احكام كودكان از تولد تا بلوغ

احكام كودكان از تولد تا بلوغ0%

احكام كودكان از تولد تا بلوغ نویسنده:
گروه: خانواده و کودک

احكام كودكان از تولد تا بلوغ

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد حسین فلاح زاده
گروه: مشاهدات: 7056
دانلود: 5217

توضیحات:

احكام كودكان از تولد تا بلوغ
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 111 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7056 / دانلود: 5217
اندازه اندازه اندازه
احكام كودكان از تولد تا بلوغ

احكام كودكان از تولد تا بلوغ

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

قيم و وصى‏

قيم كسى است كه از طرف پدر يا جد پدرى يا حاكم شرع به عنوان سرپرست و عهده دار امور كودك مشخص شده است‏(١٦٤).

وصى كسى است كه از طرف شخصى براى انجام برخى كارها پس از مرگ وى مشخص شده است.

١. كسى كه نشانه‏هاى مرگ را در خود مى‏بيند، اگر بدون قيم اموال فرزندش از بين مى‏رود يا خودش ضايع مى‏شود، بايد براى او قيم امينى تعيين كند(١٦٥).

٢. وصى پدر و جد پدرى كودك، كه به عنوان قيم او تعيين شده به عنوان ولى او بوده و تصرفشان - در مواردى كه مجاز است - صحيح و نافذ مى‏باشد(١٦٦).

٣. قيم در صورتى مى‏تواند در اموال يتيم تصرف كند كه تصرفش نه تنها مفسده نداشته باشد، بلكه داراى مصلحت نيز باشد(١٦٧).

٤. قيم نمى‏تواند اموال كودك را بفروشد مگر آنكه حفظ اموال او در گرو فروش آن باشد، يا فروختن آن مال، به مصلحت يتيم باشد(١٦٨).

٥. مالى كه به يتيم بخشيده مى‏شود، اگر قيم يتيم آن را قبول كند، هبه تحقق مى‏پذيرد(١٦٩).

٦. اگر وصيت كننده بگويد: فلان شخص قيم كودك من باشد) در اين صورت تمام اختياراتى كه وصيت كننده داشته قيم نيز بر كودكش دارد(١٧٠).

٧. اگر وصيت كننده بگويد تو وصى من هستى) ولى موردش را تعيين نكند سرپرستى كودك ميت بر عهده وصى نيست ولى در صورتى مى‏تواند سرپرستى كودك ميت را عهده دار شود كه از حاكم شرع اجازه بگيرد(١٧١).

٨. حاكم شرع يا كسى كه از طرف او اجازه دارد، چنانچه براى يتيم قيم تعيين كند، اگر اموال يتيم در معرض حيف و ميل باشد، لازم است آنها را در چند نسخه صورت بردارى كرده و نزد اشخاص مورد اعتماد بگذارد تا از حيف و ميل شدن محفوظ بماند(١٧٢).

٩. وصى پدر جد پدرى اگر باغ يا زمين يتيم را با رعايت مصلحت بفروشد بنابر احتياط، در صورتى حاكم شرع مى‏تواند اين معامله را قطعى نموده و تاييد كند كه مصلحت بودن آن برايش ثابت شود، اما اگر پدر يا جد پدرى اين كار را انجام دهند، هر چند مصلحت بودنش براى حاكم شرع ثابت نشده باشد مى‏تواند آن را قطعى نموده و تاييد كند(١٧٣).

١٠. شخصى كه در وصيت خود مالى را به ماكيت كودكى در مى‏آورد، نمى‏تواند توليتش را به كسى غير از پدر و جد پدرى او بدهد؛ و اگر پدر و جد پدرى كودك موجود نباشد، بايد توليتش را به حاكم شرع واگذار نمايد(١٧٤).

١١. كسى كه از طرف مجتهد، اذن تصرف در اموال و كارهاى كودك را دارد و يا به عنوان ولى و قيم كودك منصوب شده، يا از ناحيه او وكيل شده است، با مرگ مجتهد تمام اختياراتش نسبت به كودك از او سلب مى‏شود(١٧٥).

شرايط قيم‏

قيم بايد داراى شرايط زير باشد:

- بالغ باشد(١٧٦).

- عاقل و رشيد باشد(١٧٧).

- امانتدار و مورد اعتماد باشد(١٧٨).

- و بنابر احتياط عادل باشد(١٧٩).

شرايطى وصى‏

وصى انسان بايد داراى شرايط زير باشد:

- مسلمان باشد.

- بالغ و عاقل باشد.

- مورد اطمينان باشد(١٨٠).

ولايت بر ازدواج خردسالان‏

١. ازدواج كودك نابالغ - توسط اوليايش - مكروه است‏(١٨١).

٢. ايجاد محروميت با عقد كردن دختر شير خوار در مدت يك يا دو ساعت محل اشكال است: و بايد احتياط مراعات شود(١٨٢).

٣. بنابر احتياط در صورتى عقد موقت دختر باعث محروميت است كه دختر به حدى رسيده باشد كه قابليت بهره بردن هر چند غير از آميزش را داشته باشد، مثلا شش ساله باشد، يا مدت عقد را تا زمان شش سالگى او تعيين كرده باشند(١٨٣).

٤. در صورتى مى‏توان دختر نابالغ را براى محرم شدن با مادرش به عقد خويش در آورد كه اولا پدر يا جد پدرى او اذن بدهند و ثانيا براى دختر مصلحت داشته باشد(١٨٤).

٥. پسر بچه‏اى كه نمى‏تواند از زن بهره‏اى ببرد، اگر وليش براى او زنى را عقد كند، بنابر احتياط واجب چنين عقدى صحيح نيست‏(١٨٥).

(٥) تعليم و تربيت

تحصيل‏

١. تا آن جا كه ممكن است بايد تربيتى داده شود كه از تمام طبقات هر كس داراى استعداد بيشترى است بتواند به تحصيل ادامه دهد(١٨٦).

٢. دانش‏آموز و دانشجو در هر رشته‏اى از علوم مباح كه تحصيل مى‏كنند اگر هدف از تحصيل، خدمت به جامعه و زياد شدن عظمت اسلام و رفع نياز مسلمانان به بيگانگان باشد اجر و ثواب بسيار دارند(١٨٧).

مواد آموزشى‏

١. خواندن، درس دادن، نوشتن، نگهدارى و حتى خريد و فروش كتابهاى گمراه كننده حرام است، مگر زمانى كه براى هدفى صحيح باشد؛ مثلا براى پاسخ دادن به اشكالهاى آن‏(١٨٨).

٢. ولى كودك مى‏تواند او را براى آموزش قرآن، به شخص امينى بسپارد(١٨٩).

٣. دادن قرآن به كودك براى آموزش جايز است، هر چند معلوم باشد كه بى‏وضو قرآن را مس مى‏كند(١٩٠).

٤. ساختن داستانهايى كه واقعيت ندارد هر چند براى آموزش مثبت باشد، ولى چون دروغ است بايد از آن خوددارى شود(١٩١).

فضاى آموزشى‏

١. مسلمان در اين زمان بايد كاملا مراقب فرزند خود باشد و تا زمانى كه از وضع كودكستان و دبستان و دبيرستانها از هر جهت مطمئن نشده است، از فرستادن فرزند معصوم خود به اينگونه مراكز خوددارى كند، و وزر و وبال فساد عقيده فرزند، بلكه اولاد فرزند خود را تا روز قيامت به گردن نگيرد(١٩٢).

٢. فرستادن فرزند به كودكستان، دبستان و دبيرستانى كه اسلاميت و امانت و علاقه‏مندى موسسان و معلمان آن به سنتهاى اسلامى معلوم نيست و در معرض خطر انحراف عقيده و فساد اخلاق قرار مى‏گيرد جايز نيست‏(١٩٣).

٣. بر ولى دانش‏آموز حرام است فرزند خود را تحت تعليم معلمان فاسق و بى‏ايمانى كه باعث فساد عقيده و اخلاق او مى‏شوند قرار دهد(١٩٤).

٤. حاضر شدن در كلاس درسى كه استاد آن فساد عقيده داشته و در ضمن درس عليه اسلام تبليغ مى‏كند، جايز نيست‏(١٩٥).

٥. فرستادن كودك به مدرسه‏اى كه بانى آنها بهايى يا يكى از فرقه‏هاى گمراه است، چنانچه باعث تقويت آنان شود، حرام است‏(١٩٦).

٦. اگر مدارس و دانشگاهها و دانشكده‏هاى علوم و صنايع مورد نياز مردم طبق آداب و سنتهاى اسلامى و رعايت احكام اسلام به تعداد كافى نباشد بر مسلمانان واجب است، كه خودشان مستقيما به تاسيس اينگونه مدارس و دانشگاهها بر اساس تعاليم مقدسه اسلام و اجراى برنامه‏هاى دينى اقدام نمايند(١٩٧).

٧. كفار حق ندارند در كشورهاى اسلامى مدرسه داير كرده و تعليم و تربيت كودكان مسلمان را عهده دار شود، و بر مسلمانان جايز نيست فرزندان خود را به مراكز آموزش آنها بفرستند(١٩٨).

٨. تاسيس مدارس مختلط ابتدايى و بالاتر از آن جايز نيست‏(١٩٩).

٩. دانشجويان پسر مى‏توانند در دانشگاههاى مختلط تحصيل كنند ولى اگر رفتن به اين دانشگاهها باعث ارتكاب كار حرام و يا سبب تحريك شهوتشان شود، جايز نيست‏(٢٠٠).

هزينه تحصيلى‏

١. كتاب و نوار درسى جزو نفقه واجب فرزند بر پدر نيست‏(٢٠١).

٢. اگر پسر به كتابهاى علمى و دينى احتياج داشته باشد، پدرش مى‏تواند آنها را از زكات - سهم سبيل الله - خريده و در اختيارش قرار دهد، يا به او زكات بدهد تا خودش تهيه كند(٢٠٢).

٣. كسى كه توانايى كسب و كار دارد، اگر تحصيل علم او را از كار باز دارد:

- اگر تحصيل آن علم بر او واجب عينى يا كفايى باشد مى‏تواند زكات بگيرد.

- چنانچه تحصيل آن علم مستحب باشد گرفتن زكات جايز است.

- اگر نه مستحب باشد، نه واجب، بلكه مباح باشد، گرفتن زكات جايزنيست‏(٢٠٣).

٤. اگر كسى يك نفر را براى آموزش قرآن به كودكان شيعه اجير كند، مى‏تواند دستمزد او را از زكات - سهم سبيل الله - بپردازد(٢٠٤).

٥. اگر پدر بخواهد براى تامين كتب مورد نياز و نوار درسى فرزند خود به او سهم امام( عليه‌السلام ) بپردازد بايد از حاكم شرع - فقيه جامع الشرايط - اذن بگيرد(٢٠٥).

٦. پدر مى‏تواند براى خريد كتب مورد نياز فرزند سيدش به او سهم سادات بپردازد(٢٠٦).

تربيت‏

از مهمترين مسائل اسلامى توجه به وضع تعليم و تربيت فرزندان و مراقبت در حسن ترقى و تكامل آنهاست‏(٢٠٧).

ارتباط پدر و مادر با فرزند

١. برترى دادن فرزندى بر فرزند ديگر، در هديه دادن، كراهت دارد(٢٠٨).

٢. اگر يكى از فرزندان داراى خصوصيتى باشد كه سزاوار برترى است چنانچه باعث فساد نشود برترى دادن او در هديه خوب است‏(٢٠٩).

٣. اگر هديه دادن به فرزندى به جهت برترى او بر فرزندان ديگر، باعث تحريك حسادت و كينه سايرين شده و فتنه بر انگيزد حرام است‏(٢١٠).

٤. فرزند نبايد بى‏اجازه وارد اتاقى شود كه پدرش با همسر خود در آن خلوت گزيده‏اند(٢١١).

بازى و سرگرمى‏

١. پاسورهايى كه با شكلهاى مختلف چاپ شده و در اختيار كودكان قرار مى‏گيرد اگر برد و باخت در آن باشد حرام است‏(٢١٢).

٢. پاسورهاى ياد شده اگر معلوم نشود كه جزء ابزار قمار است، چنانچه برد و باخت در آن نباشد مانعى ندارد؛ ولى احتياط خوب است‏(٢١٣).

٣. فوتبال دستى كه كودكان بازى مى‏كنند و براى آن مثلا نوشابه يا بستنى قرار مى‏دهند قمار محسوب مى‏شود و حرام است‏(٢١٤).

٤. بنابر احتياط سازهاى كوچك كه بازيچه كودكان است نيز حكم ابزار لهو را دارد و خريد و فروش آن حرام است‏(٢١٥).

مراقبتهاى تربيتى‏

١. احتياط واجب آن است كه مرد نامحرم دختر بچه شش ساله را در دامن نگيرد(٢١٦).

٢. مرد مى‏تواند دختر بچه نامحرمى كه شش سالش تمام نشده را بر دامن خود بنشاند ولى از روى شهوت جايز نيست‏(٢١٧).

٣. بنابر احتياط واجب بوسيدن دختر بچه شش ساله بر مرد جايز نيست‏(٢١٨).

٤. بستر كودكان ده ساله بايد از يكديگر جدا شود(٢١٩).

٥. لمس كردن پسر بچه و دختر بچه غير مميز، توسط زن يا مرد، اگر تحريك شهوت را در پى نداشته باشد جايز است؛ و گرنه جايز نيست‏(٢٢٠).

٦. پوشاندن عورت از پسر بچه‏ها و دختر بچه‏هاى مميز، به ويژه آنهايى كه در آستانه بلوغند بر مردان و زنان واجب است‏(٢٢١).

٧. نگاه كردن به عورت كودكان مميز جايز نيست، خواه نگاه كننده زن باشد يا مرد به پسر بچه نگاه كند يا به دختر بچه‏ (٢٢٢).

٨. زنان نامحرم در مقابل پسر بچه مميز اگر باعث تحريك شهوت پسر شود بايد خودش را از او بپوشاند و اگر باعث تحريك او نشود، پوشاندن واجب نيست‏(٢٢٣).

٩. اگر عادتا امكان داشته باشد كه شهوت پسر در اثر نگاه كردن تحريك شود، احتياط واجب آن است كه زن بدن و موى خود را از او بپوشاند(٢٢٤).

١٠. زن مى‏تواند - بجز عورت - به ساير اعضاى بدن پسر بچه غير مميز نگاه كند البته به اين شرط كه كودك به حدى نباشد كه نگاه كردن به او باعث تحريك شهوت زن شده و يا امكان تحريك شهوت داشته باشد(٢٢٥).

١١. نگاه كردن به بدن دختر بچه نابالغ: با قصد لذت حرام است‏(٢٢٦) و بدون قصد اگر باعث تحريك شهوت نشود جايز است‏(٢٢٧).

١٢. نگاه كردن به بدن دختر بچه نابالغ مميزى كه ديدن او معمولا باعث تحريك شهوت، مى‏شود چه با قصد لذت باشد چه بدن آن حرام است‏(٢٢٨).

١٣. مرد نامحرم بدون قصد لذت و وجود شهوت بنابر احتياط واجب فقط به جاهايى از بدن دختر نابالغ مى‏تواند نگاه كند كه رسم بر پوشاندن آن نيست. ولى جاهايى كه معمولا آن را مى‏پوشانند؛ مثل ران و باسن و پشت و سينه، احتياط واجب آن است كه نگاه نكند(٢٢٩).

١٤. بر ولى كودك لازم است او را از آنچه موجب فساد اخلاقش مى‏شود و به عقايدش ضرر مى‏زند حفظ كند(٢٣٠).

١٥. پدر و مادر مى‏توانند براى تربيت فرزندان خود آنها را به انجام كارهاى خانه از قبيل جارو كردن و لباس شستن و خريد نان و... امر كرده و بدون مزد آن را به اين كارها وادار كنند(٢٣١).

١٦. مهاجرت به كشورهاى غير اسلامى در صورتى كه عمل به وظايف دينى ممكن باشد مانعى ندارد، هر چند انسان ظن قوى داشته باشد كه فرزندانش تحت تاثير جو آن كشورها قرار مى‏گيرند(٢٣٢).

تمرين عبادات‏

١. سزاوار است انسان، فرزند خود را پيش از تكليف و پس از آن براى نماز از خواب بيدار كند مگر به جهت بيمارى يا عذر ديگرى، بيدار كردنش باعث آزار يا زيان او شود(٢٣٣).

٢. تمرين دادن كودك مميز به گرفتن روزه و ساير عبادات مستحب است‏(٢٣٤).

٣. براى تمرين كودك هفت ساله - دختر يا پسر - به روزه و ساير عبادات مستحب است بر آنها سخت‏گيرى كنند(٢٣٥).

حفظ شخصيت و احترام كودكان‏

١. غيبت كودك مميز براى مكلفان جايز نيست‏(٢٣٦).

٢. دشنام دادن به كودك موجب تعزير است‏(٢٣٧).

٣. اگر كودك مميزى بر كسى سلام كند، بنابر احتياط بايد جواب سلامش را بدهد(٢٣٨).

٤. جواب سلام، واجب كفايى است، پس اگر كسى به گروهى سلام كند و يكى از آنان جواب دهد كافى است، و اگر آن يك نفر كودك مميز باشد، جوابش كافى است‏(٢٣٩).

(٦) هزينه زندگى‏

كسب و كارى براى تامين هزينه زندگى‏

١. در صورت امكان بر هر فردى واجب است كه براى فراهم كردن نيازمنديهاى خود و كسانى كه هزينه زندگى آنها بر عهده اوست - مانند فرزند - كسب و كار مى‏كند(٢٤٠).

٢. كسى كه تأمين هزينه‏هايى مانند: مخارج زن و فرزند بر او واجب است و مالى ندارد، بايد براى فراهم كردن آن هزينه‏ها كسب و كار بپردازد(٢٤١).

٣. كسب و كار براى توسعه بخشيدن بر خانواده و دستگيرى از مستمندان و نيازمندان مستحب است‏(٢٤٢).

هزينه فرزندان و نوه‏ها

١. مشهور آن است كه هزينه زندگى فرزند - در صورتى كه از خودش درآمدى ندارد و فقير است - دختر باشد يا پسر، به ترتيب اولويت بر عهده افراد زير است:

-پدر

- جد پدرى

-مادر

- والدين مادر - كه بايد هر يك نيمى از آن را بپردازند - و اگر مادر پدر هم داشته باشد بايد به اتفاق والدين مادرش نفقه او را بدهند، و اين قول مشهور موافق با احتياط است‏(٢٤٣).

٢. واجب است انسان - در صورتى كه بتواند - هزينه زندگى فرزندان و نوه‏ها و نتيجه‏هاى خود، و فرزندان آنها را كه فقير بوده و توانايى كسب و كار ندارند بدهد؛ خواه كوچك باشد يا برزگ، مسلمان باشند يا كافر(٢٤٤).

٣. بر پدر و مادر واجب است كه هزينه زندگى فرزند فقير خود را بدهند و به صرف اينكه فرزند بتواند از وجوهات استفاده كند، وجوب نفقه‏اش از عهده پدر و مادر برداشته نمى‏شود، چه گرفتن وجوهات برايش اهانت باشد يا اهانت نباشد ولى اگر كسى هزينه زندگى او را بدهد، وجوب نفقه از والدينش ساقط مى‏شود(٢٤٥).

٤. فقط هزينه زندگى فرزند و اولاد فرزند، بر پدر واجب است ولى هزينه زندگى همسر فرزندش بر او واجب نيست‏(٢٤٦).

٥. پرداخت هزينه فرزندى كه فقيرى است و توانايى كسب ندارد بر پدر و مادر او واجب است. اما هزينه ازدواج او بر والدينش واجب نيست‏(٢٤٧).

٦. پدرى كه هزينه زندگى فرزند فقير خود را نپرداخته ولايت او بر فرزند نابالغش از بين نمى‏رود(٢٤٨).

٧. پدرى كه هزينه زندگى فرزند فقير خود را نپرداخته بدهكار نيست ولى چنانچه شخصى به در خواست پدر مبلغى را هزينه كرده است، پدر ضامن است اما اگر؛ درخواست او نبوده ضامن نيست‏(٢٤٩).

٨. توسعه بخشيدن در پرداخت هزينه زندگى همسر و فرزند، ثوابش از صدقه دادن به ديگران برتر است‏(٢٥٠).

پرداخت خمس و زكات به فرزند

١. چون مخارج فرزند بر عهده ولى اوست، بنابر احتياط واجب دادن زكات به فرزند براى توسعه در زندگى جايز نيست‏(٢٥١).

٢. بنابر احتياط واجب ولى كودك نمى‏تواند خمس مال خود را به فرزند خود براى مخارجى كه بر عهده اوست بدهد(٢٥٢).

هزينه يتيمان‏

١. قيم بايد مسائل زير را در رابطه با هزينه زندگى يتيمان مراعات كند:

بايد هزينه زندگى يتيمان را به طور معمول از اموال آنها بدهد و بر آنها سخت نگيرد(٢٥٣).

بايد عادت يتيم و كودكى همچون او را ملاحظه كند و خوراك و پوشاك را مطابق شان او تهيه نمايد(٢٥٤).

در دادن نفقه به يتيم نبايد اسراف كند(٢٥٥) و چنانچه اسراف كند، ضامن است‏(٢٥٦).

مى‏تواند در خوردنى و نوشيدنى يتيم را يكى از عائله خود حساب كرده و آنچه را كه به مصروف آنها رسانده بين تعداد نفرات تقسيم كند و سپس يتيم را از مال او بر دارد(٢٥٧).

نمى‏تواند يتيم را در لباس با عائله خود يك جا حساب كند بلكه اگر مى‏خواهد هزينه يتيم را از اموال او بپردازد بايد لباس او را جداگانه حساب كند(٢٥٨).

جهيزيه دختر

١. جهيزيه‏اى را كه پدر از درآمد ساليانه خود براى دخترش مى‏خرد،

- اگر به واسطه صلح يا بخشش به ملكيت دخترش در آورده باشد نمى‏تواند آن را پس بگيرد و اگر ملك او نكرده باشد، پس گرفتن آن اشكال ندارد(٢٥٩).

- ظاهرش اين است كه به عنوان بخشش به دختر داده مى‏شود، در نتيجه مال دختر بوده و پس از مرگ دختر به وارثانش مى‏رسد(٢٦٠).

- اگر معلوم باشد كه پدر، جهيزيه را به دختر نبخشيده، جهيزيه متعلق به پدر است‏(٢٦١).

لباس و زيور

١. بنابر احتياط واجب بايد پسر بچه‏ها را از زينت كردن به طلا باز دارند(٢٦٢).

٢. احتياط واجب است كه مكلفين امكان پوشيدن طلا را در اختيار پسر بچه‏هاى مميز قرار ندهند(٢٦٣).

٣. قرار دادن امكانات زينت كردن به طلا در اختيار پسر بچه‏هاى غير مميزى كه در نوع لباس تشخيصى ندارند جايز است‏(٢٦٤).

٤. بنابر احتياط واجب بايد پسر بچه‏ها را از پوشيدن لباس حرير باز دارند(٢٦٥)

(٧) مالكيت و تصرفات اقتصادى

مالكيت كودك‏

١. اگر كودك، چيز مباحى را به نيت مالك شدن، به دست آورد، مثلا حيوانى را شكار كند يا از دريا ماهى بگيرد از جنگل آزاد ميوه بچيند، مالك آن مى‏شود(٢٦٦).

٢. در مالك شدن چيز مباحى كه كودك بدست آورده، اذن وليش شرط نيست: پس از آنكه به دست آورد از آن خودش مى‏باشد، هر چند از ولى خود اجازه نگيرد(٢٦٧).

تصرفات و اختيارات مالى‏

١. كودك اگر چه مميز و رشيد ومالك چيزى باشد، ولى شرعا نمى‏تواند در مال خود تصرف كرده يا عقد و قرار دادى را در ملكش جارى سازد، مثلا آن را بفروشد يا اجاره دهد، هرچند در نهايت به سود و مصلحت او باشد(٢٦٨).

٢. همان طور كه كودك نمى‏تواند در مال خود تصرف كند در ذمه خود نيز نمى‏تواند تصرف كند، مثلا و خريد و فروش نسيه‏اى يا قرض گرفتن و... از ناحيه او صحيح نيست‏(٢٦٩).

٣. در صحيح نبودن قرض و نسيه از ناحيه كودك فرقى نيست كه زمان مقرر براى اداى قرضش پيش از بلوغ پايان پذيرد يا در زمان بلوغ واقع شود(٢٧٠).

٤. در تصرفاتى كه براى كودك ممنوع است، فرقى نيست كه وليش پيش از تصرف به او اذن داده باشد يا پس از تصرف آن را مجاز بداند(٢٧١).

٥. در تصرفاتى كه براى كودك ممنوع است مواردى استثناء شده كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

- خريد و فروش چيزهاى كم ارزش‏(٢٧٢).

- وصيت پسر ده ساله در كارهاى خير؛ مثل: ساختن مسجد و پل و...(٢٧٣).

- وكيل گرفتن در تصرفاتى كه برايش مجاز است؛ يعنى همان گونه كه مثلا چيزهاى كم ارزش را خريد و فروش مى‏كند در همان كارها وكيل نيز مى‏تواند بگيرد(٢٧٤).

- دريافت كرايه ماشين از كودك، در صورتى جايز است كه اجازه ولى او معلوم شده، و يا با وجود قرينه‏هايى، رضايت ولى آشكار شود(٢٧٥).

٦. در صورتى ولى كودك مى‏تواند اموال او را در اختيارش بگذارد كه كودك بالغ شده و به رشد عقلى رسيده باشد(٢٧٦).

٧. اگر ولى كودك احتمال دهد كه كودكش پيش از بلوغ به رشد عقلى رسيده است بايد او را آزمايش كند تا به محض بلوغ در صورت رشيد بودن اموال او را در اختيارش قرار دهد(٢٧٧).

٨. غير از ولى اگر شخص ديگرى پيش از بلوغ كودك ادعاى رشد او را داشته باشد - مثلا معلم يا استاد كار او - چنانچه وليش نيز اين احتمال را بدهد بايد او را آزمايش كند(٢٧٨).

قراردادهاى اقتصادى‏خريد و فروش‏

١. داد و ستد كودك اگر به طور مستقل - نه از سوى ولى - باشد باطل است، خواه هر دو طرف معامله كودك باشند يا يك طرف آن‏(٢٧٩).

٢. داد و ستد كودك مميز در چيزهاى كم‏ارزشى كه رسم مردم در آنها بر معامله با كودكان است، باطل نيست‏(٢٨٠).

٣. در باطل بودن داد و ستد فرقى نيست كه پدر يا جد پدرى كودك به او اذن داده باشد يا بدون اذن آنها داد و ستد كند(٢٨١).

٤. در صورتى كه انسان از طرف ولى كودك وكيل باشد كه جنس را به دست بچه داده و پول را از او بگيرد، چون معامله در واقع بين دو نفر بالغ صورت گرفته و كودك فقط وسيله‏اى براى رساندن پول يا جنس بوده، معامله صحيح است‏(٢٨٢).

٥. داد و ستدى كه به وسيله كودك، پول و جنس آن رد و بدل مى‏شود، در صورتى درست است كه دو طرف معامله براى گرفتن پول و جنس، به كودك اجازه داده و يقين داشته باشند كه كودك جنس و پول را به طرف مقابل مى‏رساند(٢٨٣).

٦. در مواردى كه داد و ستد با كودك صحيح نيست اگر كسى با او معامله كند: در صورتى كه كودك مميز باشد، اگر جنس يا پولى كه به او داده از بين برود مى‏تواند از وليش درخواست كند، و يا پس از آنكه كودك بالغ شد از خود او بخواهد(٢٨٤).

اگر كودك مميز نباشد و با او معامله كند، حق درخواست ندارد(٢٨٥).

چنانچه پول يا جنسى كه از كودك گرفته متعلق به خود بچه بوده:

بايد به ولى او پس داده يا از او اجازه بگيرد(٢٨٦).

اگر به ولى او دسترسى ندارد بايد به حاكم شرع تحويل دهد(٢٨٧).

اگر پس از بلوغ كودك از او اجازه بگيرد همان اجازه براى تصرفش در آن اموال كافى است‏(٢٨٨).

چنانچه جنس يا پولى كه از كودك گرفته متعلق به شخص ديگرى باشد:

بايد آن را به صاحبش رسانده يا از او رضايت بگيرد(٢٨٩).

در صورتى كه به صاحب آن پول يا جنس دسترسى ندارد، بايد آن را از طرف صاحبش بابت مظالم بپردازد(٢٩٠).

اگر بخواهد بابت مظالم بپردازد احتياط آن است كه از حاكم شرع نيز اجازه بگيرد(٢٩١).

٧. كودك مميز در آسيبى كه بر اموال كسى وارد كند ضامن است‏(٢٩٢).

اجاره و استخدام‏

١. پدر و جد پدرى و يا قيم مى‏توانند اموال كودك را اجاره دهند(٢٩٣).

٢. در صحيح بودن اجاره اموال كودك توسط پدر يا جد پدرى، لازم نيست آن اجاره مصلحتى براى كودك داشته باشد بلكه همين كه مفسده‏اى نداشته باشد كافى است‏(٢٩٤).

٣. اگر ولى كودك اموال او را براى مدتى اجاره دهد كه مقدارى از آن مدت در زمان بلوغ كودك واقع شود اجاره صحيح است اما كودك مى‏تواند پس از بلوغ بقيه مدت اجاره را به هم بزند(٢٩٥).

٤. پدر و جد پدرى و يا قيم مى‏توانند كودك را براى كارى اجير كسى كنند يعنى به كارگرى بفرستند(٢٩٦).

٥. اگر ولى كودك او را براى مدتى اجير كسى كند حتى اگر ضرورت هم داشته باشد و بخشى از اين مدت در زمان بلوغ كودك واقع شود مشكل است كه اجاره صحيح باشد(٢٩٧).

٦. اجير كردن كودك مميز از ولى او براى قرائت قرآن و عزادارى و زيارت جايز است‏(٢٩٨).

٧. فرزندان بابت كارهايى كه در خانه و براى امرار معاش بدون دستور پدر يا به طور رايگان انجام مى‏دهند چه در زمان بلوغ باشد يا پيش از بلوغ استحقاق دستمزد ندارند(٢٩٩).

وقف و بخشش‏

١. كودك نمى‏تواند اموال خود را وقف كند، هر چند پسر بچه‏اى ده ساله باشد مگر آن كه با اذن ولى و داراى مصلحتى باشد(٣٠٠).

٢. چيزى را كه ولى كودك براى او وقف مى‏كند:

اگر در دست ديگرى است بايد آن مال را از او بگيرد تا تحويل گرفتن مال وقفى از طرف ولى كودك تحقق پذيرد(٣٠١).

چنانچه مال وقفى در اختيار خودش باشد نيازى به تحويل گرفتن مجدد نيست. ولى بهتر است كه از ناحيه كودك، قصد تحويل گرفتن نيز بنمايد(٣٠٢).

٣. براى وقف كننده جايز نيست كودكى هر چند مميز را متولى كند كه خودش مستقيما كارهاى مربوط به موقوفه از قبيل اجاره و امثال آن را انجام دهد(٣٠٣).

٤. اگر وقف كننده كودكى را متولى موقوفه كند اما نظرش اين باشد كه قيم كودك كارهاى مربوطه به موقوفه را انجام دهد - نه خود كودك - ظاهر اين است كه اين توليت جايز است، هر چند كودك مميز نباشد(٣٠٤).

٥. كودك نمى‏تواند مالى را ببخشد و يا مالى را به او مى‏بخشند قبول كند(٣٠٥).

٦. غير از ولى كودك اگر كسى ديگر چيزى را به كودك ببخشد، براى صحيح بودن هبه بايد وليش از طرف او، هبه را قبول كرده و مال را تحويل بگيرد(٣٠٦).

٧. اگر ولى كودك چيزى را كه در دست خودش مى‏باشد به كودك ببخشد، احتياط مستحب است كه قصد تحويل گرفتن از طرف كودك نيز داشته باشد(٣٠٧).

٨. اگر قيم يتيم، مالى به يتيم ببخشيده مى‏شود تحويل بگيرد، هبه صحيح است‏(٣٠٨).

٩. مالى را كه انسان به فرزندش مى‏بخشيد در صورتى كه فرزند، آن مال را تحويل گرفته باشد، پدر نمى‏تواند آن را از او پس بگيرد(٣٠٩).

قرض، عاريه و امانت‏

١. كودك نمى‏تواند چيزى را مال خود را به كسى قرض دهد. زيرا تصرف او در مالش جايز نيست‏(٣١٠).

٢. قرض گرفتن كودك، صحيح نيست، حتى اگر مدت باز پرداخت قرضش با زمان بلوغ او مصادف شود(٣١١).

٣. اگر دو شاهد عادل بر بدهكارى كودكى گواهى دهند، نيازى به قسم دادن طلبكار نيست‏(٣١٢).

٤. كودك نمى‏تواند چيزى را به كسى عاريه دهد(٣١٣).

٥. كودك مى‏تواند با اجازه وليش مال خود را عاريه دهد(٣١٤).

٦. اگر ولى كودك مصلحت بداند مى‏تواند مال او را عاريه دهد(٣١٥).

٧. امانت دادن به كودك صحيح نيست‏(٣١٦).

٨. كودك مميزى كه صلاحيت گرفتن را دارد، اگر امانتى بگيرد و آن را از بين ببرد، ضامن است؛ و در صورتى كه خودش آن را از بين نبرد بلكه در حفظ آن كوتاهى كرده و از دست برود، بعيد نيست كه باز هم ضامن باشد(٣١٧).

٩. اگر كودك غير مميز امانتى را كه به او سپرده‏اند از بين ببرد ضامن نيست‏(٣١٨).

١٠. كودك مميز مى‏تواند با اذن ولى خود، مالش را نزد كسى امانت بگذارد(٣١٩).

١١. امانت گرفتن از كودك صحيح نيست‏(٣٢٠).

١٢. شخص مكلف نبايد مالى را كه كودك به او امانت مى‏دهد قبول كند(٣٢١).

١٣. چنانچه بيم آن مى‏رود كه اگر مال از كودك نگيرد از دست برود نمى‏تواند به نيت حفظ و نگهدارى مال، آن را از كودك بگيرد(٣٢٢).

١٤. اگر كسى چيزى را از كودك به امانت بگيرد ضامن آن بوده و:

- بايد آن را به ولى كودك برگرداند و با بازگرداندن به خود كودك، ضامن بودنش بر طرف نمى‏شود(٣٢٣).

- اگر آن چيز، متعلق به كسى ديگر است، بايد به صاحبش برساند(٣٢٤).

- اگر در رساندن مال به صاحبش كوتاهى كند بايد عوض آن را بپردازد(٣٢٥).

١٥. اموالى كه به جهت ترس از تلف شدن از دست كودك گرفته مى‏شود. امانت شرعى است و بر گيرنده آن واجب است كه از آن محافظت ک ند و در اولين فرصت ممكن به صاحبش برساند، هر چند صاحبش آن را طلب نكرده باشد و يا بايد اعلام كند كه آن مال نزد اوست در اين صورت اگر مال از بين برود ضامن نيست، مگر آنكه در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد(٣٢٦).

١٦. اگر شخصى مكلفى مالى را به عنوان امانت به وسيله كودكى نزد مكلف ديگرى بفرستد و او نيز مال را از كودك تحويل بگيرد امانت صحيح است چون بين دو نفر مكلف صورت گرفته است‏(٣٢٧).

١٧. اگر كسى چيزى را متعلق به كودك است غضب كند، بايد آن را به ولى او بدهد و اگر از بين رفته بايد عوض آن را بدهد(٣٢٨).