٢ - پاكدامنى برترين عبادتها
در احاديث نقل شده از معصومينعليهمالسلام
از پاكدامنى به عنوان برترين عبادتها ياد شده است. اين موضوع با بيانات گوناگون و در منابع متعددى آمده است كه در اين بخش به برخى از آنها اشاره مىشود.
عَنْ أبِي عَبْدِ اللّهصلىاللهعليهوآله
كَانَ أمِيرُ المُؤمِنِينَعليهالسلام
يَقُولُ: «أفْضَلُ العِبادَةِ العِفافُ
».
به روايت امام صادقعليهالسلام
اميرالمؤمنينعليهالسلام
مىفرمود: «برترين عبادت پاكدامنى است». گفته شده
ممكن است حمل عفاف در اينجا شامل ترك جميع محرمات باشد. در روايت ديگرى آمده است: قَالَ البَاقِرُعليهالسلام
: «أفْضَلُ العِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ (٣٩)». امام باقرعليهالسلام
فرمودند: «برترين عبادتها عفت شكم و فرج است». عَن أبي جَعْفَرٍعليهالسلام
قَالَ: «ما مِنْ عِبادَةٍ أفْضَلُ عِنْدَ اللّه مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ
». امام باقرعليهالسلام
فرمودند: «هيچ عبادتى نزد خداوند بهتر از عفت در شكم و فرج نيست».
عن اميرالمؤمنينعليهالسلام
أنّه قال: «أفْضَلُ الْعِبادَةِ شَىءٌ واحِدٌ وَ هُوَ الْعِفافُ
».
از امير المؤمنينعليهالسلام
نقل شده كه فرمودند: «برترين عبادت يك چيز است و آن عفت و پاكدامنى مىباشد». عن ابى جعفرعليهالسلام
قال: «مَا عُبِدَ اللّهُ بِشَىءٍ أفْضَلُ مِن عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ». از امامعليهالسلام
نقل شده كه فرمودند: «خدا به چيزى بهتر از عفت شكم و فرج پرستيده نشده است». «علامه مجلسى» در شرح اين حديث مىگويد:
«عفت در اصل به معنى بازداشتن نفس است از آنچه حلال نيست. و در اخبار غالباً بر عفت شكم و فرج اطلاق مىشود و بازداشتن آن دو از خواهشهاى حرام و نيز خواهشهاى مكروه، از خوردنىها و آشاميدنىها و مسائل جنسى، بلكه از مقدمات آن دو از تحصيل اموال حرام براى آن و از بوسه و لمس و نظر به نامحرم، و دلالت مىكند بر اينكه ترك محرمات از عبادات است و عفت شكم و فرج از برترين عبادات مىباشد. و اينكه اين دو عفت از برترين عبادتها هستند بخاطر اين است كه سختترين عبادتها مىباشد
».
٣ - پاكدامنى يك شرط مهم در انتخاب همسر
در قرآن و روايات معصومينعليهالسلام
از پاكدامنى به عنوان يك شرط مهم، در انتخاب همسر ياد شده است. خداوند متعال در قرآن كريم مىفرمايند:(
... وَالْمُحْصَناتُ مِنَ المُؤمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إذا اتَيْتُمُوهُنَّ أجُورَهُنَّ
)
اين آيه درباره ازدواج با زنان پاكدامن از مسلمانان و اهل كتاب سخن مىگويد و مىفرمايد: «... زنان پاكدامن از مسلمانان و از اهل كتاب براى شما حلال هستند و مىتوانيد با آنها ازدواج كنيد به شرط اينكه مهر آنها را بپردازيد».
مفسرين معتقدند كه
اين آيه دليل بر جواز ازدواج با زنان پاكدامن مؤمن و زنان پاكدامن اهل كتاب مىباشد. احصان (مصدر محصنه) به معناى عفيف بودن، آزاده بودن، همسر داشتن و مسلمان بودن است. در آيه مورد بحث تنها معناى اول و دوم مىتواند مراد باشد و برداشت فوق بر اساس معناى اول است. اين برداشت را فرمايش منقول از امام صادقعليهالسلام
تأييد مىكند كه درباره آيه فوق فرمود: «هُنَّ الْعَفائِفُ» «آنان پاكدامنانند». آرى، ايمان به خدا اعتقاد به وحى و رسالت و عفت و پاكدامنى، از ارزشهاى والا در انتخاب همسر و تشكيل خانواده مىباشند. در ادامه اين آيه مىفرمايد:(
...مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ وَ لا مُتَّخِذِي أخْدانٍ
)
«پاكدامن باشيد نه زناكار و نه دوست پنهانى و نامشروع گيريد ». پاكدامنى و عفت مردان، از شرايط حليت ازدواج آنان با زنان عفيف و پاكدامن مى باشد. اخدان جمع خَدَن به معناى رفيقان است كه به مناسبت مورد، مراد از آن رفاقتهاى جنسى نامشروع و مسافحين از سفاح به معناى زناست. اين آيه دلالت مىكند بر حرمت روابط آشكار و مخفيانه مردان و زنان و اين نشانگر اهتمام اسلام به عفت و پاكدامنى جامعه است. فقها نيز روى اين مسئله تأكيد كرده و در بيان آداب نكاح يكى از شرايط همسر را پاكدامن بودن او بيان مىنمايند. يكى از فقها معتقد است كه
و مستحب است كه مردان كسى را اختيار كنند كه باكره و پاكدامن و داراى اصالت خانوادگى باشد. امام خمينى در اين باره مىگويد:
«سزاوار است كه در انتخاب زن، تنها به جمال و مال او نگاه نشود، بلكه اختيار كند زنى را كه داراى صفات شريف و شايسته باشد كه در اخبار مدح او آمده است و صفات بد را نداشته باشد كه احاديث به مذمت او ناطقند
و جامعترين خبر در اين زمينه آن است كه از پيغمبرصلىاللهعليهوآله
وارد شده كه فرموده:
«وَ إنَّ خَيْرَ نِسائِكُم الوَلُودُ الوَدُودُ العَفِيفَةُ، العَزِيزَةُ فِي أهْلِها، الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِها، المُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِها، الحِصانُ عَلى غَيْرِهِ الَّتِىّ تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تُطِيعُ أمْرَهُ
». «بهترين زنان شما زنى است كه اولادآور و دوستدار (عفيف) باشد و در بين اهل خودش عزيز باشد و نسبت به شوهرش متواضع باشد و جمالش را به شوهر آشكار نمايد و بر غير شوهر، خود را حفظ كند زنى كه حرف او را مىشنود و امر او را اطاعت مىكند».
در روايت ديگرى از پيامبرصلىاللهعليهوآله
نقل شده كه فرمودند: «خَيْرُ نِسائِكُم العَفِيفَةُ الغَلِمَةُ
» «بهترين زنان شما آن است كه پاكدامن و راغب باشد».
در قرآن و روايات همانگونه كه به ازدواج با افراد پاكدامن توصيه شده است، از ازدواج با كسانى كه داراى اين ويژگى نيستند، نهى شده است. در روايتى از پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله
آمده كه فرمودند: «إيَّاكُم وَ خَضْرَاءُ الدِّمَن. قِيلَ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَن؟ قَالَ: الْمَرأةُ الْحَسْنَاء فِي مَنْبَتِ السُّوءِ
». «از سبزههايى كه در ميان كثافات و پليدىها مىرويند بپرهيزيد. پرسيدند سبزههاى مذكور چيست؟ رسول اللّه فرمود: زن زيبايى است كه در محيط پست و آلوده پرورش يافته باشد». خداوند متعال در قرآن كريم مىفرمايد:(
الزَّانِي لا يَنْكِحُ إلاّ زَانِيَةً أوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إلاّ زَانٍ إوْ مُشْرِكٍ وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلى المُؤمِنِينَ
)
«مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمىكند و زن زناكار را با جز با مرد زناكار يا مشرك به ازدواج خود در نمىآورد، و اين كار بر مؤمنان تحريم شده است». ظاهر اين آيه تحريم ازدواج با زانى و زانيه است، البته اين حكم در روايات اسلامى مقيد به زنان و مردانى شدهاست كه مشهور به اين عمل بوده و توبه نكردهاند، اگر مشهور به اين عمل نباشند، يا از عمل گذشته خود كنارهگيرى كرده و تصميم بر پاكى و عفت گرفته، و اثر توبه خود را نيز عملاً نشان دادهاند، ازدواج با آنها شرعاً بى مانع است
بعضى از مفسران در شأن نزول اين آيه چنين نوشتهاند: «مردى از مسلمانان از پيامبرصلىاللهعليهوآله
اجازه خواست كه با «ام مهزول» زنى كه در عصر جاهليت به آلودگى معروف بود و حتى پرچمى براى شناسايى بر در خانه خود نصب كرده بود! ازدواج كند، آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد
».
در حديثى از امام باقرعليهالسلام
آمده است: فى قول اللّه عزوجل: «الزَّانِي لا يَنْكِحُ إلاّ زَانِيَةً أوْ مُشْرِكَةً». قال: «هُمْ رِجالٌ وَ نِساءٌ كانُوا عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّهِصلىاللهعليهوآله
مَشْهُورِينَ بِالزِّنَاء فَنَهى اللّهُ عَنْ أولئِكَ الرِّجالِ وَ النِّساء وَ النَّاس الْيَوْمَ عَلى تِلْكَ الْمَنْزِلَةَ، مَن شَهِرَ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ أوْ اُقِيمَ عَلَيْهِ الْحَدُّ فَلا تُزَوِّجُوهُ حَتَّى تُعْرَفُ تَوْبَتُهُ (٥٣)» «اين آيه اشاره به مردان و زنانى است كه در زمان رسول خداصلىاللهعليهوآله
مشهور به زنا بودند، و خداوند از ازدواج با اين مردان وزنان نهى كرد، و امروز نيز چنين است، كسى كه مشهور به اين عمل شنيع گردد، يا حد زنا بر او اجرا شود، با او ازدواج نكنيد تا توبه او ظاهر و شناخته شود». آرى، در امر ازدواج بايد كاملاً مواظب بود كه، نكاح با زنان صالحه و عفيفه صورت گيرد، تا از رحم پاك آنها اولاد نيكو و صالح به عمل آيد. زنان پاكدامن و پوشيده، مانند جواهرات نفيسهاى هستند كه كمتر در دسترس اشخاص قرار مىگيرند. بر مؤمنان خواه زن و خواه مرد، لازم است كه نفس خود را از ازدواج با افراد فاسد حفظ كنند
. همسر انسان بايد فردى پاكدامن و از خانوادهاى اصيل و تربيت شده و نجيب باشد، تا بهتر بتواند كودكان را تربيت كند.
٤ - پاكدامنى عامل حفظ سلامت جامعه
از آنجا كه يك انسان يك موجود اجتماعى است، جامعه بزرگى كه در آن زندگى مىكند، از يك نظر همچون خانه او است، و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مىشود، پاكى جامعه به پاكى او كمك مىكند و آلودگى آن به آلودگىاش.
هر عملى كه افراد جامعه انجام مىدهند، در نگاه كلان اثر مستقيم در جامعه دارد. پاكدامنى علاوه بر آثار شخصى و شخصيتى داراى آثار اجتماعى است. اگر روح عفاف بر افراد جامعه حاكم باشد، از نظر روح و جسم سالم مىمانند و سلامت خانوادگى كه به عنوان يك اصل تربيتى است، حفظ خواهد شد. علاوه بر آن مراكز اجتماعى مثل بيمارستانها و ادارهها و در كمال سلامت رفتارى خواهند بود و بزهكاريهاى اجتماعى به حداقل خواهد رسيد. بسيارى از پروندههاى ضداخلاقى، از عدم رعايت حدود شرعى نشأت گرفته است و آمار جنايى ذكر شده همواره زنگ خطرى بوده كه انديشهگران تربيتى را نگران مىساخته است.
«استاد مطهرى» در اين زمينه مىگويد:
«اسلام مىخواهد انواع التذاذهاى جنسى، چه بصرى و لمسى و چه نوع ديگر به محيط خانوادگى و در كادر ازدواج قانونى اختصاص يابد، اجتماع منحصراً براى كار و فعاليّت را با لذتجوئيهاى جنسى به هم مىآميزد، اسلام مىخواهد اين دو محيط را كاملاً از يكديگر تفكيك كند.
كشانيدن تمتعات جنسى از محيط خانه به اجتماع، نيروى كار و فعاليّت اجتماع را ضعيف مىكند. آيا اگر مردى در خيابان و بازار و اداره و كارخانه و غيره با قيافههاى محرك و مهيج زنان آرايش كرده دائماً مواجه باشد بهتر سرگرم كار و فعاليّت مىشود يا در محيطى كه با چنين مناظرى روبرو نشود؟ هر مؤسسه يا شركت يا ادارهاى كه سخت مايل است كارها به خوبى جريان يابد، از اين نوع آميزشها جلوگيرى مىكند
». مخالفين اسلام درباره اختلاط و آميزش زن و مرد، جنجال و غوغاى بسيارى برپا مىكنند، گاهى از اجتماع آزاد فرانسه سخن به ميان مىآورند و زمانى از تمدن آمريكا گفتگو مىكنند و مىگويند در آن سرزمين مردم با فكر و غريزه خود دورويى و نفاق روا نمىدارند. آيا اين گروه، خطبه حكيمانه مارشال پتن را از ياد بردهاند كه گفت بزرگترين علت شكست ما فرو رفتن در گردابهاى شهوت و ابتلاء تنپرورى و عياشى بود؟ آيا منظور ايشان اين است كه جوانان ما را به عنوان مبارزه با ارتجاع و طرفدارى از تجدد و ترقى به چنين ورطه هولناكى در افكنند؟
«حضرت علىعليهالسلام
» درباره آلوده شدن اجتماع و خطر اين آلودگى مىفرمايد: «إذَا خَبُثَ الزَّمَانُ كَسَدَتِ الْفَضَائِلُ وَضَرَّتْ وَنَفَقَتِ الرَّذَائِلُ وَنَفَعَتْ» «وقتى كه محيط اجتماع آلوده شود، سجاياى اخلاقى و حقايق و فضايل واقعى از رونق مىافتد و از نظر مردم زيان آور مىشود و برعكس رذايل و ناپاكى در بين مردم رايج و سودبخش مىگردد». از اين بيان مطلبى بدست مىآيد اين است كه وقتى محيط اجتماع آلوده شد و منكرات و گناه و تخلّف از قانون در بين مردم حكومت كرد، كار به جايى مىكشد كه در چنين اجتماعى نه تنها فضايل اخلاقى فضيلت خود را از دست مىدهند، بلكه آلودگى را به جايى مىكشاند كه فضايل، رذايل، و بر عكس شناخته مىشود و به گناهان و ناپاكيها آن چنان تن در مىدهند كه لذت خود را در آن مىبينند. آن حضرت در جاى ديگرى درباره اجتماع آلوده به گناه مىفرمايند: «صارَ الْفُسُوقُ فِي النَّاسِ نَسَبَاً وَالْعِفَافُ عَجَباً» «گناهكارى و ناپاكى در آن مردم از اوصاف عادى شد و پاكدامنى باعث برشگفتى و تعجّب است
».