اغترار در عبادت
يكى از ترفندهاى ابليس، اغترار به عبادت است، به اين معنا كه اگر روزى اتفاق افتد بنده اى از سَر اخلاص نمازى با حضور قلب به جاى آورد و عبادتى همراه با خضوع و خشوع انجام دهد، شيطان در ذهن او رسوخ مى كند و مى گويد: خداوند از كجا بنده اى مثل تو پيدا كند كه با اين حضور قلب عبادت مى كند و ...؛ انسان نيز كم كم اين القائات را باور مى كند و كم كم زمينه هاى انحراف در او ايجاد مى شود.
روزى ابليس نزد حضرت موسىعليهالسلام
آمد در حالى كه يك برنس
بر تن داشت. به موسى سلام كرد، او نيز فرمود: كيستى؟ گفت ابليس هستم و كلاهش را برداشت (يا لباس هايش را درآورد) موسىعليهالسلام
پرسيد براى چه آمده اى؟ گفت آمده ام تا به شما سلام كنم. حضرت موسى پرسيد اين لباس ها چيست كه بر تن دارى؟ گفت اين لباس ابزار كار من است كه از رنگ هاى مختلف تشكيل شده است و هر كسى را با يكى از آن رنگ ها مى فريبم
يكى از رنگ هاى ابليس همين مسئله اغترار است.
در روايات
آمده كه دو نفر، يكى صالح و ديگرى فاسق
و فاجر، با همديگر وارد مسجد شدند؛ اما هنگام بيرون آمدن، فرد فاسق، عابد بيرون آمد و عابد فاسق. چرا اين اتفاق افتاد؟
عابد در مسجد گناهى مرتكب نشد، به كسى هم ظلم نكرد، بلكه عبادت كرد، نماز خواند، دعا كرد، اما هنگام بيرون آمدن «مُدلٌّ بعبادته» با عبادت خويش فخر فروشى كرد؛ اين هم چيزى است كه استفاده از اعضا و جوارح نمى خواهد، زبان و چشم و گوش و دست و پا هم نمى خواهد؛ اما خداوند «يعلم السر و أخفى
؛ او نهان و نهان تر را مى داند». به همين خاطر عابد، فاسق بيرون آمد.
ولى فاسق به مسجد رفت و اين عابد را ديد كه با اين حال خضوع و خشوع عبادت مى كند و در حال استغفار است، با خود فكر كرد اين شخص عابد است ولى اين گونه مشغول عبادت و استغفار است، پس واى به حال من، پشيمان شد و توبه كرد. در روايت نيامده كه اين فاسق در مسجد عبادتى كرده باشد، فقط توبه كرد و به خاطر توبه اش، عابد بيرون آمد.
آرى، نبايد به عبادت مغرور شد. حق خداوند به قدرى زياد است كه اگر به هر مقدار عقل انسان برسد و علم داشته باشد و قدرتش يارى كند، عبادت كند و شكر خدا را به جا آورد، باز حق خدا را ادا نكرده است.
اگر يك ميلياردر با يك فقير دوست باشد. از قضا اين ميلياردر به ميهمانى آن فقير برود، شخص فقير نيز با زحمت فراوان مقدارى نان مانده و پنير خشكيده يا ماست و پياز فراهم كرده و در مقابل اين فرد پول دار بگذارد، با اين كه براى اينها خيلى زحمت كشيده باز از پول دار معذرت خواهى مى كند كه نتوانسته غذايى كه در شأن او باشد تهيه نمايد. شخص فقير با آن كه مى داند مقصر نيست، اما معذرت خواهى مى كند و از قصور و ناتوانى خويش عذر مى خواهد، چرا كه عقل دارد و مى فهمد اين غذا لايق اين شخص نيست.
عبادت هم همين طور است، انسان بايد بداند كه عبادت هايش، گرچه از هر جهت كامل باشد، اما لياقت درگاه ربوبى را ندارد. خداوند عبادت انبياء و صالحان و عابدان فراوانى ديده و محتاج عبادت آنان نيست.
اما متأسفانه شيطان نمى گذارد افراد متوجه شوند، با شنيدن يك موعظه به ياد خدا مى افتند؛ اما مدتى بعد دوباره از راه راست خارج مى شوند.
رنگ ها و بُرنس ابليس فقط به گناهان ظاهرى اختصاص ندارد، بلكه نيرنگ هاى او در مورد گناهان باطنى كاربرد بيشترى دارد و براى فاسد كردن باطن انسان ها تلاش بيشترى مى نمايد.
امام صادقعليهالسلام
به زُراره فرمود: بيشتر زحمت هاى ابليس براى امثال شماست. يعنى ابليس بيشتر از همه روى افراد صالح سرمايه گذارى مى كند.
كسى كه مقدارى درس خوانده و ذهن خوبى هم دارد نبايد به خود مغرور شود؛ چرا كه اين ذهن خوب را خود ايجاد نكرده است بلكه خداوند متعال اين ذهن خوب را به رايگان در اختيارش قرار داده است. با اين ذهنى كه خدا به او داده و عقلى كه خدا به او بخشيده، زحمت كشيده و باسواد شده تا جايى كه مردم به او احتياج پيدا كرده اند. شب كه مطالعاتش تمام شده با يك حالت غرور آميز به رختخواب مى رود؛ اين غرور شيطانى است. ابتدا صراحتاً به انسان نمى گويد، بلكه آهسته آهسته، الفاظش را القاء مى كند. مرتب به انسان تلقين مى كند و كم كم به او غرور دست مى دهد. انسان بايد بداند كه قدرت اداى حق خدا را ندارد و اعمالش لياقت درگاه او را ندارد؛ در عين حال نيز بايد سعى كند معصيتى مرتكب نگردد، اگر يك بار گناه كرد، نگذارد دو بار شود، اگر چهل بار معصيت انجام داد، نگذارد پنجاه بار شود و همين طور اگر هزار بار شده نگذارد بيشتر شود.
عده اى از فقها فتوا داده اند كه بعد از تكبيرة الاحرام و قبل از «بسم الله الرحمن الرحيم» سوره حمد، استعاذه
واجب است، حال اگر واجب هم نباشد، مستحب است و اهميت فراوانى دارد، بايد در نمازها با تمام وجود اين جمله را گفت تا از شر شيطان در امان بود.
خداوند مى توانست شيطان را خلق نكند(
لَّوْ يَشَآءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا
)
؛ اگر خدا مى خواست قطعاً تمام مردم را به راه مى آورد» امّا شيطان راخلق كرد تا بندگانش را امتحان كند، تا معلوم شود بندگانش تا چه اندازه پاى بند دستورات الهى هستند؟
خداوند عقل داده، شهوت داده، شيطان را هم خلق كرده، تا معلوم شود انسان ها چه كاره هستند؟
در بازار، سرمايه دارها درتجارت بر همديگر سبقت مى گيرند، بازار جاى سبقت است، كسى كه نخواهد مسابقه دهد نبايد به بازار برود. بايد در خانه بنشيند و دست به خطر نزند، ولى بازارى، هَمّ و غَمَّش اين است كه پولش را ده برابر كند.
انسان خداشناس نيّتش خير است، در نتيجه پول درآوردن او هم ثواب دارد؛ اما كسى كه به فكر خدا نيست كسب و كارش ثوابى ندارد. مدرسه، مسجد، حسينيه جاى مسابقه براى كسب رضاى خداوند و اكتساب فضل و نعمت هاى الهى است، و از انسان ها كسى جلو مى افتد كه با شيطان مبارزه كند و برحسب توانايى هاى خويش، تلاش نمايد.
درست است كه انسان ها قدرت عبادت ندارند؛ اما خداوند از آن طرف امتيازات ويژه اى براى آنها در نظر گرفته است، به عنوان مثال خداوند ماه مبارك رمضان را براى مسلمانان قرار داده است كه با اين امتياز راه بهشت رفتن آنها را هموار سازد. «أنفاسكم فيه تسبيح
؛ نفس هاى شما در اين ماه تسبيح است». در هر دقيقه انسان چندين دم و بازدم دارد. در ماه مبارك رمضان به ازاى هر نفس ثواب يك «سبحان الله» براى روزه دار ثبت مى شود، «نومكم فيه عبادة
؛ خواب بندگان روزه دار در اين ماه عبادت است». در همين ماه خداوند شيطان را حبس
مى كند، اينها همه امتيازات و الطاف بى كران الهى است كه بدون حساب و كتاب به بندگانش عطا مى كند و اين خلق خداست كه بايد از اين لطف هاى بى كران استفاده نمايد. در روايت است كه، هيچ عبادتى را كوچك نشماريد، زيرا ممكن است عبادتى نزد شما كوچك به حساب آيد؛ اما نزد خداوند بسيار با اهميت باشد و از آن عبادت خشنود گردد. استغفار قبل از درس، خواندن سوره هاى كوچك قرآن قبل از خواب، عبادت هايى است كه نبايد آنها را كوچك شمرد.
از طرف ديگر هيچ معصيتى را نبايد كوچك شمرد. بايد خود را در مقابل شيطان حفظ كرد و از ورود او به خانه دل جلوگيرى نمود. اگر انسان ها درِ خانه دل را باز گذارند شيطان به راحتى وارد خواهد شد.