جلسه ارتباط با ارواح
من هم کم و بیش بحثهای مربوط به تماس با ارواح از طریق میزگرد را- مانند بسیاری دیگر- در کتابها و مجلّات خوانده بودم، و در انتظار فرصت مناسبی بودم که از نزدیک مسئله را شخصاً بررسی کنم. و چون آدم دیرباوری هستم، موضوع را با چشم خود ببینم. خوشبختانه این فرصت بسادگی دست داد.
در تابستان، چند روزی در یکی از شهرستانهای استان خراسان (سبزوار) که شهری است تمیز، با مردمی دوست داشتنی و با ایمان، دعوت داشتم.
قبلًا از دوستان شنیده بودم که این شهر یکی از پایگاههای مسئله میزگرد و «ارتباط با ارواح» است، و این موضوع در آنجا
رونق فراوانی پیدا کرده و باصطلاح «مُد» شده است؛ فعّالیّت طرفداران «ارتباط با ارواح» و «جلسات میزگرد» قسمت قابل توجّهی از وقت عدّهای از اهالی را اشغال نموده است.
برای جمعی وسیله سرگرمی، و برای عدّهای وسیله اطمینان به وجود عالم ماورای حس، شده است.
من هم علاقه داشتم از فرصت استفاده نموده، و از نزدیک وضع این جلسات را ببینم تا بتوانم با بصیرت بیشتری بحثی را که در این زمینه آغاز نمودهام دنبال کنم، و خوانندگان این بحثها را در جریان واقعیّات بیشتری بگذارم.
اعتراف میکنم که حضور در این جلسات برای افراد عادّی شاید صحیح نباشد؛ امّا برای کسانی که موظّف به تحقیق، و یا پاسخگوئی به دیگران هستند، گاهی اوقات جنبه لزوم به خود میگیرد.
من سعی دارم آنچه را با چشم خود با کنجکاوی و دقّت دیدم، عیناً برای شما نقل کنم و قضاوت را به خود شما واگذار کنم.
قبلًا لازم است آنچه را که از «مجموعه گفتگوها» با افراد مورد اطمینان به دست آوردم، در اینجا بیاورم و سپس
مشاهدات خود را شرح دهم.
آنچه از گفتگوهای بسیار با افراد سرشناس و کسانی که با این جلسات ارتباط داشتند، به دست آمد، از این قرار است (دقّت کنید!):
1مسئله ارتباط با ارواح (البتّه به وسیله میزگرد) یکی دو سال است در این شهر کاملًا رایج شده، حتّی به گفته ظریفی، رونقی به بازار «نجّارها» برای ساختن میزگرد داده است!
2چگونگی ارتباط آنها با ارواح چنین است که دور یک میز چوبی که اصلًا میخ در آن بکار نرفته و صفحه روی آن مدوّر و آزاد است و بر گِرد یک میله چوبی که در وسط آن قرار دارد میگردد، مینشینند.
یک یا چند نفر کف دستها را روی صفحه مدوّر میگذارند و حمد و سورهای میخوانند (آنها معتقدند خواندن حمد و سوره خوب است نه لازم!) و سپس افکار خود را متمرکز ساخته، و بدون نیاز به مقدّمه دیگری با یک روح تماس پیدا مینمایند.
علامت تماس با روح این است که صفحه میز خود به خود به یک طرف میگردد (البتّه کف دستها همچنان روی میز هست).
سپس از روح سؤالاتی میکنند و پیامها و جوابهایی دریافت میدارند؛ به این ترتیب که مدیوم (کسی که وسیله ارتباط است) الفبا را از اوّل میشمارد و در هر حرفی، میز به حرکت آمد آن را یادداشت میکنند، و سپس از مجموع این حروف جمله هائی به دست میآید که متضمّن «پیامها» و «جوابهای» ارواح است.
گاهی در وسط، رابطه قطع میشود و گاهی ارواح دیگری در این میان میدوند و مطالب را به هم میزنند!
3بیشتر ادارهکنندگان اصلی این جلسات، معتقدند که نه گرد بودن میز شرط است، و نه میخ نداشتن. در همان جلسهای که با حضور این جانب ارتباط برقرار شد، میزِ متوسّطِ چهارپایهای بود که دوپایه جلو آن هنگام ارتباط (به اصطلاح) بلند میشد.
آنها میگفتند با میزهای آهنی نیز میتوان تماس گرفت و معتقد بودند نوشتههای یکی از مجلّات تهران (اطّلاعات
هفتگی) که شرایط خاصّی برای این موضوع در نظر گرفته، بیاساس است و حتّی خود نویسنده آن سلسله مقالات که این بحث را در میان عدّه زیادی رایج ساخته، اطّلاعات عملی فراوانی در این زمینه ندارد، بلکه اطّلاعات او بیشتر جنبه تئوریکی دارد و اقتباس و ترجمه از نوشتههای خارجی است.
بعضی از افرادی را که من با آنها صحبت نمودم، خود را از آن نویسنده واردتر میدانستند.
4ادارهکنندگان این جلسات معتقد بودند مسئله ارتباط با ارواح هیچگونه ریاضت و آمادگی و تمرین و تعلیمات قبلی لازم ندارد، و نیازمند به نیروی مرموزی است که در وجود خود انسان میباشد، این نیرو در بعضی شدید، و در بعضی ضعیف است، و لذا همه موفّق به ارتباط گرفتن نمیشوند؛ بعکس عدّهای بقدری قوی هستند که با کمال سهولت ارتباط میگیرند.
5ادارهکنندگان این جلسات هر کدام با ارواحی تماس میگیرند، و در این میان از روح بوعلیسینا و آیةاللّه بروجردی گرفته، تا ارواح بستگان خود، و گاهی کشیشهای مسیحی و بتپرستان چینی و حتّی «شمر»! با همه اینها
تماس برقرار میسازند، و پاسخها و پیامهائی دریافت میدارند که بعضی جالب و بعضی مضحک است.
مثلًا یکی از این آقایان اظهار میداشت که یک وقت با میز مشغول ارتباط با ارواح بودیم که دیدم روحی خود را «ش م ر» معرفی کرد!
سؤال کردیم: همان شمر قاتل امام حسینعليهالسلام
؟
میز به علامت قبول، حرکت کرد.
پرسیدیم: در چه حالی هستی؟
با همان روش حروفی پاسخ داد:
حالم خیلی خوب است!
گفتیم: چطور؟
جواب داد: محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم
از من گذشت کرد!
(در حالی که با بعضی ارواح ارتباط برقرار میسازند و میگویند میسوزیم و ناراحتیم و مسلّماً آنها از شمر به مراتب بهتر بودهاند آیا چنین چیزی ممکن است؟ بگذریم).
6(دقّت کنید) اکثریّت قریب به اتّفاق شرکتکنندگان در این جلسات، معتقدند که میز بر اثر عوامل مرموزی حرکت میکند و دست افراد در گردش آن دخالت ندارد، حتّی گاهی
حرکت آن بقدری شدید میشود که حضّار را به وحشت میاندازد، امّا این عامل مرموز امواج خاصّی در وجود مدیومهاست و یا ارواحند؟ در میان آنها اختلاف نظر است؛ یکی از کسانی که در آغاز، استاد این جلسات، و از طرفداران پروپاقرص آن بوده و اخیراً از عقیده خود برگشته بود، معتقد بود هرچه هست در وجود خود انسان، و عوامل مرموزی در درون او میباشد.
ولی عدّه دیگری ارواح را منحصراً عامل حرکت میز میشناختند. (نگارنده، عقیده خودم را درباره حرکت میز بعداً خواهم گفت.)
7(باز هم دقّت کنید) شرکتکنندگان و ادارهکنندگان این جلسات عموماً معتقدند که پاسخها و پیامهائی که از ارواح میگیرند، همیشه صحیح نیست؛ گاهی چنان تطبیق میکند و صحیح از آب در میآید که همه را در شگفتی فرو میبرد ولی بسیار اتّفاق افتاده که جوابها کاملًا نادرست و چنان برخلاف واقع است که انسان را به وحشت میاندازد.
همین امر سبب اختلافنظر و گفتگو در میان آنها گردیده است.
بعضی معتقدند: اینها- آنچنان که خود را معرّفی میکنند- ارواح پاکی نیستند بلکه ارواح شریره یا موجودات ماورای طبیعی پستتری میباشند که همیشه مقیّد به راستگفتن نیستند! و یا اطّلاعات آنها ناقص و محدود است.
بعضی هم شاید این موارد را حمل بر عدم ارتباط صحیح میکنند.
عدّهای هم در برابر این سؤال که چرا پیامها همیشه صحیح نیست اظهار بیاطّلاعی مینمایند.
8پاسخها و پیامهائی که اظهار میدارند از ارواح دریافت داشتهاند غالباً جنبه کلّی و عمومی دارد، و بر هر مطلبی قابل تطبیق است؛ مثلًا: «این کار به نتیجه نمیرسد- موفّق خواهید شد- روح پدر شما از شما راضی است- فلان کار خیر را انجام دهید» و امثال اینها نمونههای پیام ارواح است، ولی بعضی از ادارهکنندگان این جلسات اظهار میدارند پیامهای خصوصی و نشانه هائی که کسی از آن باخبر نبوده نیز از ارواح دریافت داشتهاند، امّا مسلّم نیست.
9ادارهکنندگان این جلسات معتقدند که مسئله ارتباط با
ارواح، بسیاری از افراد غیرمعتقد یا لاابالی را معتقد و مقیّد به مبانی اخلاقی و مذهبی ساخته، و در طرز رفتار آنها اثر عمیق و بارزی گذاشته است و آنها را اصلاح نموده.
امّا بعضی هم معتقد بودند این موضوع اکنون به صورت بدی درآمده و سبب شده عدّهای از این طریق و به وسیله حرکت میز، تهمتهای ناروائی به مخالفان خود بزنند، و حتّی مدّعی پیامهایی درباره ناراحتی ارواح گذشتگان مخالفان خود شوند و از این رهگذر کینهورزی و تصفیه حساب نمایند.
این بود مجموعه نتایجی که از گفتگو با افراد سرشناس جلسات ارتباط ارواح در آن شهرستان گرفتم.