زنان بى ايمان
پرسش شماره ٥٤) قرآن مجيد زنان فاسد و مكار و زنان خوب و پاك دامن را چگونه توصيف كرده است؟
به طور كلى از ديدگاه قرآن مجيد، خوبى و بدى، درستى و نادرستى و مكر و حقيقت به قوت ايمان و ضعف آن بستگى دارد و در اين باره تفاوتى ميان زن و مرد نيست؛ بنابراين، فرد فاسد و مكار (چه زن باشد و چه مرد) فردى است كه پيرو هوى و هوس بوده، به دستورهاى الهى بى اعتنا است و به جاى بندگى خدا، بنده شيطان و غرايز نفسانى خويش است.
قرآن اوصاف انسان هاى مومن و صالح و فاسق و منافق را در آياتى بيان كرده است؛ از جمله:
(
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ أُولَـٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّـهُ إِنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
)
؛ مردان و زنان با ايمان (و يار و يارو) يكديگرند، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و نماز را برپا مى دارند و زكات را مى پردازند و خدا و رسولش را اطاعت مى كنند. خداوند به زودى آنها را مورد رحمت خويش قرار مى دهد.
در اين آيه به پنج صفت براى انسان هاى پاك و صالح اشاره شده كه هريك از اين صفات، دليل قوت ايمان و منشا صفات ديگرى است و در آيه اى ديگر، پنج صفت براى انسان هاى فاسد و مكار بيان مى كند:(
الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّـهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
)
؛ مردان و زنان منافق، همه از يك گروه اند، آنها امر به منكر و نهى از معروف مى كنند و دست هاى شان را (از انفاق و بخشش) مى بندند. آنها خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را فراموش كرده است. منافقان، فاسق و فاجرند.
در اين آيات به صفاتى كه در برابر يكديگرند اشاره شده است. بديهى است كه هر چيزى را بايد با ضد آن شناخت؛ انسان هاى خوب و صالح، با يكديگر دوست و انسان هاى فاسق و مكار، با يكديگر دشمن هستند. افراد صالح، امر به معروف و ناصالحان، نهى از معروف مى كنند. نيكوكاران دست بخشنده دارند و بدكاران هرگز چنين نيستند. آنها مطيع خدايند و اينها به كلى خدا را فراموش كرده و بنده هوى و هوس خويش شده اند.
در سوره فرقان اوصاف ديگرى براى بندگان خوب و صالح بيان شده است:
(
وَعِبَادُ الرَّحْمَـٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا
)
؛ بندگان خاص خداوند رحمان، كسانى اند كه با آرامش و بى تكبر بر زمين راه مى روند و هنگامى كه جاهلان، آنان را مخاطب قرار مى دهند (حليم و بردبارند و) به آنها سلام مى كنند.
سپس در ادامه، اوصاف فراوانى براى آنان بيان مى كند؛ از جمله: آنها كسانى هستند كه براى خدا سجده مى كنند و براى غير خدا كرنش و تعظيم نمى كنند؛ از هرگونه افراط و تفريط در امور زندگى، از جمله انفاق پرهيز مى كنند؛ هرگز معبود ديگرى غير از خدا را نمى پرستند و مرتكب فحشا و كار زشت نمى شوند
.
بديهى است كه در مقابل اين صفات پسنديده اى كه براى بندگان خوب و صالح بيان شده، صفات مذمومى براى انسان هاى فاسد و ناصالح وجود دارد.
حفظ حجاب و عفت يكى از نشانه هاى زنان خوب است. قرآن كريم هنگامى معرفى زنان كافر به زنان نوح و لوط پيامبرعليهماالسلام
اشاره مى كند
و هنگام معرفى يك مومن نمونه مى فرمايد:(
وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
)
. در اين دو آيه، ايمان به خدا و تسليم طغيان گرى هاى فرعونيان نشدن، صلابت در ايمان، پاكدامنى و عفاف و تسليم شدن در برابر دستورهاى الهى و بالاخره عبادت و بندگى مدام داشتن از ويژگى هايى است كه خداوند براى آسيه و مريم برشمرده است.
البته حضرت مريمعليهماالسلام
تنها زن برگزيده اى است كه قرآن كريم به صراحت از او نام برده و درباره او مى فرمايد:(
وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
)
؛ و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان برترى داده است.
پرسش شماره ٥٥) خداى متعال در آيه دهم تا دوازدهم سوره تحريم از زنان بدكار و نيكوكار سخن گفته است؛ اكنون پرسش اينجا است كه چرا زنان بدكار و نيكوكار را در دو آيه جداگانه آورده و نخست از زنان بدكار ياد كرده است؟
براى روشن شدن مطلب بايد به محتوا و شان نزول اين سوره توجه كرد. بر اساس نقل مفسران، پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
سخنى را با همسرش حفصه در ميان گذاشت و به او سفارش كرد آن را كتمان كرده، به ديگران انتقال ندهد؛ اما حفصه بر خلاف توصيه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
آن را افشا كرد و خداى متعال پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
را از اين قضيه آگاه كرد
؛ به اين دليل، در اين سوره مبارك، سخن از افشاى راز پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
به وسيله برخى از زنان آن حضرت آمده و نخست مثال زن نوحعليهالسلام
و زن لوطعليهالسلام
را بيان كرده كه با توجه به آنكه زن پيامبر بودند، اما به آن دو حضرت خيانت كردند و راز خانه آنها را فاش ساختند.
اين مثال براى زنان پيامبر است كه فكر نكنند زن پيامبر بودن، به خودى خود، امتيازى محسوب مى شود.
با اين توضيح، روشن است كه بايد الگو و مثال زنان ناصالح، مقدم باشد. طبيعى است كه وقتى الگوى صالحان را معرفى مى كند، با بسط بيشترى مى آورد تا شناخت مومنان نسبت به آنان بيشتر گردد و بتوانند از آنها الگوگيرى كنند؛ اما اين نكته درباره نمونه هاى ناصالح صدق نمى كند؛ چرا كه فقط تذكر به آن كافى است تا انسان را بيدار سازد.
پرسش شماره ٥٦) زنان كدام پيامبران با شوهرشان مخالف بودند؟
در آيه دهم سوره تحريم آمده است:(
وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
)
؛ خداوند براى كسانى كه كافر شده اند، به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است. آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند؛ ولى به سرپرست خود خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حال شان نداشت و به آنان گفته شد: وارد آتش شويد، همراه كسانى كه وارد مى شوند.
خداوند در اين آيات، مومنان، به ويژه همسران را به ترك گناه و تسليم نشدن در برابر هواى نفس تشويق كرده است و براى اينكه درس عملى زنده اى به افراد بدهد، به ذكر سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بى تقوا (زن حضرت نوح و زن حضرت لوط) و در ادامه به سرنوشت دو زن مومن و ايثارگر (آسيه و حضرت مريم) پرداخته است تا مومنان با الهام گرفتن از سرنوشت آنان، به راه درست هدايت شوند
.
احتمالا يكى ديگر از علت هاى بيان اين مطلب، آن است كه خداوند به اين وسيله به افراد گوشزد كند كه مصاحبت و قوم و خويشى افراد با اولياى الهى، سبب دور شدن آنان از عذاب الهى نخواهد بود؛ آنچه انسان را نجات مى دهد، اعمال شايسته و كردار نيك است.
زن نوح به آن حضرت ايمان نياورد و كافر شد. او به مردم مى گفت: نوح مجنون است. خيانت زن لوط اين بود كه آمدن ميهمانان به خانه لوط را به ديگران خبر داد
.
پرسش شماره ٥٧) با توجه به اينكه قرآن كريم به برخى اعمال زشت قوم لوط و سرنوشت آنان پرداخته، آيا همجنس گرايى درباره زنان نيز صادق است؟ قرآن كريم در كدام سوره و آيه به آن اشاره كرده است؟
همجنس گرايى درباره زنان نيز وجود داشته و از جمله گناهان كبيره اى است كه حد دارد و از آن به مساحقه تعبير شده است. خداوند در توصيف مومنان مى فرمايد :(
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿٥﴾ إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿٦﴾ فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِكَ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْعَادُونَ
)
؛ آنها كه دامان خود را (از آلوده شدن به بى عفتى) حفظ مى كنند، تنها با همسران و كنيزان شان آميزش جنسى دارند كه در بهره گيرى از آنان ملامت نمى شوند و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوز گرند.
بنابراين اگر زنى از غير طريق همسر خويش ارضاى جنسى شود، دامان خود را حفظ نكرده و مرتكب معصيت الهى شده است.
در روايتى از امام صادقعليهالسلام
مى خوانيم كه حضرت در پاسخ به پرسش زنى كه از حكم مساحقه پرسيده بود، فرمودند:حدش حد زناكار است. پرسيد: آيا خداوند عزوجل آن را در قرآن بيان كرده است؟ فرمودند: آرى! عرض كرد: در كجاى آن؟ فرمودند: در داستان اصحاب الرس
.
در روايتى آمده است: زنى همراه كنيز خود خدمت امام صادقعليهالسلام
رسيد و عرض كرد: درباره پرداختن زنان به يكديگر چه مى فرماييد؟ حضرت فرمودند: جايگاه شان آتش است. آنها در روز قيامت آورده مى شوند، در حالى كه بالاپوش كفش و روبندى از آتش دارند. آن زن عرض كرد: اين مطلب در كتاب خداوند متعال نيست! حضرت فرمود: آرى! هست. عرض كرد: كجا است؟ فرمودند: آنجا كه مى فرمايد: وعادا و ثمودا و اصحب الرس
.
امام صادقعليهالسلام
مى فرمايند: نخستين كسى كه اين عمل را مرتكب شدند، قوم لوط بودند؛ زيرا مردها به يكديگر پرداختند و زنان، بى مرد ماندند و در نتيجه، آنان نيز همانند مردان شان به يكديگر روى آوردند
.