مقام پدر و مادر در اسلام

مقام پدر و مادر در اسلام0%

مقام پدر و مادر در اسلام نویسنده:
گروه: خانواده و کودک

مقام پدر و مادر در اسلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: زين العابدين احمدى، حسنعلى احمدى
گروه: مشاهدات: 17344
دانلود: 3189

توضیحات:

مقام پدر و مادر در اسلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 146 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17344 / دانلود: 3189
اندازه اندازه اندازه
مقام پدر و مادر در اسلام

مقام پدر و مادر در اسلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مسئوليت والدين در تربيت کودک

از آنجا که بعضى از صفات نيک در وجود انسان، ريشه فطرى دارد و کودک، معناى آن صفات را درک مى کند، لذا بر مربّى لايق، لازم است اين درک فطرى را طورى پرورش دهد که از دوران کودکى، آن را از وظايف خود بشناسد. گرچه نفقه فرزندان، بر پدران است و بر پدر متمکن، تأمين زندگى فرزندان، لازم است. ولى مسئوليت پدران، منحصر به اداره زندگى مادّى کودکان نيست؛ بلکه آنچه مهم است، پرورش روحى آنهاست.

در اسلام، ادب و تربيت فرزندان، از تأمين حوائج جسمانى آنان ارزنده تر است. امام سجادعليه‌السلام مى فرمايد:

و أمّا حقّ ولدک فأن تعلمى انّه منک و مضاف اليک فى عاجل الدّنيا بخيره و شرّه و انّک مسئول عمّا ولّيته به من حسن الأدب و الدّلالة على ربّه عزّ و جل و المعونة له على طاعته.(٢٤٨)

حقّ فرزندت اين است که بدانى وجود او از توست و خوبى ها و بدى هاى او در اين دنيا، وابسته به توست. بدانى که در حکومت پدرى و سرپرستى او مسئولى و موظّف هستى که فرزندت را با آداب و اخلاق پسنديده، پرورش دهى و او را به سوى خداوند بزرگ، راهنمايى کنى و در اطاعت و بندگى پروردگار، يارى اش نمايي.

پرورش صحيح فرزندان، يک وظيفه مقدس است و در اين حديث، امام سجادعليه‌السلام ، پرورش اخلاقى و ايمانى کودکان را از وظايف مهم آنان دانسته و تربيت آنها مانند يک وظيفه مذهبى، در پيشگاه خداوند، اجر و پاداش دارد.

امام سجادعليه‌السلام از پيشگاه پروردگار، براى حُسنِ تربيت فرزندان، چنين استمداد مى جويد.

و أعنّى على تربيتهم و تأديبهم و برّهم.(٢٤٩)

بار خدايا! مرا در تربيت و تأديب فرزندانم يارى و مدد فرما.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به علىعليه‌السلام مى فرمايد:

يا علي! لعن الله والدين حملا ولدهما على عقوقهما.(٢٥٠)

اى علي! لعنت خداى بر پدر و مادرى که فرزند خويش را بد تربيت کند و موجبات عاقِّ خود را فراهم نمايد.

لازم است که پدران و مادران، متوجّه مسئوليت خويش باشند و در پرورش ايمان و اخلاقِ فرزندانِ خود، کوشش نمايند.

خانواده به منزله اوّلين مدرسه تربيت کودک است و ايجاد شرايط لازم در محيط خانواده، به عهده پدر و مادر است. اگر فطريات، از کودکى با پرورشهاى صحيح تقويت شوند، تا پايان زندگى، ضامن خوشبختى کودک خواهد بود.

و اگر در خانواده به فطريات کودک توجّه ننمايند و او را با روشهاى ناپسند و غيرانسانى تربيت کنند، رفته رفته انحراف پيدا مى کند.

مغز کودک، مانند فيلم عکاسى از تمام گفتار و رفتار پدر و مادر و اطرافيان خود عکس بردارى مى کند و مشاهدات و شنيده هاى دوران کودکى، برنامه زندگى فرداى او خواهد بود.

در فرهنگ غرب، پدران و مادران بسيارى هستند که به تربيت صحيح فرزندان خويش توجّه ندارند و آنان را به خُلقيات ناپسند، آلوده مى کند. پدران و مادرانى که دروغ مى گويند، عهدشکنى مى کنند، کودکان را فريب مى دهند، به وعده هاى خود وفا نمى کنند و از اين راه، به فرزندان و اجتماع، ستم غيرقابل جبرانى مى نمايند.

تربيت صحيح و پرورش صفات پسنديده در کودک، تنها در پرتو برنامه صحيح علمى و عملى ميسّر است و پدر و مادر، بايد آن را به خوبى فرا گيرند. خانواده هايى که به فرا گرفتن وظايف تربيت کودک، بى علاقه باشند و يا وظايف خود را انجام ندهند، در پرورش صحيح فرزندان خويش، موفّق نخواهند شد.

احترام به کودک و حسن معاشرت پدر و مادر با وى، يکى از اساسى ترين عوامل ايجاد شخصيت در کودک است. پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده است:

أکرموا أولادکم و أحسنوا آدابکم.(٢٥١)

به فرزندان خود، احترام کنيد و با آداب و روش پسنديده با آنها معاشرت نماييد.

پدران و مادران مى توانند از راههاى مختلفى، قولى و عملى، به فرزندان خود، احترام کنند.

پدران و مادرانى که در خانواده با فرزندان خود مهربانى مى کنند و شخصيت آنها را تحقير نمى کنند، خيلى زود به رشد معنوى مى رسند؛ ولى اگر در خانواده با خشنونت با کودکان رفتار کنند و با کارها و سخنان ناپسند خود، محيط وحشت و ترس به وجود آورند، استعدادهاى کودک سلب مى شود و به علّت ضعفى که در خود احساس مى کند، بى شخصيت و زبون بار مى آيد.

پدران و مادان، هرگز نبايد به فرزندان خود بگويند که تو پستى، احمقى، دروغگويى و...؛ زيرا هر يک از اين نسبتها به تنهايى، اهانت و بى احترامى به شخصيت کودک است و مانع رشد معنوى و تکامل او مى شود.

نقش رفتارهاى تربيتى والدين در محيط خانواده

يکى از اساسى ترين شروط تعالى و نيل به تکامل در تربيت آدمى، محيط خانواده است. هرگاه اين محيط داراى شرايط مناسبى باشد، به طور قطع، انسان مى تواند در راه کسب کمال، قدم گذارد و به تمايلات باطنى خويش در راه وصول به ارزشها دست يابد.

دست اندرکاران امور تربيتى، همگى بر اين باور هستند که خانواده، کانون پرورش آدمى در دوران کودکى است: در اين محيط، والدين، نقش کليدى و اساسى بر عهده دارند. در حقيقت، والدين نقش هيئت حاکمه را به عهده دارند و اعضاى خانواده، افراد آن کشور محسوب مى شوند.

فضيلت ايمانى و اخلاقى والدين، در هر شرايطى يک ارزش متعالى محسوب مى شود و اين امر، نه تنها محيط خانواده را پاک و منزّه مى سازد؛ بلکه از ابعاد روان تربيتى و تأثيرگذارى بر روى اعضاى خانواده، محيطى شادمان و اميدوار را به همراه مى آورد.

والدين براى آنکه بتوانند در فرزندان خويش تأثيرگذار باشند، بايد رفتار خود را با فرزندان، به گونه اى مناسب عملى سازند. آثار مثبت رفتارهاى والدين در محيط خانواده براى تربيت فرزندان، اختصارا به شرح ذيل است:

١ - ايجاد عشق در کودک

اين امر اسباب دلگرمى و نشاط را در خانواده فراهم مى آورد و کودک را که سرمايه آينده است، با سرمايه فطرى حبّ ذات و ترقّى، آشنا خواهد نمود.

٢ - فضيلت ايمانى و اخلاقى

محيط خانوادگى اگر مزين به فضيلت ايمانى و اخلاقى والدين گردد و کودک در اين فضاى روحانى و معنوى رشد نمايد، سعادت، پيشاپيش به او هديه مى گردد و او نيز همچون ساير اعضاى خانواده، به آينده اميدوار مى گردد، به گونه اى که امور محوّل شده را با عشق و علاقه انجام خواهد داد.

٣ - آرامش روان

هر چقدر والدين محيط خانه را از لحاظ روانى براى تربيت فرزندانشان بيشتر آماده نمايند، سعادت و خوشبختى را از طريق آرامش خاطر و امنيت از ترس و وحشت، به آنان بيشتر ارزانى داشته اند و فراهم کردن محيطى که اطاعت در آن بر مبناى ترس و استبداد صورت بگيرد، از ناحيه عقلِ سليم، محکوم است، تا جايى که پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد که بدترين مردم در خيانت، کسانى هستند که به علّت مصونيت از شرّشان، مورد احترام اند.

غريزه بازى در کودک

پدر و مادر، تکاليف متعددى نسبت به فرزند دارند که بايد آنها را در نظر بگيرند. يکى از غرائزى که خداوند حکيم در باطن کودکان قرار داده، تمايل به بازى است. شايد در اوّل، اين کارها لغو و بى اثر باشد؛ اما باعث تکاملِ روح و جان کودک مى شود و بازى، قدرت ابتکار او را به راه مى اندازد و استعدادهاى درونى اش را آشکار مى کند. حتى در روايات اسلامى، بر بازى کودکان توجّه خاصّى شده است. امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

الغلام يلعب سبع سنين و يتعلّم الکتاب سبع سنين و يتعلّم الحلال و الحرام سبع سنين.(٢٥٢)

کودک، هفت سال بازى مى کند، هفت سال خواندن و نوشتن بياموزد و هفت سال حلال و حرام زندگى را ياد بگيرد.

در روايت ديگرى از امام صادقعليه‌السلام آمده است:

دع ابنک يلعب سبع سنين.(٢٥٣)

فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار تا بازى کند.

يکى از فوائد بازى براى کودک، تمرين استقلالِ اراده داشتن و احياى حسّ ابتکار است. کودک هنگام بازى، تمام دستگاه فکرى اش کار مى کند و از موفقيت هاى خود، لذّت مى برد و اگر پدر و مادر، او را مسخره کنند و او را احمق و کارهاى او را احمقانه بخوانند، به او توهين شده و بزرگترين ضربه به شخصيت روحى او وارد آمده است.

بازى پدر و مادر با کودک

يکى از راههاى پرورش شخصيت در کودکان، شرکت بزرگسالان در بازى با آنهاست. موقعى که پدر يا مادر، در بازى با کودکان شرکت مى کند و آنان را در کارهاى کودکانه کمک مى کند، او در باطن خود، احساس مى کند که کارهاى کودکانه او آن قدر ارزنده و مورد توجّه است که پدر و مادر، با وى همکارى مى کنند. چنين امرى احساس شخصيت را در کودک زنده مى کند و حسّ استقلال و اعتماد در او شکفته مى شود. بازى بزرگسالان با کودکان در برنامه هاى تربيتى، بسيار مهم تلقّى شده و دانشمندان روان شناس، اين امر را از وظايف تربيتى پدران و مادران دانسته اند و گفته اند لازم است که پدر در تفريحات و سرگرمى هاى کودکانش شرکت کند.

يکى از دانشمندان مى گويد: با فرزندانتان رفيق باشيد، با آنها بازى کنيد و با آنها صميمانه سخن بگوييد و خود را هم سطح بچّه ها قرار دهيد.

پيشوايان اسلام، به اين امر مهم توجّه کامل داشته اند و درباره آن به مسلمانان سفارش نموده اند و بازى با کودکان را از مستحبّات دينى شمرده اند. مرحوم صاحب وسائل بابى را به اين نام اختصاص داده که عنوان چنين است: «باب التصابى مع الولد و ملاعبته» پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

من کان عنده صبّى فليتصاب له.(٢٥٤)

آن کسى که نزد او کودکى است، بايد در پرورش وى کودکانه رفتار کند.

علىعليه‌السلام نيز مى فرمايد:

من کان له ولد صبا.(٢٥٥)

کسى که کودکى دارد، بايد در راه تربيت او خود را تا سر حدّ کودکى تنزّل دهد.

نياز کودک به راهنما

بدون ترديد، کودک در دوران کودکى نياز شديد به راهنما دارد. از جمله کسانى که بهتر مى توانند راهنماى کودک باشند، پدر و مادر هستند. آنها هستند که بايد نيکى کردن را به کودک بياموزند و در انجام آن، کودک را تشويق کنند؛ ولى بايد به اين نکته توجّه شود که امر و نهى پدر و مادر، از اندازه خارج نشود و منجر به اهانت و بى احترامى به کودک نگردد.

بعضى از پدران و مادران به جهت دلسوزى و پرورش صحيح کودک خود، در رفتار و گفتار او مداخله مى کنند که روز به روز، کودک بداخلاق تر و منحرف تر مى شود.

اگر فرزندى اخلاق ناپسندى دارد، پدر و مادر بايد عاقلانه و بدون اهانت به شخصيت او، راه صحيح را نشانش بدهند. آنهايى که مدام شخصيت کودک را تحقير مى کنند و او را به لجاجت وادار مى کنند، در حقيقت، کودک را از اوّل به عملى غير صحيح وادار مى کنند. علىعليه‌السلام فرموده است:

الافراط فى الملامة يشبّ ميزان اللّجاج.(٢٥٦)

زياده روى در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور مى کند.

اگر رفتار کودک فاسد و شرارت آميز باشد، بايد قواعد تربيتى مخصوصى را به کار برد و در آنچه که کودک بايد انجام دهد، راه را به او نشان داد و او را نرنجاند؛ ولى مقصود اين نيست که او را به حال خود وا بگذاريم.

پدران و مادرانى که با سوء تشخيص به کودکان خود اهانت مى کنند و شخصيت آنها را تحقير مى نمايند، آنها را وادار به طغيان و مخالفت مى کنند و ممکن است اين عمل تا پايان زندگى پدر و مادر ادامه داشته باشد و براى خانواده، نتايج شومى به بار آورد.

براى اينکه پدران و مادران، کودکان خود را به خوبى تربيت کنند و آنان را طورى پرورش دهند که بدون فشار و تهديد به خوبى ها رو آورند و از بدى ها اجتناب نمايند، لازم است در آنان ايجاد شخصيت کنند، به آنها احترام نمايند.

پيامبر گرامى اسلام، دستور سعادت بخشى را در مورد تربيت کودکان به کار مى بندد و در اين زمينه، حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد:

أکرموا أولادکم و أحسنوا آدابکم.(٢٥٧)

به فرزندان خود احترام کنيد و با آداب و روش پسنديده با آنها معاشرت کنيد.

احترام به فرزند، او را با استقلال در اراده و اعتماد به حبّ نفس بار مى آورد و او را يک انسان باشخصيت مى سازد.

پيشوايان گرامى ما عملاً برنامه هاى صحيحى را در مورد تربيت فرزندان خود به کار برده اند و آنان را با صفات پسنديده، پرورش داده اند.

حضرت علىعليه‌السلام از کودکى در دامن پر مهر پيامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله تربيت شد و تمام صفات انسانى را از آن حضرت، فرا گرفت. مراقبت هاى مستقيم رسول اکرم در بروز يافتن قابليت هاى درونى آن حضرت، داراى نتايج فوق العاده مهم بود. آن همه استقامت هاى حضرت علىعليه‌السلام در پرتو تربيت مربّى خوب خود، حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله بود که او را اين چنين نيرومند و باشخصيت بار آورد. و يا علىعليه‌السلام مکرّر در حضور مردم از فرزندان خود پرسش هاى علمى مى کرد و گاهى جواب سؤالات مردم را به آنان محوّل مى فرمود. يکى از نتايج درخشان از عمل احترام به کودکان و ساختن شخصيت آنان بود.

احترام به کودک در اسلام

ايجاد شخصيت در کودک، يکى از فصول اساسى تربيت است. براى اينکه کودک در نفس خود، احساس حقارت نکند، لازم است که پدران و مادارن، از دوران ابتداى کودکى به اين امر مهم توجّه داشته باشند و با رفتار و گفتار خويش، شخصيت را در فرزندان خود پرورش دهند و با آنان طورى رفتار نمايند که کودکان، استقلال خود را باور کنند. يکى از راههاى بارور ساختن شخصيت اطفال، احترام نهادن به آنها و خوددارى از توهين و تحقير آنان است، همان طور که در گذشته بدان اشاره شد.

پدر و مادر بايد سعى کنند کودک، مسائل را همان گونه ببيند که آنها مى بينند. بايد مواظب باشند که در گفتگو با کودکان، صدايشان بلندتر از معمول نباشد و وقتى تذکراتى لازم شد، با ملايمت و نيکويى ادا شود که سدّى ميان آنها و کودکان ايجاد نکند و در آنها رنجشى به وجود نياورد. بايد به کودکان بفهمانند که آنها هم جزء خانواده هستند و هر کدام بايد مسئوليتى به عهده بگيرند.

پدر و مادر بايد از اوان کودکى در راه پرورش روان و احياى شخصيت وى، به وظايف تربيتى خويش به طور شايسته عمل کنند.

پيامبر از اوايل ولادت تا دوران از شيرگرفتن و سالهاى بالاتر همواره مراقب کودکان خويش بود و آنان را هدايت مى کرد و هر زمان، به تناسب، در راه تکامل روحى شان به آنها احترام مى کرد.

کودک، با وجود ناتوانى جسمى، مهر و محبّت را مى فهمد، تندى و خشونت را درک مى کند، از مهربانى لذّت مى برد و از خشونت، آزرده خاطر مى گردد.

نبى اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله به پرستار امام حسينعليه‌السلام در کودکى مى فرمايد: لباس مرا آب تطهير مى کند؛ ولى چه چيز مى تواند غبار کدورت و عقده حقارت را از قلب فرزندم برطرف کند.(٢٥٨)

شکستهاى روانى طفل، نتايج نامطلوبى در طول زندگى براى او به بار مى آورد. در بحارالأنوار آمده است:

دعى النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله الى صلوة و الحسن متعلق به فوضعه النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله مقابل جنبه و صلّى، فلمّا سجد أطال السجود فرفعت رأسى من بين القوم فاذا الحسن على کتف رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله فلمّا سلّمعليه‌السلام قال له القوم: «يا رسول الله! لقد سجدت فى صلاتک هذه سجدة ما کنت تسجدها کأنّما يوحى اليک»، فقالصلى‌الله‌عليه‌وآله : لم يوح الى و لکنّ ابنى کان على کتفى فکرهت أن أعجّله حتّى نزل.(٢٥٩)

رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله مردم را به نماز فرا خواند. حسنعليه‌السلام طفل خردسالى بود و با آن حضرت بود. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله طفل را پهلوى خود نشاند و به نماز ايستاد. حضرت يکى از سجده هاى نماز را خيلى طول داد. راوى مى گويد: من سر از سجده برداشتم و ديدم حسنعليه‌السلام از جاى خود برخاسته و روى کتف پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نشسته است. وقتى نماز تمام شد، نمازگزاران گفتند: «اى رسول خدا! چنين سجده اى از شما نديده بوديم. گمان کرديم وحى بر شما رسيده است». فرمود: وحى نرسيده بود. فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شد. نخواستم تعجيل کنم و کودک را به زمين بگذارم. آن قدر صبر کردم تا طفل خودش از کتفم پايين آمد.

اين عمل پيامبر گرامى نسبت به نوه بزرگوار خويش در حضور مردم، نمونه بارزى از روش آن حضرت در تکريم کودک است، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با طول دادن سجده، حداکثر احترام را درباره فرزند خود، معمول داشت.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله گاهى براى احترام به کودکى سجده نماز را طولانى مى کند و گاهى هم به احترام کودک، نماز را به سرعت خاتمه مى دهد. در روايات آمده است:

عن النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله : أنّه کان جالساً فأقبل الحسن و الحسين فلمّا رآهما النّبى قام لهما و استبطأ بلوغهما اليه، فاستقبلهما و حملهما على کتفيه و قال: نعم المطى مطيکما و نعم الراکبان أنتما و أبوکما خير منکما.(٢٦٠)

رسول گرامى اسلام نشسته بود. حسن و حسينعليه‌السلام وارد شدند. حضرت به احترام آنان از جاى برخاست و به انتظار ايستاد. کودکان در راه رفتن ضعيف بودند. لحظاتى طول کشيد، به ايشان نرسيدند. رسول گرامى به طرف کودکان پيش رفت و از آنان استقبال نمود. آغوش خود را باز کرد و هر دو را بر دوش خود سوار نمود و به راه افتاد و مى فرمود: فرزندان عزيز! مرکب شما چه خوب مرکبى است و شماها چه سواران خوبى هستيد و پدرتان بهتر از شماست.

در اين مورد، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به چند صورت به فرزندان خود احترام کرد: به پا خاستن، به انتظار ماندن، استقبال کردن؛ و بر دوش نشاندن. اينها تکريم عملى آن حضرت بود و با گفتن عبارت «سواران خوب»، لفظاً نيز از آنان احترام نمود.

اساساً رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله ، نسبت به تمام فرزندان خود يا فرزندان ديگر، محبّت خاصّى داشت و آمده است که:

و التلطّف بالصّبيان من عادة الرسول.(٢٦١)

لطف و عنايت به کودکان، از عادات حميده و صفات پسنديده پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بود.

تکريم کودک با جواب سلام

يکى از طُرق احترام به شخصيت ديگران، سلام گفتن است. در تمام دنيا، عبارات مخصوصى به منظور درود و تحيت گفتن، وضع شده که در اوّلين برخورد با يکديگر، آن را ادا مى کنند. سلام در تعاليم اخلاقى اسلام، يکى از سنن مورد تأکيد است و دو نفر مسلمان، وقتى به هم مى رسند، موظّف اند که قبل از شروع به گفتگو، به هم سلام کنند.

کودک در محيط خانواده از دو راه به اين وظيفه اخلاقى خود آشنا مى شود: اوّل، از راه تقليد از پدر و مادر و بزرگسالان؛ دوم، از اين راه که مربّى کودک، اين وظيفه را بر او بياموزد و تأکيد کند که حتماً به بزرگترها سلام کند. به هر نسبتى که در خانواده به کودک احترام شود و شخصيت او مورد توجّه پدر و مادر باشد، اطاعت او از اوامر آنها بيشتر خواهد بود.

اگر کودک به بزرگترها سلام کرد، لازم است به گرمى جواب او را بگويند و با اين عمل، او را مورد اعتنا قرار دهند. اگر به کودک اعتنا نکنند و جواب سلام او را ندهند، عملاً کودک را تحقير کرده اند.

پيامبر گرامى اسلام، در هر رهگذرى به کودکان سلام مى کرد و بدين وسيله به شخصيت آنها احترام مى کرد:

عن أنس بن مالک قال: ان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله مرّ على صبيان فسلّم عليهم و هو مغذٍّ.(٢٦٢)

انس بن مالک مى گويد: رسول گرامى در رهگذرى با چند کودک خردسال برخورد نمود. بر آنها سلام کرد و طعامشان مى داد.

همچنين در شيوه آن حضرت آمده است:

انه کان يسلّم على الصغير و الکبير.(٢٦٣)

از صفات پسنديده پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله اين بود که بر تمام مردم، از صغير و کبير، سلام مى کرد.

خوشحال نمودن کودک

در اسلام، مسرور کردن کودک از عبادات است. ابن عبّاس از پيامرصلى‌الله‌عليه‌وآله روايت مى کند:

من فرّح ابنته فکأنّما اعتق رقبةً من ولد اسماعيل و من أقرَّ عين ابنٍ فکأنّما بکى من خشية الله.(٢٦٤)

کسى که دختر بچّه خود را شادمان کند، مانند کسى است که بنده اى را از فرزندان اسماعيل آزاد کرده باشد، و آن کسى که پسر بچّه خود را مسرور و ديده او را روشن کند، مانند کسى است که ديده اش از خوف خداوند گريسته است.

يعلى عامرى مى گويد:

انّه خرج من عند رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله الى طعام دعى اليه فاذا هو بحسينعليه‌السلام يلعب مع الصبيان فاستقبل النّبىصلى‌الله‌عليه‌وآله امام القوم ثم بسط يديه، فطفر الصّبى ههنا مرّة و ههنا مرّة، و جعل رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله يضاحکه حتّى أخذه فجعل احدى يديه تحت ذقيه والأخرى تحت قفاه و وضع فاه على فيه و قبله.(٢٦٥)

از محضر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله خارج شدم تا در مجلسى که دعوت داشت، شرکت کنم. جلو منزل، حسينعليه‌السلام را ديدم که با کودکان، مشغول بازى است. سپس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله با اصحاب خود از منزل خارج شد. وقتى حسينعليه‌السلام را ديد، دستهاى خود را باز کرد و بر طرف فرزند رفت تا او را بگيرد. کودک، خنده کنان اين طرف و آن طرف مى گريخت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نيز خندان از پى او بود. او را گرفت. دستى زير چانه کودک و دست ديگر پشت گردن او گذارد، لب بر لبش نهاد و او را بوسيد.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با فرزندانش اين چنين رفتار مى کرد. ما هم سعى کنيم تا در برخورد با فرزندانمان رفتار مناسبى داشته باشيم.

نوازش کودک و محبّت به او

محبّت، ريشه اصلى شجره اخلاق و فضيلت انسانى است. فرزندى که از دوران اوّل کودکى از مهر و محبّت پدر و مادر بهره برده باشد، روحى شاد و روانى با نشاط دارد و در باطن خود، احساس محروميت نمى کند.

در روايات اسلامى، محبّت به کودک، به صورتهاى مختلف توصيه شده است. رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله در بيان وظايف مردم در ماه رمضان مى فرمايد:

و قرّوا کبارکم و ارحموا صغارکم.(٢٦٦)

به بزرگسالان خود احترام کنيد و نسبت به کودکان خويش ترحّم نماييد.

در روايت ديگرى از آن حضرت آمده:

أحبّوا الصبيان و ارحموهم.(٢٦٧)

کودکان را دوست بداريد و نسبت به آنان مهربان باشيد.

علىعليه‌السلام مى فرمايد:

ليتأسّ صغيرکم بکبيرکم و ليرأف کبيرکم بصغيرکم و لا تکونوا کجفاة الجاهلية.(٢٦٨)

کودک بايد در رفتار خود پيرو بزرگسال باشد و بزرگسال، بايد نسبت به کودک، رئوف و مهربان باشد. مبادا مانند جفاکاران و ستمگران دوران جاهليت رفتار کنيد.

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

انّ الله عزّوجل ليرحم الرّجل (العبد) لشدّة حبّه لولده.(٢٦٩)

مردى که نسبت به فرزند خود محبّت بسيار دارد، مشمول رحمت مخصوص خداوند است.

در سيره رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمده است:

اذا أصبح مسح على رؤوس ولده.

همه روزه صبح، دست محبّت به سر فرزندان خود مى کشيد.

عدالت در محبّت

در اينجا لازم است به اين مطلب اشاره کنيم که يکى از وظايف سنگين و دقيق در راه پرورش و تربيت فرزندان، رعايت عدالت در طرز رفتار نسبت به آنان است تا بعضى از آنها در خود احساس حقارت و کوچکى نکنند. در روايت است که:

عن النّبىصلى‌الله‌عليه‌وآله نظر الى رجل له ابنان فقبّل أحدهما و ترک الآخر، فقال النّبىصلى‌الله‌عليه‌وآله فهلاّ ساويت بينهما؟(٢٧٠)

پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله مشاهده کرد که مردى يکى از فرزندان خود را بوسيد و به فرزند ديگر اعتنا نکرد. به او فرمود: چرا با فرزندان خود به طور مساوى رفتار نمى کني؟

همچنين از آن حضرت روايت شده است:

أعدلوا بين أولادکم کما تحبون أن يعدلوا بينکم.

بين فرزندان خود به عدالت رفتار کنيد؛ همان طور که دوست داريد فرزندان شما و مردم، بين شما به عدالت رفتار نمايند.

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

قال: موسى بن عمران: «يا ربّ أى الأعمال أفضل عندک؟»، فقال: حبّ الأطفال فانّ فطرتهم على توحيدى فان أمّتهم أدخلهم برحمتى جنّتي.(٢٧١)

حضرت موسىعليه‌السلام به خداوند عرض کرد: «کدام يک از اعمال، نزد تو بهتر است؟». خداوند فرمود: دوست داشتن اطفال؛ چون فطرت آنها بر وحدانيت و يکتاپرستى من است و اگر آنها را بميرانم، با رحمت من وارد بهشت مى شوند.

مرحوم محقّق (ره) مى فرمايد:

و يستحب العطية لذوى الرحم، و يتأکدّ فى الولد و الوالد، و التسويه بين الأولاد فى العطية.(٢٧٢)

اهداى عطيه براى خويشان مستحب است و اين امر نسبت به فرزند و پدر، بسيار سفارش شده است و اينکه در اهدا، عطيه بين فرزندان، مساوات را رعايت کند.

و در جاى ديگرى فرمايد:

و يجوز تفضيل بعض الولد على بعض فى العطية على کراهية.(٢٧٣)

جايز است که برخى فرزندان را بر برخى ديگر در عطيه برترى داد؛ امّا اين عمل، مکروه است.

امام خمينى قدس سره در اين زمينه مى فرمايد:

يجوز تفضيل بعض الأولاد على بعض فى العطيه على کراهية، و ربّما يحرم اذا کان سببا لاثاره الفتنة والشحناء و البغضاء المؤدية الى الفساد.(٢٧٤)

جايز است برترى دادنِ بعضى فرزندان بر بعضى ديگر در عطيه؛ امّا اين عمل مکروه است و چه بسا اگر اين عمل باعث اختلاف و فتنه و دشمنى و فساد شود، حرام باشد.

از مجموع اين نوشته ها استفاده مى شود که شايسته است بين فرزندان، مساوات رعايت شود. گر چه در ارث بين دختر و پسر فرق است؛ ولى اين سبب نمى شود که در تقسيم هدايا و عطايا بين فرزندان، تفاوت گذاشته شود و چه بسا اين برترى، موجب فتنه و ايجاد عقده و از بين رفتن روحيه فعاليت و تلاش شود. به تجربه ثابت شده است که اين کار باعث بروز اختلاف هم مى شود.

البته ذکر اين نکته هم ضرورى است که اگر فرزندى در فعاليت روزانه خود نسبت به ساير فرزندان، پيشرفت خوبى داشته باشد و تلاش فراوانى در درس و ساير کارها از خود نشان دهد، بايد مورد تشويق قرار گيرد و با مهر و محبّت از او تقدير گردد؛ امّا نبايد اين عمل، باعث طرد ساير فرزندان شود.

بوسيدن کودک

تأکيد اسلام بر مهر و محبّت در برنامه پرورش کودک، روشن است. زندگى سالم و طبيعى در سايه محبّت است. يکى از تمايلات فطرى بشر که از دوران کودکى آشکار مى گردد، نياز به محبّت و مهربانى است. اگر کودکى به قدر کافى و به طور صحيح از مهر و نوازش برخوردار شود، روانى شاد و روحى اميدوار دارد.

يکى از راههاى نشان دادن محبّت و نزديک کردن فرزند به خود بوسيدن فرزند است. امام صادقعليه‌السلام از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله روايت مى کند:

من قبّل ولده کتب الله له حسنة و من فرّحه فرّحه الله يوم القيامة.(٢٧٥)

کسى که فرزند خود را ببوسد، حسنه اى در نامه عمل او ثبت خواهد شد و کسى که فرزند خود را شاد کند، خداوند او را در قيامت، شاد مى کند.

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

أکثروا من قبلة أولادکم فانّ لکم بکلّ قبلة درجة فى الجنّة.(٢٧٦)

فرزندان خود را بسيار ببوسيد؛ زيرا براى شما در هر بوسيدن، درجه اى در بهشت است.

در روايت ديگرى آمده است:

و کان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله يقبّل الحسن و الحسينعليه‌السلام فقال الأقرع بن حابس: «أنّ لى عشرة من الولد ما قبّلت أحداً منهم»، فقال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله : من لا يرحم لا يرحم.(٢٧٧)

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله حسن و حسينعليه‌السلام را بوسيد. اقرع بن حابس که ناظر محبّت پيامبر نسبت به فرزندان خود بود، عرض کرد: «من ده فرزند دارم و هرگز آنان را نبوسيده ام». حضرت فرمود: کسى که رحم و محبّت نداشته باشد، خداوند به او رحم نمى کند.

حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد:

قبلة الولد رحمة، و قبلة المرأة شهوة، و قبلة الوالدين عبادة و قبلة الرجل أخاه دين.(٢٧٨)

بوسيدن کودک، رحمت و محبّت است. بوسيدن زن، شهوت است. بوسيدن پدر و مادر، عبادت است و بوسيدن برادر مسلمان، دَين است.

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

جاء رجل الى النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله فقال له: «ما قبلت صبيا قطّ»، فلمّا ولى، قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله : هذا رجل عندنا انّه من أهل النار.(٢٧٩)

شخصى خدمت پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و به ايشان عرض کرد: «تا کنون فرزندم را نبوسيده ام». وقتى که از خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله برگشت، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اين مرد نزد ما از اهل جهنّم است.

اين روايت به همه پدر و مادران توصيه مى کند از نظر دين مبين اسلام، تمام والدين وظيفه دارند که نسبت به کودکان خود با مهر و محبّت برخورد کنند و هر پدرى که چنين رفتارى را نداشته باشد، نه تنها عاطفه او سست و ضعيف است؛ بلکه از معارف دينى هم برخوردار نيست.