محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علىعليه‌السلام را و ولايت ايشان را كه تجديد كرديم براى آن است كه پست كنى

____________________

1 كتاب سليم بن قيس ٥٠؛ تفسير عياشى ١/٣٠٣.

2 كتاب سليم بن قيس ١١؛ فرائدالمسطين ٢/٢٤٢. ينابيع المؤ دة ١/٩٣.

۵۲۷

گناهان گذشته ما را و محو كنى سيئات ما را، تا گناهان گذشته شما را بيامرزم و هر كه گناهى نداشته باشد و بر ولايت ايشان ثابت باشد ثوابش را زياده مى گردانيم، پس اكثر ايشان اطاعت نكردند و گفتند: ما ريشخند مى كنند و در درگاه به اين رفعت چرا خم شويم و آن جمعى را كه نديده ايم چرا تعظيم نمائيم؟ پس پشت خود را بسوى دروازه كرده و به آن نحو داخل شدند و به جاى حطه حنطه حمراء گفتند: يعنى گندم سرخ پاك كرده براى ما بهتر است از آنچه ما را به آن تكليف مى كنند، پس حق تعالى عذابى كه از آسمان مقدر شده بود بر ايشان فرستاده و در كمتر از يك روز صد و بيست هزار نفر ايشان به طاعون مردند و آنها جمعى بودند كه خدا مى دانست كه ايمان نخواهند آورد و از نسل ايشان مؤ منى بهم نخواهد رسيد.(1) تمام شد حديث، و بنابراين در آيه هيچ تكلفى در كار نيست.

پنجم:( وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ) (2) يعنى: يادآور آن وقتى را كه گفتيم مر ملائكه را كه: سجده كنيد از براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان ابا كرد و تكبر نمود و بود از جمله كافران.

كلينى به سند معتبر از حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام روايت كرده است كه: چون حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در خواب ديد كه ابوبكر و عمر و بنى اميه بر منبرش بالا مى روند بسيار بر او دشوار آمد كه بعد از او غصب كنند حق وصى او را، پس حق تعالى از براى تسلى آن حضرت فرستاد و وحى كرد بسوى او كه: يا محمد! من امر كردم و اطاعت من نكردند پس جزع مكن تو هر گاه اطاعت تو نكنند در حق وصى تو.(3)

____________________

1- تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام ٢٥٩-٢٦١.

2- سوره بقره: ٣٤.

3- كافى ١/٤٢٦.

۵۲۸

ششم:( إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّـهُ لِيَغْفِرَ‌ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِ‌يقًا ﴿١٦٨﴾ إِلَّا طَرِ‌يقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرً‌ا ﴿١٦٩﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّ‌سُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّ‌بِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرً‌ا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُ‌وا فَإِنَّ لِلَّـهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَكَانَ اللَّـهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ) (1) يعنى: بدرستى كه آنان كه كافر شدند و ستم كردند نخواهد بود آنكه خدا بيامرزد ايشان را و نه آنكه برساند ايشان را به راهى مگر راه جهنم، جاويد خواهند بود در جهنم هميشه، و هست اين بر خدا آسان، اى گروه آدميان! بتحقيق كه آمده است شما را رسولى به راستى از پروردگار شما پس بگرويد كه بهتر است از براى شما، و اگر كافر شويد پس بدرستى كه از خداست هر چه در آسمانها و زمين است، و هست خدا دانا و حكيم.

كلينى از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: آيه چنين نازل شده: ان الذين ظلموا آل محمد حقهم يعنى: بدرستى كه آنها كه ستم كردند بر آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و حق ايشان را گرفته اند، تا آخر آيه، و آيه ديگر چنين است: يا ايها الناس قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم فى ولاية على فآمنوا خيرا لكم وان تكفروا بولاية على.... يعنى: آمده است پيغمبر بسوى شما به راستى از جانب پروردگار شما در ولايت على، پس بگرويد و ايمان بياوريد به ولايت على كه بهتر است از براى شما، و اگر كافر شويد به ولايت على خدا بى نياز است از شما، آنچه در آسمانها و زمين است همه از اوست.(2)

هفتم:( وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا ) (3) يعنى: فرو مى فرستيم از قرآن آنچه روشنائى و رحمتى است از براى مؤ منان و نمى افزايد ستمكاران را مگر زيانكارى.

ابن ماهيار به چندين سند از حضرت باقر و صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: مراد از ظالمان آنهايند كه ستم بر آل محمدعليه‌السلام كردند، و آيه چنين نازل شده است: ولا يزيد ظالمى آل محمد حقهم الا خسارا(4)

هشتم:( وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ) (5) يعنى: ستم نكردند بر ما

____________________

1- سوره نساء ١٦٨-١٧٠.

2- كافى ١/٤٢٤.

3- سوره اسراء: ٨٢.

4- تاويل الآيات الظاهرة ١/٢٩٠.

5- سوره بقره: ٥٧؛ سوره اعراف: ١٦٠.

۵۲۹

وليكن بودند كه بر نفسهاى خود ستم مى كردند.

كلينى و ديگران از حضرت باقر و كاظمعليه‌السلام روايت كرده اند كه: حق تعالى عزيزتر و منيعتر است از آنكه كسى تو هم كند كه بر او ظلم كرده است بلكه خدا ما را به خود مخلوط گردانيده و ظلم ما را ظلم خود شمرده، يعنى بر امامها و حجتهاى من ستم نكردند در آن آزارها كه به آنها رسانيده اند و ليكن بر خود ستم نموده اند كه خود را مستحق عذاب ابدى گردانيده اند.(1)

نهم:( احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ ) .(2)

على بن ابراهيم گفته است: يعنى جمع كنيد آنان را كه ستم كردند بر آل محمدعليه‌السلام و اشباه و اعوان ايشان را.(3)

دهم:( وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ) (4) يعنى: آنچه داده است شما را پيغمبر يعنى امر به آن كرده، پس بگيريد آن را، و آنچه منع كند شما را از آن پس ترك كنيد، و بپرهيزيد از عذاب خدا بدرستى كه خدا شديد است عقوبت او.

ابن ماهيار از حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام روايت كرده است كه: يعنى بپرهيزيد از خدا و از ظلم آل محمدعليه‌السلام ، بدرستى كه خدا سخت است عقاب او از براى كسى كه بر ايشان ستم كند.(5)

يازدهم:( وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا ) (6) .

ابن ماهيار از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه: يعنى نااميد است از رحمت

____________________

1- كافى ٤٣٥. مناقب ابن شهر آشوب ٤/٣٠٨.

2- سوره صافات: ٢٢.

3- تفسير قمى ٢/٢٢٢.

4- سوره حشر: ٧.

5- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٦٧٨.

6- سوره طه: ١١١.

۵۳۰

خدا كسى كه متحمل شود ستمى را بر آل محمدعليه‌السلام .(1)

دوازدهم:( وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَٰئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ ) (2) يعنى: البته براى كسى كه انتقام بكشد بعد از ستمى كه بر او واقع شده باشد، پس بر ايشان نيست راهى به عتاب و عذاب.

ابن ماهيار از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: اين آيه در شان حضرت قائمعليه‌السلام است كه چون ظاهر شود انتقام خواهد كشيد از بنى اميه و از آنها كه تكذيب ائمهعليه‌السلام كردند و از آنها كه عداوت آنها را داشتند.(3)

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ١/٣١٨.

2- سوره شورى: ٤١.

3- تاويل الآيات الظاهرة 2/549-550.

۵۳۱
۵۳۲

فهرست مصادر تحقیق‌

1- قرآن کریم.

2- اثبات الهداة

حرّ عاملی، المطبعة العلمیة، قم.

3- الاحتجاج

احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی، انتشارات اسوه، 1413 ه ق.

4- احقاق الحق

قاضی نور اللّه مرعشی شوشتری، کتابفروشی اسلامیه، تهران.

5- الاختصاص

شیخ مفید، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، چاپ چهارم.

6- الارشاد

شیخ مفید، مؤسسة آل البیتعليهم‌السلام ، قم، چاپ اول، 1413 ه ق.

7- ارشاد القلوب

دیلمی، منشورات الشریف الرضی، قم، 1412 ه ق.

8- اسباب النزول

علی بن احمد واحدی نیسابوری، دار الکتاب العربی، بیروت.

9- الاستیعاب

یوسف بن عبد اللّه بن محمد بن عبد البر، دار الجیل، بیروت، چاپ اول، 1412 ه ق.

10- اسد الغابة

عز الدین علی بن محمد بن اثیر جزری، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1415 ه ق.

۵۳۳

11- اعتقادات شیخ صدوق

انتشارات محلاتی، قم، 1412 ه ق.

12- أعلام الدین فی صفات المؤمنین

دیلمی، مؤسسة آل البیتعليهم‌السلام ، چاپ دوم، 1414 ه ق.

13- اعلام الوری باعلام الهدی

فضل بن حسن طبرسی، دار الکتب الاسلامیة، چاپ سوم.

14- اقبال الاعمال

علی بن موسی ابن طاووس، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، چاپ اول، 1414 ه ق.

15- الأمالی

شیخ طوسی، مؤسسة البعثة، قم، چاپ اول، 1414 ه ق.

16- الأمالی

شیخ مفید، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، چاپ دوم، 1412 ه. ق.

17- أمالی الصدوق

شیخ صدوق، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ پنجم، 1400 ه ق.

18- بحار الانوار

علّامه محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت.

19- البرهان فی تفسیر القرآن

سید هاشم بحرانی، دار التفسیر، قم، چاپ اول.

20- بشارة المصطفی لشیعة المرتضی

محمد بن ابی قاسم محمد بن علی طبری، المکتبة الحیدریة، نجف اشرف، چاپ دوم.

21- بصائر الدرجات

محمد بن الحسن بن فرّوخ صفّار قمی، مکتبة آیة اللّه العظمی المرعشی النجفی، قم، 1404 ه ق.

22- تأویل الآیات الظاهرة

علی حسینی استرآبادی نجفی، مدرسة الامام المهدیعليه‌السلام ، قم، چاپ اول، 1407 ه ق.

۵۳۴

23- تاریخ بغداد

احمد بن علی خطیب بغدادی، دار الکتب العلمیة، بیروت.

24- تاریخ الخلفاء

جلال الدین سیوطی، منشورات الشریف الرضی، قم، 1411 ه ق.

25- التبیان فی تفسیر القرآن

شیخ طوسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت.

26- تحف العقول

حسین بن شعبه حرانی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم.

27- تذکرة الخواص

سبط ابن الجوزی، مکتبة نینوی الحدیثة، تهران.

28- ترجمة الامام علی و الامام الحسین علیهما السّلام من تاریخ دمشق

علی بن حسن بن هبة اللّه شافعی (ابن عساکر)، مؤسسة المحمودی، بیروت، 1398 ه ق.

29- تفسیر ابن کثیر

اسماعیل بن عمر بن کثیر دمشقی، دار القلم، بیروت، چاپ دوم.

30- تفسیر بغوی

حسین بن مسعود فراء بغوی شافعی، دار المعرفة، بیروت، 1415 ه ق.

31- تفسیر بیضاوی

عبد اللّه بن عمر شیرازی بیضاوی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1410 ه ق.

32- تفسیر جلالین

جلال الدین محلّی و جلال الدین سیوطی، دار المعرفة، بیروت.

33- تفسیر حبری

حسین بن حکم بن مسلم حبری، مؤسسة آل البیتعليهم‌السلام ، بیروت، 1408 ه ق.

34- تفسیر الدر المنثور

سیوطی، مکتبة آیة اللّه العظمی المرعشی النجفی، قم.

۵۳۵

35- تفسیر روح المعانی

سید محمود آلوسی بغدادی، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415 ه ق.

36- تفسیر طبری

محمد بن جریر طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول.

37- تفسیر عیاشی

محمد بن مسعود بن عیاش، انتشارات علمیه اسلامیه، تهران.

38- تفسیر فرات کوفی

فرات بن ابراهیم کوفی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410 ه ق.

39- تفسیر قرطبی (الجامع لأحکام القرآن)

محمد بن احمد انصاری قرطبی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1405 ه ق.

40- تفسیر قمی

علی بن ابراهیم قمی، دار الکتاب، قم.

41- تفسیر کبیر

محمد بن عمر فخر رازی، المطبعة البهیة المصریة، قاهره.

42- تفسیر کشّاف

جاد اللّه محمود بن عمر زمخشری، منشورات البلاغة، قم.

43- تفسیر منسوب به امام حسن عسکریعليه‌السلام

مدرسة الامام المهدیعليه‌السلام ، قم، چاپ اول.

44- التوحید

شیخ صدوق، مؤسسة النشر الاسلامی، قم.

45- تهذیب

الاحکام شیخ طوسی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم.

46- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال

شیخ صدوق، مکتبة الصدوق تهران و کتابفروشی کتبی نجفی قم.

۵۳۶

47- جامع الاصول

مبارک بن محمد بن اثیر جزری، دار احیاء التراث العربی، بیروت.

48- الجواهر

الحسان عبد الرحمن ثعالبی، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1416 ه ق.

49- حلیة الأولیاء

ابو نعیم اصفهانی، دار الکتب العلمیة، بیروت.

50- الخرائج و الجرائح

قطب الدین راوندی، مؤسسة الامام المهدیعليه‌السلام ، چاپ اول.

51- الخصال

شیخ صدوق، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، چاپ چهارم.

52- دیوان امام علیعليه‌السلام

محمد بن الحسین بیهقی نیشابوری، انتشارات اسوه، قم، 1373 ه ش.

53- الدعوات

قطب الدین راوندی، مدرسة الامام المهدیعليه‌السلام ، قم، چاپ اول، 1407 ه ق.

54- رجال

شیخ طوسی مؤسسة النشر الاسلامی، قم، چاپ اول، 1415 ه ق.

55- رجال کشی

(اختیار معرفة الرجال) شیخ طوسی، مؤسسة آل البیتعليهم‌السلام ، قم، 1404 ه ق.

56- رجال النجاشی

احمد بن علی نجاشی، دار الاضواء، بیروت، چاپ اول.

57- روضة الواعظین

شیخ محمد بن فتال نیسابوری، منشورات الرضی، قم.

58- الزهد

حسین بن سعید کوفی اهوازی، ناشر: سید ابو الفضل حسینیان، چاپ دوم.

۵۳۷

59- سعد السعود

محمد بن طاووس، منشورات الرضی، قم، 1363 ه ش.

60- سنن الترمذی

محمد بن عیسی بن سوره، دار الفکر، تحقیق کمال یوسف الحوت.

61- شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار

النعمان بن محمد التمیمی المغربی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم.

62- شرح المقاصد

سعد الدین تفتازانی، منشورات الشریف الرضی، قم.

63- شرح نهج البلاغة

ابن ابی الحدید معتزلی، مکتبة آیة اللّه العظمی المرعشی النجفی، قم، 1404 ه ق.

64- شواهد التنزیل

عبید اللّه بن عبد اللّه بن احمد (حاکم حسکانی)، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة- وزارت ارشاد، 1411 ه ق.

65- صحیح البخاری

محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، دار الفکر، بیروت، 1401 ه ق.

66- صحیح مسلم

مسلم بن حجّاج قشیری نیسابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت.

67- صحیفة الامام الرضاعليه‌السلام

مدرسة الامام المهدیعليه‌السلام ، قم، 1408 ه ق.

68- صحیفه سجادیه

حضرت امام سجادعليه‌السلام ، انتشارات اسوه، قم، چاپ اول، 1408 ه ق.

69- صفة الصفوة

جمال الدین ابو الفرج الجزری، دار المعرفة، بیروت، چاپ اول، 1415 ه ق.

70- الصواعق المحرقة

احمد بن حجر هیتمی مکی، دار الکتب العلمیة، بیروت.

۵۳۸

71- الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف

علی بن موسی ابن طاووس، چاپ خیام، قم، 1400 ه ق.

72- علل الشرایع

شیخ صدوق، انتشارات داوری، قم.

73- العمدة

یحیی بن الحسن اسدی حلّی (ابن بطریق)، مؤسسة النشر الاسلامی، قم.

74- عوالی اللئالی

ابن ابی جمهور احسائی، چاپخانه سید الشهداء، قم.

75- عیون اخبار الرضا

شیخ صدوق، ناشر رضا مشهدی، چاپ دوم.

76- عیون المعجزات

حسین بن عبد الوهاب، منشورات الشریف الرضی، قم، چاپ اول، 1414 ه ق.

77- غیبت نعمانی

محمد بن ابراهیم نعمانی، دار الکتب الاسلامیة، تهران.

78- الغدیر

علامه عبد الحسین امینی نجفی، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1387 ه ق.

79- فرائد السمطین

جوینی خراسانی، مؤسسة المحمودی، بیروت، 1398 ه ق.

80- فرهنگ فارسی عمید (سه جلدی)

حسن عمید، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، 1363 ه ش.

81- الفتوح

ابن اعثم کوفی، دار الاضواء، بیروت، چاپ اول، 1411 ه ق.

82- فردوس الاخبار

شیرویه دیلمی، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407 ه ق.

۵۳۹

83- الفصول المهمة

علی بن محمد ابن الصباغ، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ اول.

84- الفضائل

شاذان بن جبرئیل، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1408 ه ق.

85- فضائل الخمسة من الصحاح الستة

سید مرتضی فیروزآبادی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت.

86- فضائل شیعه

شیخ صدوق، انتشارات اعلمی، تهران.

87- القاموس المحیط

محمد بن یعقوب فیروزآبادی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1412 ه ق.

88- قرب الاسناد

عبد اللّه بن جعفر حمیری، مؤسسة آل البیتعليهم‌السلام ، قم، چاپ اول، 1413 ه ق.

89- الکافی

شیخ کلینی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ پنجم.

90- کامل الزیارات

محمد بن قولویه، المطبعة المرتضویة، نجف اشرف.

91- کتاب سلیم بن قیس الهلالی

بنیاد بعثت، تهران.

92- کتاب الغیبة

شیخ طوسی، مؤسسة المعارف الاسلامیة، قم، چاپ اول.

93- کشف الغمة فی معرفة الائمة

علی بن عیسی بن ابی الفتح اربلی، دار الاضواء، بیروت.

94- کشف المراد

خواجه نصیر الدین طوسی، انتشارات شکوری، قم، چاپ چهارم، 1373 ه ق.

۵۴۰