بخش هشتم: احكام عقد دائم
بخش هشتم: احكام عقد دائم
١ نفقه
١. نفقه همسر
سؤال ٤٨٢. خواهر اين جانب به نام خديجه، همسر مردى به نام سهراب بوده است، در زمان حيات خواهرم، شوهرش جهت كارگرى و اعاشه به اميرنشين قطر رفت و مدّت ٦ سال تمام نفقه و مخارج خواهرم و دخترشان را شخصاً داده ام تا اين كه خواهرم در منزل ما از دنيا رفت، حتّى مخارج كفن و دفن خواهرم و مخارج خواهرزاده ام تا رسيدن به سن بلوغ و ازدواج را بنده پرداخته ام، آيا شوهر خواهرم بابت امور مذكور به اين جانب بدهكار است؟
جواب: خواهر شما از شوهرش نفقه تمام اين مدّت را طلبكار است و جزء تركه او محسوب مى شود و شما در صورتى مى توانيد آنچه را داده ايد از تركه برداريد كه با خواهرتان قرار گذاشته باشيد كه به عنوان وام نفقه او را مى دهيد، يا قرائن روشنى براين معنا وجود داشته باشد.
سؤال ٤٨٣. زن و شوهرى اختلاف پيدا مى كنند، بدين جهت زن عليه شوهر شكايت مى نمايد. پس از مراجعات زياد، دادگسترى دستور حلّ اختلاف را از طريق كدخدا منشى صادر مى كند. جمعى به همراه زن و شوهر به محضر حاكم شرع محل مى روند. پس از مشخّص شدن حقوق شرعى زن (مهريّه، نفقه، و مانند آن) حاكم شرع از شوهر وكالت شرعى گرفته، و اقرار نامه اى جهت اجراى صيغه طلاق تهيه، و به امضاى زن و شوهر و حاضرين در جلسه مى رساند. زن تمام حقوق شرعى خود، حتّى اُجرت انجام صيغه طلاق را از شوهر مى گيرد. شوهر در اين مورد و در اين مدّت نه به زن، و نه به حاكم شرع، رجوع ننموده است. پس از گذشت هفت سال، زن ادّعاى جارى نشدن صيغه طلاق را دارد، و نفقه و مخارج چند ساله خود را از شوهر مطالبه مى نمايد. حاكم شرع نيز اعتراف دارد كه صيغه طلاق را اجرا نكرده است. در اين مدّت طولانى، اجرا نشدن صيغه طلاق به صورت يك راز بين زن و حاكم شرع پنهان بوده، و به شوهر اطلاع نداده اند! زن مجدّداً عليه شوهر شكايت نموده، و شوهر محكوم به خسارات و مجازات مى شود. حكم مسأله را بيان فرماييد.
جواب: هرگاه شوهر تمام حقوق زن را پرداخته، و به كسى وكالت داده كه صيغه طلاق زن را جارى كند، و او كوتاهى كرده و صيغه طلاق را جارى نكرده و به شوهر هم اطّلاع نداده، شوهر ضامن نفقه زن در اين مدّت نمى باشد.
سؤال ٤٨٤. اين كه گفته مى شود: «نفقه اقارب قضا ندارد» شامل چه كسانى مى شود؟ آيا شرط و شروطى دارد؟
جواب: منظور از اقارب پدر و مادر و فرزند است; و شرط و شروط خاصّى ندارد. ولى نفقه همسر در هر حال بايد پرداخته شود.
سؤال ٤٨٥. آيا بر شوهر واجب است غذا و لباس و منزل و لوازم ديگر را براى همسر دائمى خود تهيه كند؟
جواب: بر شوهر واجب است غذا و لباس و منزل و لوازم ديگر را مطابق معمول براى همسر دائمى خود تهيه كند. (حتّى هزينه طبيب و دارو و مانند آن) و اگر تهيه نكند بنابر احتياط بدهكار او خواهد بود، خواه توانايى داشته باشد يا نه.
سؤال ٤٨٦. آيا بر شوهر لازم است ماهيانه يا روزانه پولى جهت مخارج همسرش به او بپردازد؟ در صورت وجوب، آيا شوهر حق دارد مورد مصرف پول را تعيين كند؟
جواب: مانعى ندارد شوهر به همسرش در تهيه نفقه وكالت دهد، و بر زن لازم است طبق شرط عمل كند. اين در صورتى است كه شوهر به زن وكالت در تهيه نفقه بدهد; ولى اگر حقّ نفقه را به او واگذار كند، زن در مصرف آن مختار است.
سؤال ٤٨٧. آيا بر زوج لازم است آنچه معمولاً تمام زن ها به آن نياز دارند را به عنوان نفقه براى زوجه اش تهيه كند؟ يا فقط غذا و مسكن و لباس لازم است؟
جواب: آنچه واقعاً مورد حاجت است و مرد قدرت بر آن دارد بر او لازم است.
سؤال ٤٨٨. مرسوم است بين عقد ازدواج و زفاف، تا زمانى كه زن به خانه شوهر نرفته از زوج نفقه نمى گيرد، بنابراين اگر زوجه پس از مدّتى در مقام مطالبه نفقه آن زمان برآيد، آيا با توجّه به اين كه تمكين كامل ننموده حقّ نفقه دارد؟
جواب: نفقه ندارد.
سؤال ٤٨٩. شوهر در عقد ازدواج و قبل از دخول مى گويد: «قدرت برگزارى مراسم عروسى را از لحاظ مالى ندارم». زوجه هم مى گويد: «فقط با رعايت شرايط و تشريفات مرسوم و عرف محل حاضرم به خانه شوهر بروم». در فرض مسأله، آيا زوجه مستحقّ نفقه مى باشد؟
جواب: اگر در عقد نكاح چنين شرطى ذكر نشده، زوجه حقّ امتناع ندارد، و اگر امتناع كند حقّ نفقه ندارد.
سؤال ٤٩٠. آيا هزينه دارو و درمان زوجه مريض، با توجّه به اين كه مداواى بيمارى عرفاً جزء نيازهاى اوّليه هر انسانى مى باشد، نيز جزء نفقه زوجه است؟
جواب: مداوا در حدّ متعارف جزء نفقه است.
سؤال ٤٩١. زنى به سبب آتش سوزى در منزل شوهر، در بيمارستان بسترى و سپس فوت مى كند، آيا هزينه بيمارستان او بر عهده شوهر است؟
جواب: احتياط واجب آن است كه شوهر هزينه درمان او را بدهد.
سؤال ٤٩٢. اگر زن جهت دريافت مهريه از تمكين خود دارى كند، در اين مدّت حقّ نفقه دارد؟
جواب: در صورتى كه مهريه بصورت نقد بوده باشد حق دارد قبل از گرفتن آن از تمكين خوددارى كند، و حقّ نفقه هم دارد.و در صورتى كه شوهر قادر به پرداخت مهريه به صورت يكجا نيست، مهريه را تقسيط مى كنند و زن بايد با گرفتن اولين قسط تمكين كند و اگر تمكين نكرد ; نفقه ندارد.
سؤال ٤٩٣. شخصى براى مدّتى از طريق دادگاه زندانى شده، و پس از چندى با حصول برائت يا تحمّل حبس آزاد مى شود، اگر در اين مدّت به عائله تحت تكفّل وى از طريق مراجع دولتى نفقه اى داده باشند، يا هيچ وجهى در اين مدّت نگرفته باشند، آيا آنها حقّ مطالبه نفقه گذشته را دارند؟
جواب: احتياط واجب آن است كه نفقه آنها را بپردازد، يا با آنها مصالحه كند.
سؤال ٤٩٤. هر گاه زن مطالبه خرجى كند و شوهر ندهد مى تواند بدون اجازه از اموال او بر دارد؟
جواب: مى تواند هر روز، به اندازه خرجى آن روز، بدون اجازه از اموال او بر دارد، و احتياط واجب آن است كه اين كار با اجازه حاكم شرع باشد. و اگر مجبور شود كه خودش معاش خود را تهيه كند، در موقعى كه مشغول كار است اطاعت از شوهر بر او واجب نيست.
سؤال ٤٩٥. در تحرير الوسيله، جلد دوم، آمده است: «اگر زوج حقوق زن را از قبيله نفقه نپردازد، ابتدا حاكم وى را الزام مى كند و در صورت عدم تأثير، او را تعزير مى نمايد». آيا مراد از «الزام» صدور حكم قضايى است، يا صدور حكم به الزام؟
جواب: منظور اين است كه حاكم شرع او را مجبور مى كند كه نفقه زن را بپردازد و هر گاه ترتيب اثر ندهد او را تعزير مى كند.
سؤال ٤٩٦. آيا براى همسر و فرزندان شخصى كه از راه نامشروع كسب درآمد مى كند، جايز است از در آمد او استفاده كنند؟
جواب: اگر مى دانند نفقه اى كه به آنها پرداخته مى شود از همان پول است، تصرّف در آن جايز نيست; مگر در حال ضرورت.
سؤال ٤٩٧. آيا شخص ثالث مى تواند در ضمن عقد ازدواج نفقه زوجه را تعهّد نمايد، تا هرگاه بين زن و شوهر راجع به نفقه اختلافى به وجود آمد، نفقه زوجه را پرداخت نمايد؟ و در اين صورت آيا نفقه از زوج ساقط مى شود؟
جواب: مانعى ندارد كه شخص ثالثى ضمانت نفقه را بنمايد، و در اين صورت نفقه بر عهده او خواهد بود.
سؤال ٤٩٨. اگر طبق نظر پزشك، زوجه دائمى به مرضى مبتلا باشد كه بايستى براى مدّتى، يا براى هميشه آميزش جنسى را ترك نمايد، يا اين كه زوجه دائمى به علّت ابتلاى به جنونِ ادوارى، يا دائم، در تيمارستان، يا در منزل بسترى و تحت درمان باشد، و به هيچ وجه حاضر به نزديكى با شوهر خود نباشد، آيا چنين زنى حقّ نفقه دارد؟
جواب: در صورتى كه زن مقصّر نبوده باشد، احتياط واجب آن است كه مرد نفقه او را بپردازد.
سؤال ٤٩٩. زنى ادّعا مى كند شوهرش او را از منزل بيرون كرده، و نفقه اش را در مدّت خاصّى نپرداخته است. شوهر ضمن اقرار به اين كه نفقه معوّقه همسرش را پرداخت نكرده، ادّعا مى كند كه همسرش ناشزه است، و بدون اجازه او منزل مشترك را ترك كرده، و از اداى وظايف زناشويى امتناع نموده، و در نتيجه استحقاق نفقه ندارد. در فرض مذكور، با توجّه به اين كه زوجين جدا از يكديگر زندگى مى كنند، قول كدام يك مقدّم، و بينه بر عهده چه كسى است؟
جواب: اگر جدا از هم زندگى مى كنند، و زن مجوّزى براى اين كار ندارد، ناشزه است و حقّ نفقه ندارد.
سؤال ٥٠٠. در صورت حالّ بودن (نقد) مهريه، زوجه غير مدخول ب ها حق دارد تا گرفتن مهريه تمكين نكند; امّا آيا اين حق را دارد كه در غير تمكين نيز از زوج اطاعت نكند; مثلاً منزل خانواده خود بماند، و هرجا خواست برود و هركار خواست انجام دهد و با اين حال مى تواند مطالبه نفقه نمايد؟
جواب: بايد به وظايف ديگر خود عمل كند، تنها مى تواند تمكين را منوط به گرفتن مهر كند، آن هم در صورتى كه مهر حالّ بوده و قرائن دليل بر تأخير آن نبوده است.
٢. نفقه فرزندان
سؤال ٥٠١. نفقه (خوراك، پوشاك و مسكن) فرزند تا چندسالگى بر پدر واجب است؟
جواب: هرگاه فرزند توانايى اداره كردن زندگى خويش را نداشته باشد و پدر بتواند نفقه او را بدهد بر او لازم است و سنّ خاصّى شرط نيست; ولى فرزند نبايد در تأمين زندگى خود كوتاهى كند، اگر كوتاهى كند چيزى بر پدر نيست.
سؤال ٥٠٢. نفقه ولدالزّنا بر عهده كيست؟
جواب: بر عهده زانى است.
٣. نفقه والدين
سؤال ٥٠٣. آيا تأمين مخارج پدر و مادر نيازمند، عهده پسران آنها مى باشد؟ يا به عهده دخترانى كه داراى درآمد باشند نيز مى باشد؟
جواب: فرقى ميان پسر و دختر ازاين نظر نيست و نفقه پدر و مادر فقير بر هر دو واجب است.
٤. متفرقات نفقه
سؤال ٥٠٤. اين جانب با خانمى بيوه ازدواج نموده ام، نامبرده پسرى داشته كه از آن زمان تا به حال نزد ما بوده است،باوجود اين كه اين پسر، پدر و پدر بزرگ و مادر بزرگ هم داشته كه از نظر مالى متمكن هستند و من هم يك كارمند جزء هستم، و هيچ نوع تعهّد و قراردادى در مورد نفقه او نداشته ايم، تا كنون با سختى و قرض، نفقه اين بچّه را داده ام، آيا از نظر شرعى و قانونى پدر و پدر بزرگ و مادر بزرگ نامبرده، مديون نفقه اين بچه نسبت به من هستند؟
جواب: هرگاه شما تبرّعاً و بدون قرارداد با پدر او نفقه بچه را داده ايد نمى توانيد چيزى از او مطالبه كنيد ; ولى اگر با امر يا اجازه پدر بزرگ او اين كار انجام گرفته، مطالبه نفقه مانعى ندارد.
سؤال ٥٠٥. آيا مادر كودك نامشروع حقّ مطالبه نفقه كودكش را از پدر اين بچّه دارد؟
جواب: چنين مادرى حقّ نفقه ندارد ولى نفقه فرزند نامشروع بر پدر واجب است.
٢ اطاعت
١. محدوده اطاعت
سؤال ٥٠٦. موارد اطاعت زن از شوهر كدام است؟
جواب: زنى كه عقد دائم شده بنابر احتياط نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود يا كارى در خارج خانه انتخاب كند (خواه اجازه لفظى باشد و يا از قرائن معلوم شود كه او راضى است) و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند.
سؤال ٥٠٧. در صورتى كه زن از شوهر اطاعت نكند، آيا مرتكب گناه شده؟
جواب: اگر زن در كارهايى كه در سؤال پيش گفته شد اطاعت شوهر نكند گناهكار است و حقّ غذا و لباس و منزل و همخوابى او از بين مى رود ولى مهر او از بين نمى رود.
سؤال ٥٠٨. چنانچه در امور عادى و مباح نظر پدر دختر و شوهر متفاوت باشد، ترجيح با كدام است؟
جواب: در فرض مسأله اطاعت هيچ كدام لازم نيست; مگر اين كه مايه اذيت و آزار پدر گردد، كه در اين صورت اطاعت او واجب است.
٢. خروج از منزل
سؤال ٥٠٩. آيا زن مى تواند بدون كسب اجازه از همسرش از منزل خارج و با افراد يا خانواده هايى رفت و آمد داشته باشد و يا در جلسات مذهبى شركت كند؟
جواب: بايد با رضايت همسرش باشد.
سؤال ٥١٠. لطفاً به سؤالات زير، پيرامون محدود اطاعت زوجه، پاسخ فرماييد.
الف) آيا زوجه بدون رضايت زوج حقّ خروج از منزل را دارد؟
جواب: بنابر احتياط واجب بايد اجازه بگيرد; مگر براى كارهاى واجب شرعى يا ضرورى زندگى.
ب) در صورت ترك منزل، با وجود عدم رضايت زوج و تقاضاى مكرّر بازگشت و عدم تمكين مشاراليها، آيا شرايط ناشزه بر وى محقّق مى گردد؟
جواب: چنين زنى ناشزه است.
ج) در شرايط فوق، آيا زوجه استحقاق دريافت نفقه را دارد؟
جواب: قدر مسلّم از نشوز و عدم تمكين كه موجب سلب حقّ نفقه مى شود عدم تمكين در برابر تمتّعات جنسى است. بنابراين نفقه در فرض بالا، يعنى خروج از منزل، ساقط نمى شود (بنابر احتياط واجب).
سؤال ٥١١. آيا زن بدون رضايت شوهر مى تواند براى فعّاليت هاى اقتصادى، سياسى و اجتماعى، از منزل خارج شود؟
جواب: در صورتى كه منافات با حقّ زوج نداشته باشد احتمالاً بتواند; ولى احتياط در ترك آن است و در صورتى كه زن در عقد ازدواج چنين حقّى را براى خود قائل شده باشد اشكال ندارد.
سؤال ٥١٢. در صورتى كه مرد با رفتن همسرش به دانشگاه، اداره، و هر محيط ديگرى مخالف باشد، زن شرعاً چه وظيفه اى دارد؟
جواب: بايد رضايت شوهر را جلب كند; مگر اين كه در عقد ازدواج شرط كرده باشد.
سؤال ٥١٣. زنى پس از فوت همسرش، با برادر شوهرش ازدواج مى كند، آيا مى تواند پنجشنبه ها براى قرائت فاتحه به مزار شوهر اوّل برود؟
جواب: با اجازه شوهر اشكال ندارد.
سؤال ٥١٤. آيا زنان مى توانند بدون اجازه و رضايت همسران خويش، كه افرادى مؤمن و متدين مى باشند، در مسجد فعّاليت نمايند؟ بطورى كه كاملاً امورات يك مسجد را به دست گيرند; در حالى كه اين عمل موجب اختلاف در بين اعضاى خانواده مى شود.
جواب: بدون اجازه همسر جايز نيست; ولى رفتن به مسجد براى فراگرفتن احكام و معارف دين جايز است.
٣. اشتغال زوجه
سؤال ٥١٥. لطفاً به سؤالات ذيل پاسخ فرماييد:
الف) اگر شوهر اجازه انتخاب شغلى را به همسر خود بدهد، آيا بعد از طىّ مراحل خاص و اشتغال، شوهر مى تواند مانع ادامه كار او شود؟ يا اجازه اوّل التزام به تمام لوازم آن مى باشد؟ در اين مورد آيا تفاوتى بين كار موقّت و دائم هست؟
جواب: هرگاه زن قراردادى با اجازه شوهر نسبت به مدّتى با اداره يا مؤسّسه اى بسته است، آن قرارداد لازم الاجراست و شوهر حقّ ممانعت ندارد و اين در صورتى است كه هنگام عقد، اجازه كار بيرون زن شرط نشده باشد و الاّ احتياجى به اجازه شوهر در عقد قرارداد نيست; ولى در هر حال بايد شؤون شوهر و خانواده را رعايت كند.
ب) آيا بين استخدام توسّط اشخاص حقيقى يا حقوقى، خصوصاً دولتى، تفاوتى وجود دارد؟
جواب: تفاوتى ندارد.
ج) آيا بين كارى كه با حقّ شوهر منافات داشته باشد، با شغلى كه چنين منافاتى ندارد فرقى هست؟
جواب: در فرض بالا تفاوتى نيست.
د) آيا بين شغلى كه با رها كردن آن به صاحب كار و يا ديگران لطمه جدّى مى خورد، با شغلى كه چنين نيست فرقى هست؟ (مثل ممنوعيت زن از ادامه تدريس در وسط سال تحصيلى كه باعث ضرر زدن به آموزشگاه و محصّلين مى گردد).
جواب: در اين فرض شوهر حقّ ممانعت ندارد.
٤. موارد استثنا
سؤال ٥١٦. در چه مواردى اطاعت از شوهر واجب نيست؟
جواب: در مواردى اجازه شوهر لازم نيست، مانند انجام واجبات (حج واجب، صله رحم نسبت به پدر و مادر و برادر و خواهر و امثال آن به مقدار لازم)، فراگرفتن احكام اسلام مانند رفتن به مسجد و امثال آن، تهيه اجناس ضرورى منزل در حالى كه مجبور باشد، شركت در انتخابات و راهپيمايى هاى ضرورى، و همچنين در مورد مراجعه به طبيب.
سؤال ٥١٧. آيا اطاعت نكردن زن از شوهر در غير مسائل واجب و مستحب حرام است؟
جواب: اطاعت زن از شوهر مربوط به حقوق زناشويى و بيرون رفتن از منزل است، در كارهاى ديگر اطاعت بر او واجب نيست، هرچند بهتر است زن و مرد در تمام مسائل با هم تفاهم داشته باشند.
سؤال ٥١٨. اگر مرد راضى نباشد همسرش با مانتو در جامعه ظاهر شود، و از او بخواهد كه با چادر بيرون رود، و زن امتناع نمايد، چه حكمى دارد؟
جواب: مرد نمى تواند زن را به پوشش خاصّى مجبور كند، مگر اين كه حجاب اسلامى با آن پوشش مراعات نگردد. و مانتو در صورتى كه تنگ و چسبان نباشد، و تمام بدن زن به جز گردى صورت و دست ها تا مچ را بپوشاند، حجاب اسلامى محسوب مى شود; هر چند چادر حجاب برتر است.
سؤال ٥١٩. آيا زن شوهردار مى تواند از مال شخصى خود در موارد تبرّع بدون اجازه شوهر استفاده نمايد؟
جواب: اشكالى ندارد.
٣ حق آميزش، تمكين
سؤال ٥٢٠. آيا مى تواند براى مدت طولانى از نزديكى با همسر خود اجتناب كند؟
جواب: مرد نمى تواند بيش از چهار ماه، نزديكى با همسر دائمى خود را ترك كند، بلكه اگر زن جوان باشد و در اين مدّت بيم آن برود كه به گناه بيفتد احتياط واجب آن است كه طورى رفتار كند كه او به گناه نيفتد.
سؤال ٥٢١. با توجّه به سؤال بالا، چنانچه زنى جوان نباشد، ولى اگر شوهر به آميزش يكبار در چهار ماه اكتفا كند بيم گناه بر او مى رود، در اين صورت مرد در برابر او چه وظيفه اى دارد؟
جواب: احتياط واجب آن است ترتيبى بدهد كه او آلوده گناه نشود.
سؤال ٥٢٢. مرد مى تواند زن دائمى خود را طورى ترك كند كه نه مانند زن شوهردار باشد و نه بى شوهر؟
جواب: مرد حق ندارد چنين كارى را انجام دهد ; ولى واجب نيست هر چهار شب يك شب نزد او بماند، امّا اگر همسرهاى متعدّد دارد بايد در ميان آنها از اين جهت با عدالت رفتار نمايد.
سؤال ٥٢٣. آيا شوهر حق دارد بدون رضايت همسرش از انزال نطفه خوددارى نمود، و به آميزش تنها قناعت كند؟
جواب: مانعى ندارد; ولى در موردِ آميزشِ واجب، بدون رضايت همسر نمى تواند اين كار را انجام دهد.
سؤال ٥٢٤. آيا زن حق دارد از شوهر بخواهد كه به جاى آميزش واجب (هر چهار ماه يكبار) از راه هاى ديگر او را ارضا كند؟
جواب: در صورتى كه طرفين راضى شوند مانعى ندارد.
سؤال ٥٢٥. اگر شخصى دو همسر داشته باشد، آيا لازم است يك شب را نزدِ يكى، و شب بعد را نزد ديگرى باشد؟ يا از هر چهار شب بايد يك شب را نزد هر يك از آنها باشد، و دو شب ديگر را آزاد است؟
جواب: از هر چهار شب واجب است يك شب را نزد هر يك از آنها باشد، و دو شب ديگر را مختار است، هر چند بهتر آن است كه در ميان آنها مساوات قائل شود.
سؤال ٥٢٦. آيا در عقد نكاح دائم مى توان شرط كرد نزديكى زن و مرد صورت نگيرد؟
جواب: در عقد دائم خالى از اشكال نيست.
سؤال ٥٢٧. اگر زوجه مدّعى تمكين تعليقى باشد و زوج اظهار نمايد كه همسرش اهل تمكين حتّى در صورت دريافت مهر نيست و قراينى هم در حدّ افاده احتمال بر صحّت اظهارات زوج وجود داشته باشد آيا به صرف ادّعاى زوجه، شوهر ملزم به پرداخت نفقه مى گردد و يا اين كه از طريق اقامه بينه و يمين فصل خصومت مى شود؟ چه كسى مدعى و يا منكر شناخته مى شود؟
جواب: هرگاه ظاهر حال زوجه اى كه نزد مرد زندگى مى كند تمكين مى باشد و شوهر ادعاى خلاف آن را كند بايد ثابت نمايد و اگر ظاهر حال عكس آن باشد ادّعاى زوج مقبول است.
سؤال ٥٢٨. آيا زن مى تواند به دليل آن كه: شوهر به من تهمت زده اى و يا آبروى
مرا پيش دوستان و نزديكانم با سخنان تهمت آميز برده خود را بر شوهر رسمى و شرعى خود حرام كند و با ديدنش در حجاب شود و از او تمكين عام و خاص نكند؟ اگر چه شوهر بارها به پاكى او اعتراف و از او به نحوى دلجويى كرده باشد؟
جواب: زن حق ندارد با اين عذرها ازتمكين خوددارى كند و اگرشوهر به او تهمت زده، بايد نزد حاكم شرع برود و مجازات او را بخواهد، مگر اين كه زن او را ببخشد.
سؤال ٥٢٩. آيا وظيفه زن مسلمان صرفاً تمكين است؟ اگر چنين است، نگهدارى از فرزندان، نظافت منزل، شستشوى ظروف و البسه، پخت و پز، وظيفه كيست؟ تقسيم كارى كه رسول الله (صلى الله عليه وآله) بين دختر گرامى و داماد عزيزش انجام داد (٨) ، كه كار بيرون منزل را به على، و كار درون منزل را به زهرا واگذار كرد، به چه معنايى است؟ اگر فلسفه ازدواج فقط رفع شهوت است، آيا بهتر نيست مرد با هزينه اى كمتر از آوردن زن به خانه به عنوان موجودى پر خرج، شهوتش را بيرون خانه به طريق شرعى (صيغه) رفع كند؟ اگر وظيفه زن صرفاً تمكين است، چرا مرد مخارج عروسى، خورد و خوراك، لباس، وسائل رفاهى، پزشكى، درمانى، مهريه، شيربها و مانند آن را برگردن مى گيرد؟ بهتر نيست مجرّد و بى مسؤوليت به كار و عبادت و زندگى خود بپردازد، نه دغدغه خاطرى، نه دل بستگى، نه ترس از دست دادنى، نه جنگ اعصابى، و نه نگرانى هاى ديگر. لطفاً نظرتان را به طور صريح در اين زمينه بيان فرماييد:
جواب: هدف از ازدواج، همان گونه كه قرآن مى گويد، آن است كه زن و مرد در كنار يكديگر زندگى آرامى داشته باشند (لتسكنوا اليها) (٩) و اين هدف بدون زندگى مشترك حاصل نمى شود. و زندگى توأم با تجرّد موجب بدبختى وانواع مشكلات و بيمارى هاست، ولى زن نبايد به صورت برده مرد درآيد. و اگر كارهاى خانه را انجام مى دهد، بايد با ميل و رضايتش باشد. البتّه تقسيم كار بر اساس رضايت طرفين كار بسيار خوبى است.
سؤال ٥٣٠. در صورت امتناع مرد از پرداخت نفقه، عدم تمكين زن، چه حكمى دارد؟
جواب: احتياط واجب آن است كه زن از تمكين خوددارى نكند; ولى مى تواند با اجازه حاكم شرع از اموال او به مقدار نفقه خود بردارد.
٤ نشوز
سؤال ٥٣١. با عنايت به آيه شريفه ٣٤ سوره نساء، آيا صدور افعال و رفتار زير از زن دليل بر كراهت و نشوز وى مى باشد؟ راه اثبات آنچه بين زوج و زوجه رخ داده، چيست؟
الف) ابراز بى علاقه گى به زوج، و كراهت از نزديكى، و جلوگيرى از عزل.
ب) بگويد: «من شخص ديگرى را مى خواستم، و از تو خوشم نمى آيد» و كراراً از همان اوايل ازدواج درخواست طلاق كند.
ج) به خواسته شوهر اهميتى ندهد، بى اعتنايى و لجاجت كند، رفت و آمدها و تلفن هاى ديگران به منزل را كه در غياب شوهر انجام شده، از او كتمان نمايد.
د) بدون اجازه و اطّلاع شوهر از منزل خارج شده، و به محافل اجتماعى خلاف شؤون و ميل شوهر برود.
هـ) در غياب شوهر و بدون اطّلاع او، اموال با ارزش وى را از منزل خارج كند، و در حضور شهود تضمين برگشت بدهد، ولى عمل نكند. و جهيزيه خود را نيز طبق سند كتبى تحويل گرفته و با خود ببرد، و بى اذن زوج پس از سه ماه زندگى را ترك كند.
و) برخلاف شروط ضمن عقد، مابقى قباله خود را به اجرا گذاشته، و به هيچ يك از توافقنامه ها و تعهّدات طرفين، كه توسّط زوجه و پدرش امضا شده، عمل نكند.
ز) ادامه زندگى خود را منوط به دريافت كلّ قباله، و حقّ مسكن، و دريافت سه فقره چك سفيد امضا از شوهر و كسان او بنمايد.
جواب: چنانچه موارد بالا ثابت شود، زن ناشزه است.
سؤال ٥٣٢. اگر زنى به بهانه اختلافات خانوادگى از شوهر خود اطاعت نكند، و اطرافيان او، حتّى با تهمت و دروغ گفتن به شوهر، مانع رفتن او به نزد شوهرش شوند، آيا زن و اطرافيانش گناهكارند؟
جواب: زن بدون دليل نمى تواند نشوز اختيار كند، و همچنين اطرافيان او بدون دليل حق ندارند در اين مسأله دخالت كنند، و اگر اين كار را انجام دهند گناهكارند.
سؤال ٥٣٣. در قرآن مجيد آمده: «اگر زنان نافرمانى كردند، آنها را كتك بزنيد؟!» و در جاى ديگر مى خوانيم: «مردها به خاطر اين كه نفقه مى دهند، بر زنان تسلّط دارند». فلسفه اين دو حكم الهى چيست؟
جواب: پاسخ هر دو سؤال در تفسير نمونه، جلدسوم، در تفسير آيه ٣٤ سوره نساء نوشته شده است، كه خلاصه پاسخ اين است كه: با توجه به معنى آيه، و رواياتى كه در بيان آن وارد شده و توضيحى كه در كتب فقهى آمده است و همچنين با توضيحاتى كه روانشناسان امروز مى دهند اين مسئله چندان پيچيده نيست; زيرا:
اولاً: آيه، مسأله تنبيه بدنى را در مورد افراد وظيفه نشناسى مجاز شمرده كه هيچ وسيله ديگرى براى اصلاح آنها مفيد واقع نشود. اتفاقاً اين موضوع تازه اى نيست كه منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانين دنيا هنگامى كه طرق مسالمت آميز براى وادار كردن افراد به انجام وظيفه، مؤثر واقع نشود، متوسل به خشونت مى شوند، نه تنها از طريق ضرب، بلكه گاهى در موارد خاصى مجازات هايى شديدتر از آن نيز قائل مى شوند، كه تا سرحدّ اعدام پيش مى رود.
ثانياً: «تنبيه بدنى» در اينجا ـ همان طور كه در كتب فقهى نيز آمده است ـ بايد ملايم و خفيف باشد به طورى كه نه موجب شكستگى شود، نه مجروح گردد و نه باعث كبودى بدن.
ثالثاً: روانكاوان امروز، معتقدند جمعى از زنان داراى حالتى به نام «ماژوخيسم» (آزار طلبى) هستند، كه گاه اين حالت در آنها تشديد مى شود، تنها راه آرامش آنان تنبيه مختصر بدنى است.
بنابراين، ممكن است ناظر به چنين افرادى باشد كه تنبيه خفيف بدنى در مورد آنان جنبه آرام بخشى دارد و يك نوع درمان روانى است.
سؤال ٥٣٤. هر گاه زوجه از ايفاى وظايف زوجيت خوددارى نمايد، ناشزه بوده و مستحقّ نفقه نخواهد بود. حال اگر شوهر از انجام وظايف زوجيت سرباز زند، به گونه اى كه زوجه اش را معلّقه قرار دهد، بفرماييد:
الف) آيا مى توان حكم به نشوز وى كرد؟
جواب: آرى، در اين صورت زوج ناشز است، و زوجه مى تواند به حاكم شرع شكايت كند، تا او را وادار به انجام وظيفه نمايد، و در صورت لزوم تعزير كند.
ب) آيا در اين صورت زوجه مى تواند از دادگاه تقاضاى طلاق نموده، و دادگاه نيز بر اين اساس حكم به طلاق زوجه دهد؟
جواب: در صورتى كه زوج به هيچ وجه حاضر نباشد، امساك به معروف يا تسريح به احسان كند، و زوجه در عسر و حرج قرار گيرد، حاكم شرع مى تواند او را طلاق دهد.
٥ كارهاى منزل
سؤال ٥٣٥. آيا انجام كارهاى منزل بر زن واجب است؟
جواب: زن وظيفه ندارد خدمت خانه را انجام دهد و غذا تهيه كند و نظافت و مانند آن را عهده دار شود; مگر به ميل خود. و اگر مرد او را مجبور بر اين كارها نمايد، زن مى تواند حقّ الزحمه خود را در برابر اين كارها از او بگيرد.
سؤال ٥٣٦. آيا اين شرط، كه همسر آينده كارهاى متعارف و معمول منزل را انجام دهد، صحيح است؟ در صورتى كه زن به شرط عمل نكند حكم آن چيست؟
جواب: هر گاه شرط كنند، اين شرط لازم الاجراست; و در صورت تخلّف احتياط آن است كه زن هزينه آن را بپردازد.
سؤال ٥٣٧. مى دانيم كه زن موظّف به انجام كارهاى منزل نيست، حتّى مى تواند براى شير دادن و پرورش كودك از شوهرش اُجرت دريافت كند; لكن با توجّه به اين كه در ايران رسم بر اين است كه زنان معمولاً كارهاى خانه را انجام مى دهند و پس از تولّد بچّه، از او نگهدارى نموده و به وى شير مى دهند، آيا مى توان گفت كه عقد مبنياً عليه واقع شده و در نتيجه زن بايد كارهاى معمولى خانه را انجام دهد و مزدى هم از شوهرش طلبكار نيست; مگر در جايى كه خلاف آن ثابت شود؟
جواب: اين گونه موارد عقد مبنيٌ عليه نيست، تا حكم شرط ضمن العقد را داشته باشد; ولى بهتر است مردان و زنان در زندگى مشترك خانوادگى اين گونه سخت گيرى ها را با هم نداشته باشند، تا زندگى خوبى داشته باشند.
٦ اُجرَة المِثل
سؤال ٥٣٨. زنى حقّ الزّحمه و اُجرة المثل كارهايى كه در ايام زناشويى در منزل شوهرش انجام داده را مطالبه كرده، ولى شوهر ادّعا دارد كه همسرش كارها را به قصد تبرّع انجام داده است. در فرض مذكور قول كدام يك مقدّم، و بيّنه بر عهده چه كسى است؟
جواب: در محيط هايى كه عرف و عادت بر آن است كه زن به قصد تبرّع اين كارها را انجام مى دهد، ادّعاى زن برخلاف آن مسموع نيست. مگر اين كه ثابت كند به شوهرش اعلام كرده قصد تبرّع ندارد، و شوهرش نيز پذيرفته باشد.
سؤال ٥٣٩. همسر سابقم بعد از چندين سال زندگى و على رغم دريافت نفقه، به عناوين مختلف، موجبات اذيت و آزار بنده را فراهم مى نمود، و خودش نيز تقاضاى طلاق خلع كرد. بعد از جارى شدن طلاق، كلّيه حقوق خود را از بنده دريافت نمود، و طلاهايى را كه براى ايشان خريده بودم، به يغما برد، (اكنون در حدود دو ميليون تومان ارزش دارد،) و بنده را از خانه بيرون و مدّت دو سال و اندى خانه بنده را غصب نموده است. ايشان ملتزم به احكام دين مقدّس اسلام نبوده، و بدون اجازه از خانه خارج شده، و از اداى وظايف خانوادگى شانه خالى مى كرده، و اكنون اجرت المثل چندين ساله را از بنده مطالبه كرده است. آيا اجره المثل به ايشان تعلّق مى گيرد؟
جواب: زن به غير از نفقه و مهريه، حقّ ديگرى به نام اجره المثل ندارد. مگر اين كه از اوّل ازدواج شرط كند كه كارهاى منزل را مجّانى انجام نمى دهد. و در صورتى كه چنين شرطى نكرده و عادت، و رسم محيط هم تبرّع در اين امور است، حقّى ندارد.
٧ مهريه
١. كليات مهريّه
سؤال ٥٤٠. آيا تعيين مهريه در عقد دائم واجب است؟
جواب: تعيين مهر در عقد دائم واجب نيست، و بدون آن عقد صحيح است; ولى چنانچه بعداً بازن نزديكى كند بايد مهر او را مطابق معمول زن هايى كه مثل او هستند، بدهد.
سؤال ٥٤١. لطفاً پيرامون اقسام سه گانه مهريه; «مهر المثل»، «مهر المسمّى» و «مهر السنّه» توضيحى بيان فرمائيد.
جواب: منظور از «مهر المسمّى» همان مهرى است كه در عقد نامبرده مى شود. و مراد از «مهرالمثل» آن است كه مثلاً به هنگام عقد نامى از مهر نبرده اند، در اين صورت بايد ديد مهرامثال آن زن در عرف و عادت چقدر است و به او بپردازند. و منظور از «مهر السنّه» مهر حضرت فاطمه زهرا (صلى الله عليه وآله)است، كه معروف است پانصد درهم (دويست و پنجاه مثقال نقره مسكوك) بوده است.
٢. مهر السُّنَّه
سؤال ٥٤٢. اگر زنى مهريه خويش را، مهر السّنه قرار دهد، آيا معادل آن را طلب دارد، يا مهر المثل بر عهده زوج است؟
جواب: چنانچه طرفين مى دانسته اند كه مهر السّنه طبق مشهور پانصد درهم نقره است اشكالى ندارد، و بايد با پول رايج حساب كنند (١٠) ; امّا اگر هر دو، يا يكى از آنها آگاه نبوده اند، احتياط آن است كه در مورد مقدار مهر با هم مصالحه كنند.
سؤال ٥٤٣. از آنجا كه در زمان ما درهم سكه دار وجود ندارد، آيا معيار قيمت مهر السّنه، نرخ نقره معمولى و بدون سكه است؟
جواب: در شرايطى كه درهم سكه دار وجود ندارد بايد فرض را بر اين بگيريم كه اگر نقره سكه دار و رايج وجود داشت چه اندازه به قيمت آن افزوده مى شد؟ سپس اضافه قيمت را بطور تقريبى حساب كنيم و بر آن بيفزائيم. و از آنجا كه اين حكم، يك حكم استحبابى است محاسبات تقريبى در آن ضرر ندارد.
٣. مهر المِثل
سؤال ٥٤٤. بكارت دخترى در اثر تصادف زايل شده است. آيا ارش البكاره گرفته مى شود، يا مهر المثل؟
جواب: بايد مهر المثل بپردازد.
سؤال ٥٤٥. در مواردى كه مهرالمثل واجب مى شود، آيا حدّاقل يا حدّاكثرى وجود دارد؟
جواب: ظاهر اين است كه در مهرالمثل حدّ معينى نيست، و الاّ مهرالمثل صدق نمى كند، و رواياتى كه خلاف آن را بگويد ظاهراً معمول بهاى اصحاب نيست.
سؤال ٥٤٦. اگر زنى همسرى اختيار كند و آن مرد را براى زن با صفات خوبى توصيف كرده باشند; ولى پس از عروسى مرد بگويد: «مى خواهى نماز بخوان و نمى خواهى نخوان» و خود مرد نسبت به نماز بى اعتنا و تارك الصّلاة و نسبت به قرآن و امام حسين (عليه السلام) و حضرت ابوالفضل، العياذ باللّه، هتّاكى كند، در اين صورت اگر زن بخواهد از چنين مردى جدا شود، آيا حقّ مهريه دارد؟
جواب: با توجّه به اين كه فرد مذكور مرتدّ است، ازدواج با او باطل بوده و زن بايد فوراً و بدون طلاق از او جدا شود و اگر بدون توجّه به اين مسأله عروسى و آميزش انجام گرفته زن مى تواند مهرالمثل را مطالبه نمايد.
سؤال ٥٤٧. فقها در ازاله بكارت در اثر ارتكاب زنا، مهر المثل تعيين نموده اند، نحوه محاسبه مهرالمثل چگونه است؟ آيا نحوه پرداخت آن مانند ديه مؤجّل است يا حالّ؟
جواب: مهر المثل مزبور حالّ است، مگر اين كه شخص مديون قدرت بر پرداخت نداشته باشد، كه در اين صورت تقسيط مى شود، و نحوه محاسبه آن مراجعه به عرف محل در تعيينِ مقدارِ مهريه چنين زنى است.
٤. مقدار مهريّه
سؤال ٥٤٨. در صورت اختلاف زوجين در مقدار و وصف مهريه، قول كدام يك مقدّم مى شود؟ اگر هيچ كدام دليلى جهت ادّعاى خود نداشته باشند چطور؟
جواب: چنانچه زوج مدّعى مقدار كمتر است، قول او پذيرفته مى شود، مگر اين كه دليلى بر خلاف آن اقامه شود.
سؤال ٥٤٩. در بعضى ازدواج ها مهريه هاى سنگينى در نظر گرفته مى شود، كه عندالمطالبه نيز مى باشد، در حالى كه مرد ٥٠٠ هزار تومان هم پول ندارد. ولى براى اين كه ازدواج سر بگيرد، مثلاً ٢٠ ميليون تومان مهرِ پيشنهادى را مى پذيرد، و شايد در طول عمر خود به اين مبلغ دست نيابد، و از اوّل نيز محرز است كه در صورت مطالبه، قادر بر پرداخت چنين مهريه اى نخواهد بود. اين نوع ازدواج ها شرعاً چه حكمى دارد؟
جواب: اين گونه مهريه ها با چنان قرائنى كه ذكر شد، جدّى نيست. و جمله عندالمطالبه را بايد حمل بر عندالقدره و الاستطاعه كرد. بنابراين، به اجرا گذاشتن اين گونه مهريه ها در صورت عدم قدرت جايز نمى باشد.
سؤال ٥٥٠. برادر اين جانب ده سال پيش (سال ٦٤) ازدواج نمود و بابت مهريه در عقدنامه چنين نوشته شده است: يك جلد كلام اللّه مجيد به هديه پنج هزار ريال به انضمام يكصد و ده كيلوگرم نمك طعام به ارزش چهار هزار ريال و يك صد گرم ابريشم خالص سبز به ارزش يك هزار ريال و دويست و بيست و پنج گرم طلاى خوب و معمول بازار به ارزش فعلى نهصد هزار ريال و تعداد هفتصد (٧٠٠) سكه طلاى بهار آزادى به ارزش فعلى بيست و چهار ميليون و پانصد هزار ريال كه جمعاً بيست و پنج ميليون و چهارصد و ده هزار ريال مى شود. به طورى كه ملاحظه مى فرماييد مهريه فوق تماماً به پول تبديل گرديده است و قصد و نيت زوج در زمان عقد همان مبلغ ذكر شده بوده است كه توسط عاقد قرائت گرديده و مورد توافق و امضا قرار گرفته است اكنون زن مهريه خود را بر اساس قيمت روز طلب مى نمايد آيا حقّ با زن است يا شوهر؟
جواب: اگر موقع اجراى صيغه عبارت به همين صورت خوانده شده و قيمت هر يك از اين امور بيان شده است مهريه واقعى همان مبلغ ذكر شده مى باشد ولى اگر به طور يقين ثابت شود كه شوهر قصد قيمت داشته و زن قصد سكه نه قيمت، مهريه مذكور باطل مى شود و بايد مهرالمثل داده شود.
٥. تنصيف مهريّه
سؤال ٥٥١. مردى زنى را به عقد خود درآورده، ولى هنوز عروسى نكرده اند، امّا زن از طريق انزال در محل باردار شده است، اگر قبل از عروسى از هم جدا شوند، آيا مهريه تنصيف مى شود؟
جواب: هر گاه مرد سبب باردار شدن زن شده، احتياط واجب آن است كه تمام مهر را بدهد; هر چند دخول نكرده باشد.
سؤال ٥٥٢. آيا در صورت فوت زوجه قبل از دخول، مهريه وى نصف مى شود؟
جواب: تمام مهر را مى برد، تنها طلاق است كه سبب تنصيف مى شود.
سؤال ٥٥٣. آيا آميزش با زوجه در دوره نامزدى نيز موجب پرداخت مهريه كامل، در فرض متاركه و طلاق، مى گردد؟
جواب: آرى موجب پرداخت مهريه كامل مى گردد.
سؤال ٥٥٤. آيا بين باكره و زنان ديگر، در اين مورد كه دخول باعث مهر كامل و عدم دخول باعث تنصيف مهريه مى شود، فرقى هست؟
جواب: فرقى ميان باكره و غير او از اين جهت نيست.
سؤال ٥٥٥. دخترى، با جانبازى كه قادر بر نزديكى نيست، ازدواج مى كند. يك هفته پس از تلقيح، كارشان به طلاق مى كشد ; در اين مورد لطفاً به سؤالات زير پاسخ دهيد:
الف) مهريّه دختر نصف است، يا تمام؟
جواب: در صورتى كه تلقيح بوسيله شوهر انجام نشده باشد، مهريه كامل نمى شود.
ب) آيا براى ازدواج مجدّد، باز هم اجازه پدر لازم است؟
جواب: پس از وضع حمل، اجازه پدر لازم نيست.
ج) آيا اين دختر نياز به عدّه دارد؟ مدّت عده وى چقدر است؟
جواب: عده او وضع حمل است.
د) آيا مى تواند با پدر آن جانباز ازدواج كند؟
جواب: جايز نيست.
هـ) اگر زنى با چنان جانبازى ازدواج كند، و پس از تلقيح جدا شود، دخترش مى تواند با جانباز ازدواج كند؟
جواب: در صورتى كه دخول از سوى جانباز حاصل نشده باشد، اشكالى ندارد.
سؤال ٥٥٦. اگر مردى در شب زفاف به علّت عنن، يا عامداً، به وسيله انگشت، يا شىء مناسب ديگرى غير از آلت رجوليت، بكارت همسرش را زايل نمايد، بفرماييد: اولاً: آيا اين عمل تعزير دارد؟ و ثانياً: آيا اين كار در حكم دخول، و زوجه مستحقّ كلّ مهر است؟
جواب: در صورت عدم رضايت زوجه، تعزير دارد. و زوجه مستحقّ كلّ مهر است.
٦. زمان پرداخت مهريّه
سؤال ٥٥٧. شخصى ازدواج مى كند، و در حين اجراى عقد عالماً و عامداً مهريه اى معين مى كنند، كه زوج فعلاً توانايى پرداخت آن را به هيچ وجه ندارد، و ممكن است در مدّت طولانى هم نتواند آن را بپردازد. عرفاً هم اين گونه مهريه ها را در ذمّه زوج نسيه حساب مى كنند، و زوجه هم در موقع اجراى عقد قصد مطالبه ندارد. آيا اين گونه مهريه ها در شرع مقدس حالّ است، يا مؤجّل؟
جواب: در فرض سؤال اين گونه مهريه ها مؤجّل است.
٧. مسئول پرداخت مهريّه
سؤال ٥٥٨. شخصى كه با پدرش زندگى مى كرده از دنيا رفته و هيچ گونه مالى از خود نداشته است، آيا مهريه زوجه او بر پدرش مى باشد؟
جواب: مهريه زن بر عهده شوهر است، نه پدر; مگر اين كه پدر شوهر آن را تضمين كرده باشد، يا مزد كارهاى فرزندش را نداده باشد، و آن مزد به اندازه مهريه يا بيشتر از آن باشد.
سؤال ٥٥٩. پدر داماد قسمتى از مهريه عروسش را بر ذمّه مى گيرد، ولى قبل از عروسى و پس از عقد، يعنى هنگامى كه مى خواستند مهريه را ثبت كنند از تعهّد خود استنكاف مىورزد و داماد مهر را به وجه نقد مصالحه و بر ذمّه خود مى گيرد و سپس عروسى واقع مى شود، آيا عروس مى تواند مدّعى آنچه بر ذمّه پدر شوهر بوده است، شود؟
جواب: اگر موقع خواندن صيغه عقد بر ذمّه گرفته موظّف است بپردازد، و بازگشت جايز نيست.
سؤال ٥٦٠. درتحريرالوسيله و كتاب هاى فقهى ديگر مذكور است كه اگر پدر براى طفل صغير خود عيال اختيار كند و طفل فقير باشد، مهريه آن زن به عهده پدر طفل مى باشد حال اگر پدر براى فرزند كبير خود كه ناقص عقل و گوش و زبان مى باشد و قادر نيست هزينه زندگى خود و همسرش را تأمين كند، عيال اختيار كند مهريه و نفقه اين زن بر عهده چه كسى مى باشد؟
جواب: ظاهر اين است كه نفقه بر پدر است واگر مهر نقدى باشد آن هم بر پدر است و در صورتى كه بر ذمه زوج باشد مى توان انتظار بهبودى مجنون را كشيد و اگر بهبود نمى يابد برعهده پدر است.
٨ . وصول مهريّه
سؤال ٥٦١. زن چه زمانى ميتواند مهريّه را طلب كند؟
جواب: در صورتى كه مدّتى براى دادن مهر در عقد تعيين نشده باشد، زن حق دارد مهر خود را فوراً مطالبه كند، بلكه مى تواند پيش از گرفتن مهر از نزديكى كردن شوهر خوددارى نمايد، چه شوهر توانايى بر دادن مهريه داشته باشد يا نه; مگر اين كه عدم توانايى او قرينه بر اين باشد كه مهر از اوّل بر ذمّه بوده، نه بصورت نقدى.
سؤال ٥٦٢. حقير بدون اطّلاع از مرام بهائيت به ازدواج مردى بهايى بااجراى صيغه عقد اسلامى درآمدم و همسرم بعد از چند سال زندگى فوت كرد، در وقت اجراى صيغه عقد، قطعه زمينى به عنوان مهريه به اين جانبه تحويل شد كه بعد از انقلاب چون همه املاك آنها را دولت تصرّف نمود ملك اين جانبه نيز همراه آنها به تصرّف دولت درآمد آيا اين جانبه ذى حق هستم تا مطالبه حقّ كنم و آيا مهر مذكور ثابت است؟
جواب: شما به اندازه مهرالمثل در اموال آن مرد حق داريد.
سؤال ٥٦٣. شخصى دختر خود را شوهر مى دهد، مسائلى را انجام مى دهند كه شوهر قدرت آميزش خود را ازدست مى دهد به گونه اى كه منجر به طلاق مى شود، بعد از عدّه، پدر دخترش را به عقد مرد ديگرى درمى آورد كه اين شوهر نيز به سرنوشت مرد اوّل گرفتار مى شود ولى وقتى به دكتر مراجعه مى كند دكتر او را سالم تشخيص مى دهد در عين حال دارو اثر نمى بخشد پدر دختر مبلغ ٣١٠ هزار تومان براى طلا و جهيزيه گرفته و پنجاه هزار تومان خرج عروسى كرده و صد هزار تومان مهريه دختر قرار داده است، اگر شوهر طلاق بدهد حق دارد پول و مصرف را پس بگيرد؟ حكم مهريه چيست؟
جواب: هرگاه دخول صورت نگرفته باشد بايد نصف مهر را بدهد و اموالى كه خريده است قابل بازپس گرفتن نيست. درمورد جهيزيه و طلا هرگاه جزء مهريه بوده بايد نصف آن را به زن بدهد و اگر جزء مهريه نباشد آن چه موجود است را مى تواند باز پس بگيرد.
سؤال ٥٦٤. به علّت شكايت همسرم، مبنى بر درخواست مهريه، دادگاه دستور توقيف اشياى مغازه ام را داده است، همچنين سند مغازه اى كه تنها منبع درآمد اين جانب مى باشد را توقيف نموده است. آيا اين كار مشروع است؟ آيا مهريه را نمى توان به صورت اقساط پرداخت؟
جواب: هرگاه مرد در پرداخت مهريه به عسر و حرج بيفتد بايد به صورت اقساط از او گرفت، به نحوى كه حقّ زن نيز رعايت گردد.
٩. مهريّه و تورم
سؤال ٥٦٥. مهريه هايى كه مثلاً ٥٠ سال پيش صد تومان بوده، آيا اكنون همان مقدار بر عهده زوج است يا اين كه بايد قدرت مقدار خريد صد تومان در ٥٠ سال پيش به عنوان مهريه محاسبه شود؟
جواب: بايد مصالحه كنند يا برطبق قيمت امروز بپردازد.
سؤال ٥٦٦. مهريه خانمى چهل سال قبل دو هزار تومان تعيين شده است، و اكنون تقاضاى اداء آن را دارد، شوهر حاضر است همان مبلغ را بپردازد، ولى زن مى گويد: «شوهرم در آن زمان مهريه را يك ساعت آب و نصف منزل قرار داد و من هم قبول كردم، ولى بخاطر مشكل ثبتى، همان مبلغ دو هزار تومان قرار داده شد». اكنون با توجّه به تورّم شديد حكم اين مسأله چيست؟
جواب: اگر آن زن ثابت كند كه مهريه واقعى همان آب و منزل بوده، حق دارد آن را بگيرد، و اگر مهريه دو هزار تومان بوده، مى تواند معادل آن را به قيمت امروز (طبق نرخ متوسّط تورّم اجناس) بگيرد. در ساير مطالبات نيز حكم همين است; يعنى هر گاه فاصله زمانى و تورّم زياد باشد به قيمت روز محاسبه مى شود.
سؤال ٥٦٧. هفده سال پيش به عقد مردى در آمدم، و در اين مدّت عليرغم تمام مشكلات همراه او بودم، وى هم اكنون صاحب ٢٥ ميليون تومان سرمايه است و اقدام به ازدواج مجدّد كرده و مرا طلاق داده است، با توجّه به تنزّل شديد ارزش پول، آيا مى توانم مهريه ام را به قيمت امروز بگيرم؟ آيا در برابر زحماتى كه براى خودش و بچّه هايش كشيده ام، چيزى به من مى رسد؟
جواب: چنانچه ارزش مهريه نسبت به زمان گذشته تفاوت كلّى كرده، بايد به قيمت امروز بپردازد. و اگر در مقابل خدمات شما قول داده كه جبران كند، موظّف است به قولش عمل كند.
١٠. بخشش مهريّه
سؤال ٥٦٨. اگر زنى قبل از عقد مهريه خويش را چه در نكاح دائم يا موقّت ببخشد، آيا مى توان صيغه عقد را بدون مهريه خواند؟
جواب: در عقد موقّت لازم است مدّت و مهريه هر دو معلوم باشد، امّا در عقد دائم قرار ندادن مهريه ضررى نمى زند، و عقد صحيح است. و بخشيدن مهريه قبل از عقد معنا ندارد.
١١. حق حبس
سؤال ٥٦٩. زوجه از شوهر خود تمكين نموده، ولى زوج قدرت نزديكى با وى را، به علّت عدم قدرت جنسى، نداشته است; وى اكنون تمكين مجدّد را، منوط به دريافت كلّ مهريه مى نمايد. آيا به علّت عدم دخول، حقّ زوجه به قوّت خود باقى است، يا در فرض مسأله، حقّ او ساقط شده است؟
جواب: حقّ زوجه در گرفتن مهريه قبل از تمكين مجدّد ثابت است; مشروط بر اين كه مهر حالّ بوده باشد، نه بر ذمّه زوج.
سؤال ٥٧٠. هر گاه زن جز به گرفتن مهر، حاضر به تمكين نشود، و شوهر قادر بر اداى آن نباشد، و در عين حال بگويد: «طلاق نمى دهم، و تا پايان عمر نفقه مى پردازم». حكم اين مسأله چيست؟
جواب: در صورتى كه شوهر قادر به پرداخت مهريه به صورت يكجا نيست، مهريه را تقسيط مى كنند و زن بايد با گرفتن اولين قسط تمكين كند و اگر تمكين نكرد; نفقه ندارد.
سؤال ٥٧١. هر گاه مهريه حالّ (نقد) باشد، و شوهر قدرت پرداخت آن را بصورت يكجا نداشته باشد، و در صورت تقسيط بتواند ظرف چند سال بپردازد، آيا دادگاه مى تواند بدون رضايت زوجه با تقسيط مهريه، و با وصول اوّلين قسط آن (بدون رعايت حقّ عدم تمكين زوجه) وى را مجبور به تمكين نمايد؟
جواب: در صورتى كه قرائنى، مانند سنگين بودن مهريه و عدم تمكن زوج به هنگام اجراى عقد، چنين نشان دهد كه مهريه يكجا قابل پرداخت نيست، بلكه منظور تدريجى، يا عندالقدره و الاستطاعه بوده است، بايد زن با گرفتن قسط اوّل تمكين كند.
سؤال ٥٧٢. مرسوم است كه در موقع ازدواج و در زمان عقد مهريه را دو قسمت مى كنند; يك قسمت را به عنوان كمك به تهيه جهيزيه اخذ مى كنند، و مابقى در ذمّه زوج مى ماند. لكن در تمام دادگاه ها با استناد به ماده ١٠٨٥ قانون مدنى كه مى گويد: «زن مى تواند تا مهر به او تسليم نشده از ايفاى وظايفى كه در مقابل شوهر دارد امتناع كند، مشروط بر اين كه مهر او حالّ باشد. و اين امتناع مُسقط حقّ نفقه نخواهد شد» تمسّك كرده، تمام مهريه ها را حالّ (نقد) حساب مى كنند. نظر حضرتعالى در اين مورد چيست؟
جواب: مهريه در صورتى كه قيد و شرطى نداشته باشد، حالّ است; ولى گاه قرائنى وجود دارد كه مهريه نسيه است. مثلاً مهريه سنگين است، و مى دانيم شوهر يك جوان كارگر، يا يك جوان دانشجوست، و چيزى ندارد كه فوراً بدهد. در اين گونه موارد مهريه حال نيست، و زوجه نمى تواند آن را مطالبه كند. همچنين اگر مهريه را دو بخش كنند، نقد و نسيه، در اين جا تنها مى تواند نقد را مطالبه كند.
سؤال ٥٧٣. غالب فقهاى شيعه فرموده اند: «زوجه حق دارد مهر غير مؤجّل را مطالبه و قبل از دخول مى تواند از تمكين تا گرفتن مهر امتناع نمايد» و نيز فرموده اند: «در صورت بذل تمكين به فرض دريافت مهر (تمكين تعليقى) استحقاق نفقه نيز دارد» آيا حقّ امتناع زوجه از تمكين مختص به دخول است يا شامل ساير استمتاعات و يا اطاعت از زوج در امور لازم (از قبيل اقامت در منزل شوهر يا مسافرت با رضايت وى) نيز مى گردد به نحوى كه اگر در اين امور از شوهر اطاعت نكند ناشزه محسوب مى شود؟
جواب: ظاهر اين است كه زن مى تواند بدون گرفتن مهر معجّل خود را مطلقاً تسليم شوهر نكند و در اين مدّت بر زوج واجب است نفقه او را بدهد.
سؤال ٥٧٤. زن و مردى و يا اوليا و بزرگان آنها قراردادى بين خودشان مى گذارند، مهريه را هم تعيين مى نمايند، سپس مبلغ دويست هزار تومان از مهريه نقداً داده مى شود و بقيه بر ذمّه زوج مى باشد و ارتكاز عرفى بر اين است كه پس از انجام مراسم عروسى زوجه مى تواند مطالبه نمايد و زوج هم بايد عندالقدره بپردازد همان طورى كه علماى گذشته در عقدنامه ها مى نوشتند (فلها المطالبه بشرط التمكين وله الاداء عندالقدره والامكان) ولى در اين زمان دفاتر رسمى ازدواج بناى مذكور را در نظر نگرفته و مى نويسند كه زوج بايد عندالمطالبه پرداخت نمايد و روى اين اصل وقتى كه اختلافى در بين آنها واقع مى شود زن مى گويد مادامى كه شوهر مهريه را نقداً نپردازد حاضر به تمكين نخواهد شد بايد نفقه او را هم بدهد آيا زوجه چنين حقّى را دارد؟
جواب: در صورتى كه شرط شده باشد مهريه را عندالمطالبه بپردازد زن حقّ مطالبه مهر را دارد و اگر عدم تمكين به استناد عدم پرداخت مهريه باشد حقّ نفقه نيز دارد و اگر شرط شده باشد و يا قرينه از جهت عرف و عادت وجود داشته باشد كه عندالقدره والاستطاعه بپردازد در صورت عدم توانايى شوهر، زن حقّ مطالبه ندارد و اگر تمكين ننمايد حقّ نفقه ندارد.
سؤال ٥٧٥. در فرع مذكور اگر زن حقّ امتناع از تمكين داشته باشد تا مهر به وى تسليم شود اگر زن جهت استمتاعات به غير از مقاربت تسليم شده و مدّتى خود را در اختيار زوج قرار دهد اين امر باعث از بين رفتن حقّ امتناع زوجه مى شود يا اين كه فقط تسليم و تمكين تام مسقط است؟
جواب: تمكين تام مسقط است.
سؤال ٥٧٦. لطفاً به سؤالات زير پاسخ دهيد:
الف) دختر خانمى مهريه اش هم معجّل بود و هم مؤجل، مقدار معجّل را در مجلس عقد دريافت نمود و در مؤجل، زمان خاصيّ معين نشد ولى از قراين حاليه و مقاليه مثل اين كه داماد از قبول كردن مهريه سنگين امتناع داشت ولى پدر دختر گفت مهريه را كى داده و كى گرفته، به دست مى آيد كه موقع پرداخت، بعد از عروسى است امّا الان دختر به تحريك والدين اصرار بر دريافت مؤجّل نيز دارد آيا دختر و يا والدين او حقّ امتناع از عروسى را قبل از پرداخت باقيمانده مهريه دارند؟
جواب: هر گاه قراينى وجود داشته كه مؤجل را با فاصله قابل ملاحظه اى بپردازند دختر نمى تواند از عروسى امتناع كند.
ب) داماد قبل از عروسى براى خانم خود مقدار قابل توجّهى وسايل زينتى از قبيل طلا و غيره به عنوان هديه گرفته است به فرض اين كه دختر حاضر به عروسى نشود آيا داماد حّق مطالبه آن وسايل زينتى را دارد و آيا استفاده دختر بعد از اطّلاع از عدم رضايت داماد از آن زينت آلات جايز است؟
جواب: حق دارد، و تصرّف در آن از سوى دختر در فرض مسأله جايز نيست.
ج) اگر مهريه سيصد هزار تومان و نصف مايملك داماد باشد آيا اين مهريه باطل نيست؟
جواب: اين مهريه مجهول و باطل است و به جاى آن بايد مهرالمثل بپردازد.
سؤال ٥٧٧. اگر زوج (با توجّه به معسر بودن) به حكم دادگاه، مهريه را به صورت قسطى بپردازد، با توجّه به اين كه امروزه مهريه ها بالاست و پرداخت قسطى آن هم سال ها طول مى كشد تا تمام شود، آيا با اين حال زن به فرض باكره بودن و عدم مواقعه، حق دارد تا پايان قسط آخر تمكين نكند؟
جواب: در صورتى كه قرائنى وجود داشته كه اين مهريه سنگين را يك جا نمى توان مطالبه كرد، خوددارى زن از تمكين جايز نيست، بنابراين متوقّف كردن تمكين بر پرداخت تمام مهر در اين گونه موارد جايز نيست.
سؤال ٥٧٨. در صورت مطالبه مهريه از سوى زوجه قبل از عروسى، و عدم پرداخت آن از طرف زوج، بفرماييد:
الف) آيا زوجه مى تواند، تا زمان پرداخت مهريه از رفتن به خانه زوج خوددارى كند؟
ب) در صورت خوددارى از رفتن به خانه شوهر، آيا استحقاق نفقه دارد؟
ج) آيا اعسار و عدم اعسار زوجه تأثيرى در حكم مسأله دارد؟
د) آيا آگاهى يا عدم آگاهى زوجه در هنگام عقد نسبت به عدم توانايى زوج در پرداخت مهريه، تأثيرى در حكم مسأله دارد؟
جواب الف تا د) زن نمى تواند رفتن به خانه شوهر را مشروط به دريافت مهريه كند; ولى مى تواند قبل از دريافت مهريه تمكين نكند. مشروط بر اين كه قبلاً از اعسار زوج خبر نداشته باشد. و در فرض اعسار، اگر از سوى حاكم شرع قسط بندى شود، و شروع به پرداختن اقساط كند، زن بايد تمكين كند.
١٢. واجب الحج شدن به واسطه مهريّه
سؤال ٥٧٩. زنى كه مهريه زيادى، كه به حدّ استطاعت حجّ مى رسد، از شوهرش طلبكار است، آيا به صرف طلب كارى مستطيع شده و حجّ بر او مستقرّ مى باشد؟
جواب: هرگاه گرفتن مهريه از شوهر براى او عيب نباشد و مشكلى در زندگانى او و شوهرش ايجاد نكند، مستطيع است و بايد به حجّ برود.
سؤال ٥٨٠. هرگاه قبل از گرفتن مهريه از دنيا برود، آيا لازم است شخصى را به نيابت از او به حجّ بفرستند؟
جواب: اگر حج به جا نياورده بايد ورثه او از مالش بردارند و ادا كنند.
١٣. مسائل متفرقه مهريّه
سؤال ٥٨١. در صورتى كه زوجه دائمى شخصى، با مرد اجنبى فرار نموده و از كشور خارج شود. آيا زن مى تواند شخصاً، يا با اعطاى وكالت به غير، نسبت به دريافت مهر خود اقدام قانونى نمايد؟ آيا چنين زنى مستحقّ دريافت مهريه مى باشد؟
جواب: با توجّه به اين كه مهريه مربوط به سابق است حقّ گرفتن آن را دارد; ولى هر دو نفر از نظر قضايى قابل تعقيب هستند، و از نظر اسلام مجازاتشان شديد است.
سؤال ٥٨٢. لطفاً نظر مبارك خويش را در خصوص اين مسأله كه اگر زوج در هنگام ازدواج جهيزيه زوجه را از مال خودش تهيه نمايد. آيا در موقع طلاق زوجه حقّ مطالبه و استرداد چنين جهيزيه اى را دارد يا خير، بيان فرماييد.
جواب: اگر جهيزيه را جزيى از مهر يا شرط ضمن العقد قرار دهد، نمى تواند بازپس بگيرد; ولى اگر هبه كرده قابل بازپس گرفتن است.
سؤال ٥٨٣. يكى از طلاّب بحرين هستم كه با خانمى از لبنان، به مهريه ده هزار ليره لبنانى، ازدواج شرعى و رسمى نمودم; ولى متأسّفانه زندگى ما منجر به جدايى شد و نزد يكى از علما با حضور دو مرد عادل صيغه طلاق جارى و مهريه وى پرداخت شد. امّا وى به دادگاه شكايت كرده و منكر دريافت مهريه گرديده است و متأسّفانه من هنگام پرداخت مهريه، شاهدى نگرفتم. حال دو سؤال دارم:
الف) آيا بر او واجب است كه براى ادّعاى خود قسم بخورد تا بار ديگر مهريه را بگيرد؟ و با توجّه به اين كه قيمت ليره امروز با قيمت آن به هنگام عقد تفاوت دارد، آيا همان مقدار ليره ذكر شده در حين عقد را بايد بدهم، يا ملاك قيمت امروز است؟
جواب: مقتضاى قاعده، اقامه بينه توسّط مدّعى است و اگر او بينه نداشت، منكر بايد قسم بخورد; بنابراين زوجه كه در مورد سؤال منكر گرفتن مهريه است بايد قسم بخورد و امّا نسبت به تفاوت قيمت مهريه، در صورتى كه تفاوت فاحش باشد، ملاك قيمت زمان پرداخت مهريه اوست.
ب) آيا زوجه در مقابل خدماتى كه در مدّت زندگانى مشترك انجام داده است، چيزى طلبكار است، در حالى كه در اين مورد چيزى در ضمن عقد شرط نشده است؟
جواب: اگر شرط نكرده، و عرف و عادت محل بر اين است كه خدمات زن مجانى است، زوجه مستحقّ چيزى نيست.
٨ مسكن
سؤال ٥٨٤. در صورتى كه حقّ اختيار سكنى در قباله ثبتى كاملاً به زوجه تفويض شده باشد، آيا اين حق علاوه بر شهر، شامل محل و منطقه محلّ سكونت نيز مى شود؟ با توجّه به اين كه زوج و زوجه هر دو اهل و ساكن يك شهر بوده، و در زمان عقد نيز قصد زندگى در همان شهر را داشته اند، پاسخ سؤال را مرقوم فرماييد.
جواب: معمولاً هنگامى كه مى گويند اختيار سكنى با زن است، اشاره به شهر مى باشد، مگر اين كه عبارت عقد نامه دلالت بر بيشتر از اين داشته باشد. و در صورت شك، تنها اختيار شهر با زوجه خواهد بود.
سؤال ٥٨٥. زوجه باكره اى كه تمكين را به وصول مهريه عندالمطالبه اش موكول نموده، (و مطابق عرف هنوز در عقد است، و در منزل پدرش به سر مى برد) آيا مى تواند از سكنى در منزلى كه زوج معين كرده خوددارى كند؟ و اگر چنين كند، آيا ناشزه محسوب مى شود، و حقّ نفقه ندارد؟
جواب: تا زمانى كه طبق عرف عروسى نكرده، حقّ امتناع دارد.
سؤال ٥٨٦. اگر زوجه رفتن به خانه شوهر را منوط به دريافت اجناس مورد توافق (غير از مهريه) نمايد، و زوج از تحويل آن امتناع ورزد، بفرماييد:
الف) آيا زوجه چنين حقّى دارد؟
ب) در صورت خوددارى از رفتن به خانه شوهر، آيا استحقاق نفقه دارد؟
جواب: هرگاه شرايط مذكور در ضمن عقد، نه به عنوان مهريه، مطرح شده باشد، زوجه حق ندارد رفتن خود را به خانه شوهر منوط به آن كند، هر چند حقّ مطالبه و الزام به آن را دارد.
سؤال ٥٨٧. شخصى ١٢ سال قبل به عيال خود پيشنهاد مى كند كه از تهران به شهر ديگرى مهاجرت كنند; ولى زن حاضر به اين هجرت نمى شود و مرد به آن شهر هجرت مى كند. اكنون مرد به بهانه اين كه زن اطاعت نكرده، نه نفقه مى دهد و نه طلاق. آيا مرد حق دارد زن را در اين مدّت طولانى بلاتكليف رها كند؟
جواب: در صورتى كه در ازدواج قرارداد خاصّى براى محلّ سكونت زن نباشد، زن موظّف است در محلّ سكونت تابع مرد باشد; مگر اين كه ضرر و زيان مهمّى براى او داشته باشد.
سؤال ٥٨٨. آيا زن مى تواند شرط كند شوهر او را از شهر مورد نظرش بيرون نبرد؟
جواب: هرگاه زن در عقد شرط كند كه شوهر او را از فلان شهر بيرون نبرد، مرد نمى تواند او را از آن شهر بيرون ببرد مگر با رضايت او.