فضه همراز زهرا (علیها السلام)

فضه همراز زهرا (علیها السلام)0%

فضه همراز زهرا (علیها السلام) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

فضه همراز زهرا (علیها السلام)

نویسنده: محمد عابدى ميانجى
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7797
دانلود: 3106

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 49 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7797 / دانلود: 3106
اندازه اندازه اندازه
فضه همراز زهرا (علیها السلام)

فضه همراز زهرا (علیها السلام)

نویسنده:
فارسی

روايات و راويان

ستاره فروزان نوبه كه نام درخشان خود (فضه) را از رسول خدا گرفت، همنشين و همدم حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام بود. ميزان اين علاقه و همراهى تا آنجا گسترش يافت كه او «باب»(۱۳۴) فاطمه زهراعليها‌السلام شد و به اين ترتيب ارتباط بانوان ديگر با فاطمهعليها‌السلام از طريق وى صورت مى پذيرفت.

مجموعه بانوانى كه از حضرت فاطمهعليها‌السلام روايت نقل كرده اند عبارتند از: «اسماء بنت عميس»، «زينب كبرى» دختر امام علىعليه‌السلام «سلمى» آزاد شده رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله «ام سلمه» هند دختر ابى اميه و همسر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ، «ام كلثوم» دختر امام علىعليه‌السلام «زينب» دختر ابى رافع و «فضه» نوبيه.(۱۳۵)

فضه نوبيه با اينكه مدتى طولانى از مكتب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ، حضرت زهراعليها‌السلام امام حسن، امام حسين و حضرت زينبعليها‌السلام استفاده برد و شايد بخشى از امامت سجادعليه‌السلام را نيز درك كرد، ولى در كتب رجالى و روايى از راويان به شمار نيامده است. برخى به مقام روايى وى اشاره كرده اند كه ابن شهر آشوب و شيخ مفيد از آن جمله اند.(۱۳۶)

علامه شوشترى در كتاب «خصائص الحسينيه» به مقام «محدثه» بودن فضه اشاره كرده است و اما برخى از راويان عبارتند از:(۱۳۷)

«۱- على بن ابى طالبعليه‌السلام : »

فضه از زمان ورود به مدينه و حضور در خدمت فاطمه زهراعليها‌السلام توفيق حضور در محضر اميرمؤمنانعليه‌السلام را نيز يافت و ارتباط ولايى بين فضه و اين خاندان باعث شد خاطراتى از فضه توسط علىعليه‌السلام براى آيندگان باقى بماند. موضوع تقسيم كار فضه با فاطمه زهراعليها‌السلام ، آوردن هيزم و استجابت دعاى فضه نمونه اى از آن روايات است. متن يكى از اين روايات بدين صورت است.

«روى عن الصادق عليه‌السلام عن آبائه عن على عليه‌السلام قال: «ان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله اخدم فاطمة ابنته جارية اسمها فضه النوبية و كان تشاطرها الخدمة، فعلمها رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله دعاء تدعوا به فقالت لها فاطمة عليها‌السلام تعجين او تخبزين؟» فقالت: «بل اعجن يا سيدتى و احتطب فذهبت و احتطبت و بيدها حزمة و ارادت حملها فعجزت فدعت بالدعاء الذى علمها صلى‌الله‌عليه‌وآله و هو يا واحد ليس كمثله أحد تميت كل احد و تفنى كل احد و انت على عرشك واحد و لا تأخذه سنة و لا نوم فجاء اعرابى كاءنه من ازدشنوءة فحمل الحزمة الى باب فاطمه عليها‌السلام(۱۳۸)

از امام صادقعليه‌السلام به نقل از علىعليه‌السلام روايت شده است كه: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله براى دخترش فاطمهعليها‌السلام خدمتكارى را استخدام كرد كه فضه نوبيه نام داشت و در خدمات با او همكارى مى كرد. پيامبر دعايى به وى ياد داد كه با آن دعا مى كرد.

فاطمهعليها‌السلام از او پرسيد: آيا خمير درست مى كنى يا نان مى پزى؟ گفت: خمير درست مى كنم اى بانوى من و هيزم مى آورم.

او رفت و با دستش هيزم جمع كرد. وقتى خواست بياورد، نتوانست. پس با آن دعايى كه پيامبر ياد داده بود، دعا كرد و آن دعا آن بود «اى يگانه اى كه كسى مانندش نيست، همه مى ميرند و فانى مى شوند و تو بر عرش خود يگانه اى و چرت و خواب او را نمى گيرد.»

پس مردى باديه نشين كه از قبيله ازدشنوء بود آمد و هيزم ها را به خانه فاطمهعليها‌السلام حمل كرد.

«۲- امام صادقعليه‌السلام »

امام جعفرعليه‌السلام كه به مقتضاى روزگار خويش، محفل علمى بزرگى تشكيل داده و تشنگان زلال كوثر را از معارف آسمانى خود، سيراب مى ساخت، نيز به مناسبت هاى گوناگون سرگذشت هايى از فضه را براى دوستداران حقيقت بيان مى فرمود:

خبر مربوط به اطلاع تعداد معدودى از جمله فضه از خوابى كه فاطمه زهرا ديده بود، قضيه برخورد علمى فضه با خليفه، روزه سه روزه و دعاى علىعليه‌السلام از اين قبيل سرگذشت هاى پاك بانوى نوبه است كه امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است. متن خبر برخورد علمى وى با خليفه به اين صورت است.

۱- روى عن الصادق عليه‌السلام انه قال كان لفاطمة جارية يقال لها فضه، فصارت من بعدها لعلى عليه‌السلام، فزوجها من ابى ثعلبه الحبشى، فأولدها ابنا، ثم مات ابو ثعلبة. و تزوجها من بعده ابومليك، ثم توفى ابنها من أبى ثعلبه فامتنعت من أبى مليك ان يقربها، فاشتكاها الى عمر و ذالك فى ايامه. فقال لها عمر: ما يشتكى منك ابومالك يا فضه؟

فقالت: «انت تحكم فى ذالك و ما يخفى عليك .» قال عمر: ما اجد لك رخصة. قالت: «يا ابا حفص ذهب بك المذاهب ان ابنى من غيره مات فأردت ان أستبرى ء نفسى بحيضة فاذا انا حضت علمت إن ابنى مات و لا أخ له و ان كنت حاملا كان الولد فى بطنى أخوه » فقال عمر: شعرة من آل ابى طالب أفقه من عدى.»(۱۳۹)

و متن خبر مربوط به روياى فاطمه زهراعليها‌السلام چنين است:

۲-قال ابوعبدالله عليه‌السلام : قال اميرالمؤمنين عليه‌السلام :فلما انتبهت من مرقدها صاحت بى فأتيتها فقلت لها: ما تشتكين؟ فخبرتنى بخبر الرؤ يا ثم اخذت على عهد الله و رسوله انها اذا توفت لا اعلم احدا الا ام سلمة زوج رسول الله و ام ايمن و فضه و من الرجال ابنيها و عبدالله بن عباس و سلمان الفارسى و عمار بن ياسر و المقداد و أبوذر و حذيفة(۱۴۰)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: علىعليه‌السلام فرمود: وقتى از مرقدش برخاست مرا صدا زد. به نزدش رفتم و گفتم از چه رنجورى؟

او مرا از خوابى كه ديده بود آگاه كرد. آن گاه كه از من به خدا و رسولش تعهد گرفت كه تا لحظه وفاتش كسى جز ام سلمه همسر رسول خدا، ام ايمن، فضه، و از مردان دو فرزندش و عبدالله بن عباس و سلمان فارسى و عمار ياسر و مقداد و ابوذر و حذيفه، را آگاه نسازم.

«۳- سويد بن غفله (غفلة)»

سويد بن غفلة بن عوسجة بن عامر فقيه، عابد و عظيم القدر بود، وى شهيد فتح يرموك و متوفى ۸۰ تا ۸۲، ه‍ق. است.

ابو اسحاق خيثمة بن عبدالرحمان، ابراهيم نخعى، شعبى، سلمة بن كهيل، ابراهيم بن عبدالاعلى، نعيم ابن هند، عبد بن ابى لبابه و عبدالعزيز بن رفيع و ميسرة ابوصالح... از وى روايت نقل مى كنند.

شيخ در رجال خود، سويد بن غفله را از ياران امام علىعليه‌السلام و امام حسن مجتبىعليه‌السلام مى داند.

همچنين در رجال برقى با چهره اى ديگر از وى روبرو هستيم. برخى او را از اولياى اميرمؤمنانعليه‌السلام مى دانند. وى در اسناد تفسير قمى واقع شده است و فضل بن شاذان و... به وى اعتماد كرده اند.(۱۴۱) از اين روى او بارها به خدمت علىعليه‌السلام شرفياب مى شد.

«دخلت على على بن ابى طالب عليه‌السلام العصر فوجدته جالسا بين يديه صحيفة فيها لبن حازر اجد ريحه من شدة حموضته و فى يده رغيف ارى قشار الشعير فى وجهه و هو يكسر بيده أحيانا فاذا غلب كسره بركبته و طرحه فيه، فقال: ادن فأصب من طعامنا هذا، فقلت: انى صائم فقال: سمعت رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله يقول: من منعه الصوم من طعام يشتهيه كان حقا على الله ان يطعمه من طعام الجنة و يسقيه من شرابها ،قال: فقلت لجاريته و هى قائمة بقريب منه: ويحك يا فضه إلا تتقين الله فى هذا الشيخ؟ الا تنخلون له طعاما مما ارى فيه من النخالة؟

فقالت: لقد تقدم الينا اءن لا ننخل له طعاما قال: ما قلت لها فأخبرته فقال: بابى و أمى من لم ينخل له طعام و لم يشبع من خبز البر ثلاثة ايام حتى قبضه ا لله.» (۱۴۲)

«۴- ورقة بن عبدالله ازدى»

او موضوع زيارت خانه خدا، سخنان و اشعار فاطمهعليها‌السلام به نقل از فضه، روايت كرده است.(۱۴۳)

«۵- ابوالقاسم قشيرى»

وى موضوع حفظ قرآن از فضه را با واسطه نقل كرده است. سيد محسن امين درباره قبيله او مى نويسد: قشيرى قبيله اى از هوازن است و درباره ابوالقاسم قشيرى مى نويسد: وى همان على بن حسن بن قاسم است.(۱۴۴)

«ابوالقاسم القشيرى فى كتابه: قال بعضهم: انقطعت فى البادية عن القافلة فوجدت امراة فقلت لها من انت، فقال: و قال سلام فسوف تعلمون، فسلمت عليها فقلت ما تصنعين ههنا؟ قالت: من يهدى الله فلا فضل له ...»(۱۴۵)

«۶- ابن عباس»

وى از زمانى كه امام حسن و امام حسينعليهما‌السلام مريض شدند مردم براى ملاقات آنان آمدند، روايت نقل مى كند و مى گويد:

«قال:مرض الحسن و الحسين فعادهما جدهما صلى‌الله‌عليه‌وآله دعادهما عامة العرب. فقالوا لابيهما لو نذرت فقال علىّ ان عوفيا صيام ثلاثة ايام شكرا و قالت فاطمه كذالك و قالت جارية يقال لها فضه نوبيه ان براسيداى صمت الله عزوجل شكرا(۱۴۶)

حسن و حسينعليهما‌السلام مريض شدند و پدر بزرگشان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و گروهى از عرب آنها را ملاقات كردند. به پدر آن دو گفتند اگر نذر كنى (بهتر خواهند شد) علىعليه‌السلام فرمود: اگر شفا يابند، سه روز روزه شكر نذر مى كنم. فاطمهعليها‌السلام نيز چنين گفت. دختركى نيز كه به او فضه نوبيه گفته مى شد، گفت: اگر هر دو خوب شوند براى خدا شكرانه روزه مى گيرم.(۱۴۷)

«۷- ابن ادريس»

ادريس بن عبدالله الاودى از ياران امام صادقعليه‌السلام است و در كتب مختلف از وى نام برده شده است. آيت الله خويى در معجم رجال الحديث خود ادريس را از اصحاب امام صادقعليه‌السلام مى داند. او روايت مربوط به حضور فضه در كربلا را نقل مى كند كه در اصول كافى به آن استناد شده است.

«قال: لما قتل الحسين اراد القوم ان يوطئوه الخيل فقالت فضه لزينب يا سيدتى ان سفينة كسر به فى البحر فخرج به الى الجزيرة فاذا هو باسد فقال يا ابا الحارث انا مولى رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله فهم بين يديه حتى وقفه على الطريق و الاسد فى ناحيه فدعينى امضى اليه فاعلمه ما هم صانعون غدا ...»(۱۴۸)

«۸- عمربن حريث»

عمربن حريث (ابو احمد الصيرفى) كوفى است و مورد اعتماد نجاشى بود. برقى و شيخ او را از اصحاب امام صادقعليه‌السلام مى دانند.(۱۴۹)

و در مجلس ابن زياد حضور داشت و آنگاه كه ابن زياد قصد كرد حضرت زينبعليها‌السلام را به شهادت رساند او در صدد نجات وى برآمد.(۱۵۰)

خبر مربوط به زهد حضرت على را او نقل كرده است:

«و ترصد غدأه عمر بن حريث فاتت فضة بجراب مختوم فاخرج منه خبزا متغيرا حشنا فقال عمرو: يا فضة لو نخلت هذا لدقيق و طيبتيه قالت: كنت افعل فنهانى و كنت اضع فى جرابه طعاما طيبا فختم جرابه ثم ان اميرالمؤمنين عليه‌السلام فتة فى قصعته و صب عليه الماء ثم ذرّ عليه الملح و حسر عن ذراعه فلما فرغ قال: يا عمرو لقد حانت هذه و (مد يده الى محاسنه) و خسرت هذه ان ادخلها النار من اجل الطعام و هذا يجزينى(۱۵۱)