جهاد دفاعى
هنگامى كه دشمنان به ناحيهاى از كشور اسلامى حمله كنند، بر تمام مسلمانان واجب است در مقابل آنان از دين، كشور، شرف و ناموس خود دفاع كنند و براى حفظ آنها از مال و جان خود دريغ نورزند. در اين جهاد، حتى بچههايى كه به تكليف نرسيدهاند اما توانايى دفاع دارند و نيز زنان كه در شرايط عادى جهاد از ايشان برداشته شده است، بايد در حد توان خود در دفاع شركت كنند. در جهاد دفاعى اذن و اجازة حاكم شرع لازم نيست و مسلمانان نبايد در شرايط حساس هجوم دشمن منتظر اجازة وليفقيه باشند.
چنانچه كسى به سرزمين اسلام حمله كند ومال، ثروت، استقلال و آزادى آنان را مورد تعرض قرار دهد به منظور آنكه مسلمانان را تحت سيطره ى خود درآورد، در اين شرايط دين تكليف ميكند كه مسلمانان به دفاع برخيزند و از سرزمين اسلام و عزت و سربلندى خود دفاع كنند و هرگز تسليم دشمن نشوند.
قرآن كريم درباره ى جهاد دفاعى ميفرمايد :
(
وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ
)
اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله ى بعضى ديگر دفع نميكرد، زمين تباه ميشد، ولى خدا بر جهانيان فضل و كرم خويش را ارزانى ميدارد.
نمونه ي بارز جهاد دفاعى، هشت سال دفاع مقدس مردم ايران در برابر رژيم بعثى عراق است. در سالهاى دفاع مقدس همه ي مردم ايران با حضور يكپارچه ى خود در تمام صحنهها، از جبهه ى اسلام حمايت ميكردند. در صف مقدم جبهه، رزمندگان دلير اسلام، ارتشيان، سپاهيان، بسيجيان و عشاير كه همگى هدف واحدى را دنبال ميكردند، جان خود را بر كف نهادند و به مبارزه با دشمن پرداختند. در پشت جبهه نيز مردم با كمكهاى خود به حمايت و پشتيبانى از رزمندگان مشغول بودند.
در اين دفاع مقدس، زنان هم دوشادوش مردان به فعاليّت و تكاپو براى نجات كشور خود ميپرداختند و از نثار جان، مال، فرزند، همسر و عزيزترين بستگان خود در راه دفاع از اسلام و ميهن دريغ نميورزيدند.
هر چند در اين دفاع مقدس، مردم ايران تحت رهبرى وليفقيه به دفاع پرداختند، از ديدگاه اسلام حتى اگر اذن وليفقيه هم نبود، باز هم مردم مكلف به دفاع از سرزمين و ارزشهاى خود بودند. البته، بهتر است حاكم شرع فرماندهى جنگ و مسئوليت آن را برعهده بگيرد.
ناگفته نماند كه در اين جنگ هشت ساله، دشمن از نيروى نظامى قوى و پشتيبانى مالى و نظامى قدرتهاى بزرگ برخوردار بود، اما ملت ايران به دليل داشتن ايمان مستحكم به حقانيت خود و با اتحاد و همبستگى توانست دشمن را از كشور خود بيرون راند.
در اين جنگ، جوانان برومند با نثار خون خود، جانبازان عزيز كه سند افتخار نظام مقدس جمهورى اسلامى هستند، با تقديم اعضاى بدن خود و آزادگان سرافراز با تحمل رنج و سختى دوران اسارت، زمينههاى پيروزى ملت ايران را فراهم ساختند. اين عزيزان با داشتن ايمانى قوى و روحيهاى خللناپذير بر دشمن پيروز شدند و اين در تاريخ اسلام بيسابقه نيست.
در تاريخ پرفراز و نشيب اسلام، به خصوص در صدر اسلام، نمونههاى فراوانى را ميتوان مشاهده كرد كه سپاهيانى اندك با امكانات و تجهيزات جنگى ناچيز، به دليل داشتن روحيهاى قوى، با توكل به خداوند و ايمان به امدادهاى غيبى الهى به ميدان جنگ ميشتافتند و در مقابل دشمنان بهرهمند از امكانات رزمى و سپاهيان بيشمار به پيروزى دست مييافتند و دشمن را شكست ميدادند.
در صدر اسلام جنگها غالباً دفاعى بود و مسلمانان معمولاً در جنگها پيشقدم نميشدند، بلكه همواره به دفاع از خود ميپرداختند و هنگامى كه دشمن از جنگ دست برميداشت، آنان نيز از جنگ كنار ميرفتند و به نشر دين اسلام و تربيت و تهذيب انسانهاى مؤمن ميپرداختند.
پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
در جنگ خيبر و فتح مكه نيز براى رفع توطئه و از بين بردن شرك و بتپرستى جنگ را آغاز كردند. در جنگ خيبر، يهوديان كه كافر حربى بودند، عليه اسلام توطئه و مردم را به جنگ با مسلمانان ترغيب و تشويق ميكردند. در آن شرايط، پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
لازم ديدند كه براى نابودى توطئه اقدام كنند و دست دشمنان دين را كوتاه نمايند. در فتح مكه نيز پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
براى اينكه كافران قريش را از حمله به مسلمانان باز دارد و نيز براى از بين بردن و رفع شرك و بتپرستى جهاد كردند.
قابل ذكر است كه انقلاب پرشكوه اسلامى ايران كه از مكتب الهى و قرآن الهام گرفته بود و به دنبال آن هشت سال دفاع مقدس، زمينه ى مساعدى فراهم آورد تا استعدادها شكوفا شود و نيروى ابتكار و خلاقيت در مردم به وجود آيد، همه ى اينها در پرتو ايمان و اعتقادى بود كه دين مبين اسلام به ارمغان آورد و آن را به پيروان راه حق و حقيقت ارزانى داشت.
در جهاد ابتدايى شرايطى مانند بلوغ، عقل، آزاد بودن، مرد بودن، سلامت از انواع بيماريها و تمكن و قدرت بر اداى نفقه وجود دارد، اما در جهاد دفاعى بسيارى از اين شرايط وجود ندارد، زيرا هدف از اين جهاد، دفاع هر چه سريعتر و بيشتر از مبانى اسلام و آبرو و شرف جامعه ى اسلامى و مسلمانان است. بنابراين، در جهاد دفاعى شرايط آسانتر شده است تا عده ى بيشترى از مردم را شامل شود و مسلمانان با تمام امكانات و نيروى خود از دين، جان و ناموس خود در برابر دشمنان تجاوزگر دفاع كنند و با آنان به مبارزه برخيزند.
جهاد با نفس
مبارزه با نفس امّاره كه به انجام دادن بديها فرمان ميدهد، بالاترين نوع جهاد محسوب ميشود. پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
جهاد با نفس را«جهاد اكبر» ناميدند. حضرت علىعليهالسلام
فرمودند :
«ان رسول الله صلى الله عليه و آله بعث بسريه فلما رجعوا قال : مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر، قيل : يا رسول الله و ما الجهاد الاكبر؟ قال : جهاد النفس ثم قالصلىاللهعليهوآلهوسلم
: افضل الجهاد من جاهد نفسه التى بين جنبيه.»
رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
سپاهيانى را به مقصدى گسيل داشت، پس از بازگشت آنان فرمود : مرحبا به قومى كه از جهاد كوچكتر بازگشتهاند، در حاليكه جهاد بزرگتر براى آنان باقى مانده است. پرسيدند : اى رسول خدا! جهاد بزرگتر چيست؟ فرمود : جهاد با نفس، سپس آن حضرت خاطرنشان ساختند كه برترين جهاد آن است كه انسان با نفس خود كه در بين دو پهلوى او قرار دارد، مبارزه كند.
بهطور كلى، در درون آدمى هميشه ميان عقل، وجدان اخلاقى و نفس امّاره ستيز وجود دارد. بين بعد ملكوتى و بعد حيوانى انسان هميشه جنگ و جدال هست. در برخى از انسانها عقل و وجدان اخلاقى بر نفس امّاره پيروز ميشود و در برخى ديگر نفس امّاره ى آنان زمام امور را در دست ميگيرد و بر آنان مسلّط ميشود.
انسانى كه بتواند نفس اماره را كه چون اسب چموش و سركشى است، دهنه و لگام ببندد و او را كنترل كند، بهترين وسيله ى عروج خود را به عرش الهى فراهم كرده است و ميتواند با آن به جايى برسد كه جز خدا نبيند. شاعر در اين زمينه چه نيكو سروده است :
اگر درنده خويى ز طبيعتت بميرد
|
|
همه عمر زنده باشى به روان آدميّت
|
چنانچه نفس امّاره بر عقل انسان حاكم شود، از آن مركبى ميسازد و انسان را به سوى وادى نيستى و نابودى ميبرد. تسلّط نفس امّاره بر آدمى منشأ تمام ظلمها و جنايتهاست. بهخصوص اگر انسان هوشمندى نتواند نفس امّاره را مهار كند، مرتكب ستمها و جنايتهاى فراوانى ميشود. نمونه ى آن معاويه و عمرو عاص هستند. دو شخصيتى كه در تاريخ از آنان به عنوان انسانهاى هوشمند و با كياست نامبرده شده است، اما آنان با پيروى از نفس امّاره، آنگونه ظلمها و جنايتها را كه تاريخ شاهد آن است، مرتكب شدند. هميشه در جامعه افرادى با پيروى از نفس امّاره از ظلم به انسانها لذت ميبرند.
انسانهاى زيادى نيز توانستهاند نمفس امّاره را مهار و ملكه ى عدالت پيدا كنند. آنان توانستهاند اين نفس را از راه خودش مهار كنند. نفس اماره نابود شدنى نيست، ولى ميتوان از راه عقلى و شرعى آن را كنترل كرد. قرآن كريم ميفرمايد :
(
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ
)
من خويشتن را از گناه تبرئه نميكنم، همانا نفس امّاره به بدى فرمان ميدهد، مگر آنكه رحم و شفقت خداوند مشمول حال آدمى گردد. بهراستى كه پروردگار من آمرزنده مهربان است.
بزرگان و پيشوايان دين درباره ى جهاد با نفس روايات فراوانى نقل كردهاند كه در اينجا به ذكر نمونههايى از آن ميپردازيم. حضرت علىعليهالسلام
ميفرمايند :
«اعلموا ان الجهاد الاكبر جهاد النفس فاشتغلوا بجهاد انفسكم تسعدوا.»
بدانيد كه جهاد اكبر، مبارزه با نفس است. پس به جهاد با خويشتن خود بپردازيد تا سعادتمند شويد.
حضرت علىعليهالسلام
در حديث ديگرى مى فرمايند :
«لا فضيلة كالجهاد و لا جهاد كمجاهدة الهوي.»
هيچ فضيلتى مانند جهاد نيست و هيچ جهادى هم تراز با جهاد با هوى و هوس نفسانى نيست.
امام كاظمعليهالسلام
در روايتى درباره ى مبارزه با نفس مى فرمايند :
«جاهد نفسك لتردها عن هواها، فانه واجب عليك كجهاد عدوك.»
با نفس امّاره خود پيكار كن تا آن را از تمايلات خود بر حذر داري. اين مبارزه همانند جهاد با دشمنان بر تو واجب است.
انسانهايى كه به دنبال به دست آوردن مال حلال هستند، افرادى كه پُست و مقام را براى خدمت به مردم مى پذيرند و از آن، براى ستم به آنان استفاده نميكنند و اشخاصى كه رذيلتهاى اخلاقى را از خود دور ميكنند و به كسب فضيلتها ميپردازند، بر نفس خود مسلّط و به جهاد اكبر مشغول هستند.
حضرت علىعليهالسلام
ميفرمايند : «اگر بدن مرا بر روى خارها بغلطانند تا به شخصى ستم كنم، اين كار را نخواهم كرد و اگر تمام عالم را به من بدهند تا به مورچهاى ستم كنم، هرگز مرتكب چنين كارى نخواهم شد.»
علاوه بر موارد ذكر شده، در شرايط كنونى ميتوان حضور در صحنه ى مسائل اجتماعى و سياسى جامعه ى اسلامى و تلاش در راه صدور فرهنگ انقلاب اسلامى را از مصاديق جهاد در اسلام دانست.
حضور در صحنه به معناى اين است كه مسلمانان نسبت به مسائلى كه در جامعه ى آنان اتفاق ميافتد، احساس مسئوليت كنند و هميشه مراقب باشند تا دشمن نتواند به دين و ارزشهاى آنان تعرّض كند.
اگر كسى از مرزهاى كشور خود مواظبت كند تا نقشههاى دشمن را خنثى كند، خداوند متعال به ازاى هر شب پاسدارى در اين راه دويست هزار سال عبادت در نامه ى عمل او مينويسد.
در جامعه ى انقلابى ما ملت مسلمان در تمام صحنههاى انقلاب حضور دارند. در انتخابات شركت ميكنند و در مورد مسائلى كه به كشور و انقلاب مربوط ميشود، احساس مسئوليت ميكنند. هر گاه خطرى از سوى دشمنان يا مغرضان داخلى دين و ارزشهاي مردم را تهديد كند، همه ى امت اسلامى، جوانها، پيرها، زنها و مردها همگى با اطاعت از ولايت فقيه در صحنه آماده ميشوند. اگر كسى بتواند توطئه دشمن را دفع كند، ولى با بياعتنايى و مسئوليت گريزى با آن برخورد كند تا توطئه دشمن به نتيجه برسد، گناه بزرگى را مرتكب شده است.
صدور فرهنگ انقلاب اسلامى نيز يكى ديگر از مصاديق جهاد در زمان حاضر است. اگر مسلمانان بتوانند مفاهيم و فرهنگ انقلاب اسلامى و ارزشها و هدفهاى اين دين مقدس را به گوش مردم كشورهاى جهان برسانند، در واقع نوعى جهاد انجام دادهاند.
بهترين نوع صدور انقلاب اين است كه مسلمانان با اعمال و رفتار خود موجب شوند تا ديگران به سوى آنان جذب بشوند. امام صادقعليهالسلام
ميفرمايند :
«كونوا دعاة الى الله بغير السنتكم و كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا.»
اى مسلمانان! بدون كاربرد زبانهايتان، مردم را به سوى خداوند دعوت كنيد ـ يعنى با اعمالتان ـ و براى ما زينت باشيد نه آنكه مايه ى خوارى و حقارت ما شويد.
هنگامى كه مردم ملاحظه كنند كه احكام و قوانين اسلام به درستى در جامعه پياده ميشود و در بازار مسلمانان تقلب، كمفروشى، رباخوارى و گرانفروشى وجود ندارد، وقتى مردم جهان ببينند كه در جامعه ى اسلامى به قانون مساوات عمل ميشود، با علاقه ى فراوان به سوى انقلاب و اسلام جذب ميشوند.
امام صادقعليهالسلام
به شاگردان خود توصيه ميفرمودند كه من نميخواهم پيروان ساير فرق اسلامى را تابع خود كنم، اما شما با رفتار و اعمال خود كارى كنيد كه توجه همه به سوى شما جلب شود و بگويند رحمت خدا بر آن امامى كه چنين پيروانى تربيت كرده است.
اگر مسلمانان بر طبق موازين اسلام عمل كنند، قطعاً همه ى مردم حتى ماديگرايان، يهوديان و مسيحيان به سوى دين مبين اسلام جذب ميشوند.