زن از زبان قرآن

زن از زبان قرآن0%

زن از زبان قرآن نویسنده:
گروه: زنان

زن از زبان قرآن

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مركز فرهنگ و معارف قرآن
گروه: مشاهدات: 11894
دانلود: 3260

توضیحات:

زن از زبان قرآن
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 47 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11894 / دانلود: 3260
اندازه اندازه اندازه
زن از زبان قرآن

زن از زبان قرآن

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

زنان بى ايمان

پرسش شماره ٥٤) قرآن مجيد زنان فاسد و مكار و زنان خوب و پاك دامن را چگونه توصيف كرده است؟

به طور كلى از ديدگاه قرآن مجيد، خوبى و بدى، درستى و نادرستى و مكر و حقيقت به قوت ايمان و ضعف آن بستگى دارد و در اين باره تفاوتى ميان زن و مرد نيست؛ بنابراين، فرد فاسد و مكار (چه زن باشد و چه مرد) فردى است كه پيرو هوى و هوس بوده، به دستورهاى الهى بى اعتنا است و به جاى بندگى خدا، بنده شيطان و غرايز نفسانى خويش است.

قرآن اوصاف انسان هاى مومن و صالح و فاسق و منافق را در آياتى بيان كرده است؛ از جمله:

( وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ أُولَـٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّـهُ إِنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ) (٢٥٧) ؛ مردان و زنان با ايمان (و يار و يارو) يكديگرند، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و نماز را برپا مى دارند و زكات را مى پردازند و خدا و رسولش را اطاعت مى كنند. خداوند به زودى آنها را مورد رحمت خويش قرار مى دهد.

در اين آيه به پنج صفت براى انسان هاى پاك و صالح اشاره شده كه هريك از اين صفات، دليل قوت ايمان و منشا صفات ديگرى است و در آيه اى ديگر، پنج صفت براى انسان هاى فاسد و مكار بيان مى كند:( الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّـهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ) (٢٥٨) ؛ مردان و زنان منافق، همه از يك گروه اند، آنها امر به منكر و نهى از معروف مى كنند و دست هاى شان را (از انفاق و بخشش) مى بندند. آنها خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را فراموش كرده است. منافقان، فاسق و فاجرند.

در اين آيات به صفاتى كه در برابر يكديگرند اشاره شده است. بديهى است كه هر چيزى را بايد با ضد آن شناخت؛ انسان هاى خوب و صالح، با يكديگر دوست و انسان هاى فاسق و مكار، با يكديگر دشمن هستند. افراد صالح، امر به معروف و ناصالحان، نهى از معروف مى كنند. نيكوكاران دست بخشنده دارند و بدكاران هرگز چنين نيستند. آنها مطيع خدايند و اينها به كلى خدا را فراموش كرده و بنده هوى و هوس خويش شده اند.

در سوره فرقان اوصاف ديگرى براى بندگان خوب و صالح بيان شده است:

( وَعِبَادُ الرَّحْمَـٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ) (٢٥٩) ؛ بندگان خاص خداوند رحمان، كسانى اند كه با آرامش و بى تكبر بر زمين راه مى روند و هنگامى كه جاهلان، آنان را مخاطب قرار مى دهند (حليم و بردبارند و) به آنها سلام مى كنند.

سپس در ادامه، اوصاف فراوانى براى آنان بيان مى كند؛ از جمله: آنها كسانى هستند كه براى خدا سجده مى كنند و براى غير خدا كرنش و تعظيم نمى كنند؛ از هرگونه افراط و تفريط در امور زندگى، از جمله انفاق پرهيز مى كنند؛ هرگز معبود ديگرى غير از خدا را نمى پرستند و مرتكب فحشا و كار زشت نمى شوند(٢٦٠) .

بديهى است كه در مقابل اين صفات پسنديده اى كه براى بندگان خوب و صالح بيان شده، صفات مذمومى براى انسان هاى فاسد و ناصالح وجود دارد.

حفظ حجاب و عفت يكى از نشانه هاى زنان خوب است. قرآن كريم هنگامى معرفى زنان كافر به زنان نوح و لوط پيامبرعليهما‌السلام اشاره مى كند(٢٦١) و هنگام معرفى يك مومن نمونه مى فرمايد:( وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ) (٢٦٢) . در اين دو آيه، ايمان به خدا و تسليم طغيان گرى هاى فرعونيان نشدن، صلابت در ايمان، پاكدامنى و عفاف و تسليم شدن در برابر دستورهاى الهى و بالاخره عبادت و بندگى مدام داشتن از ويژگى هايى است كه خداوند براى آسيه و مريم برشمرده است.

البته حضرت مريمعليهما‌السلام تنها زن برگزيده اى است كه قرآن كريم به صراحت از او نام برده و درباره او مى فرمايد:( وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ) (٢٦٣) ؛ و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان برترى داده است.

پرسش شماره ٥٥) خداى متعال در آيه دهم تا دوازدهم سوره تحريم از زنان بدكار و نيكوكار سخن گفته است؛ اكنون پرسش اينجا است كه چرا زنان بدكار و نيكوكار را در دو آيه جداگانه آورده و نخست از زنان بدكار ياد كرده است؟

براى روشن شدن مطلب بايد به محتوا و شان نزول اين سوره توجه كرد. بر اساس نقل مفسران، پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سخنى را با همسرش حفصه در ميان گذاشت و به او سفارش كرد آن را كتمان كرده، به ديگران انتقال ندهد؛ اما حفصه بر خلاف توصيه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را افشا كرد و خداى متعال پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را از اين قضيه آگاه كرد(٢٦٤) ؛ به اين دليل، در اين سوره مبارك، سخن از افشاى راز پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به وسيله برخى از زنان آن حضرت آمده و نخست مثال زن نوحعليه‌السلام و زن لوطعليه‌السلام را بيان كرده كه با توجه به آنكه زن پيامبر بودند، اما به آن دو حضرت خيانت كردند و راز خانه آنها را فاش ساختند.

اين مثال براى زنان پيامبر است كه فكر نكنند زن پيامبر بودن، به خودى خود، امتيازى محسوب مى شود.

با اين توضيح، روشن است كه بايد الگو و مثال زنان ناصالح، مقدم باشد. طبيعى است كه وقتى الگوى صالحان را معرفى مى كند، با بسط بيشترى مى آورد تا شناخت مومنان نسبت به آنان بيشتر گردد و بتوانند از آنها الگوگيرى كنند؛ اما اين نكته درباره نمونه هاى ناصالح صدق نمى كند؛ چرا كه فقط تذكر به آن كافى است تا انسان را بيدار سازد.

پرسش شماره ٥٦) زنان كدام پيامبران با شوهرشان مخالف بودند؟

در آيه دهم سوره تحريم آمده است:( وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ) (٢٦٥) ؛ خداوند براى كسانى كه كافر شده اند، به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است. آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند؛ ولى به سرپرست خود خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حال شان نداشت و به آنان گفته شد: وارد آتش شويد، همراه كسانى كه وارد مى شوند.

خداوند در اين آيات، مومنان، به ويژه همسران را به ترك گناه و تسليم نشدن در برابر هواى نفس تشويق كرده است و براى اينكه درس عملى زنده اى به افراد بدهد، به ذكر سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بى تقوا (زن حضرت نوح و زن حضرت لوط) و در ادامه به سرنوشت دو زن مومن و ايثارگر (آسيه و حضرت مريم) پرداخته است تا مومنان با الهام گرفتن از سرنوشت آنان، به راه درست هدايت شوند(٢٦٦) .

احتمالا يكى ديگر از علت هاى بيان اين مطلب، آن است كه خداوند به اين وسيله به افراد گوشزد كند كه مصاحبت و قوم و خويشى افراد با اولياى الهى، سبب دور شدن آنان از عذاب الهى نخواهد بود؛ آنچه انسان را نجات مى دهد، اعمال شايسته و كردار نيك است.

زن نوح به آن حضرت ايمان نياورد و كافر شد. او به مردم مى گفت: نوح مجنون است. خيانت زن لوط اين بود كه آمدن ميهمانان به خانه لوط را به ديگران خبر داد(٢٦٧) .

پرسش شماره ٥٧) با توجه به اينكه قرآن كريم به برخى اعمال زشت قوم لوط و سرنوشت آنان پرداخته، آيا همجنس گرايى درباره زنان نيز صادق است؟ قرآن كريم در كدام سوره و آيه به آن اشاره كرده است؟

همجنس گرايى درباره زنان نيز وجود داشته و از جمله گناهان كبيره اى است كه حد دارد و از آن به مساحقه تعبير شده است. خداوند در توصيف مومنان مى فرمايد :( وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿٥﴾ إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿٦﴾ فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِكَ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ) (٢٦٨) ؛ آنها كه دامان خود را (از آلوده شدن به بى عفتى) حفظ مى كنند، تنها با همسران و كنيزان شان آميزش جنسى دارند كه در بهره گيرى از آنان ملامت نمى شوند و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوز گرند.

بنابراين اگر زنى از غير طريق همسر خويش ارضاى جنسى شود، دامان خود را حفظ نكرده و مرتكب معصيت الهى شده است.

در روايتى از امام صادقعليه‌السلام مى خوانيم كه حضرت در پاسخ به پرسش زنى كه از حكم مساحقه پرسيده بود، فرمودند:حدش حد زناكار است. پرسيد: آيا خداوند عزوجل آن را در قرآن بيان كرده است؟ فرمودند: آرى! عرض كرد: در كجاى آن؟ فرمودند: در داستان اصحاب الرس(٢٦٩) .

در روايتى آمده است: زنى همراه كنيز خود خدمت امام صادقعليه‌السلام رسيد و عرض كرد: درباره پرداختن زنان به يكديگر چه مى فرماييد؟ حضرت فرمودند: جايگاه شان آتش است. آنها در روز قيامت آورده مى شوند، در حالى كه بالاپوش كفش و روبندى از آتش دارند. آن زن عرض كرد: اين مطلب در كتاب خداوند متعال نيست! حضرت فرمود: آرى! هست. عرض كرد: كجا است؟ فرمودند: آنجا كه مى فرمايد: وعادا و ثمودا و اصحب الرس(٢٧٠) .

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند: نخستين كسى كه اين عمل را مرتكب شدند، قوم لوط بودند؛ زيرا مردها به يكديگر پرداختند و زنان، بى مرد ماندند و در نتيجه، آنان نيز همانند مردان شان به يكديگر روى آوردند(٢٧١) .

فصل هفتم: برخى از احكام ويژه زنان درباره قرآن

١. خواندن قرآن در حضور مردان

پرسش شماره ٥٨) آيا در مجلسى كه مرد حضور دارد، اگر زن با صداى بلند قرآن بخواند، اشكال دارد؟

بنابر فتواى مراجع عظام، تك خوانى زن، اعم از صوت قرآن سرود، روضه خوانى و نوحه سرايى، اگر موجب ريبه و فساد باشد و جلب توجه نامحرم كند، جايز نيست(٢٧٢) .

پرسش شماره ٥٩) حكم مختلط بودن زن و مرد در كلاس هاى قرآنى چيست؟

اگر شركت در اين گونه كلاس ها موجب گناه (مثلا نگاه غير شرعى يا...) نشود، بى اشكال است؛ هر چند بهتر است كلاس ها مختلط نباشد.

مشابه چنين پرسشى از حضرت امام خمينى (رحمه الله عليه) سوال شد كه تحصيل در رشته اى حلال، در كلاس هاى مختلط كه با مرد نامحرم روبه رو مى شود، چه حكمى دارد؟ فرمودند: تحصيل در رشته اى حلال، اشكال ندارد، ليكن پوشش از اجانب و خوددارى از اختلاط با آنها لازم است(٢٧٣) .

پرسش شماره ٦٠) اگر در جلسه اى زن به طور ساده قرآن بخواند و مرد هم در آن جلسه باشد، آيا مرتكب گناه شده است؟ اگر خواهران در مكانى باشند و يكى از آنها قرآن بخواند و مردى هم گوش بدهد. بدون اينكه آن خواهر متوجه باشد، آيا مرد گنهكار است يا كسى كه قرآن مى خواند؟

تلاوت به صورت ساده، البته در صورتى كه قصد التذاذ در بين نباشد، اشكالى ندارد، همچنين درباره بخش دوم، اگر مرد با تلذذ گوش بدهد، مرتكب گناه شده است(٢٧٤) .

پرسش شماره ٦١) قرائت زنان در اوايل اسلام چگونه بوده است؟ آيا قرائت از همان اوايل به گونه تحقيق از سوى زنان حرام شده است هر چند قرائت زيباتر، تاثير بيشترى داشته باشد؟

تحقيق اصطلاحى در تجويد است؛ يعنى نوعى قرائت كه از نظر سرعت، كندترين نوع آن است و قرآن با كمال آرامش و آهستگى خوانده مى شود. هيچ كس چنين قرائتى را بر زنان حرام نكرده است؛ مگر آنكه عنوان حرامى بر آن منطبق شود كه توضيح آن خواهد آمد(٢٧٥) .

مقصود از تحقيق در علم تجويد را چنين نوشته اند: تحقيق يعنى رسيدگى و اطلاع يافتن بر حقيقت چيزى و در اصطلاح تجويد، ادا كردن حق حرف است از مخرج مربوط، با رعايت صفات آن؛ مانند تلفظ همزه از مخرج خود با رعايت صفات جهر، شدت، نبر و...؛ به عبارت ديگر، چون بعضى حروف در مخرج، متحد هستند و در صف از يكديگر ممتاز مى شوند (مانند تاء و طاء) يا در صفت با هم مشترك هستند و از جهت مخرج از يكديگر متمايز مى شوند (مانند تاء و كاف، جيم و دال، ميم و نون) بنابراين بايد حق هر يك از حروف و صفات مربوط به آن را ادا كرد تا خللى در قرائت حاصل نشود(٢٧٦) .

در شيوه قرائت قرآن، تفاوتى بين زن و مرد وجود ندارد، پس اگر قرآن به گونه اى خوانده شود كه غنا محسوب گردد، حرام است و فرقى نمى كند كه تلاوت كننده، زن باشد يا مرد يا نامتحقيق باشد يا چيز ديگر؛ تنها آنچه درباره زن آمده، رسيدن صداى او به گوش نامحرم يا ترس از ايجاد انحراف و فساد و مانند آن است كه بانوان بايد اين مسائل را رعايت كنند و از قرائتى كه ممكن است موجب گناه نامحرمان را فراهم كند، بپرهيزند.

نتيجه آنكه قرائت زيباى قرآن خوب است؛ اما نبايد باعث گناه و انحراف گردد؛ حتى اين شرط بايد براى مردان لحاظ شود؛ يعنى قرائت زيباى آنان تا وقتى جايز است كه به مرحله غنا نرسد و اين مسئله درباره خانم ها حساس تر است.

خداوند متعال به بانوان با ايمان درباره اهميت تاثير صداى آنان بر نامحرمان چنين مى فرمايد:( يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ) (٢٧٧) ؛ پس به گونه اى هوس انگيز سخن نگوييد كه بيمار دلان در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوييد.

در پايان يادآور مى شويم كه بحث جواز يا عدم جواز قرآن خواندن در حضور نامحرم، بحثى فقهى است كه با توجه به اختلاف فتاوا لازم است از مرجع تقليد سوال شود.

٢. احكام قرآنى زنان، هنگام عادت ماهيانه

پرسش شماره ٦٢) زنان چه گناهى دارند كه چند روز در ماه را نمى توانند با خداى خويش راز و نياز كنند و نماز بخوانند؟ چرا در ايام حيض، خواندن قرآن براى زنان مكروه است؟

١. زمانى كه پذيرفتيم بنده و مطيع خدا هستيم، همين براى ما كافى است و عمل به اين وظيفه، تكليف ما است. همان شارعى كه به نماز و روزه در مواقع خاص امر كرده، اكنون مى گويد نماز را به جا نياور. ملاك، عمل به وظيفه است نه آنچه دل مى گويد؛ چنان كه روزه گرفتن فضيلت فراوانى دارد، ولى همان خداوندى كه در قرآن به مومنان دستور مى دهد روزه بگيرند(٢٧٨) در آيه ديگرى از مومنان مى خواهد كه هنگام مسافرت روزه نگيرند(٢٧٩) ، همچنين در مورد شكسته خواندن نماز مسافر، مسئله همين گونه است؛ يعنى همان خداوندى كه به مومنان دستور داده است نماز بخوانند، از مسافران مى خواهد نمازشان را با شرايطى شكسته بخوانند.

٢. در رساله هاى عمليه در اين هنگام اعمالى را براى خانم ها ذكر كرده اند: مستحب است زن حايض در وقت نماز، خود را تميز كند و وضو بگيرد و اگر نمى تواند وضو بگيرد، تيمم كرده، در جاى نماز، رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.

٣. قرائت قرآن براى كسى كه در عادت ماهيانه است، اشكال ندارد؛ تنها قرائت سوره هاى سجده دار و به فتواى برخى مراجع، فقط خود آيات سجده دار جايز نيست و اين كه فقها مى فرمايند: قرائت قرآن در زمان عادت ماهيانه كراهت دارد، يعنى ثواب چنين قرائتى از قرائت در زمان پاكى، كمتر است(٢٨٠) .

پرسش شماره ٦٣) اگر زنانى كه عادت ماهيانه دارند در مجالسى باشند كه سوره سجده دار خوانده مى شود، وظيفه آنها چيست؟ آيا بايد سوره را بخوانند و سجده را به جا نياورند يا اصلا نبايد هيچ كدام از آنها دهند و اگر كسى آيه سجده به گوشش رسيد، چه بايد بكند؟ آيا مرتكب گناه شده است؟

زنانى كه عادت ماهيانه هستند، نبايد حتى حرفى از سوره هايى كه سجده واجب دارند، بخوانند؛ ولى اگر آيات سجده دار را شنيدند، بايد سجده كنند و سجده كردن بر آنها واجب است و نيازى كه مجالس ياد شده را ترك كنند.

اگر كسى به آيه سجده دار گوش دهد، سجده بر او واجب است(٢٨١) .

آنچه گذشت، فتواى امام امت (قدس السره) بود و مى توان با مراجعه به رساله توضيح المسائل، فتواى ديگر مراجع تقليد را بررسى كرد.

پرسش شماره ٦٤) چرا زنان در حالت حيض نمى توانند به قرآن دست بزنند؟

يكى از آداب قرآن كريم آن است كه بدن انسان بدون طهارت با آيات آن تماس پيدا نكند؛ از اين رو دست زدن انسان بى وضو يا جنب (چه مرد و چه زن) و همچنين زنان حائض به آيات قرآن، حرام است. دليل اين حكم، آيه ٧٩ سوره واقعه و رواياتى است كه از پيشوايان معصومعليهم‌السلام رسيده است. قرآن كريم مى فرمايد:( لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ) ؛ جز پاكان نمى توانند به آن دست بزنند.

امام رضاعليه‌السلام مى فرمايد: قرآن را بدون طهارت مس نكن و نه در حال جنابت و...؛ زيرا خداى متعال مى فرمايد:( لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ) ؛(٢٨٢) .

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:بدن حائض نبايد با آيات قرآن تماس پيدا كند(٢٨٣) .

پرسش شماره ٦٥) چرا خواندن سوره يوسف براى زنان منع شده است؟ اگر كسى آن را بخواند، گناه محسوب مى شود؟

در برخى از روايات از آموزش دادن سوره يوسف به زنان، نهى(٢٨٤) و بر آموزش سوره نور تاكيد شده است(٢٨٥) ؛ اما در بعضى روايات عكس اين مطلب آمده است(٢٨٦) . درباره چگونگى جمع بين اين دو دسته از روايات، از يك نظر مى توان چنين گفت كه قرآن براى هدايت همه انسان ها آمده و در همه آيات آن، نور و هدايت است؛ بنابراين درست نيست كه به عده اى بگويند خواندن فلان سوره گناه است و اگر احتمال سوء استفاده يا سوء برداشت براى عده اى وجود داشته باشد، اين درباره همه آيات صدق مى كند.

قرآن كتاب هدايت مردم است و هر كس به اندازه اى كه مى خواند و به آن عمل مى كند، از هدايت آن بهره مند مى شود و در اين مسئله، فرقى بين زن و مرد يا بين سوره يوسف با ديگر سوره ها نيست؛ بنابراين رواياتى كه زنان را از خواندن سوره يوسف منع مى كند، معتبر نيست.

وجه جمع ديگر بين روايات اين است كه بگوييم: با توجه به مباحثى كه در سوره يوسفعليه‌السلام آمده (مانند فريفته شدن زليخا و آوردن يوسف به اتاق خلوت و دربسته، كام خواهى، حيله گرى و انداختن گناه به گردن حضرت و...) ممكن است اين مطلب براى برخى از زنان فتنه ساز باشد؛ از اين رو شايسته است ديگر سوره هاى قرآن به زنان آموزش داده شود؛ چنانكه در روايت مرفوعه اى (حديثى كه نام برخى از راويان آن حذف شده) از امير مومنان آمده است: سوره يوسفعليه‌السلام را به زنان تان نياموزيد و آن را براى شان نخوانيد؛ زيرا در آن (امكان) فتنه وجود دارد(٢٨٧) .

نتيجه آن كه خواندن اين سوره براى دختران و زنان جوانى كه ممكن است دچار لغزش شوند، مناسب نيست؛ ولى براى ساير زنان مناسب است.

پرسش شماره ٦٦) خواندن كدام سوره به زنان سفارش شده است؟

سوره نور بيشتر سفارش شده است؛ چون آياتى در آن است كه زنان بيشتر در معرض ابتلا به آن هستند؛ از جمله: تهمت ارتباط با نامحرم، نسبت ناروا زدن بدون هيچ اينكه هيچ شاهدى وجود داشته باشد و بر اساس شنيده ها حكم كردن، بحث حجاب و گفت و گو با نامحرم و... اسمن مسائل بين زنان و مردان، مشترك است؛ اما زنان بيشتر به آن مبتلا مى شوند؛ به همين جهت به آنها توصيه شده است كه اين سوره را بيشتر بخوانند؛؛ اما بايد به اين نكته توجه داشت: كسانى كه مى خواهند به بصيرت برسند و راه خود را بيابند و آنها كه مى خواهند از هدايت قرآن بهره مند شوند، بايد به تمامى قرآن توجه داشته باشند نه اينكه تنها به يك سوره اكتفا كنند(٢٨٨) .

فصل هشتم: سرنوشت زنان با ايمان در قيامت

پرسش شماره ٦٧) آيا بهشت تنها براى مردان است كه خداوند در آيه ٢٥ سوره بقره مى فرمايد: (ازدواج مطهره)؟ مگر زنان به بهشت نمى روند؟

با توجه به آيات قرآن كريم، شكى نيست كه بهشت هم براى مردان مومن و هم براى زنان با ايمان است:( وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ) (٢٨٩) ؛ خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغ هايى از بهشت وعده داده كه زير درختانش نهرها جارى است و جاودانه در آن خواهند بود و مسكن هاى پاكيزه در بهشت جاودان دارند، همچنين خشنودى پروردگار كه از همه اينها بالاتر است و اين است رستگارى بزرگ. خداوند در آيه ديگرى مى فرمايد:( لِّيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَكَانَ ذَٰلِكَ عِندَ اللَّـهِ فَوْزًا عَظِيمًا ) (٢٩٠) ؛ هدف (ديگر از فتح مبين) اين بود كه مردان و زنان با ايمان را در باغ هايى (از بهشت) وارد كند كه نهرها از زير (درختانش) جارى است؛ در حالى كه جاودانه در آن مى مانند و گناهان شان را مى بخشد.

پس مقصود خداوند متعال از آيه ازواج مطهره، زن هاى بهشتى هستند كه مردان بهشتى با آنان ازدواج مى كنند و اين خود دليلى است بر اينكه زنان نيز به بهشت مى روند(٢٩١) .

برترى زنان با ايمان بر زنان بهشتى

پرسش شماره ٦٨) آيا زنان دنيا در بهشت بر حوريان بهشتى برترى دارند؟

از منابع اسلامى برمى آيد كه همسران بهشتى دوگونه اند؛ برخى از آنان همين زنان مومن دنيوى هستند كه در آن جهان به شكل حوريه، بلكه بهتر با شوهران مومن شان زندگى مى كنند يا به ازدواج افراد مومن ديگر در مى آيند و عده اى از حوريه ها نيز آفريده شده اند تا در اختيار بهشتيان قرار گيرند.

از روايات استفاده مى شود كه مقام زنان مومن دنيوى برتر از حوريان بهشتى است. در روايتى از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسيده شده است كه آيا زنان دنيا برترند يا حوريان؟ پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: زنان دنيا برتر از حوريان هستند، سپس آن حضرت درباره علت آن فرمودند: خداوند به خاطر نماز، روزه و عبادت شان صورت هاى شان را از نور و تن شان را از حرير مى پوشاند(٢٩٢) .

همچنين در روايتى در بحار الانوار، مراد از خيرات احسان در آيه ٧٠ سوره الرحمن، زنان دنيا دانسته شده و تاكيد شده است كه اين زنان از حوريان برترند(٢٩٣) .

حورالعين

پرسش شماره ٦٩) چرا خداوند در قرآن هميشه حوريان بهشتى را نعمتى براى مردان قرار داده و براى زنان چنين خطابى ذكر نشده است؟

نعمت هاى بهشت فقط به مردها اختصاص ندارد؛ بلكه قرآن مى فرمايد:هر كس كار شايسته اى انجام دهد و مومن باشد، خواه مرد يا زن، وارد بهشت مى شود و روزى بى حساب به او داده مى شود(٢٩٤) . زن مومن در بهشت با شوهرش در بهترين شرايط و حالات زندگى مى كند و اگر شوهرش بهشتى نباشد، همسر يكى از مردان بهشتى مى شود كه هم شان او باشد. همه مردان و زنان بهشتى، جوان، زيبا و مهربان هستند و چهره اى جذاب و اخلاقى نيكو دارند(٢٩٥) .

حور العين تنها به مردان اختصاص ندارد؛ بلكه كلمه حور و عين، شامل زنان و مردان مى شود(٢٩٦) ؛ يعنى خداوند براى زنان نيز حور العين قرار داده؛ اما عدم ذكر همسران زنان بهشتى، ممكن است از باب عنايت ويژه به حفظ حياى زن باشد كه در احكام اسلامى، از قبيل: خواستگارى، ازدواج و... متجلى شده است.

پايان