عفاف

عفاف0%

عفاف نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

عفاف

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد رضا آشتيانى
گروه: مشاهدات: 11769
دانلود: 3012

توضیحات:

عفاف
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 29 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11769 / دانلود: 3012
اندازه اندازه اندازه
عفاف

عفاف

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

آشكار نكردن زينت براى بيگانگان

در جمله بعد از آيه سى و يكم سوره مباركه نور، خداوند مى‏فرمايد:( وَلا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها ) «آنها نبايد زينت خود را آشكار سازند جز آن مقدار كه طبيعتا ظاهر است».

قبل از توضيح پيرامون اين بخش از آيه بيان اين نكته لازم است كه كلمه «زينت» در عربى از كلمه «زيور» فارسى اعم است. زيرا زيور به زينتهايى گفته مى‏شود كه از بدن جدا مى‏باشد مانند طلاآلات و جواهرات، ولى كلمه زينت هم به اين دسته گفته مى‏شود و هم به آرايشهايى كه به بدن متصل است نظير سرمه و خضاب(٣٠). «علامه طباطبايى» درباره اين جمله چنين گفته است:

«كلمه ابداء به معناى اظهار است مراد به زينت زنان، مواضع زينت است، زيرا خود زينت از قبيل گوشواره و دستبند اظهارش حرام نيست، پس مراد به اظهار زينت اظهار محل آنهاست. خداى تعالى از اين حكم آنچه ظاهر است استثناء كرده و در روايات آمده كه مقصود از آنچه ظاهر است صورت و دو كف دست و قدمها مى‏باشد»(٣١) .

«مرحوم طبرسى» همچنين نظرى دارد و مى‏گويد: «مواضع زينت خود را براى اشخاص نامحرم ظاهر نكنند. بديهى است كه خود زينت را مى‏شود نظر كرد. تنها وظيفه زن است كه مواضع زينت، مثل گوش و سينه و را بپوشاند»(٣٢)

مفاد اين دستور اين است كه زنان نبايد آرايش و زيور خود را آشكار سازند. سپس دو استثناء براى اين وظيفه ذكر شده است. استثناء اول اين است كه: «اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» يعنى جز زينتهايى كه آشكار است. از اين عبارت چنين استفاده مى‏شود كه زينتهاى زن دو نوع است: يك نوع زينتى است كه آشكار است. نوع ديگر زينتى است كه مخفى است مگر آنكه زن عمدا و قصدا بخواهد آن را آشكار كند. پوشانيدن زينت نوع اول واجب نيست، اما پوشانيدن زينتهاى نوع دوم واجب است. اينجا است كه اين پرسش به صورت يك مشكل پيش مى‏آيد كه زينت آشكار كدام است و زينت نهان كدام؟

درباره اين استثناء از قديم‏ترين زمانها از صحابه و تابعين و ائمه طاهرينعليهم‌السلام سؤال مى‏شده و به آن جواب داده شده است.

«مرحوم طبرسى» در اين باره مى‏گويد:

«درباره اين استثناء سه قول است:

[اول] اينكه مراد از زينت آشكار جامه‏ها است (جامه‏هاى رو)، مراد از زينت نهان پاى بر نجن و گوشواره و دستبند است. اين قول از ابن مسعود صحابى معروف نقل شده است.

[دوم] اينكه مراد از زينت ظاهره سرمه و انگشتر و خضاب دست است، يعنى زينتهايى كه در چهره و دو دست تا مچ واقع مى‏شود. اين قول ابن عباس است.

[سوم] اين است كه مراد از زينت آشكار، خود چهره و دو دست تا مچ است. اين قول ضحّاك و عطا است»(٣٣).

صاحب «كشّاف» در اين زمينه مى‏گويد(٣٤) : «زينت عبارت است از چيزهايى كه زن خود را به آنها مى‏آرايد از قبيل طلاآلات، سرمه، خضاب. زينتهاى آشكار از قبيل انگشتر، حلقه، سرمه و خضاب مانعى نيست كه آشكار بشود و اما زينتهاى پنهان از قبيل دست بر نجن، پاى بر نجن، باز و بند، گردن بند، تاج، كمربند، گوشواره بايد پوشانيده شود. نگر از عده‏اى كه در خود آيه استثناء شده‏اند. در آيه پوشانيدن خود زينتهاى باطنه مطرح شده است نه محلهاى آنها از بدن. اين به خاطر مبالغه در لزوم پوشانيدن آن قسمتهاى از بدن است از قبيل ذراع، ساق پا، بازو، گردن، سر، سينه، گوش».

آنگاه وى پس از بحثى درباره موهاى عاريتى كه به موى زن وصل مى‏شود، و بحث ديگرى درباره تعيين مواضع زينت ظاهره اين بحث را پيش مى‏كشد كه فلسفه استثناء زينتهاى ظاهره از قبيل سرمه و خضاب و گلگونه و انگشتر و حلقه و مواضع آنها از قبيل چهره و دو دست چيست؟

در جواب مى‏گويد:

«فلسفه‏اش اين است كه پوشانيدن اينها حرج است، كار دشوارى است بر زن. زن چاره‏اى ندارد از اينكه با دو دستش اشياء را بردارد يا بگيرد و چهره‏اش را بگشايد. خصوصا در مقام شهادت دادن و در محاكمات و در موقع ازدواج. چاره‏اى ندارد از اينكه در كوچه‏ها راه برود و خواه ناخواه از ساق به پايين‏تر يعنى قدمهايش معلوم مى‏شود، خصوصا زنان فقير (كه جوراب و احيانا كفش ندارند). و اين است معنى جمله «إلاّ ما ظَهَر مِنْها». در حقيقت مقصود اين است: مگر آنچه عادتا و طبعا آشكار است و اصل اول ايجاب مى‏كند كه آشكار باشد».

درباره اين استثناء از ائمه اطهارعليهم‌السلام زياد پرسش شده است و آنها جواب داده‏اند. در اين قسمت به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

عن ابى جعفرعليه‌السلام فى قوله: «وَلا يُبدينَ زينَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» فَهِىَ الثِّيابُ والْكُحْلُ والْخاتَمُ وَخِضابُ الْكَفِّ وَالسِّوارُ. والزّينَةُ ثَلاثٌ: زينَةٌ لِلنّاسِ وَزينَةٌ لِلْمَحْرَمِ وَزينَةٌ لِلزَّوْجِ، فَاَمّا زينَةُ النّاسِ فَقَدْ ذَكَرْناها، وَأمّا زينَةُ الْمَحْرَمِ فَمَوْضِعُ الْقِلادَةِ فَما فَوْقَها والدُّمْلُجُ وَما دُونَهُ وَالْخَلْخالُ وَما اَسْفَلُ مِنْهُ وَاَمّا زينَةُ الزَّوْجِ فَالْجَسَدُ كُلُّهُ»(٣٥).

امام باقرعليه‌السلام فرمودند: «زينت ظاهر عبارت است از جامه، سرمه، انگشتر، خضاب دستها، النگو. سپس فرمود زينت سه نوع است: يكى براى همه مردم است و آن همين است كه گفتيم. دوّم براى محرمها است و آن جاى گردنبند به بالاتر و جاى بازوبند به پايين و خلخال به پايين است. سوم زينتى است كه اختصاص به شوهر دارد و آن تمام بدن است». در روايت ديگرى آمده است: «عَنْ بَعْضِ اَصْحابِنا عَنْ اَبى عَبْدِاللّه‏ِعليه‌السلام قالَ: قُلْتُ لَهُ: ما يَحِلُّ لِلرَّجُلِ مِنَ الْمَرْأَةِ اَنْ يَرى اِذا لَمْ يَكُنْ مَحْرَما؟ قالَ: اَلْوَجْهُ وَالْكَفّانِ وَالْقَدَمانِ»(٣٦) «راوى كه يك شيعه است مى‏گويد از حضرت صادقعليه‌السلام پرسيدم كه براى مرد نگاه كردن به چه قسمت از بدن زن جايز است. در صورتى كه محرم او نباشد؟ فرمود: «چهره و دو كف دست و دو قدم».

و اين روايت متضمن حكم جواز نظر بر وجه و كفين است نه حكم عدم وجوب پوشيدن آنها و اينها دو مسئله جداگانه مى‏باشد البته اگر نظر جايز باشد به طريق اولى پوشيدن واجب نيست.

«سيوطى» در ذيل آيه رواياتى را آورده كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود(٣٧) :

١ ـ عَنْ اِبْن مَسعُود رضى‏الله‏عنه قال: «اَلزّينَةُ زينَتانِ، زينَةٌ ظاهِرَةٌ وَزينَةٌ باطِنَةٌ لا يَراها اِلاّ الزَّوْج فَاَمَّا الزّينَةُ الظّاهِرَةُ فَالثّيابُ وَاَمّا الزّينَةُ الْباطِنَةُ فَالْكُحْلُ وَالسِّوارُ وَالْخاتمُ» ابن مسعود گفت: زينت دو نوع است: زينت ظاهرى و زينت باطنى كه هيچ كس جز همسر آن را نبيند و اما زينت ظاهر لباس است و اما زينت باطن سرمه و النگو و انگشتر است. ٢ ـ عَن اِبن عَبّاس: فى قَولِهِ:( اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها ) قال هُوَ خِضابُ الْكَفِ وَالخاتَمْ. ابن عباس درباره قول خداى متعال( اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها ) گفت: آن خضاب دست و انگشتر است.

٣ ـ عَنْ عطاء فى قَوْلِهِ «( اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها ) قالَ الكفان والوجه. عطا درباره قول خداى متعال( اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها ) گفت: مراد وجه و كفين است.

«استاد مطهرى» درباره اين روايات چنين گفته است:

اساسا نظر ابن مسعود قابل توجيه نيست، زيرا جامه‏اى كه خود به خود آشكار است جامه رواست نه جامه زير، و در اين صورت معنى ندارد كه گفته شود زنان زينتهاى خود را آشكار نكنند مگر جامه رو را. جامه رو قابل پوشاندن نيست تا استثنا شود؛ بر خلاف چيزهايى كه در كلمات ابن عباس و ضحاك و عطا است و در روايات شيعه اماميه آمده است. اينها امورى است كه قابل اين هست كه دستور پوشانيدن يا نپوشانيدن آنها داده شود. به هر حال اين روايات مى‏فهماند كه براى زن پوشانيدن چهره و دستها تا مچ واجب نيست»(٣٨). در ادامه آيه آمده است:( وَلْيَضْرِ بْنَ بِخُمْرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ ) كه اين بخش از آيه به تناسب موضوع در قسمت بعد توضيح داده خواهد شد. و سپس مى‏فرمايد:( وَلا يُبْدين زينَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعولَتِهِنَّ... ) يعنى «زينتهاى خود را آشكار نكنند مگر براى شوهران و...».

اين بخش از آيه استثناء دوم در مورد آشكار كردن زينت را بيان مى‏كند. استثناء اول مقدارى از زينت را كه نمايان بودن آن نسبت به عموم افراد جايز است معين كرد، اما اين استثناء اشخاص معينى را نام مى‏برد كه آشكار نمودن مطلق زينت براى آنان جايز است. در استثناء اول دايره مورد استثناء از نظر مواضع تنگتر و از نظر افراد وسيع‏تر است و در استثناء دوم بر عكس است.

غالب اين اشخاص كه در آيه نام برده شده‏اند همان كسانى هستند كه در اصطلاح فقه به نام محارم خوانده مى‏شوند و از اين قرارند:

١ ـ( لِبُعُولَتِهِنَّ ) : براى شوهرانشان.

٢ ـ( اَوْ آبائِهِنَّ ) : يا پدرانشان.

٣ ـ( اَوْ آباء بُعُولَتِهِنَّ ) : يا پدران شوهرانشان.

٤ ـ( اَوْ اَبْنائِهِنَّ ) : يا پسرانشان.

٥ ـ( اَوْ اَبْناء بُعُولَتِهِنَّ ) : يا پسران شوهرانشان.

٦ ـ( اَوْ اِخْوانِهِنَّ ) : يا برادرانشان.

٧ ـ( اَوْ بَنى اِخْوانِهِنَّ ) : يا پسران برادرانشان.

٨ ـ( اَوْ بَنى اَخَواتِهِنَّ ) : يا پسران خواهرانشان.

٩ ـ (اَوْ نِسائِهِنَّ ): يا زنان هم كيششان.

١٠ ـ( اَوْ ما مَلَكَتْ اَيْمانُهُنَّ ) : يا بردگانشان (كنيزانشان).

١١ ـ( اَوِ التّابِعين غَيْرِ اوُلِى الاِرْبَةِ ) : يا پيروانى كه تمايلى به زن ندارند (افراد سفيه و ابلهى كه ميل جنسى در آنها وجود ندارد) .

١٢ ـ( اَوِ الطِّفْلِ الّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساء ) : يا كودكانى كه از عورات زنان (امور جنسى) آگاه نيستند، يا توانايى انجام كار زناشويى ندارند.

«علامه طباطبايى» مى‏گويد:

«كلمه بعولة به معنى شوهران است، و طوايف هفتگانه‏اى كه قرآن نام برده محرمها نسبى و سببى هستند و اجداد شوهران حكمشان حكم پدران ايشان و نوه‏هاى شوهران حكم فرزندان ايشان است»(٣٩) .

«مرحوم طبرسى» چنين گفته است: «زنان زينتهاى باطن خود را تنها در برابر شوهران آشكار مى‏كنند و پيش آنها لازم نيست روسرى داشته باشند. منظور اين است كه زمينه را براى تحريكات شهوى آنها فراهم سازند. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «خدا لعنت كند زنى را كه خضاب و سرمه نكند». همچنين زنى كه شوهر را اجابت نكند و در انجام خواسته او تأخير و كوتاهى كند و عذرهاى پوچ بتراشد، ملعون شمرده شده است»(٤٠).

در موارد دوازده گونه فوق، چهار مورد اخير قابل بحث است، كه در مورد آنها بحث خواهد شد. الف)( نِسائِهِنَّ ) : «استاد مطهرى» مى‏گويد(٤١) : در اين كلمه سه احتمال داده شده است:

١ - اينكه مراد زنان مسلمان هستند. مفهوم آيه، بنابر اين قول اين است كه زنان غير مسلمان نامحرم مى‏باشند و زن مسلمان بايد خود را از ايشان بپوشاند.

٢ - اينكه مراد مطلق زنان است خواه مسلمان يا غير مسلمان.

٣ - اينكه مراد زنهايى است كه در خانه هستند مانند زنان خدمتكار. مفهوم اين تفسير اين است كه هر زنى به غير از زنان داخل خانه به ساير زنان نامحرم است. اين احتمال به كلى مردود است زيرا يكى از مسلمات و ضروريات اسلام اين است كه زن به زن محرم است احتمال دوم نيز ضعيف است زيرا كه در اين احتمال نكته‏اى براى اضافه «نساء» به ضمير وجود ندارد ولى طبق احتمال اول نكته اين اضافه اين است كه زنان كفار، بيگانه هستند و از خودشان نمى‏باشند. حقيقت اين است كه احتمال اول قويترين احتمالات است و رواياتى هم بر طبق آن وارد شده كه برهنه شدن زن مسلمان را در برابر زنان يهوديه يا نصرانيه منع كرده است. در اين روايات استناد شده است به اينكه زنان غير مسلمان ممكن است زيبايى زنان مسلمان را براى شوهران يا برادران خود توصيف كنند. بايد توجّه داشت كه در اينجا مسئله‏اى وجود دارد و آن اين است كه براى هيچ زن مسلمان جايز نيست كه محاسن يعنى زيبايى‏هاى زن ديگر را براى شوهر خود توصيف كند. وجود اين تكليف زنان مسلمان را در برابر يكديگر تأمين مى‏دهد، ولى در مورد زنان غير مسلمان اطمينان نيست، ممكن است آنها براى مردان خود از وضع زنان مسلمان سخن بگويند. لهذا به زنان مسلمان دستور داده شده است كه خود را از ايشان بپوشانند.

در روايتى از امام صادقعليه‌السلام آمده است كه فرمودند: «لا يَنْبَغى لِلْمَرْأةِ أن تَنْكَشِفَ بَيْنَ يَدَىِ الْيَهُودِيَّةِ والنَّصْرانِيَّةِ، فَاِنَّهُنَّ يَصِفْنَ ذلِكَ لاَِزْواجِهِنَّ»(٤٢) . «بر زن شايسته نيست كه در مقابل زن يهودى و زن نصرانى برهنه شود، زيرا آنها زيبايى زنان مسلمان را براى شوهران خود توصيف مى‏كنند». آرى اين است فلسفه آشكار نكردن زينت در مقابل زنان غير مسلمان.

ب)( اَوْ ما مَلَكَتْ اَيْمانُهُنَّ ) : ظاهر اين جمله مفهوم وسيعى دارد و نشان مى‏دهد كه زن مى‏تواند بدون حجاب در برابر برده خود ظاهر شود، ولى در بعضى از روايات اسلامى تصريح شده است كه منظور ظاهر شدن در برابر كنيزان است هر چند غير مسلمان باشند، و غلامان را شامل نمى‏شود، در حديثى از امام علىعليه‌السلام مى‏خوانيم كه مى‏فرمود: «لا يَنْظُرُ الْعَبْدُ اِلى شَعْرِ مَوْلاتِهِ» «غلام نبايد به موى زنى كه مولاى او است نگاه كند». ولى از بعضى روايات ديگر تعميم استفاده مى‏شود. اما مسلما خلاف احتياط است(٤٣) .

ج) اَوِ التّابِعينَ غَيْرِ اُولِى الاِْرْبَةِ»: «مرحوم طبرسى» در اين باره مى‏گويد: «همچنين لازم نيست زنان در برابر مردانى كه تابعند و نيازى به زن ندارند، خود را بپوشند. برخى گويند: مقصود مرد ابلهى است كه جيره‏خوار زن باشد و به زن توجهى نداشته باشد. از امام صادقعليه‌السلام هم همينطور روايت شده است.

برخى گويند: مقصود آدمهاى عقيمى است كه تمايل جنسى در وجودشان نيست.

برخى گويند: مراد اخته و خواجه است. برخى گويند مقصود پيرمرد است. برخى گويند. مقصود غلام صغير است. (به هر حال آيه شريفه مردى را بيان مى‏كند كه به علتى تمايل به زن ندارد و همه چيز برايش يكسان است)»(٤٤) . د) اَوِ الطِّفْلِ الّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِساءِ: اين قسمت را نيز دو جور مى‏توان تفسير كرد. كلمه «لَمْ يَظْهَرُوا» از ماده ظهور است و با كلمه «عَلى» متعدى شده است ممكن است تركيب اين دو كلمه مفهوم «اطلاع» را بدهد. پس معنى چنين مى‏شود: كودكانى كه بر امور نهانى زنان آگاه نيستند. و ممكن است مفهوم «غلبه و قدرت» را بدهد، پس معنى چنين مى‏شود: كودكانى كه بر استفاده از امور نهانى زنان توانايى ندارند.

طبق احتمال اول مراد بچه‏هاى غير مميز هستند كه قدرت تشخيص اينگونه مطالب را ندارند. اما طبق احتمال دوم مقصود بچه‏هايى است كه قدرت بر امور جنسى ندارند يعنى غيربالغ مى‏باشند هر چند مميز بوده باشند. طبق احتمال دوم اطفالى كه همه چيز مى‏فهمند و نزديك به حد بلوغ مى‏باشند ولى بالغ نمى‏باشند جزء استثناها هستند. فتواى فقها نيز بر طبق اين تفسير است(٤٥) .

از مطالب سؤال‏انگيز اينكه در آيه فوق ضمن بيان محارم به هيچ وجه سخنى از عمو و دايى در ميان نيست، با اينكه به طور مسلم محرمند و حجاب در برابر آنها لازم نمى‏باشد. ممكن است نكته آن اين باشد كه قرآن مى‏خواهد نهايت فصاحت و بلاغت را در بيان مطالب به كار گيرد و حتى يك كلمه اضافى نيز نگويد، از آنجا كه استثناى «پسر برادر» و «پسر خواهر» نشان مى‏دهد كه «عمه» و «خاله» انسان نسبت به او محرمند روشن مى‏شود كه عمو و دايى يك زن نيز بر او محرم مى‏باشند و به تعبير روشن‏تر محرميت دو جانبه است، هنگامى كه از يك سو فرزندان خواهر و برادر انسان بر او محرم شدند، طبيعى است كه از سوى ديگر و در طرف مقابل عمو و دايى نيز محرم باشند.

همانطور كه گذشت، قرآن كريم زنان را از آشكار كردن زينت در برابر بيگانگان نهى مى‏كند. روايات رسيده از معصومينعليهم‌السلام نيز همين معنا را در بردارند، تا جايى كه حتى بانوان را از استعمال بوى خوش در مقابل افراد نامحرم برحذر داشته‏اند. در روايتى از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله مى‏خوانيم كه فرمودند: «اَيُّمَا اِمْرَأَةٍ اِسْتَعْطَرَتْ فَخَرَجَتْ فَمَرَّتْ عَلى قَوْمٍ فَيَجِدُوا ريحَها فَهِىَ زانِيَةٌ»(٤٦) «هر زنى كه بوى خوش استعمال كند و از خانه خارج شود و بر گروهى بگذرد كه بوى خوش او را احساس كنند، پس او زناكار است».

در روايت ديگرى آمده، قالَ رسول اللّه‏صلى‌الله‌عليه‌وآله «اَيُّما اِمْرَأةٍ تَطَيَّبَتْ لِغَيْرِ زَوْجِها لَم تَقْبَلْ مِنْهأ صَلاةٌ حَتّى تَغْتَسِلَ مِنْ طيبِها كَغُسْلِها مِنْ جَنابَتِها»(٤٧). رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند «هر زنى كه براى غير شوهرش خود را خوشبو كند، خداوند نماز او را قبول نكند تا زمانى كه مثل اينكه غسل جنابت مى‏كند، خود را از آن بوى خوش پاك گرداند». آرى اسلام مى‏خواهد كه زيبايى و زينت زن تنها در مقابل افراد محرم باشد تا از طريق آشكار كردن زينت باعث بروز انحرافات جنسى نشود.

____________________________________

پي نوشت ها :

١ ـ فلسفى، محمد تقى، «گفتار فلسفى بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات»، تهران: هيئت نشر معارف اسلامى، چاپ اول، ١٣٥٢؛ ١٨٧.

٢ ـ بلاغى، صدرالدين، «برهان قرآن»، تهران: انتشارات امير كبير، چاپ هفتم، ١٣٦٠؛ ١٦٤.

٣ ـ مكارم شيرازى، ناصر و ديگران، جلد چهاردهم؛ ١٩٨.

٤ ـ اردستانى، صادق، «اسلام و مسايل جنسى و زناشويى»، تهران: انتشارات زرياب، چاپ اول، ١٣٧٧؛ ٢٣.

٥ ـ مصطفوى، سيد جواد، ١٥٥.

٦ ـ نهج البلاغه، حكمت ٢٤٩.

٧ ـ سوره نور ـ آيه ٣٠.

٨ ـ مطهرى، مرتضى، ١٣٧ ـ ١٣٦.

٩ ـ مكارم شيرازى، ناصر و ديگران، ٤٣٧ ـ ٤٣٦.

١٠ ـ طباطبايى، سيد محمد حسين، جلد پانزدهم؛ ١٥٨.

١١ ـ كاشانى، مولى فتح اللّه‏، «تفسير منهج الصادقين»، جلد ششم، تهران: انتشارات علميه اسلاميه، چاپ اول، ٢٩٤.

١٢ ـ رازى، ابوالفتوح، «تفسير روح الجنان وروح الجنان»، جلد هشتم، تهران: انتشارات كتابفروشى اسلاميه، چاپ اول، ١٣٩٨ ه .ق؛ ٢٠٦.

١٣ ـ السيوطى، جلال الدين عبدالرحمن، ٤١.

١٤ ـ العروسى الحويزى، عبد على بن جمعه، ٥٨٩

١٥ ـ العروسى الحويزى، عبد على بن جمعه، ٥٨٩

١٦ ـ تاج لنگرودى، محمد مهدى، «واعظ خانواده»؛ ١٦٤.

١٧ ـ خمينى، سيد روح اللّه‏، ٤٣٣.

١٨ ـ شعرانى، ابوالحسن، ٢٢١.

١٩ ـ طباطبايى، سيد محمد حسين، ١٥٩.

٢٠ ـ قمى، على بن ابراهيم، «تفسير قمى»، جلد دوم، قم: دار الكتاب، چاپ سوم، ١٠١.

٢١ ـ روايتى با همين مضمون در كتب اهل سنت هم آمده از جمله در كتاب «الدر المنثور»، جلد پنجم

٢٢ ـ «تابو» از موضوعات بحث جامعه‏شناسى است و به تحريمهاى ترس‏آور و بى‏منطق گفته مى‏شود كه در ميان ملل وحشى وجود داشته و دارد. به عقيده راسل و امثال وى، اخلاق رايج در جهان متمدن امروز نيز پر از «تابو» است.

٢٣ ـ مطهرى، مرتضى، ١٤٣ ـ ١٤١.

٢٤ ـ كمالى، سيد على، ١٦٥ ـ ١٦٤.

٢٥ ـ سوره نور ـ آيه ٣١.

٢٦ ـ مطهرى، مرتضى، ١٤٤.

٢٧ ـ العروسى الحويزى، عبد على بن جمعة، ٥٨٧

٢٨ ـ رازى، ابوالفتوح، ٢٠٦.

٢٩ ـ خمينى، سيد روح اللّه‏، ٤٣٣.

٣٠ ـ مطهرى، مرتضى، ١٤٥.

٣١ ـ طباطبايى، سيد محمد حسين، ١٥٩.

٣٢ ـ طبرسى، ابوعلى فضل بن الحسن، جلد هفدهم؛ ١٢٧.

٣٣ ـ طبرسى، ابو على فصل بن الحسن؛ ١٢٧.

٣٤ ـ الزمخشرى، محمد بن عمر، ٢٣٠.

٣٥ ـ قمى، على بن ابراهيم، ١٠١.

٣٦ ـ العروسى الحويزى، عبد على بن جمعه، ٥٩٠

٣٧ ـ السيوطى، جلال الدين عبدالرحمن، ٤١.

٣٨ ـ مطهرى، مرتضى، ١٥١.

٣٩ ـ طباطبايى، سيد محمد حسين، ١٥٩.

٤٠ ـ طبرسى، ابوعلى فضل بن الحسن، ١٢٨.

٤١ ـ مطهرى، مرتضى، ١٥٨ ـ ١٥٧.

٤٢ ـ العروسى، الحويزى، عبد على بن جمعه، ٥٩٣

٤٣ ـ مكارم شيرازى، ناصر و ديگران، ٤٥٢ ـ ٤٥١.

٤٤ ـ طبرسى، ابوعلى فضل بن الحسن، ١٢٩ ـ ١٢٨.

٤٥ ـ مطهرى، مرتضى، ١٦١.

٤٦ ـ السيوطى، جلال الدين عبدالرحمن، ٤١.

٤٧ ـ مصطفوى، سيد جواد، ٧٠.

آراستگى و خودآرايى براى همسر

هر زنى در فطرت و سرشتش، زيباپسندى و آراسته‏گرى نهفته است. از طرف ديگر اسلام دين فطرت است و دين خدا، و چنين دينى بايد احساسات و عواطف مردم را كه مخلوق همان خدا است، در نظر بگيرد و راهنمايى كند.

از نظر اسلام، براى زن مستحب است كه همواره داراى زينت باشد و خود را آماده نشان دهد، براى شوهرش جاذبه داشته باشد نه دافعه.

عطر زدن و روغن مالى (كرم) و موى و بدن شفاف و براق داشتن اگر براى مرد ماهى يك مرتبه خوب است، براى زن هر روز مطلوب است، تا مردم جهان بدانند، اسلام با زيبايى و زينت مخالفت ندارد، اسلام با فطرت و سرشت زن كه زيبايى دوستى اوست مخالف نيست. اسلام با واقعيتها مبارزه نمى‏كند و خلاصه اسلام همان چيزى را گفته است كه همگان مى‏دانند و عمل مى‏كنند و بر زبان نمى‏آورند(١) . در همين زمينه روايتى از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل شده است.

جاءَتْ اِمْرَأَةٌ اِلى رَسُولِ اللّه‏صلى‌الله‌عليه‌وآله فَقالَتْ: يا رَسُولَ اللّه‏ِ ما حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ؟ فَقالَ: «اَكْثَرُ مِنْ ذلِكَ...» قالَتْ فَخَبِّرْنى عَنْ شَى‏ءٍ مِنْهُ، قالَ:

«... عَلَيْها اَنْ تَتَطَيَّبَ بِأَطْيَبِ طَيْبِها وَتَلْبَسَ اَحْسَنَ ثِيابِها وَتَزَيَّنَ بِأَحْسَنِ زينَتِها وَتَعْرِضَ نَفْسَها عَلَيْهِ غُدْوَةٌ وَعَشِيَّةً...»(٢) «زنى خدمت پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و عرض كرد: اى رسول خدا حق شوهر بر زن چيست؟ فرمود: «زياد است». عرض كرد: اندكى را به من بگوييد. فرمود: «... زن بايد خود را به بهترين بوهاى خوش معطر كند و بهترين لباسش را بپوشد و خود را به بهترين زينتى كه دارد بيارايد و هر صبح و شام خود را به شوهرش عرضه كند...».

البته بايد توجّه داشت اين دستور تنها به زنان اختصاص ندارد، بلكه مردان هم وظيفه دارند كه ظاهرى آراسته داشته باشند و به نظافت و خودآرايى براى همسر خويش اهميّت بدهند. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله به شوهران مسامحه كار و بى‏قيد مى‏فرمايد: «اِغْسِلُوا ثِيابَكُمْ وَخُذُوا مِنْ شُعُورِكُمْ وَاسْتاكُوا وَتَزَيَّنُوا وَتَنَطَّفُوا فَاِنَّ بَنى اِسْرائيلَ لَمْ يَكُونُوا يَفْعَلُونَ ذلِكَ فَزَنَتْ نِساءُهُم»(٣) . «لباس‏هاى خود را تميز كنيد و موهاى خود را كم كنيد، مسواك بزنيد و آراسته و پاكيزه باشيد، كه بنى‏اسرائيل چنين نكردند تا زنانشان زناكار شدند».

آراستگى زن و شوهر از اين جهت اهميّت دارد كه رغبت آنها را نسبت به يكديگر بيشتر مى‏كند. برخى زنان و بسيارى از مردان اهميّت لازم را به اين مسئله نمى‏دهند. حتى ديده شده است كه با وجود تقاضاهاى مكرر زن، مرد با ظاهرى آشفته در خانه و در كنار همسر خود قرار مى‏گيرد. اين گونه رفتار مخالف ذوق سليم است و لذا تحمّل آن براى كسى كه داراى حساسيّت روحى و ذوق و سليقه است، دشوار مى‏نمايد. بى‏اعتنايى به اينگونه مسائل به ظاهر كوچك مى‏تواند در روابط و پيوندهاى ميان زن و شوهر تأثير منفى بگذارد و از تمايل و رغبت آنها نسبت به يكديگر بكاهد(٤). خوشبو كردن مسلمان، بدن و لباس خود را به مشك و عنبر و عطر و بخور و گلاب و هر ماده بويايى، از مستحبات اكيد اسلام است، تا آنجا كه روايت شده است مخارج عطر و بخور پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله بيش از مخارج خوراكش بود. عن ابى عبداللّه‏عليه‌السلام قالَ «كانَ رَسُولُ اللّه‏ِصلى‌الله‌عليه‌وآله يُنْفِقُ فِى الطّيبِ اَكْثَرُ مِمّا يُنْفِقُ فِى الطَّعامِ» (٥) امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله براى بوى خوش بيشتر از خوراك خرج مى‏كرد». و در حديث ديگرى آمده است، قالَ رَسُولُ اللّه‏صلى‌الله‌عليه‌وآله : «اَرْبَعٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلينَ: اَلْحَياءُ والتَّعَطُّرُ وَالسِّواكُ والنِّكاحُ»(٦). رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: «چهار چيز از سنتهاى پيامبران است: حيا و استعمال بوى خوش و مسواك زدن و ازدواج» آرى، عطر هم مانند نظافت از مظاهر زيبايى است و زنان به آن علاقه بيشترى دارند و همت بيشترى مى‏گمارند. پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت به استعمال عطر و ماده بويا، ميان زن و شوهر فرقى گذاشته است كه بسيار لطيف و ظريف است و آن فرق اين است كه به زن دستور مى‏دهد، از مواد خوشبو، ماده‏اى را استعمال كند كه بيشتر رنگ داشته باشد و كمتر بو، برعكس مردان كه بايد ماده‏اى را استعمال كنند كه بويش بيشتر و رنگش كمتر باشد. قالَ رَسُول اللّه‏صلى‌الله‌عليه‌وآله : «طَيبُ النِّساءِ ما ظَهَرَ لَوْنُهُ وَخَفِىَ ريحُهُ وَطَيبُ الرِّجالِ ما ظَهَرَ ريحُهُ وَخَفِىَ لَوْنُهُ»(٧). رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «بوى خوش زنان، چيزى است كه رنگش آشكار و بويش نهان باشد و بوى خوش مردان چيزى است كه بويش آشكار و رنگش نهان باشد».

نويسنده‏اى در اين زمينه مى‏گويد:

«بعضى از زنان تنها هنگامى كه به عروسى يا مهمانى مى‏روند، خود را زيبا و مرتب و پاكيزه و معطر مى‏كنند، اين عمل بر خلاف دستور اسلام است، زن بايد همواره براى شوهرش جالب و جاذب باشد و در مهمانيها هم بايد زيبايى و عطر او را تنها زنان ببينند و استشمام كنند، نه مردان اجنبى تا تحريك شوند و آن زن سبب گناه گردد»(٨).