داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا 0%

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا نویسنده:
گروه: سایر کتابها

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سيد عبدالله حسينى
گروه: مشاهدات: 5258
دانلود: 1920

توضیحات:

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 35 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5258 / دانلود: 1920
اندازه اندازه اندازه
داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نام کتاب:داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا

نویسنده : سيد عبدالله حسينى

پيشگفتار

بسم الله الرحمن الرحیم

رجعت

(رجعت ) در لغت به معناى (بازگشتن به سوى دنيا) است(١)

و در اصطلاح عبارت است از :

(بازگشت بعضى از مؤمنان و بعضى از كافران به اين دنيا، بعد از ظهور امام زمان عليه السلام ).(٢)

از جمله اجماعيات و ضروريات مذهب شيعه ، حقيقت رجعت است ، يعنى پيش از قيامت ، در زمان حضرت مهدى (عج ) و بعد از آن حضرت ، جمعى از مؤمنان خالص و جمعى از كافران خالص(٣) و به عبارت ديگر جمعى از نيكان بسيار نيك و جمعى از بدان بسيار بد، به دنيا بر مى گردند.

خوبان و نيكان و مؤمنان خالص به دنيا بر مى گردند براى اينكه با ديدن دولت ائمه عليهم السلام ديده هايشان روشن گردد و مقدارى از جزاى خوبى هايشان در دنيا به آنها برسد.

و بدان و كافران محض ، به دنيا بر مى گردند براى اينكه به عقوبت و عذاب دنيوى برسند. و دولتى كه نمى خواستند به اهل بيت عليهم السلام برسد را مشاهده كنند، و همچنين براى اينكه شيعيان از ايشان انتقام بگيرند.

و ساير مردم در قبرها مى مانند تا روز قيامت محشور شوند. چنانچه در احاديث بسيار وارد شده كه رجوع نمى كند در رجعت مگر كسيكه ايمان خالص داشته و يا كافر محض باشد، امّا ساير مردم به حال خود باقى مى مانند، تا روز قيامت(٤)

نظر علماى شيعه در اثبات رجعت

مرحوم علامه مجلسى رحمه اللّه مى فرمايد:

... اكثر علماى اماميه دعواى اجماع بر حقيقت رجعت كرده اند مانند:

محمد بن بابويه در رساله اعتقادات - شيخ مفيد و سيد مرتضى و شيخ طبرسى و سيد بن طاووس و غير ايشان از اكابر علماى اماميه .

و نيز مى فرمايد:

و همچنين مى فرمايد:

چگونه ممكن است شخص با ايمانى كه حقّانيت اهلبيت عليهم السلام را باور كرده در مورد رجعت ترديد كند، در صورتى كه نزديك به ٢٠٠ حديث صريح از امامان اهل بيت عليهم السلام به طور متواتر به دست ما رسيده و بيش از چهل تن از بزرگان شيعه از قبيل شيخ طوسى ، شيخ مفيد، سيّد مرتضى علم الهدى ، شيخ صدوق و كلينى و امثال آنها در آثار پرارج خود گرد آورده اند.

سپس مى فرمايد: من تصوّر مى كنم كه هر كس در مورد رجعت ترديد كند، او در مورد امامان اهلبيت شكّ دارد، چون آن را نمى تواند در ميان شيعيان ابراز كند، براى تخريب آئين مقدّس و براى گول زدن افراد ضعيف الايمان چنين اظهار مى كند كه اهلبيت را قبول دارد و رجعت را قبول ندارد.(٥)

مرحوم شيخ حرّ عاملى رحمه الله عليه صاحب كتاب شريف (وسائل الشيعه ) مى فرمايد:

احاديث رجعت متواتر است و هرگز قابل تأ ويل نيست(٦)

و نيز مى فرمايد: ثبوت رجعت از ضروريّات مذهب شيعه است ).(٧)

شيخ مجتبى قزوينى مى فرمايد:

(احاديث باب رجعت انصافاً از حدّ تواتر بيشتر است ، اگر كسى تواتر اجمالى آن را هم نپذيرد از مقام علم و عقل دور است ).(٨)

امين الاسلام طبرسى مى فرمايد:

(همه شيعيان اماميه در مورد رجعت اجماع كرده اند و اخبار آن را تاءييد مى كند و لذا هرگز جاى تاءويل نيست ).(٩)

شيخ مفيد نيز عقيده به رجعت را مورد اتّفاق همه شيعيان دانسته است(١٠)

شيخ ابن بابويه در كتاب من لا يحضره الفقيه روايت كرده است از حضرت امام صادق عليه السلام كه فرمود:

ليس منّا من لم يؤ من بكرّتنا و لم يستحل متعتنا

از ما نيست كسى كه ايمان به بازگشت

ما نداشته باشد، و متعه را حلال نداند

من لايحضره الفقيه : ج ٣، ص ٤٥٨

امام حسين عليه السلام براى هر ضربتى يك ضربت مى زند

امام صادق عليه السلام فرمود:

اوّل كسى كه در رجعت به دنيا باز مى گردد امام حسين عليه السلام و اصحاب باوفاى ايشانند، آنگاه يزيد و يارانش نيز بر مى گردند.

امام حسين عليه السلام همه آنها را مى كُشد، دقيقاً براى هر ضربتى يك ضربت مى زند.(١١)

هر كس به هفت چيز اقرار كند مؤمن است

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

هر كه اقرار كند به هفت چيز مؤمن است (و از جمله آنها ايمان به رجعت را ذكر كرده است ).

هر كه اقرار كند به يگانگى خدا،

و اقرار كند به رجعت ،

و به متعه زنان ، و به حج تمتع ، و ايمان بياورد به معراج ،

و به سؤ ال قبر، و حوض كوثر، و شفاعت ، و خلق بهشت ودوزخ ، و صراط و ميزان ، و بعث و نشور و جزا و حساب ، پس او مؤمن است به حق و راستى و او از شيعيان ما اهل بيت است(١٢)

حادثه بعد از ظهور حضرت مهدى عليه السلام

على بن مهزيار يكى از نيك بختانى است كه سعادت تشرّف به پيشگاه حضرت بقية اللّه - روحى فداه - را پيدا كرده و داستانش مشهور است .

در اين تشرّف قسمتى از علايم ظهور و برنامه هاى جهانى آن حضرت را از زبان مباركش شنيده است .

هنگامى كه حضرت بقية اللّه از ورود خود به مدينه و بيرون آوردن جسد نحس آن دو نفر و به دار آويختن آنها سخن گفت على بن مهزيار پرسيد:

پس چه حوادثى روى مى دهد اى سرور من ؟

فرمود: (رجعت ، رجعت ، رجعت ).(١٣)

حضرت مهدى عليه السلام قرض شيعيان را ادا فرمايد

امام صادق عليه السلام فرمود:

حضرت مهدى عليه السلام به سوى كوفه برگردد و حق - سبحانه و تعالى - از آسمان طلا بباراند براى ايشان به شكل ملخ ، چنانچه بر حضرت ايّوب باريد و حضرت قسمت نمايد به اصحابش گنج هاى زمين را از طلا و نقره و جواهر.

مفضل پرسيد: اگر يكى از شيعيان شما بميرد و قرضى از برادران مؤمن در ذمه او باشد چگونه خواهد بود؟

امام صادق عليه السلام فرمود:

حضرت مهدى عليه السلام ندا فرمايد در تمام عالم كه ، هر كه قرضى بر يكى از شيعيان ما داشته بيايد و بگويد، پس همه را ادا فرمايد، حتّى يك دانه سير و يك دانه خردل(١٤). (١٥)

اوّل كسى كه به دنيا بر مى گردد امام حسين عليه السلام است

قال الصادق عليه السلام :

(اءوّل من يرجع الى الدنيا، الحسين بن على عليه السلام فيملك حتّى يسقط حاجباه على عينيه من الكبر...).

امام صادق عليه السلام فرمود:

(اوّل كسى كه در رجعت به دنيا بر مى گردد حضرت امام حسين عليه السلام خواهد بود و آن مقدار حكومت و رهبرى خواهد كرد كه از پيرى موهاى ابروهاى او بر روى ديده اش آويخته شود).(١٦)

خبر دادن امام حسين عليه السلام از بازگشت خويش به دنيا

جابر از امام باقر عليه السلام روايت مى كند: حضرت امام حسين عليه السلام در صحراى كربلا پيش از شهادت فرمودند:

(جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود:

اى فرزند! تو را به سوى عراق خواهند برد، در زمينى كه پيغمبران و اوصياى ايشان در آنجا يكديگر را ملاقات كرده اند يا خواهند كرد، و آن زمين را (عمورا) مى گويند، در آنجا شهيد خواهى شد و با تو جماعتى از اصحاب تو نيز به شهادت خواهند رسيد، كه درد و رنج بريدن آهن به ايشان نخواهد رسيد، چنانچه آتش را حقتعالى بر حضرت ابراهيم عليه السلام سرد و سلام گردانيد، همچنين آتش جنگ بر تو و اصحاب تو سَرد و سلام خواهد شد).(١٧)

امام حسين عليه السلام خطاب به اصحاب خود فرمود:

(بشارت باد شما را، شاد باشيد كه ما به نزد پيغمبر خود مى رويم ، پس ‍ مى مانيم در آن عالم آنقدر كه خدا بخواهد.

پس اوّل كسى كه زمين شكافته مى شود و از زمين بيرون مى آيد من خواهم بود و همراه بيرون آمدن من ، بيرون خواهد آمد اميرالمؤمنين عليه السلام و قيام خواهد كرد قائم ما عليه السلام پس نازل مى شود بر من گروهى از آسمان از طرف حق تعالى (كه هرگز بر روى زمين فرود نيامده باشند) با جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و لشكرها از ملائكه .

و فرود مى آيد محمد و على ( عليهما السلام ) و من و برادرم و جميع آنها كه خدا بر ايشان منّت گذاشته از انبياء و اوصياء، سوار شده بر اسبان خدائى ابلق(١٨) از نور، كه هيچ مخلوقى پيش از آنها، بر آنها سوار نشده است .

پس حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله علَمْ خود را به دست مى گيرد و حركت مى دهد و شمشير خود را به دست قائم ما مى دهد، پس ‍ بعد از آن ، آنچه خدا خواهد مى نمائيم .

پس از آن حقتعالى بيرون مى آورد از مسجد كوفه چشمه اى از روغن و چشمه اى از آب و چشمه اى از شير.

پس آنگاه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام شمشير حضرت رسول صلى الله عليه و آله را به من مى دهد و مرا به جانب مشرق و مغرب بفرستد، پس هر كه دشمن خدا باشد خونش را بريزم و هر بتى را بيابم بسوزانم تا اينكه به زمين هند برسم و جميع بلاد هند را فتح كنم .

و حضرت دانيال و يوشع زنده شوند و بيايند به سوى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام و گويند:

(راست گفتند خدا و رسول او در وعده ها كه دادند).

پس هفتاد نفر با ايشان بفرستد به سوى بصره كه هر كه در مقام مقاتله در آيد او را بكشند، و لشكرى به سوى بلاد روم بفرستد كه آنها را فتح كنند.

پس هر حيوان حرام گوشت كه باشد بكُشم تا آنكه به غير حلال و پاك و پاكيزه در روى زمين نباشد يهود و نصارى و ساير ملل را مخيّر گردانم ميان اسلام و شمشير، پس هر كه مسلمان شود منّت گذارم بر او و هر كه اسلام را نخواهد خونش را بريزم .

و هيچ مردى از شيعيان ما نماند مگر آنكه خدا ملكى به سوى او بفرستد كه خاك را از روى او پاك كند و زنان و منزل او را در بهشت به او نشان دهد.

و هر كور و زمين گير و مبتلائى كه باشد خدا به بركت ما اهل بيت آن بلاها را از او دفع نمايد.

و حق تعالى بركت را از آسمان به زمين فرو فرستد به مرتبه اى كه شاخه هاى درختانِ ميوه دار از زيادى ميوه بشكند و ميوه تابستان در زمستان و ميوه زمستان در تابستان به عمل آيد و اين است معنى قول حقتعالى كه فرمود:

(وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقُوا لَفَتَحْنا...)

(و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى گشوديم ؛ ولى (آنها حق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم ).(١٩)

سپس فرمود:

خداوند به شيعيان ما كرامتى ببخشد كه مخفى نماند بر ايشان هيچ چيز در زمين و آنچه در زمين است ، حتّى آنكه اگر كسى بخواهد از احوال خانواده خود اطّلاع حاصل كند خدا به او الهام مى كند به آنچه كه آنها انجام مى دهند(٢٠).

حساب خلائق در رجعت با امام حسين عليه السلام است

قال الصادق عليه السلام :

(انّ الّذى يلى حساب النّاس قبل يوم القيامة الحسين بن على عليهما السلام فاءمّا القيامة فانّما هو بعث إلى الجنّة و بعث إلى النّار)

از امام صادق عليه السلام روايت شده :

حساب خلايق با حضرت امام حسين عليه السلام خواهد بود در رجعت پيش از قيامت و اما قيامت ، پس در قيامت مردم مبعوث مى شوند تا به بهشت يا به جهنّم بروند.(٢١)

ياران امام حسين عليه السلام هنگام بازگشت آن حضرت به دنيا

از امام صادق عليه السلام روايت شده كه :

گروهى از فرشتگان از خداى تبارك و تعالى اجازه گرفتند كه براى يارى امام حسين عليه السلام نازل شوند، چون به سرزمين كربلا رسيدند امام حسين عليه السلام به شهادت رسيده بود.

به آنها خطاب شد ملازم قبر او باشيد تا وقتى كه خروج كند، در آن روز از ياران او خواهيد بود، اين فرشتگان همواره در كنار قبر آن حضرت هستند و براى آن حضرت گريه مى كنند تا روزى كه خارج شود و آنها از ياران و ياوران او باشند.(٢٢)

در برخى منابع تعداد همراهان امام حسين عليه السلام ٩٥ هزار نفر آمده است(٢٣)

امام حسين عليه السلام چهل هزار سال حكومت مى كند:

امام صادق عليه السلام فرمود:

(نخستين كسى كه در رجعت بر مى گردد حسين بن على عليه السلام است ، چهل هزار سال در روى زمين مى ماند، تا از كثرت سنّ، ابروانش بر روى چشمهايش بريزد).(٢٤)

امام حسين عليه السلام حضرت مهدى عليه السلام را غسل مى دهد

(ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَاءَمْدَدْناكُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ جَعَلْناكُمْ اَكْثَرَ نَفيرا) (٢٥)

(سپس شما را بر آنها چيره مى كنيم ؛ و شما را بوسيله داراييها و فرزندانى كمك خواهيم كرد، و نفرات شما را بيشتر (از دشمن ) قرار مى دهيم ).

در تفسير آيه شريفه ٦ از سوره اسراء چنين روايت شده :

... امام حسين عليه السلام با هفتاد نفر از يارانش ، كه خودهاى(٢٦) دو روى طلا بر سر دارند، و به مردم اعلام مى كنند كه اين حسين [ عليه السلام ] است كه خارج شده است ، تا مؤمنان در مورد او دچار شك و ترديد نشوند و خيال نكنند كه شيطان يا دجّال است و اين هنگامى است كه حضرت مهدى عليه السلام در ميان مردم است .

هنگامى كه همه مؤمنان امام حسين عليه السلام را شناختند و همگى يقين كردند كه او حضرت حسين عليه السلام است ، اجل حضرت مهدى عليه السلام فرا مى رسد و ديده از جهان فرو مى بندد.(٢٧)

آنگاه امام حسين عليه السلام او را غسل و كفن و حنوط مى كند و به خاك مى سپارد. كه هرگز امام را جز امام غسل نمى دهد.(٢٨)

مؤمنان و دشمنانشان زنده مى شوند تا انتقام بگيرند

از حضرت امام موسى كاظم عليه السلام روايت شده است كه :

(در رجعت ارواح مؤمنان با ارواح دشمنان ايشان به سوى بدن هايشان برگردند، تا حق خود را از ايشان بستانند.

هر كس را كه عذاب و شكنجه كرده باشد از او انتقام بگيرند.

و اگر مؤمنان را به خشم آورده باشند او را به خشم مى آورند. و اگر مؤمنى را كشته باشند، در عوض او را بكشند.

پس مؤمنان سى ماه بعد از كشتن دشمنان خود زندگانى مى كنند و بعد از آن ، همه در يك شب بميرند، مؤمنان به بهشت و دشمنان به بدترين عذابهاى جهنّم بر گردند).(٢٩)

برگشتن حضرت عيسى عليه السلام در عهد امام زمان عليه السلام

على بن ابراهيم در تفسيرش روايت كرده كه :

شهر بن خوشب گفت ، حجاج به من گفت :

در قرآن كريم آيه اى هست كه تفسيرش مرا عاجز كرده است و نمى فهمم و آن آيه اين است :

(وَ اِنْ مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ اِلاّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ...).

يعنى : (و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه پيش از مرگش به او [ يعنى حضرت مسيح ] ايمان مى آورد... ).(٣٠)

حجاج گفت :

به خدا سوگند كه من امر مى كنم كه گردن يهود و نصرانى را بزنند [تا بلكه ايمان بياورند] و نظر مى كنم كه لب او حركت نمى كند تا بميرد.

شهر بن خوشب مى گويد: به او گفتم :

اى امير اين مراد [و منظور آيه ] نيست كه شما فهميده ايد.

حجاج گفت :

پس [منظور آيه چيست و] چه معنى دارد.

من گفتم :

[منظور آيه اين است كه ] حضرت عيسى عليه السلام پيش از قيامت از آسمان به زمين خواهد آمد، پس نمى ماند هيچ يهودى و غير يهودى مگر آنكه ايمان به حضرت عيسى عليه السلام مى آورند پيش از مردن عيسى عليه السلام و [آن حضرت ] در پشت سر حضرت مهدى عليه السلام نماز خواهد خواند.

حجاج گفت : واى بر تو اين [مطلب و قضيه ] را از كجا آوردى و از چه كسى شنيده اى ؟

گفتم : از حضرت امام محمد باقر عليه السلام شنيده ام .

حجاج گفت : به خدا قسم كه از چشمه صافى برداشته اى(٣١)

كسانى كه در دنيا هلاك شدند به دنيا بر نمى گردند

(وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ اَهْلَكْناها اَنَّهُمْ لايَرْجِعُونَ).(٣٢)

(و حرام است بر شهرها و آباديهايى كه (بر اثر گناه ) نابودشان كرديم (كه به دنيا باز گردند؛) آنها هرگز باز نخواهند گشت )

آنچه كه از روايات استفاده مى شود عدّه اى از خوبان و عدّه اى از بدان در رجعت بر نمى گردند و آنها عبارتند از:

كسانيكه در دنيا به عذاب الهى هلاك شده اند.

از امام صادق عليه السلام و امام باقر عليه السلام روايت شده است كه :

(هر محلّى كه اهالى آن به عذاب الهى گرفتار و هلاك شده باشند در زمان رجعت باز نخواهند گشت .

و اين آيه (و حرام على قرية ...) از بزرگترين دلائل بر اثبات رجعت مى باشد، به جهت آنكه در اسلام كسى نيست كه منكر رجعت در قيامت و عالم آخرت باشد خواه آنكه به عذاب الهى هلاك شده و يا به مرگ عادى مرده باشد.

پس سخن خداوند (لايرجعون يعنى باز نخواهند گشت ) مربوط به رجعت در عالم دنيا است ، چون در قيامت همگان رجعت مى كنند و محشور مى شوند تا اهل معصيت در آتش دوزخ گرفتار آيند.(٣٣)

بنى اميه را از دم شمشير بگذرانيم

خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:

(رُبَما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمينَ).

(كافران (هنگامى كه آثار شوم خود را ببينند) چه بسا آرزو مى كنند كه اى كاش مسلمان بودند).(٣٤)

امام باقر عليه السلام در تفسير اين آيه به نقل از وجود مقدس ‍ اميرمؤمنان عليه السلام مى فرمايد:

(هنگامى كه من و شيعيانم خارج شديم [و به دنيا برگشتيم ]، عثمان و پيروانش نيز خارج شوند و بنى اميّه را از دم شمشير بگذرانيم ، كافران آرزو مى كنند كه اى كاش مسلمان بودند).(٣٥)

همه در اوج قدرت و نعمت زندگى مى كنند

اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:

سوگند به خداوندى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، در آن زمان [رجعت ] همگى در اوج قدرت و نعمت زندگى مى كنند.

و از دنيا نمى روند جز اينكه يك هزار پسر براى آنها متولّد شود، كه همگى به دور از هرگونه بدعت و انحراف زندگى مى كنند.

به كتاب خدا عمل مى كنند و از سنّت رسول اللّه پيروى مى كنند و همه خطرات و نگرانيها از آنها دور مى شود.(٣٦)

يزيد چند بار به دنيا بر مى گردد

از بعضى روايات استفاده مى شود كه : يزيد و يزيديان چندين بار به اين دنيا بر مى گردند و در هر دفعه به كيفر اعمال خود مى رسند.

اينك به سه دسته رواياتى كه در اين زمينه آمده است اشاره مى كنيم :

١ - امام صادق عليه السلام فرمود:

(... گروهى از مؤمنان با صلابت پيش از قيام قائم عليه السلام برانگيخته مى شوند و انتقام خون حسين عليه السلام و يارانش را مى گيرند.(٣٧)

٢ - روايت شده :

هنگامى كه قائم ما قيام كند انتقام خون امام حسين عليه السلام را مى گيرد.(٣٨)

٣ - و نيز روايت شده :

در پايان عمر حضرت ولى عصر (عج ) امام حسين عليه السلام با هفتاد نفر از اصحابش رجعت مى كند و از يزيد و يزيديان قصاص ‍ مى كند.(٣٩)

آخرين بر گشت على عليه السلام به دنيا و كشته شدن شيطان

(قالَ رَبِّ فَانْظِرْنى اِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ. اِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ) (٤٠)

گفت : (پروردگارا! مَرا تا روزى كه انسانها برانگيخته مى شوند مهلت ده ). فرمود: (تو از مهلت داده شدگانى ولى تا روز و زمان معيّن ).(٤١)

امام صادق عليه السلام فرمود:

(ابليس از خدا خواست كه او را تا روز قيامت مهلت دهد، ولى خداوند آن را ردّ كرد و فرمود:

(تا روز وقت معلوم تو از مهلت داده شده ها هستى )(٤٢) ، چون روز وقت معلوم فرا رسد، ابليس با تمام پيروانش كه از زمان خلقت آدم تا آنروز از او پيروى كرده اند، ظاهر مى شود ...)

و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام برگردد و اين آخرين برگشت آن حضرت است .

راوى گفت : مگر [على عليه السلام ] رجعتهاى بسيار خواهد كرد؟

حضرت فرمودند: بلى .

و هر امامى كه در قرنى بوده باشد نيكوكاران و بدكاران زمان او بر مى گردند تا حق تعالى مؤمنان را بر كافران غالب گرداند و مؤمنان از ايشان انتقام بگيرند.

پس چون آن روز [يعنى آخرين رجعت على عليه السلام ] برسد، حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام برگردد با اصحابش ، و شيطان نيز بيايد با اصحابش ، و ملاقات ايشان در كنار فرات واقع شود نزديك به كوفه ، پس ‍ كُشت و كشتارى بينشان واقع مى شود كه هرگز چنين قتلى واقع نشده باشد.

امام صادق عليه السلام فرمود: گويا مى بينم اصحاب حضرت امير را كه صد قدم از پشت سر بر مى گردند و پاى بعضى در ميان آب فرات داخل شود. پس ابرى از آسمان فرود آيد كه پر شده باشد از ملائكه ، و رسول خدا صلى الله عليه و آله در حالى كه اسلحه اى از نور در دست داشته باشد، در پيش آن ابر مى آيد، چون نظر شيطان بر آن حضرت بيافتد عقب نشينى كند، و اصحابش به او گويند: اكنون كه پيروز شدى به كجا مى روى ؟

شيطان مى گويد: من مى بينم آنچه شما نمى بينيد، من مى ترسم از پروردگار عالميان .

پس حضرت رسول صلى الله عليه و آله به او مى رسد و حربه(٤٣) در ميان دو كتفش بزند كه او و اصحابش همه هلاك شوند.

بعد از آن ، همه مردم خدا را به يگانگى بپرستند و هيچ چيز را با خدا شريك نگردانند.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام چهل و چهار هزار سال حكومت خواهد كرد(٤٤) پس در آنوقت دو باغ سر سبز كه حقتعالى در سوره الرحمن فرموده در دو طرف مسجد كوفه به هم رسد.(٤٥)

پيامبران ، على عليه السلام را يارى خواهند كرد

و ابن بابويه به سند معتبر از حسن بن جهم روايت كرده است كه :

مأ مون از حضرت امام رضا عليه السلام پرسيد كه چه مى گوئى در رجعت ؟

امام رضا عليه السلام فرمود:

حق است و در ميان امتهاى گذشته بوده است و قرآن مجيد به آن ناطق است و رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده كه : مى باشد در اين امت آنچه در امم سابقه بوده ، مانند دو تاى نعل كه با هم موافقند و مانند پرهاى تير كه با يكديگر مساويند.(٤٦)

و حضرت رضا عليه السلام فرمود: چون مهدى از فرزندان من بيرون آيد عيسى عليه السلام از آسمان به زمين فرود مى آيد و در عقب او نماز كند.

و عياشى از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: خلفاى جور بر خود نام گذاشته اند و خود را اميرالمؤمنين مى گويند كه اين نام مخصوص على بن ابى طالب است و هنوز معنى اين نام و تأ ويل او بر مردم ظاهر نشده است .

راوى گفت : تأ ويل آن كى خواهد بود.

فرمود: آن وقتى خواهد بود كه حق تعالى جمع كند در پيش روى على عليه السلام پيغمبران و مؤمنان را تا يارى كنند او را چنانچه حق تعالى فرموده است :(وَ اِذ اخذ اللّه ميثاق النبيين ، ..) .(٤٧) .

پس در آن روز رسول خدا صلى الله عليه و آله عَلَمْ را به على بن ابى طالب مى دهد، پس او امير تمام خلايق خواهد بود و خلايق همه در زير عَلَم آن حضرت خواهند بود و او امير و پادشاه همه خواهد بود.(٤٨)

اين است تأ ويل اميرالمؤمنين و معنى آن .

جنگ صفين در رجعت

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمود:

على ( عليه السلام ) را در زمين رجعتى خواهد بود با فرزندش حسين ( عليه السلام ) با علم خود، خواهد آمد تا انتقام بگيرد از بنى اميه و معاويه و آل معاويه و هر كه با آن حضرت جنگ كرده باشد.

پس خدا ياوران او را از اهل كوفه زنده كند و هفتاد هزار كس از ساير مردم ، پس با ايشان ملاقات مى كند در صفين مثل مرتبه اوّل تا همه را بكشد و كسى از ايشان نماند كه خبر بيرون برد، پس خدا ايشان را ببرد به سوى بدترين عذابها با فرعون. (٤٩)

امام زمان عليه السلام بعد از رحلتش به دنيا بر مى گردند

از مجموع روايات (رجعت ) معلوم مى شود كه همه امامان معصوم عليهم السلام به دنيا برمى گردند.

و همچنين تصريح شده كه حضرت ولىّ عصر (عج ) نيز بعد از رحلتش ‍ رجعت خواهد نمود.

و در روايات آمده است كه قيام قيامت چهل روز پس از رحلت حضرت ولىّ عصر (عج ) مى باشد، و اين مطلب مربوط به رحلت آن حضرت در رجعت است(٥٠) وگرنه طبق صدها حديث بعد از رحلت اوّلى حضرت بقية اللّه روحى فداه ، اهلبيت عصمت و طهارت هزاران سال فرمانروائى خواهند داشت(٥١)

زندگى سخت براى دشمنان اهل بيت عليهم السلام در رجعت

(وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِكْرى فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً.)

(هر كس از ياد من اعراض بكند براى او زندگى سخت و تنگى است ).(٥٢)

از امام صادق عليه السلام تفسير اين آيه را پرسيدند؟

حضرت فرمود:

(به خدا سوگند اين آيه در حق دشمنان ماست ).

راوى پرسيد: جانم به فدايت ، گاهى مى بينيم كه آنها در طول زندگى با آسايش و وسعت زندگى مى كنند و هرگز روى تنگى نمى بينند تا مرگشان فرا رسد. فرمود:

(به خدا سوگند كه مربوط به رجعت است ).(٥٣)

و نيز روايت شده كه :

خوراك دشمنان اهل بيت در رجعت ،عذره(٥٤) انسان خواهد بود چنانچه حق تعالى فرموده است :(... ان له معيشة ضنكاً) (٥٥).

آنانكه حق را ديدند و از آن اعراض كردند و از شاهراه حق و حقيقت منحرف شدند در موقع رجعت ، روز بسيار سختى دارند و در روز رستاخيز روزگار سخت ترى در انتظار آنهاست .

ظاهر شدن على عليه السلام در كنار خورشيد

(اِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقُهُمْ لَها خاضِعينَ.)

(اگر ما اراده كنيم ، از آسمان بر آنان آيه اى نازل مى كنيم كه گردنهايشان در برابر آن خاضع گردد).(٥٦)

ابوبصير مى گويد از محضر امام باقر عليه السلام معناى اين آيه را پرسيدم ، فرمود:

(منظور از نشانه على بن ابى طالب عليه السلام است كه يك ساعت در كنار خورشيد ظاهر مى شود و خورشيد بالاى سر مردم مى ايستد، تا همگان او را ببينند و دقيقاً با حسب و نسبش بشناسند. در آن هنگام گردن بنى اميّه در برابر على عليه السلام خاضع مى شود).

سپس فرمود:

(در آنروز بنى اميّه آنقدر خوار مى شوند كه اگر يكى از آنها در زير درختى پنهان شود، آن درخت بانگ مى زند كه اينجا يك نفر اموى است ، او را بكشيد).

در حديث ديگر امام باقر عليه السلام در تفسير اين آيه فرمود: آرى خداوند اين نشانه را براى آنها آشكار مى كند.

ابوبصير پرسيد: براى چه كسانى ؟

فرمود: براى بنى اميّه .

ابوبصير پرسيد: منظور از نشانه [در آيه ] چيست ؟

فرمود: (ايستادن خورشيد از ظهر تا عصر در وسط آسمان ، و ظاهر شدن صورت و سينه مردى در قرص خورشيد كه حسب و نسب او براى همه مردم روشن است و آن در عهد سفيانى واقع مى شود، كه هلاكت سپاه سفيانى در آن موقع فرا مى رسد).(٥٧)

براى من بازگشتى پس از بازگشت است

امير مؤمنان عليه السلام در ضمن حديث مفصّلى مى فرمايد:

(خداى تبارك و تعالى از من و رسول اكرم صلى الله عليه و آله پيمان گرفته كه همديگر را يارى كنيم ، من حضرت محمّد صلى الله عليه و آله را يارى كردم و در برابرش شمشير زدم و دشمنش را كشتم و پيمانى را كه بر عهده ام بود انجام دادم ولى تا كنون هيچ پيامبرى مرا يارى نكرده است ، زيرا آنها پيش از من از دنيا رفته اند، ولى به زودى وقت آن فرا مى رسد كه آنها نيز مرا يارى كنند).

(همه روى زمين از مشرق تا مغرب از آنِ من خواهد بود. خداوند همه پيامبران مُرسل را از آدم تا خاتم صلى الله عليه و آله زنده مى كند و همه آنان در برابر من شمشير مى زنند و گردنكشان را از جنّ و انس ، از زنده و مرده گردن مى زنند).

(چقدر جاى شگفت است ؟... و چگونه تعجّب نكنم از مردگانى كه خداوند آنها را بر مى انگيزد و همگى در حاليكه صدا مى زنند: لَبّيْكَ، لَبّيْكَ، يا داعِىَ اللّهِ! در كوچه هاى كوفه پراكنده شده شمشيرها را حمايل كرده ، كافران ، طاغيان و طاغوتيان را از اوّلين و آخرين گردن مى زنند، تا خداوند وعده اش را تحقّق بخشد.

(براى من رجعتى پس از رجعت ، بازگشتى پس از بازگشت است من رجعتهاى مكرّر دارم ، من حمله ها و انتقامهاى فراوان دارم ، من حكومتهاى بسيار دارم ، من دژ آهنينم ، من بنده خدا و برادرِ پيامبر خدايم ).

(... من ظاهر شونده در قرص خورشيدم ، من دابّة الارضم ، من قسيم النّارم ، من خازن بهشت و صاحب اعرافم ).

(... من صاحب عصا و ميسم هستم ).(٥٨)

منظور از دابة الارض در قرآن على عليه السلام است

(وَ اِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ اَخْرَجْنا لَهُمْ دابَّةً مِنَ الاَْرْضِ تُكَلِّمُهُمْ اَنَّ النّاسَ كانُوا باياتِنا لا يُوقِنُونَ).

(و هنگامى كه فرمان عذاب آنها رسد، جنبنده اى را از زمين براى آنها خارج مى كنيم كه با آنان تكلّم مى كند (و مى گويد) كه مردم به آيات ما ايمان نمى آورند).(٥٩)

از نظر روايات اهلبيت عصمت و طهارت هيچ ترديدى نيست كه منظور از دابَّةُ الاَْرْض رجعت وجود مقدّس شاه ولايت حضرت على بن ابى طالب عليه السلام مى باشد.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: مردى به عمّار ياسر گفت :

اى ابويقظان ! (كنيه عمّار) آيه اى در قرآن مرا مضطرب كرده ، افكار پوسيده اى بر دلم هجوم آورده .

عمّار فرمود: آن كدام آيه است ؟

گفت : آيه(وَ اِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ....) نمى دانم كه منظور از (دابَّةُ الاَْرْض ) در اين آيه چيست ؟

عمّار ياسر فرمود: من به خداى تبارك و تعالى سوگند مى خورم كه ننشينم و نخورم ، جز اينكه او را به تو نشان دهم عمّار با آن مرد راه افتادند و به خدمت مولاى متّقيان اميرمؤمنان شرفياب شدند. حضرت على عليه السلام خرما و كَره ميل مى فرمودند.

على عليه السلام خطاب به عمّار فرمودند: اى ابويقظان ! بيا نزديك عمّار جلو رفت و مشغول خوردن شد.

آن مرد دچار شگفت شد. چون برخاستند به او گفت : اى ابويقظان ! چگونه است ، تو كه قسم خورده بودى ننشينى و نخورى تا او را به من نشان دهى ؟! عمّار فرمود: اگر انديشه ات را به كار انداخته بودى متوجّه مى شدى كه من او را به تو نشان دادم [ يعنى دابة الارض همانا اميرمؤمنان على عليه السلام است كه به تو نشان دادم ].(٦٠)

على عليه السلام در زيباترين صورت ظاهر مى شود

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: روزى رسول اكرم صلى الله عليه و آله وارد مسجد شدند و مشاهده كردند كه اميرمؤمنان عليه السلام شنهاى مسجد را زير سرش بالش كرده و خوابيده است با پاى مباركشان او را حركت دادند و فرمودند: (اى دابّة الارض ! برخيز).

يكى از اصحاب گفت : اى رسول گرامى ! آيا ما همديگر را با اين نام بخوانيم ؟

فرمود: نه ، به خدا سوگند كه اين نام به او [على عليه السلام ] اختصاص ‍ دارد. او همان (دابّة الارض ) است كه خداى تبارك و تعالى در كتابش ‍ فرموده :

(چون سخن بر آنها فرود آيد جنبنده اى را از زمين بيرون مى آوريم و براى مردم سخن مى گويد كه مردم به آيات ما باور نمى كردند).

سپس خطاب به على عليه السلام فرمود:

(اى على ! چون آخرالزّمان فرا رسد خداوند تو را در زيباترين صورتى ظاهر مى سازد و در دست تو ميسمى (آهنى ) هست كه دشمنانت را با آن علامت مى گذارى ).(٦١)