داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم

داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم0%

داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم نویسنده:
گروه: سایر کتابها

داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: على گلستانى
گروه: مشاهدات: 33664
دانلود: 3442

توضیحات:

داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 291 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 33664 / دانلود: 3442
اندازه اندازه اندازه
داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم

داستان های شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

انفاق زهرا عليها‌السلام در شب عروسى

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در عروسى زهراعليها‌السلام داده بود تا در شب عروسى بپوشد هنگامى كه فاطمهعليها‌السلام به خانه زفاف رفت بر سجاده عبادت خود نشسته بود و با خدا مناجات مى كرد ناگاه مستمندى به در خانه فاطمهعليها‌السلام آمد و با صداى بلند گفت از در خانه نبوت يك پيراهن كهنه مى خواهم

فاطمهعليها‌السلام در آن وقت دو پيراهن داشت يكى كهنه و ديگرى نو - خواست پيراهن كهنه را طبق تقاضاى فقير به او بدهد ناگاه ياد اين آيه ٩٢ آل عمران افتاد كه مى فرمايد:

لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون ؛ يعنى هرگز به حقيقت نيكوكارى نمى رسيد مگر آنچه را دوست داريد انفاق كنيد.

حضرت زهراعليها‌السلام كه مى دانست پيراهن نو را بيش تر دوست دارد به اين آيه عمل كرد و پيراهن نو را به فقير داد.

فرداى آن شب هنگامى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پيراهن كهنه را در تن او ديد پرسيد چرا پيراهن نو را نپوشيده اى حضرت فاطمهعليها‌السلام عرض كرد آن را به فقير دادم

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اگر پيراهن نو را براى شوهرت مى پوشيدى بهتر و مناسب تر بود.

فاطمهعليها‌السلام عرض كرد: اين روش را از شما آموخته ام در آن هنگام كه مادرم خديجهعليها‌السلام همسر شما گرديد همه اموال خود را در راه شما به تهيدستان بخشيد كار به جايى رسيد كه فقيرى به در خانه شما آمد و تقاضاى لباس كرد در خانه لباسى وجود نداشت شما پيراهن خود را از تن بيرون آورده و به او داديد از اين رو اين آيه ٢٩ اسراء نازل شد:

و لا تجعل يدك مغلوله الى عنقك و لا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا ؛ از آنجا كه رعايت اعتدال در همه چيز حتى در انفاق و كمك به ديگران شرط است مى فرمايد: دست خود را بر گردن خويش بسته قرار مده اين تعبير كنايه لطيفى است از اينكه دست دهنده داشته باش و همچون بخيلان كه گوئى دستهايشان به گردنشان بسته اند و قادر به كمك و انفاق نيستند مباش از سوى ديگر دست خود را فوق العاده گشاده مدار و بذل و بخشش بى حساب مكن كه سبب شود از كار بمانى و مورد ملامت اين و آن قرار گيرى و از مردم جدا شوى استفاده مى شود كنايه از بذل و بخشش بى حساب است

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تحت تاءثير محبت ها و خلوص دخترش ‍ زهراعليها‌السلام قرار گرفت قطره اى اشك از چشمانش سرازير شد فاطمهعليها‌السلام را به نشانه محبت به سينه اش چسبانيد.

«اقتباس از رياحين الشريعه ، ج ١ تص ١٠٥ و ١٠٦».

همسردارى حضرت زهرا (عليها السلام)

براى زن بزرگترين موقعيت و ارزش اين است كه معاون خوبى براى شوهر باشد و در شؤ ون گوناگون زندگى خشنودى همسرش را به دست آورد و از هر گونه امورى كه موجب ناراحتى شوهر گرديد پرهيز نمايد و با سر پنجه تدبير و محبت و مهر موجب آرامش خاطر شوهر شود.

چنانكه به عكس براى شوهر نيز بسيار با ارزش است كه موجب آرامش ‍ خاطر همسرش بود و اصولا هدف از ازدواج آن است كه همسران مايه آرامش همديگر گردند چنانكه در سوره ٣٠، آيه ٢١ روم ميخوانيم :

و من آياتهان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جهل بينكم موده و رحمه ان فى ذلك لآيات لقوم يتفكرون ؛ يكى از آيات الهى آن است كه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنار آنها آرامش ‍ يابيد و با هم انس گيريد و ميان شما راءفت و مهربانى برقرار فرمود همانا در اين امر نيز براى مردم نشانه هائى است براى گروهى كه تفكر مى كنند.

«روم ٣٠، آيه ٢١».

علىعليه‌السلام مى فرمايد: به خدا قسم من زهراعليها‌السلام را تا آن هنگام كه خداوند او را به سوى خود برد خشمگين نكردم در هيچ كارى موجب ناخشنودى او نشدم ، او نيز مرا خشمگين نكرد در هيچ گاه موجب ناخشنودى من نشد.

«سيره چهارده معصوم ، ص ١٨٥ نقل از وسائل الشيعه ، ج ١٤، ص ‍ ٤٩٢».

امير مؤ منان علىعليه‌السلام در سخنى در شاءن حضرت زهراعليها‌السلام فرمود من به چهره زهراعليها‌السلام نگاه مى كردم همين نگاه - هر گونه غم و اندوه را از من بر طرف مى نمود.

«سيره چهارده معصوم ، ص ١٨٥، نقل از وسائل الشيعه ، ج ١٤، ص ‍ ٤٩٢».

تقاضا نكردن زهرا عليها‌السلامحتى در حال بيمارى

حضرت زهراعليها‌السلام سخت بيمار و بسترى شد حضرت علىعليه‌السلام به او فرمود چه ميل دارى بفرما تا فراهم كنم ؟ حضرت فاطمهعليها‌السلام گفت : اى پسر عمو چيزى از شما نمى خواهم علىعليه‌السلام با اصرار از او خواست هر چه ميل دارى بفرما آماده كنم فاطمهعليها‌السلام عرض كرد: اى پسر عمو پدرم به من سفارش كرده كه از شوهرت چيزى را تقاضا نكن مبادا او نداشته باشد و شرمگين شود. علىعليه‌السلام فرمودند: تو را به حقم سوگند مى دهم هر چه ميل دارى به من بگو فراهم نمايم فاطمهعليها‌السلام عرض كرد: اكنون كه مرا سوگند دادى گر انارى به دستم آيد خوب است

حضرت علىعليه‌السلام از خانه بيرون رفت و پس از جست و جو از يكى از همسايگان تنها يك عدد انار يافت كه خريد و به سوى خانه بازگشت در مسير راه ناله بيمارى را در گوشه اى شنيد به سراغ او رفت سر او را به بالين گرفت و از او نوازش كرد و فرمود چه ميل دارى ؟ او گفت : انار حضرت علىعليه‌السلام نيمى از آن انار را كم كم به دهان او نهاد و او خورد و تقاضاى بقيه انار را نيز كرد.

حضرت علىعليه‌السلام كم كم همه آن انار را به او خورانيد سپس با دست خالى به سوى خانه بازگشت ولى شرمگين بود كه چگونه با دست خالى نزد زهراعليها‌السلام برود از درز در نگاه كرد ديد حضرت زهراعليها‌السلام تكيه داده و از طبق انارى كه در پيش روى او نهاد شده است مى خورد علىعليه‌السلام شادمان وارد خانه شد و ملاحظه كرد كه آن انارها از انارهاى دنيا نيست پرسيد اين انارها از كجا بود فاطمهعليها‌السلام در پاسخ فرمودند: اين طبق انار را فضه آورد و گفت شخصى اين طبق انار را داد و گفت علىعليه‌السلام براى فاطمهعليها‌السلام فرستاده است

«اقتباس از رياحين الشريعه ، ج ١، ص ١٤٢».

منقول است كه در ابتداء حضرت فاطمهعليها‌السلام ريشهاى از پشم تابيده بودند و بر آن گره ها زده بودند و حساب تسبيح را به آن گره ها نگاه مى داشت تا آنكه حضرت حمزه در احد شهيد شد آن بزرگوار از تربت قبر حمزه سيد الشهداء تسبيحى ساخت و با آن ذكر مى فرمود مردم نيز چنان مى كردند تا اينكه حضرت امام حسينعليه‌السلام شهيد شد سنت شد كه از تربت آن مظلوم تسبيح بسازند و با آن ذكر بگويند.

«رياحين الشريعه ، ج ١، ص ١٩٧».

فرزنددارى حضرت زهرا (عليها السلام)

براى بانوان مهم ترين مقام ، مقام مادرى است چرا كه اين مقام مقام انسان سازى است تربيت انسان هاى پاك و وارسته پرورش شخصيت هاى بزرگ فرزانه است حضرت زهراعليها‌السلام در تربيت فرزند نمونه بود و به راستى كه مسؤ وليت مقام مادرى را به خوبى انجام داد و فرزندانى چون امام حسنعليه‌السلام و امام حسينعليه‌السلام و زينبعليها‌السلام وام كلثومعليها‌السلام را به جامعه تحويل داد كه هر يك از آنها نمونه اى برجسته از انسان هاى آگاه شجاع مؤ من مجاهد و داراى عالى ترين ارزش هاى والاى انسانى بودند در تربيت صحيح فرزند امورى از اركان تربيت است مانند: ١. دوست بودن با فرزند و محبت لازم به او و ترك خشونت و تندى ؛ ٢. بهاء دادن به شخصيت فرزند و ترك تحقير او؛ ٣. توجه به نيازهاى جسمى و روحى فرزند و تاءمين آن نيازها؛ ٤. رعايت عدالت در ميان كودكان ؛ ٥. برخورد صحيح و واقعى و صادقانه با آنها؛ ٦. توجه به ظرافت هاى روانى كودك و حفظ آن ظرافت ها از آسيب هاى انحرافى ؛ ٧. نصيحت و پند و اندر و آگاهى ؛ ٨. توجه به حضور و غياب فرزند و همنشينان او؛ ٩. تغذيه سالم از نظر ظاهر و باطن ؛ ١٠. ايجاد رقابت هاى سالم و سازنده براى تحريك احساسات فرزند در جهت گيرى به سوى كمال

حضرت زهراعليها‌السلام تمام اين اركان و امور ديگرى را كه در شكل گيرى شخصيت فرزند لازم است با آگاهى و هوشمندى مخصوص به خود رعايت مى كرد.

او هرگز خاطر كودكان خود را نرنجانيد و همواره با نوازش پرمهر خود با آنها رفتار مى كرد و هرگز نگذاشت كه آنها احساس محروميت از مهر و توجه مادر نمايند خود گرسنه و تشنه مى ماند ولى آنها را سير و سيراب مى كرد.

روان شناسان مى گويند يكى از اصول و اركان تربيت سازنده اين است كه به گونه اى با كودك برخورد نمود كه موجب ايجاد عقده و كمبود در ساختمان وجود او شود و به عبارت روش تر به طور كامل به شخصيت او توجه و احترام گردد در اين راستا نظر شما را به دو فراز از رفتار فاطمهعليها‌السلام با فرزندانش جلب مى نمايم حسن و حسينعليهم‌السلام در حضور پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و فاطمهعليها‌السلام كشتى گرفتند در اين ميان پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلمحسن عليه‌السلامرا تشويق مى كرد و مكرر مى فرمود برپاخيز اى حسن ، حسين را محكم بگيرد و به زمين بيفكن

فاطمهعليها‌السلام عرض كرد: اى پدر حسن كه بزرگ تر است بر حسين كه كوچك تر است ترجيح مى دهد و تشويق مى كنى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اينكه اين دوستم جبرئيل است كه حسين را تشويق مى كند من هم در برابر او حسن را تشويق مى نمايم

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٢٦٨».

حسن و حسينعليهم‌السلام هر دو خطى نوشتند و نزد مادرشان فاطمهعليها‌السلام آوردند تا او قضاوت كند كه كدام بهتر است فاطمهعليها‌السلام نخواست يكى از آنها را بر ديگرى ترجيح دهد فرمود: نزد پدرتان برويد تا او داورى كند آنها نزد پدرشان علىعليهم‌السلام رفتند آن حضرت نيز خواست كه يكى از آنها رنجيده خاطر شود به آنها فرمود نزد جدتان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برويد تا او قضاوت كند.

آنها نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفتند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود من بين شما داورى نمى كنم تا برادرم جبرئيل بيايد و داروى كند جبرئيل آمد و گفت : من داورى نمى كنم تا فرشته اسرافيل بيايد و داورى كند، اسرافيل آمد و گفت من داورى نميكنم بلكه از درگاه خداى مى خواهم كه او داورى كند خداوند فرمود من بين آنها داورى نمى كنم بلكه مادرشان فاطمهعليها‌السلام داورى كند.

در اين وقت فاطمهعليها‌السلام تسليم سخن خدا شد و فرمود:: داورى خواهم كرد گردنبندى داشت و به فرزندانش حسن و حسينعليهم‌السلام فرمود من دانه هاى اين گردنبند را پخش بر زمين مى كنم هر كس از شما بيش ‍ تر از آن دانه ها بر چيد خط او بهتر است (در آن گردنبند هفت دانه مرواريد بود) آن را بريد و دانه هايش پخش بر زمين شد سه عدد آن را حسنعليه‌السلام و سه عدد ديگر را حسينعليه‌السلام بر چيد در همين لحظه خداوند به جبرئيل فرمان داد برو به زمين و آن يك دانه باقيمانده را دو نصف كن تا هر كدام از آنها نيمى از آن را بردارند و خاطرشان رنجيده نشود جبرئيل به احترام شخصيت آنها همين دستور را اجرا نمود در نتيجه هيچ كدام از آنها بنده نشدند.

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٣٠٩».

روزى علىعليه‌السلام در خانه مخفى شد حسنعليه‌السلام وارد گرديد و آنچه را از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مسجد شنيد بود در ضمن سخنرانى براى مادر تعريف كرد ولى اين بار در سخنرانى خود گير مى كرد فاطمهعليها‌السلام تعجب كرد حسنعليه‌السلام گفت مادرم شخص بزرگى سخن مرا مى شنود و همين موجب كندى زبان من شده است در همين هنگام علىعليه‌السلام از مخفيگاه بيرون آمد و پسرش را بوسيد.

«سيره چهارده معصوم ، ص ١٩٣، نقل از بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٢٣٨».

روايت دارد بعد از رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حضرت زهرا پيوسته شال عزا بر سر بسته بود جسم اش بر اثر بار سنگين غم رنجور شده بود چشمان گريان و قلبى سوزان داشت لحظه به لحظه منقلب مى شد و به فرزندانش حسن و حسينعليهم‌السلام مى فرمود: كجا رفت پدرتان كه به شما احترام مى كرد و پيوسته شما را بر شانه خود سوار مى كرد كجا رفت آنكه براى شما از همه مهربان تر بود ديگر او نيست تا از اين در وارد خانه شود ديگر او نيست تا شما را بر شانه اش سوار كند.

«سيره چهارده معصوم ، ص ٢٠٥ نقل از مناقب آل ابى طالب ، ج ٣، ص ‍ ٣٦٢».

امام صادقعليه‌السلام فرمود: حضرت زهراعليه‌السلام پس از رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بسيار اندوهگين بود خداوند در آن ايام كه ٧٥ روز بود جبرئيل را نزد او فرستاد جبرئيل او را به طور نيكو تسلى خاطر مى داد و سرگذشت هاى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مقام هاى آن حضرت و حوادث آينده را براى فاطمهعليها‌السلام بازگو مى كرد.

«سيره چهارده معصوم ص ٢٠٥ نقل از اصول كافى ، ج ١، ص ‍ ٤٥٨».

مصحف حضرت زهراعليها‌السلام چه بوده روايت شده از امام صادقعليه‌السلام فرمود خداوند بعد از رحلت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرشته اى را نزد فاطمهعليها‌السلام فرستاد تا او را دلدارى دهد فاطمهعليها‌السلام ماجراى سخن گفتن فرشته با او را به حضرت امام علىعليه‌السلام گفت علىعليه‌السلام فرمودند وقتى كه آمدن فرشته را احساس كردى مرا خبر كن فاطمهعليها‌السلام آمدن فرشته را به علىعليه‌السلام خبر داد علىعليه‌السلام حاضر شد فاطمهعليها‌السلام آنچه را از آن فرشته مى شنيد براى علىعليه‌السلام بيان مى كرد و علىعليه‌السلام آن را مى نوشت تا اينكه آن گفتار به صورت مجموعه اى به نام مصحف در آمد. امام صادقعليه‌السلام پس از بيان مطلب فرمود: بدانيد كه در آن مصحف چيزى از حلال و حرام نيست بلكه در آن علم به حوادث آينده است

«سيره چهارده معصوم ، ص ٢٩٥ نقل از اصول كافى ، ج ١، ص ‍ ٢٤٠».

نگاهى به تلاش هاى سياسى و مبارزاتى زهرا (عليها السلام)

بعد از رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براى خاندان نبوت دو فاجعه و مصيبت بزرگ رخ داد.

١. فراق جانسوز پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ؛ ٢. ماجراى سقيفه و تعيين رهبر بر خلاف وصيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه حضرت علىعليه‌السلام را جانشين خود قرار داده بود از اين رو وقتى كه ام سلمه يكى از همسرانى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به بالين حضرت زهراعليها‌السلام آمد و عرض كرد حالت چطور است حضرت زهراعليها‌السلام در پاسخ فرمود صبح كردم در حالى كه در ميان حزن شديد و اندوهى بزرگ هستم از يك سو جدائى و فراق پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و از سوى ديگر ظلمى كه به وصى او علىعليه‌السلام نمودند و حريم حرمتش دريده شد و مقام امامت او را بى آنكه قرآن يا سنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفته باشد ربودند و كينه هايى كه در جنگ هاى بدر و احد در دل هاى منافقان مانده بود بروز كرد و بندهاى ايمان آنها را بريد و در نتيجه از يارى على عليه‌السلامدست كشيدند و به سوى ديگران رفتند.

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ١٥٦».

شهادت جانسوز حضرت زهرا (عليها السلام)

اعتراضات حضرت فاطمهعليها‌السلام و دفاع هاى آن مخدره همچنان در هر فرصتى ادامه داشت تا اينكه مساءله بيعت گرفتن اجبارى از امير المؤ منين علىعليه‌السلام با ابوبكر پيش آمد علىعليه‌السلام در خانه را به روى خود بسته بود گروهى براى بردن آن حضرت به مسجد به خاطر بيعت نمودن به در خانه حضرت علىعليه‌السلام آمدند در بسته بود كوبه در را زدند حضرت زهراعليها‌السلام پشت در آمد در را به روى آنها باز نكرد و به آنها فرمود دست از ما برداريد به ما ظلم نكنيد ولى در را سوزاندند در حالى كه فاطمهعليها‌السلام پشت در بود در را فشار دادند و فاطمهعليها‌السلام آن چنان بين فشار در و ديوار قرار گرفت كه بچه اش ‍ (كه نام آن را محسن گذاشته بودند) سقط شد صداى زهراعليها‌السلام بلند شد.

يا ابتاه يا رسول الله هكذا يفعل بجيبتك و ابنتك ؛اى بابا اى رسول خدا بنگر كه اين گونه به محبوب دل و دختر تو رفتار مى شود.

«بيت الحزان و ستارگان درخشان ، ج ١، ص ٧٠».

مادر چرا به گريه چنين خو گرفته اى از بهر چيست دست به پهلو گرفته اى در هر چه خواهى نگوئى به من مگو اما چرا از دختر خود رو گرفته اى اى مادرى كه از پدرم كرده اى دفاع پاداش اين دفاع به بازو گرفته اى

دوازده زن را خداى متعال در قرآن يكتا به نام برده است

١. حضرت حواء:وقلنا يا آدم اسكن انت و زوجك الجنه (٤٤) ؛ گفتيم آى آدم تو با همسرت در بهشت جا گزينيد.

٢.و امراته قائمه فضحكت فبشرناها باسحاق (٤٥) ؛

در آن حال زن ابراهيم ساره ايستاده بود كه متبسم گرديد پس ما آن زن را فرزندى به نام اسحاق بشارت داديم

٣.فاستجبنا له فكشفنا ما به من ضر و آتيناه اهله (٤٦) .

براى امتحان خداوند حضرت ايوب را مبتلا كرد به گرفتارى هاى گوناگون گرفتارى از بين رفتن مال و ثروت اولاد و فاصله پيدا كردن عيال او بعد مبتلا شدن جسم او در مقابل تمامى اينها صبر كرد كه ضرب المثل شده در زبان مردم كه مى گوئيد فلانى صبر حضرت ايوب را دارد خلاصه حضرت ايوب عرض كرد پروردگارا: من گرفتار مشكلاتى شده ام و تو ارحم الراحمين هستى شكايت نمى كند حتى نمى گويد مشكلم را بر طرف فرما زيرا كه مى داند او بزرگ است و رسم بزرگى را مى داند.

آيه بعد مى فرمايد: خواسته اش را اجابت كرديم و رنج و ناراحتى او را بر طرف ساختيم و خانواده اش به او باز گردانديم

٤.انى وجدت امراه تملكهم (٤٧) ؛ همانا در آن ملك زنى را يافتم كه بر مردم آن كشور حكومت و پادشاهى داشت ، يعنى بلقيس

٥ و ٦.و اذا اسر النبى الى بعض ازواجه حديثا فلما نباءت به و اءظهره الله عليه (٤٨) ؛ وقتى پيغمبر با بعضى از زنان خود (حفصه) رازى را گفت و به او سپرد آن زن خيانت كرد و آن ديگرى (عايشه) بر سر پيامبر آگاه ساخت خدا به رسولش خبر داد.

٧ و ٨.ضرب الله مثلا للذين كفروا امراءت نوح و امراءت لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين (٤٩) ؛ خداوند بر كافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد كه تحت فرمان دو بنده صالح ما بودند.

٩. و وجدك عائلا فاءغنى يافت و را فقير الى الله (و توانگر كرد به دولت نبوت) توانگر كرد به مال خديجهعليه‌السلام

١٠.قالت امراءه العزيز الآن حصحص الحق (٥٠) ؛ در اين حال زليخا زن عزيز مصر اظهار كرد كه الان حقيقت آشكار شد.

١١.و ضرب الله مثلا للذين آمنوا امراءت فرعون اذا قالت رب (٥١) ؛ و باز خدا براى مؤ منان (آسيه) زن فرعون را مثال آورد هنگامى كه از شوهر كافرش بيزارى جست

١٢.مرج البحرين يلتقيان # بينهما برزخ لا يبغيان (٥٢)؛

روايت شده از سلمان فارسى و سعيد بن جبير و سفيان الثورى كه مراد از بحرين علىعليه‌السلام و حضرت فاطمهعليه‌السلام بينهما برزخ ، حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مراد ازيخرج منها اللؤ لؤ و المرجان حضرت امام حسنعليه‌السلام و حضرت امام حسينعليه‌السلام است

«تفسير مجمع البيان ».

وصيت انقلابى حضرت زهرا (عليها السلام)

حضرت زهراعليها‌السلام بعد از رحلت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مكرر كنار قبر شهيدان احد از جمله كنار قبر سيد شهيدان حضرت حمزهعليه‌السلام مى آمد در آنجا از فراق پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى گريست و هم از ارواح پاك شهيدان استمداد مى كرد گريه زهراعليها‌السلام تنها گريه عاطفى نبود بلكه گريه اعتراض و انقلابى بر ضد ستم پيشگان نيز بود. محمود بن لبيد مى گويد كنار مزار شهيدان احد رفتم ديدم حضرت زهراعليها‌السلام در كنار قبر حضرت حمزهعليه‌السلام گريه مى كند عرض كردم : اى سرور زنان جهان گريه ات رگ قلبم را قطع كرد. فرمود: سزاوار است كه از فراق پدر بگريم چقدر مشتاق ديدار پدرم هستم

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ١٩٢».

گفتار حضرت زهراعليها‌السلام به بانوان عبادت كننده در همان هنگامى كه حضرت زهراعليها‌السلام بسترى بودند گروهى از بانوان مهاجر و انصار به عيادتش آمدند حضرت زهراعليها‌السلام از فرصت استفاده كرد و به افشا گرى پرداخت و مطالب را بى پرده براى آنها توضيح داد و فرمودند: آگاه باشيد روش مردان شما زيانى آشكار است آنها از ابو الحسن علىعليه‌السلام روى گرداندند سوگند به خدا اگر آنها زمام امت را به دست علىعليه‌السلام مى دادند او هر كس را كه از راه راست كج مى شد به راه راست مى آورد.

و هر كس را كه از محبت روى بر مى تافت به سوى آن مى كشانيد انسان هاى راستين و دروغين پارسا و حريص در پرتو رهبرى او از همديگر جدا مى شدند به خدا قسم آنها (مردان شما) شاهپرهاى نيرومند را رها كرده و به پرهاى مرغان ناتوان چسبيدند به ما ستم كردند.

كسى كه هدايت به حق مى كند براى پيروى شايسته تر است با آن كسى كه خود هدايت نمى شود مگر هدايتش كنند. بانوان حاضر پيامبر حضرت زهراعليها‌السلام را به مردان خود ابلاغ نمودند جمعى از آنها نزد حضرت زهراعليها‌السلام آمده و به عذر خواهى پرداختند از جمله گفتند اگر علىعليه‌السلام پيشدستى مى كرد ما او را رها نمى كرديم ولى ابوبكر پيشدستى كرد و ما با او بيعت نموديم كار از كار گذشته است

حضرت زهرا به آن عذرتراشان كودن فرمود از من دور شويد ديگر با آن همه محبت عذرى باقى نمانده است

«سيره چهارده معصومت ص ١١٢ نقل از بحارالانوار، ج ٤٣، ص ١٩٢و ١٩٣».

حضرت فاطمهعليها‌السلام بعد از پدر بزرگوارش ٧٥ روز به قولى ديگر ٩٥ روز زنده بود ٤٠ روز آن در بستر بيمارى به سر برد.

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ١٨٦».

وصيت انقلابى حضرت زهرا (عليها السلام)

حضرت زهراعليها‌السلام در ساعات آخر عمر ام ايمن با اسماء بنت عميس را خواند و رو كرد به حضرت علىعليه‌السلام و فرمودند: اى پسر عمو مى دانى كه كمال صداقت را در زندگى با تو رعايت كردم و هرگز با تو مخالفت ننمودم حضرت علىعليه‌السلام او را تصديق كرد.

اولا مردان نياز به زن دارند به تو وصيت مى كنم بعد از من با دختر خواهرم امامه ازدواج كن زيرا او نسبت به فرزندانم همانند من است

٢. جنازه ام را با تابوت حمل كن (يعنى پوشاننده است).

٣. به تو وصيت مى كنم آنان كه به من ظلم كردند و حق مرا پايمال نموند كنار جنازه ام حاضر نشوند آنها دشمن من و دشمن رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستند مبادا آنها با يكى از پيروانشان بر جنازه ام نماز بخوانند.

٤. مرا آخر شب كه همه خوابند به خاك بسپار.

حضرت علىعليه‌السلام به همه اين وصيت عمل كرد و قبر آن حضرت را مخفى نمود و هفت صورت قبر درست كرد تا قبر او شناخته نشود تا مبادا به او دست يابند تنها امام حسن و امام حسينعليهم‌السلام ، سلمان ، ابوذر، عمار، مقداد، زبير، بريده و چند نفر از بنى هاشم در تشييع و نماز و دفن حضور داشتند.

«بحار الانوار، ج ٤٣، ص ١٩٣».

يكى از فرازهاى حضرت زهراعليها‌السلام اين است فرمودند: على جان بعد از دفن كنار سرم در رو به رويم بنشين و قرآن و دعا زياد بخوان زيرا اين وقت ساعتى است كه مردگان نياز به ماءنوس شدن با زندگان دارند.

«بيت الاحزان و ستارگان درخشان ، ج ٢، ص ٩٤ و ٩٥ و ٩٦».

علامه مجلس (ره) در جلد دهم مى نويسد موقعى كه فاطمهعليها‌السلام از دنيا رفت علىعليه‌السلام اين اشعار را سرود:

نفسى على زفراتها محبوبه ياليتها خرجت مع الزفرات لا خير بعدك فى الحياه و انما ابكى مخافه ان تطول حياتى

يعنى جان من با ناله هاى خود حبس شده ،اى كاش جان من با ناله هايم خارج مى شد بعد از تو خيرى در زندگى نخواهد بود. جز اين نيست كه از خوف طولانى شدن زندگيم مى گريم

«ستارگان درخشان ، ج ٢، ص ١٠٣».

مسعودى مى نويسد موقعى كه فاطمهعليها‌السلام از دنيا رفت علىعليه‌السلام بى تابى مى كرد صداى گريه و ناله آن حضرت ظاهر و آشكار شد و از شدت غم و اندوه اين اشعار را انشاء كرد:

لكل اجتماع من خليلين فرقه وكل الذى دون الممات قليل و ان افتقادى واحدا بعد واحد دليل على ان لا يدوم خليل

«بيت الاحزان ، ص ١٨٠».

براى اجتماع هر دو نفر دوستى فراق و جدائى خواهد بود و كليه مشكلات پيش مردن اندك و قليل خواهد بود حقا كه از دست دادن من هر كى از دوستان را پس از ديگرى دليلى است بر اينكه هيچ دوستى دوام نخواهد داشت شيخ مفيد مى نويسد وقتى كه حضرت علىعليه‌السلام جنازه زهراعليها‌السلام را به خاك سپرد اشك از چشمانش بر صورتش جارى شد در همين موقع بود كه متوجه قبر پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شد و گفت : السلام عليك يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قد استرجعت الوديعه و اخذت الرهينه

امانت پس گرفته شد و گرو پرداخته گرديد.

اما حزنى فسرمد وليل فمسهد؛ حزن من هميشگى شد و شب من با بيدارى به پايان خواهد رسيد.

«بيت الاحزان ، ص ١٨٤».

و ستنبئك بتظافر امتك على هضمها؛ على عليه‌السلاممى فرمايد: به همين زودى دخترت فاطمهعليها‌السلام به تو خبر مى دهد كه امت تو براى غضب حق كمك يكديگر شدند اين موضوع را از دختر زهراعليها‌السلام سؤ ال كن اگر به جهت غلبه دشمنان نبود از نزد قبر تو جدا نمى شدم و نزد ضريح تو اقامت مى كردم و درباره اين مصيبت مثل زن جوان مرده گريه مى كردم

«بيت الاحزان ، مرحوم شيخ عباسى قمى ، ص ١٨٤ و ١٨٥».

دريغا بضعه اى طاها كجا رفت

دريغا بانوى عظمى كجا رفت

چو شمعى پيش ما او نور مى داد

كجا رفت اى عجب بى ما كجا رفت

ز ماه زهره مى پرسم همه شب

كه آخر زهره زهرا كجا رفت

روم پسم من از شب زنده داران

كه زهرا نصف شب تنها كجا رفت

بتاب اى مه تو كاشانه من

كه تاريك است امشب خانه من

بتاب اى مه ، حسن مادر ندارد

حسين من كسى بر سر ندارد

بتاب اى مه گلستانم خزان شد

به زير خاك زهراى جوان شد

سلام ما به طفل نا اميد تو

سلام ما به محسن شهيد تو

سلام ما به صحنه مدينه ات

سلام ما به خون زخم سينه ات

سلام ما به چهره خجسته ات

سلام ما به پهلوى شكسته ات

سلام ما به نغمه حجاز تو

سلام ما به آخرين نماز تو

سلام ما به زحمت و سجود تو

سلام ما به صورت كبود تو

سلام ما به گريه هاى دخترت

سلام ما به ناله هاى شوهرت

سلام ما به قلب داغديده ات

سلام ما به قامت خميده ات

قال الحسن البصرى ما كان فى هذه الامه اعبد من فاطمهعليها‌السلام كانت تقوم حتى تورم قد ماها.

«بيت الاحزان ، ص ٢٨».

حسن بصرى مى گويد در ميان امت عابدتر از حضرت زهراعليها‌السلام وجود نداشت هنگامى كه براى عبادت مى ايستاد قدم هاى مباركشان ورم مى كرد مثل پدر بزرگوارشان حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن قدر عبادت مى كرد و روى پاشنه پا مى ايستاد تا قدم هاى مباركشان ورم مى كرد خداوند مى فرمود در قرآن : طهما انزلنا عليك القرآن لتشقى # الا تذكره لمن يخشى (٥٣) .

اى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت و مشقت بيندازى بلكه براى تذكر دادن افراد و ترساندن آنها است حضرت فاطمهعليها‌السلام هم همين طور عبادت خدا را مى كرد حضرت امام حسن مجتبىعليه‌السلام مى فرمايد: مادرم فاطمه شبهاى جمعه وقتى كه مشغول عبادت مى شدند تا اول صبح نماز مى خواندند و به مؤ منين مؤ منات دعا مى كرد بدون آنكه به خود دعا كند گفتم مادر جان همه شب را به ديگران دعا كردى بر خودمان دعا نفرمودى فرمودند اول ديگران ، بعد خودمان

«بيت الاحزان ، ص ٢٨».

قال النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اى شى خير للمرئه قالت ان لا ترى رجلا و لا يراها رجل فضها الله ؛

رسول گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رو كرد به حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمود: يافاطمه بهترين چيز براى زن چه چيز است ، عرض كرد نامحرم او را نبيند و او هم شخص اجنبى را نگاه نكند. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را به سينه چسبانيد.

«بيت الاحزان ، ص ٢٩».