حركات تحريك آميز
همانطور كه قبلاً گفته شد، حب ظهور يكى از صفات بارز زنان است، كه غالبا مىخواهند زيبايى و زيور خود را نشان دهند، و هر چند قصد اغوا كردن مرد را نداشته باشند. در حقيقت آنچه مردان را تهييج مىكند سه چيز است: زيبايى، زيور و حركات اغوا كننده كه در قرآن مجيد از آنها به «تبرّج»
تعبير شده است. كه يكى از مفاسد جاهليت بود، و در قرآن از آن نهى شده است
. بيشتر وسيله اغواء و تهييج، همانا حركات است. اگر زيبايى زيور زنى در معرض ديد قرار گيرد، اما حركات او موقّر و معقول و متين باشد، آن دو به تنهايى نمىتوانند مردى را اغوا كنند، مگر به ندرت. يكى از حركات تحريك آميز، نرم سخن گفتن زن است، اين حركات گاهى از بىحجابى و بىپردگى، اغوا كنندهتر است.
حفظ پاكدامنى منحصر به نحوه پوشش نيست، بلكه از هر نوع رفتارى كه موجب تحريك و تطميع افراد بوالهوس شود بايد اجتناب نمود. «استاد مطهرى» در اين زمينه چنين گفته است:
«شرافت زن اقتضا مىكند كه هنگامى كه از خانه بيرون مىرود متين و سنگين باشد، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچگونه عمدى كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد، عملاً مرد را به سوى خود دعوت نكند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنىدار به سخن خود آهنگ ندهد. چه آنكه گاهى اوقات ژستها سخن مىگويند، راه رفتن انسان سخن مىگويد، طرز حرف زدنش يك حرف ديگرى مىزند.
گاهى ممكن است زن يك طرز لباس بپوشد يا راه برود كه اطوار و افعالش حرف بزند، فرياد بزند كه به دنبال من بيا، سر بسر من بگذار، متلك بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش كن.
آيا حيثيت زن ايجاب مىكند كه اين چنين باشد؟ آيا اگر ساده و آرام بيايد و برود، حواس پرت كن نباشد و نگاههاى شهوتآلود مردان را به سوى خود جلب نكند، بر خلاف حيثيت زن يا بر خلاف حيثيت مرد يا بر خلاف مصالح اجتماع يا بر خلاف اصل آزادى فرد است»
؟!
دين اسلام، مردم را از عوامل محرك و مهيج شهوت به طور جدى برحذر داشته است، از صحبت كردن تحريكآميز و راه رفتن مهيج ممانعت به عمل آورده است. يك بانوى عفيف، اضافه بر رعايت حجاب، به نامحرم نگاه نمىكند، صحبتش با ناز و كرشمه نيست، راه رفتنش و زين و سنگين مىباشد و از آرايش براى نامحرم اجتناب مىورزد.
تأخير در ازدواج
غرايز و تمايلات جنسى در سرشت و نهاد هر آدمى ريشه اساسى دارد و خداوند بشر را با همين غرايز آفريده است. آنچه را كه خداوند حكيم در خلقت انسانها به كار برده قطعا روى مصلحت است، اما شكى نيست كه غريزه جنسى، در وجود مرد و زن مانند آتش زير خاكستر، نيروى نهفتهاى است كه نمىشود از طغيان و خراب كارى آن غافل بود. اگر اين نيروى سركش و طغيانگر به وسيله ازدواج آرام نگردد، موجهاى خطرناك غريزى فكر و روح و زندگى را مضطرب و پريشان مىسازد، صدها شعبه از انحرافات طاقت فرسا، بىعفتىهاى خانمان سوز، بىبند و باريهاى شرمآور، جنايتهاى كوبنده و خلاصه زناها و نابسامانيهاى دردناك و عذابآور، در جامعه بوجود خواهد آمد.
اسلام، خوددارى از ازدواج را عملى ناپسند و مردم عزب را از عناصر خطرناك اجتماع شناخته است، و در همين زمينه رسول اكرمصلىاللهعليهوآله
فرموده است: «شِرارُ اُمَّتى عُزّابُها»
. «عزبها (مردهاى بىزن) بدترين افراد امت من مىباشند».
بىترديد ازدواج رابطهاى است كه طرفين ربط را تا حد زيادى از بىبندوبارى و روابط نامشروع و انحرافات اخلاقى و جنسى مصون مىدارد و اين امر به اختلاف حال طرفين و محيط و جو حاكم و امكان انجام ساير گناهان است. گاهى اين عمل سبب مصونيت انسان از نيمى از گناهان و گاهى بيشتر مىشود. و لذا در بعضى از روايات ازدواج را وسيله حفظ نصف دين و برخى دو سوم دين بيان كرده است: پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله
فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ اَحْرَزَ نِصْفَ دينِهِ فَلْيَتَّقِ اللّهَ فِى النِصْفِ الاْخَرِ
» «هر كه ازدواج كند، نصف دينش را باز يافته، از خدا درباره نيم ديگر بترسد».
اسلام زناشويى را يك نوع عبادت و سنت دينى معرفى كرده و كسى كه آن را ترك كند، عمل او ناپسند قلمداد شده است. رسول خداصلىاللهعليهوآله
در اين باره فرمود: «اَلنِّكاحُ سُنَّتى فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتى فَلَيْسَ مِنّى»
«ازدواج سنت من است، هر كس كه از سنت من روى گردان شود بر آئين من نمىباشد».
وقتى از طريق ازدواج، در نهاد بشر ناآراميها، هوسرانيها و تباهيها و آلودگيها ريشهكن شد، زمينه مساعدترى براى خلوص و توجّه به خدا فراهم مىشود و اثر وضعى و جزايى عبادت به مراتب بيشتر مىشود. اينجاست كه پاداش اعمال متأهلين بيش از پاداش اعمال افراد مجرد است. پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله
در اين زمينه فرموده است: «اَلْمُتَزَوِّجُ النّائِمُ اَفْضَلُ عِنْدَاللّهِ مِنَ الصّائِمِ الْقائِمِ الْعَزَبِ»
«مرد زندارى كه به خواب رود، در نزد خدا برتر است از مرد بىزنى كه در روز، روزهدار و شب را به عبادت گذرانيده باشد» و در روايتى از امام صادقعليهالسلام
چنين آمده است: «رَكْعَتانِ يُصَلّيهِمَا الْمُتَزَوِّجُ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعينَ رَكْعَةً يُصَليها اَعْزَبُ»
«دو ركعت نماز شخص زندار برتر از هفتاد ركعت نماز مرد بىزن است».
در دين اسلام از عزوبت، به هر دليلى كه باشد، شديدا نهى شده است. نقل كردهاند كه: روزى زنى خدمت امام باقرعليهالسلام
رسيد و سؤال كرد: من تصميم دارم به خاطر «تحصيل كمالات و فضايل» به ازدواج تن در ندهم، آيا درست است؟ امام فرمود: «از تصميم خود منصرف شو، كه اگر خوددارى از ازدواج، خود فضيلتى مىبود، حضرت زهراعليهاالسلام
به درك اين فضيلت از تو شايستهتر بود، در حالى كه هيچ كس را ممكن نيست كه در فضيلت بر او پيشى تواند گرفت»
آرى، به بركت ازدواج عفت و پاكدامنى به وجود مىآيد و ايمان و عقيده رشد مىكند. و به همين خاطر، افرادى كه در راه تزويج افراد مجرد تلاش كنند، پاداش بزرگى خواهند داشت. امام صادقعليهالسلام
در اين باره فرموده است: «مَنْ زَوَّجَ اَعْزَبا كانَ مِمَّنْ يَنْظُرُ اللّه اِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ»
«هر كه به مرد عزبى زن دهد از افرادى است كه خدا در روز قيامت به وى نظر رحمت فرمايد». اگر اين پيمان الهى و قانون مقدس به طور صحيح و شايسته در زندگى بشر حكومت كند، سرانجام شعلههاى مفاسد و انحرافات و بلاها و نابسامانيها، اضطرابات و بيمارى و نگرانى و پريشانيهائى كه در اثر انحرافات غريزه جنسى و طغيان آن به وجود مىآيد، نابود مىشود و آرامش و آسايش و سرانجام، زندگى همراه با خوشبختى جلوهگر مىگردد.