فرخنده ميلاد هشتمين ستاره فروزنده
از پشت پرده تا مه من آشكار شد
|
|
ماه و فلك ز مِهر رُخَش شرمسار شد
|
خورشيد طلعتى است ز نور جمال او
|
|
شش آفتاب از پى او آشكار شد
|
نور ششم، امام ششم، حجّت ششم
|
|
كز پنج حجّت او خلف و يادگار شد
|
شش حجّت از قفاى وى و پنج او جلو
|
|
او در ميانه مركز هفت و چهار شد
|
گويند مجتمع نشود ليل با نهار
|
|
آن روى بين كه مجمع ليل و نهار شد
|
آن فخر ممكنات كه بر جمله كائنات
|
|
مهر ولاى او سبب افتخار شد
|
سبط رسول، جعفر صادق كه ذات او
|
|
مرآت ذات حضرت پروردگار شد
|
آن مظهر صفات جلال و جمال حقّ
|
|
كز او بناى دين خدا استوار شد
|
رونق گرفت مذهب و ملّت ز مذهبش
|
|
شرع نبىّ ز همّت او پايدار شد
|
* *
نور جمال صادق، چون از افق برآمد
|
|
شد صبح عالم، آراش بر شام تيره فايق
|
از شرق و غرب بگذشت، نهور فضائل او
|
|
چون آفتاب علمش، طالع شد از مشارق
|
تن پيكر فضايل، جان گوهر معانى
|
|
دل منبع عنايات، رخ مطلع شوارق
|
همچون صدف زدريا،درهاى حكمت اندوخت
|
|
چون گوهر وجودش شايسته بود و لايق
|
بر پايه كمالش، محكم اساس توحيد
|
|
از پرتو جمالش، روشن دل خلايق
|
خورشيد برج ايمان، شمشاد باغ امكان
|
|
گنجينه كمالات، سرچشمه حقايق
|
افكار تابناكش، روشن تر از كواكب
|
|
انديشه هاى پاكش،خرّم تر از حدايق
|
حضرت جواد الائمّةعليهالسلام
به نقل از پدران بزرگوارشصلىاللهعليهوآلهوسلم
، حکایت فرماید:
روزی امام حسینعليهالسلام
در حضور جمعی از اصحاب، بر جدّش رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
وارد شد.
حضرت رسولصلىاللهعليهوآلهوسلم
به او خطاب نمود و اظهار داشت: خوش آمدی، ای فرزندم! ای کسی که زینت بخش آسمان ها و زمین هستی.
و آن گاه ضمن بیان مطالبی مهمّ و طولانی پیرامون یکایک ائمّه اطهارعليهمالسلام
و بشارت بر ولادت آن ها، فرمود:
خداوند متعال در صُلب حضرت باقرالعلومعليهالسلام
نطفه ای قرار می دهد، که طیّب و مبارک و - از هر نوع گناه و پلیدی - تزکیه شده است.
سپس افزود: جبرئیل امینعليهالسلام
به من خبر داد که این نطفه را خداوند متعال طیّب آفریده است و نام مبارک - او جعفر می باشد، که به راستی هدایت گر و نجات بخش این امّت خواهد بود.
.
همچنین ابوبصیر حکایت نماید:
در آن روزی که امام موسی کاظمعليهالسلام
در مسیر راه مکّه به مدینه، متولّد شد، من نیز همراه قافله حضرت صادق آل محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
بودم.
حضرت ضمن فرمایشاتی اظهار نمود: هر یک از ائمّه اطهارعليهمالسلام
دارای علامت و نشانه خاصّی است که دیگر انسان ها محروم هستند.
و سپس افزود: در آن شبی که مقدّر شده بود، نطفه من منعقد گردد، فرشته ای از سوی خداوند نزد پدرم حضرت باقرالعلومعليهالسلام
آمد و ظرف آبی را که بسیار گوارا، از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر و از یخ سردتر بود تحویل پدرم داد و گفت: آن را بیاشام و سپس با همسر خود هم بستر شو، و در همان شب، نطفه من با استفاده از آن شراب بهشتی منعقد گردید.
و آن گاه حضرت در ادامه فرمایشات خود افزود: چون نطفه امام و حجّت خدا مدت چهار ماه در رحم مادر تکامل یابد، فرشته ای بر بازوی راست آن طفل معصوم می نویسد:(
وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقا وَ عَدْلا
)
.
و هنگامی که طفل متولّد شود، سر به سوی آسمان بلند نماید و شهادت به وحدانیّت خداوند تبارک و تعالی دهد.
و در این حالت فرشته ای دیگر از عرش الهی، آن طفل معصوم را با نام خود و نام پدرش مورد خطاب قرار می دهد: تو برگزیده من هستی، تو بهترین مخلوق و نگه دارنده اسرار من می باشی؛ و همانا رحمت و بهشت من برای تو و دوستداران تو خواهد بود.
و بعد از آن، خداوند متعال تمام علوم اوّلین و آخرین را به او عطا می فرماید و در شب های قدر، فرشته روح بر او وارد می گردد.
.
و در روایات بسیاری آمده است که جدّ بزرگوارش، حضرت رسولصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: هنگامی که فرزند باقرالعلوم، به نام جعفر متولّد شد، او را لقب صادق دهید.
و در روایات و تواریخ نزد عامّه و خاصّه، آن حضرتعليهالسلام
به صادق آل محمد صلوات اللّه و سلامه علیهم اجمعین معروف و مشهور می باشد.
سرچشمه اندوه و خنده
محمد بن مسلم - که یکی از راویان حدیث و از اصحاب امام محمد باقر و امام جعفر صادقعليهماالسلام
است - حکایت کند:
روزی محضر مبارک ابوجعفر امام محمد باقرعليهالسلام
نشسته بودم، که فرزندش حضرت صادقعليهالسلام
، در حالی که کودکی خردسال بود و کلاهی منگوله دار بر سر نهاده بود و چوبی در دست گرفته و بازی می کرد، وارد شد.
امام باقرعليهالسلام
او را در آغوش گرفت و فرمود: پدر و مادرم فدایت؛ و سپس به من خطاب نمود و اظهار داشت:
ای محمد بن مسلم! این کودک بعد از من امام و پیشوای تو خواهد بود، و تو باید علوم خود را از او بهره مند شوی، سوگند به خدای یکتا! که او همان صادقی است، که رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
او را توصیف نموده و بشارتش را داده است.
و به درستی که پیروان و شیعیان او در دنیا و آخرت مورد حمایت خداوند متعال خواهند بود و دشمنانش ملعون و مغضوب می باشند.
در همین لحظه، حضرت صادق خندید و رنگ چهره اش سرخ گردید، آن گاه امام باقرعليهالسلام
متوجّه من شد و فرمود: آنچه می خواهی از او سؤال کن، که جواب کافی دریافت خواهی کرد.
گفتم: یا ابن رسول اللّه! خنده از کجا سرچشمه می گیرد؟
آن کودک لب به سخن گشود و فرمود: ای محمد بن مسلم! سر چشمه اندیشه و عقل انسان از قلب است، غم و اندوه از کبد، تنفّس از ریه؛ و خنده از طحّال بر می خیزد.
و من چون چنین پاسخ صریح و صحیحی را از آن کودک خردسال عزیز - یعنی حضرت صادق آل محمدعليهمالسلام
- شنیدم، از جای خود برخاستم و پیشانی او را بوسیدم.
.