احكام كودكان از تولد تا بلوغ

احكام كودكان از تولد تا بلوغ0%

احكام كودكان از تولد تا بلوغ نویسنده:
گروه: خانواده و کودک

احكام كودكان از تولد تا بلوغ

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد حسین فلاح زاده
گروه: مشاهدات: 7055
دانلود: 5217

توضیحات:

احكام كودكان از تولد تا بلوغ
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 111 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7055 / دانلود: 5217
اندازه اندازه اندازه
احكام كودكان از تولد تا بلوغ

احكام كودكان از تولد تا بلوغ

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

قضاى عبادت پدر و مادر

١.نماز و روزه‏هاى قضا شده ميت بر عهده پسر بزرگ است‏(٤٩٣).

٢. منظور از پسر بزرگ ميت، پسرى است كه هنگام مرگ او از همه بزرگتر است، هر چند بالغ نباشد(٤٩٤).

٣.قضاى نماز و روزه‏هايى بر پسر بزرگ واجب است كه ميت مى‏توانسته آنها را قضا كند و قضا نكرده است‏(٤٩٥).

٤.احتياط واجب آن است كه پسر بزرگ، قضاى عبادتهايى را كه پدر يا مادرش عمدا ترك كرده‏اند بجا آورد(٤٩٦).

٥. تفاوتى نيست كه عبادتهاى پدر و مادر پيش از تولد پسر بزرگش فوت شده باشد يا پس از آن‏(٤٩٧).

٦.اگر پسر بزرگتر نداند كه چه مقدار از نماز و روزه‏هاى پدرش يا مادرش قضا شده، هر اندازه كه يقين دارد بايد انجام دهد(٤٩٨).

٧.هر چند كه پدر قدرت تشخيص اوقات نماز را نداشته و نجس و پاكى را از هم تميز نمى‏داده ولى اگر به حد ديوانگى نرسيده بوده، قضاى نمازهاى فوت شده‏اش از گردن پسر بزرگش برداشته نمى‏شود(٤٩٩).

اعتكاف‏

١.اعتكاف كودك مميز صحيح است‏(٥٠٠).

خمس‏

كودك و خمس‏

١. معدنى را كه كودك استخراج كند، خمس دارد، و ولى او بايد خمسش را بپردازد(٥٠١).

٢.مال حلال مخلوط به حرامى كه متعلق به كودك است، مشمول خمس بوده و ولى او بايد خمس آن را بپردازد(٥٠٢).

٣.گنجى را كه كودك پيدا مى‏كند و جواهرى را كه كودك با فرو رفتن در دريا بيرون مى‏آورد مشمول خمس بوده و ولى او بايد خمس آن را بدهد(٥٠٣).

٤.سود به دست آمده از كسب كودك نيز مشمول خمس بوده و ولى او بايد خمس آن را بپردازد(٥٠٤).

٥.اگركودك سرمايه‏اى داشته باشد و از آن منافعى به دست آيد ولى او بايد خمس آن را بدهد(٥٠٥).

٦.پولى را كه پدر و مادر به فرزند مى‏دهند و فرزند آن را پس انداز مى‏كند، خمس دارد(٥٠٦).

٧.پدر كودك بايد پس از يك سال، خمس پولى را كه كودك در قلك نگهدارى مى‏كند از همان پول بپردازد(٥٠٧).

٨.اگر پدر بخواهد خمس پول پس انداز كودك خرد سالش را از جيب خود بدهد، بايد ابتدا از مال خودش به او ببخشد و سپس آن را عوض خمس بدهد. البته بايد خمس آن مال را نيز پرداخته باشد و يا مشمول خمس نباشد(٥٠٨).

٩.گهواره و اثاثيه نوزاد كه در سال اول خريد مورد استفاده قرار گرفته ولى فعلا مورد نياز نيست، خمس ندارد(٥٠٩).

١٠.هنگام پرداخت خمس اموال كودك، قصد قربت از سوى ولى او كه مى‏خواهد خمس اموالش را بدهد كافى است‏(٥١٠).

جهيزيه‏

١.جهيزيه‏اى را كه پدر از درآمد سالينه خود براى دخترش مى‏خرد، جزء هزينه سالينه پدر است. و خمس ندارد(٥١١).

٢.پولى را كه پدر براى اين منظور پس انداز مى‏كند، جزء هزينه زندگى نيست و خمس دارد(٥١٢).

مصرف خمس‏

١. نيمى از خمس مربوط به سادات بنى هاشم است كه به مصرف يتيمان مستمند ديگر مستمندان و در راه ماندگان شيعه سيد مى‏رسد(٥١٣).

٢. پرداختن سهم سادات به كودك سيد با اذن ولى شرعى او اشكال ندارد(٥١٤).

٣. سهم ساداتى كه به كودك سيد فقير داده مى‏شود مادر غير سيد او مى‏تواند بابت دستمزد خود با اجازه حاكم شرع در مصرف آن با فرزندش شريك شود(٥١٥).

٤. شخصى كه كودك سيدى را به فرزندى قبول كرده است مى‏تواند هزينه او را بابت سهم سادات حساب كند(٥١٦).

٥. سيدى كه سهم سادات بدهكار است اگر داراى فرزند فقيرى باشد كه بدهكار است و توان پرداخت بدهى خود را ندارد، پدرش مى‏تواند سهم سادات را به فرزند سيد خود بدهد كه بدهى‏اش را بپردازد(٥١٧).

هزینه زندگی‏

هزينه‏هايى را كه انسان به تناسب شانش به طور معمول براى نفقه خود و عائله‏اش نياز دارد، از قبيل: خوراك، پوشاك، مسكن ونيز صدقات، هرينه زيارت هدايا، جوايز و مخارج ميهمانى، و حقوقى كه به واسطه نذر، كفاره، اداى قرض، غرامت و جنايت بر او لازم مى‏شود و مركب سوارى، كنيز و غلام وسايل منزل، ظرف، فرش، كتاب و هزينه ترويج و ختنه فرزندان و آنچه را كه براى مخارج بيمارى و مرگ فرزندان و عائله خويش نياز دارد، همه و همه جزء مدؤنه زندگى بوده و هزينه سال او محسوب مى‏شود(٥١٨).

زكات‏

زكات اموال كودك‏

١. براى ولى كودك مستحب است زكات غلات او را بپردازد خواه كودك يتيم باشد يا غير يتيم دختر باشد يا پسر(٥١٩).

٢. ولى كودك اگر با اموال او تجارت كند، مستحب است زكات اموالش را بپردازد(٥٢٠).

٣. در مواردى كه پرداخت زكات اموال كودك بر ولى او مستحب است اگر ولى كودك زكات را نپردازد، مستحب است كه كودك، خودش پس از بلوغ زكات را بپردازد(٥٢١).

مصرف زكات‏

١. پرداخت زكات به افراد واجب النفقه، مانند پدر و مادر و همسر و فرزند براى مخارجى كه بر خود فرد واجب است جايز نيست‏(٥٢٢).

٢. اگر انسان از پرداخت تمام نفقه واجب عاجز باشد بعيد نيست كه بتواند تتمه آن را از زكات بپردازد(٥٢٣).

٣. دادن زكات به افراد واجب النفقه براى غير نفقه واجب، جايز است؛ مثلا: پدر مى‏تواند زكات مال خود را به فرزندش بپردازد تا كتابهاى علمى و دينى مورد نيازش را بخرد؛ يا خودش از زكات براى او كتابهاى مورد نيازش را خريده و در اختيارش قرار دهد(٥٢٤).

٤. يكى از موارد مصرف زكات از سهم مستمندان كودك فقير شيعه مى‏باشد، خواه پسر باشد يا دختر مميز باشد يا غير مميز(٥٢٥).

٥. اگر كودك شيعه‏اى فقير باشد انسان مى‏تواند به ولى او زكات بدهد به اين نيت كه آنچه مى‏پردازد ملك كودك باشد(٥٢٦).

٦. كودكى كه يكى از والدينش شيعه باشند، در حكم شيعه بوده و زكات به او پرداخته مى‏شود به ويژه اگر پدرش شيعه باشد(٥٢٧).

٧. در صورتى كه بخواند زكات را براى كودك اختصاص دهند؛ بايد آن را به ولى او بدهند و يا زكات دهنده خودش يا توسط شخص مطمئن به مصرف كودك برساند(٥٢٨).

٨. در صورتى كه زكات دهنده به ولى كودك دسترسى ندارد مى‏تواند خودش يا به واسطه شخص امينى زكات رابه مصرف كودك برساند(٥٢٩).

٩. شخصى را كه انسان تحت سرپرستى خود قرار داده است اما واجب النفقه او نيست مى‏تواند حتى به نيت نفقه به او زكات بدهد خواه با او فاميل باشد يا بيگانه‏(٥٣٠).

زكات فطره‏

١. پرداختن زكات فطره بر كودك واجب نيست‏(٥٣١).

٢. كسى كه شرايط واجب شدن زكات فطره را داشته باشد، بايد براى كودك تحت تكفل خود نيز زكات فطره بپردازد(٥٣٢).

٣. فطره كودك كه از مادر يا دايه شير مى‏خورد بر عهده كسى است كه مخارج مادر يا دايه را مى‏دهد(٥٣٣).

٤. كودكى كه پس از غروب روزه آخر ماه رمضان متولد شود، زكات فطره‏اش واجب نيست؛ ولى پرداخت فطره او مستحب است‏(٥٣٤).

٥. موارد مصرف زكات فطره مثل موارد مصرف زكات اموال است ولى احتياط مستحب است كه فقط آن را به شيعيان فقير و كودكان آنها بدهند(٥٣٥).

٦. زكات فطره را مى‏توانند ولى كودك فقير شيعه تحويل دهند كه به مصرف او برسانند(٥٣٦).

حج‏

١. بر كودك حج واجب نيست، هر چند بلوغش نزديك باشد(٥٣٧).

٢. براى كودك مميز مستحب است حج انجام دهد(٥٣٨).

٣. حج مستحبى كودك هر چند صحيح و مشروع بوده و همه شرايط را داشته باشد ولى كفايت از حجى كه با مستطيع شدن پس از بلوغ بر او واجب مى‏شود نمى‏كند:

يعنى اگر پس از بلوغ مستطيع شود بايد حج بجا آورد(٥٣٩).

٤. كودكى كه براى انجام حج مستحبى به مكه رفته اگر پيش از رفتن به مشعر الحرام بالغ شود، حجى كه انجام مى‏دهند، كفايت حج واجب مى‏كند، ولى احتياط مستحب است كه پس از استطاعت حج را اعاده مى‏كند(٥٤٠).

نيابت در حج‏

١. نيابت كودك از حج واجب صحيح نيست؛ هر چند مميز باشد. ولى نيابت او از حج مستحبى با اذن ولى او صحيح است‏(٥٤١).

٢. انجام دادن به نيابت از طرف كودك مميز جايز است‏(٥٤٢).

٣. كودكى كه ختنه نكرده و محرم شده، وليش نمى‏تواند به نيابت از او اعمال حج را انجام دهد پس از ختنه نيز تا زمانى كه خودش يا نايبش طواف را به جا نياورد از احرام خارج نمى‏شود(٥٤٣).

هزينه حج‏

١. در حج بردن كودك، آن مقدار از هزينه كه بيشتر از هزينه ماندن در وطن است، بر عهده ولى كودك است نه از اموال كودك‏(٥٤٤).

٢. در صورتى كه محافظت از كودك وابسته به مسافرت بردن او باشد، و يا مسافرت بردن به مصلحت او باشد، هزينه زايد بر ماندن در وطن را مى‏توان از اموال كودك برداشت بنابراين هزينه اصل مسافرت از اموال كودك برداشته شده و هزينه حج اگر بيش از هزينه سفر است، بايد ولى او بپردازد(٥٤٥).

اعمال حج‏

١. ولى كودك مميز يا غير مميز مى‏تواند او را براى حج يا عمره محرم كند(٥٤٦).

٢. اگر كودك را از راهى به مكه ببرند كه به ميقات فخ مى‏رسد، مى‏توانند احرام او را تا رسيدن به فخ تاخير انداخته و از آنجا او را محرم كنند(٥٤٧)

٣.منظور از ولى كودك كه عهده‏دار اعمال حج اوست، هر فردى است كه متولى امور كودك است خواه پدر باشد يا جد يا حاكم يا وصى يا شخصى ديگر(٥٤٨).

٤. براى محرم كردن كودك لازم نيست ولى او نيز محرم باشد و بدون احرام نيز مى‏تواند كودك خود را محرم كند(٥٤٩).

٥. براى ولى كودك غير مميز مستحب است او را لباس احرام بپوشاند در نتيجه لازم است اعمال مترتب بر آن را به نحوى كه در مسائل آينده مى‏آيد عمل كند(٥٥٠).

از طرف او نيت احرام است‏(٥٥١).

اگر ممكن است لبيك‏ها را به كودك تلقين كند تا تكرار نمايد و اگر ممكن نباشد خودش از طرف او تلبيه بگويد(٥٥٢).

اگر كودك محرم غير مميز است بايد برايش تلبيه گفته شود(٥٥٣).

كودك را به تمام افعال حج دستور دهد، و اگر كودك نتواند آن كارها را انجام دهد خودش از ناحيه وى انجام دهد(٥٥٤).

او را طواف وسعى داده و در عرفات و مشعر و منى براى وقوف نگه دارد(٥٥٥).

كودك را به رمى جمره امر كند.

اگر كودك نتواند رمى جمره كند، خودش از طرف او انجام دهد(٥٥٦).

در صورت امكان بهتر است كه كودك را با خود حمل كرده و رمى كند و اگر ممكن باشد سنگ را در دست كودك قرار داده و آن را را پرتاب كند(٥٥٧).

كودك را بر وضو نماز طواف امر كند و اگر قدرت بر نماز طواف ندارد خودش از طرف او بخواند(٥٥٨).

احتياط آن است كه كودك نيز صورتى از وضو و نماز طواف بر نماز طواف ندارد خودش از طرف او بخواند(٥٥٩).

احتياط آن است كه كودك نيز صورتى از وضو و نماز طواف را انجام دهد و اگر صورت وضو را نتواند انجام دهد، وليش او را وضو دهد(٥٦٠).

٦. ولى كودك در حالى كه محرم است و مى‏خواهد اعمال خود و كودك را انجام دهد، اول بايد طواف و سعى خود را به جا آورد، سپس به نيابت از كودك اعمال او را انجام دهد(٥٦١).

٧. قربانى حج كودك، بر عهده ولى اوست‏(٥٦٢).

٨. اگر كودك در حج، كارى را كه كفاره دارد انجام دهد، كفاره واجب مى‏شود(٥٦٣).

٩. اگر كودك - مميز يا غير مميز - در حج مرتكب صيد شود، كفاره‏اش بر عهده ولى اوست‏(٥٦٤).

١٠. كفارات ديگر كودك - بجز كفاره صيد - بنابر احتياط بر عهده ولى اوست‏(٥٦٥).

١١. كودك مى‏تواند در حال احرام زير سايه برود(٥٦٦).

١٢. طواف نساء اختصاص به مرد ندارد، زن و كودك مميز نيز اگر طواف نساء را ترك كنند، از احرام بيرون نمى‏آيند(٥٦٧).

امر به معروف و نهى از منكر

١. امر به معروف و نهى از منكر بر كودك واجب نيست، گرچه مميز بوده و در آستانه بلوغ باشد(٥٦٨).

٠٢ بر مكلف واجب نيست كودك را امر به معروف و نهى از منكر كند ولى اگر منكر به گونه‏اى است كه شارع مقدس وجود آن را به طور كلى در جامعه ممنوع دانسته، بر مكلف واجب است از ايجاد آن منكر در جامعه، حتى اگر از ناحيه كودك باشد جلوگيرى كند(٥٦٩).

٣. تمرين و عادت دادن كودك مميز به اخلاق و رفتار پسنديده و نيكو، مستحب است‏(٥٧٠).

٤. جلوگيرى كودك از انجام كارهاى زير بر ولى او واجب است:

سخن چينى و مانند آن‏(٥٧١).

خوردن مواد مست كننده‏(٥٧٢).

كارهايى كه باعث زيان خودش يا زيان ديگران است‏(٥٧٣).

كارهايى كه از نظر دين مقدس اسلام، وجود آنها در جامعه ممنوع است؛ مانند: زنا، لواط، غيبت و غن(٥٧٤).

٥.كودكى كه در كوچه‏ها بازى كرده و براى مردم ايجاد مزاحمت مى‏كند، افراد بالغ مى‏توانند، به طورى كه خودشان مرتكب گناه نشوند از او جلوگيرى كنند(٥٧٥).

٦. زدن كودك براى امر به معروف و نهى از منكر به مقدارى كه ديه واجب نشود، جايز است‏(٥٧٦).

٧. بر اولياء واجب نيست كودك را از پوشيدن لباس حرير و طلا و امثال آن كه بر بالغين است باز دارند؛ ولى بهتر است از او جلوگيرى كنند(٥٧٧).

٨. باز داشتن كودك از خوردن و نوشيدن چيزهايى كه نجس شده‏اند بر اولياء واجب نيست‏(٥٧٨).

٩. پدر تا زمانى كه احتمال تاثير مى‏دهد بايد فرزندش را به انجام واجبات و ترك محرمات هر گونه كه صلاح بداند عمل كند، خواه با موعظه و نصيحت يا به گونه‏اى ديگر(٥٧٩).

١٠. در صورتى كه پدر وظيفه شرعى خود را در امر به معروف و نهى از منكر نسبت به فرزندانش انجام دهد و در آنان تاثير نكند، پدر گناهكار نيست.

١١. پدر و پدر بزرگ كه شرعا موظف به تربيت اولاد و تمرين آنها به عبادات مى‏باشند، لازم است آنها را براى نماز از خواب بيدار كنند(٥٨٠).

جهاد

١. رفتن به جبهه جهاد بر كودك واجب نيست، هر چند با اجازه ولى شرعى باشد، اگر چه جبهه نياز به نيرو داشته باشد(٥٨١).

٢. در صورتى كه رفتن به جبهه واجب نباشد، و رفتن انسان موجب آزار پدر و مادرش شود بايد رضايتايشان را جلب كند(٥٨٢).

٣. تا زمانى كه جبهه‏ها به نيرو نياز دارند، رفتن به جبهه بر بالغين واجب است و رضايت پدر و مادر شرط نيست‏(٥٨٣).

(١٠) مرگ و ميراث و...

مرگ فرزند

١. مستحب است انسان در مرگ خويشان به ويژه فرزند صبر كند(٥٨٤).

٢. مستحب است انسان در مصيبتها به ويژه مرگ فرزند پيامبران و امامان( عليه‌السلام ) و صالحان را الگوى خود قرار داده و صبر كند و از خداوند اجر و مزد بخواهد(٥٨٥).

٣. مردى كه در مرگ فرزندش گريبان چاك زند بايد كفاره‏اى معادل كفاره قسم بپردازد(٥٨٦).

٤. در وجوب كفاره فرقى ميان فرزند پسر و دختر نيست‏(٥٨٧).

٥. چنانچه مردى كه در مرگ نوه خود گريبان چاك زند اگر نوه پسرى او باشد بنابر احتياط واجب بايد كفاره بدهد، ولى اگر نوه دخترى وى باشد، واجب نيست هر چند احتياط مستحب است كفاره بدهد(٥٨٨).

٦. بر مادرى كه در مرگ فرزند خود گريبان چاك زند كفاره‏اى نيست‏(٥٨٩).

٧. بر پدرى كه در مرگ فرزندش صورت خود را چنگ بزند و زخم كند، يا موى خود را بكشد و يا بر غير فرزند و همسرش جامه چاك زند كفاره‏اى نيست‏(٥٩٠).

٨. چنانچه زنى در مرگ نوه خود صورتش را چنگ بزند و زخم كند، اگر نوه پسرى او باشد، بنابر احتياط واجب بايد كفاره بدهد، ولى اگر نوه دخترى او باشد، كفاره واجب نيست هر چند احتياط مستحب است كه كفاره بدهد(٥٩١).

تشريفات‏

كودك مسلمانى كه در حال جان دادن (مرگ) است. بايد او را به طرف قبله بخوابانند به طورى كه اگر بنشيند رو به قبله باشد (٥٩٢).

غسل‏

١. اگر كودك مسلمانى از دنيا برود، غسل دادن جسدش واجب است‏(٥٩٣).

٢.زمانى كه جهاد بر مسلمانان واجب باشد، كودكى كه در معركه جنگ شهيد مى‏شود، بى‏غسل و كفن و با لباس خويش دفن مى‏گردد، هرچند شير خواره باشد(٥٩٤).

٣. اگر كودك مرده، كمتر از چهار ماه داشته باشد، واجب نيست او را غسل دهند، بلكه بايد او را در پارچه‏اى پيچيده و دفن كنند(٥٩٥).

٤. مرد مى‏تواند جنازه دختر بچه‏اى را كه بيش از سه سال سن ندارد غسل دهد(٥٩٦).

٥. زن مى‏تواند جنازه پسر بچه‏اى را كه بيش از سه سال سن ندارد غسل دهد(٥٩٧).

كفن و دفن‏

١. جسد كودك مسلمان را نيز مانند افراد بالغ بايد حنوط و كفن و دفن كرد(٥٩٨).

٢. مكروه است كه پدر هنگام دفن فرزندش در قبر او وارد شود، چون ممكن است بى‏تابى كرده و اجرش ضايع شود(٥٩٩).

نماز

١. نماز خواندن بر پيكر كودك ميت مسلمان و يا محكوم به اسلام كه شش سال تمام دارد، واجب است‏(٦٠٠).

٢. خواندن نماز ميت بر جنازه كودك كمتر از شش سال واجب نيست‏(٦٠١).

٣. خواندن نماز ميت بر جنازه كودكى كه شش سالش تمام نشده، رجاءاً مانعى ندارد(٦٠٢).

٤. نماز گزارى كه بر پيكر كودك نماز مى‏خواند پس از تكبير چهارم بگويد:

الهم اجعله لا بويه و لنا سلفا و فرطا و اجرا.

بار خدايا او را براى پدر و مادرش و براى ما، پيشرو و به بهشت و بهره و پاداش قرار بده‏(٦٠٣)).

تسلى دادن فرزند مرده‏

١. تسلى دادن مصيبت زدگان، يكى از مستحباتى است كه بر آن تاكيد شده است مخصوصا تسلى دادن به كسى كه فرزندش مرده‏(٦٠٤).

٢. چگونگى تسليت بستگى مى‏دهند.فرزند براى پدر و مادر خود شفيعى است كه شفاعتش در پيشگاه خداوند پذيرفته است؛ حتى فرزندى كه سقط شده، همچون افراد خشمگين بر در بهشت مى‏ايستد و مى‏گويد: به بهشت وارد نمى‏شوم، مگر پدر و مادرم نيز وارد شوند؛ پس خداوند والدين او را به بهشت مى‏برد(٦٠٥).

نبش قبر كودك‏

شكافتن قبر كودك نيز حرام است‏ (٦٠٦).

ميراث

ارث براى كودك‏

١. پس از مرگ انسان لباسها و انگشتر، و قرآن او به طور رايگان به پسر ارشدش - هر چند كودك باشد - ميرسد(٦٠٧).

٢. اگر ميت داراى لباسهاى متعددى باشد، تمام آن به پسر بزرگ وى مى‏رسد(٦٠٨).

٣. منظور از پسر، پسر تنى است، بنابراين اشيائى كه گفته شد، به پسرِ پسر نمى‏رسد(٦٠٩).

٤. اگر ميت يك پسر و يك دختر داشته باشد اشيائى كه گفته شد به پسر مى‏رسد، هر چند سن دختر بيشتر از سن پسر باشد(٦١٠).

٥. در صورتى كه بزرگترين پسر ميت دو نفر هم سن باشند اين اشياء بين آنها بطور يكسان تقسيم مى‏شود، همچنين است اگر بيش از دو نفر باشند(٦١١).

٦. فرزندان ميت هر چند غير بالغ باشند، جزو طبقه اول ارث برى هستند(٦١٢).

٧. سهم كودك با بزرگترها در ارث چنانچه هم جنس و هم رتبه باشند تفاوتى ندارد، بنابراين اگر ميت دو دختر، يكى بالغ و يكى غير بالغ داشته باشد، سهم آنها از ارث مساوى است‏(٦١٣).

تصرف در سهم يتيم‏

١. اگر كسى بميرد و داراى فرزند بالغ باشد جايز نيست از سهم كودك يتيمش براى عزادارى ميت هزينه كنند(٦١٤).

٢. توقف براى عزادارى و نماز و... در منزل آنها را صورتى جايز است ولى كه ولى شرعى يتيمان با در نظر گرفتن مصلحت به افراد اذن دهد(٦١٥).

٣. در صورتى كه مصلحت باشد وارثان بالغ يا ديگران مى‏توانند با اجازه ولى شرعى يتيمان، سهم آنها بر براى عزادارى اجاره كنند(٦١٦).

٤. اگر ميت وارث نابالغ دارد، از بين بردن لباسهاى او و بخشيدن آنها به ديگران جايز نيست مگر در صورتى كه نگهدارى آنها خطر داشته باشد(٦١٧).

ارث برى از كودك‏

١. يكى از روابط خويشى كه سبب ارث بردن است رابطه پدرى مادرى و فرزندى است، پدر و مادر و فرزند و نوه‏ها هر چند پايين روند، از حيث خويشى در رتبه اول ارث قرار دارند، و پدر بزرگها و مادر بزرگها هر چند بالا روند و نيز برادران و خواهران و اولاد اينها هر چند پائين روند از جهت خويشى نسبى در رتبه دوم ارث قرار دارند. بنابراين اگر كودكى از دنيا برود و از خودش مالى داشته باشد، اموال او به پدر و مادرش مى‏رسد، و در صورتى كه پدر و مادر نداشته باشد، پدر بزرگ و مادر بزرگ و برادران و خواهران وى از او ارث مى‏برند(٦١٨).

٢. اگر پدرى مخارج زندگى فرزند خود را نپرداخته باشد، باز هم از او ارث مى‏برد، يعنى پرداختن هزينه زندگى فرزند، شرط ارث برى نيست و نپرداختن هزينه زندگى مانع ارث برى نمى‏باشد(٦١٩).

وصيت‏

١. اگر شخصى براى فرزندش وصيتى كند، بايد وصيتش نسبت به همه فرزندان به طور يكسان اجرا شود، مگر قرينه‏اى در ميان باشد كه برترى بعضى بر بعضى ديگر برساند(٦٢٠).

٢. انسان مى‏تواند در بخشش مال، برخى از فرزندان را بر بعضى ديگر برترى دهد ولى اين كار كراهت دارد(٦٢١).

٣. اگر برترى دادن در بخشش به بعضى از فرزندان باعث تحريك حسادت و كينه ساير فرزندان شده و فتنه بر انگيزد و حرام است‏(٦٢٢).

٤. شخصى كه وصيت كرده مقدارى از اموالش را به نوه‏هاى نابالغ پسريش بدهند، اگر قيد نكرده باشد كه دختر دو برابر پسر ببرد، بايد اموال را بين آنها به طور يكسان تقسيم كنند(٦٢٣).

٥. اگر يكى از فرزندان خصوصيتى داشته باشد كه سزاوار برترى باشد، چنانچه باعث فساد نشود، برترى دادن او در بخشش خوب است‏(٦٢٤).

وصيت كودك‏

١. وصيت كودك صحيح نيست‏(٦٢٥).

٢. وصيت پسر ده ساله در امور خيريه مانند ساختن پل، مدرسه، مسجد جايز و صحيح است‏(٦٢٦).

كودك وصى‏

١. كودك را به تنهايى نمى‏توان وصى خود قرار داد ولى او را به همراه فرد بالغى مى‏توان وصى قرار داد(٦٢٧).

٢. تا زمانى كه كودك بالغ نشده، وصى بالغ مى‏تواند به طور مستقل به وصيتهاى ميت عمل كند، و كودك پس از بلوغش حق ندارد نسبت به كارهايى كه شخص بالغ انجام داده اعتراض كند، مگر در جايى كه خلاف وصيت ميت عمل كرده باشد(٦٢٨).

نذر و عهد و سوگند

١. نذر و عهد كودك منعقد نمى‏شود، هر چند پسرى ده ساله باشد(٦٢٩).

٢. حجى كه با نذر و عهد و سوگند بر انسان واجب مى‏شود؛ بر كودك واجب نمى‏شود، چون نذر و عهد و سوگند او منعقد نمى‏شود(٦٣٠).

چند مساله:

١. جهيزيه‏اى كه به دختر داده مى‏شود ظاهرش اين است كه به عنوان بخشش به او داده مى‏شود در نتيجه متعلق به دختر است و پس از مرگش به وارثان او مى‏رسد(٦٣١).

٢. كودكى كه در مملكت اسلامى پيدا مى‏شود در حكم شخص آزاد بوده و بنده نيست و اگر وارثى نداشته باشد امام( عليه‌السلام ) وارث اوست‏(٦٣٢).

٣. اگر كودك كه در مملكت كفر پيدا شود، چنانچه در آن مملكت مسلمان يا كافر زمى پيدا شود كه احتمال داده شود بچه متعلق به آنان باشد، آن كودك در حكم شخص آزاد بوده و بنده نيست و اگر وارثى نداشته باشد وارثش امام( عليه‌السلام ) است‏(٦٣٣).

اسلام و كفر

١. اگر كافرى مسلمان شود فرزند يا نوه نابالغش نيز به تبعيت از او حكم مسلمان را داشته و پاك است‏(٦٣٤).

٢. اگر يكى از پدر، مادر، پدر بزرگ يا مادر بزرگ كودكى مسلمان باشد، بچه نيز حكم مسلمان را داشته و پاك است‏(٦٣٥).

٣. اگر هيچ يك از پدر، مادر، پدر بزرگ و يا مادر بزرگ كودكى مسلمان نباشند، كودك نيز تابع آنان است و حكم مسلمان را ندارد(٦٣٦).

٤. زنازاده‏اى كه يكى از پدر و مادرش مسلمان باشد، تابع پدر يا مادرى است كه مسلمان است‏(٦٣٧).

٥. كافرى كه مسلمان مى‏شود، فرزندش با چند شرط در مسلمانى و طهارت تابع اوست:

كودك تحت تكفل او باشد(٦٣٨).

مميز نباشد(٦٣٩).

اگر مميز است اظهار كفر نكند(٦٤٠).

در غير اين موارد تابع پدرش نيست‏(٦٤١).

در تبعيت فرزند از كافرى كه مسلمان شده، فرقى نيست كه كافر پدر آن كودك باشد يا جد و يا مادر او(٦٤٢).

٦. كودكى كه در حكم كافر است - يعنى والدين و اجداد او كافرند - اگر اظهار اسلام كند، اگر مميز و عاقل بوده و با آگاهى، اسلام را پذيرفته، مسلمان و پاك است‏(٦٤٣).

٧. اگر كودك مرتد شود احكام مرتد بر او بار نمى‏شود، هرچند در آستانه بلوغ باشد(٦٤٤).

٨. چنانچه كودك حرفى بزند كه موجب كفر باشد، نمى‏توان او را مرتد و كافر دانست‏(٦٤٥).

٩. در صورتى كه كودك مرتد شود بايد تعزيرش كنند(٦٤٦).

و الحمدلله اولا و آخرا