داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم

داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم0%

داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم نویسنده:
گروه: سایر کتابها

داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: على گلستانى
گروه: مشاهدات: 33667
دانلود: 3442

توضیحات:

داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 291 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 33667 / دانلود: 3442
اندازه اندازه اندازه
داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم

داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

خطبه حضرت زهرا موضوع فدك

كل جهاز حضرت زهرا ١٩ تكه بوده ، مهريه حضرت زهراعليها‌السلام چهارصد و هشتاد مثقال نقره بوده ، ٢٦ تومان و دو قرآن و نيم در آن زمان بوده است ٤٨٠ درهم مهريه زهرا عليها‌السلامبوده

بحار الانوار، ج ٤٣، ص ١١٣، ستارگان درخشان ، ج ٢، ص ١٨ و كتاب بانوى نمونه اسلام ، ص ٦١.

پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يك روز در يك جلسه اى نشسته بودند رو كرد به علىعليه‌السلام فرمود: يا على تو امام امت من هستيد و خليفه من هستيد بعد از من

گويا نگاه مى كنم به دخترم فاطمه مى آيد در روز قيامت در حالى كه اطراف او را نور خدا احاطه كرده و سمت راست او هفتاد هزار ملائكه و سمت چپ او هفتاد هزار ملائكه و سمت جلو هفتاد هزار ملائكه و سمت عقب هفتاد هزار ملائكه و مى برد مؤ منين امت را به طرف بهشت بعد رسول خدا اضافه كرد و فرمود هر زنى كه پنج وقت نمازش را بخواند و روزه ماه رمضان را بگيرد و اگر واجب الحج باشد حج برود و زكات مالش را بدهد و اطاعت كند شوهرش را و دوست بدارد على را و اطاعت او را بعد از من اين افراد به شفاعت دختر من فاطمهعليها‌السلام داخل بهشت مى شوند و او سيده نساء عالمين است

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٢٤».

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودن كسى كه اذيت كند فاطمه را در زمان حيات من مثل كسى كه اذيت كند او را بعد از وفات من

و كسى كه اذيت كند زهرا را بعد از وفات من مثل كسى كه اذيت كرده او را در زمان حيات من و كسى كه او را اذيت كند بدانيد كه مرا اذيت كرده و كسى كه مرا اذيت كند خداوند را اذيت كرده است

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٢٥».

قول خداوند هم دال بر اين معنى دارد:

ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا و الآخره و اعد لهم عذابا مهينا (٣١) ؛ كسانى كه اذيت مى كنند به خدا و رسول خدا و معصيت مى كنند لعنت خدا بر آنها است در دنيا و هم در آخرت و براى آنان عذاب با ذلت و خوارى مهيا شده است

روايت شده وقتى كه حضرت زهراعليها‌السلام رحلت كرد ام ايمن كه يكى از كنيزان زهرا بود قسم خورد كه ديگر در مدينه نماند چون طاقت نداشت در مدينه باشد و جاى حضرت زهرا را خالى ببيند حركت كرد به طرف مكه مكرمه در بين راه هوا هم بسيار گرم بود تشنگى بسيار غلبه كرد نزديك بود كه هلاك بشود دست هاى خود را بلند كرد به طرف آسمان عرض كرد پروردگارا من خادمه فاطمه زهرا هستم مرا تشنگى مى كشد..

خداوند در همان ساعت دلوى را نازل كرد از طرف آسمان آب را آشاميد از آن وقت به بعد نه احتياج به غذا پيدا كرد و نه به آب به مدت هفت سال ديگران شديدا تشنه مى شدند ولى به او تشنگى اثر نمى كرد.

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٢٩».

ملاحظه مى فرمايئد از بركت و عظمت والاى حضرت يك كنيز در بيابان مكه مستجاب الدعوه باشد خداوند به احترام حضرت زهرا از آسمان دلو پر از آب براى ام ايمن نازل نمايد آن وقت امت رسول الله ببينيد با زهرا چه كار كردند و چه مصيبتى بر سر آنها آوردند كه حضرت زهرا طلب مرگ از خداوند بخواهد. از عايشه نقل شده است كه علىعليه‌السلام در محضر رسول خدا بود يك طرف پيغمبر حضرت فاطمه نشسته بود طرف ديگر اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام در اين هنگام علىعليه‌السلام سؤ ال كرد كه يا رسول الله كدام يكى از ما پيش تو محبوب تر هستيم حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: زهرا محبوب من است و تو عزيزتر هستى پيش من از زهرا.

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٣٨».

حديث از رسول خدا است كه فرمود: هنگامى كه خداوند عالم حضرت آدم و حوا را خلق كرد در بهشت اينها فخر كردند آدم به حوا فرمودند خلق نكرده خداوند خلقى را كه او بهتر باشد از ما (يعنى ما بهترين آفريده شدگانيم).

خداوند وحى كرد به جبرئيل امين آدم و حوا را ببريد به فردوس اعلى وقتى كه داخل شدند ديدند يك دخترى را كه از نور گويا تشكيل شده قيافه دختر است ولى از نور است و يك تاج هم بالا سر او قرار دارد.

و در گوشى ها داراى گوشواره از نور است بهشت را جمالش منور نموده است

فقال آدم حبيبى جبرئيل من هذه الجاريه التى قد اشرقت الجنان من حسن وجه ها؛

حضرت آدمعليه‌السلام گفت : يا جبرئيل اين جاريه چه كسى است كه جمالش بهشت را نورانى كرده جبرئيل گفت اين فاطمه دختر محمد نبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه از فرزندان تو خواهد بود در آخر الزمان حضرت آدم سؤ ال كرد تاج چه چيز است بر سر گذاشته جبرئيل گفت : او شوهرش على بن ابى طالبعليه‌السلام است

حضرت آدم سؤ ال كرد آن گوشواره چيست در گوش او جبرئيل گفت : دو فرزندان او حسن و حسين است حضرت آدم سؤ ال كرد اى حبيب من يا جبرئيل آيا قبل از من اينها خليفه بودند.

جبرئيل گفت اينها در علم خدا موجود بودند چهار هزار سال قبل از خلقت تو؛ حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ولو از صلب حضرت آدمعليه‌السلام است اما چهار هزار سال قبل از وجود آدمعليه‌السلام به وجود آمده بودند.

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٥٢».

زنسل آدم و حوا هويدا شد نور او

وين عجب گروى نبودى آدم و حوا نبود

از حضرت باقرعليه‌السلام روايت چنين است مى فرمايد: حضرت زهراعليها‌السلام آمد خدمت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حضرت ديد فاطمه را كه گرسنگى فشار آورد.

سؤ ال كرد و احوالش را پرسيد حضرت فاطمه عرض كرد پدر جان احتياج به غذا دارم حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را روى زانوى راست نشانيد و بعد دعا كرد خدايا دختر من گرسنه است او را سير نمائيد. امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد: والله بعد از دعاى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زهرا گرسنه نشد تا از دنيا رحلت فرمودند.

«بحار الانوار، ٤٣، ص ٧٧».

درباره عظمت حضرت زهرا روايت چنين است كه اگر علىعليه‌السلام به وجود نمى آمد شوهرى براى زهرا نبود.

عن علىعليه‌السلام قال جاء رسول الله يطلبى فقال اين اخى يا ام ايمن قالت و من اخوك قال علىعليه‌السلام قالت يا رسول اله تزوجه ابنتك وهو اخوك قال نعم اما و الله يا ام ايمن لقد زوجتها كفوا شريفا وجيها فى الدنيا و الآخره و من المقربين ؛

علىعليه‌السلام مى فرمايد رسول خدا جويا شد مرا از ام ايمن و فرمود: ام ايمن برادرم كجاست ام ايمن گفت برادرت كيست حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: على ابن ابى طالب ام ايمن عرض ‍ كرد او دختر شما را عقد كرده چطور برادر شماست فرمود: بلى او برادر من است اى ام ايمن تزويج كردم دخترم را براى شخصى كه هم كفو است شريف است وجيه است در دنيا و در آخرت و او از مقربين است

روايت ديگر بسيار جالب درباره تزويج زهراعليها‌السلام

عن على بن جعفرعليه‌السلام قال سمعت ابا الحسن موسى بن جعفرعليه‌السلام يقول بينا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جالس اذ دخل عليه ملك له اربعه و عشرون وجها فقال له رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حبيبى جبرئيل لم ارك فى مثل هذه الصوره فقال الملك لست بجبرئيل انا محمود بعثنى الله عزوجل ان ازوج النور من النور قال من ممن فقال فاطمه من على - قال فلما ولى الملك اذا بين كتفيه محمد رسول الله على وصيه فقال له رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منذكم كتب هذا بين كتفيك فقال من قبل ان يخلق الله عزوجل آدم باثنين وعشرين الف عام و فى روايه اخرى باءربعه وعشرين الف عام ؛

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ١١١».

حضرت امام هفتم موسى بن جعفرعليه‌السلام مى فرمايد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بودند ملكى داخل شد به محضر پيغمبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه داراى بيست و چهار صورت داشت

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: جبرئيل من شما را به اين صورت نديده بودم ملك گفت من جبرئيل نيستم من محمود هستم خداوند مرا مبعوث كرده تزويج كنم نور را بر نور البته در روى زمين بوده اين مسئله و الا عقد حضرت زهرا را در آسمان ها خوانده شده است

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: آن دو تا نور چه كسانى هستند ملك گفتن فاطمه را بر على هنگامى كه ملك به يك طرف برگشت ديده شد كه بين دو كتف آن ملك محمد رسول الله على وصيه ، رسول خدا به آن ملك فرمود چند مدت است كه اين جمله بر كتف شما نوشته شده است ملك گفت بيست و دو هزار سال يا بيست و چهار هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم( عليها‌السلام ).

مهريه حضرت زهرا عليها‌السلام

را كه در چند صفحه قبل هم ذكر كرديم از اين قرار است الحسين بن على بن ابى طالب فى خبر زوج النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمه عليا على اربع مائه و ثمانين درهما و رويان مهرها اربعمائه مثقال فضه وروى انه كان خمسمائه درهم و هو اصح(٣٢) .

اين سه تا روايت در بحار ذكر شده است مهريه آن حضرت يا چهار صد و هشتاد درهم بوده است يا چهارصد مثقال نقره بوده و يا پانصد درهم بوده كه اين صحيح تر است البته اين مقدار مهريه در روى زمين است ما در آسمان ٥/١ زمين را خداوند مهريه حضرت زهرا قرار داده است براى دوستان زهراعليها‌السلام روى زمين راه رفتن حلال است و براى دشمنان زهرا حرام است

چون زمين ملك شخصى حضرت زهرا است و همچنين آب مال حضرت زهراعليها‌السلام است عن الباقرعليه‌السلام وجعلت نحلتها من على خمس الدنيا و ثلث الجنه و جعلت لها فى الارض اربعه انهار الفرات و نيل مصر و نهروان و نهر بلخ فزوجها انت يا محمد بخمسمائه درهم تكون سنته لامتك(٣٣) .

حضرت امام باقرعليه‌السلام از قول خداوند تبارك و تعالى در يك خبر طويل مى فرمايد:

خداوند فرمود است مهر زهرا را براى علىعليه‌السلام (٥/١ دنيا و ٣/١ بهشت) و همچنين قرار دادم براى مهر زهرا در روى زمين چهار نهر. ١ فرات ؛ ٢. رود نيل مصرف ؛ ٣. نهروان ؛ ٤. نهر بلخ بعد خداوند فرمود تزويج كن اى محمد زهرا را به پانصد درهم تا اينكه سنت باشد براى امت تو و لذا مستحب است مهريه خواهران كم تر باشد كه حكم خدا در اين است البته برادران سوء استفاده ننمايند و بگويند حالا كه مهريه چيزى نيست مى توانيم طلاق بدهيم و تجديد فراش كنيم اولياء خواهران دو چيز در نظر مى گيرند كه مهريه را مى رساند به پانصد تا بهار آزادى يك شاءن دختر به لحاظ زمان و شخصيت و ديگر اينكه مرد هوس نكند كه تند تند طلاق بدهد اكثرا در اوائل زندگى ممكن است كه اختلافاتى بين زن و شوهر پيدا شود و گمان دارند يكى از علل دوام زندگى مسئله سنگين بودن مهريه است كه سبب مى شود كه بين اين دو جدائى نيافتد و گرنه سنگين بودن مهريه خلاف ميل خدا و رسول است اگر اين مسئله نباشد چرا برادران مهريه را اين قدر سنگين مى گيرند جوان جرئت نمى كند جلو برود قهرا دچار گناه و معصيت مى شوند من اميدوارم خوانندگان محترم در اين باره تجديد نظر فرمايند شايد سبب بشود گناه در جامعه كم تر بشود.

«موعظه عظيم حضرت زهرا (عليها السلام »).

چند جمله از خطبه هاى زيباى حضرت زهراعليها‌السلام خطاب به دشمنان اهل بيت مى فرمايد:

فجعل الله الايمان تطهيرا لكم من الشرك و الصلوه تنزيها لكم عن الكبر و الزكوه تزكيه للنفس و نماء فى الرزق و الصيام تثبيتا للاخلاص و الحج تشييدا للدين و العدل تنسيقا للقلوب و اطاعتنا نظاما للمله و امامتنا امانا من الفرقه و الجهاد عزا للاسلام و الصبر معونتا على استيجاب الاجر والامر بالمعروف مصلحه للعامه وبرا الوالدين وقايه من السخط.

اين چند جمله از اوائل خطبه است چون اين كتاب گنجايش همه خطبه را ندارد و لذا چند جمله را بيان نمودم حضرت زهرا پس از حمد خداوند تبارك و تعالى و ثنا به پدر بزرگوارش حضرت محمد ابن عبدالله عليه‌السلامخطاب به آن كسانى كه غصب فدك كردند و در حق آن بزرگوار ظلم و ستم كردند.

١. مى فرمايد قرار داد خداوند ايمان را براى شما به واسطه ايمان از شرك پاك مى شويد (يعنى پيغمبرى را خداوند براى شما فرستاد از بت پرستى نجاتتان داد) و خداوند منت نهاد بر شما به آمدن پيامبر كما اينكه در آيه شريفه اشاره فرمود:

لقد من الله على المؤ منين اذ بعث فيهم رسولا من اءنفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين (٣٤)؛

منت گذاشت خدا بر مؤ منين چون برانگيخت در ميان ايشان رسولى از خودشان كه بخواند بر ايشان آيات خدا را و نفوسشان را از آلايش پاك گرداند.

و بياموزد آنها را كتاب و حكمت را اگر چه بودند در پيش هر آئينه در گمراهى روشن

٢. نماز را براى شما قرار داد به سبب نماز پاك بشويد از كبر نماز است كه اسلام روى آن استوار است يكى از اركان نماز است نماز واقعى انسان را از صفات رذيله نگه مى دارد كما اينكه قرآن كريم اشاره دارد:

ان الصلاه تنهى عن الفحشاء و المنكر؛ نماز از فحشا و منكر نگه مى دارد.

٣. زكوه را براى پاكى جان و زيادى رزق شما قرار داد.

٤. روزه را براى تثبيت اخلاصتان قرار داده است

٥. حج را براى استحكام دينتان قرار داده است

٦. عدالت را براى نظم قلب ها قرار دادهاست (اگر عدالت در ميان جامعه حكومت كند همه مشكلات حل مى شود، همه گرفتارى ها به علت عدم عدالت است عدالت نباشد ظلم جانشين او قرار مى گيرد هر جائى كه ظالم حكومت كند عاقبت بدى دارد كه مشاهده مى فرمائيد كه ظلم و ستم به كجا رسيده است بيش از ٤٠ سوره قرآن براى ظلم وعده عذاب داده شده است بنده چند آيه به عنوان شاهد عرضم بيان مى كنيم

و الظالمون ما لهم من ولى و لا نصير (٣٥) ؛ ستمكاران را هيچ يار و ناصرى نباشد.

آيه ديگر:فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين (٣٦) ؛اى رسول من بنگر عاقبت كار ستمكاران به كجا كشيد.

آيه ديگر:ان الله لا يهدى القوم الظالمين (٣٧) ؛ ستمكاران را خداوند هدايت نمى كند يكى از وظائف شرعى اخلاقى و اجتماعى عدالت رفتار كردن است بين مردم :ان الله يامر بالعدل و الاحسان (٣٨) ؛ خداوند امر مى كند به عدالت رفتار كردن بندگانش

٧. اطاعت كردن شما از ما اهل بيت نظم ملت است (حضرت مى خواهد بفرمايد مثل ما مثل كشتى نوح است كسى كه سوار بشود از غرق شدن نجات پيدا مى كند).

در دعاى شعبانيه مى خوانيم :

يامن من ركبها ويغرق من تركها المتقدم لهم مارق و المتاخر عنهم زاهق والازم لهم لاحق ؛

كسى كه سوار كشتى شد ايمن است از غرق شدن و كسى كه ترك كرد از سوار شدن هلاك شد كسى كه از آنها جلو افتد از دين و امان خارج مى شود و كسى كه عقب ماند از آنها اعمالش باطل مى شود و هر كسى كه با آنها باشد ملحق به آنها است خوشا به حال آن برادران و خواهرانى كه سعى آنها در اين بوده كه خلاف امر آنها رفتار ننمايند.

٨. امامت ما را موجب مان قرار داده در ميان ملت كسى كه اطاعت از امامعليه‌السلام كرد ايمن است از تفرقه

٩. حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمودند: خداوند قرار داد جهاد را عزت براى اسلام به سبب جهاد حق از باطل جدا مى شود عدالت از ظلم جدا مى شود.

١٠. خداوند صبر را براى استحقاق اجر مزد قرار داده است ايمان انسان قوى باشد صبرش هم بيش تر است

روايت از امام هشتمعليها‌السلام

قال ابو الحسن الرضاعليه‌السلام لا يكون المؤ من مؤ منا حتى يكون فيه ثلاث خصال سنه من ربه و سنه بنبيه و سنه من وليه ، فالسنه من ربه كتمان سره

قال الله عزوجل :(عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احد الا من ارتضى من رسول (٣٩) )؛ يعنى خداى متعال داناى غيب است و هيچ كس بر عالم غيب آگاه نيست جز آن كسى كه از رسولان برگزيده

و اما السنه من نبيهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فمدارات الناس آيه هم داريم .، فان الله عزوجل امر نبيه بمدارات الناس فقال :

خذ العفو و امر بالعرف و اءعرض عن الجاهلين (٤٠).

و اما السنه من وليه فالصبر فى الباساء و الضراء فان الله عزوجل يقول و الصابرين فى الباءساء و الضراء (٤١) .

امام هشتم على بن موسى الرضاعليه‌السلام مى فرمايد: مؤ من ، مؤ من نيست مگر اينكه در او باشد سه خصلت روش از پروردگارش روشى از پيامبرش ، روشى از امامش ، روش پروردگارش اين است كه راز خود را بپوشاند و كتمان كند اسرار خود را خداوند هم عالم به غيب است اسرار خود را مطلع نگرداند جز رسولى كه بپسندد.

روش از پيامبرش اين است كه با مردم مدارا كند و با مردم برخورد خوبى داشته باشد كه خداوند پيغمبرش راصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستور به مدارا داده و فرموده عفو و چشم پوشى را شيوه خود قرار ده به نيكى دستور بده و از نادانان رو گردان

و اما سنت و روش از امام صبر در سختى ها و رنج و ضرر و تعب شكيبائى پيشه كند كه خداوند هم مى فرمايد: صبر كنندگان در سختى ها و رنج ها پيشه كنند آنها پرهيزكارانند.

«خصال شيخ صدوق ، ج ١، ص ١١١».

١١. خداوند قرار داد امر به معروف را براى مصلحت عامه البته در اين زمينه آيات و روايات زيادى وارد شده خداوند در قرآن مجيد مى فرمايد:

يا بنى اءقم الصلاه و اءمر بالمعروف و انه عن المنكر (٤٢) .

لقمان حكيم بر فرزند خود موعظه مى كند.

مى فرمايد پسرم نماز را بر پا دار چرا كه نماز مهم ترين پيوند تو با خالق است نماز قلب تو را بيدار و روح تو را مصفى و زندگى تو را روشن مى سازد.

بعد از برنامه به مهم ترين دستور اجتماعى يعنى امر به معروف و نهى از منكر پرداخته مى گويد مردم را به نيكى ها و معروف دعوت كن و از منكرات باز داد.

آيه ديگر مى فرمايد:

الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنكر و الحافظون لحدود الله و بشر المؤ منين (٤٣)؛

افراد ركوع كننده و سجده كننده امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و نگهبانان حدود الهى هستند (اى رسول من) بشارت بدهيد به مومنين عرض كردم آيات راجع به امر به معروف و نهى از منكر در قرآن زياد آمده لكن براى شاهد عرضم دو تا آيه از دور سوره قرآن ذكر كردم

اما روايات :

عن ابى عبد اللهعليه‌السلام ان رجلا جاء الى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال يا رسول الله اخبرنى ما افضل الاسلام قال الايمان بالله قال ثم ماذا قال صله الرحيم قال ثم ماذا قال صله الرحيم قال ثم ماذا قال الامر بالمعروف و النهى عن المنكر قال فقال الرجل فاخبرنى اى الاعمال ابغض الى الله قال الشرك بالله قال ثم ماذا قال قطيعه الرحيم قال ثم ماذا قال الامر بالمنكر و النهى عن المعروف

«وسائل الشيعه ، ج ١١، ص ٣٩٦».

حضرت امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد مرد آمد خدمت پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كرد يا رسول الله به من خبر بده بهترين چيز در اسلام چه چيز است حضرت فرمود: ايمان به خداوند بعد سؤ ال كرد بعد از ايمان به خداوند چه چيز افضل است در اسلام حضرت فرمود صله رحم بعد سؤ ال كرد بعد از صله رحم چه چيز افضل است در اسلام حضرت فرمود: امر به معروف و نهى از منكر بعد سؤ ال كرد خبر بده كدام عمل مبغوض خدا است حضرت فرمود: شريك قرار دادن به خداوند آن مرد گفت : بعد از اين كدام عمل مورد غضب خداوند است حضرت فرمود: قطع كردن صله رحم بعد آن مرد سؤ ال كرد بعد از اين كدام عمل مورد غضب خداوند است حضرت فرمود: امر به منكر و نهى از معروف (در پيشگاه خدا امر به معروف آن قدر مهم است كه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود بعد از ايمان به خدا و صله رحم امر به معروف و نهى از منكر است).

«وسائل الشيعه ، ج ١١، ص ٣٩٦».

حديث بسيار جالب شايد با زمان ما هم مطابقت كند عن ابى عبد اللهعليه‌السلام قال قال النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كيف بكم اذا فسدت نسائكم و فسق شبابكم ولم تاءمروا بالمعروف و لم تنهوا عن المنكر فقيل له ويكون ذلك يا رسول فقال نعم و شر من ذلك كيف بكم اذا امرتم بالمنكر و نهيتم عن المعروف فقيل له يا رسول الله و يكون ذلك قال نعم و شر من ذلك كيف بكم اذا راءيتم المعروف منكرا و المنكر معروفا؛

امام صادقعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است چه مى شود زمانى كه زنان شما فاسد و مردان شما فاسق بوده باشند امر به معروف و نهى از منكر نكنند گفته شد به حضرت يا رسول الله در زمانى اين چنين مى شود حضرت فرمودند: از اين بدتر خواهد شد چه مى گذرد براى آنها كه امر به منكر و نهى از معروف كنند عرضه شد چنين چيزى خواهد شد حضرت فرمود: از اين بدتر خواهد شد چه حالت پيدا مى كنند كه ببيند معروف منكرو منكر معروف شده است (يعنى عمل خوب در نظر مردم قبيح باشد و عمل خلاف و معصيت معروف باشد. مثل اينكه زنان با حجاب را مسخره كنند زنان بى حجاب را تعريف كنند.

«وسائل الشيعه ، ج ١١، ص ٣٩٦».

پدر و مادر حضرت زهرا (عليها السلام)

پدر بزرگوار حضرت فاطمهعليها‌السلام خاتم پيامبران است يعنى حضرت محمد بن عبد اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه هيچ انسانى نيامده و نخواهد آمد كه پدرى همانند پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با آن همه عظمت و مقام داشته باشد جز فاطمه و خواهران و برادرانش كه به اين افتخار بزرگ نائل شدند مادر بزرگوار حضرت زهراعليها‌السلام خديجه كبرىعليها‌السلام است خديجه اولين زنى بود كه اسلام را اختيار كرد و همه دارايى و هستى خود را فداى اسلام و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كرد حضرت خديجه دختر خويلد از خاندان قريش به قدرى با عفت و پاك روش بود كه در زمان جاهليت به او طاهره (پاك خوى) مى گفتند او با دو نفر ازدواج كرد. شوهرانش از دنيا رفتند از اموال به ارث مانده از آنها و از اموال خودش تجارت مى كرد به طورى كه كاروان هاى تجارتى او در حجاز، شام و يمن همواره در حركت بود و ثروت بسيار در اختيار داشت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در ٢٥ سالگى با او كه ٤٠ سال داشت ازدواج كرد و او ٢٤ سال و چند ماه با پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زندگى نمود و سرانجام در ٦٥ سالگى در سال دهم بعثت در مكه از دنيا رفت و در كنار قبر عبدالمطلب مدفون گرديد.

فداكارى هاى حضرت خديجهعليها‌السلام در راه اسلام به قدرى زياد و عميق و فراگير است كه قلم از وصف آن عاجز است او همه اموال خود را در راه پيشبرد اسلام يا كمال اخلاص داد در همه جا در صحنه حضور داشت و شريك غم هاى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود و جان عزيزش را سخاوتمندانه فداى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اسلام نمود.

وفات خديجه در سال دهم هجرت براى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بسيار جانكاه بود از اين رو پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن سال را كه عموى مهربانش ابوطالب نيز در آن سال رحلت كرده بود سال اندوه ناميد.

همواره به ياد مهربانى ها و فداكارى هاى خديجه بود روزى در برابر بگومگوى عايشه فرمود خديجهعليها‌السلام روزى مرا تصديق كرد كه همه مرا تكذيب مى كردند. آن گاه به من ايمان آورد كه همه از من دور مى شدند هرگز مرا تنها نگذاشت خدا او را رحمت كند بانوى پربركتى بود زيرا از او داراى فرزندان متعدد شديم

«بحار الانوار، ج ١٦، ص ٧».

رسول گرامى داراى ٧ فرزند است از خديجه كبرىعليها‌السلام قاسم ، طيب ، طاهر، رقيه ، زينب ،ام كلثوم و فاطمه زهراعليها‌السلام كه آخرين فرزند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود.

«بيت الاحزان ، ص ٨، سيره چهارده معصوم ، ص ١٦٨».

حضرت فاطمه هنگامى كه در محراب مى ايستاد براى عبادت ظاهر مى شد نور او به اهل آسمان همان طورى كه نور مى داد ستاره ها به اهل زمين

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ١٢».

از امام باقرعليه‌السلام و از امام صادقعليه‌السلام نقل شده است : پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هنگامى كه در يكى از معراج خود به آسمان و عروج كرد از ميوه ها و از خرماى تازه و سيب بهشتى خورد و خداوند آن ميوه ها را در صلب پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آب تبديل كرد و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پس از معراج با خديجهعليها‌السلام هم بستر شد و به اين ترتيب نور فاطمهعليها‌السلام در رحم خديجهعليها‌السلام قرار گرفت از اين رو به فاطمهعليها‌السلام (انسيه حورا) گويند يعنى در عين آنكه انسان روى زمين است از حوريان بهشتى است

«بيت الاحزان ، ص ٥؛ بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٤».

چ

روزى حضرت زهراعليها‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تقاضاى انگشتر كرد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او فرمود آيا بهتر از انگشتر به تو نياموزم هنگامى كه مشغول نماز شب شدى از درگاه خدا تقاضاى انگشتر كن كه تقاضايت روا مى شود.

حضرت زهراعليها‌السلام گوشه جانماز را بلند كرد انگشتر ياقوت گرانبهايى را ديد آن را برداشت و در انگشتش نمود و خوشحال شد هنگامى كه همان شب به بستر خواب رفت و خوابيد در عالم خواب ديد كه در بهشت است در آنجا سه قصر بى نظير بهشتى ديد پرسيد اين قصرها از آن كيست گفته شده از آن فاطمه دختر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است فاطمه به گردش پرداخت در ميان يكى از آن قصرها تختى را ديد كه به جاى چهار پايه سه پايه دارد و آن تخت با آن زيبايى روى سه پايه متمايل شده است هنگامى كه صبح شد نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و ماجراى خوابش را تعريف كرد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با اين گفتار عميق دخترش را موعظه و تربيت كرد.

اى فرزندان عبدالمطلب دنيا هدف شما نيست بلكه آخرت و امور معنوى هدف شما است وعده گاه شما بهشت است شما را به دنيا فانى چه كار آن گاه به فاطمهعليها‌السلام فرمود: آن انگشتر را به جاى خود (زير جانماز) باز گردان فاطمه چنين كرد و سپس خوابيد در عالم خواب ديد به بهشت وارد شد و در همان قصر گردش مى كند كنار تخت آمد و آن را روى چهار پايه مشاهده كرد از راز آن پرسيد گفته شد انگشتر را رد كردى و اين پايه چهارم در جاى خود قرار گرفت و تخت به شكل آغاز خود برگشت

اسماء بنت عميس مى گويد در محضر حضرت زهراعليها‌السلام بودم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد شد گردنبندى از طلا در گردن حضرت فاطمهعليها‌السلام ديد كه علىعليه‌السلام آن را از سهميه خود از بيت المال خريده بود فرمود: اى فاطمه مراقب باش كه مردم نگويند دختر محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زيور طاغوتيان را در گردن نموده است فاطمه زهراعليها‌السلام همان دم آن گردنبند را از گردن بيرون آورد و فروخت و با پول آن برده اى خريد و آزاد كرد. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از اين كار حضرت زهراعليها‌السلام شاد گرديد.

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٨١».

از زراره نقل شده كه امام باقرعليه‌السلام در يك روايتى فرموده است پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هر كه به سفر مى رفت آخرين نفرى كه با او خداحافظى مى كرد فاطمهعليها‌السلام بود و هنگامى كه از سفر باز مى گشت نخستين كسى كه با او ديدار مى نمود فاطمهعليها‌السلام بود در يكى از سفرها هنگامى كه بازگشت طبق معمول به خانه فاطمهعليها‌السلام آمد ديد فاطمه دو عدد دستبند نقره در دست نمود و پرده اى را بر در خانه اش آويزان نموده است با توجه به اينكه وضع اقتصادى مردم بسيار در سطح پائين بود.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در خانه فاطمهعليها‌السلام اندكى نشست ولى مانند سابق به فاطمهعليها‌السلام توجه ننمود سپس پيامبر كه داشت مطلب را دريافت سخت نگران شد و گريه كرد و همان دم دستبندها را از دستش در آورد و پرده را از در خانه گرفت و فرزندانش حسن و حسينعليها‌السلام را طلبيد و دستبندها را به يكى از آنها و پرده را به ديگرى داد و به آنها فرمود نزد پدرم برويد و سلام مرا به و برسانيد و به آن حضرت عرض كنيد كه مادر غياب تو جز اين ها را بر زندگى نيفزوده ايم اينك اينها را آورده ايم اختيار با شما است حسن و حسينعليهم‌السلام به محضر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيدند و پيام مادر را به آن حضرت ابلاغ كردند پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آنها را نوازش نمود سپس دستور داد آن دو دستبند را به چند قطعه شكستند آن قطعه ها را بين مهاجران تهيدست تقسيم نمود و بعد از آن دستور داد از آن پرده چند پيراهن تهيه كرده و به برهنگان دادند.

آنگاه فرمود خداوند فاطمهعليها‌السلام را رحمت كند خداوند به جاى اين پرده كه از آن چند نفر برهنه را پوشانيد لباس بهشتى به فاطمهعليها‌السلام بپوشاند.

و به جاى اين دو دستبند او را با زيورهاى بهشت بيارايد.

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٨٣ و ٨٤».