عفاف

عفاف0%

عفاف نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

عفاف

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد رضا آشتيانى
گروه: مشاهدات: 11771
دانلود: 3012

توضیحات:

عفاف
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 29 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11771 / دانلود: 3012
اندازه اندازه اندازه
عفاف

عفاف

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

زينت و خودآرايى براى بيگانگان

زيباپسندى و آراسته‏گرى در فطرت و سرشت زنان نهفته است. خداوند متعال در اصل خلقت، زنان را زيباپسند و نظافت دوست آفريده است. امام علىعليه‌السلام فرموده است:( اِنَّ النِساءَ هَمُّهُنَّ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا ) (٤٩) » «همت زنان به آراستن زندگى دنيا متوجه است». ولى اين عشق و علاقه بايد كنترل و راهنمايى شود. اسلام مى‏گويد: آراستگى و زيباگرى زن، تنها بايد درون خانه و زندگى خود و در برابر افراد محرم، بخصوص شوهر خود باشد. در اين صورت آب نهر زندگى در مسير خود حركت كرده، گل و ريحان مى‏روياند و بلبلان و مرغان تشنه را سيراب مى‏كند، ولى اگر زيبايى و آراستگى زن، براى مردان بيگانه باشد، چنان است كه آب نهر، زير پايه ساختمان منحرف شود و خرابى و تلفات ببار آورد. ذوق و شامه مرد اگر در خانه خود و از همسر خويش اشباع نشود، در خارج خانه چشم‏چرانى مى‏كند و از فكر و كار و تلاشى كه براى تأمين زندگى دارد، منصرف مى‏شود. آرى دين اسلام طرفدار زينت و خودآرايى است و خداوند زيبايى را دوست دارد ولى اين خودآرايى بايد كنترل شود. در حديثى از امام صادقعليه‌السلام آمده است: «اِنَّ اللّه‏َ تَعالى يُحبُّ الْجَمالَ والتَّجَمُّلَ وَيَكْرَهُ الْبُؤسَ والتَّباؤسَ...»(٥٠) «خداى متعال، زيبايى و خودآرايى را دوست مى‏دارد و نيازمندى را مبغوض مى‏دارد...».

خودآرايى در برابر افراد بيگانه از نظر تعاليم دينى حرام، و از لحاظ مصالح خانواده و اجتماع بسيار زيانبار است. يكى از زيانهاى اين روش اين است كه اگر بنا باشد زنان با خودآرايى در جامعه ظاهر شوند و به جلب نظر و توجّه مردان بپردازند هر فرد كه از خانه خارج مى‏شود با زنان آراسته و جذابى روبرو مى‏شود كه خواهى نخواهى دل و ديده او را به سوى خود جذب مى‏كنند. و در مورد مردان متأهل، اين مجذوب شدن به طور طبيعى از توجّه و علاقه مرد به همسرش مى‏كاهد. گويى هر بار كه او زنى آراسته را مى‏بيند ناخودآگاه همسر خويش را در ذهن با او مقايسه مى‏كند و كدام زن است كه بتواند با همه زنان به رقابت برخيزد و همچنان موقعيت خود را نزد همسرش حفظ كند. از اين رو يكى از علتهاى اصلى در تحريم خودآرايى و دلربايى زنان براى مردان بيگانه، حفاظت از خانواده و روابط همسرى است و از اين حكم اسلامى زنان بيشتر از مردان سود مى‏برند. در دين اسلام از زينت براى بيگانه شديدا نهى شده و اين مسئله آن چنان مهم است كه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله به دخترش فاطمهعليها‌السلام مى‏فرمايد: «يا فاطِمَةُ، ما مِنْ اِمْرَأَةٍ تَزَيَّنَتْ بِزينَةٍ حَسَنَةٍ وَخَرَجَتْ مِنْ بَيْتِها بِاَحْسَنِ مَلْبُوسٍ حتّى يَنْظُرَ اِلَيْهَا النّاسُ اِلاّ لَعَنَتُها مَلائِكَةُ السَّماواتِ السَّبْعِ وَالاَْرَضينَ وَكانَتْ فى غَضَبِ اللّه‏ِ حَتّى تَمُوتَ وَيُؤمَرُ بِها اِلَى النّارِ(٥١) «يا فاطمه هر زنى كه خود را به زينتى بيارايد و با بهترين لباسش از خانه بيرون رود براى آنكه مردم او را نگاه كنند، ملائكه آسمانهاى هفتگانه و زمينها او را لعنت كنند و او براى هميشه در غضب خداوند است تا بميرد و براى او آتش مقرر شود».

اسلام چون دلسوز و مهربان است، به زنان توصيه مى‏كند: براى شوهر خود زينت كنند، نه براى ديگران. وقتى شوهر تنها زن خود را آن هم با آرايش و زينت، ببيند و زنان ديگر نظر او را جلب نكنند، زن خود را فرشته مى‏داند و هوس و شهوتش به سوى ديگر تحريك نمى‏شود.

خلاصه اينكه: زن زمينه‏اى قوى براى خودنمايى و نشان دادن خود براى شكار دل مرد دارد، كه اگر اين زمينه به طور جدى كنترل نشود بسيار ويرانگر است و باعث انحرافات جنسى فراوانى خواهد شد.

_________________________________

پي نوشت ها :

١ - جوادى آملى، عبداللّه‏، «زن در آئينه جلال و جمال»، تهران مركز فرهنگى رجاء، چاپ چهارم، ١٣٧٤، ١٢٥.

٢ ـ سوره تحريم ـ آيه ١٢.

٣ ـ طباطبايى، سيد محمد حسين، جلد نوزدهم، ٦٩٧.

٤ ـ سوره انبياء ـ آيه ٩١.

٥ ـ طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن، پيشين، جلد شانزدهم، ١٦١.

٦ ـ الرازى، فخر الدين، پيشين، ١٩٢.

٧ ـ الزمخشرى، محمود بن عمر، ١٣٣.

٨ ـ حجتى، سيد محمد باقر و عبد الكريم بى آزار شيرازى، «تفسير كاشف»، جلد دوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، ١٣٦٦، ٧٧ ـ ٧٦.

٩ ـ سوره مريم ـ آيه ١٧.

١٠ ـ سوره مريم ـ آيه ١٨.

١١ ـ سوره يوسف ـ آيه ٢٣.

١٢ ـ مكارم شيرازى، ناصر و ديگران، «تفسير نمونه»، جلد نهم، تهران: دارالكتب الاسلامية، چاپ نوزدهم، ١٣٧٨، ٣٦٨ ـ ٣٦٥.

١٣ ـ سوره يوسف ـ آيه ٢٤.

١٤ ـ طباطبائى، سيد محمد حسين، جلد يازدهم، ١٩٨ ـ ١٩٦.

١٥ ـ طبرى، ابن جرير، جلد سوم، ٧٧٥.

١٦ ـ پاينده، مصطفى، «خطوط كلى اخلاق در قرآن»، انتشارات اسوه، چاپ اول، ١٣٧٣، ٤٢.

١٧ ـ احسانبخش، صادق، ٢٩٤.

١٨ ـ معين، محمد، ٢٠٩٩.

١٩ ـ الكاشانى، المولى محسن، «المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء»، الجزء الخامس، بيروت: مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، الطبعة الثاينة، ١٤٠٣ه،١٧٦.

٢٠ ـ غزالى طوسى، ابوحامد محمد، «كيمياى سعادت»، جلد اول، كتابخانه مركزى تهران، جاپ هفتم، ،.

٢١ ـ شبر، سيد عبداللّه‏، «اخلاق»، ترجمه محمد رضا جباران، قم: انتشارات هجرت، چاپ اول، ١٣٧٤، ٢١٩.

٢٢ ـ كاشانى، مولى محسن، «اخلاق حسنه»، تهران: انتشارات پيام عدالت، چاپ اول، ١٣٧٣، ٣٧.

٢٣ ـ غزالى طوسى، ابوحامد محمد، «احياء علوم الدين»، جلد سوم، ترجمه مؤيد الدين محمد خوارزمى، علمى و فرهنگى وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش على، چاپ دوم، ١٣٦٨، ٢١٠.

٢٤ ـ نراقى، احمد، ٣١٥.

٢٥ ـ سوره مريم ـ آيه ٥٩.

٢٦ ـ سوره آل عمران ـ آيه ١٤.

٢٧ ـ الطريحى، فخرالدين، المجلدالثاني، ٢٥٣.

٢٨ ـ الحسينى البحرانى، سيد هاشم، ٦٠١.

٢٩ ـ طالقانى، سيد محمود، «پرتوى از قرآن»، جلد دوم، تهران: شركت سهامى انتشار، چاپ اول، ١٣٥٨، ٤٣.

٣٠ ـ «نهج الفصاحة: مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (ص) »، ترجمه ابوالقاسم پاينده، انتشارات جاويدان، چاپ دهم، ١٣٤٥، ١٨.

٣١ ـ الحراني، حسن بن على، ٤١.

٣٢ ـ آمدى، عبدالواحد، ١٦١.

٣٣ ـ الحراني، حسن بن علي، ٨٩.

٣٤ ـ عبد خدايى، محمد هادى، «اخلاق پزشكى»، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامى، چاپ اول، ١٣٧١، ١٥٦.

٣٥ ـ دستغيب شيرازى، «اخلاق اسلامى»؛ ١٣٥.

٣٦ ـ تاج لنگرودى، محمد مهدى، «واعظ خانواده»، تهران: مؤسسه مطبوعاتى خزر، چاپ دوم، ١٣٤٧، ١٦٣.

٣٧ ـ كمالى، سيد على، «قرآن و مقام زن»، انتشارات هاد، چاپ اول، ١٣٦٩، ١٦٢.

٣٨ ـ الكاشانى، المولى محسن، «المحجة البيضاء فى تهذيب الاحيا»؛ ١٨٠.

٣٩ ـ تاج لنگرودى، محمد مهدى، «واعظ خانواده»؛ ١٦٤.

٤٠ ـ سادات، محمد على، «راهنماى همسران جوان»، تهران: انتشارات زرياب، چاپ اول، ١٣٧٧؛ ١٦٧.

٤١ ـ غزالى طوسى، ابوحامد محمد، «احياء علوم الدين» جلد سوم؛ ٢١٢.

٤٢ ـ نراقى، مهدى، پيشين؛ ١٨.

٤٣ ـ پيشين؛ ١٨.

٤٤ ـ فنايى اشكورى، محمد، ٩٩.

٤٥ ـ مكارم شيرازى، ناصر و ديگران، «تفسير نمونه»، جلد هيجدهم؛ ٤٤٤ ـ ٤٤٣.

٤٦ ـ دستغيب شيرازى، سيد عبدالحسين، «گناهان كبيره»، جلد اول؛ ٢٠٩.

٤٧ ـ مكارم شيرازى، ناصر و ديگران، پيشين؛ ٤٣٦ ـ ٤٣٥.

٤٨ ـ فنايى اشكورى، محمد، ٢٥.

٤٩ ـ نهج البلاغه، خطبه ١٥١.

٥٠ ـ المجلسى، محمد باقر، جلد هفتاد و ششم؛ ١٤١.

٥١ ـ تاج لنگرودى، محمد مهدى، «واعظ اجتماع»؛ ٢٦٢.

حركات تحريك آميز

همانطور كه قبلاً گفته شد، حب ظهور يكى از صفات بارز زنان است، كه غالبا مى‏خواهند زيبايى و زيور خود را نشان دهند، و هر چند قصد اغوا كردن مرد را نداشته باشند. در حقيقت آنچه مردان را تهييج مى‏كند سه چيز است: زيبايى، زيور و حركات اغوا كننده كه در قرآن مجيد از آنها به «تبرّج»(١) تعبير شده است. كه يكى از مفاسد جاهليت بود، و در قرآن از آن نهى شده است(٢) . بيشتر وسيله اغواء و تهييج، همانا حركات است. اگر زيبايى زيور زنى در معرض ديد قرار گيرد، اما حركات او موقّر و معقول و متين باشد، آن دو به تنهايى نمى‏توانند مردى را اغوا كنند، مگر به ندرت. يكى از حركات تحريك آميز، نرم سخن گفتن زن است، اين حركات گاهى از بى‏حجابى و بى‏پردگى، اغوا كننده‏تر است.

حفظ پاكدامنى منحصر به نحوه پوشش نيست، بلكه از هر نوع رفتارى كه موجب تحريك و تطميع افراد بوالهوس شود بايد اجتناب نمود. «استاد مطهرى» در اين زمينه چنين گفته است:

«شرافت زن اقتضا مى‏كند كه هنگامى كه از خانه بيرون مى‏رود متين و سنگين باشد، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچگونه عمدى كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد، عملاً مرد را به سوى خود دعوت نكند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنى‏دار به سخن خود آهنگ ندهد. چه آنكه گاهى اوقات ژستها سخن مى‏گويند، راه رفتن انسان سخن مى‏گويد، طرز حرف زدنش يك حرف ديگرى مى‏زند.

گاهى ممكن است زن يك طرز لباس بپوشد يا راه برود كه اطوار و افعالش حرف بزند، فرياد بزند كه به دنبال من بيا، سر بسر من بگذار، متلك بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش كن.

آيا حيثيت زن ايجاب مى‏كند كه اين چنين باشد؟ آيا اگر ساده و آرام بيايد و برود، حواس پرت كن نباشد و نگاههاى شهوت‏آلود مردان را به سوى خود جلب نكند، بر خلاف حيثيت زن يا بر خلاف حيثيت مرد يا بر خلاف مصالح اجتماع يا بر خلاف اصل آزادى فرد است»(٣) ؟!

دين اسلام، مردم را از عوامل محرك و مهيج شهوت به طور جدى برحذر داشته است، از صحبت كردن تحريك‏آميز و راه رفتن مهيج ممانعت به عمل آورده است. يك بانوى عفيف، اضافه بر رعايت حجاب، به نامحرم نگاه نمى‏كند، صحبتش با ناز و كرشمه نيست، راه رفتنش و زين و سنگين مى‏باشد و از آرايش براى نامحرم اجتناب مى‏ورزد.

تأخير در ازدواج

غرايز و تمايلات جنسى در سرشت و نهاد هر آدمى ريشه اساسى دارد و خداوند بشر را با همين غرايز آفريده است. آنچه را كه خداوند حكيم در خلقت انسانها به كار برده قطعا روى مصلحت است، اما شكى نيست كه غريزه جنسى، در وجود مرد و زن مانند آتش زير خاكستر، نيروى نهفته‏اى است كه نمى‏شود از طغيان و خراب كارى آن غافل بود. اگر اين نيروى سركش و طغيانگر به وسيله ازدواج آرام نگردد، موجهاى خطرناك غريزى فكر و روح و زندگى را مضطرب و پريشان مى‏سازد، صدها شعبه از انحرافات طاقت فرسا، بى‏عفتى‏هاى خانمان سوز، بى‏بند و باريهاى شرم‏آور، جنايتهاى كوبنده و خلاصه زناها و نابسامانيهاى دردناك و عذاب‏آور، در جامعه بوجود خواهد آمد.

اسلام، خوددارى از ازدواج را عملى ناپسند و مردم عزب را از عناصر خطرناك اجتماع شناخته است، و در همين زمينه رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده است: «شِرارُ اُمَّتى عُزّابُها»(٤) . «عزبها (مردهاى بى‏زن) بدترين افراد امت من مى‏باشند».

بى‏ترديد ازدواج رابطه‏اى است كه طرفين ربط را تا حد زيادى از بى‏بندوبارى و روابط نامشروع و انحرافات اخلاقى و جنسى مصون مى‏دارد و اين امر به اختلاف حال طرفين و محيط و جو حاكم و امكان انجام ساير گناهان است. گاهى اين عمل سبب مصونيت انسان از نيمى از گناهان و گاهى بيشتر مى‏شود. و لذا در بعضى از روايات ازدواج را وسيله حفظ نصف دين و برخى دو سوم دين بيان كرده است: پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ اَحْرَزَ نِصْفَ دينِهِ فَلْيَتَّقِ اللّه‏َ فِى النِصْفِ الاْخَرِ(٥) » «هر كه ازدواج كند، نصف دينش را باز يافته، از خدا درباره نيم ديگر بترسد».

اسلام زناشويى را يك نوع عبادت و سنت دينى معرفى كرده و كسى كه آن را ترك كند، عمل او ناپسند قلمداد شده است. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در اين باره فرمود: «اَلنِّكاحُ سُنَّتى فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتى فَلَيْسَ مِنّى»(٦) «ازدواج سنت من است، هر كس كه از سنت من روى گردان شود بر آئين من نمى‏باشد».

وقتى از طريق ازدواج، در نهاد بشر ناآراميها، هوسرانيها و تباهيها و آلودگيها ريشه‏كن شد، زمينه مساعدترى براى خلوص و توجّه به خدا فراهم مى‏شود و اثر وضعى و جزايى عبادت به مراتب بيشتر مى‏شود. اينجاست كه پاداش اعمال متأهلين بيش از پاداش اعمال افراد مجرد است. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله در اين زمينه فرموده است: «اَلْمُتَزَوِّجُ النّائِمُ اَفْضَلُ عِنْدَاللّه‏ِ مِنَ الصّائِمِ الْقائِمِ الْعَزَبِ»(٧) «مرد زن‏دارى كه به خواب رود، در نزد خدا برتر است از مرد بى‏زنى كه در روز، روزه‏دار و شب را به عبادت گذرانيده باشد» و در روايتى از امام صادقعليه‌السلام چنين آمده است: «رَكْعَتانِ يُصَلّيهِمَا الْمُتَزَوِّجُ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعينَ رَكْعَةً يُصَليها اَعْزَبُ»(٨) «دو ركعت نماز شخص زن‏دار برتر از هفتاد ركعت نماز مرد بى‏زن است».

در دين اسلام از عزوبت، به هر دليلى كه باشد، شديدا نهى شده است. نقل كرده‏اند كه: روزى زنى خدمت امام باقرعليه‌السلام رسيد و سؤال كرد: من تصميم دارم به خاطر «تحصيل كمالات و فضايل» به ازدواج تن در ندهم، آيا درست است؟ امام فرمود: «از تصميم خود منصرف شو، كه اگر خوددارى از ازدواج، خود فضيلتى مى‏بود، حضرت زهراعليها‌السلام به درك اين فضيلت از تو شايسته‏تر بود، در حالى كه هيچ كس را ممكن نيست كه در فضيلت بر او پيشى تواند گرفت»(٩).

آرى، به بركت ازدواج عفت و پاكدامنى به وجود مى‏آيد و ايمان و عقيده رشد مى‏كند. و به همين خاطر، افرادى كه در راه تزويج افراد مجرد تلاش كنند، پاداش بزرگى خواهند داشت. امام صادقعليه‌السلام در اين باره فرموده است: «مَنْ زَوَّجَ اَعْزَبا كانَ مِمَّنْ يَنْظُرُ اللّه‏ اِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ»(١٠) «هر كه به مرد عزبى زن دهد از افرادى است كه خدا در روز قيامت به وى نظر رحمت فرمايد». اگر اين پيمان الهى و قانون مقدس به طور صحيح و شايسته در زندگى بشر حكومت كند، سرانجام شعله‏هاى مفاسد و انحرافات و بلاها و نابسامانيها، اضطرابات و بيمارى و نگرانى و پريشانيهائى كه در اثر انحرافات غريزه جنسى و طغيان آن به وجود مى‏آيد، نابود مى‏شود و آرامش و آسايش و سرانجام، زندگى همراه با خوشبختى جلوه‏گر مى‏گردد.

بى‏پروايى والدين در حريم عفّت

حفظ حريم عفت از ضروريات تربيت است. در خانواده‏اى كه از مرزهاى عفت پاسدارى نشود، انتظار فرزند شايسته، انتظارى بيهوده است. بى‏عفتى و بى‏پروايى در مسائل محرمانه جنسى، آتشى است جانسوز، در خرمن شرف و پاكى كودكان و نوجوانان.

به عقيده يكى از روان‏شناسان(١١): نقش خانواده در سلامت «حيات جنسى» فرزندان بسيار چشمگير و حساس است. رعايت موازين اخلاقى و تربيتى در روابط فيمابين والدين، به ويژه در رابطه با زناشويى به عنوان يك عامل زيربنايى قابل توجّه است. در برخى از احاديث آمده است كه بايد والدين حتى از انجام آميزش با يكديگر، در حالى كه كودكى خردسال در آن مكان به خواب رفته است، پرهيز نمايند. چرا كه فرزند متوجه والدين در اين حالت مى‏شود و مستعد گرايش به مسائل انحراف‏آميز جنسى مى‏گردد. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله در اين زمينه مى‏فرمايند: «به خدا قسم اگر مردى با همسر خود بياميزد و در اتاق، كودك بيدارى آن دو را در حال آميزش ببيند، سخنان آنها و همچنين صداى تنفسشان را بشنود، آن طفل هرگز رستگار نخواهد شد. اگر دختر باشد يا پسر، سرانجام به زناكارى آلوده مى‏شود»(١٢). نويسنده ديگرى مى‏گويد:

«كودكى كه شاهد و ناظر مسائل جنسى والدين خود باشد، دچار نابسامانى روانى شده، حرمت پدر و مادر نيز نزد او شكسته خواهد شد، حتى احتمال مبتلا شدنش به انحرافات جنسى، احتمالى بسيار قوى است.

چشم و دل كودك، از مناظر جسمى و شهوانى، عكسبردارى كرده، آن تصاوير را به نهانخانه ضمير خود مى‏فرستد و در آنجا آنها را مى‏پروراند و در عالم خيال به تماشايشان مى‏نشيند و سپس به تقليد از آنها مى‏پردازد. آنگاه است كه به پرتگاه خطرناك و مشكل‏آفرين «بلوغ زودرس» و انحرافات جنسى و روانى و اخلاقى سقوط خواهد كرد»(١٣).

پدران و مادرانى كه خود داراى عفت نيستند و در برابر كودكان خويش سخنان خلاف عفت مى‏گويند و اعمال منافى با عفت مرتكب مى‏شوند، باعث بدبختى و انحراف فرزندان خود هستند و آنان را از كودكى به راه بى‏عفتى سوق مى‏دهند.

خلوت با بيگانه

يكى ديگر از آفات پاكدامنى خلوت زن و مرد بيگانه با يكديگر است. مراد از خلوت آن است كه مكان جورى باشد كه ديگرى نتواند داخل شود، مانند اطاقى كه درش بسته باشد يا خانه‏اى كه كسى در آن آمد و شد نكند(١٤). خلوت با نامحرم ممكن است باعث تحريك غريزه جنسى شده و به انحراف جنسى زن و مرد منتهى شود. به همين خاطر است كه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله در بيعت با زنان مسلمان شرط مى‏كرد كه با بيگانگان خلوت نكنند. «عَنْ اَبيعَبْدِ اللّه‏ قالعليه‌السلام فيما اَخَذَ الرَّسُولُصلى‌الله‌عليه‌وآله بِيْعَةَ النِساء اَنْ لا يَقْعُدْنَ مَعَ الرِّجالِ فِى الْخَلاء»(١٥) امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «وقتى كه پيغمبر از زنهاى مسلمان عهد و بيعت مى‏گرفت شرط مى‏فرمود كه با مردان بيگانه در جاى خلوت ننشينند».