رساله حقوق امام سجاد (ع)
سپس حقوق اعمالِ (عبادى)
١٠. و اما حق نماز اين است كه بدانى نماز روى آوردن به درگاه خداست و تو در برابر خداوند ايستاده اى، پس چون اين را دانستى تو را شايد كه چون زبون دلداده پارساى ترسان اميدوار بيچاره زارى كننده اى در نماز بايستى كه (بنده) با آرامگيرى و سر به زيرى و سرسپردگى اندامها و نرمى و فروتنى (و خاكسارى) به تمام وجود، آنكه را برابرش ايستاده بزرگ مى دارد و از دل به درگاه او به خوبى راز و نياز مى كند و (تو) از او مى خواهى كه گردنت را از قيد خطاهايى كه فرايت گرفته اند و گناهانى كه به پرتگاه نابوديت مى كشانند رها سازد. و لا قوه الا بالله. (و نيرويى جز به خدا نيست.)
١١. و اما حق روزه اين است كه بدانى روزه پرده اى است كه خداوند بر زبان و گوش و چشم و عورت و شكمت افكنده تا بدان، تو را از آتش بپوشاند. و همچنين در حديث آمده است: «روزه، سپرى در برابر دوزخ است.» پس اگر اندامهايت را در آن پرده آرام دارى (و بدان در پوشانى)، اميدوار شوى كه محفوظ بمانى و اگر آنها را رها كردى كه در پرده خود آشفتگى كنند (و تجاوز نمايند) و تو خود اطراف آن پرده را بلند كنى و بدانچه نبايد نگريست به نظر شهوت انگيز سركشى و به نيرويى خارج از مرز پرهيزكارى خدا سر بر آرى، در امان نيستى كه آن پرده دريده شود و از آن برون افتى. و لا قوه الا بالله (نيرويى جز به خدا نيست).
١٢. و اما حق صدقه (زكات) اين است كه بدانى اين صدقه پس انداز توست نزد پروردگارت و سپرده اى است كه (استردادش) نياز به گواه آورى ندارد(٣) و چون اين را بدانى بدانچه در نهان امانت سپارى بيشتر از آنچه آشكارا امانت مى سپارى اعتماد كنى و تو را سزد كه آنچه قصد دارى آشكارا به امانت نهى در نهان به خداوند بسپرى و به هر حال موضوع بين تو و او پنهان ماند، و بر آنچه بدو امانت داده اى از گوشها و چشمها بر او به گواه گيرى مدد مخواه كه گويى اين گواهان در نظر تو بيشتر از (خود او) مورد اعتمادند و چنين مى نمايد كه تو به بازپس گيرى امانتت از او اعتماد ندارى. سپس به دادن صدقه بر هيچ كس منت منه؛ زيرا آن (صدقه) براى خود توست و اگر بر كسى به دادن آن منت گذارى ايمن مباش كه به روز زارِ همان كس كه بر او منت نهاده اى بيفتى (و خود مستحق صدقه گيرى شوى)؛ زيرا اين دليل است كه تو آن (صدقه) را (پس اندازى) براى خود نخواسته اى؛ چه اگر آن را براى خود مى خواستى هرگز بر ديگرى منت نمى نهادى. و لا قوه الا بالله. (و نيرويى نيست جز به خداوند.)
١٣. و اما حق قربانى اين است كه از انجام آن، خالصانه قصد (نزديكى) به خدا و رحمت و پذيرفتن او را داشته باشى و براى جلب نظر ديگر بينندگان نباشد. پس اگر چنين باشى، سختگير خودنما و ظاهرساز نيستى و به راستى آهنگ (نزديكى) به خدا را دارى. و بدان كه خدا را بدانچه آسان و ميسر است بخواهند (و رضايش را بجويند) و بدانچه دشوار است نخواهند همچنانكه خداوند هم از آفريدگان خود (انجام تكليف) آسان را خواسته و (تكليف شاق) و دشوار بر آنها ننهاده است. نيز فروتنى براى تو شايسته تر از رياست مآبى است؛ زيرا فزون گرايى (و زحمت) پرخرجى در نهاد رياست مآبان است اما در فروتنى و خاكسارى نه فزون گرايى (و زحمتى) است و نه هزينه اى برمى دارد؛ زيرا اين دو خصلت (فروتنى و خاكسارى) موافق آفرينش و هر دو در سرشت طبيعى موجودند(٤). و لا قوه الا بالله (و نيرويى جز به خداوند نيست.)
سپس حقوق پيشوايان
١٤. و اما حق اداره كننده تو به حكومت (حق فرمانروا و پيشواى تو) اين است كه بدانى تو براى او وسيله آزمايش (او نزد خدا) شدى و او به خاطر تسلطى كه خداوندش بر تو داده به وسيله تو آزمايش مى شود، و اينكه خيرخواه او باشى و با او نستيزى كه به راستى دستش بر تو گشوده است، و سبب نابودى خود و هلاك او نگردى. نسبت به او (چندان) زيردستى و نرمش كن كه خرسندى او را، بدان حد كه زيانش به تو نرسد و (در عين حال) زيانى به دين تو نزند، به دست آرى و در اين مورد از خدا يارى بجويى. در سلطه با او رقابت مكن و به مخالفتش برنخيز؛ زيرا اگر چنين كردى او را ناسپاسى كرده و پاس خود را نيز نداشته اى و خويشتن را دستخوش نارواييهاى او ساخته اى و او را هم از جانب خود عرضه هلاك كرده اى و شايسته است كه تو به زيان خود مددكار وى شوى و در هر چه با تو كند شريك (و همراه) او باشى. و لا قوه الا بالله. (و نيرويى نيست جز به خدا).
١٥. و اما حق آنكه به علم آموزى اداره ات كند (يعنى استاد علم آموزت) بزرگداشت اوست و حفظ احترام مجلس او و نيك گوش دادن به گفتارش و رو كردن (و توجه) به او و يارى دادن به وى به سود خودت تا بتواند دانشى را كه نياز دارى به تو بياموزد، بدين گونه كه ذهن خود را كاملا مصروف او سازى و فهمت را به او پردازى و پاكدلانه به (گفته) او دل دهى و چشمت را به روشنى تمام، با ترك لذتها و كاهش شهوتها (و آرزوهايى غير از تحصيل دانش) بر او دوزى. و اينكه بدانى در هر چه به تو آموزد بايد فرستاده (و نماينده) او باشى كه آن را به نادانان برسانى و بر توست كه اين رسالت را از جانب او به بهتر گونه اى به آنان برسانى و در اداى رسالتش به وى خيانت نكنى و چون آن (رسالت) را بر عهده گرفتى به نيابت او بپردازى. و لا حول و لا قوه الا بالله. (و جنبش و نيرويى نيست مگر به خدا).
١٦. و اما حق سرپرست تو به مالكيت (مالك و آقاى تو) مانند حق همان حكمرواى توست جز اينكه اين يك مالكيتى (بر تو) دارد كه آن يك ندارد. فرمانبردارى از او در هر كم و بيشى بر تو واجب است مگر آنكه اين فرمانبردارى تو را از وجوب اداى حق خداوند بيرون برد و ميان تو و حق او و حق آفريدگان مانع شود، پس چون حق خدا را گزاردى به حق وى (مالكت) باز مى گردى و به اداى آن مى پردازى. و لا قوه الا بالله. (نيرويى جز به خداوند نيست.)
سپس حقوق رعيت
١٧. و اما حقوق رعيت تو كه بر آنان حكومت دارى اين است كه بدانى تو به فزونى نيرويت بر ايشان آنان را به زير سرپرستى گرفتى و ناتوانى و خوارى آنان ايشان را زير سرپرستى تو در آورده، پس چه شايسته است كسى كه ناتوانى و خوارى اش تو را از او بى نياز ساخته چندان كه وى را رعيت تو كرده و حكمت را بر او روا ساخته، به غلبه و نيرو از تو سرنتابد و بر آنچه از تو او را بزرگ و دشوار آيد جز (به خداوند) به رحمت و حمايت خواهى و بردبارى، يارى نجويد. و چه سزاوار است براى تو كه چون دانستى خدايت به مدد اين تسلط و نيرو كه بر ديگران چيره آمده اى چه (نعمتى) به تو بخشيده خدا را سپاسگزار باشى كه هر كه شكر گزارد خدايش بدان نعمت كه بدو بخشيده در افزايد. و لا قوة الا بالله (و نيرويى جز به خدا نيست.)
١٨. و اما حق رعيت تو در دانش (رعاياى مملكت علم و دانش آموزان تو) اين است كه بدانى خدا با دانشى كه به تو داده و گنجينه حكمتى كه به تو سپرده تو را (سرپرست و خزانه دارى) براى آنان قرار داده است و اگر در اين سرپرستى كه خدايت داده نيك از عهده برآيى و براى ايشان چون گنجور مهربانى باشى كه خير خواه مولاى خود در بين بندگان اوست، و (خزانه دار) بردبار خداخواهى باشى كه چون نيازمندى بيند از اموالى كه در اختيار اوست به وى بدهد، سرپرستى راستين و خادمى امين (و در خور انتظار) هستى وگرنه به او خائن و به خلقش ظالمى و دستخوش سلب (نعمت) او و غلبه وى (بر خودت) گشته اى.
١٩. و اما حق رعيتى كه به زناشويى مالك اويى (زنت كه به نكاح تو در آمده) اين است كه بدانى خداوند او را مايه آرامش و آسايش و همدم و پرستار تو ساخته و همچنين بر هر يك از شما (زن و شوهر) واجب است كه خداوند را به وجود همسرش سپاس گزارد و بداند كه اين نعمتى است كه خدا به او بخشيده و واجب است كه با نعمت خدا خوشرفتارى كند و او را گرامى دارد و با او سازگارى كند و هر چند حق تو بر زنت سخت تر و فرمان پذيرى از تو، در هر چه خوش دارى يا نمى پسندى، تا جايى كه گناه نباشد، بر او لازمتر است ولى او را نيز حق مهربانى ديدن و همدمى است و حق دارد آرامش و آسايشش در بر آوردن كامى كه بر آوردنش ناگزير است، تأمين شود و اين (حقى) بس بزرگ است. و لا قوة الا بالله (و نيرويى جز به خدا نيست.)
٢٠. و اما حق رعيتى كه به ملكيت زير دست (و مملوك) توست، اين است كه بدانى به راستى او آفريده پروردگار توست و گوشت و خون تو را دارد و تو (فقط) مالك و اختياردار او شده اى نه اينكه به جاى خدا تو او را آفريده باشى و نه اينكه تو برايش گوش و چشم نهاده باشى و نه اينكه روزى رسان او تويى، بلكه تنها خداست كه اين همه را به كفايت خويش انجام داده و سپس او را بيگار تو ساخته و تو را امين او قرار داده و او را به تو سپرده است تا خدا را در مورد او مراعات كنى و به روش خداپسندانه با او رفتار كنى. پس بايد از آنچه خود مى خورى به او بخورانى و از آنچه خود مى پوشى به او بپوشانى و او را به كارى بيش از توانش واندارى و اگر او را نخواستى خود را از مسووليت الهى نسبت به او بيرون آرى و با ديگرى عوضش كنى و آفريده خدا را شكنجه نكنى. و لا قوة الا بالله (نيرويى نيست جز به خداوند.)
ثم حقوق الأفعال
١٠. فَأَمّا حَقّ الصّلَاةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّهَا وِفَادَةٌ إِلَى اللّهِ وَ أَنّكَ قَائِمٌ بِهَا بَيْنَ يَدَيِ اللّهِ فَإِذَا عَلِمْتَ ذَلِكَ كُنْتَ
خَلِيقاً أَنْ تَقُومَ فِيهَا مَقَامَ الذّلِيلِ الرّاغِبِ الرّاهِبِ الْخَائِفِ الرّاجِي الْمِسْكِينِ الْمُتَضَرّعِ الْمُعَظّمِ مَنْ قَامَ
بَيْنَ يَدَيْهِ بِالسّكُونِ وَ الْإِطْرَاقِ وَ خُشُوعِ الْأَطْرَافِ وَ لِينِ الْجَنَاحِ وَ حُسْنِ الْمُنَاجَاةِ لَهُ فِي نَفْسِهِ وَ
الطّلَبِ إِلَيْهِ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِكَ الّتِي أَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُكَ وَ اسْتَهْلَكَتْهَا ذُنُوبُكَ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ
١١. وَ أَمّا حَقّ الصّوْمِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اللّهُ عَلَى لِسَانِكَ وَ سَمْعِكَ وَ بَصَرِكَ وَ فَرْجِكَ وَ
بَطْنِكَ لِيَسْتُرَكَ بِهِ مِنَ النّارِ وَ هَكَذَا جَاءَ فِي الْحَدِيثِ الصّوْمُ جُنّةٌ مِنَ النّارِ- فَإِنْ سَكَنَتْ أَطْرَافُكَ فِي
حَجَبَتِهَا رَجَوْتَ أَنْ تَكُونَ مَحْجُوباً وَ إِنْ أَنْتَ تَرَكْتَهَا تَضْطَرِبُ فِي حِجَابِهَا وَ تَرْفَعُ جَنَبَاتِ الْحِجَابِ
فَتَطّلِعُ إِلَى مَا لَيْسَ لَهَا بِالنّظْرَةِ الدّاعِيَةِ لِلشّهْوَةِ وَ الْقُوّةِ الْخَارِجَةِ عَنْ حَدّ التّقِيّةِ لِلّهِ لَمْ تَأْمَنْ أَنْ
تَخْرِقَ الْحِجَابَ وَ تَخْرُجَ مِنْهُ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ
١٢. وَ أَمّا حَقّ الصّدَقَةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّهَا ذُخْرُكَ عِنْدَ رَبّكَ وَ وَدِيعَتُكَ الّتِي لَا تَحْتَاجُ إِلَى الْإِشْهَادِ فَإِذَا
عَلِمْتَ ذَلِكَ كُنْتَ بِمَا اسْتَوْدَعْتَهُ سِرّاً أَوْثَقَ بِمَا اسْتَوْدَعْتَهُ عَلَانِيَةً وَ كُنْتَ جَدِيراً أَنْ تَكُونَ أَسْرَرْتَ
إِلَيْهِ أَمْراً أَعْلَنْتَهُ وَ كَانَ الْأَمْرُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فِيهَا سِرّاً عَلَى كُلّ حَالٍ وَ لَمْ تَسْتَظْهِرْ عَلَيْهِ فِيمَا
اسْتَوْدَعْتَهُ مِنْهَا بِإِشْهَادِ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَبْصَارِ عَلَيْهِ بِهَا كَأَنّهَا أَوْثَقُ فِي نَفْسِكَ لَا كَأَنّكَ لَا تَثِقُ بِهِ فِي
تَأْدِيَةِ وَدِيعَتِكَ إِلَيْكَ ثُمّ لَمْ تَمْتَنّ بِهَا عَلَى أَحَدٍ لِأَنّهَا لَكَ فَإِذَا امْتَنَنْتَ بِهَا لَمْ تَأْمَنْ أَنْ تَكُونَ بِهَا مِثْلَ
تَهْجِينِ حَالِكَ مِنْهَا إِلَى مَنْ مَنَنْتَ بِهَا عَلَيْهِ لِأَنّ فِي ذَلِكَ دَلِيلًا عَلَى أَنّكَ لَمْ تُرِدْ نَفْسَكَ بِهَا وَ لَوْ أَرَدْتَ
نَفْسَكَ بِهَا لَمْ تَمْتَنّ بِهَا عَلَى أَحَدٍ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ
١٣. وَ أَمّا حَقّ الْهَدْيِ فَأَنْ تُخْلِصَ بِهَا الْإِرَادَةَ إِلَى رَبّكَ وَ التّعَرّضَ لِرَحْمَتِهِ وَ قَبُولِهِ وَ لَا تُرِيدَ
عُيُونَ النّاظِرِينَ دُونَهُ فَإِذَا كُنْتَ كَذَلِكَ لَمْ تَكُنْ مُتَكَلّفاً وَ لَا مُتَصَنّعاً وَ كُنْتَ إِنّمَا تَقْصِدُ إِلَى اللّهِ وَ اعْلَمْ
أَنّ اللّهَ يُرَادُ بِالْيَسِيرِ وَ لَا يُرَادُ بِالْعَسِيرِ كَمَا أَرَادَ بِخَلْقِهِ التَيْسِيرَ وَ لَمْ يُرِدْ بِهِمُ التّعْسِيرَ وَ كَذَلِكَ التّذَلّلُ
أَوْلَى بِكَ مِنَ التّدَهْقُنِ لِأَنّ الْكُلْفَةَ وَ الْمَئُونَةَ فِي الْمُتَدَهْقِنِينَ فَأَمّا التّذَلّلُ وَ التّمَسْكُنُ فَلَا كُلْفَةَ فِيهِمَا وَ لَا
مَئُونَةَ عَلَيْهِمَا لِأَنّهُمَا الْخِلْقَةُ وَ هُمَا مَوْجُودَانِ فِي الطّبِيعَةِ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ
ثم حقوق الأئمة
١٤. فَأَمّا حَقّ سَائِسِكَ بِالسّلْطَانِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّكَ جُعِلْتَ لَهُ فِتْنَةً وَ أَنّهُ مُبْتَلًى فِيكَ بِمَا جَعَلَهُ اللّهُ لَهُ
عَلَيْكَ مِنَ السّلْطَانِ وَ أَنْ تُخْلِصَ لَهُ فِي النّصِيحَةِ وَ أَنْ لَا تُمَاحِكَهُ وَ قَدْ بُسِطَتْ يَدُهُ عَلَيْكَ فَتَكُونَ
سَبَبَ هَلَاكِ نَفْسِكَ وَ هَلَاكِهِ وَ تَذَلّلْ وَ تَلَطّفْ لِإِعْطَائِهِ مِنَ الرّضَا مَا يَكُفّهُ عَنْكَ وَ لَا يُضِرّ بِدِينِكَ وَ
تَسْتَعِينُ عَلَيْهِ فِي ذَلِكَ بِاللّهِ وَ لَا تُعَازّهِ وَ لَا تُعَانِدْهُ فَإِنّكَ إِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ عَقَقْتَهُ وَ عَقَقْتَ نَفْسَكَ
فَعَرّضْتَهَا لِمَكْرُوهِهِ وَ عَرّضْتَهُ لِلْهَلَكَةِ فِيكَ وَ كُنْتَ خَلِيقاً أَنْ تَكُونَ مُعِيناً لَهُ عَلَى نَفْسِكَ وَ شَرِيكاً لَهُ
فِيمَا أَتَى إِلَيْكَ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ
١٥. وَ أَمّا حَقّ سَائِسِكَ بِالْعِلْمِ فَالتّعْظِيمُ لَهُ وَ التّوْقِيرُ لِمَجْلِسِهِ وَ حُسْنُ الِاسْتِمَاعِ إِلَيْهِ وَ الْإِقْبَالُ عَلَيْهِ
وَ الْمَعُونَةُ لَهُ عَلَى نَفْسِكَ فِيمَا لَا غِنَى بِكَ عَنْهُ مِنَ الْعِلْمِ بِأَنْ تُفَرّغَ لَهُ عَقْلَكَ وَ تُحَضّرَهُ فَهْمَكَ وَ
تُزَكّيَ لَهُ قَلْبَكَ وَ تُجَلّيَ لَهُ بَصَرَكَ بِتَرْكِ اللّذّاتِ وَ نَقْصِ الشّهَوَاتِ وَ أَنْ تَعْلَمَ أَنّكَ فِيمَا أَلْقَى إِلَيْكَ
رَسُولُهُ إِلَى مَنْ لَقِيَكَ مِنْ أَهْلِ الْجَهْلِ فَلَزِمَكَ حُسْنُ التّأْدِيَةِ عَنْهُ إِلَيْهِمْ وَ لَا تَخُنْهُ فِي تَأْدِيَةِ رِسَالَتِهِ وَ
الْقِيَامِ بِهَا عَنْهُ إِذَا تَقَلّدْتَهَا وَ لَا حَوْلَ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ-
١٦. وَ أَمّا حَقّ سَائِسِكَ بِالْمِلْكِ فَنَحْوٌ مِنْ سَائِسِكَ بِالسّلْطَانِ إِلّا أَنّ هَذَا يَمْلِكُ مَا لَا يَمْلِكُهُ ذَاكَ تَلْزَمُكَ
طَاعَتُهُ فِيمَا دَقّ وَ جَلّ مِنْكَ إِلّا أَنْ تُخْرِجَكَ مِنْ وُجُوبِ حَقّ اللّهِ وَ يَحُولَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ حَقّهِ وَ حُقُوقِ
الْخَلْقِ فَإِذَا قَضَيْتَهُ رَجَعْتَ إِلَى حَقّهِ فَتَشَاغَلْتَ بِهِ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّه
ثم حقوق الرعية
١٧. فَأَمّا حُقُوقُ رَعِيّتِكَ بِالسّلْطَانِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّكَ إِنّمَا اسْتَرْعَيْتَهُمْ بِفَضْلِ قُوّتِكَ عَلَيْهِمْ فَإِنّهُ إِنّمَا أَحَلّهُمْ
مَحَلّ الرّعِيّةِ لَكَ ضَعْفُهُمْ وَ ذُلّهُمْ فَمَا أَوْلَى مَنْ كَفَاكَهُ ضَعْفُهُ وَ ذُلّهُ حَتّى صَيّرَهُ لَكَ رَعِيّةً وَ صَيّرَ
حُكْمَكَ عَلَيْهِ نَافِذاً لَا يَمْتَنِعُ مِنْكَ بِعِزّةٍ وَ لَا قُوّةٍ وَ لَا يَسْتَنْصِرُ فِيمَا تَعَاظَمَهُ مِنْكَ إِلّا بِاللّهِ بِالرّحْمَةِ وَ
الْحِيَاطَةِ وَ الْأَنَاةِ وَ مَا أَوْلَاكَ إِذَا عَرَفْتَ مَا أَعْطَاكَ اللّهُ مِنْ فَضْلِ هَذِهِ الْعِزّةِ وَ الْقُوّةِ الّتِي قَهَرْتَ بِهَا
أَنْ تَكُونَ لِلّهِ شَاكِراً وَ مَنْ شَكَرَ اللّهَ أَعْطَاهُ فِيمَا أَنْعَمَ عَلَيْهِ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ
١٨. وَ أَمّا حَقّ رَعِيّتِكَ بِالْعِلْمِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّ اللّهَ قَدْ جَعَلَكَ لَهُمْ فِيمَا آتَاكَ مِنَ الْعِلْمِ وَ وَلّاكَ مِنْ خِزَانَةِ
الْحِكْمَةِ فَإِنْ أَحْسَنْتَ فِيمَا وَلّاكَ اللّهُ مِنْ ذَلِكَ وَ قُمْتَ بِهِ لَهُمْ مَقَامَ الْخَازِنِ الشّفِيقِ النّاصِحِ لِمَوْلَاهُ فِي
عَبِيدِهِ الصّابِرِ الْمُحْتَسِبِ الّذِي إِذَا رَأَى ذَا حَاجَةٍ أَخْرَجَ لَهُ مِنَ الْأَمْوَالِ الّتِي فِي يَدَيْهِ كُنْتَ رَاشِداً وَ
كُنْتَ لِذَلِكَ آمِلًا مُعْتَقِداً وَ إِلّا كُنْتَ لَهُ خَائِناً وَ لِخَلْقِهِ ظَالِماً وَ لِسَلَبِهِ وَ عِزّهِ مُتَعَرّضاً
١٩. وَ أَمّا حَقّ رَعِيّتِكَ بِمِلْكِ النّكَاحِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّ اللّهَ جَعَلَهَا سَكَناً وَ مُسْتَرَاحاً وَ أُنْساً وَ وَاقِيَةً وَ
كَذَلِكَ كُلّ وَاحِدٍ مِنْكُمَا يَجِبُ أَنْ يَحْمَدَ اللّهَ عَلَى صَاحِبِهِ وَ يَعْلَمَ أَنّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنْهُ عَلَيْهِ وَ وَجَبَ أَنْ
يُحْسِنَ صُحْبَةَ نِعْمَةِ اللّهِ وَ يُكْرِمَهَا وَ يَرْفَقَ بِهَا وَ إِنْ كَانَ حَقّكَ عَلَيْهَا أَغْلَظَ وَ طَاعَتُكَ بِهَا أَلْزَمَ فِيمَا
أَحْبَبْتَ وَ كَرِهْتَ مَا لَمْ تَكُنْ مَعْصِيَةً فَإِنّ لَهَا حَقّ الرّحْمَةِ وَ الْمُؤَانَسَةِ وَ مَوْضِعُ السّكُونِ إِلَيْهَا قَضَاء
ُ اللّذّةِ الّتِي لَا بُدّ مِنْ قَضَائِهَا وَ ذَلِكَ عَظِيمٌ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ
٢٠. وَ أَمّا حَقّ رَعِيّتِكَ بِمِلْكِ الْيَمِينِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّهُ خَلْقُ رَبّكَ وَ لَحْمُكَ وَ دَمُكَ وَ أَنّكَ تَمْلِكُهُ لَا أَنْتَ
صَنَعْتَهُ دُونَ اللّهِ وَ لَا خَلَقْتَ لَهُ سَمْعاً وَ لَا بَصَراً وَ لَا أَجْرَيْتَ لَهُ رِزْقاً وَ لَكِنّ اللّهَ كَفَاكَ ذَلِكَ ثُمّ
سَخّرَهُ لَكَ وَ ائْتَمَنَكَ عَلَيْهِ وَ اسْتَوْدَعَكَ إِيّاهُ لِتَحْفَظَهُ فِيهِ وَ تَسِيرَ فِيهِ بِسِيرَتِهِ فَتُطْعِمَهُ مِمّا تَأْكُلُ وَ
تُلْبِسَهُ مِمّا تَلْبَسُ وَ لَا تُكَلّفَهُ مَا لَا يُطِيقُ فَإِنْ كَرِهْتَهُ خَرَجْتَ إِلَى اللّهِ مِنْهُ وَ اسْتَبْدَلْتَ بِهِ وَ لَمْ تُعَذّبْ
خَلْقَ اللّهِ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ