زلال معرفت (پژوهشی درباره زندگانی امام محمد باقر علیه السلام)

زلال معرفت (پژوهشی درباره زندگانی امام محمد باقر علیه السلام)0%

زلال معرفت (پژوهشی درباره زندگانی امام محمد باقر علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام باقر علیه السلام

  • شروع
  • قبلی
  • 19 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4202 / دانلود: 2637
اندازه اندازه اندازه
زلال معرفت (پژوهشی درباره زندگانی امام محمد باقر علیه السلام)

زلال معرفت (پژوهشی درباره زندگانی امام محمد باقر علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

جلوه های كمال در وجود امام باقرعليه‌السلام

۱. هيبت نقل است يكی از همراهان هشام بن عبدالملك خليفه اموی، به هنگام حج، چون توجّه و احترام مردم به آن حضرت را می بيند، تصميم می گيرد با طرح سؤالی او را شرمنده كند وچون نزد آن گرامی می رسد و چشمش به آن حضرت می افتد تنش به لرزه در می آيد ورنگش می پرد و زبانش بند می آيد.(۹۷)

آن حضرت در ميان مردم از متواضع ترين آنان به شمار می آمد، ولی درمقابل ستمكاران شجاعانه می ايستاد و از حقّ و حقيقت دفاع می نمود. در مجلسی نزد هشام درحالی كه در كنار او و بر تخت او نشسته بود، در پاسخ هشام، حقانيّت خانواده خود رااثبات كرد هشام از پاسخ امام چنان به خشم آمد كه صورتش سرخ شد و چشمانش برگشت.(۹۸)

۲. رفتار با دوستان و مردم آن حضرت می فرمود:

دوست داشتنی ترين كارها نزد خدا اين است كه مسلمانی، شكم مسلمانی را سير كند، غمش رابزدايد و دينش را ادا كند.(۹۹)

امام باقرعليه‌السلام لغزش های دوستان را ناديده می گرفت و می فرمود:

اصلاح امور زندگی و روش برخورد با مردم چون پيمانه پری است كه دو سوم آن زيركی و يك سومش گذشت است.(۱۰۰)

اگر نيمه شب مهمانی بر او می رسيد با مهربانی در به رويش باز می كرد و در بازكردن بار و بنه اش به او كمك می كرد.(۱۰۱) و با همه مهربان بود حتّی با كسانیكه نسبت به او رفتار بدی داشتند.

آن حضرت از تحقير و كوچك شمردن مسلمانان نهی می فرمود و به غلامان و كنيزانش میگفت:

مستمندان را گدا نناميد و آن ها را با اين نام نخوانيد، بلكه آنان را به بهترين نامهايشان صدا بزنيد.(۱۰۲)

۳. مهمانی دادن امام باقرعليه‌السلام غذا دادن به مؤ منين به ويژه شيعيان را بسيار مهم می شمرد و میفرمود:

كمك به خانواده يك مسلمان و سير كردن شكمشان و بی نياز كردن آن ها از مردم، برايم ازهفتاد حج بهتر است.(۱۰۳)

خانه اش محل رفت و آمد و منزلگاه شيعيان، مسلمانان و غريبان بود. مهمان زياد به خانهمی برد و به آنان غذای لذيذ می داد.

۴. كسب و كار امام باقرعليه‌السلام اگر ياران خود را بيكار می ديد، سفارش می كرد كه به كاریمشغول شوند و می فرمود:

من كسی را كه كار و كاسبی را رها كرده، به پشت بخوابد و بگويد، خدايا روزی ام ده،دشمن می دارم.(۱۰۴)

خود آن حضرت حتّی در هوای گرم تابستان عرق ريزان به باغ و مزرعه خويش می رفت و كار می كرد.

۵. سخاوت و بخشش بسياری كسان به اميد بهره مندی از جود و كرمش به سويش می شتافتند و هيچ يك نااميدبر نمی گشتند.(۱۰۵) هر كس به خانه اش می آمد، بيرون نمی رفت، مگر آن كه غذايش می داد و لباس نيكويش می پوشاند و مبلغی به او می بخشيد.(۱۰۶) و میفرمود:

نيكی، فقر را می زدايد و بر عمر می افزايد و از مرگ بد پيشگيری می كند.(۱۰۷)

۶. حلم و صبر و شكيبايی امام باقرعليه‌السلام از بارزترين صفات ابوجعفر امام باقرعليه‌السلام صفت صبر و بردباری آن حضرت بود.

نقل كرده اند كه مردی نامسلمان (نصرانی) كه از امام باقرعليه‌السلام كينه داشت،روزی به آن حضرت برخورد نموده و بنای بدگويی را آغاز كرد. و گفت: توبقر«گاو» هستی. امامعليه‌السلام با آرامش خاصّی فرمود: من باقرم، مجددا گفت توفرزند زنی آشپز هستی! امام فرمود اين حرفه او بوده است مرد نصرانی با گستاخی بيشتر گفت تو فرزند زنی سياه چرده و زنگی و... هستی! امامعليه‌السلام فرمود اگرتو راست می گويی و مادرم آن گونه كه تو توصيف می كنی بوده است، پس از خداوندمی خواهم او را بيامرزد، و اگر ادعاهای تو دروغ و بی اساس است، پس از خداوند میخواهم كه تو را بيامرزد! مرد نصرانی كه حلم و صبر آن حضرت را مشاهده كرد عليرغم اينكه پايگاهی بزرگ در اجتماع دارد و دارای صدها شاگرد می باشد به جای مقابله به مثل، چون كوه صبر و حلم بكار برد. خود را شكست خورده ديد و از گفته های خود عذرخواهی نمود و اسلام آورد.(۱۰۸)

همه ائمه طاهرين از اهل بيتعليهم‌السلام چنين بودند و درمقابل تمام سختی ها و دشواری ها صبر پيشه می كردند و برای ديگران در اين زمينه نيزنمونه بودند. امام حسينعليه‌السلام وقتی شدّت مصيبت ها او را محاصره كردند و بر سراو و خاندان پاكش خيمه زدند، فرمود:

صبرا علی قضائك يا ربّ لا معبود سواك.

زندگانی سياسی آن حضرت

(معاصربودن باچندتن ازخلفای امویومروانی)

الف: خلفای پيش از امامت امام باقرعليه‌السلام خلفايی كه پيش از امامت امام باقرعليه‌السلام حكومت كرده اند با توجّه به اين كه امام باقرعليه‌السلام در صحنه كربلا سه يا چهارسال از عمر شريفش می گذشته، عبارتند از: معاوية بن ابی سفيان، يزيد بن معاويه، معاويه بن يزيد، مروان بن حكم بن ابی العاص و عبدالملك بن مروان.

جنايات معاويه و يزيد برای همگان روشن است. حكومت يزيد بيش از سه سال و چند ماه دوام نيافت. معاوية بن يزيد، كه در هنگام مرگ پدر ۲۲سال داشت، تن به حكومت نداد و با روش پدر و جدّش مخالف بود و بعد از مدتی كوتاهمُرد.(۱۰۹)

حكومت بنی اميه با مرگ معاويه بن يزيد به مروان بن حكم منتقل شد. مروان چند ماه حكومت كرد و حكومت مروانيان را بنا نهاد كه همه آن ها غير از عمر بن عبدالعزيز در ستمگری و خود كامگی شهره آفاق بودند. مروان كسی است كه همراه پدرش، مورد خشم پيامبر قرار گرفت و از مدينه به طائف تبعيد شد. مروان درزمان خليفه اول و دوم همچنان در طائف تبعيد بود، ولی در زمان خليفه سوم به سبب خويشاوندی نزديكی كه با او داشت، حكم تبعيدش لغو شد و به مدينه آمد و مشاور عثمان شد. مروانچنان به ستمگری پرداخت كه مؤ منان زندگی پر مشقی را می گذراندند و علیّ بن ابیطالبعليه‌السلام آشكارا در محافل عمومی، دشنام داده می شد.(۱۱۰)

پس از مروان بن حكم، فرزندش عبدالملك مروان حاكم شد. اوقبل از رسيدن به خلافت خود را فردی قرآن دوست نشان می داد.

زمانی كه به حكومت رسيد، قرآن را كنار نهاد و گفت: «اين آخرين ديدار من با تو است.»(۱۱۱) و ستمگری را آغاز نمود. كارگزاران سفّاك و جنايتكار و خون آشامی چونحجاج بن يوسف ثقفی بر جان و مال و حيثيّت مردم حاكم شدند.

ب: خلفای معاصر با دوران امامت آن حضرت وليد بن عبدالملك (۸۶۹۶)؛ سليمان بن عبدالملك (۹۶۹۹)؛ عمر بنعبدالعزيز (۹۹۱۰۱)؛ يزيد بن عبدالملك (۱۰۱۱۰۵)؛ هشام بن عبدالملك (۱۰۵۱۲۵)؛

وليد بن عبدالملك پس از مرگ عبدالملك فرزندش وليد به خلافت رسيد. در زمان حكومت او مرزهای سرزميناسلام توسعه يافت و بخش هايی از هند، كابل، كاشغر و طوس و... به كشور پهناوراسلامی پيوست.

دامنه فتوحات تا اندلس پيش رفت و نيروهای نظامی اندلس از نيروهایتحت فرماندهی موسی بن نصير، فرمانده سپاه اسلام، شكست خوردند و اندلس(۱۱۲) تحت سيطره مسلمين در آمد. اما عناصر خون آشامی چون حجّاج در حكومت او صاحب قدرتبودند و جنايات خود را در پرتو خلافت و حكومت او عملی می ساختند. حجّاج بيستسال قدرت را در دست داشت.

كسانی كه با شكنجه های او كشته شدند، جدا از آنانی كهدر جنگ ها كشته شدند، صد و بيست هزار نفر بودند(۱۱۳) . در دوران حكومت وليد، سعيدبن جبير آن شخصيت ارزشمند شيعه، به جرم طرفداری از مكتباهل بيت به شهادت رسيد. علّت شهادت امام سجّاد سمّی بود كه به اشاره وليد بهحضرت داده شد. وليد در ۴۳ سالگی پس از نهسال و هشت ماه حكومت مُرد.(۱۱۴)

سليمان بن عبدالملك سليمان فرصت پيدا نكرد تا ظلم و ستم را آن گونه كه پيشينيانش عملی ساختند، بهجامه عمل آورد ولی در حدّ خود دست به ظلم و جنايات زد و در پر خوری كم نظير بود؛مانند گرگی كه پس از روزگاری گرسنگی به طعمه ای دست يافته بود. تنها چيزیكه به آن فكر نمی كرد، مردم و اسلام و دين و قرآن بود.

در عصر سلميان امر امامت پنهان بود و شيعيان نمی توانستد به طور آشكار با امام باقرعليه‌السلام ارتباط علنی داشته باشند و پيروان خاندان پيامبر در اين دوران بهشدّت تحت فشار بودند.(۱۱۵)

عمر بن عبدالعزيز بعد از سليمان، عمر بن عبدالعزيز به خلافت رسيد و او در دوران خلافتش گام هایمثبتی در كاستن از فشارهای سياسی اجتماعی شيعه واهل بيت برداشت. چون عمر بن عبدالعزيز درسال ۹۹ هجری به خلافت رسيد، طی بخشنامه ای دستور داد لعن علیعليه‌السلام ازمنابر برداشته شود و فدك را به فرزندان فاطمه سلام الله عليها باز گردانند هرچند جانشينان معصوم پيامبر، حكومت او را مجاز و شرعی نمی دانستند و از اين رو، او نيز درجزو طاغوتيان شمرده می شود، ولی امام باقرعليه‌السلام می فرمود: «عمر بنعبدالعزيز نجيب دودمان بنی اميه است.»(۱۱۶)

حكومت عمر بن عبدالعزيز حدود دو سال بود و گفته اند بنی اميّه او را مسموم كرده اند.

يزيد بن عبدالملك پس از مرگ عمر بن عبدالعزيز، يزيد بن عبدالملك به خلافت رسيد و در ۲۹ سالگی درحالی كه چهار سال و يك ماه حكومت كرده بود، در گذشت.(۱۱۷) دوران حكومت او يكی ازسياه ترين ادوار حكومت بنی اميه محسوب می شود. يزيد بن عبدالملك، كه پروده دامانامويان بود، دشمنی عميقی نسبت به امام باقرعليه‌السلام و خاندان او داشت.(۱۱۸) داستان دلباختگی او به معشوقه اش (حبابه) نشانگر عمق فاجعه حكومت ناصالحان برسرنوشت مسلمانان است. او پس از مرگ معشوقه اش بدن وی را آنقدر نگه داشت تا بویتعفّن از آن ظاهر شد. پس از دفن معشوقه با فاصله كمی مرگ يزيد بن عبدالملك فرارسيد.(۱۱۹)

هشام بن عبدالملك با مرگ يزيد عبدالملك، برادرش هشام بن عبدالملك بر مسند خلافت نشست. او مردی خشن، درشت خو و مال اندوز بود.(۱۲۰) او حدود بيستسال حكومت كرد دوره و زمان جنايت و استبداد او بيش تر بود و روزگار خلافت وی سختترين دوره برای امام باقرعليه‌السلام بود، زيرا در دوره خلفای قبلی، آن امام از مدينه به ساير شهرها جلب و احضار نشد.(۱۲۱) و نيز شيعيان در عصر او در تنگنای سختی بودند به طوری كه به عنوان نمونه شخصيت بزرگ شيعه و محدث با ورع و زاهد جابر بن يزيد جعفی به فرمان امام باقرعليه‌السلام مأمور به تقيّه می گردد و سوارچوبی می شود و در كوچه های كوفه می چرخد و خود را به ديوانگی می زند تا جانش سالم بماند و زيد بن علی بن الحسين را بعد از شهادت، در حالی كه عريان بود، به دار كشيدند و اين نمايانگر شدّت عداوت هشام نسبت بهآل علیعليه‌السلام است.(۱۲۲)

فصل چهارم: شهادت امام باقرعليه‌السلام

امام باقرعليه‌السلام برای از بين بردن حاكمان، به قيام علنی روی نياورد؛ زيراشرايط را مناسب نمی ديد و ياران كافی در اطراف خويش سراغ نداشت. البته آن حضرت منكر جهاد و مبارزه علنی و مسلحانه عليه حكّام فاسد نبود؛ چنان كهنقل است كه فرموده است:

هر گاه به شمار اهل بدر (سيصد و سيزده نفر) گرد امام جمع شوند، بر امام واجب میشود كه قيام كند و عليه حكومت به نبرد برخيزد.(۱۲۳)

ولی آن حضرت نفرت خود را همواره از فرمانروايان ناصالح آشكار می كرد و در بخشیاز روايات با صراحت جبّاران را همواره نكوهيده است من جمله در روايتی آن حضرت از جدّ خويش پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده است:

دو گروهند كه شفاعت من شامل آنان نخواهد شد: سلطان بيدادگر و مستبد و شخصی كه دردين غلو و تندروی دارد و از باورهای دينی برگشته است واهل توبه و بازنگری نيست.(۱۲۴)

بدبينی امام باقرعليه‌السلام نسبت به حاكمان فاسد عصر خويش، چيزی نبود كه ازنظرها مخفی باشد يكی از افراد معروف نخع با شناختی كه از امام باقرعليه‌السلام دارد و می داند كه آن حضرت، عملكرد حاكمان عصرش را نادرست و ظالمانه می شمارد،به ايشان عرض می كند كه من از زمان حجاج تاكنون والی بوده ام، آيا راهی برایتوبه من هست؟

حضرت سكوت می كند. مرد سؤ الش را تكرار می كند. امام می فرمايد:

راهی برای توبه نيست مگر اين كه هر حقی را از مردم ضايع كرده ای به آنانبازگردانی.(۱۲۵)

امام باقرعليه‌السلام شيعيان را از نزديك شدن به سلاطين و حتی برقرار نمودنروابط اقتصادی با آنان منع می فرمودند. ابوبصير می گويد از امام باقرعليه‌السلام درباره اشتغال به كار در امور حكومتی و استخدام در كارهايشان سؤال كردم. امام باقرعليه‌السلام فرمود:

هرگز به خدمت آنان در نياييد حتی به اندازه يك مرتبه فرو بردن قلم در مركّب؛ زيراهيچ كس به خدمت ايشان در نمی آيد و از مزايای مادّی آنان بهره ای نمی گيرد، مگر اين كهبه همان اندازه به دين او لطمه می زنند.(۱۲۶)

آنچه در زندگی امام باقرعليه‌السلام و ديگر امامان می بينيم، اين است كه افزون برويژگی هايی كه در شخصيت آنان بوده كه موجب می شده حكومت های جور متعرّض آنانشوند، بينش های سياسی آنان باعث احساس خطر حاكمان می شده است. شخصيّت اجتماعیتا زمانی كه فاقد بينش خاصّ سياسی باشد، مورد تعرّض واقع نمی شود؛ مثلا خطبهای امام باقرعليه‌السلام در مكه ايراد نمودند، زمانی كه هشام بن عبدالملك هم برای حجآمده بود.(۱۲۷) از جمله سخنان آن حضرت چنين بود:

ما خلفای الهی هستيم. پس آن كسی كه از ما پيروی كند، سعادتمند است و كسی كه ما رادشمن بدارد و با ما مخالفت كند، نگونبخت است.

هشام كه صلاح نديد در چنان شرايطی متعزض امام باقرعليه‌السلام شود، آن حضرت وفرزند گرامی اش را به دمشق احضار نمود.(۱۲۸)

هشام بن عبدالملك با تدابيری زيد بن حسن را، كه مدّعی بود چون از نسل حسن بن علیعليه‌السلام است و امام باقر ازنسل حسين بن علیعليه‌السلام است و او از نسل فرزند بزرگ تر است پس به امامتسزاوارتر است، عليه آن حضرت به كار گرفت.

زيد بن حسن نيز با تدبيری زيناسب را آغشته به سمّ كرد و از اين طريق امام باقرعليه‌السلام را مسموم ساخت و به شهادت رسانيد. بنابراين، هشام توانست به صورت مخفی و به وسيله فردی از خاندان علیعليه‌السلام آن حضرت را به شهادت برساند.(۱۲۹)

فصل پنجم: گزيده ای از روايات امام باقرعليه‌السلام

«عالم يُنتفع بعلمه أفضل من سبعين ألف عابد ».(۱۳۰)

دانشمندی كه از علمش بهره برده شود، بهتر از هفتاد هزار عابد است.

«من عَلَّمَ باب هدی فله مثل اجر من عمل به، ولا ينقص اولئك من اءجور هم شيئا، و من عَلَّمَباب ضلالة كان عليه مثل و زر من عمل به ولا ينقص اولئك من اءوزار هم شيئا(۱۳۱)

هر كه به مردم درسی از هدايت آموزد، مانند پاداش ايشان دارد بدون اين كه از پاداش آنانچيزی كم شود و كسی كه به مردم درسی از گمراهی آموزد، مانند گناه ايشان بر گردنشافتد، بی اين كه از گناه آنان چيزی كم شود.

«زكاة العلم أن تعلّمِه عباداللّه »(۱۳۲)

زكات علم اين است كه آن را به بندگان خدا بياموزی.

«العلم خزائن و المفاتيح السوال، فاساءلوا يرحمكم اللّه فانه يؤ جر فی العلماربعة السائل و المتكلّم، و المستمع، و المحب لهم(۱۳۳)

علم خزينه ها دارد كه كليدهايش پرسش است. بپرسيد كه خداوند شما را رحمت كند.درباره علم چهار كس پرسنده و پاسخ دهنده و شنونده و دوستار آنان ثواب می برد.

«الكمالكل الكمال التفّقه فی الدّين، و الصبر علی النائبه و تقدير المعيشه ».(۱۳۴)

كمال انسان و نهايت كمالش دانشمند شدن در دين و صبر در بلا و ميانه روی در زندگیاست.

«من طلب العلم ليباهی به العلماء أويماری به السفهاء، أو يعرف به وجوه الناسفليتبوء مقعده من النار، ان الرياسة لاتصلح الا لاهلها(۱۳۵)

هر كه علم جويد برای اين كه بر علما ببالد يا بر سفها ستيزد يا مردم را متوجّه خود كند،در آتش دوزخ جای می گيرد و همانا رياست جز برای اهلش شايسته نيست.

«من أفتی الناس بغير علم، ولا هدی لعنته ملائكة الرحمة و ملائكة العذاب، و لحقه و زرمن عمل بفُتياه ».(۱۳۶)

هر كه ندانسته و رهبری نشده به مردم فتوا دهد، فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب او رالعنت كنند، و گناه آن كه به فتوايش عمل كند، دامنگيرش شود.

«لايكون العبد عالما حتی لايكون حاسدا لمن فوقه و لامحقرا لمن دونه ».(۱۳۷)

هيچ بنده ای، دانشمند نمی شود مگر اين كه به كسی كه بالا دست او است، حسادت نورزدو كسی را كه پايين تر از او است، تحقير نكند.

«واللّه لموت عالم أحب الی ابليس من موت سبعين عابدا و عالم يُنتفع بعلمه أفضل من ألف عابد(۱۳۸)

به خدای سوگند، مرگ دانشمند برای ابليس بسی محبوب تر از مرگ هفتاد عابد است. ودانشمندی كه مردم از دانش او بهره گيرند، از هزار عابدافضل است.

«من طلب الدنيا استعفافا عن الناس وسعا علی اهله و تعطفا علی جاره، لقی اللّه عزّ و جلّيوم القيامه و وجهه مثل القمر ليلة البدر(۱۳۹)

هر كس در طلب مال دنيا باشد تا از مردم بی نياز شود و وسيله آسايش خانواده خود رافراهم سازد و به همسايگان نيكی كند روز رستاخيز چهره اشمثل ماه شب چهارده درخشان خواهد بود.

«انما يعبد اللّه من يعرف اللّه، فاما من لايعرف اللّه فانما يعبده هكذا اضلالا(۱۴۰)

كسی می تواند به حق، عبادت خداوند را به جا آورد كه به او معرفت داشته باشد و خدارا به درستی و شايستگی بشناسد و امّا كسی كه شناخت درستی درباره ذات مقدّس او ندارد، خدا را همانند اين مردم گمراه (به طور سطحی) عبادت می كند.

نام چند كتاب درباره امام باقرعليه‌السلام

۱- كتاب های چاپی عربی:

۱. الامام الباقرعليه‌السلام ، گروه نويسندگان، چاپ دوم، تهران، مؤ سسة البلاغ۱۴۰۹ ق / ۱۹۸۹ م، جيبی، ۵۷ص.

۲. الامام الباقرعليه‌السلام قدوة و اسوة، سيد محمّد تقی مدرسی، تهران، رابطةالاخوة الاسلاميه، ۱۴۰۴ ق، رقعی، ۷۲ص. اين كتاب به فارسی ترجمه شده.

۳. الامام الخامس الامام محمّد بن علی الباقرعليه‌السلام ، گروه نويسندگان، مترجم:محمّد عبدالمنعم خاقانی، قم: مؤ سسه در راه حق، ۱۳۷۰ ش، رقعی: ۲۷ص.

۴. عوالم العلوم و المعارف، ج ۱۹، مولی عبداللّه بن نور اللّه بحرانی اصفهانی (ق۱۲ه‍) از بزرگان شاگردان علامه مجلسی، مقدمه و استدراك:

سيّد محمد باقر موحّد ابطحی، قم مؤ سسّة الامام المهدی، ۱۴۱۳ق، وزيری، ۵۲۸ ص،اين كتاب به فارسی ترجمه شده.

۵. حياة الامام محمّد باقرعليه‌السلام ، باقر شريف قرشی، چاپ دوم، بيروت، مؤ سسّهالوفاء، ۱۴۰۴ ق / ۱۹۸۴ م، وزيری ۲ج. اين بهترين كتابی است كه در زندگانی امام باقرعليه‌السلام به زبان عربی نگاشته شده و در دست ترجمه است.

۲- كتابهای چاپی فارسی:

۱. امام محمّد باقرعليه‌السلام ، اميد اميدوار، قم، انتشارات شفق، ۱۳۵۶ش، جيبی، ۳۲ص.

۲. امام محمّد باقرعليه‌السلام ، مير ابوالفتح دعوتی، قم، انتشارات شفق، ۱۳۵۶ ش، وزيری، ۲۸ ص (مصور، ويژه نوجوانان) اين كتاب به عربی در آمده است.

۳. پيشوای پنجم حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام ، گروه نويسندگان، چاپ مكرر،قم، مؤ سسّه در راه حق، ۱۳۷۱ ش، رقعی، ۲۷ ص، اين كتاب به عربی ترجمه شدهاست.

۴. ترجمه جلد ۱۱ بحارالانوار، علامه ملاّ محمّد باقر مجلسی، (۱۰۳۷۱۱۱۰ق) ترجمهموسی خسروی تهران، انتشارات اسلاميه، ۱۳۹۶ق، وزيری، ۲۶۷ ص.

۵. خزانه جواهر يا كلمات امام باقرعليه‌السلام ، سيّدابوالفضل رضوی برقعی، تهران، شركت سهامی طبع كتاب، بی تا.

۶. دور نمايی از زندگانی امام محمّد باقرعليه‌السلام ، مهدی پيشوايی، قم انتشاراتنسل جوان، بی تا جيبی، ۱۵۱ ص.

۷. ستارگان درخشان، سرگذشت حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام ، چاپ پنجم،تهران كتابفروشی اسلاميه، ۱۴۰۱ ق، جيبی، ۲۵۰ص.

۸. ناسخ التواريخ، زندگانی امام پنجم حضرت باقر العلومعليه‌السلام عباسقليخان سپهر، تهران، كتابفروشی اسلاميه، ۱۳۵۱ ش، وزيری، حدود ۲۷۰۰ ص. اين جامع ترين كتابی است كه به فارسی درباره زندگانی امام باقرعليه‌السلام وادوار مختلف آن نگاشته شده است.(۱۴۱)

فهرست منابع

قرآن كريم.

نهج البلاغه.

احقاق الحق قاضی سيد نوراللّه شوشتری.

اعيان الشيعه سيد محسن امين تحقيق حسن امين بيروت دارالتعارف للمطبوعات ۱۴۰۳ ه‍. ق.

اثبات الهداة محمد بن الحسن الحرّ العاملی.

اعلام الوری فضل بن حسن طبرسی قم مؤ سسهآل البيت ۱۴۱۷ه‍.

ارشاد شيخ مفيد، مكتبه بصيرتی.

اصول كافی ثقه الاسلام كلينی رازی تهران انتشارات علميّه اسلاميه.

الامام الصادق و المذاهب الاربعه اسد حيدر الطبعة الثانيه بيروت دارالكتاب العربی.

امام باقرعليه‌السلام جلوه امامت درافق دانش،احمدترابی چاپاول،مشهدآستان قدس.

ائمتنا مشهد كتابخانه آستان قدس.

اثبات الوّصيه مسعودی صاحب مروج الذهب قم منشورات رضی.

احتجاج طبرسی نجف مطبعة المرتضويه ۱۳۵۰ ه‍. ق.

اختصاص شيخ مفيد تصحيحی و تعليق علی اكبر غفاری بيروت مؤ سسه اعلمی ۱۴۰۲ ه‍.

اختيار معرفة الرّجال (معروف به رجال كشی) شيخ طوسی مركز مطالعات دانشگاه مشهد.

الاتحاف، شيخ عبداللّه شبراوی شافعی مصر المطبعة الادبيه.

بحارالانوارعلامه محمد باقر مجلسی طبع سوم بيروت داراحياء التراث العربی۱۴۰۳ ه‍.

توحيد شيخ صدوق بيروت مؤ سسه اعلمی.

تحف العقول، حسن بن علی بن شعبه تهران انتشارات علميه اسلاميه.

تاريخ يعقوبی ابن واضح چاپ اول قم منشورات شريف رضی ۱۴۱۴ ه‍.ق.

تاريخ الخلفاء جلال الدين سيوطی الطبعة الاولی قم چاپخانه امير ۱۳۷۰ ه‍.ش.

تقييد العلم ابی بكر احمد بن علی بن ثابت خطيب بغدادی تحقيق يوسف العش چاپ دومداراحياء السنة النّبويه.

تذكرة الحفاظ، ذهبی بيروت دارالكتب العلّميه.

تشيّع در اندلس، محمود علی مكی، عزالدين عمر موسی ترجمهرسول جعفريان، قم، انتشارات انصاريان ۱۳۷۶.

ثواب الاعمال، شيخ صدوق ترجمه از علی اكبر غفاری چاپ دهم نشر صدوق،بهارستان ۱۳۷۶.

جامع السعادات محمد مهدی نراقی بيروت مؤ سسه اعلمی.

حلية الاولياء و طبقات الاصفياء، ابو نعيم اصفهانی بيروت دارالكتب العلّميه.

حيات فكری و سياسی امامان شيعه، رسولجعفريان، قم انتشارات انصاريان، ۱۳۷۶ ش.

الخرائج و الجرائح، قطب راوندی تصحيح و تعليق شيخ اسداللّه ربانی قم انتشاراتمصطفوی.

خصال، شيخ صدوق نگارش آية اللّه كمره ای چاپ پنجم كتابخانه اسلاميه پاييز ۶۶.

دلايل الامامه، ابی جعفر محمد بن جرير طبری، مؤ لف شيخ عبداللّه بحرانی اصفهانی.

در مكتب فجر دانش ها امام محمد باقرعليه‌السلام دكتر علی قائمی انتشارات اميری چاپاول.

دورنمايی از زندگانی امام باقرعليه‌السلام ، علی اكبر حسنی انتشاراتنسل جوان.

رجال علامه حلّی، علامه حلی تحقيق سيد محمد صادق بحرالعلوم قم مكتبه الرضی۱۴۰۲ ه‍.

رجال نجاشی، ابی العباس احمد بن علی نجاشی تحقيق محمد جواد نائينی بيروتدارالاضواء.

سفينه البحار، شيخ عباس قمی كتابخانه سنائی.

سبائك الذهب، محمد امين بغدادی مشهور به سويدی، المكتبه العلّميه.

سيد اعلام النبلاء، شمس الدين ذهبی بيروت مؤ سسه الرساله.

سنن الدارمی، عبداللّه دارمی داراحياء السُنَّة النبوّيه.

سيره پيشوايان، مهدی پيشوايی چاپ پنجم،مؤ سسه تحقيقاتی امام صادقعليه‌السلام

الصواعق المحرقه، احمد بن حجر هيتمی مكی، قاهره، مكتبة القاهره.

طبقات الكبری، ابن سعد چاپ اول بيروت دارالكتب العلميه ۱۴۱۰ه‍.

عوالم العلوم و المعارف و الاحوال شيخ عبداللّه بحرانی اصفهانی مستدركات از سيدمحمد باقر ابطحی قم مؤ سسه امام مهدیعليه‌السلام .

فروع كافی، ثقه الاسلام كلينی تهران دارالكتب اسلاميه، ۱۳۶۲.

كشف الغمه فی معرفة الائمه:، علی بن عيسی بن ابی الفتح الاربلی بيروتدارالكتاب الاسلاميه.

كفاية الطالب فی مناقب اميرالمؤ منين علی ابن ابيطالبعليه‌السلام ، ابی عبداللّهقرشی الكنجی الشافعی نجف مطبعه الثری ۱۳۵۶ ه‍.

الكامل فی التاريخ ابن اثير مؤ سسه التاريخ العربی ۱۴۱۴ ه‍.

كتابنامه امام باقرعليه‌السلام ، ناصر الدين انصاری قمی قم مركز چاپ سازمانتبليغات اسلامی.

لسان العرب.

مناقب، ابی جعفر رشيد الدين محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی.

المختصر فی اخبار البشر، عمادالدين اسماعيل اءبی الفدا القاهره مكتبه المتّنبی.

مستدرك الوسائل، حاج ميرزا حسين نوری قم مؤ سسهآل البيت ۱۴۰۸ ه‍.

مكارم الاخلاق شيخ جليل طبرسی ترجمه مير باقری مؤ سسه انتشارات فراهانی.

مختصر تاريخ دمشق، ابن عساكر محمد بن مكرم دمشق دارالفكر ۱۹۸۸.

مؤ لفوا الشيعه فی صدر الاسلام سيد عبدالحسين شرف الدين چاپ دوم تهران مكتبهالنجاح.

نور الابصار، شيخ مؤ من شبلنجی منشورات شريف رضی.

ينابيع الموده، قندوزی حنفی انتشارات شريف رضی قم، چاپ هفتم