فصل هشتم : معاشرت
معاشرت نيکو و اهميت آن
رکن اصلى در يک خانوادى قرآنى و سعادتمند معاشرت نيکو مى باشد. در روايتى از امام صادقعليهالسلام
آمده است که مرد به سه چيز نيازمند است: معاشرت نيکو، اقتصادى ميانه و غيرتى پسنديده.
به بيان امام صادقعليهالسلام
اولين نياز فرد معاشرت نيکوست. براى رسيدن و تحقق معاشرت نيکو بايد به اخلاق خوب دست يافت و براى دستيابى به اخلاق حسن هم کلام نيکو مهمترين نقش را دارد. معاشرت نيکو در تمامى شؤون زندگى انسانها چه فردى و چه اجتماعى اهميت فوق العاده اى دارد؛ براى مثال در تبليغ،مبلغان به شدت نيازمند اخلاق حَسَن و رعايت شؤون اخلاقى اند؛ زيرا مردم به نوع رفتار وعملکرد آنها توجه مى کنند و دين را سخنان آنان جستجو مى کنند.
از اين روست که با دقت در رفتار بزرگان اهميت و تأثيرگذارى معاشرت نيکو در همه ى جوانب مشخص مى گردد. از عالم بزرگى نقل شده است که روزى پس از نماز صبح به طور غيرعادى گريه مى کرد. موقع صبحانه ايشان سؤال کردند که علت گريه ى شما چه بود؟ فرمود: اگر اين همسايه ى مسيحى ما روز قيامت جلوى من را بگيرد و بگويد که شما نگذاشتيد من مسلمان شوم جواب او را چه بدهم؟ اطرافيان گفتند: آقا اگر او مسلمان نشده است به شما چه ربطى دارد. فرمود: اگر اعمال و رفتار و نوع معاشرت ما با او درست مطابق با موازين شرعى و اسلامى بود و ما اسلام را در رفتارمان به او معرفى مى کرديم. او حتماً مسلمان مى شد.
با نگاهى به تاريخ اسلام روشن مى شود که بسيارى از اهل ايمان به خاطر اعمال و رفتار پيامبر اکرمصلىاللهعليهوآله
و نوع معاشرت ائمه هدىعليهمالسلام
مسلمان شده اند. نفوذ در دلها حلم و بردبارى زيادى را مى طلبد و اگر کسى بخواهد در دلها نفوذ کند بايد امتنا انبياى الهى و به خصوص حضرت رسول اکرمصلىاللهعليهوآله
و ائمه ى هدىعليهمالسلام
رفتار نمايد و اهل صبر، حلم و گذشت باشد.
اين حکم در خانواده نيز جارى است و بهترين راه براى پيشبرد اهداف صحيح حسن خلق است. اگر پدر با فرزندان خود معاشرتى نيکو داشته باشد، آنها در کنار پدر لذت مى بردند و به هيچ وجه از حضور او گريزان نيستند. روابط بايد به گونه اى باشد که يک اخم پدر براى فرزندان بسيار گران باشد، بايد آن قدر عاطفه برقرار باشد که به محض اين که بگويد من راضى نيستم فرزندان دست و پاى خود را گم کنند و اين تنها به معناى ترس نيست بلکه نوعى رفاقت است. البته واضح است که وظيفه ى حسن معاشرت در ميان همسران به طريقه اولى وجود دارد و از آن جا که رابطه ى زوجيت رابطه اى طرفينى است هر يک از همسران بايد معاشرتى نيکو را پيشه نمايد. اگرچه گاهى از اوقات از بين مى برد. نحوه ى برخورد بايد به گونه اى باشد که کانون خانواده به محيطى پر از محبت تبديل گردد. در خصوص امر به معروف و نهى از منکر نيز وضع چنين است.
امام صادقعليهالسلام
مى فرمايد:
«وَ کُن رَفيقاً فى اَمرِکَ بِالمَعرُوفِ وَ شَفيقاً فى نَهيِکَ عَنِ المُنکَرِ»
به هنگام امر به معروف با رفق و مدارا باش و در هنگام نهى از منکر با شفقت و مهربانى برخورد کن.
بايد توجه کرد که حسن معاشرت با بندگان خدا را بايد به حساب خداوند گذاشت؛ يعنى اگر در برخورد با مردم صبر به خرج داده مى شود، صبر به خاطر خدا باشد به خصوص اگر اين صبر با زيردستان و اهل منزل باشد. در ساير امور دينى نيز وضع چنين است و بايد طرف حساب را خداى سبحان دانست و فقط براى خدا با مردم معاشرت نيکو داشت و نه چيز ديگري.
چنان که قرآن کريم در مورد انفاق عنوان قرض دادن به خداوند را مطرح مى کند و مى فرمايد:
«مَن ذَاالَّذى يُقرِضُ اللهَ قَرضاً حَسَناً فَيُضا عِفَهُ لَهُ وَ لَهُ اَجرُ کَريمُ
»
کيست آن که به خدا قرض دهد قرضى نيکو تا خدا براى او مضاعف گرداند و براى او اجرى گرامى باشد.
خداوند انفاق به بندگان خدا را قرض به خدا مى داند؛ چون قرض دادن اعتماد مى خواهد و زمانى که به وعده ى الهى اعتماد مى کند و به خاطر خدا به ديگر بندگان خدا انفاق مى کند گويى به خدا قرض داده است و خداوند ضمانت مى کند که اين قرض را به او برگرداند.
به هر حال گرچه حسن خلق و به دنبال آن حسن معاشرت امرى ضرورى است، بايد توجه کرد که در تمامى رفتارها و عملکردها رضاى خدا بايد مدنظر قرار گيرد، حتى به هنگام عصبانيت بايد به خاطر خدا عکس العمل نشان داد و اگر بنابر صبر است فقط به خاطر خدا صبر کرد تا از اجر بى حساب صابران برخوردار بود.
قرآن کريم مى فرمايد:
«إنَّما يوَفّى الصّابِروُنَ اَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ؛
به درستى که اجر صابران بدون حساب دريافت مى شود».
حسن خلق و حسن معاشرت يعنى صبر کردن در امور، عصبانى نشدن و عکس العمل مناسب نشان دادن، آن هم با اراده و قصد رضاى الهى، اين که گاهى گفته مى شود به هنگام عصبانيت کنترل از دست فرد خارج مى گردد امرى بى اساس است و براى اهل ايمان بى معناست. افراد در حالت عصبانيت عنان خود را از دست مى دهند و به ناچار تسليم شيطان نفس مى شوند. در اين راستا بايد تمرين شود که عنان اختيار از دست نرود. در تربيت نفس نشدن معنا ندارد، نشدن به معناى ضعف و تسليم باطل شدن است، در راستاى توانستن اخذ تصميمات جدى ضرورى است. عمدى کارها و عملکردهاى هر فرد به روحيه و به نسبت اعتماد اوبه خداوند بستگى دارد. بايد براى رسيدن به بهترين نوع معاشرت و حسن خلق تصميمات جدى و جديدى گرفته شود و با اراده در به تحقق بخشيدن آن سعى گردد. اگر باور شود که مى توان از عصبانيت جلوگيرى کرد واقعاً مى توان عصبانى نشد.
حضرت رسول اکرمصلىاللهعليهوآله
مى فرمايد:
«مَن کَظِمَ غَيظاً وَ هُوَ يَقدِرُ عَلى اِنفاذِهِ وَ حَلِمَ عَنهُ اَعطاهُ اللهُ اُ جَرَّ شَهيدٍ»
هر که خشم خود را فرو دهد در حالى که نسبت به ابراز آن قادر باشد و با اين حال بردبارى نشان دهد خداوند به او اجر شهيد را عطا خواهد کرد.
از آن جا که فرهنگها تغييرپذير است بايد سعى شود فرهنگها به سوى حسن خلق و حسن معاشرت سوق داده شود. حسن خلق و حسن معاشرت از ارکان زندگى فردى و اجتماعى به شمار مى رود و بايد براى رسيدن به اين گونه معاشرتها تلاش کرد. همان طور که براى مسابقات ورزشى دهها و صدها بار تمرين مى شود براى رسيدن به ارزشهاى اخلاقى نيز بايد کوشيد.