باب ششم : توبه
باب ششم از ابواب رحمت توبه است
بدان كه : ذات مقدس حق به لطف و راءفت و رحمتى كه داشت درى باز فرمود به سوى رحمت خود براى بندگان و اسم آن را توبه گذاشت پس در آيات كريمه زياد ترغيب و تحريص به آن فرموده و فرمان اكيد با تشديد به آن صادر گرديده
و ذات مقدس اجل و اكرم است از اينكه در رحمت را باز نمايد و امر فرمايد بندگان را به داخل شدن در آن پس بيايند و داخل شوند و او رد بفرمايد و قبول نكند.
و در قرآن مجيد در آيه شريفه : انما التوبه على الله للذين يعملون السوء بجهاله ثم يتوبون من قريب فاولئك يتوب الله عليهم الايه ، و قال تعالى : «كتب ربكم على نفسه الرحمه» الايه ، اخبار فرموده كه : توبه اى كه خداوند تعالى بر خود حتم فرموده كه قبول فرمايد، مخصوص كسانى است كه از روى نادانى و جهالت معصيت و نافرمانى مى كنند، چون خود را به خطر آتش و عذاب مى اندازند، پس توبه كنند، هنوز مرگ را مشاهده نكرده اند، كه اينان را خدا مى بخشد و توبه آنان را قبول مى فرمايد. و اما كسانى كه گناه مى كنند و وقتى كه مرگ آنان را رسيد و عالم آخرت را مشاهده كردند آن وقت توبه مى كنند، پس قبول نيست توبه آنان و در عذاب خواهند بود.
و در تفسير برهان و بحار، از كتاب تفسير عياشى ، از امام صادقعليهالسلام
نقل كرده كه فرمود در ذيل اين آيه شريفه : هر گناهى كه بنده مى كند، هر چند عالم به حرمت آن باشد، از روى جهالت است چون خود را به خطر معصيت انداخته و براى اين جهت است كه خدا حكايت مى فرمايد در قرآن از يوسفعليهالسلام
كه به برادران خود فرمود:(
هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ
)
يعنى : آيا مى دانيد كه با يوسف و برادرش چه رفتار كرديد آن زمانى كه شما جاهل بوديد؟ پس نسبت داد آنان را به جهل براى آنكه خودشان را به خطر معصيت انداختند.
و در كافى از امام صادقعليهالسلام
نقل كرده كه فرمود: رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند: كسى كه توبه كند يك سال قبل از مرگش ، خدا توبه او را قبول فرمايد. بعد فرمود: سال زياد است اگر يك ماه قبل از مرگ توبه كند، خدا توبه او را قبول فرمايد. باز فرمود: ماه زياد است اگر يك هفته قبل از مرگ توبه كند، خدا توبه او را قبول فرمايد. باز فرمود: هفته زياد است اگر يك روز قبل از مرگ توبه كند، خدا توبه او را قبول فرمايد. باز فرمود: روز زياد است اگر توبه كند قبل از آنكه مرگ را مشاهده كند، خدا توبه او را قبول فرمايد.
و اين روايت نيز از من لا يحضر و ثواب الاعمال و كتاب حسين بن سعيد نقل شده است
قال تعالى :(
إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ
)
، يعنى به درستى كه خدا دوست دارد توبه كنندگان را و دوست دارد متطهرين را.
در روايت اربعمائه اميرالمؤ منينعليهالسلام
فرمودند: توبه كنيد به سوى خداى عزوجل و داخل شويد در محبت خدا؛ كه خدا دوست دارد توبه كنندگان را...
در روايت عيون رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند: نيست چيزى محبوبتر به سوى خدا از مرد و زن مؤ من توبه كننده
حقير گويد: كسى كه خدا او را دوست بدارد، عذابش نمى كند، و از آيه هفتم در سوره مؤ من استفاده مى شود كه حمله عرش دعا مى كنند و طلب آمرزش مى كنند براى توبه كنندگان ، و كسانى كه ملائكه براى آنان دعا كنند، آمرزيده مى شوند.
در روايت عيون رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند: توبه كننده از گناه مثل كسى هست كه گناه نكرده است
و همين حديث را در كافى از امام باقرعليهالسلام
نيز نقل فرموده است
در روايت عياشى از امام صادقعليهالسلام
است كه فرمود: خدا رحمت كند بنده اى را كه توبه كند به سوى خدا قبل از مرگ پس به درستى كه توبه پاك كننده هست كثافت گناه را و نجات دهنده است از هلاكت و خدا لازم فرموده بر خودش كه قبول كند از خوبان بندگانش پس فرمود: «كتب ربكم على نفسه الرحمه» - الايه
در كافى چهار روايت از امام صادقعليهالسلام
نقل كرده كه فرمود: كسى كه گناهى كند، هفت ساعت او را مهلت مى دهند. اگر توبه و استغفار كرد، نوشته نمى شود. و اگر نكرد، نوشته مى شود.
در امالى صدوق در مجلس ١١ ص ٢٧ در قضيه بهلول نباش كه هفت سال نبش قبر مى كرد و كفنها را مى دزديد و در آخر كار با آن دختر انصاريه كه او را از قبر بيرون كرد و كفن او را گرفت ، زنا كرد، سپس آمد خدمت رسول الله كلماتى گفت و پيغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: خدا گناهان تو را مى آمرزد هر چند مثل آسمانها و ستاره ها و عرش و كرسى باشد. عرض كرد: گناه من بزرگتر است تا آنكه نقل كرد گناه خود را. پيغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: دور شو اى فاسق ! من مى ترسم به آتش تو بسوزم پس بيرون شد و آمد ميان كوهها و دستها را به گردن بست ، و چهل روز گريه مى كرد، تا آنكه توبه او قبول شد و آيه شريفه : «(
وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً
)
نازل شد و خداوند تعالى به پيغمبرش فرمود: اى محمد، بنده من با حالت توبه آمد نزد تو، او را دور كردى پس به كجا رود و كه را قصد كند كه او را بيامرزد غير من
قال تعالى :(
قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوا إِن يَنتَهُوا يُغْفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ
.)
يعنى : بگو به كسانى كه كافر شدند: اگر باز ايستند و ترك كفر كنند و از كار خود دست بردارند، آمرزيده مى شود براى ايشان آنچه گذشته از گناهان آنان
حقير گويد: وقتى كفر و شرك كه از همه گناهان بزرگتر و شديدتر است اين طور باشد، ساير گناهان به طريق اولى اگر ترك كرد و باز ايستاد، آمرزيده مى شود تمام آن و امام به اين آيه تمسك فرمود براى عامل بنى اميه كه اگر ترك كند، توبه او قبول مى شود.
در بحار ج ٢٠/١٢٦ در خطبه شريفه رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند: اى مردم ، در قلب من القا شده : هر كسى كه بر كار حرامى باشد، پس اعراض كند از آن جهت طلب ثواب خدا بيامرزد او را.
و در ج ١٧/٢٩١ در حديث معراج در بيان آصار (يعنى مشكلات و مشقات) امم سابقه كه از اين امت برداشته شده فرمود ذات مقدس حق به رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
: كسى كه از امت تو بيست يا سى يا چهل يا صد سال گناه كند، پس توبه كند و پشيمان شود. به اندازه چشم به هم زدنى ، تمام آنها را من مى آمرزم در بحار از مناقب و كتاب كافى نقل كرده از ابوبصير كه گفت : همسايه اى داشتم از كاركنان و تابعين سلطان ، مالى به او رسيد و كنيزهاى مغنيات خريد و جمع مى كرد مردم را و شراب مى خوردند و آواز و ساز از آنان بلند بود. و من در اذيت بودم و مكرر به او شكايت كردم ، اثرى نكرد، عاقبت اظهار كرد: من مبتلا شدم اگر در نزد امامت (يعنى امام صادقعليهالسلام
حال مرا بيان كنى ، اميد دارم كه خدا مرا نجات دهد.
پس وقتى كه من مشرف شدم محضر مقدس امام صادقعليهالسلام
حال او را بيان كردم حضرت فرمود، وقتى كه مراجعت به كوفه كردى ، همسايه ات مى آيد به ديدن تو، وقتى كه آمد به او بگو: يقول لك جعفر بن محمد: دع ما انت عليه ، اضمن لك على الله الجنه يعنى : مى فرمايد براى تو جعفر بن محمدعليهالسلام
ما: ترك كن آنچه را در آن هستى و بگذار تمام آن را و دست بردار از كار خود، تا ضامن شوم براى تو بهشت را. ابوبصير گفت : وقتى كه برگشتم به كوفه ، آمد به ديدن من او را نگه داشتم تا خانه خلوت شد و فرمايش امام را به او رسانيدم پس به گريه درآمد و مرا قسم داد كه : آيا امام اين را فرمود؟! من قسم ياد كردم قبول كرد و گفت : ترك مى كنم
چند روز از اين قضيه گذشت ، مرا خواست وقتى كه رفتم ، او را پشت درب عريان يافتم گفت : اى ابوبصير، در منزل من چيزى باقى نمانده ، همه را بيرون كردم
ابوبصير گفت : من از رفقا براى لباس او پولى جمع كرديم چند روزى گذشته مريض شد. مرا خواست من رفتم به ديدن او تا حال او سخت شد و بيهوش شد. وقتى كه به هوش آمد گفت : اى ابوبصير، به تحقيق وفا كرد امامعليهالسلام
براى من به بهشت پس وفات كرد.
پس من در آن سال موفق به حج شدم و آمدم براى تشرف خدمت امامعليهالسلام
. هنوز من چيزى اظهار نكرده بودم و يك پاى من در صحن منزل حضرت و يك پاى بيرون منزل امامعليهالسلام
بود، فرمود: اى ابوبصير، ما وفا كرديم براى آن مرد همسايه ات
در وسائل از شيخ از امام صادقعليهالسلام
از رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل كرده كه در ضمن حديث قضيه آن مرد زناكننده كه در خدمت پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
اقرار به زنا كرد فرمود: اگر اين مرد مخفى مى كرد و توبه مى كرد، بهتر بود براى او.
و در كافى در حديث آمدن آن زناكننده خدمت اميرالمؤ منينعليهالسلام
و اقرار كردنش به زنا چهار مرتبه و درخواستش اجراى حد را از آن حضرت ، مولا اميرالمؤ منينعليهالسلام
فرمودند: چقدر زشت است بر آن كسى كه بعضى از كارهاى زشت را مى كند پس خود را در ميان مردم رسوا مى كند! چرا در خلوت ميان خانه خود توبه نمى كند؟! قسم به خدا توبه در خلوت افضل است از جارى كردن من حد را بر او. پس او را سنگسار كرد و حد زناى محصنه را بر او جارى كرد.
در كتاب شريف من لا يحضر نقل كرده كه : مردى آمد خدمت اميرالمؤ منينعليهالسلام
عرض كرد: من زنا كردم مرا پاك كن يعنى : حد بر من جارى كن تا من از اين گناه پاك شوم حضرت از او اعراض فرمود و فرمود: بنشين پس نشست پس حضرت رو كرد به آن جماعتى كه خدمت حضرت بودند و فرمود: آيا عاجز است آن كسى كه اين گناه را مرتكب مى شود اينكه بر خود بپوشاند و خود را رسوا نكند همان طورى كه خدا او را رسوا نكرده و پنهان فرموده بر خلق ؟
باز دو مرتبه آن شخص حركت كرد و عرض كرد، يا اميرالمؤ منين ، من زنا كردم مرا پاك فرما. حضرت فرمود: براى چه اين اظهار را كردى ؟ عرض كرد: جهت طلب پاكى از گناه حضرت فرمود: كدام پاكى افضل است از توبه و سرانجام نيز آن شخص نفهميد و چهار مرتبه اقرار كرد و حد سنگسار بر او جارى شد.
در تهذيب ص ٤٢٩ به سند موثق از عباد بن صهيب از امام صادقعليهالسلام
نقل كرده كه فرمود: مردى كه مرتد شد، از او درخواست توبه مى شود. اگر توبه كرد او را به حال خود مى گذارند. و اگر توبه نكرد، كشته مى شود. و همچنين زن اگر توبه نكرد، او را حبس مى كنند...
و همين مفاد را ابن محبوب از عده اى از اصحاب از امام باقر و صادقعليهالسلام
ما نقل كرده ؛ چنانكه در كافى و تهذيب ص ٤٢٧ نقل كرده است
و در هر دو كتاب نقل كرده از اميرالمؤ منينعليهالسلام
كه : از مرد مرتد درخواست توبه مى شود تا سه روز. اگر توبه نكرد، روز چهارم كشته مى شود.
و روايات مطلقه در قبولى توبه مرتد زياد است پس اگر مرتد ملى باشد، پس توبه او قبول است و خلافى و اشكالى در او نيست و مرتد ملى آن كسى است كه اول كافر بوده سپس مسلمان شده بعد باز كافر شده ، كه اجماع است بر قبول توبه او.
و اگر مرتد فطرى باشد، پس به حسب روايات ، حاكم شرع در ظاهر توبه او را قبول نمى كند و حد را بر او جارى مى كند، و لكن در باطن توبه او مابين خود و خدا قبول است و مرتد فطرى آن كسى است كه در اسلام متولد شده و بزرگ شده پس مرتد مى شود.
جماعتى آمدند خدمت اميرالمؤ منينعليهالسلام
عرض كردند: السلام عليك يا ربنا. يعنى : سلام بر تو باد اى پروردگار ما. حضرت فرمود: من بنده خدا هستم و خدا مرا خلق فرموده قبول نكردند. حضرت از آنان درخواست توبه كرد. آنان توبه نكردند. پس حضرت آنان را به حرارت آتش تلف كرد.
بدان كه : شخصى كه توبه كرد، اگر نماز و روزه يا حج از او فوت شده ، واجب است قضاى آنها را بكند. و اگر مال ديگران را به ظلم و غضب تصرف كرده و صاحب آن معين است ، بايد آن مقدار مال را به صاحبش رد كند، يا او را راضى گرداند. و اگر مقدار آن معين نيست لكن صاحب آن معلوم است ، بايد با مالك مصالحه كند و او را راضى گرداند. و اگر مقدار آن معين است و صاحب آن معلوم نيست و ماءيوس است از او، بايد آن مقدار را صدقه دهد به قصد صاحبش و اگر مقدار و مالك آن معلوم نيست و مخلوط شده است به اموال او، پس بايد خمس اموالى كه مورد شبهه است بدهد تا مال براى او حلال شود و خدا صاحبش را راضى فرمايد. و توبه مال مخلوط به حرام بيرون كردن خمس آن است
در كتاب شريف كافى و تهذيب و من لا يحضر و غيره نقل شده است كه : مردى مشرف شد خدمت مولا اميرالمؤ منينعليهالسلام
عرض كرد: اموالى كسب كرده ام كه در مقام جمع كردن آن ملاحظه حلال و حرام را نكردم و از هر چه ممكن شد كسب كردم و حال نمى دانم حلال و حرام آن را و مشتبه شده بر من و مى خواهم توبه كنم حضرت فرمودند: خمس مال خود را بيرون كن و باقى براى تو حلال مى شود. و ذات مقدس پروردگار راضى مى شود به دادن خمس
و اما اگر غيبت كسى را كرده ، پس هر وقت متذكر غيبت كردن خود شد، يا متذكر شد آن شخصى را كه غيبت او را كرده ، استغفار كند براى آن كسى كه غيبت او را كرده و اين استغفار كفاره غيبت او است ؛ چنانكه امام صادقعليهالسلام
در روايت كافى فرمودند.
و ظاهر اين روايت آن است كه واجب نيست مراجعه كند به شخص غيبت كرده شده و احوط و اولى آن است كه به او مراجعت كند و از او رضايت بخواهد، لكن در صورتى كه سبب توهين او نشود و باعث فتنه و فساد نگردد. و اگر خوف فتنه و فساد و توهين او باشد، جايز نيست به او مراجعه كند و همان استغفار كافى است