فصل بيست و يكم: استنباط حكم از آثار طبيعت
۱- تشخيص فرزند
مردی دو كنيز داشت، اتفاقا هر دو با هم فرزند زاييدند، يكی پسر و ديگری دختر، كنيزی كه دختر زاييده بود دخترش را در جای پسر خوابانيده و پسر را در آغوش گرفت و گفت: پسر فرزند من است، مادر پسر هم می گفت: پسر فرزند من است.
اين قضيه در عهد خلافت اميرالمومنينعليهالسلام
اتفاق افتاده بود. خصومت به نزد آن حضرت بردند. امامعليهالسلام
دستور داد شير آنها را بسنجند و فرمود: شير هر كدام كه سنگين تر است پسر از اوست
و بعضی از مورخين قضيه ديگری از آن حضرت شبيه به همين قضيه در زمان خلافت عمر نقل كرده اند، چنانچه در كتاب التشريف بالمنن... علی بن طاووس آمده:
شريح قاضی می گويد: زمانی كه از سوی عمر قاضی بودم روزی مردی به نزد من آمد و گفت: شخصی دو زن يكی آزاد و ديگری كنيز نزد من به وديعت گذارده و من در خانه ای از آنان نگهداری می كردم، بامدادان امروز كه به سراغشان رفتم ديدم هر دو، فرزند زاييده اند يكی پسر و ديگری دختر، هر كدام، پسر را ادعا می كنند، اكنون بايد قضاوت كنی.
شريح می گويد: حكمش را ندانستم، از اين رو نزد عمر رفته ماجرا را برای او نقل كردم.
عمر گفت: چگونه داوری كرده ای؟
شريح: هيچ، اگر می دانستم كه نزد تو نمی آمدم.
پس عمر اصحاب پيامبرصلیاللهعليهوآلهوسلم
را گرد آورد، و من به دستور وی داستان را برايشان شرح دادم. عمر پيرامون مساءله با آنان به گفتگو پرداخت. آنها همه حكم مسأله را به من و عمر رد می كردند.
عمر گفت: من مرجع و پناهگاه اين مشكل را می شناسم.
حضار: گويا مقصودت علی بن ابی طالب است؟
عمر: آری.
حضار: به نزد او بفرست بيايد.
عمر: چنين نخواهم كرد او دانشمندی بزرگ است و از طرف هاشم نيز دارای شخصيتی برجسته، برخيزيد به خانه اش برويم.
شريح می گويد: همگی به سوی خانه علیعليهالسلام
حركت كرديم، پس آن حضرتعليهالسلام
را ديديم كه در باغستان خود مشغول بيل زدن و كشاورزی بود و اين آيه را با خود زمزمه می كرد:
ايحسب الانسان ان يترك سدی؛ آيا انسان می پندارد كه واگذاشته می شود مهمل؟! و پيوسته اشك می ريخت، و پس از چند لحظه كه آرام شد عمر با همراهانش از آن حضرت اجازه حضور طلبيدند. علیعليهالسلام
خود به نزد آنان آمد و پيراهنی به تن داشت كه بيخ آستينش دو نيم شده بود، و آنگاه به عمر رو كرده و فرمود: برای چه كاری آمده ای؟
عمر: مشكلی پيش آمده است.
شريح داستان را بازگو كرد. علیعليهالسلام
به شريح فرمود: چگونه حكم كرده ای؟
شريح: حكمش را ندانسته ام.
آن حضرتعليهالسلام
با دست مبارك مقداری خاك از زمين برداشت و فرمود:
حكم اين مساءله از برداشتن اين خاكها هم آسانتر است. پس آن دو زن را احضار نموده و ظرفی نيز طلبيد و ظرف را به يكی از آنان داده به وی فرمود: در آن شير بدوش، و چون مقداری شير دوشيد حضرت آن را وزن كرد و سپس ظرف را به ديگری داده و او نيز به همان اندازه شير دوشيد و حضرت آن را وزن كرد و آنگاه به زنی كه شيرش سبكتر بود فرمود: دخترت را بردار! و به ديگری فرمود: پسرت را بردار! و در اين موقع به عمر رو كرده و فرمود: مگر نمی دانی خداوند زن را از نظر جسمی و فكری پايين تر از مرد آفريده و ميراثش را نيز كمتر قرار داده و همچنين شيرش را سبكتر از شير پسر؟ عمر گفت: يا علی! خلافت كه حق تو بود خواست به تو برسد ولی قوم تو ابا داشتند.
علیعليهالسلام
: دم فرو بند، ان يوم الفصل كان ميقاتا؛ بدون ترديد روز جدا شدن مردم از يكديگر (روز قيامت) وعده گاه است. ابن شهر آشوب قضيه فوق را در ضمن قضايای آن حضرت در زمان خلافت عمر نقل كرده و پس از آن می گويد: اطباء اين دستور را ملاك تشخيص پسر و دختر قرار داده اند
۲- نشانه بلوغ پسر
حضرت اميرعليهالسلام
فرمود: پسر به حد بلوغ و تلقيح نمی رسد مگر هنگامی كه پستانهايش گرد، و بوی زير بغلش استشمام گردد
اسكافی در نقض العثمانيه آورده: علی بن عبدالله بن عباس از پسرش يازده سال بزرگتر بوده
. و نيز ابن قتيبه در معارف آورده: عمروبن عاص از پسرش عبدالله دوازده سال بزرگتر بوده است.
۳- رشد كودك
علیعليهالسلام
فرمود: نوزاد سالی چهار انگشت به انگشان خودش رشد می كند
۴- حيوان تخم گذار و بچه زا
حضرت اميرعليهالسلام
فرمود: هر حيوانی كه گوشهايش پنهان باشد تخم گذار است، و هر حيوانی كه گوشهايش ظاهر باشد بچه زاست
۵- آزمايش عنن
مردی مدعی عنن بود، علیعليهالسلام
به او فرمود: روی زمين بول كن آنگاه به قنبر فرمود: ببين اگر بولش زمين را سوراخ كرده ادعايش دروغ است و گرنه راست گفته است
۶- نوعی ديگر
زنی مدعی بود شوهرش عنين است، زن و شوهر از اميرالمومنينعليهالسلام
داوری خواستند، آن حضرت به قنبر فرمود: دست مرد را بگير و به رودخانه ببر و بنگر اگر پس از داخل شدن در آب آلتش تغيير نكرد عنين است، و اگر در آب، آلتش جمع شده و كوتاه گرديد زن دروغ گفته و شوهر سالم است
۷- تكيه بر دست
زنی را نزد عمر آوردند، شوهر زن، مرد سالمندی بود كه پس از مواقعه با زن از دنيا رفته بود، و زن باردار شده و پسر زاييده بود. پسران پيرمرد (از زن ديگر) بر زن ادعای زنا كرده بر آن گواهی دادند (و بدين وسيله می خواستند پسر زن را از ارث پدر محروم كنند). عمر دستور داد زن را سنگسار كنند، اتفاقا اميرالمومنينعليهالسلام
از كنار زن عبور می كرد، چون نگاه زن به آن حضرت افتاد گفت: ای پسر عم رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
كاغذی دارم.
علیعليهالسلام
فرمود: ببينم كاغذت را، چون آن را مطالعه كرد به همراهان زن رو كرده و فرمود: اين زن تاريخ ازدواج با شوهر و تاريخ همبستر شدن با او و كيفيت آن را در اين ورقه يادداشت كرده زود باشيد او را برگردانيد.
آنگاه روز ديگر آن حضرتعليهالسلام
كودكانی همسن و سال آن كودك جمع نموده و كودكان را با پسر زن به بازی مشغول ساخت، و چون سرگرم بازی شدند به آنان فرمود: بنشينيد! چون نشستند، بر آنان بانگ زد برخيزيد. و در اين هنگام كه پسر زن خواست برخيزد بر دو دست تكيه زد، اميرالمومنين از مشاهده اين حالت پسر را پيش خوانده او را از پدر ارث داد، و بر تمام برادرانش حد افتراء جاری كرد! عمر. حيرت زده گفت: يا علی چه كردی؟ حضرت فرمود: از تكيه پسر بر دستها، ضعف پيرمرد را دريافتم
۹- تدبير
زنی كودك شش ماهه ای را در پشت بام تنها گذاشته بود، كودك اندك اندك از پشت بام خارج شده در انتهای ناودان قرار گرفت مادر كودك از ديدن اين صحنه سخت در اضطراب و تشويش شده هر تدبيری كرد كه فرزند را نجات دهد نتوانست، نردبان آوردند ولی آن هم نتيجه ای نداشت؛ زيرا ناودان طولانی بود و با ديوار فاصله زيادی داشت. در اين موقع مادر گريه و زاری سر داد و طفل نيز گريه می كرد.
حضرت اميرعليهالسلام
نزديك آمده لحظه ای به صورت كودك خيره شد و در آن هنگام كودك زمزمه ای كرد كه كسی معنای آن را نفهميد. پس علیعليهالسلام
فرمود: كودكی همسن و سال او را بياوريد، و چون آوردند به دستور آن حضرت كودك را در پيش اطفال با هم حرف می زدند. پس آن طفل از ناودان خارج شد و به پشت بام برگشت. پس چنان شادمانی و سروری در مدينه روی داد كه تا آن زمان مانند آن ديده نشده بود
۹- مبارزه عقل و جنون
تا دوران هيجده سالگی عقل و جنون در مبارزه هستند، هيجده سال كه تمام شد هر كدام كه بيشتر باشد بر ديگری غالب می آيد
.
۱۰- دستور
به هنگام آميزش كم سخن بگوئيد كه گاه موجب گنگی فرزند می شود و در آن موقع به درون عورت زن نگاه نكنيد كه سبب كوری فرزند می گردد
۱۱- غريزه جنسی
اميرالمومنينعليهالسلام
می فرمود: خداوند شهوت را ده جزء آفريده، نه قسمت آن را در زنان قرار داده و يك قسمت را در مردان، و اگر خداوند حيا و عفت آنان را به اندازه شهوتشان قرار نداده بود در نتيجه هر مردی نه زن داشت متعلق به او
۱۲- تاثير آفتاب در بدن
اگر در آفتاب می نشينيد به خورشيد پشت كنيد؛ زيرا كه آن بيماری پنهان را آشكار می كند
۱۳- انتخاب زن شيرده
در انتخاب زنی كه فرزند شما را شير می دهد خوب دقت كنيد؛ زيرا آن شير سبب پرورش و نشو و نمو فرزندتان می شود، و اخلاق و روحيات زن شيرده در فرزند اثر می گذارد
۱۴- زيبايی
با زنانی ازدواج كنيد كه چشمی درشت، كف دستی بزرگ، رنگی گندمی و ميانه بلند داشته باشند و اگر رضايت نداشتيد مهر شما به عهده من
و در اين باره نيز كلياتی از عترت طاهرين آن حضرتعليهالسلام
وارد شده:
۱- حسين بن خالد می گويد: از امام (ابوالحسن) پرسيدم روايتی از رسول خداصلیاللهعليهوآلهوسلم
به ما رسيده كه هر كس شراب نوشد تا چهل روز نمازش قبول نمی شود.
امامعليهالسلام
فرمود: صحيح است.
عرض كردم: به چه علت چهل روز، نه كم و نه زياد؟
امام فرمود: خداوند آفرينش انسان را اندازه گيری نموده، چهل روز به حالت نطفه، و آنگاه نيز چهل روز، و پس از آن مضغه نيز چهل روز... پس كسی كه شراب نوشد تا چهل روز آن در مشامش او (نرمه سر استخوان كه می توان آن را جويد) باقی می ماند به مقدار انتقال حالتهای جنينی او. و آنگاه فرمود: و اين چنين است تمام غذاها و نوشيدنيهايی كه تناول می كند
۲- از امام كاظمعليهالسلام
از مشتبه بودن خون حيض و خون بكارت زن سوال شد. فرمود: مقداری پنبه در فرج فرو می برد و پس از لحظه ای آهسته آن را بيرون می آورد، اگر خون، تنها ظاهر پنبه را آلوده نموده باشد خون بكارت است و اگر در داخل آن نفوذ كرده و آن را خيس نموده باشد خون حيض است
۳- از امام صادقعليهالسلام
نقل شده كه فرمود: هرگاه ندانی ماهی مذكی يا ميته است و ذكات او به اين است كه زنده از آب بيرون آورده شود. او را در آب بينداز، پس اگر روی آب بر پشت قرار گرفت ميته است و اگر بر رو مذكی است.
و نيز اگر قطعه گوشتی ديدی و ندانستی از حيوان مذكی است يا مردار مقداری از آن را روی آتش بگذار، اگر منقبض و جمع شد مذكی است و اگر فروهشت و سست شد ميته است
۴- و نيز فرموده اند: اگر ندانی كه ماهی حلال گوشت است يا حرام گوشت ابتدای دمش را بشكاف، پس اگر داخل آن به رنگ سبز بود حرام گوشت است و اگر به سرخی زد حلال گوشت است
۵- و نيز از امام كاظمعليهالسلام
نقل شده كه فرمود: هر گاه روزهای قاعدگی زن از حد معمولش زيادتر شود، سرش را حنا ببندد كه به حال سابقش برمی گردد
۶- امام صادقعليهالسلام
فرمود: كودك در هفت سالگی دندانهايش می ريزد و در نه سالگی وادار به نماز خواندن می شود، و در ده سالگی رختخوابشان از هم جدا می شود، و در چهارده سالگی محتلم می گردد و تا بيست و دو سالگی قد می كشد و در بيست و هشت سالگی عقل او به كمال می رسد مگر تجارب او كه ادامه دارد