داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا 0%

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا نویسنده:
گروه: سایر کتابها

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سيد عبدالله حسينى
گروه: مشاهدات: 5264
دانلود: 1920

توضیحات:

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 35 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5264 / دانلود: 1920
اندازه اندازه اندازه
داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

عصاى موسى عليه السلام در دست على عليه السلام

رسول اكرم صلى الله عليه و آله در وصف (دابّة الارض ) فرمود:

(تيزپائى به او نمى رسد، فرار كننده اى از او فوت نمى شود. مؤمن را نشان مؤمن ، و كافر را نشان كافر مى زند. عصاى حضرت موسى و انگشتر حضرت سليمان با اوست ).(٦٢)

اميرمؤمنان على عليه السلام اوّلين و آخرين امام

امام صادق عليه السلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه :

در شب معراج گفته شد: (اى محمّد! على اوّل است ، زيرا او نخستين امامى است كه پيمان مرا پذيرفته است على آخر است ، زيرا آخرين امامى است كه روحش را قبض مى كنم او همان دابّة است كه با مردم سخن مى گويد).(٦٣)

رسول اكرم صلى الله عليه و آله در ضمن حديث مفصّلى مى فرمايد كه دابّة الارض سه بار ظاهر مى شود و....(٦٤)

همه مردم حضرت على عليه السلام را مى بينند

امير مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلى كه در مورد دجّال ايراد فرموده است ، بعد از شرح كشته شدن دجّال مى فرمايد:

(پس از آن (طامّه كبرى ) است ) اصحاب پرسيدند: (طامه كبرى ) چيست ؟ فرمود:

(خروج دابّة الارض است كه در نزديكى (صفا) ظاهر مى شود. انگشتر حضرت سليمان و عصاى حضرت موسى در دست اوست هنگامى كه سرش را بلند مى كند همه كسانى كه در ميان مشرق و مغرب هستند به قدرت الهى او را مى بينند. و آن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مى شود).(٦٥)

و در حديث ديگر فرمود: (من دابّة الارض هستم ، من صاحب عصايم ، من جدا كننده حقّ و باطل در قضايم ، من كشتى نجاتم ).(٦٦)

على عليه السلام خود را معرّفى مى كند

ابوالطّفيل مى گويد:

مطالبى را در مورد رجعت از سلمان و مقداد و ابىّبن كعب شنيده بودم ، در كوفه به خدمت حضرت على عليه السلام نقل كردم ، امير مؤمنان همه آنها را تصديق فرمود. آنگاه يقين من به رجعت در سطح يقينم به قيامت شد. يكى از مطالبى كه از محضر آن حضرت پرسيدم در مورد دابّة الارض ‍ بود، فرمود از اين پرسش در گذر. عرض كردم مرا آگاه ساز. فرمود:

(دابّة الارض ، جنبنده ايست كه غذا مى خورد، در بازار راه مى رود، ازدواج مى كند).

پرسيدم : او كيست ؟

فرمود: او كسى است كه استقرار و آرامشِ زمين به وسيله اوست .

گفتم : او چه كسى است ؟

فرمود: او صاحب زمين است .

گفتم : كيست ؟

فرمود: او صدّيق امّت است ، فاروق امّت است ، ذوالقرنين امّت است .

گفتم : او چه كسى است ؟

فرمود: او كسى است كه علم الكتاب نزد اوست او كسى است كه به آنچه از طرف خدا آمده تصديق نموده ، روزى كه جز من و محمّد صلى الله عليه و آله به آن كافر بودند. كه به خدا سوگند منم .

گفتم : نامش را بفرمائيد.

فرمود: گفتم(٦٧)

با توجّه به روايات ياد شده هيچ شكى باقى نمى ماند در اينكه منظور از دابة الارض در قرآن اميرمؤمنان على عليه السلام است كه در آخرالزمان به دنيا بر مى گردد.

على عليه السلام سه مرتبه به دنيا بر مى گردند كه در دفعه سوّم درِ توبه بر روى مردم بسته مى شود.

زنده شدن گروهى هنگام ظهور حضرت مهدى عليه السلام

در روايات بسيارى از اهلبيت عصمت و طهارت وارد شده كه : گروهى از دشمنان اهلبيت عليهم السلام كه در دشمنى حدّ و مرزى نشناخته اند به هنگام ظهور حضرت مهدى عليه السلام زنده مى شوند،

و گروهى از دوستان اهلبيت كه در راه دوستى اهلبيت مشكلات فراوانى را تحمّل كرده اند زنده مى شوند، تا اين گروه از آن گروه انتقام بگيرند و دلهايشان خنك شود آنگاه هر گروهى به سزاى اعمال خود مى رسد.(٦٨)

مرحوم طبرسى در تفسير پر ارج (مجمع البيان ) مى فرمايد: (روايات بسيار فراوانى از امامان اهلبيت عليهم السلام رسيده است كه خداى تبارك و تعالى به هنگام ظهور حضرت مهدى عليه السلام گروهى از دوستان و شيعيان آن حضرت را كه پيش از قيام آن حضرت از دنيا رفته اند باز مى گرداند تا به ثواب يارى آن حضرت برسند و با ديدن آن روزگار ميمون مسرور شوند.

و گروهى از دشمنان او را نيز باز مى گرداند تا به دست شيعيان از آنها انتقام گرفته شود و با ديدن شكوه و عظمت آن حضرت خوار و زبون شوند).(٦٩)

دنيا پس از چموشى به ما روى مى آورد

(وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاَْرْضِ...)

(و ما اراده كرده ايم بر آنانكه در روى زمين به ضعف كشيده شده اند منّت نهاده ، آنانرا پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم )(٧٠)

(خداوند متعال پيامبرش را آگاه ساخت كه چه مصيبتهائى از قتل و غيره به امام حسين و اهلبيت او خواهد رسيد، و در مقابل ، امامت در نسل او خواهد بود.

خدايش به او خبر داد كه امام حسين عليه السلام كشته مى شود ولى بعداً به اين دنيا باز مى گردد و بر اريكه سلطنت مى نشيند و دشمنانش را نابود مى كند و بر سراسر جهان فرومان روائى مى كند ...

اين است معنى قول خداوند (و نريد ان نمن على الذين ....)(٧١)

مفضّل مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود:

(روزى رسول اكرم صلى الله عليه و آله به على و حسن و حسين عليهم السلام نگاه كرد و گريه نمود و آنگاه فرمود:

شما كسانى هستيد كه بعد از من به ضعف كشيده مى شويد).

مفضّل مى گويد: گفتم : اى فرزند رسول خدا! معناى اين جمله چيست ؟

فرمود: معناى آن اينست كه شما بعد از من پيشوا و وارث هستيد كه خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: (وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ...)(٧٢) (٧٣)

ابوالصّلاح كنانى مى گويد:

در خدمت امام باقر عليه السلام بودم ، به سوى فرزند بزرگوارش امام صادق عليه السلام نگاه كرد و فرمود: او را مى بينى ؟ او از كسانى است كه خداى تبارك و تعالى در حقّش فرموده است : (وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ...).(٧٤)

اميرمؤمنان در يكى از كلمات قصار خود مى فرمايد:

(لتعطفنّ الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضّروس على ولدها).

يعنى : (دنيا پس از چموشى به ما روى مى آورد آنچنانكه شتر بدخو به بچّه اش روى مى آورد). سپس اين آيه را تلاوت فرمود: (وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ...).(٧٥)

بازگشت رسول خدا صلى الله عليه و آله به دنيا

(اِنَّ الَّذى فَرَضَ عَلَيكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ اِلى مَع ادٍ....).

(آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرد، تو را به جايگاهت [يعنى زادگاهت ] باز مى گرداند...).(٧٦)

امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه فرمود:

(پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به سوى شما باز مى گردد).(٧٧)

امام سجّاد عليه السلام نيز در تفسير اين آيه فرمود:

(پيامبرتان به سوى شما بر مى گردد).(٧٨)

ابوخالد كابلى از امام زين العابدين عليه السلام روايت مى كند كه در تفسير اين آيه فرمود: (رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، اميرمؤمنان عليه السلام و امامان عليهم السلام به سوى شما باز مى گردند).

در محضر امام باقر عليه السلام از جابر بن عبداللّه انصارى گفتگو شد، امام باقر عليه السلام فرمود: (خداوند رحمت كند جابر را، او از فقهاى ما بود. دانشش تا به آنجا رسيده بود كه مى دانست آيه (اِنَّ الَّذى فَرَضَ...) مربوط به رجعت است ).(٧٩)

رسول خدا صلى الله عليه و آله و على عليه السلام همديگر را ملاقات مى كنند

از امام صادق عليه السلام تفسير اين آيه (انّ الّذى فرض ...) را پرسيدند، فرمود:

- (به خدا سوگند، دنيا سپرى نمى شود تا رسول اكرم صلى الله عليه و آله و امير مؤمنان عليه السلام در (ثُوَيَّه ) (٨٠) همديگر را ملاقات كنند و در آنجا مسجدى بسازند كه دوازده هزار در داشته باشد).(٨١)

روز فتح چه روزى است ؟

در تفسير قمّى آمده است :

هنگامى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله اخبار رجعت را بيان فرمود، پرسيدند: روز فتح چه روزيست ؟

فرمود: در روز فتح كافران را ايمان آوردن سودى نمى بخشد و به آنها مهلت داده نمى شود.(٨٢)

منكران و ملحدان براى كيفر شدن باز مى گردند

(قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا).

(گويند: اى واى بر ما، چه كسى ما را از خوابگاهمان بر انگيخت ؟!).(٨٣)

حسن بن شاذان مى گويد:

گروهى از عثمانيها در شهر واسط مرا آزار مى كردند و در هر فرصتى ضربه هائى بر من وارد كردند. من نامه اى به خدمت امام رضا عليه السلام نوشتم و از آزارهاى مردم واسط به محضر آن حضرت شكايت كردم امام رضا عليه السلام با خطّ شريف خود در پاسخ نوشت : (خداى تبارك و تعالى از دوستان ما پيمان گرفته كه در حكومتهاى باطل در برابر آزار دشمنان صبر كنند. هنگامى كه اشرف مخلوقات قيام كند، خواهند گفت : اى واى بر ما، چه كسى ما را از خوابگاههاى خود برانگيخته است ).(٨٤)

اين آيه با امام حسين عليه السلام ارتباط دارد

(وَ وصَّيْنَا الاِْنْسانَ بِوالِدَيْهِ اِحْساناً، حَمَلَتْهُ اُمُّهُ كُرْهاً، وَ وَضَعَتْهُ كُرهاً...).

(ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناراحتى بر زمين مى گذارد؛... ).(٨٥)

اين آيه از جهاتى با امام حسين عليه السلام ارتباط دارد:

يكى اينكه : لفظ (كُرْه ) گذشته از مشقّت و دشوارى حالت اكراه را نيز مى رساند و حضرت فاطمه عليها السلام كه از سرنوشت فرزندش آگاه شده بود، در حمل و وضع او نوعى اكراه داشت و مى فرمود:

من چه مى خواهم فرزندى را كه او را با چنين طرز فجيعى خواهند كشت .

ديگر اينكه : در ذيل اين آيه به حدّاقل مدّت حمل اشاره شده كه شش ‍ ماه است و امام حسين عليه السلام ششماهه به دنيا آمده بود.

در ضمن احاديثى كه در تفسير اين آيه و آيه شريفه (و نريد ان نمنّ على الّذين ...(قصص /٥) از اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السلام رسيده ، آمده است :

(خداوند متعال پيامبرش را آگاه ساخت كه چه مصيبتهائى به امام حسين و اهلبيت او خواهد رسيد.

خدايش به او خبر داد كه امام حسين عليه السلام كشته مى شود ولى بعداً به اين دنيا باز مى گردد و دشمنانش را به قتل مى رشاند و بر سراسر جهان حكم فرمائى مى كند ...

خداوند به پيامبرش نويد داد كه اهلبيتش يك بار ديگر به اين جهان باز مى گردند و دشمنانشان را مى كشند و بر سراسر زمين حكم مى رانند).(٨٦)

همه شگفتيها در ميان ماههاى (جمادى ) و (رجب ) است

(يا اَيَّهَا الَّذينَ امَنُوا، لا تَتَولَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِمْ، قَدْ يَئِسُوامِنَ الاْخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفّارُ مِنْ اَصْحابِ الْقُبُورِ).

(اى كسانى كه ايمان آورده ايد! با قومى كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نكنيد؛ آنان از آخرت ماءيوسند، همان گونه كه كفّار مدفون در قبرها ماءيوس مى باشند).(٨٧)

اميرمؤمنان عليه السلام به هنگام بحث از ظهور حضرت ولىّ عصر (عج ) و رجعت امامان معصوم عليهم السلام فرمود:

(همه شگفتيها در ميان ماههاى (جمادى ) و (رجب ) است ). يكى از اصحاب بلند شد و عرضه داشت : اى اميرمؤمنان ، اين حوادث شگفت چيست كه موجب اينهمه تعجّب شما شده است ؟

فرمود: (واى بر تو، چه چيزى شگفت تر از اينكه مرده ها برخيزند و گردن دشمنان خدا و دشمنان رسول اكرم و اهل بيت پيامبر عليهم السلام را بزنند! اينست تأ ويل آيه شريفه(يا اَيُهَا الَّذينَ امَنَّوا لاتَتَوَلَّوْا...) .(٨٨)

اميرمؤمنان همچنين در يك خطبه طولانى جمله معروف : (واعَجَبا، كُلُّ الْعَجَب بيْنَ جُمادى وَ رَجَب ) را به زبان آوردند، يكى از مستمعان گفت : اى امير مؤمنان اين چه حادثه شگفت انگيزى است كه اين همه موجب تعجّب شما شده است ؟

فرمود: (واى بر تو، چه چيزى شگفت انگيزتر از اينكه مردگان برخيزند و گردن زنده ها را بزنند)!!

پرسيد: اين حادثه كى اتّفاق مى افتد؟

فرمود: (سوگند به خدائى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، گوئى با چشم خود مى بينم كه شمشيرهاى خود را بر شانه هاى خود حمايل كرده اند و در كوچه هاى كوفه پراكنده شده ، گردن دشمنان خدا و پيامبر و مؤمنان را مى زنند. و اينست معناى آيه شريفه :

لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللّه عَلَيْهِمْ). (٨٩)

داستانهائى از بازگشت ائمه عليهم السلام به اين دنيا

در رجعت راه توبه بسته مى شود

(سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُوم ).

(به زودى بر روى بينى اش مهر خواهيم زد).(٩٠)

در تفسير قمّى روايت كرده كه اين آيه مربوط به رجعت است ، هنگامى كه شاه ولايت حضرت اميرمؤمنان عليه السلام رجعت كند و دشمنان آن حضرت نيز برگردند، بر پيشانى آنها مهر مى زند و نشاندار مى كند، چنانكه چارپايان را داغ مى زنند تا نشاندار شوند.(٩١)

امام باقر عليه السلام در تفسير اين آيه فرمودند:

هنگامى كه روى بينى كافران مهر زده شد، ديگر كار از كار گذشته است(٩٢)

در احاديث ديگر نيز آمده است كه :

در رجعت راه توبه بسته مى شود و كسى كه تا آن روز با ديدن حقايق ايمان نياورده باشد ديگر ايمان آوردن او را سودى نمى بخشد.

عصاى حضرت موسى عليه السلام در دست اميرمؤمنان عليه السلام

در احاديث فراوانى از امير مؤمنان عليه السلام روايت شده كه فرمود:

(من صاحب عصا هستم ، من صاحب ميسم هستم ).(٩٣)

در اين حديث منظور از (عصا) عصاى حضرت موسى است كه در دست آن حضرت خواهد بود، و (ميسم ) به معناى چيزى است كه به وسيله آن بر پيشانى چارپايان داغ مى زنند و نشاندار مى كنند. چنانكه در آخرت اميرمؤمنان قسيم الجنّة و النّار هستند، در رجعت نيز دوست و دشمن را از يكديگر جدا مى سازند و بر روى بينى دشمنان به وسيله عصاى موسى مهر باطله مى زنند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله پنجاه هزار سال حكومت مى كند

(تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ اِلَيْهِ فى يَومٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ اَلْفَ سَنَةٍ).

(فرشتگان و روح [يعنى فرشته مقرّب خداوند] به سوى او عروج مى كنند در آن روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است ).(٩٤)

در روايات بسيارى آمده است كه منظور از آن روز، مدّت سلطنت حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله در رجعت است .

امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه فرمود:

(روزيكه پنجاه هزار سالست ، روزگار رجعت حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله است كه در رجعت مدّت فرمانروائى آن حضرت پنجاه هزار سالست و مدّت فرمانروائى امير مؤمنان عليه السلام چهل و چهار هزار سال است ).(٩٥)

از هر امّتى گروهى برانگيخته مى شوند

(يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ اُمَّةٍ فَوْجا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا)

يعنى : ( (به خاطر بياور) روزى را كه ما از هر امّتى ، گروهى را از كسانى كه آيات ما را تكذيب مى كردند محشور مى كنيم ؛ و...)

امام صادق عليه السلام در اين رابطه مى فرمايد:

(وَ اِنَّ الرَّجْعَةَ لَيْسَتْ بِعامَّةٍ، وَ هِىَ خاصَّةٌ، لايَرْجِعُ اِلاّ مَنْ مَحَضَ الاْيم انَ مَحْضاً، اَوْ مَحَضَ الشِّرْكَ مَحْضاً).

يعنى : (رجعت همگانى نيست ، بلكه اختصاصى است ، تنها كسانى رجعت مى كنند كه مؤمن خالص باشند يا مشرك خالص ).(٩٦)

قاتل محسن فاطمه عليها السلام محاكمه مى شود

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

(اَوَّلُ مَنْ يُحْكَمُ فيهِمْ مُحْسِنُ بْنُ عَلِي عليه السلام وَ فى قاتِلِهِ، ثُمَّ فى قُنْفُذَ، فِيُؤْتَيانِ هُوَ وَ صاحِبُهُ، فَيُضْرَبانِ بِسياطٍ مِنْ نارٍ، لَوْ وَقَعَ سَوْطٌ مِنها عَلَى الْبِحارِ لَغَلَتْ مِنْ مَشْرِقِها اِلى مَغْرِبِها، وَ لَوْ وُضِعَتْ عَلى جِبالِ الدُّنْيا لَذابَتْ حَتّى تَصيرَ رَماداً، فَيُضْرَبانِ بِها).

(نخستين كسى كه درباره او محكمه عدل در حكومت حقّه تشكيل مى شود، محسن فاطمه است ، بين او و قاتلش محكمه برگزار مى شود. قُنفُذ و اربابش (دوّمى ) آورده مى شوند و با تازيانه هائى از آتش شلاّق مى خورند. اگر يكى از آن شلاّقها بر دريا زده شود همه اقيانوسهاى جهان از مشرق تا مغرب به جوش مى آيد. و اگر يكى از آنها به يكى از كوههاى دنيا بخورد ذوب شود و تبديل به خاكستر مى گردد. آن دو دشمن خدا با اين تازيانه شلاّق مى خورند).(٩٧)

شلاّق خوردن زنى كه حضرت زهرا عليها السلام را اذيّت مى كرد

و در حديثى ديگر پرده از نام زنى برداشته شده كه حضرت زهرا عليها السلام را خيلى رنج مى داد آن زن (حميراء) در رجعت برگردانده مى شود و به دست مبارك حضرت مهدى عليه السلام به مجازات مى رسد.(٩٨)

و همچنين ، همه كسانى كه به اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السلام ستم كرده اند به دنيا برگردانده مى شوند و انتقام از آنها گرفته مى شود.

چنانكه امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

(هنگامى كه قائم ما قيام كند، همه كسانى كه مؤمنان را آزار كرده اند در زمان آن حضرت بر مى گردند و مؤمنان از آنها انتقام مى گيرند).(٩٩)

آيا برگشتن به دنيا اختيارى است ؟

افرادى كه براى انتقام و تنبيه به دنيا برگردانده مى شوند، هرگز به ميل و اراده خود بر نمى گردند، بلكه به مصداق (كافر به جهنّم نمى رود، كشان كشان مى برند)، آنها نيز ناگزير تن به رجعت مى دهند، كه رجعت براى آنها بسيار ذلّت بار و سخت است .

ولى در مورد مؤمنين به نظر مى رسد كه اختيارى خواهد بود نه اجبارى ، اگر چه هرگز ممكن نيست براى مؤمنى رجعت پيشنهاد شود و او سر بتابد. از يك حديث نيز اين معنى استفاده مى شود:

مفضّل بن عمر مى گويد:

در خدمت امام صادق عليه السلام صحبت از حضرت ولىّ عصر عليه السلام شد و از افرادى كه عاشقانه انتظار ظهور او را مى كشند و پيش از نيل به چنين سعادتى از دنيا مى روند، گفتگو شد، فرمود:

(اِذا قامَ اُتِىَ الْمُؤْمِنُ فى قَبْرِهِ، فَيُقالُ لَهُ:

يا هذا اِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صاحِبُكَ، فَاِنْ تَشَأْ اَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ، وَ اِنْ تَشَأْ اَنْ تُقيمَ فى كَرامَةِ رَبِّكَ فَاَقِمْ).

يعنى : (هنگامى كه حضرت ولىّ عصر (عج ) قيام كند، مأ مورين الهى در قبر با اشخاص مؤمن تماس مى گيرند و به آنها مى گويند:

اى بنده خدا مولايت ظهور كرده است ، اگر مى خواهى كه به او بپيوندى آزاد هستى ، و اگر بخواهى در نعمتهاى الهى متنعّم بمانى باز هم آزاد هستى ).(١٠٠)

چه كنيم كه ما نيز زنده شويم

در روايات باب رجعت تصريح شده است كسانى به اين دنيا باز مى گردند كه ايمانشان خالص باشد، پس اگر ما تلاش كنيم ايمانمان را خالص كنيم طبق روايات اهل بيت عليهم السلام زنده خواهيم شد و چشممان به جمال دل آراى حضرت مهدى عليه السلام و همچنين امام حسين عليه السلام و ديگر معصومين عليهم السلام منوّر خواهد شد.

امام صادق عليه السلام دعائى به نام دعاى عهد تعليم فرموده ، كه هر كس آن را در زمان غيبت چهل روز صبح بخواند از ياران حضرت بقيّة اللّه روحى فداه مى شود، و اگر پيش از ظهور از دنيا برود خداوند او را به هنگام ظهور زنده مى كند و باز مى گرداند. (١٠١)

كسانى كه در روايات به صراحت از آنان نام برده شده است كه به دنيا باز مى گردند

تمام پيامبران به دنيا بر مى گردند

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

(... به خدا سوگند از زمان حضرت آدم تا رسول اكرم صلى الله عليه و آله پيامبرى مبعوث نشده جز اينكه خداوند آنها را باز مى گرداند، تا در ركاب علىّ بن ابى طالب عليه السلام شمشير بزنند).(١٠٢)

در آن هنگام رسول خدا صلى الله عليه و آله پرچم را به دست مبارك على عليه السلام مى دهد، پس از آن اميرمؤمنان عليه السلام امير خلايق خواهد شد و همه خلايق زير پرچم آن حضرت قرار مى گيرد.(١٠٣)

اسماعيل پسر حِزْقيل به دنيا بر مى گردد

(وَ اذْكُرْ فِى الْكِتابِ اِسْماعيلَ، اِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيّاً).

(و در اين كتاب (آسمانى ) از اسماعيل (نيز) ياد كن كه او در وعده هايش ‍ صادق ، و رسول و پيامبرى (بزرگ ) بود).(١٠٤)

در روايات تصريح شده كه او غير از اسماعيل پسر حضرت ابراهيم است .

او پسر (حِزْقيل ) بوده كه به سوى قوم خود مبعوث شد و قومش او را تكذيب كردند و او را گرفتند و پوست سر و صورتش را كَنْدند.

فرشته عذاب (به نام سطاطائيل ) آمد كه قوم اسماعيل را عذاب كند، از او پرسيد كه آنها را چگونه عذاب كند؟

اسماعيل گفت : من نيازى به عذاب آنها ندارم .

خداى تبارك و تعالى به او وحى كرد:

اى اسماعيل چه حاجتى دارى ؟

عرض كرد: (خداوندا! تو پيمان گرفته اى براى خودت به ربوبيّت و براى محمّد صلى الله عليه و آله به نبوّت و براى اوصياء حضرت محمّد صلى الله عليه و آله به ولايت و برگزيدگان بندگانت را آگاه ساخته اى كه امّت او با امام حسين عليه السلام چه رفتار خواهند كرد.

خداوندا! تو امام حسين را وعده كرده اى كه به دنيا بازگردانى ، تا شخصاً از قاتلينش انتقام بگيرد، حاجت من اين است كه مرا نيز در رجعت باز گردانى ، تا شخصاً از كسانى كه با من چنين رفتار كرده اند انتقام بگيرم .

خداوند اسماعيل بن حزقيل را وعده داد كه همراه امام حسين عليه السلام به اين جهان بازگرداند).(١٠٥)

چرا حضرت خضر زنده است ؟

يكى از پيامبران عظيم الشأ ن كه بدون ترديد زنده است و هم اكنون بيش ‍ از ششهزار سال از عمر شريفش مى گذرد(١٠٦) حضرت خضر عليه السلام است .

مطابق روايات بسيارى كه از امامان اهلبيت عليهم السلام رسيده است ، طول عمر حضرت خضر فقط براى اين بود كه گواهى بر طول عمر حضرت بقية اللّه - روحى فداه - باشد، چنانكه امام صادق عليه السلام در ضمن يك حديث طولانى مى فرمايد:

(در علم خدا گذشته بود كه عمر حضرت قائم (عج ) را در زمان غيبت طولانى گرداند، و مى دانست كه بندگانش از اين عمر طولانى دچار شگفت خواهند شد، از اين رهگذر به بنده صالح (حضرت خضر عليه السلام ) عمر طولانى داد، فقط براى اينكه سند زنده اى بر طول عمر حضرت قائم (عج ) باشد و با طول عمر او بر امكان طول عمر آن حضرت استدلال شود و بدين طريق راه بر دشمنان بسته شود و حجّت بر مردم تمام شود).(١٠٧)

زندگى حضرت خضر و رفتنش به بحر ظلمات و خوردنش از آب حيات خود داستان مفصّلى است كه در كتب تاريخى و حديثى به تفصيل از آن بحث شده ، علاقمندان به كتب مبسوط حديثى مراجعه فرمايند.(١٠٨)

امام رضا عليه السلام مى فرمايد:

حضرت خضر عليه السلام از آب حيات خورد، او زنده است و تا دميده شدن صور از دنيا نمى رود، او پيش ما مى آيد و بر ما سلام مى كند، ما صدايش را مى شنويم و خودش را نمى بينيم ، او در مراسم حج شركت مى كند و همه مناسك را انجام مى دهد، در روز عرفه در سرزمين عرفات مى ايستد و براى دعاى مؤمنان آمين مى گويد. خداوند به وسيله او در زمان غيبت ، از قائم ما رفع غربت مى كند و به وسيله او وحشتش را تبديل به انس ‍ مى كند).(١٠٩)

از اين حديث استفاده مى شود كه حضرت خضر عليه السلام جزء سى نفريست كه همواره در محضر حضرت بقية اللّه (عج ) هستند و رتق و فتق امور به فرمان آن حضرت در دست آنهاست .(١١٠)

همه امامان عليهم السلام به دنيا بر مى گردند

رجعت مخصوص اميرمؤمنان و امام حسين عليهما السلام نيست ، بلكه همه امامان معصوم عليهم السلام در رجعت بر مى گردند. دليل ما در اين گفتار، سه دسته از روايات است :

١ - رواياتى كه از رجعت فرد فرد امامان ، سخن گفته است ، مانند رواياتى كه از رجعت امام حسن مجتبى عليه السلام (١١١) و از رجعت امام صادق عليه السلام (١١٢) و از رجعت حضرت بقية اللّه روحى فداه (١١٣) سخن گفته اند.

٢ - رواياتى كه تصريح مى كنند كه همه امامان رجعت مى كنند و همه مؤمنين خالص و كفّار خالص زمان هر امامى با او رجعت مى كنند.(١١٤)

٣ - روايات ، ادعيه و زياراتى كه از دوازده فرمانرواى دادگر و هدايتگر بعد از حضرت ولىّ عصر (عج ) گفتگو كرده اند.(١١٥)

از بررسى مجموع اين سه دسته روايات معلوم مى شود كه همه امامان معصوم عليهم السلام رجعت مى كنند، به خصوص كه تصريح شده كه حضرت ولىّ عصر (عج ) نيز بعد از رحلتش رجعت خواهد نمود.

و آنچه در روايات آمده است كه قيام قيامت چهل روز پس از رحلت حضرت ولىّ عصر (عج ) مى باشد، مربوط به رحلت آن حضرت در رجعت است(١١٦) وگرنه طبق دلادت و بيان صدها حديث ، بعد از رحلت اوّلى حضرت بقية اللّه روحى فداه هزاران سال اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السلام فرمانروائى خواهند داشت .

دو گروه از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله به دنيا بر مى گردند

از بررسى اخبار رجعت استفاده مى شود كه دو گروه از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله رجعت مى كنند:

١ - گروهى كه بر آل محمّد صلى الله عليه و آله ستم كردند و حقّ را از مجراى خود بيرون كردند و هزاران سال آثار ستم آنها جهان را براى مؤمنين تيره و تار و ناخوشايند ساخت ، آنها بر مى گردند تا حساب پس بدهند و در محكمه عادلانه دولت حقّه به سزاى اعمال خود برسند. از كسانى كه در اين رابطه در روايات نام برده شده ، (همانگونه كه قبلا متذكّر شديم ) قنفذ و اربابش مى باشد، كه هر دو آورده مى شوند و به عنوان قاتلان محسنِ فاطمه عليها السلام محاكمه و به دار آويخته مى شوند.(١١٧)

٢ - گروهى از اصحاب باوفاى رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ياران و شيعيان باصفاى امير مؤمنان عليه السلام كه در طريق ولايت ثابت قدم ماندند و هرگز منحرف نشدند كه اسامى تعدادى از آنها در احاديث آمده است و به برخى از آنها در اينجا اشاره مى كنيم :

بازگشتِ جناب سلمان

در ضمن يك حديث جناب سلمان از وجود مقدّس رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه از دوازده وصىّ خود از حضرت على تا حضرت مهدى (سلام اللّه عليهم اجمعين ) با نام و لقب و اوصاف كريمه شان صحبت مى كند و آنگاه جناب سلمان گريه مى كند و عرض ‍ مى كند: چگونه مى شود كه سلمان آنها را درك كند؟ مى فرمايد:

- (اى سلمان تو آنها را درك مى كنى ، و هر كس مانند تو، آنها را از روى معرفت كامل دوست بدارد و از آنها پيروى كند آنها را درك مى كند).

جناب سلمان مى گويد: خدا را بسيار سپاس گفتم و سپس عرض كردم : يا رسول اللّه صلى الله عليه و آله آيا عمر من تا زمان آنها ادامه خواهد داشت ؟

فرمود: اى سلمان ! بخوان اين آيه را:(فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُوليهُما). (١١٨)

[اين آيه از آيات رجعت است و تلاوت اين آيه اشاره به اين است كه جناب سلمان پيش از ظهور از دنيا مى رود ولى بعد از ظهور امام زمان عليه السلام رجعت مى كند].

جناب سلمان مى گويد:

بسيار گريستم و بر اشتياقم افزده شد و گفتم : اى رسول گرامى آيا اين پيمانى است از طرف شما؟

فرمود: - (آرى ، سوگند به خدائى كه محمّد را به رسالت برانگيخت ، اين پيمانى است از سوى من و على و فاطمه و حسن و حسين و نُه تن امام و از سوى همه كسانى كه از ما هست و در راه ما مورد ستم قرار گرفته است ).

- (اى سلمان ! به خدا سوگند، ابليس و سپاهيانش حاضر مى شوند و همه مؤمنان خالص و كافران خالص حاضر مى شوند، قصاصها و انتقامها گرفته مى شود و پروردگارت به كسى ستم روا نمى دارد).

اين است تأ ويل آيه كه مى فرمايد:

(ما اراده كرده ايم كه بر كسانى كه روى زمين به ضعف كشيده شده اند، منّت نهيم و آنها را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم ...).(١١٩)

جناب سلمان مى گويد:

(از محضر رسول اكرم صلى الله عليه و آله بلند شدم و ديگر پروائى نداشتم كه مرگ سراغ من بيايد يا من به سراغ مرگ بروم ).(١٢٠)

امام صادق عليه السلام نيز به هنگام بحث از اصحاب حضرت ولىّ عصر - روحى فداه - از جناب سلمان نام مى برد.(١٢١)

بازگشتِ جناب مقداد

اميرمؤمنان در ضمن يك خطبه بسيار طولانى از ظهور حضرت بقية اللّه - ارواحنا فداه - و ياران باوفاى آن حضرت بحث كرده مى فرمايد:

(٢٠ تن از ياران قائم (عج ) از اهل يمن هستند كه يكى از آنها مقداد پسر اسود است ).(١٢٢)

امام صادق عليه السلام نيز او را در ميان ياران حضرت بقية اللّه - روحى فداه - نام برده است(١٢٣)

بازگشتِ جابر عبداللّه انصارى

در حديثى از امام صادق عليه السلام نام جابر نيز در ميان اصحاب حضرت بقية اللّه عليه السلام ياد شده است(١٢٤)

بازگشتِ ابودجانه انصارى

امام صادق عليه السلام ابودجانه را از كسانى شمرده است كه به هنگام ظهور حضرت بقية اللّه از ياران آن حضرت خواهد بود.(١٢٥)

ابودجانه مرد ارزنده و غيورى است كه روز اُحد در نصرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله پايدار ماند. چون همه گريختند و جز على و ابودجانه نماند، پيامبر فرمود: اى ابودجانه ، من بيعتم را از تو برداشتم تو نيز برگرد، امّا على ، او از منست و من از اويم .

ابودجانه گفت : نه هرگز، به خدا قسم ، من هرگز خودم را از بيعت شما خارج نمى كنم ، من با شما بيعت كرده ام ، آيا شما را تنها بگذارم به كجا روم ؟ به سوى زن و فرزندى كه خواهند مرد؟ يا به سوى خانه اى كه ويران خواهد شد؟ يا به سوى ثروتى كه فانى خواهد شد؟ و يا به سوى اجلى كه فرا خواهد رسيد؟!. آنقدر از رسول اكرم صلى الله عليه و آله دفاع كرد تا در اثر زخمهاى بى شمار توان خود را از دست داد.(١٢٦)

بازگشتِ مالك اشتر يار با وفاى اميرمؤمنان عليه السلام

مالك اشتر آن يار باوفاى اميرمؤمنان كه به هنگام رحلتش اميرمؤمنان مى فرمود:

(اى كاش در زير آسمان مالك ديگرى نيز بود).

مالك اشتر جزء ياران حضرت بقية اللّه است كه در رجعت زنده مى شود و از طرف آن حضرت در گوشه اى از جهان پهناور حكومت مى كند.(١٢٧)

بازگشتِ مفضّل بن عمر

مفضّل بن عمر يكى از بزرگان اصحاب امام صادق عليه السلام است او را مژده داده اند كه از ياران حضرت بقية اللّه روحى فداه مى باشد و فرمودند كه :

(تو اى مفضّل ! در طرف راست حضرت قائم (عج ) مى ايستى ، امر و نهى مى كنى در آن روز بيش از امروز از تو فرمان مى برند).(١٢٨)

بازگشتِ حمران بن اعين

حمران بن اءعين برادر زرارة بن اعين نيز در ميان ياران حضرت ولىّ عصر (عج ) ياد شده است. (١٢٩)