كنترل عوامل محرّك فرهنگى و سالمسازى محيط اجتماع
در بررسى آفات پاكدامنى ملاحظه شد كه يكى از اين آفات عوامل محرّك فرهنگى و اجتماعى مىباشد كه از طريق وارد نمودن عناصر محرك در گرايشهاى انحرافى، منجر به بروز انحرافات جنسى مىگردد.
از اين رو بايد همزمان با سلامت اخلاقى محيط خانواده، در ابعاد فرهنگى و اجتماعى نيز دقت عمل وجود داشته باشد.
بجا خواهد بود اگر همزمان با سالمسازى محيطهاى خانوادگى و آموزشى، مسئولين مربوط در بهسازى اخلاقى محيط اجتماعى نيز اقدام نمايند تا نسلى كه مديريت آينده كشور را در اختيار مىگيرد، بتواند با روحى قوى و سالم و ارادهاى اخلاقى، به ايفاى مسئوليت خويش بپردازد.
در بعد فرهنگى، وسايل ارتباط جمعى بايد به گونهاى عمل كنند كه زمينه تحريك و تمايلات نفسانى در مردم به وجود نيايد. هيچكس نمىتواند منكر غرايز جنسى بشود ليكن به كار بستن دستورالعملهاى اسلام جهت جلوگيرى از تحريك شهوت بسيار سودمند هستند.
روزنامه و مجلات، راديو و تلويزيون بايد كاملاً تحت كنترل قرار داشته باشند، على الخصوص فيلمهايى كه از تلويزيون پخش مىشوند بايد از يك كانال مخصوص توسط متخصصين امور تربيتى و مذهبى (و نه تربيت شدگان اروپا كه مانند آنان مىانديشند) بررسى و كنترل گردند و پس از كاناليزه شدن، به روى آنتنهاى تلويزيون بيايد.
در بعد اجتماعى نيز، بازار، خيابانها، مجالس و معابر بايد چهرهاى اسلامى و سالم داشته باشند و مثلاً بانوان نمىتوانند به شكل بىحجاب يا بدحجاب در معابر ظاهر شوند و نيز از توليد و فروش لباسهاى مبتذل بايد جلوگيرى به عمل آيد.
وقتى كه چهره محيط اجتماعى سالم گرديد، زمينه سرايت گناه نيز از بين خواهد رفت. به همين علت اسلام در مورد گناه علنى از خود واكنش شديدى نشان مىدهد، زيرا اگر چهره اجتماع ناهنجار شود، قطعا گناه نيز سرايت خواهد كرد. در روايتى از امام على بن موسى الرّضاعليهماالسلام
مىخوانيم: «اَلْمُذيعُ بالسَّيئَةِ مَخْذُولٌ والْمُسْتَتِرٌ بِالسَّيَئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ»
. «آن كس كه گناه را نشر دهد مخذول و مطرود است و آن كس كه گناه را پنهان مىدارد مشمول آمرزش الهى است».
لباسها و وسايل مبتذل و پرجاذبه در بازار جامعه اسلامى و پشت ويترينها نبايد به صورت دامى براى صيد عرضه گردد و ضرورى است كه دولت بر كارخانجات توليد پوشاك نظارتى دقيق و مستمر داشته باشد.
يكى ديگر از مسائل اجتماعى موضوع اختلاط دختر و پسر است. دكتر «نبى صادقى» در اين زمينه مىگويد:
«آيا گردش دختر و پسر در فضاى آزاد و ضرر و مانعى ندارد؟ اگر واقعا ضررى ندارد كه هيچ، ولى مسلّم است چنين نيست. چه اشكالى دارد كه محيط مطالعه و گردش جداى از هم باشد؟ نكند ترس آن داريم كه تمدن امروز ما را ملامت كند؟ ولى بايد قبول كرد كه تمدن توخالى و فضيلت «بادده» امروزى هيچيك از برنامهها و فرهنگها اسلامى را نمىپذيرد، در اين صورت چه بايد كرد؟ آيا بايد به خاطر ملامت ملامتگران غربزده، از اصول و معيارهاى اسلامى دست كشيد و يا به خاطر اجرا و پياده كردن نظام تربيتى اسلام و قرآن سرزنش آنان را به جان خريد؟
تمدن امروز فرياد برائت از مشركين ما را در مسجد الحرام و مكه معظمه اصلاً نمىپذيرد و ديديم كه نپذيرفتند و جنايت خونين مكه را مرتكب شدند. پس آيا ما بايد به ساز تمدن دنياى امروز برقصيم و چون مردگان به دور خانه كعبه به گردش بپردازيم و يا سعى كنيم تا دستورات اسلام را پياده كنيم؟
مسئله ديگر اين است كه از اختلاط دختران و پسران بايد اجتناب كرد. از نظر علوم تربيتى و روانشناسى، دوستىهاى عاطفى ممكن است كمكم سر از دوستىهاى غريزى درآورد و دو دختر و پسر كه در ابتداى امر فقط بخاطر وحدت هدف دوست شدهاند اين دوستى ساده و بىشائبه تبديل به دوستى غريزى گردد»
«محسن قرائتى» در كتاب «امر به معروف و نهى از منكر» برخى از گامهايى را كه نظام و حكومت براى سالم سازى محيط بايد بردارد، اين گونه بيان كرده است
: ـ تبليغ در مورد ازدواج آسان و دادن وام ازدواج به جوانها.
ـ تفكيك مراكز دختر و پسر در همه مقاطع تحصيلى، پاركها، مكانهاى عمومى، بيمارستانها و حتى مراكز خدماتى (تا آنجا كه امكان دارد)؛ تا زنان بتوانند با لباس ساده مشغول به كار شوند و مردان نيز مزاحمتى نداشته باشند.
ـ جلوگيرى از توليد فيلمها، نوارها، كتابهايى كه در آنها زمينههاى انحراف و فساد و ابتذال زياد است، بخصوص بستن بعضى از شركتها، بوتيكها و مؤسسات منحرف و يا جلوگيرى از ارائه لباسها و....
ـ از آنجا كه حيا مانع بسيارى از گناهان و نداشتن حيا زمينهساز انواع منكرات است، مسئولان نظام بايد اصل حيا را در تار و پود جامعه مراعات كنند تا ميدانى براى رشد خلافكاران پيدا نشود.
از جمله دولت اجازه ساختن ساختمانهايى را كه ساكنان آن به طور طبيعى حيا را از دست مىدهند، به كسى ندهد. آرى! در ساختمانهايى كه فرد در درون خانه خود همه جاى خانه همسايه را مىبيند، حيايى نمىماند.
در اين زمينه در حديثى از حضرت علىعليهالسلام
آمده است: «اَلْحَياءُ يَصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبيح»
«حيا انسان را از كار زشت باز مىدارد».
و در حديث ديگرى از ايشان آمده است: «عَلى قَدْرِ الْحَياءِ تَكُونُ الْعِفَّة»
«هر چه حيا بيشتر باشد، عفت بيشتر است». ـ توجّه به زمانبندى براى ورود و خروج دختران و پسران در بازديد از موزهها، آزمايشگاهها، نمايشگاهها؛ يكى از اصول مديريت كسانى است كه مىخواهند مديريت آنان بر اساس تقوا باشد. ـ برنامهريزى براى پر كردن ايام فراغت جوانان، يكى ديگر از مسائلى است كه در سالمسازى محيط و ترك منكر نقش دارد.
ـ اسلام براى سالمسازى محيط، هنرهاى دستى، تربيت كودكان، و مديريت داخلى را به زن سپرده است و تا حد امكان با سپردن كارهاى مفيد در محل آرام خانه، زن را از خارج شدن بدون دليل و دور از چشم شوهر نهى فرموده است. البته، هر كجا كه نياز باشد، به زن اجازه خروج داده است، از جمله رفتن به مكه بدون شوهر.
آنچه محيط را فاسد مىكند، رها شدن، ولگردى، بىهدفى است؛ و گرنه اسلام به زن اجازه راهپيمايى، شركت در انتخابات، داشتن استقلال اقتصادى و سياسى، شركت در عالىترين كنگرههاى علمى، نوشتن انواع مقالات تخصصى و تربيتى و علمى را داده است. ولى با همه اين مطالب، هر چه اختلاط زن و مرد كمتر باشد، محيط به سلامت نزديكتر و ميدان براى رشد منكرات تنگتر است.
آرى، از آنجا كه انسان يك موجود اجتماعى است، پاكى جامعه به پاكى او كمك مىكند و آلودگى آن به آلودگيش.
روى همين اصل در اسلام با هر كارى كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند شديدا مبارزه شده است.
در قرآن كريم آمده است:(
اِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ اَنْ تَشيعَ الفاحِشَةُ فِى الّذينَ امَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَاَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
)
. «كسانى كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد عذاب دردناكى براى آنها در دنيا و آخرت است، و خداوند مىداند و شما نمىدانيد».
تعبير اشاعه فحشاء در اين آيه مفهوم وسيعى دارد كه هر گونه نشر فساد و اشاعه زشتيها و قبائح و كمك به توسعه آن را شامل مىشود.
البته كلمه «فاحشه» يا «فحشاء» در قرآن مجيد غالبا در موارد انحرافات جنسى و آلودگيهاى ناموسى به كار رفته، ولى از نظ٠ر مفهوم لغوى چنانكه «راغب» در «مفردات» گويد: «فحش» و «فحشاء» و «فاحشه» به معنى هر گونه رفتار و گفتارى است كه زشتى آن بزرگ باشد، و در قرآن مجيد نيز گاهى در همين معنى وسيع استعمال شده
بايد توجّه داشت كه عظمت گناه در نظر عامه مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگيها خود سد بزرگى در برابر فساد است. اشاعه فحشاء و نشر گناه و تجاهر به فسق اين سد را مىشكند، گناه را كوچك مىكند، و آلودگى به آن را ساده مىنمايد.
در حديثى از پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآله
مىخوانيم: «مَنْ اَذاعَ فاحِشَةً كان كَمُبْتَدِئها»
«كسى كه كار زشتى را نشر دهد همانند كسى است كه آن را در آغاز انجام داده».
ذكر اين نكته نيز لازم است كه «اشاعه فحشاء» اشكال مختلفى دارد
:
گاه به اين مىشود كه دروغ و تهمتى را دامن برند و براى اين و آن بازگو كند. گاه به اين است كه مراكزى كه موجب فساد و نشر فحشاء است بوجود آورد. گاه به اين است كه وسائل معصيت در اختيار مردم بگذارند و يا آنها را به گناه تشويق كنند و بالاخره گاه به اين حاصل شود كه پرده حيا را بدرند و مرتكب گناه در ملأ عام شوند، همه اينها مصداق «اشاعه فحشاء» است چرا كه مفهوم اين كلمه، وسيع و گسترده مىباشد.
يك نكته بسيار مهم كه در آيه مذكور وجود دارد، اين است كه نمىگويد كسانى كه اشاعه دهند، بلكه مىگويد «دوست دارند كه چنين كارى را انجام دهند» و اين نهايت تأكيد در اين زمينه است.