ارزشهاى اسلامى در امر ازدواج
از دلائل عظمت تعليمات اسلام اين است كه اين مسأله مهمّ زندگى را با دقّت و موشكافى عجيبى مورد بررسى قرار داده، و براى تشكيل خانواده سالم و خالى از هرگونه كژى و ناموزونى، از هيچ برنامه مؤثّرى فروگذار ننموده، از نخستين گام براى تشكيل خانواده، هدفهاى اصلى اين كار و ارزشهاى والاى حاكم بر آن را مورد توجّه قرار داده، و در برابر «ضدّ ارزشهائى» كه گاه از سوى وسواسان خنّاس به عنوان «ارزش» در تشكيل خانواده قلمداد مى شود هشدار داده است.
اين تعليمات گاه به سراغ صفات زنانى كه شايسته همسرى هستند و بايد به هنگام خواستگارى به آن توجّه داشت رفته، و چنين مى گويد:
اِذا تَزَوَّجَ الرّجُلُ الْمَرْئَةَ لِجَمالِها اَوْلِمالِها وُكِّلَ اِلى ذَ لِكَ وَ اِذا تَزَوَّجَها لِدِينِها رَزَقَهُ الْمالَ وَ الْجَمالَ.
هنگامى كه مردى همسرى را تنها به خاطر زيبايى و ثروتش انتخاب كند خداوند او را به همان زيبايى و ثروت وامى گذارد (و از همه چيز محروم مى شود) و هرگاه همسرش را به خاطر ديانتش انتخاب كند، خداوند مال و جمال را نيز به او مى دهد.
و در حديث ديگرى از امام باقر(عليهالسلام )
چنين آمده است:
شخصى خدمت پيامبرصلىاللهعليهوآله
آمد و درباره ازدواج (و ارزشهاى حاكم بر آن) با آن حضرت مشورت كرد، پيامبرصلىاللهعليهوآله
فرمود:
اِنْكَحْ وَ عَلَيْكَ بِذاتِ الدِّيْنَ تَرَبَتْ يَداكَ.
ازدواج كن و بر تو است كه به سراغ همسرى با ايمان و ديندار بروى كه روزى تو را گسترده مى كند!
و گاه از زنان زيبائى كه در خانواده اى آلوده و فاقد تربيت و ايمان پرورش يافته اند و بسيارى از مردم به خاطر جمال آنها از عيوبشان بكلّى چشم مى پوشند تعبير به سبزه ها (و گلهائى) كه بر «مزبله» مى رويد فرموده است، چنان كه در حديثى از پيغمبر اكرمصلىاللهعليهوآله
مى خوانيم روزى برخاست و در ميان مردم خطبه خواند (تعبير به «قامَ خَطِيباً» كه در روايت آمده دليل بر اهمّيّت موضوع، و ابتلاى قشر وسيعى از مردم به اين مساله است) و فرمود:
اَيُّهَا النّاسُ اِيّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدَّمَنِ
مردم از گياهان زيبايى كه بر مزبله ها مى رويد، پرهيز كنيد!
كسى عرض كرد:
اى رسول خدا!
وَ ما خَضراءُ الدَّمَنِ؟
گياهى كه به مزبله ها مى رويد چيست؟
پيامبرصلىاللهعليهوآله
فرمود :
اَلْمَرْئَةُ الْحَسْناءُ فِى مَنْبِتِ السُّوْءِ
زنِ زيبائى است كه در خانواده آلوده و بدى پرورش يافته!
اين برداشت از ارزشهاى حاكم بر انتخاب همسر كجا، و آنچه در ميان گروهى رائج است كه از مسأله مال و جمال نيز فراتر رفته و به اموال پدر و بستگان او مى انديشند، يعنى انتظار مرگ آنها را مى كشند تا صاحب ثروتى شوند!
و گاه در برابر موهوماتى كه مردم از نظر طبقات اجتماعى به هنگام ازدواج مطرح مى كنند و يك جوان با ايمان و پاكدامن را به حكم آن كه پدرش مثلا يك كارگر ساده يا كشاورز است، لايق همسرى دختر خود نمى دانند، و حتّى مسائل نژادى و قبيلگى را مقدّم بر اين فضائل مى شمرند، مى گويد:
مؤمنان خونهايشان مساوى، و همه در ازدواج كُفْوِ يكديگرند!
اين در حالى است كه حتّى بعد از ظهور اسلام و استقرار آن در بخش عظيمى از جهان باز گروهى از افراد بظاهر مسلمان ازدواج عرب را با غيرعرب نكوهش مى كردند و ازدواج بنى هاشم را با غير آنها عيب مى دانستند!
لذا پيغمبر اكرمصلىاللهعليهوآله
در حديثى فرمود:
اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ اَكُفّاءُ بَعْض
مؤمنان كفو و همانند يكديگرند (و اختلاف قشرهاى اجتماعى نمى تواند آنها را در مسأله ازدواج از هم جدا سازد.)
ولى مگر مى توان اينگونه تعليمات والاى اسلامى را در جوامع كنونى، و حتّى در ميان قشرهاى ظاهراً متديّن پياده كرده، و دهها قيود موهومى را كه براى شايستگى ازدواج دختران و پسران خود با ديگران قائلند از زندگى آنها حذف نمود!
جالب توجّه اينكه در احاديث متعدّدى اين مضمون از پيغمبر اكرمصلىاللهعليهوآله
يا ائمّه هدىعليهمالسلام
به چشم مى خورد كه مى فرمايند:
اِذا جائَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلْقَهُ وَ دِينَه فَزَوِّجُوهُ، اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِى الاَْرْضِ وَ فسادٌ كَبْيِرٌ
هرگاه كسى كه اخلاق و دين او را مى پسنديد به خواستگارى آيد او را به همسرى دخترتان بپذيريد، اگر چنين نكنيد فتنه عظيم و فساد بزرگى در زمين خواهد افتاد!
اين هشدار، ابعاد خطرناك خرافاتى را كه در اين زمينه بر مسأله ازدواج حاكم است روشن مى سازد، و شايد بسيارى از مفاسد عظيم كه هم امروز بر جوامع بشرى حاكم است مصداق همان باشد كه پيامبر گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله
در اين احاديث نسبت به آن هشدار داده اند.
اسلام گاه مسائل مهريّه و جهيزيّه و هزينه هاى ازدواج را بطور كلّى مورد توجّه قرار داده و با استفاده از دو مفهوم كاملا آشنا يعنى سعادت و تيره روزى مطالب لازم را در اين زمينه بازگو مى كند.
در حديثى از امام صادق(عليهالسلام )
مى خوانيم:
اَمّا الْمَرْئَةُ فُشُوْمُها غِلاءُ مَهْرِها
امّا شومى و بد قدمى زن آن است كه مهرش سنگين باشد!
و در حديث ديگرى آمده:
اِنَّ مِنْ بَرَكَةِ الْمَرْئَةِ قِلَّةُ مَهْرِها وَ مِنْ شُوْمِها كَثْرَةُ مَهْرِها
يكى از بركات همسر كمى مهر او است، و از شومى او زيادى مهر او مى باشد!
اين مسأله همچنان ادامه مى يابد تا به مسأله انعقاد نطفه فرزند، و سپس تغذيه مادر در دوران باردارى، و بعد نامگذارى نوزاد، و سپس صفات زنى كه به عنوان دايه انتخاب مى شود كه روحيّات و اخلاق خود را از طريق شير به كودك منتقل مى كند، و سرانجام به مسأله معلّم، و وظيفه پدر و مادر در برابر تعليم و تربيت فرزند خود مى رسد كه هر كدام از اينها در تعليمات اسلام جايگاه ويژه اى دارد، و دستورات روشن و قاطعى درباره آن در روايات اسلامى ديده مى شود، و در همه جا روى ارزشهاى انسانى تكيه شده، و مسائل تربيتى در سرلوحه برنامه قرار گرفته، و حتّى از مسائل ظاهراً كوچك غفلت نشده است.
بى بند و بارى هاى ما در مسائل مربوط به ازدواج و تشكيل خانواده و تربيت فرزند از يكسو، و دقّت نظر اسلام در اين مسائل حياتى از سوى ديگر، ما را به ياد آن مصرع معروف مى اندازد كه «ببين تفاوت ره از كجا است تا به كجا!»
كار به جائى رسيده است كه مسأله مراسم ازدواج كه معمولا بايد چشمه جوشانى از شادى براى خانواده هاى دو طرف باشد، تبديل به يك دوران مصيبت بار و غم انگيز شده، چرا كه پشت داماد در زير بار مهرهاى سنگين، اعم از نقد و نسيه، و هزينه هاى كمرشكن جشن عقد و عروسى و انواع تجمّلات و جواهرات، و پشت خانواده عروس در زير بار سنگين جهيزيّه كه چيزى جز چشم و هم چشمى و تقليدهاى كوركورانه و موهومات و خيالات، بر آن حاكم نيست، خم مى شود و كسان دو طرف گاه تلخ ترين ساعات عمر خود را در اين جلسات به اصطلاح شادى يا مقدّمات آن مى گذرانند!
چه آبروهائى كه بر باد نمى رود، چه كدورتها و دشمنى هائى كه به وجود نمى آيد، و چه مشكلاتى كه گاه تا آخر عمر سايه شوم آن بر خانواده ها افتاده است، رخ نمى دهد!
آيا روزى فرا خواهد رسيد كه واقعيّتهاى سازنده و مفيد از موهومات و خرافات در اين مسأله حياتى جدا شود و ارزشهاى كاذب جاى خود را به ارزشهاى صحيح، بسپارد و ملّت مسلمان ما، تعليمات اسلام را جانشين آداب و رسوم غلط و مصيبت بار كند!
ما در اين نوشتار براى رسيدن به عمق تعليمات اسلام در اين زمينه، به جاى بررسى مشروح آيات و روايات اسلامى، راه ديگرى انتخاب كرده ايم كه فكر مى كنيم تأثير آن در بيدار كردن افكار بيشتر است، و آن اينكه به سراغ يك خانواده نمونه اى برويم كه در اسلام نظير نداشته، و دقيقاً زير نظر شخص پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآله
و با اِشراف كامل او تشكيل شده است، يعنى پيوند ازدواج على(عليهالسلام )
با بانوى اسلام، فاطمه زهراعليهاالسلام
تا براى مسلمانان اسوه و الگوى پرارزشى باشد.