فصل پنجم : فضيلت اجزاى نماز
اين فصل درباره فضيلت اجزاى نماز است تا واضح شود فضيلت نماز و اهميت آن و آنكه افضل است از هزار حج و عمره قبول شده چنانكه گذشت
اهميت طهارت و حكمت و اهميت و ثواب وضو بدان كه : طهارت شرط صحت نماز است و بدون آن نماز باطل است ، چه عمدا و چه سهوا و چه جهلا باشد. و آن ابتداى نماز است
در وسائل از مشايخ ثلاثه از امام صادقعليهالسلام
نقل است كه فرمود: نماز سه ثلث است : يك ثلث طهارت ، يك ثلث ركوع و يك ثلث سجود.
از عيون و علل از حضرت رضاعليهالسلام
نقل است كه در مقام بيان علت و حكمت وضو فرمود: وضو براى اين است كه بنده طاهر باشد وقتى كه قيام مى كند به انجام نماز و مناجات با پروردگار، و مطيع باشد او را در آنچه امر فرموده ، و پاك و پاكيزه باشد از كثافات و نجاسات ، و دفع شود كسالت و نعاس از او، و تزكيه شود قلب او براى قيام در محضر مقدس پروردگار. و اين وضو واجب است براى نمازى كه ركوع و سجود دارد، نه آنچه ركوع و سجود ندارد مثل نماز ميت
از امام صادقعليهالسلام
نقل است كه فرمود: آيا نمى ترسد آن كسى كه بدون وضو نماز مى خواند كه زمين او را فرو مى برد؟!
در كتاب محاسن از صفوان جمال از امام صادقعليهالسلام
است كه فرمود: مردى را در ميان قبر نشانيدند و به او گفتند: صد تازيانه از عذاب مى خواهيم به تو بزنيم گفت : من طاقت ندارم كم كردند تا آنكه رسيد به يكى گفت : طاقت ندارم گفتند چاره اى نيست گفت : براى چه عمل مى زنيد؟ گفتند: براى اينكه يك روز بدون وضو نماز خواندى و بر ضعيفى گذشتى و او را يارى نكردى
پس يك تازيانه به او زدند، پس قبر او مملو از آتش شد.
و اين روايت را در كتاب وسائل از صدوق در كتاب علل و عقاب الاعمال و من لا يحضر و محاسن برقى نقل كرده است
در كتاب كافى باب نوادر كتاب طهارت از امام صادقعليهالسلام
است كه فرمود: وضو شرط ايمان است
در كتاب جعفريات از آن حضرت نقل است كه فرمود: وضو نصف ايمان است و در مكاتبه حضرت اميرالمؤ منينعليهالسلام
به سوى محمد بن ابى بكر فرمود: بدان كه وضو نصف ايمان است در كتاب كافى از سماعه است كه گفت : فرمود آقا موسى بن جعفرعليهالسلام
ما: هر كس وضو بگيرد براى نماز مغرب ، وضوى او كفاره گناهان واقع شده در آن روزش است غير از كبائر. و هر كس وضو بگيرد براى صبح ، هست وضوى او كفاره گناهان شبش غير از كبائر. و به سند ديگر نيز اين روايت را نقل كرده و صدوق نيز در من لايحضر آن را نقل كرده است
در كافى و كتاب من لا يحضر از امام باقرعليهالسلام
از پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
است كه فرمود به آن مرد ثقفى : آمدى كه سوال كنى از وضو و نمازت چه ثواب دارد. اما وضويت ، پس وقتى كه دست خود را به آب زدى و «بسم الله الرحمن الرحيم» گفتى ، گناهانى كه به دست كردى آمرزيده مى شود. و وقتى كه صورت را شستى ، گناهانى كه به چشم و دهان كردى بخشيده مى شود. و وقتى كه دستها را شستى ، گناهانى كه به دست ها انجام دادى آمرزيده مى شود. و وقتى كه سر و پاها را مسح كشيدى ، آن گناهانى كه به قدم كردى و به سوى آن رفتى پراكنده مى شود.
در كتاب من لا يحضر و تهذيب ص ١٠٢ نقل كرده از امام صادقعليهالسلام
كه فرمود: هر كس ياد كند اسم خدا را بر وضويش ، گويا غسل كرده است
و روايت شده كه : هر كس وضو بگيرد و ياد كند اسم خداى تعالى را، جميع جسدش پاك شود. و وضو تا وضوى ديگر كفاره گناهان مابين دو وضوست و اگر اسم خدا را نبرد، پاك نشود از جسدش مگر آنچه آب به آن رسيده است در كتاب وسائل در روايت آمدن يهودى و سوالاتش از پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
از علت وضو و غير آن ، عرض كرد: اى محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
جزا و ثواب وضو گيرنده چيست ؟ فرمود: اول كه دست به آب مى زند، شيطان از او دور مى شود. و وقتى كه مضمضه كند، خداوند نورانى كند قلب و زبان او را به حكمت وقتى كه استنشاق كند، ايمن مى كند او را خدا از آتش و روزى مى كند به او بوى بهشت را. و وقتى كه صورت خود را بشويد، خداوند روى او را سفيد گرداند در روزى كه روهايى سفيد و روهايى سياه شود. و وقتى كه دستها را بشويد، خداوند حرام كند بر او غلهاى آتش را. و وقتى كه مسح سر كشد، گناهانش را خدا دفع فرمايد. و وقتى كه قدم را مسح كند، خدا او را بر صراط بگذراند روزى كه قدمها مى لغزد. در تفسير امام عسكرىعليهالسلام
است كه فرمود: رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمودند: وقتى كه بنده وضو بگيرد و صورت خود را مى شويد، گناهان صورت او ريخته مى شود. و وقتى كه دستها را مى شويد، گناهان دستها ريخته مى شود. و وقتى كه مسح سر بكشد گناهان سرش بريزد و وقتى كه پاها را مسح نمايد يا بشويد جهت تقيه ، گناهان پاها مى ريزد. و اگر بگويد در اول وضو: بسم الله الرحمن الرحيم ، تمام اعضاى او از گناه پاك شود. و اگر در آخر وضو يا غسل بگويد: سبحانك اللهم و بحمدك اشهد ان لا اله الا انت استغفرك و اتوب اليك و اشهد ان محمدا عبدك و رسولك و اشهد ان عليا وليك و خليفتك بعد نبيك و ان اولياءه خلفاؤ ك و اوصياءه اوصياؤ ك ، گناهان او ريخته مى شود مانندى كه برگها از درختها مى ريزد. و خلق فرمايد خدا به عدد هر قطره از قطرات وضويش يا غسلش ملكى كه تسبيح كند خدا را و تقديس كند و تهليل و تكبير گويد و صلوات بر محمد و آل طيبين او بفرستد و ثواب اينها براى وضو گيرنده مى باشد...
كيفيت وضوى اميرالمؤ منينعليهالسلام
شيخ صدوق در كتاب شريف من لا يحضره الفقيه نقل كرده از امام صادقعليهالسلام
كه فرمود: يك روز اميرالمؤ منينعليهالسلام
نشسته بود با فرزندش محمد ابن الحنفيه فرمود: اى محمد، ظرف آبى حاضر كن براى وضوى نماز. پس محمد آب حاضر كرد.
پس مقدارى آب به دست راست گرفت و بر دست چپ ريخت پس فرمود: بسم الله و بالله و الحمد لله الذى جعل الماء طهورا و لم يجعله نجسا.
پس استنجا كرد و فرمود: اللهم حصن فرجى و اعفه و استر عورتى و حرمنى على النار.
پس مضمضه كرد و فرمود: اللهم لقنى حجتى يوم القاك و اطلق لسانى بذكرك و شكرك
پس استنشاق فرمود و گفت : اللهم لا تحرم على ريح الجنه و اجعلنى ممن يشم ريحها و روحها و طيبها.
پس صورت مبارك را شست و فرمود: اللهم بيض وجهى يوم تسود فيه الوجوه و لا تسود وجهى يوم تبيض فيه الوجوه
پس دست راست را شست و فرمود: اللهم اعطنى كتابى بيمينى و الخلد فى الجنان بيسارى و حاسبنى حسابا يسيرا.
پس دست چپ را شست و فرمود: اللهم لا تعطنى كتابى بشمالى و لا تجعلها مغلوله الى عنقى و اعوذ بك ربى من مقطعات النيران
پس مسح سر كشيد و فرمود: اللهم غشنى برحمتك و بركاتك و عفوك
پس مسح پا كشيد و فرمود: اللهم ثبتنى على الصراط يوم تزل فيه الاقدام واجعل سعيى فيما يرضيك عنى يا ذاالجلال و الاكرام
پس سر بلند كرد و فرمود: اى محمد، هر كس مثل من وضو بگيرد و بگويد مثل آنچه من گفتم ، خلق فرمايد خداى تعالى از هر قطره ملكى كه تسبيح و تقديس و تكبير گويد، پس بنويسد خداوند ثواب اين را براى او تا روز قيامت
اين روايت در كتاب كافى و تهذيب و محاسن برقى نيز نقل شده است
در كتاب فقه الرضا فرمود: هر مؤ منى كه بخواند در بين وضويش «انا انزلناه فى ليله القدر» را، از گناهان خارج شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است
در كتاب مستدرك از جامع الاخبار نقل كرده از امام باقرعليهالسلام
كه فرمود: هر كس عقب وضو آيه الكرسى را يك مرتبه بخواند، خدا عطا فرمايد به او ثواب چهل سال ، و چهل درجه براى او بلند گرداند، و چهل حوريه به او تزويج فرمايد.
از لب اللباب است كه فرمود آن حضرتصلىاللهعليهوآلهوسلم
: هر كس هفت مرتبه «لا اله الا الله» بگويد قبل از وضو، عطا مى شود به او در بهشت هفت مقابل دنيا.
و در خبر است : وقتى كه با طهارت شود بنده ، خارج كند خداوند از او هر نجاست و خباثت را. و هر كس وضو بگيرد پس وضو را خوب انجام دهد، خارج شود از گناهان مثل روزى كه از مادر متولد شده است
تمام اين روايات را در كتاب مستدرك و وسائل و بحار با روايات ديگر كه به مفاد و مضمون اينهاست نقل كرده اند.
و در هر سه كتاب چند روايت از پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل كرده اند كه مضمون آنها اين است : چشم را وقت وضو گرفتن باز كنيد كه آب به آن برسد. اميد است كه آتش جهنم را نبيند.
و در هر سه كتاب رواياتى ذكر كرده اند كه مضمون آنها اين است : هر كس با وضو بخوابد، فراش او مثل مسجد خواهد بود و گويا تمام شب را به عبادت احيا كرده است
از كتاب دعوات قطب راوندى از پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل شده است كه هر كس با وضو بخوابد، اگر در آن شب بميرد، شهيد مرده است
از كتاب امالى مفيد و مجالس ابن الشيخ از انس از پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل شده كه در ضمن حديثى فرمود: اى انس ، زياد كن طهور را؛ كه خدا عمرت را زياد مى كند. و اگر مى توانى شب و روز با طهارت باش ، كه اگر با طهارت مردى ، شهيد خواهى بود.
وجوب و ثواب غسل جنابت
اما غسل جنابت ، پس وجوب آن از ضروريات است و علت شستن تمام بدن آن است كه منى از جميع بدن خارج مى شود چنانكه پيامبر و حضرت رضاعليهالسلام
ما فرموده اند.
در كتاب امالى صدوق در روايت آمدن يهودى خدمت پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و سوالاتش عرض كرد: ثواب آن كسى كه غسل كند از حلال چيست ؟ فرمود پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
: مؤ من وقتى كه مجامعت كند با عيالش ، هفتاد هزار ملك بالهاى خود را باز مى كنند و رحمت بر او نازل شود. و وقتى كه غسل كند، بنا كند خداوند براى او به هر قطره خانه اى در بهشت
پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
فرمود در روايت مفصلى : ديدم مردى از امت خودم را كه مهيا شده براى او عذاب قبر، پس وضوى او آمد و مانع شد.
و ديدم مردى از امت خودم را، و پيغمبران ، حلقه حلقه جمع بودند، نزد هر حلقه آمد ممنوع شد، پس غسل جنابت او آمد دست او را گرفت و پهلوى من نشانيد.
از لب اللباب نقل شده كه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
: هر كس غسل كند از حيض يا جنابت ، عطا كند خدا به او به هر قطره چشمه اى در بهشت و به عدد هر مويى كه بر سرش و جسدش مى باشد قصرى در بهشت وسيعتر از هفتاد مقابل دنيا نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه خطور كرده به قلب بشرى
اين روايات را در كتاب وسائل و مستدرك و بحار نقل كرده اند.
تفسير لفظ مقدس الله
اما فضيلت اجزاى نماز، بدان كه : لفظ مقدس «الله» اسم جلاله ذات مقدس حق مى باشد و اسماء ديگر اسم صفت مى باشد. و معنى لفظ الله آنكه آن ذات مقدس مستجمع جميع كمالات است و همه خلايق در حقيقت و كنه ذات او متحيرند. عقل و فهم و شعور و ادراك و فكر و تمام قواى ظاهرى و باطنى عاجزند كه به قوه خود آن ذات قدوس را ادراك كنند، بلكه ذات مقدس خودش را در عالم ذر معرفى فرموده و خود را به آنان نمايش داده و فرموده : الست بربكم قالوا: بلى و معرفت را در قلوب آنها ثابت فرموده و نفوس را رنگ به معرفت خود فرموده و پيامبران را براى تذكر و رفع غفلت فرستاده و براى تزكيه قلوب از اوساخ موهومات ارسال رسل فرموده و خودش آنان را مبتلا به باءساء و ضراء نموده تا آنكه اميدها از غير حق منقطع شود و معرفت فطرى ظاهر شود. و راه زياد شدن معرفت و سير در درجات را نماز قرار داده فرمود: الصلاه معراج المؤ من و قربان كل تقى
و مردم را موظف فرموده كه در نماز تسبيح و تنزيه و تكبير و تمجيد كنند و از غير خدا اعراض كنند و موانع را برطرف كنند تا خدا به آنها نظر لطف فرمايد و رحمت بر آنها فرستد و معرفت آنها را زياد فرمايد و در درجات كمال و عرفان آنان را سير دهد.
شيخ صدوق از حضرت عسكرىعليهالسلام
نقل كرده كه در تفسير آيه شريفه عظيمه :(
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
)
و كلمه مقدسه «الله » فرموده : هو الله الذى يتاله اليه عند الحوائج و الشدايد كل مخلوق عند انقطاع الرجاء عن كل مَن هو دونه و تقطع الاسباب من جميع من سواه تقول : بسم الله اى : استعين على امورى كلها بالله الذى لا تحق العباده الا له
يعنى : اوست الله ، يعنى آن ذات مقدسى كه تمام مخلوقات وقت حاجت و شدت به سوى او پناه مى برند آن وقتى كه اميدها از تمام مخلوقات قطع شده و اسباب نجات از جميع ما سوى منقطع گرديده مى گويى : بسم الله يعنى : استعانت مى خواهم براى انجام تمام كارها به آن ذات قدوسى كه سزاوار نيست عبادت مگر براى او؛ فريادرس است وقتى كه از او خواهند؛ و اجابت كننده است وقتى كه او را بخوانند و به او ملتجى و پناهنده شوند.
تا آنكه فرمود: مردى حركت كرد خدمت مولا اميرالمؤ منينعليهالسلام
عرض كرد: يا اميرالمؤ منين اِخبار فرما مرا از «بسم الله الرحمن الرحيم»؛ چيست معنى آن ؟ فرمود: قول تو «الله» اعظم اسمى است از اسماء الاهى و اوست اسمى كه سزاوار نيست احدى به او ناميده شود غير آن ذات مقدس
آن مرد عرض كرد: تفسيرش چيست ؟ حضرت فرمود: الله اوست كه نزد حاجت و شدت هر مخلوقى رو به او مى آورد، وقتى كه اميدها و اسباب از غير او منقطع شود...
در كتاب بحار چند روايت نقل نموده از امام باقر و امام صادقعليهالسلام
ما كه مفاد آنها اين است :
هر كس ده مرتبه «يا الله» بگويد، خطاب مى رسد: لبيك اى بنده من ؛ حاجت خود را بخواه
و اگر «يا رب» ده مرتبه بگويد، پروردگار گويد: لبيك ؛ حاجت را سوال كن
و همچنين اگر گفت : «يا الله يا ربى» مكرر تا آنكه نفس قطع شود، پروردگار فرمايد: سوال كن حاجت خود را.
و اگر بگويد: اى رب ، اى رب سه مرتبه ، ندا مى شود: سوال كن حاجت خود را.
و اگر بگويد: يا رب يا رب تا آنكه نفس قطع شود، گفته مى شود به او: لبيك ؛ حاجت تو چيست ؟
و اگر بگويد: «يا ربى يا الله» تا آنكه نفس قطع شود، اجابت شود و گفته مى شود به او: لبيك ؛ حاجت تو چيست ؟
تمام اينها صريح كلام امامعليهالسلام
بود و در بحار ج ٩٣ باب اذكار ص ٢٣٣ مذكور است و نقل كرده است از كتاب قرب الاسناد و محاسن برقى و رساله محاسبه النفس سيد ابن طاووس و دعوات راوندى
و گفته اند: كلمه الله اسم اعظم است براى چند وجه :
اول آنكه : هر حرفى از آن بردارند، معنى ثابت و برقرار است
دوم آنكه : مشهورترين اسماء است
سوم آنكه : مقدمه است بر ساير اسماء.
چهارم آنكه : در كلمه توحيد و شهادتين مذكور است
پنجم آنكه : از همه اسماء بيشتر است در قرآن ؛ كه گفته اند در ٢٨٠٧ موضع در قرآن مجيد ذكر شده است
ششم آنكه : در كلام حضرت اميرعليهالسلام
كه در اول صفحه قبل ذكر شد اشاره به اين شده
هفتم آنكه : در كلمه مقدسه «الله اكبر» ايما به اين مى باشد. بلكه تسبيحات اربعه مويد همين است كه ذكر عظمت آن بزودى بيايد ان شاء الله تعالى
هشتم آنكه : صفت واقع نمى شود، به خلاف ساير اسماء كه صفات اسم و دلالت بر صفت خاص مى كند، به خلاف لفظ مقدس الله كه دلالت بر ذات مى كند.
نهم آنكه : خداوند در قرآن مجيد از ذات مقدس خود خبر مى دهد به علم و قدرت و ربوبيت و ساير صفات و غالبا به لفظ الله تعبير مى فرمايد. فرموده :
انى انا الله رب العالمين و انى انا الله لا اله الا انا فاعبدنى الحمد لله رب العالمين و الله بكل شى ء شهيد. ان الله على كل شى ء قدير. و الله من ورائهم محيط. ان الله غفور رحيم ان الله عزيز حكيم ان الله غنى حميد. و الله ذو فضل عظيم ان الله كان عليا كبيرا. قل الله خالق كل شى ء و هكذا.
و اگر ساير آيات راجع به اين موضوع را خواهى كه تدبر كنى تا عظمت و جلالت اسم مقدس الله و رب بر تو ظاهر شود، پس مراجعه كن به كتاب بحار ج ٩٣ باب اسماء الحسنى ص ٢٣٦ و باب اسم اعظم ص ٢٢٣، و ج ٤ باب علم ص ٧٤ و باب قدرت ص ١٣٤ و باب عدد اسماء الله تعالى ص ١٨٤. و غير آن زياد است و ملاحظه كن اخبار فضيلت تسبيحات اربعه را به حالت جمعى يا انفرادى و ان شاء الله تعالى ذكر خواهيم كرد.
بيان عظمت اسم مقدس رب
اما اسم مقدس «رب» بعد از اسم مبارك الله ، مقدم است بر ساير اسماء.
قال تعالى : الحمد لله رب العالمين(
ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ
ۖ
فَتَبَارَكَ اللَّـهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ
)
و هكذا در موارد ديگر.
قال تعالى : تبارك اسم ربك ذى الجلال و الاكرام و سبح اسم ربك الاعلى
و نزد جمعى اسم مقدس رب اسم اعظم است زيرا كه :
جملات دعائيه قرآنيه از انبيا و غيرهم مصدر به اسم شريف «ربنا» يا كلمه «رب» شده و نقل شده كه جملات دعاى مصدر به «ربنا» در ٣١ محل ذكر شده
و حق تعالى نيز اسناد دعوت و استجابت را به اين لفظ داده فرموده است : «(
ادْعُوا رَبَّكُمْ
)
و قال :(
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ
)
پس در دعاهاى حضرت آدم و حوا نقل فرموده :(
قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا
)
- الايه
و در دعاهاى نوح است :(
رَبِّ انصُر نِي بِمَا كَذَّبُونِ
).
(
رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ
)(
رَّبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلًا مُّبَارَكًا
)
و(
رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي
)
. و غير اينها زياد است
و در دعاى هود:(
رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ
).
و در دعاى ابراهيم خليل :(
رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ
)
و(
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ... رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ
)
و غير اينها زياد است و در آياتى كه دعاى آن حضرت را نقل كرده به كلمه رب يا ربنا بوده است
و در دعاى لوط:(
رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ
)(
رَبِّ انصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ
)
.
و در دعاى شعيب :(
رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ
)
و در دعاى موسى :(
رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِ
) (
رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ
)
.(
رَبِّ نَجِّنِي
)
(
رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ
رَبَّنَا اطْمِسْ
.
)
(
رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي
).
و غير اينها كه مقتضى احصا نيست
و در دعاى سليمان : «رب اغفرلى و هب لى ملكا». «رب اوزعنى ان اشكر...»
و در دعاى زكريا:(
رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً. رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ
)
آيه
و در دعاى عيسى :(
قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّـهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ.
)
و در دعاى حواريين :(
رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلْتَ
)
.
و در دعاى اصحاب كهف :(
رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً
)
.
و در دعاى پيامبر ماصلىاللهعليهوآلهوسلم
:(
رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا
.)
و غير ذلك از حد احصا خارج است