قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)

قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)0%

قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)

نویسنده: آيت الله شيخ محمد تقى تسترى
گروه:

مشاهدات: 45363
دانلود: 3812

توضیحات:

قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 64 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 45363 / دانلود: 3812
اندازه اندازه اندازه
قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)

قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

فصل دهم: احكام قضايای مشتبه

۱- پيشوايی نا اهلان

هنگامی كه رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از دنيا رحلت نمود و ابوبكر خليفه شد، روزی مردی را كه شراب نوشيده بود نزد او آوردند تا بر او حد جاری كند. ابوبكر به وی گفت: آيا شراب نوشيده ای؟

گفت: آری.

ابوبكر: چرا نوشيده ای با اين كه آن حرام است؟

مرد: من مسلمان هستم و منزلم در نزديكی قصبه ای واقع است كه اهل آن سامان، شراب نوشيده و آن را حلال می شمرند، و من هرگز از حرام بودن آن اطلاعی نداشته ام، و اگر می دانستم در دين اسلام حرام است حتما از آن اجتناب می ورزيدم.

ابوبكر به عمر رو كرده گفت: در اين باره چه می گويی؟

عمر گفت: مشكلی است كه علاج آن با حضرت علیعليه‌السلام است.

ابوبكر به غلام خود گفت: برو علی را به اينجا بخوان.

عمر گفت: ما نزد او می رويم.

پس برخاسته همگی به نزد آن حضرت رفتند و سلمان فارسی (رض) نيز در محضرش حضور داشت، آنان قصه را به سلمان گفتند و سلمان جريان را بر امامعليه‌السلام عرضه داشت؛ حضرت به ابوبكر فرمود: مردی با او بفرست تا وی را به تمام خانه های مهاجر و انصار بگرداند و هر كس كه آيه تحريم شراب را از قرآن برايش خوانده گواهی دهد، و اگر كسی نخوانده حدی بر او نيست. ابوبكر دستور آن حضرت را اجرا كرد و هيچ كس به آن گواهی نداد و مرد آزاد شد.

سلمان گفت: يا اميرالمومنين! اين گروه را ارشاد و هدايت كرديد، آن حضرتعليه‌السلام فرمود: آری، خواستم تاكيد و توصيه اين آيه را در حق خود و اينان تجديد كنم:( أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَىٰ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ) (۵۹) .

آيا كسی كه به سوی حق هدايت می كند شايسته ترست كه پيروی بشود يا كسی كه هدايت نمی يابد مگر اين كه او را رهبری كنند، شما را چه می شود! چگونه حكم می كنيد؟!(۶۰)

بالمناسبه نقل می شود كه:

در اغانی آورده: منظور بن زبان با زن پدر خود مليكه دختر سنان مری ازدواج نموده از او هاشم و عبدالجبار وخوله بهم رسيد. تا زمان خلافت عمر، ماجرای او به عمر رسيد، عمر او را احضار نموده جريان را از او پرسيد، او به اصل قضيه اعتراف نموده ولی مدعی شد كه از حرمت آن اطلاعی نداشته است، عمر او را بازداشت نموده تا به هنگام نماز عصر، و آنگاه او را بر اين ادعايش سوگند داد و او چهل بار قسم ياد نموده او را آزاد كرد و آنان را از يكديگر جدا نمود(۶۱) .

مؤلّف: ولی اينجا چه جای قسامه است!

۲- گواهی مرد خصی

قدامه بن مظعون شراب نوشيده او را نزد عمر آوردند، دو نفر بر آن گواهی دادند؛ يكی عمر و تميمی كه خصی بود، و ديگری معلی بن جارود، يكی از آنان گواهی داد كه او را در حال نوشيدن شراب ديده، و ديگری كه او را در حال قی كردن شراب. عمر جمعی از اصحاب رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را طلبيده تا او را در حل اين مشكل ياری دهند، اميرالمومنينعليه‌السلام نيز با آنان تشريف آورد. عمر به آن حضرت رو كرده و گفت: يا اباالحسن! نظر شما در اين قضيه چيست؟ زيرا شما همان كسی هستيد كه پيامبر خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حقتان فرموده: يا علی! قضاوت تو از تمام اين امت صحيح تر، و دانشت زيادتر می باشد و اكنون اين دو شاهد در شهادتشان اختلاف است.

حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: در گواهيشان اختلافی نيست. و آن كسی كه برقی كردن شهادت داده بر آشاميدن گواهی داده است؛ زيرا قطعا شراب نوشيده كه آن را قی كرده است.

باز عمر گفت: آيا گواهی مرد خصی پذيرفته می شود؟

امامعليه‌السلام فرمود: آری. نداشتن ريش مانند نداشتن بعض از اعضای ديگرست و زيانی به شهادت نمی رساند(۶۲)

۳- مخالفت مغرضانه

كنيزی كه با مولای خود قرار داد مكاتبه بسته و ۴/۳ او آزاد شده بود زنا كرد، او را نزد عثمان بردند و بر زنايش گواهی دادند. عثمان در كيفيت حد او درمانده گرديد مسأله را از اميرالمومنين پرسش نمود. آن حضرت فرمود: تازيانه هايی كه به او زده می شود بايد به نسبت آزادی و بردگيش تقسيم شود. عثمان همين مسأله را از زيد بن ثابت نيز پرسيد.

زيد گفت: كنيز را به حساب بردگی تازيانه می زنند. اميرالمومنين به زيد فرمود: چرا به حساب مردگان تازيانه زنند با اين كه ۴/۳ او آزاد شده است؟ و حالا كه می خواهند به يك ترتيب او را تازيانه زنند چرا به حساب آزادها تازيانه نزنند كه آن بيشتر است؟

زيد گفت: اگر چنين باشد پس در مورد ارث نيز بايد سهم آزاد ببرد.

امامعليه‌السلام به او فرمود: آری همين طور است. زيد پاسخی نداشت، ولی عثمان طبق گفته زيد حكم كرد با اين كه حجت بر او تمام و حقيقت آشكار شده بود(۶۳)

۴- بازی دو كودك

در زمان خلافت اميرالمومنينعليه‌السلام دو كودك سرگرم بازی بودند يكی از آنان چوبدستی تيز خود را پرتاب نموده دندان همبازی خود را شكست. ماجرا نزد حضرت اميرعليه‌السلام مطرح گرديد. كودك زننده گواه آورد كه به هنگام پرتاب اعلام خطر كرده است. امامعليه‌السلام قصاص را از او برداشت و فرمود: كسی كه در موقع ورود خطر اعلام كند معذور است(۶۴) .

۵- وصيت به ثلث

مردی كه به ثلث، وصيت كرده بود بطور خطا كشته شد. اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: ۳/۱ خونبهايش نيز جزء وصيتش می باشد(۶۵)

۶- ديه فرزند به عهده توست!

از زنی بدكار نزد عمر گزارش دادند، عمر ابتداء او را تهديد نموده آنگاه احضارش كرد. زن سخت بهراسيد و از شدت فزع او را درد زاييدن عارض شده به خانه ای پناه برد و پسری از او متولد گرديد نوزاد پيوسته گريه می كرد تا اين كه درگذشت، عمر از شنيدن اين خبر بسيار ناراحت گرديد، ترسی فوق العاده به او دست داد، گروهی از مجلسيان او را دلداری داده و گفتند: ای خليفه! چيزی بر تو نيست. عمر گفت: برويد و مساءله را از علیعليه‌السلام بپرسيد، و چون پرسيدند حضرتعليه‌السلام به آنان فرمود: اگر اجتهاد كرده اين حكم را به او گفته ايد به حق نرسيده ايد، و اگر بدون تامل گفته ايد باز هم خطا كرده ايد. و آنگاه به عمر فرمود: ديه فرزندت بر عهده ات می باشد(۶۶)

۷- تخيير در حق

مردی چشم شخص يك چشمی را كور كرد، حضرت اميرعليه‌السلام مجنی عليه را بين دو حق مخير ساخت؛

۱- كور كردن يك چشم جانی با گرفتن ديه يك چشم.

۲- گرفتن يك ديه كامل و عفو از قصاص(۶۷) .

۸- تاخير حد

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: اجرای حد بر چهار دسته از زنان تا وقت معينی تاخير می شود؛ از زن مستحاضه، حائض و نفساء تا پاك شوند و از زن آبستن تا فرزندش را بزايد(۶۹) .

۹- تاديب

مردی را كه مرد ديگر را در رختخوابش ديده بودند نزد حضرت اميرعليه‌السلام آوردند، آن حضرتعليه‌السلام دستور داد او را در مدفوعش آلوده سازند(۶۹) .

حسين بن خالد می گويد: از اميرالمومنينعليه‌السلام پرسيدم از حكم كسی كه مرتكب زنای محصنه شده و در موقع سنگسار شدن فرار نموده آيا بازگردانده می شود يا نه؟

آن حضرتعليه‌السلام فرمود: در يك صورت بازگردانده می شود و در صورت ديگر نه، اگر سبب حد زدنش اقرار خودش بوده او را بر نمی گردانند، و اگر بينه بوده و خودش انكار می كرده او را برگردانده و حد كاملی به او می زنند.

سپس فرمود: اين تفصيلی است كه رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را فرموده، در هنگامی كه ماعز بن مالك نزد آن حضرت به زنای خود اعتراف نموده و در موقع اجرای حد فرار كرد، پس زبير بن عوام ساق شتری به طرف او پرتاب نموده او را به زمين افكند و مردم دورش را گرفته و او را كشتند، و آنگاه پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را از قضيه خبر دادند. آن حضرت فرمود: چرا ماعز را به حال خود نگذاشتيد؟ زيرا او خودش به گناهش اعتراف كرده بود و در اين صورت اگر فرار كند باز خواهد آمد و سپس فرمود: اما اگر علیعليه‌السلام نزد شما بود هرگز گمراه نمی شديد و خونبهای او را از بيت المال به اوليايش داد(۷۰) .

۱۰- آزمايش ادعا

زنی ادعا كرد كه در يك ماه سه بار عادت شده است، اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: از آشنايان محرمش بپرسند آيا در ماههای گذشته نيز چنين بوده يا نه؟ و چنانچه بر آن گواهی دادند ادعايش پذيرفته می شود وگرنه دروغ گفته است(۷۱) .

۱۱- من هم بيش از اين پاسخی نداشتم

روزی حضرت امام حسنعليه‌السلام در مجلس پدر نشسته بود، ناگهان گروهی وارد شده از آن حضرت جويای اميرالمومنين شدند. امام حسنعليه‌السلام به آنان فرمود: مطلب شما چيست؟ آن را بگوييد.

گفتند: مردی با همسر خود همبستر شده و آنگاه زن با دوشيزه ای مساحقه نموده و او آبستن شده است، حكمش چيست؟ امام حسنعليه‌السلام فرمود: مشكلی است كه علاج آن با ابا الحسن است و من پاسخ شما را می گويم اگر صحيح بود از جانب خداوند و اميرالمومنين است و اگر خطا بود از سوی خودم می باشد و اميدوارم اشتباه نكنم؛

اولا: آن زن بايد مهر دختر را بپردازد؛ زيرا با زاييدن بكارتش زايل می شود.

و ثانيا: زن بايد سنگسار شود چون با داشتن شوهر، مرتكب گناه بزرگی شده است، و پس از آن كه دختر، فرزند را زاييد بر او حد زنا جاری می كنند و فرزند را به صاحب نطفه رد می نمايند.

آن جماعت برگشته اتفاقا اميرالمومنين را در بين راه ملاقات نمودند، آن حضرتعليه‌السلام به ايشان فرمود: از فرزندم حسن چه پرسيديد و او به شما چه پاسخ داد؟

آنان سوال و جواب را عرضه داشتند، آن حضرتعليه‌السلام فرمود: اگر اين مساءله را از من می پرسيديد من هم بيش از اين پاسخی نداشتم(۷۲) .

۱۲- چنين جنايتی در اين نواحی روی نداده

ابن ابی الجسری مردی را ديد كه با همسرش زنا می كند او را به قتل رساند. وی را به محكمه قضات آن ديار گسيل داشته، آنان پاسخش را ندانستند از اين رو معاويه، ماجرا را به ابوموسی اشعری نگاشت تا ابوموسی مسأله را از اميرالمومنين سوال كند، و چون پرسيد، حضرتعليه‌السلام به او فرمود: به خدا سوگند! چنين جنايتی در اين نواحی روی نداده، بگو ببينم اين قضيه از كجا به تو رسيده است؟

ابوموسی گفت: معاويه آن را برايم نوشته است.

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: اگر قاتل چهار نفر گواه بياورد كه بر او گواهی دهند، چيزی بر او نيست، وگرنه بايد ديه مقتول را به اوليائش بپردازد(۷۳) .

۱۳- اينجا بايست تا علی بيايد

مردی نزد عمر آمده و گفت: پيش از آنكه مسلمان شوم زنم را يك بار طلاق داده ام، و بعد از آن كه مسلمان شده ام نيز دو دفعه. (حال می توانم با او ازدواج كنم و يا محلل لازم است؟) عمر ساكت ماند. مرد گفت: پس چه می گوئی؟

عمر گفت: اينجا بايست تا علی بيايد.

آن شخص ايستاد تا هنگامی كه اميرالمومنينعليه‌السلام تشريف آورد. عمر به آن مرد رو كرده گفت: حالا مساءله ات را از علی بپرس. آن حضرت در پاسخ او فرمود: اسلام منهدم می سازد هر چيزی را كه در حال كفر واقع شده، تو می توانی يك بار ديگر با زنت ازدواج نمايی(۷۴) .

۱۴- شماره طلاقهای كنيزان

سروی در مناقب آورده: مردی نزد عمر آورده و از شماره طلاقهای كنيزان پرسش نمود، عمر جوابش را نداد و به اميرالمومنينعليه‌السلام رو كرده و عرضه داشت: چند دفعه طلاق به اين مرد بگويم؟ آن حضرت با دو انگشت اشاره كرد؛ يعنی دو دفعه.

عمر به آن مرد گفت: آيا اين مرد را می شناسی؟ گفت: نه.

عمر گفت: اين مرد علی بن ابيطالب صاحب مجد و بزرگی است(۷۵) .

۱۵- عثمان ندانست

مردی دو زن داشت؛ يكی از انصار و ديگری از بنی هاشم، زن انصاريش را طلاق گفته و پس از چندی درگذشت. زن انصاری نزد عثمان گواه آورد كه هنگام مردن شوهر در عده طلاق بوده و از او ارث می برد، عثمان حكمش را ندانست و آنان را به نزد اميرالمومنينعليه‌السلام برد، آن حضرت در پاسخ مساءله فرمود: اگر زن انصاری سوگند ياد می كند كه در موقع وفات شوهر سه دفعه حيض از طلاقش نگذشته از او ارث می برد وگرنه ارث نمی برد.

عثمان به زن هاشمی رو كرده و گفت: اين قضاوت كه شنيدی قضاوت پسر عمت علی بود آيا آن را قبول داری؟

گفت: آری، و اينك زن انصاری سوگند ياد كند و ارث ببرد. ولی زن انصاری از قسم خوردن امتناع ورزيد و از ميراث صرف نظر كرد(۷۶) .

۱۶- فرق سگ و گوسفند

مردی اعرابی از اميرالمومنينعليه‌السلام پرسيد؛ سگی را ديدم با گوسفندی جستن كرد و از آنها حملی به هم رسيد، آيا اين حمل به كداميك ملحق است؟

آن حضرتعليه‌السلام فرمود: او را در كيفيت خوراكش آزمايش كن، اگر گوشتخوار بود سگ است و اگر علف خوار بود گوسفند.

اعرابی: او را ديده ام گاهی گوشت خورده و گاهی علف.

علیعليه‌السلام او را در آب آشاميدن آزمايش كن، اگر با دهان آب می خورد گوسفند است و اگر با زبان آب می خورد سگ است.

اعرابی: هر دو جور آب می خورد.

علیعليه‌السلام او را در راه رفتن آزمايش كن، اگر دنبال گله می رود سگ است و اگر وسط يا جلو گله می رود گوسفند است.

اعرابی: گاهی چنين است و گاهی چنان.

علیعليه‌السلام او را در كيفيت نشستن ملاحظه كن، اگر بر شكم می خوابد گوسفند است و اگر بر دم می نشيند سگ است.

اعرابی: گاهی به اين ترتيب می نشيند و زمانی به آن ترتيب.

علیعليه‌السلام او را ذبح كن اگر در شكمش شكنبه ديدی گوسفند است و اگر روده وامعاء ديدی سگ است.

اعرابی از شنيدن اين نكات دقيق و متحير و مبهوت شد(۷۷) .

۱۷- تطهير گوسفندی كه از شير خوك خورده

از اميرالمومنينعليه‌السلام از حكم گوسفندی كه با شير خوك تغذی كرده پرسش نمودند؛ فرمود: اگر از شيرخوراگی گذشته بايد چند روز متوالی از او نگهداری نموده به او علف و هسته خرما و نان بخورانيد، و اگر شيرخواره است بايد در مدت هفت روز پی در پی بر پستان گوسفند انداخته شود(۷۹) .

۱۸- نذر مشكل

از حضرت اميرعليه‌السلام پرسيدند؛ مردی نذر كرده با پای پياده خانه خدا را زيارت كند، در بين راه رودخانه ای رسيده كه لازم است با كشتی از آن عبور كند تكليفش چيست؟

امامعليه‌السلام فرمود: در كشتی سرپا می ايستد تا از آب عبور كند(۷۹) .

۱۹- تكرار بر مستمندان

حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: اگر برای پرداخت كفاره بيش از يك يا دو فقير يافت نشود بايد مدهای طعام را چند روز بر آنان تكرار نموده تا به ده مد برسد(۹۰) .

۲۰- مجازات

ماموران انتظامی سه نفر را كه در يك قتل شركت كرده بودند دستگير نموده و به دادسرای حضرت اميرعليه‌السلام گسيل داشتند و ماجرا را چنين شرح دادند: يكی از آنان او را بگرفت و ديگری وی را به قتل رساند و سومی از آنان نگهبانی می كرد.

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: چشمان ديده بان بايد كور شود، و آن كس كه مقتول را گرفته بايد در زندان ابد جان بسپارد، همان گونه كه آن مرد را گرفته تا جان سپرده است و قاتل نيز بايد كشته شود(۹۱) .

۲۱- قصاص يا غرامت

مردی چنان بر شكم مرد ديگر فشار داد كه آن شخص لباسش را آلوده نمود امير المومنينعليه‌السلام فرمود: اين مرد در قصاص جنايتی كه مرتكب شده بايد بر شكمش فشار دهند تا او نيز لباسش آلوده شود و يا يك سوم ديه به آن مرد بپردازد(۹۲)

۲۲- ماهی در شكم ماهی ديگر

از امير المومنينعليه‌السلام پرسيدند، اگر در شكم ماهی ديگری ديده شود حكم آن چيست؟

فرمود: هر دو را بخور(۹۳)

۲۳- پاك كردن حيوان نجاست خوار

امير المومنينعليه‌السلام درباره پاك شدن حيوان حلال گوشتی كه نجاستخوار شده، فرمود: مرغ نجاستخوار سه روز، مرغابی پنج روز، گوسفند ده روز، گاو بيست روز و شتر چهل روز بايد غذای پاك بخورند و اگر پيش از اين مدت آنها را ذبح كنند گوشتشان حرام است(۹۴)

۲۴- كشتن سريع

گروهی گاو سركشی را با شمشير كشته و در همان حال نام خدا را بر زبان جای كرده، نزد امير المومنينعليه‌السلام آمده و از حكم گوشت آن پرسش نمود

آن حضرتعليه‌السلام فرمود: اين هم يك نوع كشتن سريع تند است و گوشتش حلال می باشد(۹۵)

۲۵- تدليس

زنی پيس اندام را وليش تدليس كرده و به مردی تزويج نمود.اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: چون مرد با زن همبستر شده بايد مهرش را به او بپردازد، و ولی آن زن كه سبب تدليس شده بايد مهر را به شوهر غرامت دهد و سپس فرمود: اگر مردی از عيب زنی مطلع نباشد و او را به عقد در آورد مهر به عهده خود زن می باشد(۹۶)

۲۶- فسخ عقد

زنی آزاد را ندانسته به غلامی تزويج نمودند، زن خيال می كرد شوهرش نيز آزاد است، امير المومنينعليه‌السلام فرمود: زن اگر بخواهد می تواند از شوهر جدا شود(۹۷)

۲۷- حكم عنين

امير المومنينعليه‌السلام فرمود: اگر مردی تنها يك بار با زنش مباشرت كند و سپس عنين شود، اختيار فسخ زن از بين می رود(۹۹)

۲۹- ازدواج با مادر زن

منصور بن حازم می گويد: در محضر امام صادقعليه‌السلام بودم كه مردی نزد آن حضرتعليه‌السلام آمده پرسيد: مردی با زنی ازدواج نموده و قبل از آنكه با او همبستر شود زن مرده است، آيا می تواند با مادرش ازدواج نمايد؟

امامعليه‌السلام فرمود: شخصی از ما چنين كرده و مانعی در آن نيافته است؟ من عرضه داشتم فدايت شوم تنها افتخار شيعه به حكمی از علیعليه‌السلام است در اين مساله كه ابن مسعود آن را اجازه داده، پس به نزد علیعليه‌السلام آمده و حكم مساءله را از آن حضرت جويا شده. علیعليه‌السلام به او فرموده اين حكم را از كجا گرفته ای؟ گفته از آيه قرآن: (( و ربائبكم اللاتی فی حجوركم من نسائكم اللاتی دخلتم بهن؛(۹۹) و حرام شد برای شما دختران زن كه در دامن شما تربيت شده اند اگر با زن مباشرت كرده باشيد.

پس علیعليه‌السلام به او فرموده: حرمت ازدواج با ربائب در آيه مقيد به دخول است وليكن آيه حرمت ازدواج با مادر زن: وامهات نسائكم؛ و حرام شد بر شما مادر زن، مطلق است و مقيد به دخول با دختران آنان نمی باشد.

در اين موقع امام صادقعليه‌السلام به سائل رو كرده و فرمود: آيا شنيدی آنچه را كه اين شخص از علیعليه‌السلام نقل كرد(۹۰)

۲۹- زنت را تنبيه كن

مردی نزد اميرالمومنينعليه‌السلام آمده گفت: يا اميرالمومنين! زنم مقداری از شيرش را دوشيده و آن را به كنيزم خورانيده است. آن حضرتعليه‌السلام به وی فرمود: زنت را تاديب كن و كنيزت را نگهداری نما(۹۱)

۳۰- نتيجه اسلام زنی مجوسی

زنی مجوسی قبل از آن كه شوهرش با او همبستر شود مسلمان شد اميرالمومنينعليه‌السلام به شوهرش فرمود: تو نيز اسلام بياور، مرد نپذيرفت. آن حضرتعليه‌السلام فرمود: مرد بايد نصف مهر زن را به او بپردازد و زن از او جدا می شود، و فرمود: اسلام زن سبب عزت و شرافت او گرديد(۹۲)

۳۱- شرط مخالفت با سنت

زنی با پرداخت مبلغی پول به عنوان مهر با مردی ازدواج نمود به شرط اين كه اجازه جماع و طلاق با او باشد. حضرت اميرالمومنين فرمود: اين زن با سنت خدا مخالفت كرده و متصدی حقی شده كه اهليت آن را ندارد، و آنگاه فرمود: سنت اين است كه شوهر نفقه زن را بدهد و اجازه جماع و طلاق هم با او باشد(۹۳)

۳۲- طلاق قبل از مباشرت

مردی با زنی ازدواج نمود و مهر زن را خدمتكاری قرار داد، و پس از مدتی خواست زن را طلاق گويد بدون اين كه با او همبستر شده باشد.

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: آن زن نصف قيمت خدمتكار را به بهای روزی كه به وی تسليم شده طلبكار است.

و نيز درباره مردی كه كنيز خود را آزاد كرده و آزاديش را مهريه ازدواجش قرار داده و قبل از مباشرت می خواست او را طلاق دهد، فرمود: آن كنيز نصفش آزاد است، و با دستمزد خود نصف ديگر قيمتش را به مرد می پردازد و تمامش آزاد می شود(۹۴)

۳۳- مجازات كفن دزد

كفن دزدی را نزد معاويه آوردند، معاويه به ياران خود گفت: به نظر شما كيفر اين مرد چيست؟

گفتند: او را عقوبت ده و آزادش كن.

از آن ميان مردی گفت: علیعليه‌السلام چنين حكم نكرده است.

معاويه پرسيد، پس چگونه حكم نموده؟

گفت: آن حضرت فرموده: دست كفن دزد بايد قطع شود؛ زيرا او هم دزد است و هم نسبت به مردگان هتاك(۹۵)

۳۴- حبس با شكنجه

حضرت اميرعليه‌السلام برای مردی كه سوگند ياد می كرد با زن خود همبستر نشود و او را هم طلاق نمی داد اتاقی از نی می ساخت و او را در آنجا زندانی می كرد. و تنها ۴/۱ خوراكش را به او می داد تا زنش را طلاق دهد(۹۶)

۳۵- شرط صحت ايلاء

از اميرالمومنينعليه‌السلام از حكم مردی كه قبل از دخول با زن خود سوگند ياد می كرد كه با او همبستر نشود، پرسش نمودند؛ فرمود: سوگند بر ترك جماع قبل از دخول، اثری ندارد(۹۷)

۳۶- قرارداد مكاتبه

مردی كه با كنيز خود قرارداد مكاتبه بسته بود، با وی همبستر شده و كنيز آبستن گرديد، حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: مرد بايد مهرالمثل زن را به او بپردازد و كنيز با دستمزدش بقيه قيمت خود را به مولايش می دهد و آزاد می شود و اگر نتوانست حكم ام ولد(۹۹) را دارد(۹۹) .

۳۷- فروختن كنيزان (ام ولد)

عمر بن يزيد می گويد: از امام صادق يا امام كاظمعليهما‌السلام سوال شد؛ چرا علیعليه‌السلام كنيزان را می فروخت؟

فرمود: آنان را به منظور ادای قيمتشان می فروخت. من پرسيدم به چه ترتيب؟

فرمود: اگر مردی كنيزی بطور نسيه بخرد و قبل از آن كه قيمتش را به فروشنده بپردازد فرزندی از او بهم رسد، و نتواند قيمتش را اداء نمايد، فرزند را می گيرد و كنيز را در وجه خودش می فروشد(۱۰۰) .

۳۸- آزادی اول فرزند

اميرالمومنينعليه‌السلام درباره مردی كه با وليده ديگری ازدواج نموده و مالكش گفته بود كه اول فرزندی كه بزايد آزاد باشد، و زن، دوقلو زاييده بود، فرمود: هر دو را آزاد كن(۱۰۱)

۳۹- چشم می بيند و دست می گيرد

مردی پرنده ای را دنبال كرده تا اين كه بر درختی افتاد و مرد ديگری آن را بگرفت. اميرالمومنينعليه‌السلام درباره آنان فرمود: چشم می بيند و دست می گيرد(۱۰۲) . و نيز فرمود: پرنده هرگاه قادر بر پرواز شود صيد است و برای هر كس كه او را بگيرد حلال می باشد(۱۰۳)

۴۰- انتقال وصيت

مردی شخص غايبی را وصی خود كرد، اتفاقا وصی قبل از موصی درگذشت اميرالمومنين فرمود: وصيت به ورثه وصی منتقل می شود(۱۰۴) .

۴۱- اشتباه در تعيين دزد

دو نفر نزد حضرت اميرعليه‌السلام به دزدی مردی گواهی دادند، آن حضرت طبق گواهی ايشان دست آن مرد را قطع كرد، پس از مدتی باز همان دو شاهد شخص ديگری را نزد آن حضرت آورده و گفتند: اين دزد است و ما در تعيين مرد اول اشتباه كرده بوديم. امامعليه‌السلام گواهی آنان را نپذيرفت و فرمود: نصف ديه را نيز به مرد اول غرامت دهند(۱۰۵) .

۴۲- پيشرو حاجيان

حضرت امير، گواهی پيشرو حاجيان را نمی پذيرفت(۱۰۶) .

۴۳- گواهی دزد توبه كار

مردی كه يك دست و يك پايش در اثر دزدی قطع شده بود و دانستند كه توبه كرده است، نزد اميرالمومنينعليه‌السلام بر انجام واقعه ای گواهی داد، آن حضرت گواهيش را پذيرفت(۱۰۷) .

۴۴- علیعليه‌السلام بر خلاف تو حكم كرده!

ابن ابی ليلی در مسجد قضاوت می كرد، از او پرسيدند؛ مردی اراضی خود را در مدتی غير معين به شخصی واگذار نموده و به همان حال مرده است.

ابن ابی ليلی گفت: چون مدتش را معين نكرده زمين و منافعش به همان شخص اختصاص دارد و به ورثه مالك منتقل نمی شود. اتفاقا محمد بن قيس در آنجا حضور داشت، پس به ابن ابی ليلی گفت: اما علی بن ابيطالب در همين مسجد برخلاف تو حكم كرده است.

ابن ابی ليلی گفت: از كجا می دانی؟

گفت: از امام محمد باقرعليه‌السلام شنيدم كه فرمود: علی زمين هايی را كه بر غير ورثه حبس شده بود به ورثه رد می كرد(۱۰۹) .

۴۵- آزادی از ثلث

حضرت اميرعليه‌السلام درباره غلام يا كنيزی كه مولايش به او گفته بود: تو بعد از وفات من آزاد هستی می فرمود: بايد از ثلث آزاد شود(۱۰۹) .

۴۶- مستحقين ديه مقتول

حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: ديه مقتول بر تمام ورثه به غير از برادران و خواهران مادری تقسيم می شود(۱۱۰) .

۴۷- ميراث بردن مرد از زن

مردی و زنی در اثر بيماری طاعون در يك بستر هلاك شدند و دست و پای مرد روی زن افتاده بود. علیعليه‌السلام ميراث زن را به ورثه مرد داد و فرمود: مرد بعد از زن مرده است(۱۱۱) .

مؤلّف: ممكن است اين خبر حمل شود به اين كه آن حضرت در اين قضيه بر طبق يقين خود عمل نموده و يا اين كه در چنين مواردی به مجرد مظنه و وجود قرائن اكتفا می شود؛ و احتمال دوم اقرب است؛ زيرا در روايت وارد شده كه دست و پای مردی بر روی زن قرار داشته و اين قرينه ای است كه مرد بعد از زن مرده است.(مولف)

۴۹- اشتباه موضوع

عبدالرحمن بن حجاج می گويد: از امام جعفر صادقعليه‌السلام پرسيدم از گروهی كه به واسطه خراب شدن خانه يا غرق شدن كشتی هلاك شده و روشن نيست كه كدام يك از آنان قبل از ديگری مرده، ارث آنان چگونه است؟ امام صادقعليه‌السلام فرمود: همه آنان از يكديگر ارث می برند، و فرمود: اين حكم در كتاب علیعليه‌السلام نوشته شده است(۱۱۲) .

۴۹- شرط باطل

مردی با غلام خود قرارداد كتابت بست و شرط نمود كه ميراث غلام برای او باشد. حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: اين شرط باطل است. و آنگاه به مولای غلام فرمود:شرط خدا پيش از شرط توست(۱۱۳) .

۵۰- مخالفت با شرط

مولايی با غلام خود قرارداد كتابت بست به شرط اين كه غلام قيمت خود را در ضمن اقساط معينی در هر سال به مولايش پرداخت نموده آزاد شود. غلام بهای خود را يكجا به مولا تسليم نمود، مولايش نپذيرفت، غلام نزد اميرالمومنينعليه‌السلام آمده و قصه خويش را عرضه داشت.

علیعليه‌السلام مولای غلام را طلبيده به او گفت: چرا تمام قيمت را از غلام نمی گيری؟

مولا گفت: من تنها به همان ترتيبی كه با او شرط كرده ام پول را می گيرم.

آن حضرتعليه‌السلام به مولا فرمود: چون با او شرط كرده ای چنين حقی داری(۱۱۴) .

۵۱- عقوبت شديد، بنده را آزاد می كند

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: غلامی كه مولايش او را عقوبت شديد می دهد (مثل اين كه گوش يا بينی او را ببرد) آزاد می شود، و مولايش سيطره ای بر او ندارد(۱۱۵) .

۵۲- حد زنا و تهمت

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: اگر از زن زناكار بپرسند چه كسی با تو زنا كرده و او شخص معينی را نام ببرد مستحق دو حد می شود؛ حد زنا و حد افتراء(۱۱۶) .

۵۳- مسلمان محترم است

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: در سرزمين دشمن به مسلمانان حد زده نمی شود(۱۱۷) .

۵۴- در اجرای حد هيچ انتظاری نيست

سه نفر نزد حضرت اميرعليه‌السلام بر زنای مردی گواهی دادند، آن حضرت به آنان فرمود: چهارمی شما كجاست؟ گفتند: الان می آيد. آن حضرتعليه‌السلام دستور داد هر سه نفر را حد بزنند و فرمود: در اجرای حد، يك ساعت هم انتظاری نيست(۱۱۹) .

۵۵- اشتباه در قطع دست

اميرالمومنينعليه‌السلام دستور داد دست مردی را كه دزدی كرده بود قطع كنند. آن مرد دست چپ خود را جلو آورده ماموران به خيال اين كه دست راست اوست آن را قطع كردند، و چون معلوم گرديد، از علیعليه‌السلام اجازه خواستند تا دست راستش را نيز قطع كنند. آن حضرتعليه‌السلام فرمود: نه، چون دست چپش را بريده ايد(۱۱۹)

۵۶- دزدی از غنائم

گروهی نزد حضرت اميرعليه‌السلام آمده و گفتند: مردی كلاهخودی از غنائم جنگی سرقت كرده، دستش را قطع كنيد. امامعليه‌السلام فرمود: دستش را قطع نمی كنم؛ زيرا در مال شريك بوده است(۱۲۰)

۵۷- بريدن دست سارق

حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: اگر دزدی را در ميان خانه دستگير كنند در حالی كه اموالی هم جمع كرده دستش قطع نمی شود. و هنگامی دستش را می برند كه اموال را از خانه بيرون برده باشد(۱۲۱) .

۵۹- تفصيلی مربوط به حد دزدی

سارقی را كه چند درهم از داخل آستين مردی سرقت نموده بود نزد اميرالمومنينعليه‌السلام آوردند. آن حضرت فرمود: اگر از پيراهن بالايی او دزديده، دستش را قطع نمی كنم، و اگر از پيراهن داخلی او دزديده دستش را قطع می كنم(۱۲۲) .

۵۹- بر چهار دسته قطعی نيست

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: چهار دسته از سارقين دستشان قطع نمی شود: ۱- رباينده. ۲- دزدی بطور خيانت. ۳- سرقت از غنائم جنگی. ۴- سرقت اجير و مزدور (نسبت به اموالی كه در اختيار اوست)(۱۲۳) .

۶۰- غلام بيت المال

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: غلام من اگر از خودم بدزدد دستش را قطع نمی كنم و اگر از ديگری بدزدد دستش را می برم. و غلام بيت المال اگر دزدی كند دستش را قطع نمی كنم؛ زيرا او مال تمام مسلمين است(۱۲۴)

۶۱- اجرای سه حد

حضرت اميرعليه‌السلام مردی را كه مرتكب قتلی شده و شراب نوشيده و دزدی كرده بود، نخست هشتاد تازيانه برای ميگساريش به او زد و دستش را برای دزديش قطع نمود، و در قصاص قتلی كه مرتكب شده بود او را به قتل رساند(۱۲۵) .

۶۲- در جنايتهای استخوانی قصاص نيست

مردی مرد ديگر را نزد اميرالمومنينعليه‌السلام برد و گفت: اين مرد به من تهمت زنا زده و گواهی بر اين ادعا نداشت، مرد انكار می كرد، مرد اول گفت: يا اميرالمومنين! حالا كه انكار می كند پس او را قسم دهيد كه به من تهمت نزده است، آن حضرتعليه‌السلام فرمود: در حد سوگند نيست (و با نبودن گواه حد ساقط می شود) و نيز فرمود: در جنايتهای استخوانی قصاص نيست(۱۲۶) .

۶۳- قصاص از اشتباه قنبر

حضرت اميرالمومنينعليه‌السلام به قنبر دستور داد مردی را حد بزند، قنبر اشتباها سه تازيانه زيادتر زد. علیعليه‌السلام سه تازيانه زيادی را از او قصاص گرفت(۱۲۷) .

۶۴- مدت پرداخت ديه

حضرت اميرعليه‌السلام می فرمود: ديه خطا در مدت سه سال و ديه عمد در مدت يك سال بايد ادا شود(۱۲۹) .

۶۵- ضمانت مجری حد

حضرت امير،عليه‌السلام ، می فرمود: اگر بر كسی حدی از حدود خدا را جاری كنيم و در اثر آن بميرد، ديه اش بر ما نيست. و اگر در حقوق مردم بزنيم و بميرد ديه اش به ذمه ماست(۱۲۹) .

۶۶- اميرالمومنينعليه‌السلام بر مردی كه عده ای را تهمت زده بود يك حد جاری كرد(۱۳۰) .

۶۷- شرطی كه فروشنده نمود

مردی شتری خريداری كرد تا آن را نحر كند، فروشنده با خريدار شرط نمود كه سر و پوست شتر برای خودش باشد، مشتری از كشتن شتر پشيمان گرديد نزاعشان درگرفت، نزد اميرالمومنينعليه‌السلام رفته از آن حضرت داوری خواستند. علیعليه‌السلام به خريدار فرمود: فروشنده به مقدار سر و پوست با تو شريك است(۱۳۱) .

۶۹- ضمانت غلام و كودك عاريه

حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: هر كس غلامی را كه ملك چند نفر است عاريه بگيرد و معيوب شود ضامن او می باشد. و هر كس كودك آزادی را عاريه بگيرد و سلامتيش را از دست دهد او را ضامن است(۱۳۲)

۶۹- حريم

منصور بن حازم می گويد: از حضرت صادقعليه‌السلام پرسيدند از سايبانی كه با چوب يا نی درست شده و بين دو خانه قرار دارد مال كدام خانه است؟

امام صادقعليه‌السلام فرمود: اميرالمومنين فرموده آن سايبان ملك صاحب خانه ای است كه ريسمان به طرف خانه او می باشد(۱۳۳)

۷۰- خطای بنی اميه

امام صادقعليه‌السلام می فرمود: علیعليه‌السلام اجازه نمی داد پرونده ای كه تحت رسيدگی يك قاضی بود به قاضی ديگر تسليم شود تا اين كه بنی اميه بر سر كار آمده و با وجود بينه آن را اجازه دادند(۱۳۴)

۷۱- تازيانه دو سر

وليد بن عقبه شراب نوشيد، چند نفر نزد عثمان بر آن گواهی دادند. عثمان حكمش را ندانست از حضرت اميرعليه‌السلام خواست تا در آن باره حكم كند آن حضرتعليه‌السلام با تازيانه دو سر چهل ضربه بر بدن وليد بنواخت(۱۳۵) .

۷۲- تفصيلی دقيق

حضرت اميرعليه‌السلام درباره كيفيت مجازات مردی كه مرد ديگر را كشته بود و مقتول دست راستش قطع شده بود چنين فرمود: اگر دست مقتول به واسطه جنايتی كه خودش سبب آن شده قطع گرديده و يا اين كه ديگری دستش را بريده ولی ديه اش را به وی پرداخته است، در اين دو صورت اگر اوليای مقتول بخواهند قاتل را در قصاص مقتول خود بكشند بايد ديه يك دستش را به اوليائش بپردازند. و اگر اوليای مقتول بخواهند ديه بگيرند ابتدا ديه يك دست از تمام ديه كم شده و باقيمانده به آنان پرداخت می گردد. و اگر قطع دست مقتول در اثر جنايات خودش نبوده، و يا اگر ديگری دستش را بريده ديه ای به او نداده است، در اين دو صورت نيز اگر اوليای مقتول بخواهند قاتل را بكشند بدون پرداخت غرامتی او را می كشند، و اگر بخواهند ديه مقتول را بگيرند يك ديه كامل می گيرند(۱۳۶)

۷۳- فرزندان نابالغ

اميرالمومنينعليه‌السلام درباره فرزندان نابالغی كه پدرشان كشته شده بود فرمود: صبر كنيد تا آنان بالغ شده اگر بخواهند قاتل پدر را می كشند و يا با گرفتن مالی با او مصالحه می كنند، و يا او را عفو می نمايند(۱۳۷)

۷۴- اين هم دزدی است

حضرت اميرعليه‌السلام درباره دو نفر كه همديگر را فروخته و فرار می كردند و اين عمل را كسب خود قرار داده بودند، فرمود: بايد دستشان قطع گردد؛ زيرا آنان هم خود را دزديده اند و هم اموال مردم را(۱۳۹)

۷۵- گواهی يهود

هنگامی كه اميرالمومنينعليه‌السلام خطبه شقشقيه را می خواند مردی نزد آن حضرت آمده و مسائلی سوال كرد، از جمله پرسيد؛ دو نفر يهودی بر اسلام يهودی ديگر گواهی داده اند، آيا گواهی آنان پذيرفته می شود؟

آن حضرتعليه‌السلام فرمود: نه؛ زيرا يهوديان كلام خدا را تغيير داده و گواهی دروغ می دهند(۱۳۹)

۷۶- گواهی نصاری

و نيز پرسيد؛ آيا گواهی دو نفر نصرانی بر اسلام يك نفر مجوسی پذيرفته می شود؟

آن حضرت فرمود: آری؛ زيرا خداوند در قرآن مجيد می فرمايد:( وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ ) و می يابی نزديكترين مردم را از نظر دوستی با اهل ايمان، كسانی كه گفته اند مائيم ترسايان، برای اين كه بعضی از آنان كشيشان و صومعه نشينانند و آنها از عبادت خدا تكبر نمی كنند.

و كسی كه از عبادت خدا تكبر نمی ورزد گواهی دروغ نخواهد داد(۱۴۰)

۷۷- تهمت به يكديگر

دو نفر را كه هر كدام از آنان به ديگری گفته بود با من لواط كرده ای، نزد حضرت اميرعليه‌السلام آوردند، آن حضرتعليه‌السلام به آنان حد نزد ولی آنها را تعزير نمود(۱۴۱)

۷۸- ارش بكارت

دو دختر در ميان گرمابه شدند يكی از آنان با انگشت، بكارت ديگری را برداشت، آنان را به نزد حضرت اميرعليه‌السلام آوردند. آن حضرت فرمود: بايد جانی ارش بكارت ديگری را بپردازد(۱۴۲)

۷۹- هتاكی

مردی به مرد ديگر گفت: ای پسر شخص ديوانه!

مرد در پاسخش گفت: خودت پسر شخص ديوانه ای!

علیعليه‌السلام به مرد اول فرمود: بيست تازيانه به ديگر بزند و در حالی كه مرد مشغول تازيانه زدن بود فرمود: می دانم كه اين ضارب نيز خودش به همين اندازه تازيانه می خورد. و چون تمام شد آن حضرت تازيانه را به دست دومی داده و او هم بيست تازيانه به اولی زد(۱۴۳)

۹۰- فروختن صيد ماهی

حضرت اميرعليه‌السلام از فروختن دام صياد به اين ترتيب كه خريدار به صياد بگويد: دامت را برايم بينداز هر چه صيد كرد برای من باشد به فلان مبلغ، جلوگيری كرد(۱۴۴)

۹۱- نذری در طواف

علیعليه‌السلام درباره زنی كه نذر كرده بود بر روی چهار دست و پا به دور خانه كعبه طواف كند، فرمود: بايد چهارده دور طواف كند. هفت مرتبه برای دستهايش و هفت مرتبه برای پاهايش(۱۴۵)

۹۲- نيابت در حج

حضرت اميرعليه‌السلام می فرمايد: اگر كسی عازم رفتن به حج باشد و بيمار شود و نتواند برود بايد اجير بگيرد تا به نيابتش حج نمايد(۱۴۶)

۹۳- اميرالمومنينعليه‌السلام درباره غلامی كه مرد آزادی را بطور خطا كشته و پس از آن مولايش او را آزاد كرده بود، فرمود: آزاديش صحيح است، و مولايش ضامن ديه مقتول می باشد(۱۴۷)

۹۴- قصاص

علی بن ابيطالبعليه‌السلام می فرمود: پدر در قصاص كشتن فرزند كشته نمی شود ولی فرزند در قصاص كشتن پدر كشته می شود(۱۴۹)

۹۵- استمداد عمر از اميرالمومنينعليه‌السلام

در زمان خلافت عمر مردی به نام معن بن زائده مهری شبيه مهر خليفه جعل كرده و با آن اموالی از ماليات كوفه را تصرف كرد. و پس از آن كه او را دستگير نمودند، روزی عمر بعد از نماز صبح به مردم رو كرده و گفت: همگی بر جای خود بنشينيد.

و آنگاه قضيه معن را نقل كرده، در كيفيت مجازات او با آنان به مشورت پرداخت، از آن ميان مردی گفت: ای خليفه! دستش را قطع كن! و ديگری گفت: او را دار بزن! اميرالمومنينعليه‌السلام آنجا نشسته و سخنی نمی فرمود. عمر به آن حضرت رو كرده و گفت: يا اباالحسن! نظر شما چيست؟

آن حضرتعليه‌السلام فرمود: اين مرد مرتكب دروغی شده بايد تاديب گردد، پس عمر او را بشدت زد و آنگاه وی را به زندان انداخت(۱۴۹)

۹۶- بچه زنده در شكم مادر مرده

اميرالمومنينعليه‌السلام می فرمود: هرگاه زنی بميرد و بچه زنده ای در شكم داشته باشد يا شكمش را شكافته و فرزند را بيرون بياورند(۱۵۰) .

و نيز فرمود: اگر بچه ای در شكم مادر بميرد و جان مادر در خطر باشد در صورتی كه زنان متخصص وجود نداشته باشند جايز است كه مرد با دست بچه را پاره پاره كند و او را بيرون بياورد(۱۵۱)

۹۷- مرد ناخوانده

حضرت اميرعليه‌السلام چند نفر را به جرم دزدی زندانی كرد. مردی نزد آن حضرت آمده گفت: يا اميرالمومنين! من هم با ايشان دزدی كرده ولی توبه نموده ام.

حضرت علیعليه‌السلام دستور داد بر او حد جاری كنند و اين شعر را به عنوان مثل برايش خواند:

ويدخل راسه لم يدعه احد

بين القرينين حتی لزه القرن

نخوانده سر را در بين دو شتری كه با ريسمان به هم بسته بودند داخل كرد و بناچار در ريسمان گرفتار شد و شتران او را می كشيدند(۱۵۲)

(كنايه از كسی كه بدون جهت خود را گرفتار می كند)(۱۵۳)

۹۸- قانون اسلام

اميرالمومنينعليه‌السلام درباره كيفيت تقسيم ميراث مرد مشركی كه پيش از تقسيم اموالش ورثه اش مسلمان شده بودند، فرمود: طبق قانون اسلام بايد مالش را بين ورثه تقسيم كنند(۱۵۴)

۹۹- سوختن با آبگوشت

مردی با ريختن ديگی پر از آبگوشت داغ سر مردی را سوزاند به طوری كه موی سرش ريخت.

نزاع به نزد اميرالمومنينعليه‌السلام بردند. آن حضرتعليه‌السلام مرد جانی را تا يك سال حبس كرد ولی موی سر مجنی عليه نروئيد، پس فرمود: جانی ديه سرش را به او بپردازد(۱۵۵)

۹۰- ديه گره های انگشتان

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: ديه هر گره از انگشتان يك سوم تمام ديه آن انگشت است، بجز انگشت ابهام كه ديه يك گره آن نصف تمام ديه اش می باشد؛ زيرا انگشت ابهام دو گره دارد(۱۵۶)

۹۱- استدلال به عمل علیعليه‌السلام

مردی از امام صادقعليه‌السلام پرسيد؛ زنی كه شوهرش مرده كجا بايد عده بگيرد؛ در خانه شوهرش يا هر جا كه باشد؟

امامعليه‌السلام فرمود: هر جا كه بخواهد می تواند؛ زيرا علی پس از مرگ شوهر ام كلثوم، دست دختر را گرفته و به خانه آورد(۱۵۷)

۹۲- حيوان موطوئه

از اميرالمومنينعليه‌السلام از حكم حيوانی كه با او آميزش شده پرسش نمودند آن حضرتعليه‌السلام فرمود: گوشت و شيرش هر دو حرام است

۹۳- قربانی پسر!

مردی نزد اميرالمومنينعليه‌السلام آمده گفت: نذر كرده ام كه اگر مرتكب فلان عمل بشوم پسرم را نزد مقام ابراهيم قربانی كنم، و حالا آن عمل را انجام داده ام تكليفم چيست؟

حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: به جای پسرت قوچ فربهی بكش و گوشتش را بر مستمندان تقسيم كن(۱۵۹)

۹۴- دقت در آزمايش

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: در روز ابری، چشم (به منظور تعيين ارش جنايت) آزمايش نمی شود(۱۵۹)

۹۵- مردم همه آزادند...

حمران بن اعين می گويد: از امام محمد باقرعليه‌السلام پرسيدم؛ دختركی نابالغ همراه مرد و زنی بوده مرد ادعا می كرده كنيز اوست، و زن ادعا می كرده دختر اوست؟

امامعليه‌السلام فرمود: علیعليه‌السلام در مثل چنين قضيه ای فرموده: مردم همه آزادند مگر آن كسی كه خودش به بردگيش اقرار نموده در حالی كه بالغ باشد(۱۶۰)

۹۶- تقسيم تركه ميت

اميرالمومنينعليه‌السلام می فرمود: بدهكاری ميت پيش از وصيت ادا می شود، و وصيت بعد از ادای قرض و آنگاه ميراث بعد از وصيت است(۱۶۱)

۹۷- قصاص تنها با آهن

اميرالمومنينعليه‌السلام می فرمود: قصاص تنها به وسيله آهن انجام می شود(۱۶۲) (مانند شمشير و كارد و نيزه...)

۹۹- بين پدر و فرزند ربا نيست

اميرالمومنينعليه‌السلام می فرمود: بين پدر و فرزند ربا نيست، و نه بين مولا و بنده(۱۶۳)

۹۹- بی وفائی دنيا

در اغانی آورده: عبدالله بن ابی بكر به همسر خود عاتكه باغستانی بخشيد تا پس از مرگ او ازدواج ننمايد، پس هنگامی كه عبدالله بر اثر تيری كه در طائف به او رسيد از دنيا رفت، عمر عاتكه را خواستگاری كرد عاتكه جريان را به عمر گفت، عمر به او گفت: حكم مساءله را بپرس، عاتكه از علیعليه‌السلام سوال كرد، آن حضرت به او فرمود: باغستان را به اهلش برگردان و ازدواج نما؛ عاتكه چنين كرد و با عمر ازدواج نمود(۱۶۴)

۱۰۰- نوعی قصاص

امام صادقعليه‌السلام از كتاب علیعليه‌السلام نقل كرده كه اگر كسی فرج زن خود را ببرد! مرد ديه آن را ضامن است، و اگر از پرداخت ديه امتناع ورزد، در صورتی كه زن بخواهد، همان جنايت از مرد قصاص می شود(۱۶۵)