نخستین معصوم - پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)

نخستین معصوم - پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)0%

نخستین معصوم - پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) نویسنده:
گروه: پیامبر اکرم

نخستین معصوم - پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)

نویسنده: جواد فاضل
گروه:

مشاهدات: 17290
دانلود: 2630

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17290 / دانلود: 2630
اندازه اندازه اندازه
نخستین معصوم - پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)

نخستین معصوم - پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)

نویسنده:
فارسی

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

نخستين معصوم - پيامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله

نويسنده: جواد فاضل

سخن اول

بسم الله الرحمن الرحيم

شخصيت آسمانى پيامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله كه درست هزار و چهار صد سال قمرى پيش، از جانب خداوند متعال به سمت رسالت و به عنوان رهبر و رهنماى جهانيان، برانگيخته شده و كتاب آسمانى «قرآن» را كه مجموعه سخنان خداى يگانه و جامع كليات تعاليم علمى و عملى و معجزه جاودانه اوست، برنامه زندگى بيش از يك ميليارد پيروان خرد و مورد توجه همگانى بشر قرار داده است، بايد يكى از مهم ترين عوامل تحول و تكامل زندگى بشر به شمار آورد، بلكه خود مهم ترين عاملى است كه به واسطه خودنمايى كه در طول چهارده قرن در اعتقاد و عمل صدها ميليون انسان نموده در هر گوشه و كنار زندگى جامعه بشرى اثر به سزايى گذاشته است.

اكنون به ويژه پس از يورش هاى نظامى، سياسى، فرهنگى، تبليغاتى، اقتصادى به اسلام و مسلمين و حتى شخصيت پيامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله از سوى سياستمداران قدرت طلب و جهان خوار و از سوى ديگر توجه و گرايش فراوان و بى حد و حصر و مسلمان شدن همه روزه جمعيت هاى فراوان غرب و شرق جهان با تمام فشارها و محدوديت ها، هنگام آن رسيده است كه با نگاهى نو و تازه، سيماى محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، آخرين پيامبر سلسله پيامبران را به گونه اى تازه بتوان ديد و بدين گونه است كه به حقيقت مى توان گفت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله را اين چنين بايد از نو ديد، از نو شناخت، او را با نگاهى كه اشياء و اشخاص را مى بينيم نبايد نگريست، بايد از روانشناسى، جامعه شناسى و تاريخ، نگاهى تازه ساخت و به سيماى پيامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله افكند، او را بايد در صف شخصيت هاى عظيم تاريخ قيصران و حكيمان و انبياء ديد، در جمع پيامبران بزرگ شرق نشاند و تماشايش كرد و در اين هنگام است كه تصوير او در چشم ما چنان شگفت و توصيف ناپذير مى نمايد كه گويى هرگز او را نديده ايم، هرگز چون او تصويرى را از مردى در جهان نمى شناخته ايم.

براى شناخت دقيق تصوير كلى و تمام هر مذهبى شناختن خداى آن، كتاب آن، پيغمبر آن و دست پرورده خالص آن ضرورى است و اين روش ‍ ساده ترين، ممكن ترين و در عين حال علمى ترين و مطمئن ترين روش ‍ شناخت آن است. و اين بار، با قلمى زيبا و شيوا، سليس و گيرا، جذاب و روان، ساده و حقيقى، بدون پيچيدگى و اغلاق، از نويسنده اى متعهد، كه مى داند هر كسى در اين جهان داراى هنرى است، برخى هنرى دنيايى، برخى شيطانى، برخى آسمانى و ماندنى، آنان كه قلم به دست گرفته و حقيقت تاريخ، زندگى، مرگ، انديشه، عقيده، دين، خدا، دنيا و آخرت را بر صفحات كتاب و هنر خود آوردند و ديگران را آگاهيدند، هنرى جاودانه داشتند.

درست بر عكس كسانى كه رمان هايى بى سوژه، دروغ و دور از حقيقت، حتى عاشقانه و يا جنايى نوشتند و خوانندگانى را از راه بى راهه كردند، هنرى شيطانى و آتشين ساختند و پاسخى براى آن نخواهند داشت.

اما اديب فقيد، نويسنده پرتوان و هنرمند، زنده ياد جواد فاضل، از هنر قلم خود، جاودانه و نام آور باقى ماند. او كه از آغاز جوانى تا پايان روزگار خويش شيفته كمالات و كلمات معصومان پاك راستين بود، و در آن هنگام كه سرش از نشاط شورى و دلش از تاءييدات يزدانى نورى، با قلمى شيوا و دل و جانى عاشق و شيدا داشت، توفيقى بزرگ يافت كه ارزشمندترين ها را از خود به جاى بگذارد. او كه توانست سيرى در كتاب دوم اسلام «نهج البلاغه» كند و زيبايى هاى آن را به همگان نشان دهد، گذرى هر چند سريع بر زندگى چهارده معصوم داشته باشد.

او كه فرزند ميرزا ابوالقاسم فاضل از علماى آمل قهرمان مى باشد در ۱۲۹۵ شمسى به دنيا آمد. در آغاز در شهر آمل نزد پدرش دروس مقدماتى فارسى و عربى را فراگرفت، سپس به تهران آمد و نزد شيخ محمد آشتيانى فقه و اصول را آموخت و سپس دوره دانشكده معقول و منقول را طى كرد. فاضل از ۱۳۱۹ به بعد با مطبوعات همكارى داشت، و از آن تاريخ رمان ها و داستان هاى كوتاه متعددى انتشار داده و كتاب هايى هم از عربى به فارسى ترجمه كرده است.

مدتى بود كه در پى احياى برخى نوشته هاى ارزشمند اعتقادى، با قلمى روان و ادبيات جوان پسند براى نسل سرگردان و جستجوگر حقيقت بودم، و مجموعه نوشته هاى اديب زنده ياد، جواد فاضل را در چنين فضا و هنرمندى ديدم، از اين رو با انتخاب كتاب «معصوم اول» به عنوان سال پيامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله و بازخوانى آن و تصحيح و ويراستارى برخى موارد غير صحيح كه جا نداشت در چنين كتابى كه مى تواند مورد استقبال عموم قرار گيرد و يا در مورد پيامبر اسلام نوشته شود، يا در نام برخى افراد، يا اماكن، يا برخى موارد تاريخى دارا باشد.

در پايان با سپاس از مؤ سسه انتشاراتى امام عصرعليه‌السلام ، اميد كه اين نوشته گيرا و زيبا بار ديگر مورد توجه نسل جوان ايران و خوانندگان گرامى قرار گيرد و پاداش اين تلاش و كوشش، رحمت و رضوان به روح آسمانى نويسنده فقيد گرامى ايران اسلامى باشد.

۲۰/۲/۸۵

م - فرهنگ

سخن دوم

از سال ۱۳۲۸ - خورشيدى - توفيق و تأييد الهى در قلب من نورى برافروخت و مرا به اين فكر انداخت كه درباره زندگى معصومين اسلامعليهم‌السلام قلم به دست بگيرم و تا آن جا كه قدرت و استطاعت من است به تحرير و تدوين كتاب بپردازم.

هدف نگارنده در ابتداى امر، در آن هنگام كه دستى از دور بر آتش داشت، «بيوگرافى» بود.

من مى خواستم از رسول اكرم اسلام و فاطمه زهرا و ائمه دوازده گانه خودمانعليهم‌السلام چند «بيوگرافى» تهيه ببينم، ولى وقتى به اين نور خيره كننده، به اين فروغ ربانى نزديك تر شدم، چنان خود را باختم كه قلم را از كف انداختم.

لغت «بيوگرافى» به «عكس بردارى از زندگى» ترجمه مى شود.

آن كس كه از منظره اى، از انسانى، عكس برمى دارد، سايه روشن ها و خطوط قيافه و آنچه را در برابر دوربين عكاسى قرار مى گيرند؛ از همه چيز، شبحى در دستگاه منعكس مى سازد.

من! قلم من! فكر من! بضاعت مزجات من! من كجا، آن استطاعت را خواهم داشت كه از حيات عظيم و جليلى همچون حيات محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ، از شخصيت بى مانندى مانند على بن ابى طالبعليه‌السلام ، از فاطمه زهراعليها‌السلام ، از فرزندان گران مايه اشعليهم‌السلام عكس بردارم.

تهيه اين «بيوگرافى» را نه تنها در قدرت خود نيافتم، بلكه براى بشر، يك چنين انديشه را بيهوده شناختم.

اين چهارده شعله جاويدان، اين چهارده شمع خاموش نشدنى را جز خدا كس نشناخته و جز ذات اقدس و اجل الوهيت كه آفريدگار و معبودشان است، كسى قادر نيست، لب به تعريف آنان بگشايد و زبان به تمجيد و توصيف آنان بگرداند.

عظمت و خطر اين امر، نويسنده را از تصميمى كه داشت فروكشيد، ولى مع هذا شب و روزم در اين آرزو مى گذشت. اين آرزوى من بود كه به نام نامى اين چهارده انسان معصوم و محبوب، قلم من بر صفحه كتاب بچرخد تا باز هم توفيق و تاءييد الهى به داد من رسيده و گره از كار فروبسته ام گشود.

به ياد اين شعر از مولوى افتادم:

آب دريا را اگر نتوان كشيد

هم به قدر تشنگى بايد چشيد

( لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا ) ( ۱ )

و باز هم در قرآن كريم نيز مى فرمايد:( لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ) ( ۲ ) بنابراين، تصميم خود را تحكيم كردم و اكنون نخستين كتاب از زندگانى معصومين اسلامعليهم‌السلام را كه به نام نخستين معصوم، يعنى حبيب الله، صفى الله، رسول الله، محمد بن عبداللهصلى‌الله‌عليه‌وآله نگاشته شده، به خوانندگان عزيز تقديم مى دارم. آنچه در اين كتاب از برابرتان مى گذرد تاريخ نيست، بيوگرافى نيست، حتى شرح حال و ترجمه مقال هم نيست، بلكه ياد عاشقى از معشوق است. ياد دل انگيزى است كه پس از گذشت يك هزار و سيصد و هفتاد و پنج سال، يك ايرانى مسلمان از هدايت كننده و نجات دهنده و پيشواى معصوم و محبوب خود مى آورد.

من عادت كرده ام كه هميشه نفس از عشق برآورم و دم از عشق بزنم. عشق، مايه زندگى من و منبع الهام من و كانون حرارت قلب و حلاوت قلم من است.

من عاشقانه از رسول اكرم الهى كه ميان من و خداى من، واسطه فيض و خير و رحمت و فضيلت است؛ سخنى گفته ام و كتابى بدين صورت كه مى بينيد به وجود آورده ام.

بنابراين، اطمينان دارم كه بزرگان تاريخ و ادب، لغزش هاى مرا خواهند بخشيد.

اين كتاب به نام نخستين معصوم به خوانندگان گرامى اهدا مى شود و به دنبالش كتاب معصوم دوم و معصومين ديگر هديه خواهد شد.

تهران، آذر ماه ۱۳۳۵

جواد فاضل