٢. حضرت مريمعليهماالسلام
پرسش شماره ٥١) چه مسائلى درباره حضرت مريمعليهماالسلام
در قرآن آمده است؟
خداى متعال در قرآن كريم فرازهايى از زندگانى حضرت مريمعليهماالسلام
را بيان كرده است. حضرت مريم بر اساس آيات ٨٣ تا ٨٥ سوره انعام، از نسل حضرت ابراهيمعليهالسلام
است؛ زيرا در اين آيات، حضرت عيسىعليهالسلام
از طريق مادر به حضرت ابراهيمعليهالسلام
منسوب شده است. پدرش حضرت عمران از شخصيت هاى نامدار و به باور برخى، از انبياى الهى بوده است
. قرآن كريم نام مادر وى را ذكر نكرده، ولى مفسران گفته اند نام وى حنه است
.
حضرت مريمعليهماالسلام
در يك حالت ناباورانه به دنيا آمد؛ زيرا مادرش منتظر پسرى بود تا او را خادم بيت المقدس گرداند، ناگهان نوزاد خود را دختر يافت، پس نام او را مريم نهاد و او و ذريه اش را از شيطان رجيم در پناه خدا قرار داد و خداوند دعاى او را به بهترين وجه پذيرفت
.
از آنجا كه حضرت مريم پدر نداشت و مادرش او را نذر بيت المقدس كرده بود، او را به بيت المقدس برد و شخصيت هاى بزرگ بنى اسرائيل، از جمله حضرت زكرياعليهالسلام
در سرپرستى او به رقابت پرداختند و در نهايت به حكم قرعه، سرپرستى او به حضرت زكرياعليهالسلام
- كه شوهر خاله حضرت مريم بود - واگذار شد
. زنى كه بنا است در آينده، فرزندى همچون حضرت عيسىعليهالسلام
به دنيا آورد بايد تحت سرپرستى حضرت زكرياعليهالسلام
- كه پيامبر خدا بود و در سن پيرى، كوله بارى از تجربه داشت - قرار گيرد.
حضرت مريمعليهماالسلام
در مدتى كه نزد زكرياعليهالسلام
بود، در مكانى كه قرآن از آن به محراب تعبير مى كند، مشغول عبادت بود و هرگاه زكرياعليهالسلام
بر او وارد مى شد، غذاى آسمانى نزد او مى يافت
.
او از لحاظ معنوى تا جايى عروج كرد كه با فرشتگان گفت و گو مى كرد
. خدا او را تطهير و پاك ساخت
و از لحاظ كمالات معنوى به قدرى تكامل يافت كه او را برگزيده و بر زنان جهان برترى داد
و الگوى مومنان معرفى كرد
.
حضرت مريمعليهماالسلام
دخترى باكره و و بدون شوهر بود و حضرت عيسىعليهالسلام
بدون پدر از او متولد شد. داستان تولد حضرت عيسى در سوره مريم، در آيه هاى ١٦ تا ٣٣ بيان شده است.
٣. مادر موسى، زن فرعون و...
پرسش شماره ٥٢) سرگذشت چه زنان نمونه اى در قرآن كريم آمده است؟
به جز حضرت مريمعليهماالسلام
نام هيچ زن ديگرى در قرآن به صراحت برده نشده؛ اما از كارها و حالات چند زن در قرآن كريم حكايت شده است كه آثار و تبعات آنها مى تواند نشان دهنده دامنه عمل انسان باشد؛ به همين دليل قرآن كريم به اين حالت ها و اعمال بيشتر توجه كرده است تا نام اشخاصى كه عامل آنها بوده اند.
داستان مادر حضرت موسى
كه در سوره قصص به آن اشاره شده است: فرعون كه خواب ديده بود يكى از پسران بنى اسرائيل، او را تخت سرنگون مى كند، تصميم گرفت پسران بنى اسرائيل را بكشد. موسىعليهالسلام
به طور پنهانى از مادر متولد شد و مدتى مادرش به او شير داد: ولى چون ماموران فرعون در جست و جوى نوزادان بودند تا آنها را بكشند، مادر حضرت موسىعليهالسلام
به دستور خداوند، موسىعليهالسلام
را در نيل انداخت، اما نگران بود كه چه بلايى بر سر كودكش مى آيد. خداوند به او فرمود: نترس و نگران نباش! ما او را به تو برمى گردانيم.
از آن سو، همسر فرعون (آسيه) موسىعليهالسلام
را از آبى كه از نيل منشعب شده بود و به كاخ فرعون وارد مى شد، گرفت و از فرعون خواست كه او را نكشد و به عنوان فرزند، قبولش كند و فرعون پذيرفت و اين از عجايب تاريخ است كه فرعون موسى را در دامان خود تربيت كرد. آنها تربيت موسىعليهالسلام
را به عهده گرفتند تا دشمن فرعون و مايه اندوه او به دست خودش بزرگ شود.
خداوند مى فرمايد: دل مادر موسى هراسناك شد و اگر به خاطر ايمانش نبود و اگر ما دل او را محكم نكرده بوديم، هر آينه او مطلب را فاش كرده بود. او به دليل استوارى ايمان، به خواهر موسى دستور داد پيگيرى كند. خواهر موسىعليهالسلام
نيز متوجه شد كه حضرت موسىعليهالسلام
به دست فرعونيان افتاده است. موسىعليهالسلام
به هيچ كس توجه نكرد و شير هيچ زنى را نخورد و خواهرش در مقام نصيحت به آنها گفت: من كسى را مى شناسم كه شايد اين فرزند از شيرش بياشامد و به اين ترتيب، وعده خداوند تحقق يافت و فرزند به مادر باز گردانده شد تا چشمش روشن شود و محزون نباشد و بداند كه وعده هاى خداوند، حق است
.
تا اينجا از سه زن (مادر حضرت موسىعليهالسلام
خواهر او و آسيه) سخن گفتيم. درباره همسر فرعون و تاثير عمل و ايمان او در سوره تحريم نيز سخن به ميان آمده است؛ آنجا كه خداوند براى اهل ايمان، به همسر فرعون مثل مى زند:(
وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
)
؛ خداوند براى مومنان به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام كه گفت:پروردگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش. دو زن ديگر كه قرآن با نيكى از آنها ياد مى كند، دختران شعيب اند. موسىعليهالسلام
به دليل كشتن مرد قبطى، تحت تعقيب بود. وقتى به چاه مدين رسيد، مردمى را ديد كه آب بر مى داشتند و دو دخترى كنارى نشسته بودند و داخل ازدحام و جمعيت نمى شدند؛ از آنها پرسيد: چرا نشسته ايد؟ آنها در پاسخ گفتند: پدر ما پير است و ما نمى توانيم براى حيوانات خود آب برداريم، صبر مى كنيم تا اين چوپانان باز گردند. آنها با همه گرفتارى و مشكلاتى كه داشتند، حدود را رعايت مى كردند تا با مردان برخوردى نداشته باشند. موسىعليهالسلام
براى آنها فراهم مى كند و بعد زير سايه اى مى نشيند و از خدا مى خواهد كه هر چه خير است براى او پيش آورد.
در اين هنگام يكى از دختران حضرت شعيب، از نزد پدرش باز مى گردد و با حياء پيام پدر را به موسىعليهالسلام
مى رساند كه پدرم، تو را دعوت كرده است تا اجرت كارت را بدهد. حضرت موسىعليهالسلام
داستان را براى حضرت شعيب تعريف مى كند و شعيبعليهالسلام
مى گويد: نترس! از دست قوم ظالم نجات مى يابى. در اين هنگام يكى از دختران مى گويد: پدر! او را اجير كن؛ زيرا او بهترين كسى است كه مى توانى اجير كنى؛ او مردى قوى و امين است، آن گاه حضرت شعيبعليهالسلام
يكى از دختران خود را به ازدواج او در مى آورد و مهريه او را كار موسىعليهالسلام
قرار مى دهد
.
از مادر حضرت مريم و حالات و رفتار او و نيز همسر حضرت ابراهيمعليهالسلام
سخن به ميان آمده است. علاوه بر آنچه گذشت، در قرآن كريم به زنان و دختران پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
، زنان مومنى كه با پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
بيعت كردند و... اشاره شده است.
پرسش شماره ٥٣) آسيه به چه دليل از خداوند خواست كه خانه اى براى او در بهشت بنا كند؟ مگر او غير از نگهدارى از حضرت موسىعليهالسلام
چه عمل نيك ديگرى انجام داده بود؟
آسيه (همسر فرعون) با آنچه فرعون انجام مى داد، مخالف بود و عمل او را نمى پسنديد؛ اما نمى توانست با او مخالفت كند. هنگامى كه فرعونيان موسىعليهالسلام
را از آب گرفتند، او با تدبير مانع كشتن موسىعليهالسلام
شد و به فرعون گفت: چشم من و تو به او روشن شد؛ او را نكش تا به ما سود برساند و او را فرزند خود قرار دهيم
. او براى خدا از امكانات و سرورى در كاخ فرعون گذشت و اين كار بزرگى است. برخى براى كمترين چيز بدترين ظلم ها را مرتكب مى شوند؛ اما او براى رضاى خدا از همه چيز گذشت و بدترين شكنجه ها را تحمل كرد. آيا بعد از اين همه گذشت، سزاوار اين پاداش نيست؟ خداوند بهتر از چيزهايى كه در دنيا از آن گذشت، در آخرت براى او مهيا كرد. او از عزت و ثروت گذشت و خداوند همه اينها را در بهشت و در نزديكى خود به او عطا كرد
.