فضه همراز زهرا (علیها السلام)

فضه همراز زهرا (علیها السلام)0%

فضه همراز زهرا (علیها السلام) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

فضه همراز زهرا (علیها السلام)

نویسنده: محمد عابدى ميانجى
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7799
دانلود: 3106

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 49 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7799 / دانلود: 3106
اندازه اندازه اندازه
فضه همراز زهرا (علیها السلام)

فضه همراز زهرا (علیها السلام)

نویسنده:
فارسی

پی نوشت ها:

۱- معجم البلدان، ياقوت حموى، واژه نوبه، ص ۳۲۳.

۲- نوبه بخشى از حكومت سودان است. در اين كشور ده جمعيت قوى بزرگ وجود دارد. نوبه اى ها، تا قبل از سال ۱۹۶۴ ميلادى، در امتداد نيل و حد فاصل اسوان پراكنده بودند. عده اى هم در مصر عليا سكونت داشتند. با به كار افتادن يك سد بزرگ (اسوان) تمامى مردم (صد و بيست هزار نفر) به كرانه هاى «ععلبره» در نزديكى سد ختم القريه، انتقال داده شدند و نوبه اى ها در حد فاصل آبشار دوم و سوم (صد هزار نفر) و فاصله آبشار سوم و چهارم (دويست هزار نفر) ساكنند.

در حال حاضر نوبه اى ها با بيش از ۵۰۰ هزار نفر، ۳ جمعيت اين كشور را شامل مى شوند. رشته كوه هاى نوبه و كوه معروف نوبه كه با سينه اى سرخ در جزيره «حواءب» خودنمايى مى كند، از هر سو مسلمانان را احاطه كرده اند. مردم دشت ها از اوايل قرن شانزده به اسلام گرويدند.

مسلمانان آفريقا، ژوزف ام كوك، ترجمه، دكتر اسدالله علوى ص ۴۰۸ تا ۴۲۵، آرامگاههاى خاندان پاك پيامبر، عبدالرزاق كمونه حسينى، ترجمه عبدالعلى صاحبى، ص ۳۴۱، تاريخ سودان، پى ام هالت، ام دبليو دالى، ترجمه دكتر نقى احمدى، ص ۲۵ تا ۲۸.

۳- «فَإِنَّهُ سَيَلِدُ مِنْهَا خَيْرُ أَهْلِ اَلْأَرْضِ » اعلام الورى، طبرسى، ص ۳۰۲، سير اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۳۸۷، نام وى را سكينه نوبيه ذكر كرده است.

۴- عيون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۴ و ۱۵، بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۳؛ ارشاد مفيد، ص ۳۰۴ و ۳۷.

۵- عيون اخبار الرضا، ص ۱۵.

۶- عيون اخبار الرضا، ص ۲.

۷- وصف الامام «بابى ابن النوبيه الطيبه» لان امه كانت نوبيه، مجمع البحرين، ج ۴، ص ۳۸۷، براى مطالعه بيشتر به كشف الغمه، ج ۳، ص ۷۰ و ۹۰ رجوع كنيد.

۸- در المجدى فى الانساب، ص ۱۲۲، به وى اشاره شده است «...و ولد ابراهيم بن موسى الكاظم عليه‌السلام و هو لام ولد و يلقب بالمرتضى و هو الاصغر ظهر باليمن ايام ابى السرايا و كانت امه نوبيه اسمها تحيه ...»، و در عمدة الطالب، ص ۲۰۱، از وى با نام «نجيه» ياد شده است.

۹- بحارالانوار، ج ۱۰، (نقل از رياحين الشريعه، ج ۲، ص ۳۱۶ تا ۳۱۷)

۱۰- الاصابة فى تمييز الصحابة، ج ۸، ص ۷۵، رديف ۱۱۶۲۸، از اين روى احتمال هاى ديگر خود به خود منتفى است؛ چه آن كه او را اهل هند مى داند، مانند ابن حجر و يا شهرهاى دور دست ديگر، اما درباره پدرش هم برخى او را دختر پادشاه هند يا حبشه دانسته اند، مانند آنچه در «بحارالانوار» از «اختصاص » نقل شده است (فضه كانت بنت ملك هند) كه مسلما چنين تصورى برخاسته از همان برداشت هاى فوق است كه ما با توجه به روايات زيادى كه صراحتا به وى لقب نوبيه داده اند، آن برداشت ها را طرد مى كنيم، الاصابة فى تمييز الصحابة، ج ۴، ص ‍ ۳۸۷، بحارالانوار، ج ۹، ص ۵۷۵ و ج ۴۱، ص ۲۷۴ و بحارالانوار، ج ۹، ص ۵۷۵، مشارق الانوار، ص ‍ ۹۸ و ۹۹.

۱۱- اسدالغابة، ج ۵، ص ۵۹۴، سير اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۳۲۵، الغدير، ج ۱۶، ص ۱۷۴.

۱۲- از جمله گزارش هايى كه از قرن نهم ميلادى بر جاى مانده و مبادله سالانه بردگان از نوبه با خواربار يكى از موارد آن است، شمار اين بردگان تا «۳۶۰» نفر مى رسيد.

تاريخ سودان، پى ام، هالت. ام دبليو دالى، ترجمه دكتر نقى احمدى، ص ۲۶.

۱۳- سال ورود فضه به مدينه مورد اختلاف است در اين باره مطالعات نشان مى دهد وى در سال هاى اوليه هجرت وارد مدينه شده است.

از نوشته هاى حافظ رجب برسى چنين بر مى آيد كه: فضه حداقل در سال پنجم هجرى وارد مدينه شده است؛ زيرا وى سخن گفتن فضه با امام حسينعليه‌السلام را مطرح مى كند و با توجه با اين كه تولد امام حسينعليه‌السلام در سال سوم هجرى است و حداقل دو سال زمان نياز دارد تا بتواند با فضه سخن بگويد، لذا حداقل زمان را بايد سال پنجم هجرى دانست. مشارق الانوار، حافظ رجب برسى.

۱۴- به دستور پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مكانى در كنار مسجد براى مهاجران ساختند. اين مكان كه محل مرتفعى بود «صفه» نام گرفت و به ساكنان آن «اصحاب صفه» مى گفتند.

۱۵- «رواه الصدوق فى كتاب الفقيه (ان فاطمه عليها‌السلام كانت تستقى بالقرية فى بيت زوجها حتى اثر فى صدرها و تطحن بالرحى مجلت يداها و تكسح البيت و توقد النار حتى اغبرت و دكنت ثيابها فاصابها من ذلك ضر شديد و قد اتى النبى صلى‌الله‌عليه‌وآله رقيق و خدم من الاسارى...» نخبة البيان فى تفضيل سيدة النسوان، ص ۱۰۸.

۱۶- به روايت علىعليه‌السلام كه دولابى از ام سلمه نقل كرده، حضرت فاطمهعليها‌السلام نيز اين گونه از سختى كار خانه سخن گفت: «لَیلَتِی جَمِیعاً ادِیرُ الرَّحَی حَتَّی اصْبِحَ وَ ابُو الْحَسَنِ یحْمِلُ حَسَناً وَ حُسَیناً » اى رسول خدا هر دو دستم به خاطر آرد كردن گندم با آسياب دستى ورم كرده و زخم شده است. و شب را تا صبح به آرد كردن پرداختم. پدر حسن (امام علىعليه‌السلام ) حسن و حسين را نگاه داشت.

كنز العمال ج ۱۵، ص ۵۰۷، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۴۳ و ۸۴ و ۸۵، احقاق الحق، ج ۱۰، ص ۲۶۶، صفوة الصفوة، ج ۲، ص ۴، ذخاير العقبى، ص ۱۰۵، عوالم ج ۱۱، ص ۵۸۷، مسند احمد بن حنبل، ج ۶، ص ‍ ۲۹۸.

۱۷- «يَا فَاطِمَةُ وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ إِنَّ فِي اَلْمَسْجِدِ أَرْبَعَمِائَةِ رَجُلٍ مَا لَهُمْ طَعَامٌ وَ لاَ ثِيَابٌ وَ لَوْ لاَ خَشْيَتِي خَصْلَةً لَأَعْطَيْتُكِ مَا سَأَلْتِ يَا فَاطِمَةُ إِنِّي لاَ أُرِيدُ أَنْ يَنْفَكَّ عَنْكِ أَجْرُكِ إِلَى اَلْجَارِيَةِ وَ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَخْصِمَكِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليه‌السلام يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ بَيْنَ يَدَيِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا طَلَبَ حَقَّهُ مِنْكِ نخبة البيان فى تفصيل سيدة النسوان، ص ۱۰۹، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب.

۱۸- سوره الاسراء، ۲۸.

۱۹- نخبة البيان فى تفصيل سيدة النسوان، ص ۱۱۱، «و اما ما هو المعروف من انه كانت لفاطمة خادمة اسمها فضة قد وهبها النبى صلى‌الله‌عليه‌وآله لها فهذا انما كان اخيرا بعد ماكثر اولادها و زادت كلفتها على ما قبل و كثرت الفتوح و المغانم و سلط الله رسوله على من شاء من خيبر و بنى قريظه و النضير و غيرهم و استرسلت الدنيا للمسلمين فارتفع الفقر و العناء عن اهل الصفة و ضعفاء المدينة اذ كان الرسول صلى‌الله‌عليه‌وآله يعطيهم من تلك الاموال فصاروا فى سعة و فضل من الله فمن سعة الله و فضله على المسلمين فى ذاك الوقت وسع النبى صلى‌الله‌عليه‌وآله ايضا على ابنته كما ورد عنه انه قال ان المؤمن يأخذ بادب الله تعالى اذا وسع الله عليه اتسع و اذا امسك عنه امسك

۲۰- «حدثنى ابوالحسن احمد بن الفرج بن منصور بن محمد قال: حدثنا ابوالحسن على بن الحسين بن موسى بن بابويه القمى قال: حدثنا ابو اسحاق ابراهيم بن محمد بن سعيد الثقفى قال: حدثنى عثمان بن سعيد قال: حدثنى احمد بن حماد بن احمد الهمدانى، قال: حدثنا عمرو بن ثابت عن ابيه عن محمد بن على عن على بن حسين بن على قال: قالت: اَوْصـانى حَبيبى رَسـُولُ اللّه ِ اَنْ تَكُونَ الْخِدْمَةُ لَها يَوْما وَلى يَوْما فَكانَ اَمْسِ يَوْمَ خِدْمَتِها وَالْيَوْمُ يَوْمُ خِدْمَتى .» دلائل الامامة، طبرى، ص ۴۸ و بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۷۶، احقاق الحق، ج ۱۰، ص ۲۲۶، (اشاره به اين روايت).

۲۱- اعلام النساء، ص ۵۹۵ نقل از الاصابة فى تمييز الصحابة، ج ۸، ص ۷۵ رديف ۱۱۶۲۸روى عن الصادق عن آبائه عليه‌السلام قال: «...ان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله اخدم فاطمه ابنته جارية اسمها فضة النوبيه و كانت تشاطرها الخدمة ».

۲۲- مشارق الانوار، حافظ رجب برسى درباره او مى گويند: وى مردى صوفى بود. شيخ حر عاملى درباره اش مى نويسد: «در كتابش «مشارق الانوار» افراط كرده است و او را به غلو نسبت داده اند.» از اين روى احتمال ضعف در روايت وجود دارد.

۲۳- (علامه مجلسى هم در «بحارالانوار» به نقل از «اختصاص» آن را نقل كرده است) بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۲۷۳ نقل از مشارق الانوار، ص ۹۸ و ۹۹.

۲۴- در الاصابه فى تمييز الصحابة و اختصاص شيخ مفيد نيز از اينكه وى دختر پادشاه هند است، سخن به ميان آمده است.

۲۵- برخى او را از دوستان اميرمؤمنان مى دانند. وى در سندهاى تفسير قمى واقع شده است و فضل بن شاذان به او اعتماد داد. به معجم رجال خوبى رديف ۱۳۰۱ و المعين على معجم رجال الحديث، ص ۲۱۹ رجوع كنيد.

۲۶- «عن سويد بن غفلة قال: دخلت على على بن ابى طالب عليه‌السلام العصر فوجدته جالسا بين يديه صحيفة فيها لبن حازر. اجد ريحه من شدة حموضته و فى يده رغيف ارى قشار الشعير فى وجهه و هو يكسر بيده احيانا فاذا غلبه كسره بركبته و طرحه فيه

فقال: اذن فاصب من طعامنا هذا.

فقلت: انى صائم.

فقال: سمعت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله يقول: من منعه الصوم من طعام يشتهيه كان حقا على الله ان يطعمه من طعام الجنة و يسقيه من شرابها.

قال: فقلت لجاريته و هى قائمة بغريب منه: ويحك يا فضه الا تتقين الله فى هذا الشيخ؟ الا تتخذون له طعاما مما ارى فيه من النخالة؟

فقالت: لقد تقدم الينا ان لا تنخل له طعاما

قال: ما قلت لها فاخبر ته فقال: بابى و امى من لم ينخل له طعام و لم يشبع من خبز البر ثلاثة ايام حتى قبضه الله عزوجل. الغارات ج ۱، ص ۸۶، نفايس الاخبار، ص ۳۵، المناقب، ج ۲، ص ۹۸ «موردى ديگر نقل شده است»، بحارالانوار ۴۰، ص ۳۳۱، كشف الغمة ج ۱، ص ۱۶۳ و عن ابن غفله مثله).

۲۷- بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۳۲۵ و ۳۲۶ نقل از الثاقب فى مناقب آل ابى طالب ج ۱، ص ۳۰۵ و ۳۰۶، مستدرك الوسايل، ج ۱۶، ص ۲۹۸.

۲۸- جلاء العيون، علامه محمد باقر مجلسى، ص ۱۷۶، الخرايج، ج ۲، ص ۵۳۰، الاصابة فى تمييز الصحابة، ج ۸، ص ۷۵، رديف ۱۶۲۸ (اين روايت را از اباذر نقل كرده است.) رياحين الشريعة، ج ۱، ص ۱۲۷.

۲۹- اعلام النساء، ص ۵۹۵، نقل از ابن حجر عسقلانى، به نقل از امام صادقعليه‌السلام ، الاصابة، ج ۱۸، ص ۷۵، رديف ۱۱۶۲۸.

۳۰- كتاب «نزهة الابرار» به نقل از «الثاب فى المناقب».

۳۱- رياحين الشريعة، ج ۲، ص ۳۲۲، ذبيح الله محلاتى مى نويسد: «از اين حديث معلوم مى شود، فضه خادمه مانند سلمى كه مقام مطهره حضرت رسول را داشت، هميشه آب وضوى آن جناب را حاضر مى ساخت. خداوند به فضه فهماند كه در اين خدمت او، ملائكه مفاخرت دارند و در اين اقدام با سعادت مشتاق و اميدوارند. و نياوردن آب توسط فضه دليل اين است كه او كمال طهارت و تقوا را عادت مستمره خود دانسته است و گرنه حمل ظرف آب وضو براى حائض جايز است و شايد محمول بر كراهت باشد. بلكه اين كراهت باهره جناب امير مؤمنانعليه‌السلام را حسن ادب و احتياط دين متين فضه خادمه بوده و معلوم است آن جناب ماءمور نبوده به علم باطنى خود عمل نمايد و گرنه ظاهرا به اين شرف فائز و نائل نمى شد و فرمودند: فضه خادمه آب نياورد بر حسب توجه ايشان به عالم كثرت بود براى انتظام عالم كه انا بشر مثلكم و چون صرفنظر از عالم صورت و كثرت كردند و به عالم باطن و احكام وحدت پرداختند، آن بود كه جبرييل آب آورد. » البته برخى از اهل سنت از اين روايت به عنوان موضوعه نام برده اند كه هيچ وجهى ندارد. الموضوعات، ج ۱، ص ۳۹.

۳۲- مركب راهوار و تندرو حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله است.

۳۳- اعلام النساء، ص ۵۹۵، الاصابة فى تمييز الصحابة، ج ۸، ص ۷۵، رديف ۱۱۶۲۸، و ج ۴، ص ۳۸۷، ابن حجر عسقلانى مى نويسد: ابن صغر در كتاب «قواعد» و ابن بشكوال در كتاب «مستغيثين» به نقل از حسين بن علاء مى گويد: امام صادقعليه‌السلام از پدران خود از علىعليه‌السلام نقل فرمود:قال: على عليه‌السلام فذهبت و احتطبت و بيدها حزمة فارادت حملها فعجزت فدعت بالدعاء الذى علمها صلى‌الله‌عليه‌وآله و هو يا واحد ليس كمثله احد تميت كل احد و انت على عرشك واحد لا تأخذه سنة و لا نوم، فجاء اعرابى كانه من ازدشنؤ ة فحمل الحزمة الى باب فاطمه عليها‌السلام . درباره اجابت دعاى فضه داستان هاى مختلفى در كتب گوناگون نقل شده است.

۳۴- سوره انسان، آيه ۵ تا ۱۰.

۳۵-اخراج ابو موسى فى الذيل و الثعلبى فى تفسير سورة (هل اتى) من طريق عبدالله بن عبدالوهاب الخوارزمى من ابن عم الاحنف عن احمد بن حماد المروزى عن محبوب بن حميد و سأله روح بن عبادة عن القاسم بن بهرام عن ليث بن ابى سليم عن مجاهد عن ابى عباس فى قوله تعالى (يوفون بالنذر) قال مرض الحسن و الحسين فصار هما جدهما صلى‌الله‌عليه‌وآله و عادهما عامة العرب . الاصابة من تمييز الصحابة، ج ۸، ص ۷۵، رديف ۱۱۶۲۸.

در اسد الغابة نيز درباره سند اين حديث مى خوانيم: «اخبرنا ابو موسى كتابه اخبرنا ابوالفضل جعفر بن عبدالواحد الثقفى اخبرنا ابو عثمان اسماعيل بن عبدالرحمن العصائدى (فى المصورة و المطبوعة: الصابونى » و المنبت عن العبر للذهبى: ۴/۱۳۹، «اجازة اخبرنا ابو سعيد محمد بن عبدالله بن حمدون و ابو طاهر بن خزيمة قالا: اخبرنا ابو حامد بن الشرقى، اخبرنا ابو محمد عبدالله بن عبدالوهاب الخوارزمى ابن عم الحنف بن قيس فى شوال سنة ثمان و خميسن و ماتين (ح) قال ابو عثمان اخبرنا ابو القاسم الحسن بن محمد الحافظ، حدثنا ابو عبدالله محمد ابن على بنساء حدثنا ابى حدثنا عبدالله بن عبدالوهاب الخوارزمى حدثنا احمدذ بن حماد المروزى حدثنا محبوب بن حميد البصرى و ساءله عن هذا الحديث روح بن عبادة، حدثنا القاسم بن بهرام عن ليث عن المجاهد عن ابن عباس قال فى قوله تعالى...، » اسد الغابة، ج ۷، ص ۲۳۶، رديف ۷۲۰۲ و سعد السعود، ص ۱۴۱.

۳۶- «ابوالقاسم العلوى عن فرات بن ابراهيم معنعنا عن جعفر بن محمد عن ابيه عن جده عليهم‌السلام قال: مرضالحسن و الحسين عليهما‌السلام مرضا شديد و...»

فاطم ذات المجد و اليقين

يا بنت خير الناس اجمعين

اما ترين البائس المسكين

قد قام بالباب له حنين

يشكو الى الله و يستكين

يشكو الينا جائعا حزين

كل امرى، بكسبه رهين

و فاعل الخيرات من یدین

بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۴۹.

۳۷- فاطمه به علىعليه‌السلام پاسخ داد:

امرك سمع يا ابن عم و طاعة

مابى من لؤ م و لا رضاعة

غديت باللب و بالبراعة

ارجوا ذا اشبعت من مجاعة

ان الحق الاخيار و الجماعة

و ادخل الجنة فى شفاعة

۳۸- «فاطم يا بنت النبى احمد قد جاءك الاسير ليس يهتدى يشكو الينا الجوع قد تقدد عند العلى الواحد الموحد بنت نبى سيد مسود مكبلا فى غلة مقيد من يطعم اليوم يجده فى غد ما يزرع الزارع سوف يحصد فاعطيه لا تجعليه ينكد»

(بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۳۹)

۳۹-

لم يبق مما كان غير صاع

قد دبرت كفى مع الذراع

شبلاى و الله هما جياى

يا رب لا تتركهما ضياع

ابو هما للخير ذو اصطناع

عبل الذراعين طويل الباع

و ما على راءسى من قناع

الا عبا نسجتها بصاع

(بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۴۰).

۴۰- در مورد اين رويداد تاريخى و روايات متفاوتى وجود دارد. از جمله در روايتى مى خوانيم: علىعليه‌السلام شب تا صبح براى شخصى كار كرد و نخل هاى او را آبيارى نمود و در مقابل آن مقدارى جو گرفت و براى آرد كردن به خانه آورد. در روايتى ديگر مى خوانيم: علىعليه‌السلام ، فاطمهعليها‌السلام و فضه پيامبر را زيارت كردند و هنگام بازگشت به هر يك مقدار غذا داد. آنان در راه خانه به نيازمندى برخوردند. على سهم خود را به او داد، آنگاه يتيمى آمد، فاطمه غذايش را به او داد و... پس ‍ اسيرى آمد و فضه نيز غذايش به او بخشيد. آنگاه اين آيات نازل شد.

۴۱- بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۴۴ نقل از كشف الغمة.

۴۲- الاصابة فى تمييز الصحابه، ج ۸، ص ۷۵، رديف ۱۱۶۲۸،، ج ۴، ص ۳۸۷، رديف ۸۷۵، قال الذهبى كانه موضوع و ليس ما قاله ببعيد و الموضوعات، ج ۱، ص ۳۹۰. در مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۴۰۵ و ۴۰۶ به برخى از اشكالات ناصبى ها اشاره و پاسخ داده شده است.

۴۳- «اما تشكيك بعضى النواصب بان هذه السورة مكية فكيف نزلت عند وقوع القضية التى وقعت فى المدينة فمد فوع بما ذكره الشيخ امين الدين طبرسى قدس الله روحه بعد ان روى القصه بطولها و نزول الآية فيها عن ابن عباس و مجاهد و اين صالح حيث يقول: عن ابن عباس قال: انزلت بالمدينه البقره، ثم الانفال، ثم هل اتى ...»

۴۴- بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۵۶ و ۲۵۵.

۴۵- رياحين الشريعه، ج ۱، ص ۳۲۵ و ۳۲۶.

۴۶-و يقولون اذا اطعموهم ( إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا ) قال و الله ما قالوا هذا لهم و لكنهم اضمروه فى انفسهم فاخبر الله باضمار هم يقولون: لا نريد جزاء و تكافوننا به شكورا تثنون علينا به ولكنا انما اطعمناكم لوجه الله و طلب ثوابه ، امالى صدوق، ص ۱۱۵.

۴۷- جلوه هاى هنرى داستان هاى قرآن، ص ۵۲۸.

۴۸- سيره نبوى، ابن هشام، ج ۲، ص ۶۵۸.

۴۹- «لما قبض رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله افتجع له الصغير و الكبير و كثر عليه البكاء و قل العزاء و عظم رزؤ ه على الاقرباء و بالاصحاب و الاولياء و الاحباب و الغربا و الانساب و لم نلق الاكل باك و باكية و ناب و نادبة » بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۶.

۵۰- «ايها الضالون المكذبون! ماذا تقولون واى شى ء تريدون؟ يا عمر! اما تتقى الله تدخل على بيتى؟ ابحزبك الشيطان تخوفنى؟ و كان حزب الشيطان ضعيفا. ويحك ما هذه الجراءة على الله و على رسوله؟ تريدان تقطع نسله من الدنيا و تفنيه و تطفى ء نورالله؟ والله متم نوره و انتهاره لها طغيانك. يا عمر! اخرجنى و الزمك الحجه و كل ضال غوى. اما والله يا بن الخطاب لولا نى اكره ان يصيب البلاء من لا ذنب له، لعلمت انى ساقسم على الله ثم اجده سريع الاجابة، يا ابتاه يا رسول الله! هكذا كان يفعل بحبيبك و ابنتك؟ » اثبات الوصيه، ص ۱۱۰، عوالم، ج ۱۱، ص ۴۰۱ و ۴۰۹، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸ و ج ۸، ص ۲۲۹، ص ۲۶۸ و نهج الحياة، ص ۱۳۷.

۵۱- كوكب الدرى جزء اول، ص ۱۳۵، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹۸ و ج ۸، ص ۲۳۰ و چاپ كمپانى، نهج الحياة، ص ۲۱۰ در رياحين الشريعه با تغيير عبارت مى خوانيم(يا فضه خذينى فقد والله قتل ما فى احشايى من الحمل) ج ۲، ص ۳۲۵ و ۳۲۶ و ج ۱، ص ۲۶۷.

۵۲-

قال السليم قلت يا سلمان

هل هجموا و لم يك استيذان

فقل اى و عزت الجبار

و ما على الزهراء من خمار

لكنها لاذت وراء الباب

رعاية للستر و الحجاب

فمذرا وها عصروها عصره

كادت بنفسى ان تموت حسرة

تصيح يا فضة اسندينى

و قد و ربى قتلوا جنينى

(رياحية الشريعة، ج ۱، ص ۲۶۹ و منابع قبل).

۵۳- «اِذا تَوَفَّيْتُ لا تُعْلِمْ اِلاّ اُمَّ سَلَمَةَ وَ اُمَّ اُيْمَنَ وَ فِضَّةَ وَ مِنَ الرِّجالِ اَبْنَيَّ وَ الْعَبّاسَ وَ سَلْمانَ وَ عَمّاراً وَ المِقْدادُ وَ اَبّاذَرَ وَ حُذَيْفَةَ وَ لا تُدْفِنِّي اِلاّ لَيْلاً وَ لا تُعْلِمْ قَبْرِي اَحَداً .» دلايل الامامة، طبرى، ص ۴۴، بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۳۱۰ و ج ۴۳ ص ۲۰۸، و ۱۷۹، بيت الاحزان، ص ۱۷۶، كوكب درى، ج ۱، ص ۱۷۶، مستدرك وسايل، ج ۲، ص ۱۸۶.

۵۴- «فَلَمَّا سَمِعَتْ كَلاَمِي تَغَرْغَرَتْ عَيْنَاهَا بِالدُّمُوعِ ثُمَّ اِنْتَحَبَتْ نَادِبَةً وَ قَالَتْ يَا وَرَقَةَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ هَيَّجْتَ عَلَيَّ حُزْناً سَاكِناً وَ أَشْجَاناً فِي فُؤَادِي كَانَتْ كَامِنَةً » ، بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۷۴.

۵۵- بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۷۴؛ و رياحين الشريعه، ج ۲، ص ۳۱۷.

۵۶- بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۷۴؛ و رياحين الشريعه، ج ۲، ص ۳۱۷.

۵۷- سيره نبوى، ابن هشام، ج ۲، ص ۶۵۸.

۵۸- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۵.

۵۹- «رُفِعَتْ قُوَّتِی وَ خَانَنِی جِلْدِی وَ شَمَتَ بِی عَدُوِّی وَ الْکَمَدُ قَاتِلِی یَا أَبَتَاهْ بَقِیتُ وَالِهَةً وَحِیدَةً وَ حَیْرَانَةً فَرِیدَةً فَقَدِ انْخَمَدَ صَوْتِی وَ انْقَطَعَ ظَهْرِی وَ تَنَغَّصَ عَیْشِی وَ تَکَدَّرَ دَهْرِیفَمَا أَجِدُ یَا أَبَتَاهْ بَعْدَکَ أَنِیساً لِوَحْشَتِی وَ لَا رَادّاً لِدَمْعَتِی وَ لَا مُعِیناً لِضَعْفِیاِنْقَلَبَتْ بَعْدَکَ یَا أَبَتَاهْ الْأَسْبَابُ وَ تَغَلَّقَتْ دُونِیَ الْأَبْوَابُ فَأَنَا لِلدُّنْیَا بَعْدَکَ قَالِیَةٌ وَ عَلَیْکَ مَا تَرَدَّدَتْ أَنْفَاسِی بَاکِیَةٌ لَا یَنْفَدُ شَوْقِی إِلَیْکَ وَ لَا حُزْنِی عَلَیْکَ ثُمَّ نَادَتْ یَا أَبَتَاهْ وَا لُبَّاهْ » ، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۶؛ كوكب الدرى جزء اول، ص ۲۴۱؛ كتاب عوالم، ج ۱۱، ص ۴۸۷؛ مدارك حديث ۴۱؛ نهج الحياة، ص ۷۱.

۶۰- «يا بنت رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله ان شيوخ المدينة يسألونى إن اسالك اما ان تبكين أباك ليلا و اما نهارا. فقالت يا اباالحسن ما اقل مكثى بينهم و ما اقرب مغيبى من بين اظهرهم. فوالله لا أسكت ليلا و لا نهارا او ألحق بأبى رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله فقال لها على عليه‌السلام افعلى يا بنت رسول الله ما بدالك .» بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۷.

۶۱- فاطمهعليها‌السلام به او فرمود: «يا ابن العم انى أجد الموت الذى لا بدمنه و لا محيص عنه و إنا أعلم إنك بعدى لا تصبر على قلة التزويج فان أنت تزوجت امرأة اجعل لها يوما و ليلة و اجعل لأولادى يوما و ليلة يا أبا الحسن و لا تصح فى وجوههما فيصبحان يتيمين غريبين منكسرين فانهما بالاءمس فقد جدهما و اليوم يفقدان امهما فالويل لامة تقتلهما و تبغضهما. » بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۸، بيت الاحزان، ص ۱۶۴ و كوكب درى، ج ۱، ص ۲۴۲.

۶۲- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۹.

۶۳- «والله لقد أخذت فى امرها و غسلتها فى قميصها و لم اكشفه عنها فوالله لقد كانت ميمونة طاهرة مطهرة ثم حنطتها من فضلة حنوط رسول الله كفنتها و ادرجتها فى اكفانها فلما هممت ان اعقد الرداء ناديت يا ام كلثوم يا زينب! يا سكينه! يا فضه! يا حسن! يا حسين! هلموا تزودوا من امكم فهذا الفراق و اللقاء فى الجنة .» بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۹.

۶۴- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۸۰.

۶۵- عوالم العلوم، (زبرا فضه خادمتا اميرالمؤمنين)، مستدرك علم رجال، ج ۸، ص ۵۷۶.

۶۶- از مناقب، از جاحظ، از نظام در كتاب (فتيا) از عمر بن داود به نقل از امام صادقعليه‌السلام ، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۷، رياحين الشريعه، ج ۲، ص ۳۱۷ و مناقب آل ابى طالب، ج ۱، ص ‍ ۴۰۳.

۶۷- مناقب آل ابى طالب، ج ۱، ص ۴۰۳.

۶۸- مناقب آل ابى طالب، ج ۱، ص ۴۰۳، بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۲۲۷.

۶۹- نصيرالدين امير صادق، فاطمه، ص ۱۷۲.

۷۰- رياحين الشريعة، ج ۲، ص ۳۱۸ وى فرزندانى را كه در خبر ابوالقاسم قشيرى آمده است، غير فرزندان سليك مى داند.

۷۱- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴۶ باب ۳ روايت ۴۶ و مستدرك سفينة البحار، ج ۸، ص ۲۱۰.

۷۲- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۷ برخى نيز مدعى اند كه هلال بن على از فرزندان فضه نوبيه است كه غلامرضا آرانى در رساله هلاليه آن را ذكر و رد مى كند. وى روايت را مرسله مى داند و نيز طى بحثى مبسوط كه فصلى از كتاب را به خود اختصاص داده است، آن را رد مى كند. (ص ۱۳۶) و رياحين الشريعه، ج ۲، ص ۳۱۹.

۷۳- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴۶، به نقل از ابن شهر آشوب در مناقب.

۷۴- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴۶، به نقل از ابن شهر آشوب در مناقب.

۷۵- سوره زخرف، آيه ۸۹.

۷۶- سوره زمر، آيه ۳.

۷۷- سوره اعراف، آيه ۳۱.

۷۸- سوره فصلت، آيه ۴۴.

۷۹- سوره آل عمران، آيه ۹۷.

۸۰- سوره ق، آيه ۳۸.

۸۱- سوره انبياء، آيه ۸.

۸۲- سوره بقره، آيه ۲۸۶.

۸۳- سوره انبياء، آيه ۲۲.

۸۴- سوره زخرف، آيه ۱۲.

۸۵- سوره ص، آيه ۲۵.

۸۶- سوره آل عمران، آيه ۱۴۴.

۸۷- سوره مريم، آيه ۱۳.

۸۸- سوره طه، آيات ۱۱ و ۱۳.

۸۹- سوره كهف، آيه ۴۶.

۹۰- سوره قصص، آيه ۲۶.

۹۱- سوره بقره، آيه ۲۶۱.

۹۲- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۶، رياحين الشريعة، ج ۲، ص ۳۱۸ و ۳۱۹، مراقد اهل شام، ص ‍ ۴۲، اعلام النساء، ص ۵۹۷، الدر المنثور فى طبقات ربات الخدور، ص ۴۳۹، تراجم اعلام النساء، ج ۲، ص ۳۶۳، الاصابة فى تمييز الصحابة، ج ۴، ص ۳۷۶.

۹۳- فاطمه، نصيرالدين صادقى، ص ۱۷۳.

۹۴- زنان پيامبر، عماد زاده، ص ۴۴۱ و ۴۴۰، غلامرضا آرانى نيز در رساليه هلاليه روايتى از حسن بصرى درباره زنى كه حافظ قرآن بوده و حسن بصرى با وى در مسير حج برخورد كرده است را ذكر مى كند. ص ۲۳۴ و ۲۳۵)

۹۵- سوره حجر، آيه ۴۶.

۹۶- سوره بقره، آيه ۶۱.

۹۷- سوره يونس، آيه ۷۲.

۹۸- سوره قصص، آيه ۷۷.

۹۹- سوره بقره، آيه ۲۶۹.

۱۰۰- سوره سبا، آيه ۴۶.

۱۰۱- سوره آل عمران، آيه ۱۲۴.

۱۰۲- سوره مجادله، آيه ۷.

۱۰۳- سوره آل عمران، آيه ۱۲۵.

۱۰۴- سوره ق، آيه ۳۸.

۱۰۵- سوره حاقه، آيه ۷.

۱۰۶- سوره الحاقه، آيه ۷.

۱۰۷- سوره نمل، آيه ۴۸.

۱۰۸- سوره بقره، آيه ۱۹۶.

۱۰۹- سوره صافات، آيه ۱۴۷.

۱۱۰- سوره فتح، آيه ۵.

۱۱۱- سوره ص، آيه ۷.

۱۱۲- سوره مدثر، آيه ۲۵.

۱۱۳- سوره شورى، آيه ۳۸.

۱۱۴- سوره زخرف، آيه ۳۸.

۱۱۵- سوره انعام، آيه ۱۱۵.

۱۱۶- سوره حج، آيه ۲.

۱۱۷- بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۷۵.

۱۱۸- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۴ «و باب ما وقع عليها من الظلم فى تاريخ سيدة النساء فاطمة الزهرا عليها‌السلام ، اقول: وجدت فى بعض الكتب خبرا فى وفاتها عليها‌السلام فاحببت ايراده و ان لم آخذه من اصل يعول عليه ».

۱۱۹- از جمله آن ها مى توان به اعلام النساء، مؤمنات، ص ۵۹۴، رياحين الشريعة ج ۲، ص ۳۱۶ و نهج الحياة اشاره كرد كه بارها اشعار مربوط به اين روايت مفصل را نقل كرده اند. نويسنده نهج الحياة، با دقت به مدارك ذيل دست يافته است: كتاب عوالم، ج ۱۱، ص ۴۹۰ و ۴۵۵ و ۵۹۷ و ۲۴۰ و ۲۸۶، رياحين الشريعة، ج ۲، ص ۷۳ و ج ۱، ص ۲۴۶، سيرة نبوى، ذينى دحلان، ج ۳، ص ۳۶۴، عيون الاثر، ج ۲، ص ۳۴۰، مودة القربى، ص ۱۰۳، نورالابصار، ص ۵۳، احقاق الحق، ج ۱۰، ص ۴۳۴ و ۴۸۳، اعلام انساء، ج ۴، ص ۱۱۳، عيون الاخبار، ج ۲، ص ۳۴۰، السيرة النبويه، ج ۳، ص ۳۶۴، برد الاكبار عند فقد الاولاد، ص ۴۴، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۶، كوكب الدرى، جزء اول، ص ۲۴۰.

۱۲۰- شرح ابن ابى الحديد، ج ۱۶، ص ۴۶، الغدير، ج ۱۰، ص ۱۹۶.

۱۲۱- سفينة البحار، ج ۱، ص ۵۲۸، مروج الذهب، ج ۳، ص ۶۷، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵. امام حسين درباره وى فرمود: «یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ المُحَرَّمَهِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ » و الغدير، ج ۱۰ ص ۲۵۶ - ۲۴۸، حياة الامام الحسينعليه‌السلام ، ج ۲، ص ۲۵۵ و تاريخ ابن عساكر، ج ۷، ص ۳۷۲ و تاريخ الخلفاء، ص ۸۱.

۱۲۲- يا (نفيله).

۱۲۳- رياحين الشريعه، ج ۳، ص ۳۳، تا ص ۳۱۸، زندگى سيد الشهدا، عمادزاده، ج ۲، ص ۱۲۴ (به نقل از لهوف، كبريت احمر، انساب الاشراف) و فرهنگ عاشورا تحت نام هر يك از زنان در ابصار العين فى انصار الحسين كه اخيرا چاپ شده است، نامى از وى به چشم نمى خورد.

۱۲۴- القمقام الزخار و الصمصام التبار، ج ۱ ص ۱۰۸.

۱۲۵- از ذكر وقايع مربوط به عاشورا و حضور شير در صحنه كربلا به دلايل مختلف خوددارى شد و تحقيقات انجام شده مؤلف در فرصت مناسب ارائه خواهد شد. شايان ذكر است كه در اين باره نظريات مختلفى ارائه شده است.

۱۲۶- حماسه حسينى، ج ۱، ص ۳۳۲، وى نيز به قصه حضور شير در صحنه كربلا ايراد مى گيرد و آن را تحريف لفظى مى داند ولى با اصل خبر كه حضور فضه در كربلا را ثابت مى كند و يگانه خبرى است كه گوياى وجود فضه در كربلاست، ايرادى وارد نمى كند.

۱۲۷- از حافظ شمس الدين محمد بن طولون دمشقى نقل شده است. ولى علامه امينى از كتاب «اهل القبور بالماءثور» نقل مى كند كه: زينبعليها‌السلام در زمان عبدالملك و به دنبال قحطى به شام آمد. سيد محسن امين در اعيان الشيعه، ج ۷، ص ۱۴۰ اين نظر را رد مى كند. به هر حال چگونگى حضور زينبعليها‌السلام در شام اختلافى است و عده اى معتقدند وى در مدينه يا مصر به خاك سپرده شده است. ما مطالب كتاب را بر فرض حضور فضه در كربلا، اسارت وى و وفاتش در شام ارائه كرده ايم. هر چند ممكن است تحقيقات آينده نظريه هاى ديگر حتى شهادت او را ثابت كند. همچنين به خاطر زياد نشدن صفحات از ذكر دهها صفحه تحقيق كه در اين باره انجام داده ايم خوددارى كرديم.

۱۲۸- زنان پيامبر اسلام، حسين عماد زاده، ص ۴۳۵.

۱۲۹- در اين باره نيز جالب است بدانيم نظريات مختلفى وجود دارد. برخى معتقدند اساسا فضه در كربلا حضور نداشت و قبل از از آن در دوران امام حسنعليه‌السلام وفات يافته بود. بر اين اساس اگر در كاروان كربلا حضور داشت يا بايد جزو شهداء باشد، يا اسرا حال آن كه نام وى در جز هيچ يك از اين دو دسته نيامده است. بنابراين ديدگاه اصل حضور وى در كربلا بالتبع همراهى با حضرت زينبعليها‌السلام صحيح نخواهد بود.

۱۳۰- شام سرزمين خاطره ها، ص ۱۱۵.

۱۳۱- مراقد اهل بيت، فهر زنجانى، ص ۴۱، تاريخ اماكن سياحتى و زيارتى سوريه، ص ۱۴۷ تا ۱۴۹.

۱۳۲- مراقد اهل شام، ص ۴۱ - ۴۴، معجم البلدان، ج ۲، ص ۴۶۸.

۱۳۳- مراقد العقيلة زينبعليها‌السلام ، ص ۲۳۴، ۲۳۶.

۱۳۴- هر يك از معصومان اشخاصى داشتند كه باب آنها با مردم بودند و مردم براى سئوال ها و مسائل خود از طريق بابهاى معين شده سئوال مى كردند و آنها مردم را به آن خاندان رهنمود مى شدند، فضه نيز مقام بزرگ باب فاطمهعليها‌السلام را عهده دار بود.

۱۳۵- مسند فاطمه زهراعليها‌السلام ، ص ۳۰.

۱۳۶- مسند فاطمه معصومهعليها‌السلام ، ص ۳۰، رياحين الشريعة، ج ۲، ص ۳۱۹ تا ۳۱۳.

۱۳۷- خصائص زينبيه، ناصر باقر بيدهندى، ص ۸۲ نقل از اختيار معرفة الرجال، ص ۱۲ و ۱۵ نفس الرحمان، ص ۳۱۱، امالى شيخ طوسى، ص ۲۶۰ بصائر الدرجات، ص ۳۴۳.

۱۳۸- الاصابة فى تمييز الصحابة، ج ۴، ص ۳۸۷ذكر ابن صخر فى فوائده و ابن بشكوال فى كتاب المستغيثين من طريقه بسند له من طريق الحسين بن العلاء، عن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على عن ابيه عن على عليه‌السلام .

۱۳۹- بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۲۲۷، مناقب ال ابى طالب، ج ۱، ص ۴۰۳ (ترجمه در متن كتاب آمده است)

۱۴۰- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۰۸، ج ۸۱، ص ۳۱۰، ح ۳۰، عن دلائل الامامة، طبرى الامامى عن احمد بن محمد الخشاب عن زكريا بن يحيى عن ابن ابى زائده عن ابيه عن محمد بن الحسن عن ابى بصير عن ابيه عبداللهعليه‌السلام ... دلايل الامامة، طبرى، ص ۴۴. مستدرك الوسايل، ج ۲، ص ۱۸۶.

۱۴۱- المعين على معجم الرجال الحديث، ج ۳، ص ۲۱۹، اعيان الشيعه، ج ۷، ص ۳۲۴.

۱۴۲- المناقب، ج ۲، ص ۹۸، بحارالانوار ج ۴۰، ص ۳۳۱، كشف الغمة، ج ۱، ص ۱۶۳؛ مستدرك الوسايل: ج ۱۶، ص ۲۹۶؛ الغارات، ج ۱، ص ۸۶؛ مناقب ان ابى طالب، ج ۱، ص ۳۰۵ (ترجمه در متن آمده است.)

۱۴۳- بحارالانوار، ج ۴۳ ص ۱۷۴ تا ۱۸۰، كوكب درى، جز اول، ص ۲۴۱، العوالم، ج ۱۱، ص ‍ ۴۸۷.

۱۴۴- اعيان الشيعه، ج ۲، ص ۴۰۹؛ اضبط المقال، ص ۱۵۳.

۱۴۵- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۶؛ الدر المنثور فى طبقات ربات الخدور، ص ۴۳۹؛ الاصابة، ج ۴، ص ۳۷۶؛ سعدالسعود، ص ۱۴۱، الطرائف، ص ۱۰۹ (ترجمه در متن آمده است.)

۱۴۶- بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۳۷، الطرائف، ص ۱۰۷.

۱۴۷-اخرج ابو موسى فى الذيل و الثعلبى فى التفسير سورة (هل اتى - انسان آيه ۱) من طريق عبدالله بن عبدالوهاب الخوارزمى ابن عم الاحنف عن احمد بن حماد المروزى عن محبوب بن حميد و سأله روح بن عبادة عن القاسم بن بهرام عن ليث بن ابى سليم عن مجاهد عن ابن عباس فى قوله تعالى (يوفون بالنذر) الايه قال: الاصابة فى تمييز الصحابة، ج ۸، ص ۷۰، رديف ۱۱۶۲۸، اسدالغابة، ج ۷، ص ۲۳۶، رديف ۷۲۰۲ به نحو ديگر؛ كشف الغمة، ص ۸۸ و ۸۹ و ۷۹؛ امالى صدوق، ۱۵۵ - ۱۵۷؛ تفسير فرات، ص ۲۰۱.

۱۴۸- رجال طوسى، ص ۱۵۰، جامع الرواة، ج ۱، ص ۷۶، تنقيح المقال، ج ۱، ص ۱۰۵، معجم رجال الحديث، ج ۳، ص ۴۶ ش ۱۰۴۹، دايرة المعارف تشيع، ج ۲، ص ۴۰، اصول كافى، ج ۱، ص ۴۶۵«حسين بن احمد قال حدثنى ابو كريب و ابو سعيد الاشجع قال حدثنا عبدالله بن ادريس عن ادرس بن عبدالله الاودى...» الثاقب فى المناقب، ص ۳۳۶ مدينة المعاجز، ص ۲۴۰، بحارالانوار، ج ۴۵، ۱۶۹ (ترجمه در متن آمده است.) پيرامون همين حديث اصول كافى نزاع فراوان صورت گرفته است كه ما علاقمندان را به مطالعه منابع مربوطه ارجاع مى دهيم.

۱۴۹- المعين على معجم رجال الحديث، ح ۳، ص ۸۸۷۷.

۱۵۰- الملهوف، ص ۶۷.

۱۵۱- مناقب آل ابى طالب، ج ۱، ص ۳۰۵ و ۳۰۶، بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۳۲۵ و ۳۲۶، المناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۹۸، مستدرك الوسايل، ج ۱۶، ص ۲۹۸ (ترجمه در متن آمده است).