ضمیمه
منع آب از عثمان و موضع امیرالمؤمنین
همان طور كه گفتیم، یكى از بارزترین نمادهاى تفكر عثمانى در كربلا منع آب از امام و سپاهش بود كه به بهانه انتقام خون عثمان و كشته شدن او با لب تشنه انجام شد.
اكنون بر اساس منابع شیعه و سنى، براى هر فرد منصفى آشكار است كه خون عثمان تنها بهانه اى بیش نبود كه امویان آن را براى دست یابى به قدرت، شعار خود قرار دادند و از امیرالمؤمنین و اهل بیت و شیعیانشان خون عثمان را طلب مى كردند. ده ها منبع تاریخى و حدیثى، ده ها نفر از اصحاب رسول خدا و تابعین و ده ها نفر از علما و دانشمندان به برائت امیرالمؤمنینعليهالسلام
تصریح كرده اند كه تفصیل این موضوع مجال دیگرى مى طلبد. و تنها به این سخن ابن ابى الحدید معتزلى اشاره مى كنیم كه مى گوید: «وَ اللهِ لَقَدْ نَصَرَ عُثمانَ لَوْ كانَ الَمحْصُورُ جَعفَرَ بْنِ أبِى طالِب لَمْ یبْذَلْ لَه إلاّ مِثْلَه
؛ به خدا سوگند او عثمان را بدان حد یارى رساند كه اگر جعفر بن ابى طالب محاصره شده بود، همان اندازه به او یارى مى رساند.»
حقیقت و ریشه مخالفت امویان با امیرالمؤمنینعليهالسلام
در جاى دیگرى نهفته است. دعواى اصلى بر سر اسلامى بود كه امیرالمؤمنینعليهالسلام
به دنبال اجرا و عملى كردن آن در جامعه بود و اسلامى كه امویان آن را تنها نردبانى براى دست یابى خود به قدرت و حاكمیت قیصرى و كسرایى بر مسلمانان تلقى مى كردند، و به تعبیر روشن و دقیق امیرالمؤمنینعليهالسلام
و عمار آنان لحظه اى به اسلام اعتقاد نیافتند و تنها در زمان ضعف و سستى خود، اظهار اسلام مى كردند، ولى آن گاه كه اعوان و انصارى یافتند، كفر پنهانى خود را آشكار ساختند.
به هر حال، بهانه خونخواهى عثمان، و به خصوص كشتن او با لب تشنه، دستاویزى براى امویان بود تا توده ى مردم را كه از واقع اطلاع چندانى نداشتند، بر ضد اهل بیت تحریك كنند و با این وسیله آنان را كه مانع اصلى حكومتشان بودند، از میان بردارند.
براى تكمیل موضوع این نوشتار، لازم بود تا براى آگاهى بیش تر درباره ى سابقه و ریشه تاریخى منع آب از امام حسینعليهالسلام
، اشاره اى هر چند كوتاه به محاصره عثمان و منع آب از او، و موضع امیرالمؤمنین درباره ى آن داشته باشیم.
در سال 35 هجرى، مسلمانان به خاطر كارهاى خلافى كه عثمان انجام داده بود، از اطراف جهان اسلام در مدینه اجتماع كردند و خواهان اصلاح امور مسلمین شدند. نیت اصلى این تحصّنِ سیاسى، اصلاح انحرافاتى بود كه از سوى خلیفه صورت گرفته بود؛ چرا كه بسیارى از اصحاب نیكوكار و جلیل القدر رسول خداصلىاللهعليهوآله
از اعضاى اصلى این حركت بودند، ولى در این میان، نیروهاى افراطى و مغرض دیگرى نیز بودند كه از این حركت سوء استفاده كرده، اهداف سیاسى دیگرى را دنبال مى كردند و كم كم اوضاع و رهبرى این حركت را به دست گرفتند. در این میان، امیرالمؤمنینعليهالسلام
تا آن جا كه مى توانست سعى بسیارى كرد تا اوضاع را آرام كند و میان خلیفه و نیروهاى معترضْ توافقى حاصل نماید. این تلاش ها گر چه یك بار نیز مؤثر واقع شد، اما با كارشكنى هاى اطرافیان اموى عثمان، به خصوص مروان و مغرضین از جمله طلحه و زبیر، اختلاف به صورت مسالمت آمیز حل نشد. از این رو، اوضاع بار دیگر از آنچه بود، بدتر شد و عثمان محاصره شد و پس از هیجده روز، آب و آذوقه را نیز بر او بستند.
علت تنگ تر شدن محاصره این بود كه خبر رسید سپاهیانى از هر گوشه براى نجات عثمان راهى مدینه شده اند. حبیب بن سلمه قسرى از شام، معاویه از مصر، قعقاع از كوفه و مجاشع بن مسعود از بصره. از این رو، محاصره را بر عثمان تنگ تر كردند و بنا بر منابع تاریخى، طلحه دستور داد تا از رساندن هر گونه آذوقه و حتى آب جلوگیرى كنند.
این موضوع باعث بدتر شدن اوضاع شد و عثمان مجبور شد از آب چاه مصرف كند.
او به حجاج نامه نوشت و اوضاع خود را این گونه بیان كرد: «از بنده ى خدا عثمان امیر مؤمنان، به مسلمانانى كه در حج شركت كرده اند. اما بعد، من در زمانى این نامه را مى نویسم كه در محاصره ام و از آب چاه قصر مى نوشم و از ترس این كه ذخیره ى غذایى ام تمام نشود به مقدار كافى غذا نمى خورم. »
عثمان در نامه دیگرى براى خالد بن عاص كه در مكه بود نوشت همین موضوع را به اطلاع او رساند.
آب چاه ـ آن طور كه تصریح كرده اند ـ شور و تلخ بوده است.
منع آب به مدت چهل روز به طول انجامید و با كشته شدن عثمان ماجرا خاتمه یافت.
تلاش امیرالمؤمنینعليهالسلام
براى رساندن آب
نخستین كسى كه از ممانعت آب به روى عثمان اظهار ناراحتى كرد و به شدت طلحه را نكوهش نمود، امیرالمؤمنینعليهالسلام
بود. این اقدام پس از آن بود كه عثمان به امیرالمؤمنینعليهالسلام
پیام فرستاد كه «اینان آب را بر من بسته اند. اگر مى توانى، آبى برسان. »
عثمان براى همسران پیامبر نیز چنین پیامى فرستاد.
ولى بر اساس منابع تاریخى، تنها امیرالمؤمنینعليهالسلام
و ام حبیبه در این باره تلاش كردند. گر چه نگذاشتند ام حبیبه به عثمان آبى برساند،
اما به نظر مى رسد شدت محاصره چنان بوده كه امیرالمؤمنینعليهالسلام
نیز چند بار براى رساندن آب تلاش كرده است. بنابر یك گزارش، حضرت نخست با مردم سخن گفت و به آنان فرمود: «این كارى كه شما انجام مى دهید، نه از آیین مسلمانى است و نه سزوار كفار است. آب و آذوقه را بر این مرد نبندید؛ زیرا اگر رومیان و ایرانیان (كافر) به اسارت در آیند، به آنان آب و خوراك داده مى شود. » ولى آنان به سخن وى گوش ندادند و حضرت به علامت این كه او براى انجام سفارش عثمان اقدام كرده، عمامه خود را به درون قصر انداخت.
به نقل بلاذرى، سعید بن عاص به عثمان پیشنهاد كرد كه به قصد حج احرام بپوشد و بیرون آید تا كسى جرأت تعرض به او را نداشته باشد. خبر كه به محاصره كنندگان رسید، قسم یاد كردند كه اگر این گونه نیز بیرون آید، از او دست بر نخواهند داشت. از این رو، طلحه محاصره را تنگ تر كرد و نگذاشت آب به او برسد. على بن ابى طالب از این اقدام طلحه به شدت خشمگین شد و سرانجام به او آب رساند.
سید مرتضى نیز روایت مى كند كه امیرالمؤمنینعليهالسلام
به ممانعت آب و طعام از عثمان اعتراض نمود و فرمود: «این كار درستى نیست كه زن و بچه هاى عثمان به جرم او تشنه هلاك شوند. » آن حضرت هر كسى را كه مى توانسته به عثمان آب و طعام برساند، فرستاده است.
ابن شبّه و ابن اعثم گزارش دیگرى دارند بدین مضمون كه عثمان، از طریق قنبر، غلام امیرالمؤمنینعليهالسلام
، به آن حضرت پیام فرستاد و از او درخواست كرد تا در این باره كارى كند. امیرالمؤمنینعليهالسلام
سه مشك آب توسط تعدادى از بنى هاشم به او رساند.
گزارش ابن شبه اضافه مى كند كه تعدادى از آنان در این مأموریت زخمى شدند، اما گزارش ابن اعثم بیان مى كند كه كسى متعرض آنان نشد. ولى به نظر مى رسد كه با توجه به شدت محاصره و تأكید بر ممانعت از رسیدن آب به عثمان، گزارش ابن شبه به واقع نزدیك تر باشد. ابن عساكر در این باره گزارش دیگرى دارد و آن این كه جبیر بن مطعم نقل مى كند كه من به نزد على آمدم و گفتم: «آیا به این راضى هستى كه خویشان تو چون او محاصره شوند كه به خدا قسم، جز از چاه خانه اش استفاده نمى كند؟!» فرمود: «پناه بر خدا، آیا او را به این حال در آورده اند؟!» گفتم: آرى. پس مشك هاى آب را برداشت و آن ها را به عثمان رساند و او را سیراب كرد.
گزارش دیگرى بیان مى كند كه عبدالرحمن بن اسود نیز در این باره از امیرالمؤمنینعليهالسلام
استمداد كرده است. وى گوید: پیوسته مى دیدم على از عثمان كناره گیرى مى كند و كارى انجام نمى دهد؛ جز این كه مى دانم بر سر ممانعت آب بر روى عثمان، با طلحه صحبت كرد و در این باره بسیار خشمگین شد تا این كه توانست مشك هاى آب را به عثمان برساند.
قاضى ابوحنیفه امیرالمؤمنین را نافع ترین شخص براى عثمان دانسته كه هم آب و هم آذوقه براى او فرستاد.
ابن كثیر نیز امیرالمؤمنینعليهالسلام
را تنها كسى مى داند كه در رساندن آب به عثمان تلاش كرده و با نهایت سختى توانسته است مشك آبى به او برساند.
بنابر روایات دیگر، امیرالمؤمنینعليهالسلام
، امام حسنعليهالسلام
را براى رساندن مشك آب به عثمان مأمور كرد.
روایت دیگرى نیز مى گوید كه عمار با محاصره كنندگان سخن گفت و آنان را به خاطر این كار نكوهش نمود و خواست به عثمان آب برساند، ولى طلحه مانع او شد. از این رو، به نزد امیرالمؤمنینعليهالسلام
آمد و درخواست كرد تا آب به عثمان برساند و آن حضرت مشك آبى به او رساند.
این ها موارد اندكى از تصریحات مورخان در این زمینه بود كه واقعیت انجام شده را در آن ماجرا به ما گزارش كرده اند. این اخبار به خوبى ماهیت معاویه و امویان را در تهمت زدن به امیرالمؤمنینعليهالسلام
و اهل بیتعليهمالسلام
نشان مى دهد كه آنان چگونه با دروغ پردازى و انتشار آن در میان مردمِ از همه جا بى خبر، اهداف سیاسى خود را دنبال مى كردند. این در حالى بود كه مروان درباره ى تلاش امیرالمؤمنینعليهالسلام
براى عثمان به امام سجادعليهالسلام
چنین مى گفت: «هیچ كس همانند على از عثمان دفاع نكرد. » امام فرمود: «پس چرا او را بر منابر سب مى كنید؟!» گفت: «زیرا این حكومت ما جز با این سیاست سامان نمى گیرد. »
زُهْرى محدث مشهور نیز كه از طرفداران بنى امیه است، مى گفت: «اللّهم لَقَد نَصَحَ علىٌّ و صَحَّحَ فِى عثمانَ لَوْلا أنَّهُم أصابُوا الكتابَ
لَرَجُعوا؛ »
خدایا على همانا نصیحت كرد و درباره ى عثمان به درستى رفتار نمود. اگر به آن نامه دست نیافته بودند، باز مى گشتند (و كار سامان یافته بود و عثمان كشته نمى شد)