خبرهاى غيبى
قرآن كريم از وقوع برخى حوادث در آينده خبر داده كه اتفاق افتاده است كه خود يكى از معجزات محسوب مى شود، زيرا حصول چنين علمى از راه عادى امكان پذير نيست. در ذيل به نمونه اى از خبرهاى غيبى قرآن اشاره مى كنيم:
قرآن مى گويد: روميان در اين سرزمين نزديك شكست خوردند و پس از آن در فاصله كم تر از ده سال غلبه خواهند كرد. ابتدا و سرانجام كار دست خداست. در آن روز مؤمنان از نصرت خدا خشنود خواهند شد خدا هر كه را بخواهد يارى مى كند و او قدرتمند و مهربان است. وعده اى است از خدا و او در وعده هايش تخلف ندارد، ولى اكثر مردم نمى دانند.
از آيه مذكور استفاده مى شود كه در صدر اسلام، شكست سختى بر سپاهيان روم وارد شده بود. اين حادثه در مكانى نزديك سرزمين حجاز رخ داده و معلوم مى شود كه عرب هاى جزيرة العرب، مخصوصاً تازه مسلمانان، از حادثه شكست روميان بسيار نگران و اندوهگين بوده اند. در چنين زمانى آيه بالا نازل شد و به مسلمانان بشارت داد كه بعد از اين شكست، در مدتى كمتر از ده سال، سپاهيان روم بر دشمنان خود پيروز مى شوند و مؤمنان از نصرت الهى شادمان مى گردند.
پيش گويى قرآن درست درآمد و در همان تاريخ، روميان، كه اهل كتاب بودند، بر فارس ها غلبه نمودند، مؤمنان نيز از اين پيروزى شادمان گشتند.
براى آشنايى بيشتر با اين حادثه مهم تاريخ لازم است به اوضاع سياسى و نظامى دو امپراتورى نيرومند آن زمان (روم و ايران) و تصادماتى كه داشته اند، اشاره كوتاه بشود:
قبل از ظهور اسلام، دو امپراتور بزرگ و نيرومندى در آسيا و در همسايگى عربستان قدرت نمايى مى كردند: يكى ايران كه بر سرزمين وسيعى، كه بسيار بزرگ تر از ايران كنونى بود، حكومت مى كرد. ديگرى روم بود كه دايره حكومتش تا سرزمين مصر و شامات ادامه داشت.
اين دو امپراتور قدرتمند، همواره در حال كشورگشايى و سلطه جويى بوده و با هم رقابت و جنگ مى كردند. هرگاه يكى از آنها رقيب خود را ضعيف مى ديد، بر او حمله مى كرد و بخشى از سرزمينش را تصرف و اموال اهالى را تاراج مى نمود. بعد از چندى كه رقيب مغلوب ضعف هاى گذشته را جبران مى كرد بر ديگرى مى تاخت و سرزمين هاى تصرف شده را در اختيار خود قرار مى داد. اين جنگ و سلطه جويى همواره در ميان اين دو رقيب قدرتمند و تجاوزگر ادامه داشت.
عرب هاى سرزمين هاى مجاور نيز از تجاوزها و سلطه گرى هاى اين دو ابرقدرت در امان نبودند. پايتخت پادشاهان خاندان لخم در شهر حيره (نزديك كوفه) بود كه تحت حمايت پادشاهان ساسانى بود كه سال ها بر مردم حكومت مى كردند. سلطنت آنان تقريباً تا سال ٦٠٢ ميلادى ادامه داشت. در آن زمان خسروپرويز تصميم گرفت كه به سلطنت آنان پايان داده و سرزمينشان را جزء كشور خود قرار دهد.
هنگامى كه يكى از پادشاهان ساسانى خبردار شد كه پادشاه حمير قصد استقلال دارد و مى خواهد از زير سلطه ساسانى ها خارج گردد سپاه مجهزى را در سال ٥٩٨.م به جنوب عربستان فرستاد و بعد از نبرد سنگينى بر آنان غلبه كرد و جنوب عربستان را به صورت يكى از ولايت هاى كشور ساسانى درآورد.
از سوى ديگر دولت هاى رومى بيزانس نيز به جنوب عربستان عنايت داشته و در مقابل رقيبان خود، از آن سرزمين حمايت مى كردند، زيرا جمعى از هم كيشان مسيحى آنان در آن جا سكونت داشتند.
از اين جا بود كه مردم عربستان در برابر پيروزى يا شكست هر يك از اين دو رقيب تجاوزگر كاملاً حساس بودند. هرگاه ساسانيان در جايى به پيروزى مى رسيدند مسيحيان عربستان اندوهگين و مشركان شادمان مى گشتند، چون ايرانيان را همكيش خود مى دانستند و هر دو مجوسى و آتش پرست بودند. لذا پيروزى آنان را پيروزى خود حساب مى كردند.
بر عكس، هرگاه امپراتورى روم پيروز مى شد مسيحيان عربستان شادمان مى شدند، ولى مشركان عربستان غمگين مى گشتند، زيرا احساس خطر مى كردند. حال اصل مطلب را بيان مى كنيم:
پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
در سال ٦١٠ ميلادى در مكه به رسالت مبعوث شد. سال هاى ٦٠٢ تا ٦١٠ ميلادى براى امپراتورى بيزانس سال هاى بدى بود، زيرا در اثر شورش عمومى و هرج و مرج داخلى، كاملاً ضعيف شده بودند. در اين زمان خسروپرويز، پادشاه ساسانى، به ضعف امپراطورى روم پى برد. لذا از فرصت استفاده كرد و بر رقيب خود يورش برد و ضربه سختى بر آنان وارد ساخت. اين حمله ها از سال ٦١٠ شروع شد و تا سال ٦١٩ ادامه داشت. سپاهيان نيرومند ساسانى، در اين حملات پى در پى، در چندين جبهه به پيروزى هاى درخشانى دست يافتند.
در سال هاى ٦٠٥ تا ٦١٣ ميلادى شهرهايى از جمله: دارا، آمد، ادسا، نصيراپوليس، حلب، آپايا و دمشق به تصرف ساسانيان درآمد.
خسروپرويز كه از پيروزى هاى چشم گير خود مغرور شده بود، عليه مسيحيان اعلام جهاد كرد. گروه كثيرى از يهوديان نيز به ارتش او پيوستند. در سال ٦١٤ به اورشليم حمله كرد و حدود نود هزار مسيحى را كشت و شهر را غارت نمود. كليساهاى متعددى از جمله كليساى قيامت را آتش زد. در اين حادثه صليب اصلى و محبوب ترين يادگار مسيحيان به ايران آورده شد. پرويز به هراكليوس امپراتور روم، نوشت:
از خسروپرويز، بزرگ ترين خدايان و مالك تمام زمين، به هراكليوس، بنده بى مقدار و بى شعور خود، تو مى گويى كه بر خداى خود اعتماد دارى، پس چرا اورشليم را از دست من نجات نداد؟
خسرو در سال ٦١٦ سپاه بزرگ و مجهزى را به اسكندريه فرستاد و در سال ٦١٩ ميلادى بر كشور مصر تسلط يافت. سپاه ديگرى به سمت آسياى صغير روانه كرد و در سال ٦١٧ خالكدون را تصرف نمود.
پيروزى هاى سريع و گسترده سپاهيان ساسانى در جبهه هاى مختلف واقعاً چشم گير بود. كم كم خبر اين پيروزى ها به گوش مردم عربستان، كه در جوار آنان مى زيستند، رسيد. عكس العمل مردم عربستان در برابر اين خبرها دوگونه بود: مشركان از اين پيروزى ها شادمان، مى شدند، زيرا پيروزى آنان را پيروزى جناح ضد توحيد حساب مى كردند. امّا مسيحيان از اين پيروزى ها غمگين مى شدند و امنيت خود را در خطر مى ديدند. مسلمانان صدر اسلام كه جمعى اندك بودند. و مورد آزار و شكنجه مشركان قرار مى گرفتند از پيروزى هاى سريع و چشم گير امپراتورى تجاوزگر ساسانيان شديداً نگران بودند. به علاوه، از آن بيم داشتند كه سرزمين عربستان نيز مورد تجاوز آنان قرار گيرد، زيرا سپاه دشمن تا «اذرعات» كه نزديك ترين مكان به سرزمين عربستان بود و در قرآن به «ادنى الارض» تعبير شده، رسيده بود و كاملاً احساس خطر مى شد.
حال در اين موقعيت حساس آيه مذكور نازل شد و به مسلمانان بشارت داد كه در زمانى كم تر از ده سال، سپاهيان روم بر سپاهيان فارس غلبه خواهد كرد و مؤمنان از نصرت هاى الهى شادمان خواهند شد.
ابن اثير مى نويسد: مراد از «ادنى الارض» اذرعات است، چون آن جا نزديك ترين بخش سرزمين روم، به سرزمين عرب ها است و روميان در برخى جنگ ها تا آن جا عقب نشينى كرده بودند. پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
و مسلمانان، از پيروزى فارس ها بر روميان اندوهگين بودند، چون روميان اهل كتاب بودند و كافران از اين پيروزى شادمان مى شدند و مجوسيان را مانند خودشان مى دانستند. وقتى اين آيات نازل شد ابوبكر با ابى بن خلف در اين موضوع به يكصد شتر شرط بندى كردند. البته در آن زمان شرط بندى حرام نبود.
مسلمانان به وعده مهم الهى اميدوار شدند و در انتظار تحقق آن روزشمارى مى كردند. سرانجام وعده خدا تحقق يافت و روميان بر فارسيان غلبه كردند.
در تاريخ آمده است كه هراكليوس (هرقل اول) امپراتور روم از شكستى كه به وسيله سپاهيان فارس بر سپاهيانش وارد گشت شديداً ناراحت شد و در صدد برآمد كه ضعف سپاه را ترميم كند و مقدمات يورش سختى را فراهم سازد و سرزمين هاى از دست داده را از دشمن پس بگيرد. بدين منظور اصلاحات و اقداماتى را به عمل آورد و سپاهيان خود را براى يك حمله شديد و گسترده اى آماده ساخت. در سال ٦٢٢ ميلادى سپاه نيرومند دريايى خود را، از طريق درياى سياه به ارمنستان فرستاد و سپاه ايران را از پشت سر مورد حمله شديدى قرار داد. در سال بعد به آذربايجان رخنه كرد و زادگاه زردشت را ويران ساخت و آتش مقدس جاودان را خاموش نمود. صليب مقدس را از فارسيان بازپس گرفت و به بيت المقدس بازگردانيد.
شكست روميان در اذرعات (ادنى الارض) در سال ٦١٣ به وقوع پيوسته و حمله سهمگين روميان عليه فارسيان، در سال ٦٢٢ صورت گرفت و به پيروزى رسيد، يعنى حدود نه سال بعد از شكست آنان، كه در قرآن كريم به عبارت(
فِى بِضْعِ سِنِـينَ
)
آمده است پيروز شدند. بنابراين پيش گويى قرآن كه فرمود: پيروزى دوم روميان در مدتى كم تر از ده سال بعد از شكست به وقوع خواهد پيوست، درست درآمد. در آن زمان مسيحيان و مسلمانان از پيروزى مجدد سپاه روم بر سپاه فارس شادمان شدند.
تحقق يافتن اين وعده الهى يك از شواهد معجزه بودن قرآن محسوب مى شود.