باب سيزدهم : احسان به والدين
باب سيزدهم احسان به والدين است كه در عده اى از آيات شريفه قرآن بعد از امر به عبادت آن را فرموده است
پس در سوره اسراء مى فرمايد:(
وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا
)
. ترجمه آن اين است كه : حكم فرمود پروردگار تو اينكه عبادت نكنيد مگر ذات مقدس يكتاى بى همتا را و به والدين خوبى كردن اگر اين دو يا يكى از ايشان پير شدند و نزد تو بودند، پس اف به آنان نگو، و داد بر ايشان نزن و گفتار خوب به آنان بگو. و كوچكى به آنان نما از روى مهربانى و بگو: پروردگارا، رحم فرما آنان را، چون من كوچك بودم و مرا تربيت و نگهدارى كردند...
و در سوره لقمان مى فرمايد: شكر كن مرا و والدين خود را. و اگر وادار كردند تو را مشرك شوى به من ، پس اطاعت نكن آنان را. و معاشرت كن با آنان به طريق خوب
از اين آيه استفاده مى شود كه در غير طريقه معصيت و حرام بايد اطاعت كند آنان را. و پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
امر به اطاعت آنان فرموده ؛ چنانكه در روايت محمد بن مروان خواهد آمد - ان شاء الله تعالى
از كتاب محاسن برقى از امام صادقعليهالسلام
از رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل شده كه در ضمن حديثى فرمود: اطاعت كنيد پدران خود را در آنچه به شما امر كردند. و اطاعت نمى كنيد آنان را در معصيت خداى تعالى
در كافى به سند صحيح از ابى ولاد حناط نقل كرده كه گفت : سوال كردم از امام صادقعليهالسلام
از معنى كلام خدا:(
وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا
)
چيست اين احسان ؟ فرمود: احسان اين است كه خوب نمايى معاشرت خود را با آنان و رفع احتياجات آنان را كن كه محتاج به سوال از تو نشوند هر چند ايشان غنى باشند.
تا آنكه فرمود: اگر پير شدند، اف به ايشان نگو و داد بر آنان نزن ، هر چند تو را اذيت كنند و بزنند. و گفتار خوب به آنان بگو. و اگر تو را زدند، پس بگو خدا شما را بيامرزد. اين گفتار كريم است كه خدا امر فرموده
و فرمود: چشمهاى خود را نينداز به آنان مگر به رحمت و مهربانى و صداى خود را از صداى آنان بلندتر نكن و دست خود را به طرف آنان بلند مكن و در راه رفتن مقدم بر آنان نشو.
و اين حديث شريف در من لا يحضر به طريق صحيح از ابى ولاد نقل شده است و از عياشى نيز نقل شده است
در كتاب كافى از امام صادقعليهالسلام
نقل كرده كه فرمود: كمتر عقوق و كوچكتر آن اف گفتن است و اگر خدا مى دانست كوچكتر از آن را هر آينه نهى مى فرمود.
و به سند ديگر نيز اين حديث را نقل كرده است و دو روايت ديگر از امام صادق و امام باقرعليهالسلام
ما نقل كرده كه فرمودند: عاق والدين بوى بهشت را نمى شنود.
از اين روايات با ساير روايات كافى و تفسير برهان استفاده مى شود كه كوچكتر درجه عقوق اف گفتن است ، و ما فوق تمام درجات قتل است و خدا اين دو درجه را و هر چه مابين اين دو درجه است حرام فرموده است
در كافى به سند صحيح نقل كرده از امام صادقعليهالسلام
كه فرمود: كسى كه نظر كند به پدر و مادرش از روى دشمنى ، هر چند آنان به او ظلم كرده باشند، خدا نماز او را قبول نكند.
در روايت ديگر امام صادقعليهالسلام
فرمود: از عقوق است اگر نظر كند شخصى به ابوين خود از روى تندى و غضب
و اين حديث از كتاب حسن بن سعيد نيز نقل شده است
در كتاب كافى از محمد بن مروان نقل كرده كه فرمود: شنيدم از امام صادقعليهالسلام
كه فرمودند: مردى آمد خدمت رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
عرض كرد: يا رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
مرا وصيت فرما.
فرمود: شريك قرار نده براى خدا چيزى را نه به قلب و نه به زبان ، هر چند تو را به آتش بسوزانند و عذاب كنند، مگر وقت تقيه كه به زبان تقيه كنى و قلب تو مطمئن به ايمان باشد. و نسبت به پدر و مادر، پس اطاعت كن آنان را و خوبى كن به ايشان ، چه زنده باشند و چه مرده و اگر امر كردند تو را كه از اهل و مال خارج شوى ، پس اطاعت كن ؛ كه اين از كمال ايمان است
از امام صادقعليهالسلام
نقل كرده كه فرمود: مردى آمد خدمت رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
عرض كرد: من خيلى ميل به جهاد در راه خدا دارم پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود: جهاد كن در راه خدا؛ كه اگر در جنگ كشته شوى ، خواهى بود در نزد خدا زنده و روزى داده مى شوى از نعمتهاى بهشتى و اگر در بين راه مرگ به تو رسيد، اجر و ثواب تو نزد خدا خواهد بود. و اگر از جهاد برگشتى ، از گناه پاك مى شوى مثل روزى كه از مادر متولد شدى
عرض كرد: يا رسول الله ، پدر و مادر من پير شدند و ماءنوس مى باشند به من و ميل ندارند از نزد آنان دور شوم حضرت فرمود: قرار بگير نزد پدر و مادرت قسم به آن كسى كه جان من به دست قدرت اوست ، انس پدر و مادر به تو يك شبانه روز بهتر است از جهاد يك سال
اين روايت از كتاب امالى صدوق و غيره نيز نقل شده است
و به سند ديگر نقل كرده كه : جوانى آمد خدمت رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
عرض كرد: من جهاد را دوست دارم ، لكن مادرى دارم ميل ندارد.
حضرت فرمود: برگرد و در خدمت مادر باش قسم به آن كسى كه مرا به حق فرستاده ، انس مادر به تو يك شب ، بهتر است از جهاد در راه خدا مدت يك سال
و به سند ديگر نقل كرده كه : عمار مشرف شد خدمت امام صادقعليهالسلام
و نقل كرد كه فرزندش اسماعيل به او خوبى مى نمايد. حضرت فرمود: من او را دوست داشتم و حال دوستى من به او زياد شد. به درستى كه خواهر رضاعى رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
(دختر حليمه سعديه كه شير دهنده پيامبر بود) آمد خدمت حضرت ، چشم پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
به او افتاد، خوشحال شد و فرشى براى او پهن كرد و مشغول تكلم شد با او، و او خنده مى كرد به صورت او و با او مهربانى مى كرد، تا آنكه حركت كرد و رفت بعد برادرش آمد و با او آن طور رفتار نكرد. عرض كردند: يا رسول الله ، با خواهر رفتارى كردى كه با برادر نكردى حضرت فرمود: براى اين بود كه خوبى خواهر به پدر و مادرش بيشتر بود.
و به سند صحيح از عبدالله بن مسكان - كه به اتفاق علما از بزرگواران ثقات اصحاب امام كاظمعليهالسلام
بود - نقل كرده از ابراهيم بن شعيب كه گفت عرض كردم خدمت امام صادقعليهالسلام
پدرم خيلى پير شده و ضعف او زياد شده و طورى است كه ما او را برمى داريم و براى قضاى حاجت مى بريم
حضرت فرمود: اگر مى توانى خودت مباشر اين كار باش و به غير واگذار نكن ، و به دست خود لقمه بر دهن او گذار؛ كه اين سپرى است از آتش براى تو در فرداى قيامت
و اين حديث از كتاب حسين بن سعيد و غيره نيز نقل شده است و به سند صحيح نقل كرده كه : مردى مشرف شد خدمت امام صادقعليهالسلام
عرض كرد: پدر و مادر من مخالفند (يعنى عارف به حق شما نيستند) حضرت فرمود: خوبى كن به آنان همان طورى كه به دوستان ما خوبى مى كنى
به سند ديگر نقل كرده از امام باقرعليهالسلام
كه فرمود: سه چيز است كه خدا براى احدى رخصت در ترك آن نداده : اداى امانت به سوى صاحبش ، خوب باشد يا بد؛ و وفا كردن به عهد و قرارداد، با خوب و بد؛ و خوبى كردن به پدر و مادر، چه خوب باشند و چه بد.
و اين روايت از خصال به دو سند نقل شده است
و به سند ديگر نقل كرده از امام صادقعليهالسلام
كه فرمود: مردى آمد خدمت رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
عرض كرد: من دخترى داشتم چون بزرگ شد، او را لباس پوشيدم و زينت كردم و به چاه انداختم كفاره اين گناه چيست ؟ فرمود: آيا مادرت زنده هست ؟ عرض كرد: نه حضرت فرمود: خاله ات زنده است عرض كرد: بلى فرمود: خوبى كن به خاله ات كه او به منزله مادر است تا كفاره گناه تو شود...
تمام اين روايات را از كتاب كافى نقل كردم
در بحار از امالى صدوق و شيخ نقل كرده از امام صادقعليهالسلام
كه فرمود: كسى كه دوست دارد كه خدا سبك كند بر او سكرات مرگ را، پس صله رحم كند و به والدين خود خوبى كند. اگر اين طور كرد، سكرات مرگ بر او آسان شود و فقر هرگز به او نرسد.
در روايت اربعمائه اميرالمؤ منينعليهالسلام
فرمودند: كسى كه افسرده كند والدين خود را، پس عقوق والدين كرده
در روايات عيون در مكاتبه حضرت رضاعليهالسلام
براى ماءمون فرموده است : خوبى به والدين واجب است ، هر چند مشرك باشند؛ لكن اطاعت نكند آنان را در چيزهايى كه معصيت خالق باشد.
از امالى شيخ نقل كرده از رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
كه فرمود: فرزند خوبى كننده به پدر و مادر هر نظرى كه به پدر و مادر خود مى كند از روى مهربانى و رحمت ، هست براى او به هر نظرى ثواب حج قبول شده عرض كردند: يا رسول الله ، اگر روزى صد مرتبه نظر كند؟ حضرت فرمود: بلى
و اين حديث از روضه الواعظين نيز نقل شده است
از قرب الاسناد نقل شده از امام صادقعليهالسلام
كه فرمود: داخل بهشت نمى شود عاق والدين ، و مداومت كننده در خوردن شراب ، و منت گذارنده در كارهاى خيرى كه مى كند.
از امالى شيخ از اميرالمؤ منينعليهالسلام
نقل شده كه فرمود: رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند: سه گناه است كه عقوبت آن تعجيل مى شود و تاءخير به آخرت نمى افتد: عقوق والدين ، و ظلم كردن بر مردم ، و كفران احسانات مردم
از كتاب علل صدوق از امام صادقعليهالسلام
نقل شده كه فرمود: عقوق والدين از گناهان كبيره است براى آنكه خداى عزوجل قرار داده عاق را عصى شقى
حقير گويد: در روايات كثيره كه بيان گناهان كبيره شده ، از جمله آن عقوق والدين شمرده شده است
از بصائرالدرجات نقل كرده از ابراهيم بن مهزم كه گفت : شبى در خدمت امام صادقعليهالسلام
بودم در مدينه وقتى كه مراجعت كردم به منزل ، بين من و مادرم كلماتى واقع شد و من درشتى كردم در كلام خود با مادرم فردا كه آمدم خدمت امام صادقعليهالسلام
ابتدائا فرمود: چرا ديشب با مادر درشتى كردى ؟ نمى دانى كه در شكم او مدتى مسكن داشتى و در دامن او پرورش يافتى و از پستان او شير خوردى ؟ عرض كرد: بلى فرمود: پس درشتى نكن بر او.