آشكار نكردن زينت براى بيگانگان
در جمله بعد از آيه سى و يكم سوره مباركه نور، خداوند مىفرمايد:(
وَلا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها
)
«آنها نبايد زينت خود را آشكار سازند جز آن مقدار كه طبيعتا ظاهر است».
قبل از توضيح پيرامون اين بخش از آيه بيان اين نكته لازم است كه كلمه «زينت» در عربى از كلمه «زيور» فارسى اعم است. زيرا زيور به زينتهايى گفته مىشود كه از بدن جدا مىباشد مانند طلاآلات و جواهرات، ولى كلمه زينت هم به اين دسته گفته مىشود و هم به آرايشهايى كه به بدن متصل است نظير سرمه و خضاب
«علامه طباطبايى» درباره اين جمله چنين گفته است:
«كلمه ابداء به معناى اظهار است مراد به زينت زنان، مواضع زينت است، زيرا خود زينت از قبيل گوشواره و دستبند اظهارش حرام نيست، پس مراد به اظهار زينت اظهار محل آنهاست. خداى تعالى از اين حكم آنچه ظاهر است استثناء كرده و در روايات آمده كه مقصود از آنچه ظاهر است صورت و دو كف دست و قدمها مىباشد»
.
«مرحوم طبرسى» همچنين نظرى دارد و مىگويد: «مواضع زينت خود را براى اشخاص نامحرم ظاهر نكنند. بديهى است كه خود زينت را مىشود نظر كرد. تنها وظيفه زن است كه مواضع زينت، مثل گوش و سينه و را بپوشاند»
مفاد اين دستور اين است كه زنان نبايد آرايش و زيور خود را آشكار سازند. سپس دو استثناء براى اين وظيفه ذكر شده است. استثناء اول اين است كه: «اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» يعنى جز زينتهايى كه آشكار است. از اين عبارت چنين استفاده مىشود كه زينتهاى زن دو نوع است: يك نوع زينتى است كه آشكار است. نوع ديگر زينتى است كه مخفى است مگر آنكه زن عمدا و قصدا بخواهد آن را آشكار كند. پوشانيدن زينت نوع اول واجب نيست، اما پوشانيدن زينتهاى نوع دوم واجب است. اينجا است كه اين پرسش به صورت يك مشكل پيش مىآيد كه زينت آشكار كدام است و زينت نهان كدام؟
درباره اين استثناء از قديمترين زمانها از صحابه و تابعين و ائمه طاهرينعليهمالسلام
سؤال مىشده و به آن جواب داده شده است.
«مرحوم طبرسى» در اين باره مىگويد:
«درباره اين استثناء سه قول است:
[اول] اينكه مراد از زينت آشكار جامهها است (جامههاى رو)، مراد از زينت نهان پاى بر نجن و گوشواره و دستبند است. اين قول از ابن مسعود صحابى معروف نقل شده است.
[دوم] اينكه مراد از زينت ظاهره سرمه و انگشتر و خضاب دست است، يعنى زينتهايى كه در چهره و دو دست تا مچ واقع مىشود. اين قول ابن عباس است.
[سوم] اين است كه مراد از زينت آشكار، خود چهره و دو دست تا مچ است. اين قول ضحّاك و عطا است»
صاحب «كشّاف» در اين زمينه مىگويد
: «زينت عبارت است از چيزهايى كه زن خود را به آنها مىآرايد از قبيل طلاآلات، سرمه، خضاب. زينتهاى آشكار از قبيل انگشتر، حلقه، سرمه و خضاب مانعى نيست كه آشكار بشود و اما زينتهاى پنهان از قبيل دست بر نجن، پاى بر نجن، باز و بند، گردن بند، تاج، كمربند، گوشواره بايد پوشانيده شود. نگر از عدهاى كه در خود آيه استثناء شدهاند. در آيه پوشانيدن خود زينتهاى باطنه مطرح شده است نه محلهاى آنها از بدن. اين به خاطر مبالغه در لزوم پوشانيدن آن قسمتهاى از بدن است از قبيل ذراع، ساق پا، بازو، گردن، سر، سينه، گوش».
آنگاه وى پس از بحثى درباره موهاى عاريتى كه به موى زن وصل مىشود، و بحث ديگرى درباره تعيين مواضع زينت ظاهره اين بحث را پيش مىكشد كه فلسفه استثناء زينتهاى ظاهره از قبيل سرمه و خضاب و گلگونه و انگشتر و حلقه و مواضع آنها از قبيل چهره و دو دست چيست؟
در جواب مىگويد:
«فلسفهاش اين است كه پوشانيدن اينها حرج است، كار دشوارى است بر زن. زن چارهاى ندارد از اينكه با دو دستش اشياء را بردارد يا بگيرد و چهرهاش را بگشايد. خصوصا در مقام شهادت دادن و در محاكمات و در موقع ازدواج. چارهاى ندارد از اينكه در كوچهها راه برود و خواه ناخواه از ساق به پايينتر يعنى قدمهايش معلوم مىشود، خصوصا زنان فقير (كه جوراب و احيانا كفش ندارند). و اين است معنى جمله «إلاّ ما ظَهَر مِنْها». در حقيقت مقصود اين است: مگر آنچه عادتا و طبعا آشكار است و اصل اول ايجاب مىكند كه آشكار باشد».
درباره اين استثناء از ائمه اطهارعليهمالسلام
زياد پرسش شده است و آنها جواب دادهاند. در اين قسمت به برخى از آنها اشاره مىشود:
عن ابى جعفرعليهالسلام
فى قوله: «وَلا يُبدينَ زينَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» فَهِىَ الثِّيابُ والْكُحْلُ والْخاتَمُ وَخِضابُ الْكَفِّ وَالسِّوارُ. والزّينَةُ ثَلاثٌ: زينَةٌ لِلنّاسِ وَزينَةٌ لِلْمَحْرَمِ وَزينَةٌ لِلزَّوْجِ، فَاَمّا زينَةُ النّاسِ فَقَدْ ذَكَرْناها، وَأمّا زينَةُ الْمَحْرَمِ فَمَوْضِعُ الْقِلادَةِ فَما فَوْقَها والدُّمْلُجُ وَما دُونَهُ وَالْخَلْخالُ وَما اَسْفَلُ مِنْهُ وَاَمّا زينَةُ الزَّوْجِ فَالْجَسَدُ كُلُّهُ»
امام باقرعليهالسلام
فرمودند: «زينت ظاهر عبارت است از جامه، سرمه، انگشتر، خضاب دستها، النگو. سپس فرمود زينت سه نوع است: يكى براى همه مردم است و آن همين است كه گفتيم. دوّم براى محرمها است و آن جاى گردنبند به بالاتر و جاى بازوبند به پايين و خلخال به پايين است. سوم زينتى است كه اختصاص به شوهر دارد و آن تمام بدن است». در روايت ديگرى آمده است: «عَنْ بَعْضِ اَصْحابِنا عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِعليهالسلام
قالَ: قُلْتُ لَهُ: ما يَحِلُّ لِلرَّجُلِ مِنَ الْمَرْأَةِ اَنْ يَرى اِذا لَمْ يَكُنْ مَحْرَما؟ قالَ: اَلْوَجْهُ وَالْكَفّانِ وَالْقَدَمانِ»
«راوى كه يك شيعه است مىگويد از حضرت صادقعليهالسلام
پرسيدم كه براى مرد نگاه كردن به چه قسمت از بدن زن جايز است. در صورتى كه محرم او نباشد؟ فرمود: «چهره و دو كف دست و دو قدم».
و اين روايت متضمن حكم جواز نظر بر وجه و كفين است نه حكم عدم وجوب پوشيدن آنها و اينها دو مسئله جداگانه مىباشد البته اگر نظر جايز باشد به طريق اولى پوشيدن واجب نيست.
«سيوطى» در ذيل آيه رواياتى را آورده كه به برخى از آنها اشاره مىشود
:
١ ـ عَنْ اِبْن مَسعُود رضىاللهعنه قال: «اَلزّينَةُ زينَتانِ، زينَةٌ ظاهِرَةٌ وَزينَةٌ باطِنَةٌ لا يَراها اِلاّ الزَّوْج فَاَمَّا الزّينَةُ الظّاهِرَةُ فَالثّيابُ وَاَمّا الزّينَةُ الْباطِنَةُ فَالْكُحْلُ وَالسِّوارُ وَالْخاتمُ» ابن مسعود گفت: زينت دو نوع است: زينت ظاهرى و زينت باطنى كه هيچ كس جز همسر آن را نبيند و اما زينت ظاهر لباس است و اما زينت باطن سرمه و النگو و انگشتر است. ٢ ـ عَن اِبن عَبّاس: فى قَولِهِ:(
اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها
)
قال هُوَ خِضابُ الْكَفِ وَالخاتَمْ. ابن عباس درباره قول خداى متعال(
اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها
)
گفت: آن خضاب دست و انگشتر است.
٣ ـ عَنْ عطاء فى قَوْلِهِ «(
اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها
)
قالَ الكفان والوجه. عطا درباره قول خداى متعال(
اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها
)
گفت: مراد وجه و كفين است.
«استاد مطهرى» درباره اين روايات چنين گفته است:
اساسا نظر ابن مسعود قابل توجيه نيست، زيرا جامهاى كه خود به خود آشكار است جامه رواست نه جامه زير، و در اين صورت معنى ندارد كه گفته شود زنان زينتهاى خود را آشكار نكنند مگر جامه رو را. جامه رو قابل پوشاندن نيست تا استثنا شود؛ بر خلاف چيزهايى كه در كلمات ابن عباس و ضحاك و عطا است و در روايات شيعه اماميه آمده است. اينها امورى است كه قابل اين هست كه دستور پوشانيدن يا نپوشانيدن آنها داده شود. به هر حال اين روايات مىفهماند كه براى زن پوشانيدن چهره و دستها تا مچ واجب نيست»
در ادامه آيه آمده است:(
وَلْيَضْرِ بْنَ بِخُمْرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ
)
كه اين بخش از آيه به تناسب موضوع در قسمت بعد توضيح داده خواهد شد. و سپس مىفرمايد:(
وَلا يُبْدين زينَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعولَتِهِنَّ...
)
يعنى «زينتهاى خود را آشكار نكنند مگر براى شوهران و...».
اين بخش از آيه استثناء دوم در مورد آشكار كردن زينت را بيان مىكند. استثناء اول مقدارى از زينت را كه نمايان بودن آن نسبت به عموم افراد جايز است معين كرد، اما اين استثناء اشخاص معينى را نام مىبرد كه آشكار نمودن مطلق زينت براى آنان جايز است. در استثناء اول دايره مورد استثناء از نظر مواضع تنگتر و از نظر افراد وسيعتر است و در استثناء دوم بر عكس است.
غالب اين اشخاص كه در آيه نام برده شدهاند همان كسانى هستند كه در اصطلاح فقه به نام محارم خوانده مىشوند و از اين قرارند:
١ ـ(
لِبُعُولَتِهِنَّ
)
: براى شوهرانشان.
٢ ـ(
اَوْ آبائِهِنَّ
)
: يا پدرانشان.
٣ ـ(
اَوْ آباء بُعُولَتِهِنَّ
)
: يا پدران شوهرانشان.
٤ ـ(
اَوْ اَبْنائِهِنَّ
)
: يا پسرانشان.
٥ ـ(
اَوْ اَبْناء بُعُولَتِهِنَّ
)
: يا پسران شوهرانشان.
٦ ـ(
اَوْ اِخْوانِهِنَّ
)
: يا برادرانشان.
٧ ـ(
اَوْ بَنى اِخْوانِهِنَّ
)
: يا پسران برادرانشان.
٨ ـ(
اَوْ بَنى اَخَواتِهِنَّ
)
: يا پسران خواهرانشان.
٩ ـ (اَوْ نِسائِهِنَّ
): يا زنان هم كيششان.
١٠ ـ(
اَوْ ما مَلَكَتْ اَيْمانُهُنَّ
)
: يا بردگانشان (كنيزانشان).
١١ ـ(
اَوِ التّابِعين غَيْرِ اوُلِى الاِرْبَةِ
)
: يا پيروانى كه تمايلى به زن ندارند (افراد سفيه و ابلهى كه ميل جنسى در آنها وجود ندارد)
.
١٢ ـ(
اَوِ الطِّفْلِ الّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساء
)
: يا كودكانى كه از عورات زنان (امور جنسى) آگاه نيستند، يا توانايى انجام كار زناشويى ندارند.
«علامه طباطبايى» مىگويد:
«كلمه بعولة به معنى شوهران است، و طوايف هفتگانهاى كه قرآن نام برده محرمها نسبى و سببى هستند و اجداد شوهران حكمشان حكم پدران ايشان و نوههاى شوهران حكم فرزندان ايشان است»
.
«مرحوم طبرسى» چنين گفته است: «زنان زينتهاى باطن خود را تنها در برابر شوهران آشكار مىكنند و پيش آنها لازم نيست روسرى داشته باشند. منظور اين است كه زمينه را براى تحريكات شهوى آنها فراهم سازند. پيامبرصلىاللهعليهوآله
فرمود: «خدا لعنت كند زنى را كه خضاب و سرمه نكند». همچنين زنى كه شوهر را اجابت نكند و در انجام خواسته او تأخير و كوتاهى كند و عذرهاى پوچ بتراشد، ملعون شمرده شده است»
در موارد دوازده گونه فوق، چهار مورد اخير قابل بحث است، كه در مورد آنها بحث خواهد شد. الف)(
نِسائِهِنَّ
)
: «استاد مطهرى» مىگويد
: در اين كلمه سه احتمال داده شده است:
١ - اينكه مراد زنان مسلمان هستند. مفهوم آيه، بنابر اين قول اين است كه زنان غير مسلمان نامحرم مىباشند و زن مسلمان بايد خود را از ايشان بپوشاند.
٢ - اينكه مراد مطلق زنان است خواه مسلمان يا غير مسلمان.
٣ - اينكه مراد زنهايى است كه در خانه هستند مانند زنان خدمتكار. مفهوم اين تفسير اين است كه هر زنى به غير از زنان داخل خانه به ساير زنان نامحرم است. اين احتمال به كلى مردود است زيرا يكى از مسلمات و ضروريات اسلام اين است كه زن به زن محرم است احتمال دوم نيز ضعيف است زيرا كه در اين احتمال نكتهاى براى اضافه «نساء» به ضمير وجود ندارد ولى طبق احتمال اول نكته اين اضافه اين است كه زنان كفار، بيگانه هستند و از خودشان نمىباشند. حقيقت اين است كه احتمال اول قويترين احتمالات است و رواياتى هم بر طبق آن وارد شده كه برهنه شدن زن مسلمان را در برابر زنان يهوديه يا نصرانيه منع كرده است. در اين روايات استناد شده است به اينكه زنان غير مسلمان ممكن است زيبايى زنان مسلمان را براى شوهران يا برادران خود توصيف كنند. بايد توجّه داشت كه در اينجا مسئلهاى وجود دارد و آن اين است كه براى هيچ زن مسلمان جايز نيست كه محاسن يعنى زيبايىهاى زن ديگر را براى شوهر خود توصيف كند. وجود اين تكليف زنان مسلمان را در برابر يكديگر تأمين مىدهد، ولى در مورد زنان غير مسلمان اطمينان نيست، ممكن است آنها براى مردان خود از وضع زنان مسلمان سخن بگويند. لهذا به زنان مسلمان دستور داده شده است كه خود را از ايشان بپوشانند.
در روايتى از امام صادقعليهالسلام
آمده است كه فرمودند: «لا يَنْبَغى لِلْمَرْأةِ أن تَنْكَشِفَ بَيْنَ يَدَىِ الْيَهُودِيَّةِ والنَّصْرانِيَّةِ، فَاِنَّهُنَّ يَصِفْنَ ذلِكَ لاَِزْواجِهِنَّ»
. «بر زن شايسته نيست كه در مقابل زن يهودى و زن نصرانى برهنه شود، زيرا آنها زيبايى زنان مسلمان را براى شوهران خود توصيف مىكنند». آرى اين است فلسفه آشكار نكردن زينت در مقابل زنان غير مسلمان.
ب)(
اَوْ ما مَلَكَتْ اَيْمانُهُنَّ
)
: ظاهر اين جمله مفهوم وسيعى دارد و نشان مىدهد كه زن مىتواند بدون حجاب در برابر برده خود ظاهر شود، ولى در بعضى از روايات اسلامى تصريح شده است كه منظور ظاهر شدن در برابر كنيزان است هر چند غير مسلمان باشند، و غلامان را شامل نمىشود، در حديثى از امام علىعليهالسلام
مىخوانيم كه مىفرمود: «لا يَنْظُرُ الْعَبْدُ اِلى شَعْرِ مَوْلاتِهِ» «غلام نبايد به موى زنى كه مولاى او است نگاه كند». ولى از بعضى روايات ديگر تعميم استفاده مىشود. اما مسلما خلاف احتياط است
.
ج) اَوِ التّابِعينَ غَيْرِ اُولِى الاِْرْبَةِ»: «مرحوم طبرسى» در اين باره مىگويد: «همچنين لازم نيست زنان در برابر مردانى كه تابعند و نيازى به زن ندارند، خود را بپوشند. برخى گويند: مقصود مرد ابلهى است كه جيرهخوار زن باشد و به زن توجهى نداشته باشد. از امام صادقعليهالسلام
هم همينطور روايت شده است.
برخى گويند: مقصود آدمهاى عقيمى است كه تمايل جنسى در وجودشان نيست.
برخى گويند: مراد اخته و خواجه است. برخى گويند مقصود پيرمرد است. برخى گويند. مقصود غلام صغير است. (به هر حال آيه شريفه مردى را بيان مىكند كه به علتى تمايل به زن ندارد و همه چيز برايش يكسان است)»
. د) اَوِ الطِّفْلِ الّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِساءِ: اين قسمت را نيز دو جور مىتوان تفسير كرد. كلمه «لَمْ يَظْهَرُوا» از ماده ظهور است و با كلمه «عَلى» متعدى شده است ممكن است تركيب اين دو كلمه مفهوم «اطلاع» را بدهد. پس معنى چنين مىشود: كودكانى كه بر امور نهانى زنان آگاه نيستند. و ممكن است مفهوم «غلبه و قدرت» را بدهد، پس معنى چنين مىشود: كودكانى كه بر استفاده از امور نهانى زنان توانايى ندارند.
طبق احتمال اول مراد بچههاى غير مميز هستند كه قدرت تشخيص اينگونه مطالب را ندارند. اما طبق احتمال دوم مقصود بچههايى است كه قدرت بر امور جنسى ندارند يعنى غيربالغ مىباشند هر چند مميز بوده باشند. طبق احتمال دوم اطفالى كه همه چيز مىفهمند و نزديك به حد بلوغ مىباشند ولى بالغ نمىباشند جزء استثناها هستند. فتواى فقها نيز بر طبق اين تفسير است
.
از مطالب سؤالانگيز اينكه در آيه فوق ضمن بيان محارم به هيچ وجه سخنى از عمو و دايى در ميان نيست، با اينكه به طور مسلم محرمند و حجاب در برابر آنها لازم نمىباشد. ممكن است نكته آن اين باشد كه قرآن مىخواهد نهايت فصاحت و بلاغت را در بيان مطالب به كار گيرد و حتى يك كلمه اضافى نيز نگويد، از آنجا كه استثناى «پسر برادر» و «پسر خواهر» نشان مىدهد كه «عمه» و «خاله» انسان نسبت به او محرمند روشن مىشود كه عمو و دايى يك زن نيز بر او محرم مىباشند و به تعبير روشنتر محرميت دو جانبه است، هنگامى كه از يك سو فرزندان خواهر و برادر انسان بر او محرم شدند، طبيعى است كه از سوى ديگر و در طرف مقابل عمو و دايى نيز محرم باشند.
همانطور كه گذشت، قرآن كريم زنان را از آشكار كردن زينت در برابر بيگانگان نهى مىكند. روايات رسيده از معصومينعليهمالسلام
نيز همين معنا را در بردارند، تا جايى كه حتى بانوان را از استعمال بوى خوش در مقابل افراد نامحرم برحذر داشتهاند. در روايتى از پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله
مىخوانيم كه فرمودند: «اَيُّمَا اِمْرَأَةٍ اِسْتَعْطَرَتْ فَخَرَجَتْ فَمَرَّتْ عَلى قَوْمٍ فَيَجِدُوا ريحَها فَهِىَ زانِيَةٌ»
«هر زنى كه بوى خوش استعمال كند و از خانه خارج شود و بر گروهى بگذرد كه بوى خوش او را احساس كنند، پس او زناكار است».
در روايت ديگرى آمده، قالَ رسول اللّهصلىاللهعليهوآله
«اَيُّما اِمْرَأةٍ تَطَيَّبَتْ لِغَيْرِ زَوْجِها لَم تَقْبَلْ مِنْهأ صَلاةٌ حَتّى تَغْتَسِلَ مِنْ طيبِها كَغُسْلِها مِنْ جَنابَتِها»
رسول خداصلىاللهعليهوآله
فرمودند «هر زنى كه براى غير شوهرش خود را خوشبو كند، خداوند نماز او را قبول نكند تا زمانى كه مثل اينكه غسل جنابت مىكند، خود را از آن بوى خوش پاك گرداند». آرى اسلام مىخواهد كه زيبايى و زينت زن تنها در مقابل افراد محرم باشد تا از طريق آشكار كردن زينت باعث بروز انحرافات جنسى نشود.