برنامه زندگى

برنامه زندگى0%

برنامه زندگى نویسنده:
گروه: درس ها

برنامه زندگى

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آيت الله االعظمى حسين مظاهرى
گروه: مشاهدات: 10627
دانلود: 2755

توضیحات:

برنامه زندگى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 49 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10627 / دانلود: 2755
اندازه اندازه اندازه
برنامه زندگى

برنامه زندگى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

قانون مواسات در اسلام

مواسات در لغت به معنى كمك كردن به يكديگر است. در اسلام به اندازه‌اى درباره ى مواسات تأكيد شده است كه مي‌توان آن را به عنوان يك قانون اخلاقى معرفى كرد. لغت مواسات در قرآن به كار نرفته است، ليكن مفهوم آن در مواضع مختلف مطرح شده و مورد تأكيد قرار گرفته‌است. يكى از موارد مواسات، كمك مالى كردن به يكديگر است. اين مفهوم با واژه‌هاى انفاق و ماعون در قرآن ذكر شده است. در سوره ى طلاق آمده است :

( لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ ۖ وَمَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّـهُ ۚ لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا ۚ سَيَجْعَلُ اللَّـهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْر ) ٢٤

هر مال دارى از مال خود نفقه دهد و كسى كه تنگدست باشد، از هر چه خدا به او داده است نفقه دهد. خداوند هيچ كس را مكلف نمي‌سازد، مگر به آن اندازه‌اى كه به او داده است و به زودى خدا پس از سختى آسانى پيش مي‌آورد. هر چند اين آيه درباره ى پرداخت نفقه از سوى كسى است كه همسر خود را طلاق داده است و بايد در ايام عده نفقه ى همسر و فرزندان خود را بپردازد ليكن بعيد نيست كه جنبه ى كلى داشته و به همه ى موارد انفاق داشته باشد. دراين صورت، هر مسلمانى بايد به اندازه ى توانايي‌اش در راه خداوند انفاق كند. دستور انفاق منحصر به توانگران نيست، به همه ى امت اسلامى مربوط مي‌شود. حتى آن كسانى كه تنگدست هستند نيز بايد به فكر افراد تنگدست‌تر از خود باشند و به اندازه ي‌ توانايى خود انفاق كنند. امام صادقعليه‌السلام مي‌فرمايند : «اگر كسى نمي‌تواند هيچ‌گونه كمكى به مردم جامعه ى خود كند، حداقل در حق آنان دعا كند.»

حكمت آنكه در قرآن به همه ى امت مسلمان دستور انفاق داده شده است، شايد اين باشد كه همان گونه كه انجام دادن عبادتهايى چون نماز، روزه و حج موجب ثواب و پاداش الهى مي‌شود و فوايد بسيارى براى مسلمانان در بر دارد، زكات نيز چنين است و نزد حق تعالى اجر اخروى و پاداش دنيوى دارد و پروردگار عالم دوست ندارد كه هيچ كس حتى افراد فقير جامعه،‌ از چنين خيرى محروم بمانند، بنابراين به همه ى مسلمانان به اندازه‌ توانشان دستور انفاق مي‌دهد.

راز اينكه اسلام در مورد انفاق تأكيد فراوان كرده است، اين است كه مي‌خواهد همه ى امت مسلمان با هم برادر و همدل باشند و در مشكلات و گرفتاريها يار و غمخوار هم باشند و به مواسات با يكديگر بينديشند. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايند :

«ما اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم.»٢٥

كسى كه صبح كند و در انديشه ى برآوردن نيازهاى مسلمانان نباشد، مسلمان نيست.

براساس اين حديث شريف، درانديشه ى نيازهاى ديگران بودن، گره گشودن از كار مردم جامعه و خدمت به ديگران از وظايف اساسى هر مسلمانى است. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حديث ديگرى مي‌فرمايند :

«ما آمن بالله من بات شبعان و جاره جائع.»٢٦

كسى كه سير بخوابد در حالى كه همسايه ى او گرسنه باشد، به خداوند ايمان نياورده است.

شايان ذكر است كه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين روايتها و نظاير آن را در روزگارى مي‌فرمودند كه بيشتر مسلمانان به سختى مي‌توانستند معاش خود را فراهم كنند و برخى با زحمت و رنج فراوان در شبانه روز يك وعده غذا تهيه مي‌كردند. بيان اين روايتها براى آن است كه مسلمانان در چنين شرايط سختى هم به فكر ديگران باشند. در اسلام خودخواهى، خودمحورى و خودنگرى وجود ندارد و اين خصوصيات با مسلمانى سازگار نيست. مرحوم مجلسىرحمهم‌الله در مجموعه ى شريف بحارالانوار از حضرت علىعليه‌السلام اين‌گونه نقل مي‌كند :

«ان الله يحب المرء المسلم الذى يحب لاخيه، يحب لنفسه و يكره له ما يكره لنفسه.»٢٧

همانا خداوند مسلمانى را دوست دارد كه آنچه براى خود دوست دارد، براى برادرش هم مي‌پسندد و آنچه را براى خود ناخوش دارد، براى او هم نمي‌پسندد به راستى اگر همه ى مسلمانان اين خصوصيّت و ويژگى اخلاقى را در خود به وجودآورند، پديده‌هاى ناپسندى چون رباخوارى، گرانفروشى، رشوه‌خوارى و ساير گناهان از جامعه رخت بر مي‌بندد.

اجراى قانون مواسات در اسلام بسيار اهميت دارد. شايد بيش از هزار روايت و صدها آيه درباره ى اجراى قانون وارد شده است. زكات كه در قرآن كريم آمده است، يكى از مصداقهاى قانون مواسات است.

يكى از سوره‌هاى قرآن كه قانون مواسات درآن بخوبى بيان شده است، سوره ى ماعون است. خداوند در اين سوره مي‌فرمايد( بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ﴿ ١ ﴾ فَذَٰلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ ﴿ ٢ ﴾ وَلَا يَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿ ٣ ﴾ فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ ﴿ ٤ ﴾ الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿ ٥ ﴾ الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ ﴿ ٦ ﴾ وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿ ٧ ) ٢٨

به نام خداى بخشاينده ي‌ مهربان. آيا آن كسى كه روز جزا را دروغ مي‌شمرد ديدي؟ اوهمان كسى است كه يتيم را به اهانت مي‌راند و مردم را به طعام دادن به بينوا وا نمي‌دارد. پس واى بر آن نمازگزارانى كه در نماز خود سهل‌انگارند، آنان كه ريا مي‌كنند و از دادن زكات دريغ مي‌ورزند.

تكذيب دين، صرفاً يك امر اعتقادى و ذهنى نيست، بلكه يك امر عينى، اقتصادى و اجتماعى است. قرآن كريم در اين سوره خصوصيات تكذيب كننده ى دين را به شرح زير بيان مي‌كند :

١ - كسى كه يتيم را از خود مي‌راند و به عواطف و احساسات او توجهى نمي‌كند. اين آيه ى شريف پيش از آنكه در مورد رسيدگى به خوراك، پوشاك و جسم يتيمان سفارش كند، بيش از همه در مورد ارضاى عواطف آنان تأكيد مي‌كند. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند : «اگر كسى دست نوازشى بر سر يتيمى بكشد، پروردگار عالم به هرمويى كه از زير دست او بگذرد، يك حسنه به او عنايت مي‌كند.»

٢ - كسى كه ديگران را بر طعام دادن به مسكينان تشويق و ترغيب نمي‌كند. مسلمان حقيقى كسى است كه به اندازه ى توان خود در رفع گرفتارى مردم كوشش كند و به كسانى كه قادر نيستند خوراك و مايحتاج عمومى خود را تأمين كنند، رسيدگى نمايد. علاوه بر آن، ديگران را نيز به اطعام مستمندان تشويق كند و آنان را به اجراى قانون مواسات برانگيزاند.

صاحب بن عباد كه مايه ى افتخار عالم تشيع است، بسيار سخاوتمند بود و علاوه بر آنكه خود به قانون مواسات عمل مي‌كرد، ديگران را نيز به اين كار خير ترغيب مي‌نمود. اين بزرگوار گفته‌است : «من بخشش و سخاوت را از مادرم فراگرفته‌ام. او هر روز صبح، قبل از آنكه به مكتب بروم، پولى به من مي‌داد و مي‌گفت : اين را به فقرا بده و بدين ترتيب،‌ بخشش مال براى من عادت شد.»

٣ - كسى كه نماز را سبك بشمارد و در وقت نماز از آن غافل باشد،‌ از راه و رسم مسلمانى به دور افتاده است. مسلمانى كه رياكارانه و به منظور خودنمايى نماز مي‌خواند و كارهاى خير خود را با ريا و تظاهر همراه مي‌كند از جمله ى تكذيب كنندگان دين است.

٤ - كسى كه از دادن زكات و ماعون خوددارى مي‌كند. كسى كه مي‌تواند نيازهاى مردم را رفع كند و گره از كار ديگران بگشايد، ولى از اين كار دريغ مي‌ورزد. كسى كه به مسلمانان توجه نداشته باشد و به مردم جامعه نينديشد.در تفسير الميزان آمده است : «كلمه ى ماعون به معناى هر خدمت و هر چيزى است كه به شخص محتاج داده شود و حاجتى از حوايج زندگى او را برآورده سازد، مانند قرض، هديه، عاريه و امثال آن. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در تفسير آيه ى( وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ) فرمود : ماعون آن چيزهايى است كه مردم به عنوان كمك به يكديگر عاريه مي‌دهند و مي‌گيرند، نظير ديگ، دلو، تبر و نظاير آن. در كافى به سند خود از ابوبصير از امام صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه در ضمن حديثى فرمود : منظور ازماعون قرضى است كه بدهى و احسانى است كه بكنى و اثاث خانه‌اى است كه عاريت بدهي. زكات هم يكى از مصاديق ماعون است.»٢٩

سوره ى ماعون سرمشق زندگى براى مسلمانان است. هر اندازه پيام اين سوره به دل انسان و جامعه راه يابد، به همان اندازه فقر و بدبختى از جامعه رخت بر مي‌بندد و در چنين جامعه‌اى عواطف و قانون مواسات حاكم مي‌شود. اين سوره ى مباركه، مهمترين مسائل اسلامى را در بردارد؛ هم درباره ي‌عبادت بدنى و هم درباره ى عبادت مالى صحبت مي‌كند.

درباره ي‌ اجراى قانون مواسات، از سوى معصومانعليه‌السلام و بزرگان و علماى دين نمونه‌هاى فراوانى نقل شده است. در اينجا چند نمونه براى آشنايى بيشتر خوانندگان با قانون مواسات ذكر مي‌شود.

در روايتى تاريخى نقل شده است : روزى پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در عبور از كوچه‌اى ابوايوب انصارى و خانواده‌اش را ديدند كه در كنار كوچه روى فرشى نشسته‌اند. آن حضرت فرمودند : «ابوايوب چرا اينجا نشسته‌اي؟» عرض كرد : «اى رسول خدا! خانواده‌اى از مهاجران را ديدم كه سرپناهى نداشتند، گفتم اگر من در خانه باشم و آنان در كوچه بمانند، براى مردم مدينه و انصار مايه ى ننگ است و در پيشگاه خداوند نيز پاسخى ندارم. اما اگر من در كوچه‌ باشم و آنها در خانه ى من زندگى كنند احساس راحتى مي‌كنم و براى مسلمانان مدينه هم مايه ى افتخار و مباهات است.»

در زندگى امام حسن مجتبىعليه‌السلام نمونه‌هاى بارزى از اجراى قانون مواسات مشاهده شده است. اين امام بزرگوار هر سال اموال خود را به دو قسمت تقسيم مي‌كردند و نيمى از آن را به فقرا و بيچارگان مي‌دادند. مادر آن بزرگوار، حضرت زهراعليه‌السلام ، نيز همين‌گونه عمل مي‌كردند و آنچه داشتند به نيازمندان مي‌بخشيدند و در نمازهاى خود، ديگران را قبل از خود دعا مي‌كردند.

امام صادقعليه‌السلام در يك سالى كه قحطى شده بود، به غلام خود فرمودند : «چقدر گندم در منزل داريم.» غلام عرض كرد : «گندم مورد نياز يك سال را تهيه كرده‌ام.» امامعليه‌السلام فرمودند : « همه ى گندمها را به بازار ببر و به مردم بفروش!» غلام عرض كرد : «آقا الان گندم در بازار نيست. چنانچه اين گندمها را بفروشيم، ديگر نخواهيم توانست گندم مورد نياز خود را تهيه كنيم.» آن حضرت فرمودند : «من هم مانند بقيه مردم اگر در بازار چيزى باشد، استفاده مي‌كنم و در غير اين صورت، همان كارى را انجام مي‌دهم كه ديگران انجام مي‌دهند.» آن گاه همه ى گندمها را به مردم دادند.

علماى اسلام نيز به پيروى از پيشوايان معصومعليه‌السلام به قانون مواسات عمل مي‌كردند. جناب شيخ عبدالكريم حائرى يزدىرحمهم‌الله كه مؤسس حوزه ى علميه ى قم بودند و امام خمينى اين انقلاب را مرهون زحمات ايشان مي‌دانستند، در زمانى كه حوزه را اداره مي‌كردند، وضع مالى طلبه‌ها چندان مناسب نبود.

روزى شخصى عبايى را به عنوان هديه به جناب شيخ تقديم كرد. جناب شيخ ديد كه عباى گران قيمتى است، لذا از پوشيدن آن اكراه داشت و چون هديه بود، نمي‌خواست آن را نپذيرد. بنابراين، به آن شخص گفتند : ارزش اين عبايى كه هديه آورده‌اى، برابر چند عباى معمولى است؟ آن شخص گفت : شانزده عبا،‌جناب شيخ فرمودند : اين عبا را به بازار ببريد و در ازاى آن شانزده عبا براى من بياوريد. آن شخص امر جناب شيخ را به انجام رسانيد و برگشت. حضرت شيخ حائرى يكى ا زعباها ر اخودشان پوشيدند و بقيه را به پانزده نفر از طلبه‌ها دادند و فرمودند : «حالا بهتر شد،‌ آن عبا را فقط يك نفر مي‌پوشيد، در حالي‌كه با تعويض آن، شانزده نفر عباى نو مي‌پوشند.»

چنانچه اين رفتارهاى نيكو و خداپسندانه و عمل به قانون مواسات از پيشوايان معصومعليه‌السلام و بزرگان دين براى مسلمانان سرمشق و الگو قرار گيرد، ثروت مسلمانان به طور صحيح بين آنها توزيع خواهد شدو همه از رفاه نسبى برخوردار خواهند گرديد. اگر ثروتمندان جامعه خرجهاى اضافى، جهيزيه‌هاى سنگين، مراسم پرهزينه و خوراك و پوشاك گران‌قيمت را كنار بگذارند و مقدارى از اين هزينه‌ها را به فقيران و نيازمندان بدهند جامعه اسلامى از نظر احترام به حقوق افراد و كمك و يارى به ديگران، الگو و سرمشق تمام كشورهاى جهان خواهد شد.

جامعه ى اسلامى بايد مانند اعضاى بدن باشند، همان‌طور كه اگر خارى در دست يا پاى شخصى فرو رود،‌مغز و همه ى اعضاى بدن او تلاش مي‌كنند تا خار را از دست يا پاى او بيرون بياورند و تا وقتى كه خار بيرون نيامده است همه ى عضوها در ناراحتى به سر مي‌برند، امت اسلامى نيز بايد چنين باشند و مشكل يك مسلمان، مشكل همه ى امت محسوب شود وهمه ى مسلمانان براى برآوردن حاجت مسلمانان ديگر تلاش و كوشش كنند. سعدىرحمهم‌الله با استنباط از روايتهاى اسلامى چه نيكو سروده است :

بنى آدم اعضاى يكديگرند

كه در آفرينش ز يك گوهرند

چو عضوى به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو كز محنت ديگران بى غمى

نشايد كه نامت نهند آدمى

آداب زكات

همان‌طور كه انجام دادن ساير عبادتها مانند نماز و روزه آدابى دارد، زكات نيز چنين است. كسى كه مي‌خواهد اين عبادت زنده و داراى روح باشد و ثواب آن هم مضاعف شود، بايد در هنگام اداى زكات آدابى را رعايت كند كه از جمله موارد زير است :

يكى آنكه در زكات دادن شتاب كند و پيش از آنكه زكات بر او واجب شود، از اموال خود در راه خداوند انفاق كند تا با اين كار رغبت عبادت در او افزون گردد. وقتى زكات بر مسلمانى واجب مي‌شود، در اين هنگام دادن زكات او از روى ترس خواهد بود، نه اداى وظيفه.

كسى كه زكات مي‌دهد، نبايد آن را به تأخير بيندازد، زيرا در تأخير پرداخت زكات و انفاق آفتهاى بسيارى است و ممكن است كه به سبب تعويق، شخص از اين خير كثير محروم بماند و چون در دل انسان رغبت به انجام دادن خيرى به وجود آيد، بايد آن را غنيمت شمرد، زيرا آن نظر رحمت الهى است و ممكن است كه مورد حمله ي‌شيطان قرار گيرد.

از آداب ديگر زكات اين است كه شخصى زكات مستحب را در خفا بدهد و آن را آشكار نسازد تا از ريا دور و به اخلاص نزديكتر باشد. در احاديث آمده است كه هر كس پنهانى صدقه بدهد،‌ آن صدقه را در اعمال سرّ بنويسند و اگر آشكارا بدهد، در اعمال ظاهر بنويسند و اگر به كسى بگويد كه من چنين خيرى را انجام داده‌ام، از جريده ى اعمال سرّ و ظاهر پاك كنند و در جريده ى ريا بنويسند.

كسى كه زكات مي‌دهد، نبايد آن را با منّت و آزردن باطل سازد. حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند : «صدقه اول به دست خدا مي‌رسد و بعد به دست درويش و چون در اين امر درويش نايب خداوند است،‌بايد از درويش منّت پذيرد، نه اينكه بر او منّت گذارد. انسانهاى مؤمن، متواضعانه صدقه ى خود را به نيازمندان مي‌دهند و مي‌گويند اين صدقه را از من بپذيريد.»

شخصى كه زكات و صدقه مي‌دهد، بايد از مال خود آنچه بهتر، نيكوتر و حلالتر است به نيازمندان بدهد، زيرا آنچه داراى شبهه باشد،‌ شايسته ى قرب حق تعالى نيست، چون خداوند پاك است و جز پاك قبول نمي‌كند. پروردگار عالم در قرآن كريم مي‌‌فرمايد :

( مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الْأَرْضِ ۖ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِيهِ إِلَّا أَن تُغْمِضُوا فِيهِ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ) ٣٠

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از دستاوردهاى نيكوى خويش و از آنچه برايتان از زمين رويانيده‌ايم انفاق كنيد،‌نه از چيزهاى ناپاك وبد كه خود آنها را جز از روى اغماض نمي‌ستانيد و بدانيد كه خدا بي‌نياز و ستودنى است.

اگر كسى از آنچه دارد بدترين چيز را به درويش بدهد،‌او را تحقير كرده است. چگونه روا باشد كه انسان بدترين چيز را به خداوند بدهد و بهترين آن را براى خود بگذارد و بدترين دادن آن است كه با بي‌ميلى صدقه بدهد و هر انفاقى كه با دلخوشى نباشد،‌بيم آن وجود دارد كه پذيرفته نشود. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايند : «گاه ارزش يك درم صدقه بيش از هزار درم باشد و اين زمانى است كه از بهترين اموال خود برگزيند و به دلخوشى بدهد.» شيخ محمود شبسترى چه نيكو سروده است :

زكات مال چو دادى ز مالت

به حصن اندر، دگر نبود وبالت

زكاتى را كه پاداش است جنّت

مكن باطل به ايذاء و به منّت

به هر چيزى زكاتى هست ما را

فرو مگذار فرمان خدا را ٣١.

_______________________________

پى نوشت ها :

١. قرآن، بقره/ ١١٠.

٢. قرآن، مؤمنون/ ١ - ٤.

٣. قرآن، فصلت/ ٦ - ٧.

٤. بحارالانوار، ج ٩٦، ص ١٣.

٥. الكافى، ج ٣، ص ٤٩٧.

٦. مصباح الشريعه، باب ٢١، ص ١٣٩.

٧. كنز الحقايق، ص ٨٢.

٨. قرآن، نحل/ ٤٤.

٩. وسائل الشيعه، ج ٩، ص ٦٢.

١٠. قرآن، بقره/ ٢٦٧.

١١. قرآن، منافقون/ ١٠.

١٢. قرآن، توبه/ ٦٠.

١٣. قرآن، توبه/ ١٠٣.

١٤. بحارالانوار، ج ٧٨، ص ١٨٢.

١٥. كنز الحقايق، ص ٨٢.

١٦. وسائل الشيعه، ج ٦، ص ٤.

١٧. قرآن، اسراء/ ١٦.

١٨. قرآن، بقره/ ٣.

١٩. قرآن، بقره/ ١٩٥.

٢٠. تفسير نمونه، ج ٢، ص ٢١.

٢١. قرآن، آل عمران/ ١٠٣.

٢٢. قرآن، حشر/ ٧.

٢٣. تفسير نمونه، ج ٢٣، ص ٥٠٤.

٢٤. قرآن، طلاق/ ٧.

٢٥. الاصول الكافى، ج ٣، ص ٢٣٨.

٢٦. بحارالانوار، ج ٧٥، ص ٣٨٢.

٢٧. همان، ج ٢٧، ص ٨٩.

٢٨. قرآن، ماعون/ ١ - ٧.

٢٩. تفسير الميزان، ج ٢٠، ص ٨٤٦.

٣٠. قرآن، بقره/ ٢٦٧.

٣١. كنز الحقايق، ص ٨١.

فصل پنجم : حج

مسلمانان به منزله ى ‌يك خانواده هستند كه در نقاط مختلف زمين زندگى مي‌كنند و شايسته است همه ى آنان از هر نژاد و طبقه‌اى كه هستند با يكديگر مودت،‌ برادرى و اتحاد داشته باشند. خداوند با وضع احكام و قوانينى كه ضامن سعادت مسلمانان است،‌ برنامه‌هاى خاصى براى تحكيم برادرى و اتحاد آنان ترتيب داده است كه به صورتهاى گوناگون از جمله نماز جماعت، نماز جمعه، نمازهاى عيد و مانند آنها اجرا مي‌شود و حج ازهمه ي‌ اين موارد عمومي‌تر و سودمند‌تر است.

حج در لغت به معناى قصد و آهنگ كردن است و در اصطلاح فقهى مسافرتى است كه مسلمانان در صورت توانايى مالى و جسمى به آن اقدام مي‌كنند و در ايام خاصى، در مكان مقدسى گرد هم مي‌آيند و اعمال و مناسك مخصوصى انجام مي‌دهند و ضمن عبادت پروردگار، روابط اجتماعى جهانى خود را تحكيم مي‌بخشند.

حج يك سفر عرفانى است و بنا بر نظر علماى اخلاق، سفرى است كه انسان به قصد نزديك شدن به خداوند آن را انجام مي‌دهد تا به مقام«لقاء الله» برسد. مطابق ادبيات عرفانى،‌ مسلمان در راه سفر حج سه منزل را طى مي‌كند، منزل نخست آن«سير من الخلق الى الحق» نام دارد كه در آن مسلمان خود را براى سفر حج و حضور درپيشگاه خداوند آماده و از دنيا و مردم قطع علاقه مي‌كند.

مرحلة‌دوم«سير من الحق فى الحق» است كه از لحظة محرم شدن حاجى در يكى از ميقاتها تا پايان اعمال حج ادامه دارد. در اين مرحله، مسلمان خود را به طور كامل در محضر ربوبى احساس مي‌كند و به كسى و چيزى جز حق تعالى توجه نمي‌كند.

وقتى اعمال حج تمام مي‌شود، مرحله ى سوم سفر عرفانى حاجى شروع مي‌شود و آن زمان است كه به وطن خود برمي‌گردد تا از دستاوردهاى سفر معنوى خود استفاده كند و به راهنمايى مردم بپردازد. اين مرحله«سير من الحق فى الخلق» نام دارد.

اگر كسى بتواند حقيقتاً اين منزلها را طى كند، حالتى در او به وجود مي‌آيد كه گوش شنوا پيدا مي‌كند، همانند حضرت موسىعليه‌السلام كه كلام خداوند را شنيد، شخص هم هنگام لبيك گفتن مي‌تواند پاسخ دلنشين خداوند را بشنود. شنيدن سخن خداوند براى همه كس ميسر نيست،‌ اما انسان مي‌تواند به حالتى دست يابد كه از طريق الهامات و واردات غيبى و با زبان حال سخن حق را بشنود و قرآن كريم اين وعده را داده است و مي‌فرمايد :

( ۰يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّـهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّـهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ) ١

اگر تقواى الهى را پيشه خود سازيد، خداوند به شما فرقان (وسيله ى ‌تميز حق و باطل) عطا مي‌كند.

اگر انسان متقى باشد و تقوا در عمق جان او نفوذ كرده باشد،‌حالتى در او به وجود مي‌آيد كه ناخودآگاه بين حق و باطل تميز مي‌دهد و الهامات رحمانى را از وسوسه‌هاى شيطانى تشخيص مي‌دهد.

اهميت حج

حج يكى از پايه‌هاى دين اسلام و عامل تحكيم پيوند و دوستى ميان مسلمانان است. خداوند در قرآن كريم در وجوب حج مي‌فرمايد :

( . . و لله على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا و من كفر فان الله غنى عن العاليمن .) ٢

و حق خداوند بر مردم، حج آن خانه‌ است و بر كسانى كه استطاعت رفتن به آنجا را داشته باشند،‌ واجب است و هر كس راه كفر پيش گيرد، بداند كه خداوند از جهانيان بي‌نياز است.

بنا براين آيه ى شريفه، كسانى كه مستطيع باشند؛ يعنى از نظر مالى و جسمى توانايى رفتن به مكه را داشته باشند و هنگام بازگشت از مكه نيز بتوانند زندگى خود را اداره كنند، حج بر آنان واجب مي‌شود.

البته، انجام دادن فريضه ى حج در تمام طول زندگى فقط يك ‌بار بر مستطيع واجب مي‌شود كه به آن حجة‌الاسلام مي‌گويند. قرآن شريف بر عمل به اين فريضه ى الهى تأكيد فراوان مي‌كند تا اندازه‌اى كه اگر مسلمانى به فرض استطاعت، از رفتن به حج سرباز زند، در زمره ى ‌كافران قرار مي‌گيرد. در فرهنگ قرآن، تنها به منكران خداوند كافر گفته نمي‌شود، بلكه بي‌توجهى به هر يك از احكام مهم دين اسلام انسان را از مدار ايمان خارج مي‌كند و در مسير كفر و الحاد قرار مي‌دهد.

در روايات آمده است،‌ كسانى كه تا لحظه ى ‌مرگ حج را رها كنند و اين وظيفه ى مهم را انجام ندهند و از دنيا بروند، روز قيامت با كافران محشور مي‌شوند. از سوى ديگر، برا ى حج واجب و مستحب ثواب و پاداش بسيارى در روايات ذكر شده است. امام صادقعليه‌السلام فرمودند : «مردى اعرابى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ملاقات نمود و عرض كرد : اى رسول خدا! من به قصد حج از ديار خود خارج شدم، اما به انجام دادن آن توفيق نيافتم. من مردى ثروتمند هستم، چه كارى انجام دهم تا به اندازه ى حاجيان پاداش ببرم؟ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روى به او كردند و فرمودند : به كوه ابي‌قبيس بنگر! اگر به اندازه ى اين كوه طلاى سرخ در راه خداوند انفاق كنى، به پاداش حاجيان دست نمي‌يابي. سپس حضرت فرمودند : همانا مسلمان هنگامى كه تصميم مي‌گيرد تا وسايل سفر حج را آماده كند، در حالي‌كه هنوز برنداشته است، براى او ده حسنه نوشته مي‌شود، ده بدى از نامه ى اعمال او پاك مي‌گردد و ده درجه به مقام او افزوده مي‌شود. هنگامى كه بر مركب خود سوار و آماده ى حركت مي‌شود، همانند آنچه گفتم براى او مقرر مي‌شود. هنگامى كه دور خانة‌ خدا طواف مي‌كند، از گناهان خودپاك مي‌شود. وقتى سعى صفا و مروه انجام مي‌دهد، بار ديگر گناهان او محو مي‌شود. زمانى كه در عرفات وقوف مي‌كند، از گناهان مبرّى مي‌گردد. هنگامى كه به رمى جمرات مي‌پردازد، باز از گناهان پاك مي‌شود. همين‌طور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مواقف حج را يكى پس از ديگرى برشمردند و فرمودند : در آن موقف حاجى ا ز گناهان پاك مي‌شود. سپس به آن اعرابى فرمودند : چگونه مي‌توانى به پاداشى دست‌يابى كه حاجيان بدان نايل مي‌شوند. امام صادقعليه‌السلام در پايان حديث فرمودند : چهار ماه بر حاجى گناه نوشته نمي‌شود و يكسره نيكويي‌هاى او ثبت مي‌گردد، مگر آنكه گناه كبيره‌اى مرتكب شود.»٣

در حديث ديگرى از علىعليه‌السلام نقل شده است كه مي‌فرمايند : «. . و حج خانة خدا و عمره، فقر را از آدمى مي‌زدايد، گناهان را پاك مي‌كند و بهشت را واجب مي‌گرداند.»٤

حج عبادتى كامل است و از عبادتهاى ديگر نيز نشانه‌اى در خود دارد، مانند نماز داراى ذكر و حركات خاصى است، همانند روزه با ترك امورى همراه است، نظير جهاد مبارزه با شيطان (رمى جمرات) و تحمل سختيها را در خود دارد و مانند خمس و زكات مستلزم انفاق مال در راه خدا و دادن هديه (قرباني) در پيشگاه حق است.

در اهميت حج همين بس كه در حديثى نقل شده است : «الحج له و هو جزائه» ؛ يعنى حج براى خداست و او پاداش آن را خواهد داد.