مقام پدر و مادر در اسلام

مقام پدر و مادر در اسلام0%

مقام پدر و مادر در اسلام نویسنده:
گروه: خانواده و کودک

مقام پدر و مادر در اسلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: زين العابدين احمدى، حسنعلى احمدى
گروه: مشاهدات: 17343
دانلود: 3189

توضیحات:

مقام پدر و مادر در اسلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 146 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17343 / دانلود: 3189
اندازه اندازه اندازه
مقام پدر و مادر در اسلام

مقام پدر و مادر در اسلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

پيروان از شيطان

از جمله عواملى که سبب ورود به جهنّم و دورى از رحمت الهى مى گردد، تسليم شيطان شدن و زمام امور را به دست او سپردن است:

قالَ اخْرُجَ مِنْها مَذْؤُما مَدْحُورا لَّمَنْ تَبِعک مِنْهُمْ لاََمْلاَءَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکمْ اَجْمَعينَ .(١٦٩)

هنگامى که شيطان از درگاه خدا رانده شد، خداوند به او خطاب کرد که از آن مقام با ننگ و خوارى بيرون رود و سوگند ياد مى نمود که هر کس از انسانها از تو پيروى کند، جهنّم را از تمام آنها پُر مى سازيم.

از اين آيه استفاده مى شود که پيروان شيطان، با شيطان در جهنّم هستند.

فراموشى آخرت

يکى از اساسى ترين عواملى که سبب گناه و سرچشمه انحراف درانسانهاست، به فراموشى سپردن قيامت و دادگاه عدل الهى است و اين فراموشى قيامت، موجب مى شود که خداوند با آنان همچون فراموشکاران، معامله کند؛ يعنى لطف و رحمت خويش را از آنها قطع مى نمايد:

وَ قيلَ الْيوْمَ نَنْساکمْ کما نَسيتُمْ لِقاءَ يوْمِکمْ هذا وَ مَاْويکمُ النّارُ وَ مالَکمْ مِنْ ناصِرين .(١٧٠)

به آنان گفته مى شود: امروز شما را فراموش مى کنيم، همان گونه که شما ديدار امروز را به فراموشى سپرديد، و جايگاه شما آتش است و هيچ ياورى نداريد.

ترک نماز

فريضه نماز، به قدرى اهمّيت دارد که از عمود دين به شمار آمده و در روايات وارد شده که اوّلين پرسش در قيامت، از نماز است. در قرآن آمده است که اهل بهشت از اهل دوزخ مى پرسند که چه چيز شما را به دوزخ فرستاد؟

ما سَلَککمْ فى سَقَرَ * قالُوا لَمْ نَک مِنَ الْمُصَلَّينَ .(١٧١)

چه چيز شما را در آتش دوزخ آورد؟ مى گويند: از نمازگزاران نبوديم.

از اين آيه استفاده مى شود که سبب ورود به جهنّم، ترک نماز است.

کفران نعمتهاى الهى

يکى از اسباب ورود به جهنّم، کفران نعمت هاى الهى است:

اَلَمْ تَرَ اِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَةِ اللّه کفْرا وَ اَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ * جَهَنَّمَ يصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ .(١٧٢)

آيا نديدى کسانى را که نعمت خدا را تبديل به کفران کردند و قوم خود را به دوزخ کشاندند؛ همان دوزخى که آنان به آتشش مى سوزند و بدجايگاهى است.

عيبجويى و غيبت

اين دو نيز از گناهان کبيره است؛ زيرا با غيبت و عيبجويى حيثيت و آبروى افراد با ايمان از بين مى رود. در جايى که آبروى مسلمان، از خون ايشان بالاتر است، نبايد کارى کنيم که سبب بى آبرويى او شويم:

وَيلٌ لِکلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ * الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَعَدَّدَهُ * يحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ * کلاَّ لَينْبَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ .(١٧٣)

واى بر هر عيبجوى غيبت کننده همان کسى که اموالى را جمع آورى مى کند و شماره کرده، گمان مى کند اموالش او را جاودانه مى سازد. چنين نيست. به زودى در آتشى خُرد کننده پرتاب مى شود.

١٠ - ذليل مى گردد

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

ثلاثة من عازّهم ذلّ: الوالد و السلطان و الغريم.(١٧٤)

اگر عزّت سه گروه را از بين ببرى، ذليل مى شوي: پدر، سلطان(١٧٥) و بدهکار.

١١ - در قيامت از زيارت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله محروم است

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

کلّ المسلمين يرونى يوم القيامة الاّ عاقّ الوالدين و شارب الخمر و من سمع إسمى و لم يصلّ علي.

تمام مسلمانان، در روز قيامت مرا مى بينند؛ مگر چند طايفه: کسانى که عاق پدر و مادر هستند، و کسانى که شراب مى خورند، و کسى که اسم مرا بشنود و بر من درود نفرستد.

١٢ - زشت ترين گناهان است

امام علىعليه‌السلام مى فرمايد:

أقبح المعاصى قطيعة الرحم و العقوق.(١٧٦)

زشت ترين گناهان؛ بريدن از خويشان است و بدرفتارى با پدر و مادر.

١٣ - بزرگترين گناهان است

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

ان أکبر الکبائر عقوق الوالدين.(١٧٧)

از بزرگترين گناهان، نافرمانى پدر و مادر است.

١٤ - سبب کمى مال و باعث ذلّت است

امام هادىعليه‌السلام مى فرمايد:

العقوق يعقب القلة و يؤدى الى الذلّة.(١٧٨)

عقوق والدين، باعث کمى مال است و شخص را به نکبت و ذلّت در دنيا مى کشد، و در مقابل، صله رحم و نيکى به والدين، باعث زيادى مال مى شود.

جوانى از ثروتمندان مدينه، پدر پيرى داشت که احسان به او را ترک نمود و او را از مال خود، محروم کرد. خداوند متعال، اموالش را از او گرفت و فقر و تنگدستى و بيمارى به او روى آورد و بيچاره شد. سپس پيامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

اى کسانى که پدر و مادرها را آزار مى رسانيد، از حال اين جوان، عبرت بگيريد و بدانيد چنانکه دارايى اش در دنيا از نزد او بيرون رفت و غنا و ثروت و صحّتش به فقر و بيمارى بدل گشت؛ همچنين در آخرت، هر درجه اى که در بهشت داشت، به واسطه اين گناه از دست داده و در مقابلش از درکات آتش براى او آماده شده است.(١٧٩)

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

أيما رجل دعا على ولده أورثه الفقر.(١٨٠)

هر مردى که در حقّ فرزند عاق، نفرين کند، او گرفتار فقر مى شود.

١٥ - از مصيبتهاى آخرت است

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

خمسة من مصائب الآخرة: فوت الصلوة و موت العالم و ردّ السائل و مخالفة الوالدين و فوت الزکاة.

پنج چيز از مصيبتهاى آخرت است: ١) فوت شدن نماز؛ ٢) مردن عالم؛ ٣) رد کردن سائل؛ ٤) مخالفت والدين؛ ٥) ندادن زکات.

١٦ - موجب سختى کشيدن به هنگام دفن مى شود

در روايات آمده است:

أن رجلاً مات على عهدهصلى‌الله‌عليه‌وآله و لمّا دفنوه لفظته الأرض و لم تقبله، فقالصلى‌الله‌عليه‌وآله : ان اُمّ هذا الرجل ساخطة عليه، فأمرها بالرضاء عنه حتّى قبلته الأرض.

مردى در زمان پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله از دنيا رفت. همين که خواستند او را دفن کنند، زمين او را قبول نکرد. پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «مادر اين مرد بر او غضب کرده است». سپس مادرش را به رضايت از آن مرد امر فرمود تا اينکه زمين، جسد او را قبول کرد.

١٧ - سبب کوتاهى عمر مى شود

پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده است:

عقوق الوالدين يبتر العمر.

آزردن پدر و مادر، دنباله عمر را قطع مى کند.

اثر نفرين پدر و مادر

زمخشرى صاحب تفسير کشاف، در حادثه اى يک پايش را از دست

داد. هنگامى که وارد بغداد شد و با فقيه دامغانى ملاقات کرد، علّت قطع شدن پايش را براى او چنين شرح داد:

در زمان کودکى، گنجشکى را گرفته و پايش را به نخى بسته بودم. گنجشک از دستم پريد و داخل سوراخى شد. نخ را آن قدر کشيدم که يک پاى حيوان از جا کنده شد. مادرم از جريان با خبر شد و فوق العاده متأثّر گرديد و در حقّم نفرين کرد و گفت: «خدا پاى چپت را قطع کند، همچنان که پاى چپ اين حيوان بيچاره را قطع کردي». هنگامى که به سنّ رشد رسيدم و براى کسب دانش به بخارا مى رفتم، از اسب به زمين افتادم و پايم شکست. پزشکان چاره اى جز اين نديدند که پايم را قطع نمايند. اين است که مى بينى از پاى چپ، عاجز مانده ام.(١٨١)

دورى از نفرين پدر و مادر

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

اياکم و دعوة الوالد فانّه ترفع فوق السحاب، يقول الله عزّ و جلّ: ارفعوها انّى استجيب له و اياکم و دعوة الوالدة فانّها أحد من السيف.(١٨٢)

خود را از نفرين پدر دور کنيد که از ما فوق ابر، بالاتر مى رود. خدا مى فرمايد: بياوريد تا آن را قبولش کنم، و همچنين از نفرين مادر خود کناره گيريد که از شمشير تيزتر است.

بخش دوم: حقوق فرزند در اسلام

قبل از اينکه به حقوق والدين و فرزندان نسبت به يکديگر اشاره اى داشته باشيم، توجّه به اين نکته لازم است که: علّت پيدايش حقوق چيست؟

انسان، طبعاً اجتماعى و به اصطلاح «مدنى بالطبع» است. او برخلاف اکثر حيوانات، به تنهايى قادر به رفع نيازمندى هاى همه جانبه اش نيست و چنانکه بخواهد يک زندگى سعادتمندانه داشته باشد، بايد با همنوعانش گرد هم آمده، هر کدام بار مسئوليت گوشه اى از اجتماع را به عهده بگيرند؛ يکى کشاورزى کند، ديگرى نساجى، و ديگرى خياطى و...

بديهى است که در زندگى اجتماعى، مقرّراتى لازم است تا وظايف و تکاليف افراد تعيين شود و حدودِ روابط آنان مشخّص شود و در صورت اصطکاک منافع، از تجاوزها و تعدّيات آنان جلوگيرى شود.

اصولاً حق، دوطرفه است؛ مثلاً اگر کوچکتر موظّف است بزرگتر را مورد احترام قرار دهد، بزرگتر نيز وظيفه دارد کوچکتر را مورد محبّت قرار دهد.

از جمله مواردى که افراد نسبت به همديگر حقّى دوطرفه دارند، حقوق والدين و فرزندان بر يکديگر است و هر کدام از والدين و اولاد، از نظر اسلام بر ديگرى حقوقى دارند که ائمه اطهارعليهم‌السلام در بيانات گهربار خود، به حقوق متقابل آنان اشاره فرموده اند. حضرت علىعليه‌السلام دراين باره مى فرمايد:

ان للولد على الوالد حقّاً، و ان للوالد على الولد حقّاً، فحقّ الوالد على الولد ان يطيعه فى کلّ شى ء الاّ فى معصية اللّه سبحانه، و حقّ الولد على الوالد اَن يحسّن اسمه، و يحسّن اَدبه، و يعلّمه القرآن.(١٨٣)

فرزند را بر پدر، حقّى و پدر را بر فرزند حقّى است. حقّ پدر بر فرزند، آن است که پدر را در هر چيز، مگر در نافرمانى از خداوند سبحان، اطاعت و پيروى نمايد،(١٨٤) و حقّ فرزند بر پدر، آن است که نام فرزند را نيکو قرار دهد و او را با ادب و آراسته تربيت کند و قرآن را به او بياموزد.

رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

من حقّ الولد على الوالدين يحسّن اسمه، و يحسّن أدبه(١٨٥).

از جمله حقوق فرزند بر پدر، اين است که نام نيکو و زيبا براى او انتخاب کند و او را با ادب و آراسته تربيت کند.

در روايت ديگرى امام صادقعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روايت کرده است:

حقّ الولد على والده اذا کان ذکراً أن يستفره أمّه، و يستحسن اسمه، و يعلّمه کتاب اللّه و يطهّره، و يعلّمه السباحة، و ان کانت أنثى ان يستفره اُمّها، و يستحسن اسمها، و يعلّمها سورة النور...(١٨٦)

حق فرزند بر پدر، در صورتى که پسر باشد، آن است که مادرش را مسرور گرداند، و نام او را نيکو قرار دهد، و کتاب خدا را به او بياموزد، و او را پاکيزه نگاه دارد، و شنا کردن را به او تعليم دهد؛ و اگر دختر باشد، اين است که مادرش را خشنود گرداند، و نامش را نيکو نهد، و سوره نور را به او تعليم دهد.

از امام رضاعليه‌السلام روايت شده است:

جاء رجل الى النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله فقال: «يا رسول الله! ما حقّ ابنى هذا؟»، قال: تحسن اسمه و أدبه، و ضعه موضعاً حسناً.(١٨٧)

مردى حضور پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله رسيد و عرض کرد: «حق اين فرزند بر من چيست؟». پيغمبر فرمود: نام و ادب او را نيکو گردانى و او را در جاى شايسته خويش، قرار دهي.

در روايت ديگرى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله آمده است:

من حق الولد على والده ثلاثة: يحسن اسمه، و يعلمه الکتابة، و يزوجه اذا بلغ.(١٨٨)

از جمله حقوق فرزند بر پدر، سه چيز است: اسم نيکو براى او انتخاب کند؛ کتاب و نوشتن به او بياموزد، و هنگامى که بالغ شد، براى او همسر بگيرد.

انتخاب نام نيکو براى کودک

يکى از حقوق فرزند بر پدر و در واقع نخستين احسان و نيکى پدر نسبت به کودک، پس از تولّد، آن است که نام نيکو و مناسبى براى او انتخاب نمايد. امام رضاعليه‌السلام فرمود:

أوّل ما يبرّ الرجل ولده أن يسمّيه باسم حسن فليحسن أحدکم ولده.(١٨٩)

نخستين امرى که پدر به وسيله آن به فرزندش احسان و نيکى مى نمايد، آن است که نام نيکو و زيبايى براى او انتخاب کند. پس البته بايد هر يک از شما نام فرزندش را نيکو قرار دهد.

ذکر اين نکته لازم است که از نظر روانى، اگر براى کودک اسم زننده و مضحکى انتخاب کنيم، باعث مى شود که همواره مورد استهزا واقع شود. پيامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله و ائمه اطهارعليهم‌السلام براى جلوگيرى از اين گونه موردِ تحقير واقع شدن، فرموده اند: که براى اولاد خود، نام نيکو انتخاب کنيد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

انّ اوّل ما ينحل اَحدکم ولده الاسم الحسن.(١٩٠)

اوّلين عطا و بخشش هر يک از شما به فرزند خود، نام خوبى است که براى او انتخاب مى کنيد.

جابر در روايتى آورده است:

أراد أبوجعفرعليه‌السلام الرکوب الى بعض شيعته ليعوده، فقال: «يا جابر! الحقنى فتبعته»، فلما انتهى الى باب الدار خرج علينا ابن له صغير»، فقال له أبوجعفرعليه‌السلام : «ما اسمک؟»، فقال: «محمد»، قال: «فبما تکنّي؟»، قال: «بعلي»، فقال أبوجعفرعليه‌السلام : لقد احتظرت من الشيطان احتظاراً شديداً، ان الشيطان اذا سمع مناديا ينادى يا محمد، يا على، ذابّ کما يذوب الرصاص حتى اذا سمع مناديا باسم عدوّ من أعدائنا اهتزّ و احتال.(١٩١)

امام باقرعليه‌السلام مى خواست يکى از شيعيان را عيادت کند، فرمود: «اى جابر! تو با من باش». وقتى که حضرت به در آن خانه رسيد، کودکى آمد. حضرت از او پرسيد: «نامت چيست؟». او گفت: «محمد». فرمود: «کنيه ات چيست؟». عرض کرد: «علي». حضرت فرمود: دور شدى از شيطان، دورشدنى شديد؛ زيرا شيطان وقتى که مى شنود کسى صدا مى زند: يا محمد، يا على، او آب مى شود، مثل آب شدن قلع و سرب، تا اينکه مى شنود کسى اسمى از اسماى دشمنان ما را مى گويد. در اين هنگام، شيطان به اهتزاز در مى آيد و به خود مى بالد.

اهمّيت نامگذارى کودکان تا اين اندازه است که سفارش ائمه معصومينعليهم‌السلام به اين است که اولاد خود را قبل از تولّد، نامگذارى کنيد. حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد:

سمّوا أولادکم قبل اَن يولدوا فان لم تدروا أذکر أم انثى فسمّوهم بالأسماء الّتى تکون للذّکر و الأنثى، فإن أسقطکم إذا لقوکم يوم القيامة و لم تسمّوهم يقول السّقط لأبيه: ألاّ سمّيتنى، و قد سمّى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله محسنا قبل أن يولد.(١٩٢)

فرزندان خود را قبل از اينکه به دنيا بيايند نامگذارى کنيد، و اگر نمى دانيد که مولود، پسر است يا دختر، او را به اسمى نامگذارى کنيد که هم براى پسر مناسب است و هم براى دختر اگر بچّه به صورت سقط از مادر جدا شود، روز قيامت به پدر خود مى گويد: «چرا براى من نامى را انتخاب نکردي»، و پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله براى فرزندش نام محسن را قبل از تولّد، انتخاب کرد.

يکى از راههاى زنده نگاه داشتن نام اولياى دين، اين است که مسلمانها براى فرزندان خود، نام پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله و ائمه اطهارعليهم‌السلام را انتخاب کنند و با نامگذارى اسمهاى زيبا و خوب، علاوه بر اداى حقّ فرزندان، محبّت و علاقه خود را نسبت به آنان ابراز نمايند. در روايات آمده است:

قيل لأبى عبداللهعليه‌السلام : «انّا نسمّى بأسمائکم و أسماء آبائکم فينفعنا ذلک؟» فقال: أى والله.

در محضر امام صادقعليه‌السلام عرض شد «ما فرزندان خود را به نام شما و پدرانتان نامگذارى مى کنيم، آيا اين عمل براى ما در پيشگاه الهى اجر و فايده اى دارد؟». حضرت فرمود: بلى، به خدا قسم، فايده دارد.

در جايى که ناميدن فرزندان به اسامى رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله و ائمه اطهارعليهم‌السلام مورد اجر و پاداش خداوند است و باعث عزّت مسلمانهاست، جاى بسى تأسّف است که عده اى، نامهاى غيراسلامى براى فرزندان خود انتخاب مى کنند.

اولياى اسلام، به رهروان و پيروان خود سفارش و توصيه کرده اند که فرزندان خود را به اسامى پيشوايان و بزرگان الهى، نامگذارى کنند. امام صادقعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل مى کند:

من ولدله أربعة أولاد لم يسمّ أحدهم باسمى فقد جفاني.(١٩٣)

کسى که چهار فرزند بياورد و هيچ يک را به اسم من نامگذارى نکند، به من جفا کرده است.

پدران و مادران گرامى، توجّه داشته باشند که با بودن اسامى زيبا و محبوبى مثل احمد، محمّد، على، مرتضى، مصطفى، حسن، مجتبى، حسين، سجّاد، باقر، صادق، کاظم، رضا، تقى، نقى، على اصغر، مهدى، فاطمه، زهرا، معصومه، بتول، زينب، محدّثه، حليمه، نرگس، کلثوم، و نظاير اينها چرا براى فرزندان خود نامهاى بى مفهومى که موجب ترويج فرهنگ غربى است، انتخاب کنيم، و اين يک وظيفه دينى است که مؤمنين بايد هوشيار باشند و مظاهر اسلامى را در تمام امور، مخصوصاً در نامگذارى فرزندان، رعايت کنند. امام صادقعليه‌السلام از پدر بزرگوارش نقل مى کند:

انّ رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله کان يغير الأسماء القبيحة فى الرجال و البلدان.(١٩٤)

رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نامهاى قبيح مردم و شهرها را تغيير مى داد.

امام صادقعليه‌السلام نقل مى کند که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمود:

استحسنوا أسمائکم فانّکم تدعون بها يوم القيامة.(١٩٥)

[فرزندانتان را] نيکو نامگذارى کنيد. به راستى که شما در روز قيامت با آن نام، خوانده مى شويد.

و در روايتى از امام رضاعليه‌السلام آمده:

لا يدخل الفقر بيتاً فيه اسم محمّد أو احمد أو على أوالحسن أوالحسين أوالطالب أوجعفر أوعبدالله أوفاطمة من النّساء.(١٩٦)

فقر و پريشانى در خانه اى که نامهاى محمد، احمد، على، حسن، حسين، طالب، جعفر، عبدالله، و از زنان، نام فاطمه در آن باشد، وارد نمى شود.

شخصى دخترى داشت به نام عاصيه، يعنى گناهکار. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله اسم او را تغيير داد و او را جميله، يعنى زيبا ناميد. در اينجا جا دارد به مناسبت

بحث، يادى از حليمه سعديه به ميان آوريم.

حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله در ايام شيرخوارگى، پستان هيچ يک از زنان شيرده را نمى گرفت. سرانجام، حليمه سعديه که آمد، طفل، پستان او را مکيد و از آن شير خورد. سرور و خوشحالى، خاندان حليمه سعديه را فرا گرفت. عبدالمطلب، پدربزرگ گرامى حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله به او گفت: «از کدام قبيله اي؟» گفت: «از بنى سعد». پرسيد: «اسمت چيست؟» جواب داد: «حليمه». عبدالمطّلب از شنيدن اسم او و نام قبيله اش بسيار مسرور شد و گفت آفرين، آفرين؛ دو خوى پسنديده و دو خصلت شايسته. يکى سعادت و ديگرى حلم و بردباري.

از مجموع اين نکات، به دست مى آيد که نامگذارى، يکى از حقوق پدر نسبت به فرزند خود است که به هنگام تولّد يا قبل از تولّد، بايد آن را به نحو احسن رعايت کند و تحت تأثير هيچ عاملى، جز انديشه اسلامى قرار نگيرد.

تربيت شايسته

دومين حق فرزند بر پدر، آن است که او را تربيتِ نيکو کند: «و يحسن أدبه». پرورش ايمان و اخلاق نيکو و پسنديده، در دوران کودکى، يکى از حقوق فرزندان، در آيين اسلام است و روايات بسيارى در اين باره وارده شده است. حضرت سجادعليه‌السلام در ضمن حقوق فرزند، فرموده است:

و انّک مسئول، عمّا وليته به من حسن الأدب و الدّلالة على ربّه.(١٩٧)

پدر در ولايتى که به فرزند دارد، مسئول است که او را مؤدّب و با اخلاق پسنديده پرورش دهد و او را به سوى خداوند بزرگ، راهنمايى کند.

تعليم و تربيت فرزندان، يکى از مسائل مهم و بحثهاى مفيدى است که بايد در جاى خود مطرح شود.

آموختن قرآن

سومين حق فرزند بر پدر، آن است که به او قرآن بياموزد:«و يعلّمه القرآن».

از وظايف اصلى و اوّليه والدين، اين است که فرزندان خود را با قرآن به صورت روخوانى، تجويد و آشنايى با معارف آن آشنا کنند. کودکانى که از اوّل با آشنايى نسبت به خدا و با فراگيرى کتاب آسمانى تربيت مى شوند، اراده اى قوى دارند و نتايج درخشان ايمان و انس با قرآن، از خلال گفتار و رفتارشان به خوبى مشهود است. امام صادقعليه‌السلام فرموده است:

بأدورا أولادکم بالحديث قبل أن يسبقکم اليهم المرجئة.(١٩٨)

احاديث را به فرزندان خود، هر چه زودتر بياموزيد، قبل از آنکه مخالفان بر شما سبقت گيرند و دلهاى کودکان شما را با سخنان نادرست خويش، اشغال نمايند.

علىعليه‌السلام به فرزندش حضرت حسنعليه‌السلام فرمود:

و انّما قلب الحدث کالأرض الخالية، ما ألقى فيها من شى ءٍ قبلته فبادرتک بالأدب قبل أن يقسوا قلبک و يشتغل لبّک.(١٩٩)

قلب بچّه نورس و کوچک، مانند زمين خالى از بذر و گياه است. هر تخمى که در آن افشانده شود، به خوبى مى پذيرد و در خود مى پرورد. فرزند عزيز، از دوران کودکى تو استفاده نمودم و خيلى زود در پرورش تو قيام کردم، پيش از آنکه دلِ تربيت پذيرت، سخت شود و مطالب گوناگونى عقلت را اشغال نمايد.

و از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله روايت است:

انّ المعلّم اذا قال للصّبى «بسم اللّه»، کتب اللّه له و للصّبى و لوالديه برائةً من النّار.(٢٠٠)

وقتى معلّم به کودک، «بسم اللّه » گفتن را بياموزد، خداوند، معلّم و کودک و همچنين پدر و مادر طفل را از عذاب، مصون مى دارد.

امام حسن عسکرىعليه‌السلام فرمود: خداوند به پدر و مادر، پاداش بزرگى عنايت مى فرمايد. آنان مى گويند: «پروردگارا! اين همه تفضّل درباره ما از کجاست؟ اعمال ما شايسته چنين پاداشى نيست». در جواب گفته مى شود: اين همه پاداش به جهت اين است که به فرزند خود، کتاب خدا را آموختيد و او را نسبت به آيين اسلام، بينا تربيت کرديد. در حديث است:

عدد درج الجنّة عدد آى القرآن، فاذا أدخل صاحب القرآن الجنّة، قيل له:

ارق و اقرأ لکل آية درجة فلا تکون فوق حافظ القرآن درجة.(٢٠١)

تعداد درجات بهشت، به اندازه آيات قرآن است. بنابراين، وقتى کسى که با قرآن مأنوس بود، وارد بهشت مى شود. به او گفته مى شود که با هر آيه اى که مى خوانى، بالا بيا که براى هر آيه، درجه اى است و بالاتر از حافظ قرآن، درجه اى نيست.

عبدالرحمان سُلّمى به يکى از فرزندان امام حسينعليه‌السلام سوره حمد را آموخت. وقتى کودک در حضور پدر، سوره حمد را خواند، حضرت حسينعليه‌السلام علاوه بر پول نقد و پارچه اى که از راه حق شناسى به معلّم طفل داد، دهان آموزگار را از دُر پُر کرد. کسانى از اين همه عطا، تعجّب کردند و در آن باره از حضرت سؤال کردند. امامعليه‌السلام در جواب فرمود: کجا پاداش مالى من، با عطاى آموزش اين معلّم، برابرى مى کند. يعنى خدمت تعليم سوره حمد، از عطاى مالى من، ارزنده تر است.(٢٠٢)

با فراگيرى قرآن توسط کودک، نور ايمان در قلب او روشن مى شود و با انجام اعمال شايسته، شعاع نورانيتش وسيع گردد و همه قلب را فرا مى گيرد و تمام ضمير و باطن را روشن و منوّر مى کند. در اينجا مناسب است که در مورد فراگيرى قرآن و عظمت آن، احاديثى را از ائمه معصومينعليهم‌السلام بيان کنيم:

سفارش به قرآن

امير المؤمنين علىعليه‌السلام به فرزندش امام حسنعليه‌السلام مى فرمايد:

و اللّه و اللّه فى القرآن، لايسبقکم بالعمل به غيرکم.(٢٠٣)

از خدا بترسيد درباره قرآن که ديگران با عمل به آن، بر شما پيشى نگيرند.

آموزش قرآن

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

حق الولد على والده أن يحسن اسمه... و يعلّمه الکتاب.(٢٠٤)

حقّ فرزند بر پدر، آن است که به او قرآن بياموزد.

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

علّموا أولادکم يس فانّها ريحانة القرآن.(٢٠٥)

به فرزندانتان سوره ياسين بياموزيد؛ زيرا اين سوره، گُل قرآن است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

من علم ولده القرآن، فکأنّما حجّ البيت عشرة آلاف حجة...(٢٠٦)

هر کسى به فرزندش قرآن بياموزد، مانند اين است که ده هزار بار خانه خدا را زيارت کرده باشد.

قرآن مجيد، در بردارنده برنامه اى کامل براى زندگى بشر در طول تاريخ است؛ زيرا دين مقدس اسلام که بهترين و برترينِ اديان است، بهتر از ديگر اديان، سعادت انسانها را تأمين مى کند:

اِنَّ هذَا الْقُرْانَ يهْدى لِلَّتى هِى اَقْوَمُ. (٢٠٧)

به درستى که اين قرآن انسانها را به آيينى که استوارتر از هر آيين ديگر است، رهنمون مى کند.

قرآن مجيد، کتابى است هميشگى، و معجزه جاويدان پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله ، محدود به وقت و زمان معينى نيست و تمام نيازها و خواسته هاى بشر و راه رسيدن به سعادت دنيوى و اخروي؛ همچنين اصول اخلاقى و قوانين عملى را به صورت مبسوط بيان نموده است. بر تمام مسلمانان اهمّيت اين کتاب آسمانى، روشن است و بايد نسبت به آموزش آن در مرحله اوّل و آشنايى با مفاهيم و معانى آن، و تدبّر و تفکر در اين کتاب آسمانى در مراحل بعدى، توجّه بيشترى شود.

ائمه اطهارعليهم‌السلام انسانها را به تعليم و تعلّم، تشويق نموده اند تا اين تعليم، وسيله اى باشد براى آن هدف اصلي؛ يعنى هدايت انسانها به صراط مستقيم و برخوردارى از عزّت و سعادت دنيا و آخرت.

رواياتى چند درباره يادگيرى قرآن

١ - عن معاذ قال: سمعت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله ، يقول: ما من رجل علّم ولده القرآن الاّ توجّ اللّه أبويه يوم القيامة تاج الملک، و کيسا حلّتين لم يرالناس مثلهما.(٢٠٨)

از معاذ روايت شده است که گفت: از پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله شنيدم که فرمود: هر کسى به فرزندش قرآن تعليم دهد، خداوند متعال در قيامت، والدين او را به تاج پادشاهى تاجدار مى کند و بر آن دو، جامه اى مى پوشاند که هيچ کسى مثل آنها را نديده است.

٢ - عن علىعليه‌السلام : انّ النّبىصلى‌الله‌عليه‌وآله قال: خيارکم من تعلّم القرآن و علّمه.(٢٠٩)

اميرالمؤمنينعليه‌السلام روايت کرده است که پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: بهترين شما کسى است که قرآن را ياد بگيرد و به ديگران ياد بدهد.

٣ - عن النّبىصلى‌الله‌عليه‌وآله قال: أفضل العبادة قرائة القرآن.(٢١٠)

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد: بهترين عبادت، خواندن قرآن است.

٤ - عن أبى عبداللهعليه‌السلام قال: ينبغى للمؤمن أن لايموت حتّى يتعلّم القرآن، أو يکون فى تعليمه.(٢١١)

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: سزاوار است که مؤمن هنگام مرگ، يا در حال ياد گرفتن قرآن و يا در حال ياد دادن آن باشد.

٥ - عن أميرالمؤمنينعليه‌السلام انّه قال: و تعلّموا القرآن فانّه ربيع القلوب، و استشفعوا بنوره فانّه شفاء الصّدور، و أحسنوا تلاوته فانّه أنفع.(٢١٢)

علىعليه‌السلام مى فرمايد: قرآن را ياد بگيريد که بهار دلهاست، و نيکو آن را تلاوت کنيد که سودمندترين چيز براى شما قرآن است.

اينها نمونه هايى بود از رواياتى که درباره فراگيرى قرآن وارد شده بود و بعد از فراگيرى قرآن که همه ما، مخصوصاً والدين، در اين امر وظيفه سنگينى بر عهده داريم و بايد به قرائت آن، اهمّيت داد. در روايتى از امام صادقعليه‌السلام آمده است:

قرائة القرآن فى المصحف تخفف العذاب عن الوالدين و لو کانا کافرين.(٢١٣)

خواندن قرآن از روى آن، عذابِ پدر و مادر را سبک مى کند، اگر چه آنها کافر باشند.