امام حسین از زبان شهید مطهری

امام حسین از زبان شهید مطهری0%

امام حسین از زبان شهید مطهری نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: امام حسین علیه السلام

امام حسین از زبان شهید مطهری

نویسنده: عباس عزيزى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 24132
دانلود: 3397

توضیحات:

امام حسین از زبان شهید مطهری
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 29 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24132 / دانلود: 3397
اندازه اندازه اندازه
امام حسین از زبان شهید مطهری

امام حسین از زبان شهید مطهری

نویسنده:
فارسی

فصل هجدهم: تأثیر در اشاعه نهضت حسينعليه‌السلام

 

400- اعتراض خونين

 چرا امام به مردم بصره نامه نوشت و آنها را دعوت كرد؟ آيا اين خود نوعى نقشه خونريزى و انقلاب نبود؛ بالاتر اينكه چرا در شب عاشورا حبيب بن مظهر را به ميان بنى اسد فرستاد؟ چرا ياران و كسان خود را الزام نكرد كه خود را به كشتن ندهند؟

امام مخصوصا مى خواست اعتراض و انتقاد و اعلام جرم و فرياد عدالتخواهى خود را با خون خود بنويسد كه هرگز پاك نشود.(409)

401- رنگ آميزى صحنه عاشورا

 در شب عاشورا، حر مى آيد توبه مى كند بعد مى آيد خدمت ابا عبدالله، حضرت مى فرمايد: از اسب بيا پايين!

مى گويد: نه آقا اجازه بدهيد من خونم را در راه شما بريزم. خونت را در راه ما بريز يعنى چه؟ آيا يعنى اگر تو كشته شوى، من نجات پيدا مى كنم؟ من كه نجات پيدا نمى كنم. و حضرت به هيچ كس چنين چيزى نگفت. اينها نشان مى دهد كه ابا عبداللهعليه‌السلام ، خونين شدن اين صحنه را مى خواست و بلكه خودش آن را رنگ آميزى مى كرد. اينجاست كه مى بينيم قبل از عاشورا، صحنه هاى عجيبى به وجود مى آيد كه گويى آنها را عمدا به وجود آورده اند تا مطلب بيشتر نمايانده شود، بيشتر نمايش داده بشود. اينجاست كه جنبه شبه پذيرى قضيه، خيلى زياد مى شود.(410)

402- پيام خونين

 در كتاب بررسى تاريخ عاشورا نكته اى خيلى تكيه كرده است؛ تعبير ايشان اين است؛ مى گويد: رنگ خون از نظر تاريخى ثابت ترين رنگهاست، در تاريخ و در مسائل تاريخى آن رنگى محو نمى شود زنگ قرمز است، رنگ خون است و حسين بن علىعليه‌السلام تعمدى داشت كه تاريخ خودش را با اين رنگ ثابت و زايل نشدنى بنويسد، پيام خود را با خون خويش نوشت.(411)

403- ريسمان خونين

 شنيده شده كه افرادى در حال از بين رفتن با خون خودشان مطلبى نوشته اند و پيام داده اند. معلوم است كه اين خودش اثر ديگرى دارد كه كسى با خون خود پيام حرف خويش با بنويسد. در عرب جاهليت رسم بود و گاهى اتفاق مى افتاد كه قبايلى كه مى خاستند با يكديگر پيمان ناگسستنى ببندند، يك ظرف خون مى آوردند (البته نه خون خودشان) و دستشان را در آن مى كردند، مى گفتند: اين پيمان ديگر هرگز شكستنى نيست، پيمان خون است و پيمان خون شكستند نيست.(412)

404- تاريخ خونبار

 حسين بن علىعليه‌السلام در روز عاشورا گويى رنگ آميزى مى كند، اما رنگ آميزى با خون. براى اينكه رنگى كه از هر رنگى ديگر ثابت تر است در تاريخ، همين رنگ است. تاريخ خودش را با خون مى نويسد.(413)

405- اى آسمان ببين و شاهد باش!

 (امام حسين (برگشتند به خيام حرم، اينجاست كه طفل شير خوارشان را به دست ايشان مى دهند. اين طفل در بغل عمه اش زينب خواهر مقدس ابا عبدالله است.

حضرت اين طفل را در بغل مى گيرد. ابا عبدالله نفرمود: خواهر جان! چرا در ميان اين بلوا، در فضايى كه هيچ امنيتى ندارد و از آن طرف تير پرتاب مى شود و دشمن كمين كرده اين طفل را آوردى، بلكه او را در بغل گرفت و در همين حال تيرى از سوى دشمن مى آيد و به گلوى مقدس طفل اصابت مى كند. ابا عبدالله چه مى كند؟ ببينيد رنگ آميزى چگونه است؟ تا اين طفل اين چنين شهيد مى شود، دست مى برد و يك مشت خون پر مى كند و به طرف آسمان مى باشد كه: اى آسمان ببين و شاهد باش!(414)

406- پاشيدن خون به آسمان

 (امام حسينعليه‌السلام ) طفلى از خود را از دست خواهرش زينب گرفت: پس حرمله يا عقبه تيرى به سوى وى افكند كه در گلوى طفل جاى گرفت. حضرت خون ها را با كف دست خويش گرفت و به طرف آسمان پاشيد و فرمود: آنچه بر سر من مى آيد چون در معرض ديد خداوند است بر من آسان است.(415)

407- رمز جاودانگى

 در آن لحظات آخر كه ضربات زيادى بر بدن مقدس ابا عبدالله وارد شده بود كه ديگر روى زمين افتاده بود و بر روى زانوهايش حركت مى كرد و بعد از مقدارى حركت مى افتاد و دوباره بر مى خاست، ضربتى به گلوى ايشان اصابت مى كند. نوشته اند: باز دست مباركش را پر از خون كرد و به سر و صورتش ماليد و مى گفت: من مى خواهم به ملاقات پروردگار خود بروم. اينها صحنه هاى تكان دهنده صحراى كربلاست، قضايايى است كه پيام امام حسين را براى هميشه در دنيا جاويد و ثابت و باقى ماندن مى كند.(416)

408- اينگونه خدا را ديدار مى نمايم!

 (امام در آخر لحظات حيات) به زحمت بر مى خاست و دوباره به صورت به زمين مى خورد، سنان نيزه اى به گرده حضرت زد، و سپس نيزه را بيرون كشيد و در استخوان هاى سينه حضرت فرو برد. و همين سنان تيرى پرتاب كرد كه در گلوى حضرت نشست. حضرت بر زمين نشست و تير را بيرون كشيد، سپس دو دست مبارك به زير خوان گرفت تا از خونش پر شد، و با دو دست خون آلود خود سر و صورت خويش را رنگين ساخت و در همين حال مى گفت: اينگونه خدا را ديدار مى كنم كه به خونم آغشته باشم و حقم به تاراج رفته است.(417)

409- تعمدى در خونين سازى صحنه

 گويى سيد الشهداء در خونين ساختن و رنگ قرمز دادن به نهضت تعمد خاصى داشته است - و به قول مرحوم آيتى - چون رنگ قرمز ثابت ترين و لا اقل نمايان ترين رنگ ها است. خلاصه در عاشورا نوعى رنگ آميزى ديده مى شود.(418)

410- شكوه خونين امام

 مردى از بنى دارم تيرى به سويش پرتاب كرد كه در زير گلوى شريف حضرت جاى گرفت. حضرت تير را بيرون آورد و دو دست خويش را زير گلو گرفت و چون از خون پر شدند به سوى آسمان پاشيد و عرض كرد: پروردگارا! من به تو شكوه مى كنم از اينكه با پسر دختر پيامبرت اينگونه رفتار مى شود.(419)

411- صحنه ابلاغ

 تاكتيك ديگر، ايجاد صحنه هايى براى رساندن بهتر پيام خود و رنگ آميزى ها از قبيل پاشيدن خون شير خوار به آسمان كه عند الله احتسبه(420) سر و روى خود را با خون خود مخضب كردن اين چنين مى خواهم خدا را ملاقات كنم. در مورد صحنه ها قصه دست به گردن كردن با قاسم، حبيب بن مظاهر، عجبا چقدر صحنه هاى طبيعى شكل مصنوعى دارد! از اين جهت نظير استعداد آهنگ پذيرى آيات قرآن است.(421)

412- انقلاب خونين عاشورا

 امام حسينعليه‌السلام كسى است كه تاريخ زندگانى خود را به خون مقدس خود مزين كرد... به همه جهانيان فهماند كه رنگ قرمز (در صحنه اجتماع) ثابت ترين رنگها است،

برنامه خون، مقدس ترين برنامه ها است، انقلاب خونين مؤثرترين انقلاب ها است.(422)

413- وقايع نگارى خونين

 حوادث و وقايع عاشورا همه وقايعى است كه با خون نوشته شد، مثل كسانى كه گاهى نقل مى شود در حين مردن در اثر فاجعه اى، چون قلم و كاغذ پيدا نمى شود، با انگشت خود و با خون خود وصيت خود را مى نويسند، و يا افرادى به علامت انقلاب جمله اى را با خون خود روى يك صفحه مى نويسند.

در بعضى از پيمانهاى قديم عربى و جاهلى، هم پيمانان دست خود را در يك ظرفى از خون فرو مى بردند به علامت از خود گذشتگى در راه اين پيمان.

جريان شهادت عبدالله رضيع و پاشيدن خون گلوى طفل شير خوار خود، يك صحنه اى است كه با خون نوشته شد.

نوشته اند: ظاهرا كه خود ابا عبدالله پس از يك جريان (ظاهر سنگ كه به پيشانى آن حضرت اصابت كرد) (دست پر خون خويش را) به صورتش ماليد و فرمود: هكذا حتى الفى جدى.(423) (424)

414- الهام بخش نسلهاى ديگر

 آنچه امروز به ما الهام مى بخشد، قلم هاى كسانى كه اسلام را روى كاغذها توصيف كرده اند نيست، بلكه قلمهاى كسانى است كه با خون خود خطوط بر جسته اسلام را بر روى بدن هاى خودشان، بر پيشانيشان، بر فرق شكافته شان و قتل فى محرابه لشده عدله(425) بر روى دانه دانه موهاى مقدس محاسنشان بر روى سينه و قلبشان، بر پيشانى شكسته شان، بر دندان شكسته شان، بر رگ هاى گردنشان نوشته اند.