ابواب رحمت

ابواب رحمت0%

ابواب رحمت نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

ابواب رحمت

نویسنده: آيت الله شيخ على نمازى شاهرودى
گروه:

مشاهدات: 19269
دانلود: 3068

توضیحات:

ابواب رحمت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 80 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 19269 / دانلود: 3068
اندازه اندازه اندازه
ابواب رحمت

ابواب رحمت

نویسنده:
فارسی

عظمت و فضيلت و ثواب سوره مباركه حمد

عظمت سوره مباركه حمد از اخبار گذشته استفاده مى شود. چون كه آن را به ازاى قرآن و معادل قرآن و اشراف گنجهاى عرش قرار داده است

صدوق در من لا يحضر از فضل بن شاذان از امام رضاعليه‌السلام نقل كرده كه در روايت بيان علل احكام فرمود: ابتدا شده در نماز به سوره حمد، براى آنكه در قرآن مجيد و ساير كلام نيست كلامى كه جمع شده باشد در او جوامع خير و حكمت الاهيه مانند سوره مباركه حمد...

صدوق در كتاب ثواب الاعمال از على بن ابى حمزه بطائنى نقل كرده است كه گفت : امام صادقعليه‌السلام فرمود: اسم اعظم خدا جدا جدا شده در سوره مباركه حمد.

و همين روايت در كتاب مستدرك از سيد ابن طاووس به سند ديگر و در كتاب تفسير برهان و بحار نقل شده است

در كتاب كافى به سند صحيح از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: اگر بخوانم حمد را بر ميتى هفتاد مرتبه پس زنده شود، عجب نيست

و به سند ديگر از امام باقرعليه‌السلام است كه فرمود: هر مريضى كه الحمد او را خوب نكند، هيچ چيز ديگر او را خوب نمى كند و به سند ديگر نيز اين روايت نقل شده است

در تفسير برهان از عياشى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده است كه فرمود به جابربن عبدالله : آيا نمى خواهى تعليم كنم تو را افضل سوره اى كه خدا نازل فرموده است در قرآن ؟ عرض كرد: بلى پس تعليم كرد او را سوره حمد و فرمود: آن شفا هست از هر دردى مگر مرگ

از كتاب امالى شيخ از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است كه فرمود: كسى كه به او علتى و مرضى برسد، پس حمد را در گريبانش هفت مرتبه بخواند. اگر خوب نشد، هفتاد مرتبه بخواند. كه من ضامن هستم براى او عافيت را.

از كتاب مناقب ابن شهر آشوب نقل شده كه يكى از دو دست هشام بن عدى الهمدانى در جنگ صفين جدا شد. پس اميرالمؤ منينعليه‌السلام دست او را گرفت و بر محل خودش گذاشت و چيزى خواند، خوب شد. عرض كرد يا اميرالمؤ منين چه خواندى ؟ حضرت فرمود: سوره حمد. چون كه فهميد در نظرش كوچك آمد، دست او از محل افتاد ديگر حضرت به او اعتنا نفرمود.

از كتاب طب الائمه از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: هر وقت به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كسالتى و يا چشم زخمى يا دردسرى عارض مى شد، دست مبارك خود را باز مى كرد و سوره حمد و معوذتين (سوره قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق) مى خواند، پس دست خود را به صورت مى كشيد، درد و كسالت برطرف مى شد.

از طب الائمه از امام باقرعليه‌السلام است كه فرمود: هر كس سوره مباركه حمد و قل هو الله احد او را خوب نكند، پس هيچ چيز او را خوب نمى كند. و هر مرضى دفع مى شود به اين دو سوره شريفه

از امام صادقعليه‌السلام است كه به يكى از دوستان كه مبتلا به تب شديد بود فرمود: سر خود را در ميان گريبان پيرهن داخل كن و اذان و اقامه بگو و هفت مرتبه سوره حمد بخوان پس عمل كرد، فورى خوب شد.

و از امامعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: نخواندم حمد را بر دردى هفتاد مرتبه مگر آنكه ساكن شد. و اگر بخواهيد تجربه كنيد، لكن شك نكنيد.

شيخ طبرسى در كتاب مكارم الاخلاق از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمود: در هفت مرتبه حمد خواندن شفاست براى هر دردى و اگر صد مرتبه بخواند و روح از جسد خارج شده باشد، خداوند روح او را برمى گرداند.

در بحار از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه فرمود: كسى كه فاتحه الكتاب را بخواند، خدا به او به عدد تمام آيات كه نازل فرموده ، ثواب عطا فرمايد.

در حديث سوالات يهودى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همين مفاد را پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در جواب يهودى فرموده است

و در حديث ديگر مى فرمايد: كسى كه فاتحه الكتاب را قرائت كند، اجرش مثل آن كسى كه دو ثلث قرآن را تلاوت كرده مى باشد. و مثل آن است كه بر هر مرد و زن مؤ منى تصدق كرده

و در حديث ديگر فرمود رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : قسم به آن كسى كه جان من به يد قدرت اوست ، خدا نازل نكرده در تورات و انجيل و زبور و قرآن مثل اين سوره شريفه و آن است ام القرآن و سبع المثانى

و اين دو روايت اخير را شيخ طبرسى در تفسير مجمع البيان نيز ذكر فرموده است و روايات گذشته را در كتاب وسائل و مستدرك نقل كرده اند.

در بحار از دعوات راوندى نقل كرده از اميرالمؤ منين از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود: جبرئيل نازل شد و گفت : يا محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به درستى كه خداى تعالى بر تو هيچ سوره اى از قرآن نازل نكرده مگر آنكه در آن حرف فا مى باشد - و هر فايى از آفت است - مگر سوره حمد كه فا در آن نيست

از كتاب تفسير عياشى از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است كه فرمود: شيطان چهار مرتبه به صداى بلند گريه كرد: اول آن روزى كه خدا او را لعنت كرد، و آن روزى كه به زمين آمد، و آن روزى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مبعوث شد، و ديگر آن روزى كه ام الكتاب - يعنى سوره حمد - نازل شد.

در كتاب مستدرك از امام رضاعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: قرائت حمد شفاست براى هر دردى مگر مرگ

و از ابو سليمان نقل كرده كه گفت : در جنگى خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوديم مردى بيهوش افتاد. يكى از اصحاب سوره فاتحه الكتاب را در گوش او خواند، حركت كرد و خوب شد. پس عرض كرديم اين را خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم . پس فرمود: اين سوره ام القرآن است و آن است شفا از هر دردى

در اول تفسير برهان او مولا اميرالمؤ منينعليه‌السلام نقل كرده كه عبدالله بن عباس مشرف شد خدمت حضرت براى تفسير قرآن حضرت وعده داد او را براى شب پس در شب حاضر شد. حضرت فرمود: اول قرآن چيست ؟ عرض كرد: فاتحه الكتاب حضرت فرمود: اول فاتحه چيست ؟ عرض كرد: بسم الله حضرت فرمود: اول «بسم الله» چيست ؟ عرض كرد: بسم باز فرمود: اول بسم چيست ؟ عرض كرد: با. پس حضرت شروع فرمود در تكلم در «با» تا آخر شب وقتى كه نزديك صبح شد فرمود: اگر شب ادامه داشت ، ما نيز در كلام خود ادامه مى داديم

و فرمود در حديث ديگر: اگر بخواهم سنگين مى كنم بار هفتاد شتر را در تفسير فاتحه الكتاب يعنى از بيانات من كتابها در تفسير فاتحه الكتاب نوشته شود كه اگر بر هفتاد شتر بار شود سنگين شود.

اسامى سوره مباركه حمد

از آنچه ذكر كرديم ، اسامى سوره حمد فهميده مى شود:

اول : فاتحه الكتاب

دوم : سوره حمد؛ چون حمد و ستايش در آن است

سوم : ام الكتاب ؛ يعنى : اصل الكتاب ؛ اصل كتاب كه گويا كتاب از آن حاصل شده است مثل آنكه زمينها چون از زمين كعبه توسعه يافته ، اسم زمين مكه ام القرى شده است

پس ام الكتاب اصل كتاب است چون مطالب قرآن به نحو اجمال در آن جمع است براى آنكه مطالب قرآن يا راجع به وحدانيت و ربوبيت و صفات پروردگار است و يا راجع به عبوديت و بيان طريق مستقيم است و اينكه سالكين آن در نعمت و راحت و الطاف پروردگارند، و آن طريقه معصومين مى باشد كه خطا و گناهى نمى كنند كه غضب و عذاب شامل آنها شود، و از راه حق خارج نمى شوند كه داخل اهل ضلال شوند. و يا مطالبش راجع به قصص انبيا و حالات آنهاست و يا راجع به كفار و مشركين است كه تمام اين مطالب به نحو اجمال در سوره حمد است

چهارم : ام القرآن ؛ به همان مناسبتى كه در ام الكتاب بيان كرديم

پنجم : سوره شفا؛ چون براى همه دردها شفاست

ششم : سبع المثانى سبع يعنى هفت چون هفت آيه است و مثانى است زيرا در ركعت اول و دوم نماز تكرار مى شود.

تفسير سوره مباركه حمد

تفسير سوره مباركه حمد به نحو اختصار اين است

شيخ ثقه جليل و فاضل نبيل على بن ابراهيم قمى در تفسير خود به شش سند معتبر نقل فرموده از امام باقر و امام صادق و امام رضاعليه‌السلام م اجمعين كه فرمودند در تفسير آيه شريفه : «بسم الله»: «با» بهاء خداست (يعنى اشاره است به حسن و جمال و عظمت ذات مقدس .) و «سين» سناء خداست (يعنى اشاره است به رفعت و علو پروردگار جل جلاله .) و «ميم» ملك خداست (يعنى اشاره است به پادشاهى و سلطنت ذات پاك احديت .) و «الله» براى الاه تمام موجودات اسم است «رحمن» است به جميع خلق در دنيا. (يعنى مؤ من و كافر در دنيا مشمول نعمتهاى خداوندند) و «رحيم» است به مؤ منين فقط. (يعنى بعد از مرگ رحمت ذات مقدس مخصوص مؤ منين است .)

و همين روايت از كافى و غير آن نيز نقل شده است و همچنين شيخ صدوق از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است

«الحمد لله» يعنى : تمام حمد و ستايش و ثنا و خوبى كه در عالم مخلوقات و موجودات مى باشد ملك و مخصوص ذات مقدس ‍ حق است و هر خوبى كه نزد هر مخلوقى مى باشد همه از ناحيه ذات پاك او و از اثر لطف و مرحمت اوست و هرگز موجودى مالك نعمتى نخواهد شد مگر به تمليك و بخشش او. و هر حسن و كمال نعمتى كه نزد ممكنات است همه از طرف اوست و حدوث و بقا و محل آن همه به خواست و اراده اوست

لا خير و لا نعمه الا من الله تعالى و لا حول و لا قوه الا بالله تعالى ما شاء الله لا ياءتى بالخير الا الله و لا يصرف السوء الا الله و كل نعمه فمن الله تعالى

«رب العالمين» يعنى : خالق و مالك و صاحب و پروردگار تمام عالميان است كه همه به خواست و اراده او ايجاد شده اند و با بقاى او باقى اند. و هيچ موجودى نمى تواند آنى و كمتر از آن خود را نگهدارى كند مگر به خواست و اراده و نگهدارى او. لا اله الا هو الحى القيوم

و مناسب است در اينجا بيان مختصرى كنيم از «عالمين» - بحول الله تعالى و قوته - و ابتدا نماييم به رواياتى كه ثقه جليل و محدث نبيل شيخ القميين و سيدالمحدثين عظيم القدر و المنزله محمد بن الحسن الصفار كه از بزرگواران اصحاب حضرت عسكرىعليه‌السلام بود.

در كتاب شريف بصائر در جزء هشتم باب ١٢ به سند خود از امام سجادعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود به منجمى : آيا دلالت كنم تو را بر كسى كه از اول زمانى كه بر ما وارد شدى تا حال چهارده عالم را سير كرده و هر عالمى سه مقابل دنياست و از جاى خود حركت نكرده ؟ عرض كرد: كيست ؟ فرمود: من و اگر بخواهى خبر دهم تو را به آنچه خوردى و آنچه ذخيره كردى

و اين خبر را در بحار از كتاب اختصاص شيخ مفيد و بصائر نقل كرده است

و نيز بصائر از حضرت ابوالحسنعليه‌السلام در ضمن حديثى نقل كرده كه فرمود: براى خدا هفتاد هزار عالم است كه بيشترند از عدد انس و جن

شيخ صدوق در كتاب خصال نقل كرده از امام صادقعليه‌السلام كه فرمود: براى خداى عزوجل دوازده هزار عالم است و هر عالمى بزرگتر است از هفت آسمان و هفت زمين هر عالمى خيال مى كنند كه غير خودشان عالم ديگر نيست و حجت خدا بر آنها من هستم

و اين خبر را در بحار از كتاب خصال و كتاب منتخب البصائر به دو سند از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است

در آخر كتاب خصال نقل كرده از امام باقرعليه‌السلام كه در ضمن حديثى فرمود: خيال مى كنى كه خدا همين يك عالم را خلق كرده و بشرى غير از شما خلق نكرده است ؟ نه چنين است ! بلكه هزار هزار عالم و هزار هزار آدم خلق فرموده است

و اين خبر را در بحار از كتاب توحيد و خصال نقل كرده است

و غير اين روايات زياد است كه در تفسير برهان در ذيل آيه شريفه و در بحار ج ٢٧/٤٦، و ج ٧٥/٣٢٠ - ٣٤٩ مذكور است

«الرحمن» يعنى : بسيار رحم و مهربانى كننده است بر جميع مخلوقات در دنيا بر مؤ من و كافر كه همه را مشمول رحمت و نعمت و الطاف خود قرار مى دهد، هر چند معصيت او نمايند و منكر او گردند و به واسطه كفر و شرك ، نعمت را از آنان قطع نمى كند.

«الرحيم» يعنى : لطف كننده و مهربان است به مؤ منين كه احكام و تكاليف آنان را سهل و آسان قرار داده و تكليف شاق به آنان نكرده است

در تفسير امام عسكرىعليه‌السلام نقل كرده از اميرالمؤ منينعليه‌السلام كه فرمود: خدا رحمت خود را صد قسمت قرار داده يك قسمت آن را در تمام خلق تقسيم فرموده و به هر يك هر چه خواسته لطف فرموده و به اين رحمت است كه انسان و حيوان يكديگر را رحم مى كنند. و وقتى كه قيامت شود اين قسمت را با آن ٩٩ قسمت ديگر براى خود جمع كرده و رحم مى فرمايد به آن مؤ منين را.

( مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ). مالك يعنى : صاحب اختيار روز جزاست كه آن روز قيامت و حساب خلايق است ؛ هر وقت بخواهد قيامت را اقامه مى كند و خلايق را محشور مى فرمايد و بين آنان به آنچه بخواهد حكومت مى فرمايد. و در ضمن اقرار است به روز قيامت و حساب و مجازات اعمال

و امام سجادعليه‌السلام و امام صادقعليه‌السلام قرائت اين آيه شريف را مكرر مى فرمودند.

( ِيَّاكَ نَعْبُدُ ) يعنى : خدايا، تو را عبادت مى كنيم و احدى را با تو شريك نمى كنيم و اين اقرار به خلوص نيت است در عبادت و رغبت تقرب است به سوى خداى تعالى

( وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ) يعنى : خدايا، از ذات مقدس تو استعانت مى جوييم كه ما را اعانت فرمايى بر اطاعت و بندگى خودت تا آنكه اداى عبادت و انجام وظيفه كنيم به همان كيفيت كه خواستى و ما را توفيق اجتناب از محرمات لطف فرمايى و از شر شيطان انسى و جنى و گمراهان و موذيان و ظالمان نگهدارى فرمايى و اين شاهد است بر آنكه امورات به يد قدرت حق است و تفويض به خلق نشده است

( اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ) . يعنى : هدايت و ارشاد فرما ما را به راه مستقيم و آن به آن نور هدايت را در قلب ما روشن فرما؛ كه اگر يك آن نور ندهد خاموش است و در ضلالت و تاريكى واقع خواهيم شد. مثل آنكه اگر يك آن قوت و قدرت و حيات ندهد، مرگ به ما خواهد رسيد. و اين درخواست است كه در جميع امور ما را موفق به طريق مستقيم فرما.

در تفسير برهان از شيخ صدوق به سند خود از مفضل نقل كرده كه گفت : سوال كردم از امام صادقعليه‌السلام از تفسير «صراط». فرمود: آن طريق است به سوى معرفت خدا. و آن دو صراط است ؛ يكى در دنيا، و ديگرى در آخرت اما آنكه در دنياست ، پس آن امام واجب الاطاعه است كه هر كس او را بشناسد و اقتدا به او نمايد، عبور كند بر صراطى كه در آخرت بر جِسر جهنم است و اگر امام را نشناخت ، قدم او از صراط قيامت بلغزد و در آتش جهنم واقع شود.

و در روايات زياد تفسير شده «صراط مستقيم» بر وجود مقدس امامعليه‌السلام . و امام صادقعليه‌السلام اين آيه شريفه را زياد تكرار مى فرمود.

( صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ ) . يعنى : راه آن كسانى كه نعمت دادى به آنان و مراد نعمتهاى ظاهرى نيست چون كفار و مشركين نيز در نعمتهاى ظاهرى شركت دارند. بلكه مراد نعمتهاى باطنى است كه نعمت هدايت و معرفت خدا و پيامبران است و آن ، صراط انبيا و ائمهعليه‌السلام م مى باشد.

( غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ) . يعنى : نه راه كسانى كه مورد غضب مى باشند و نه راه گمراهان و آنان كسانى هستند كه در غير طريق پيامبران و ائمهعليه‌السلام م وارد مى شوند و از طريق مستقيم منحرفند.

فضيلت و شرافت و ثواب تلاوت قرآن

در وسائل به سند صحيح از امام صادقعليه‌السلام در وصيت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اميرالمؤ منينعليه‌السلام است كه فرمود: بر تو باد به تلاوت قرآن بر هر حالت كه هستى

شيخ كلينى و صدوق نقل كرده اند از امام باقرعليه‌السلام كه فرمود: كسى كه قرائت قرآن كند در نماز ايستاده ، خدا براى او به هر حرفى صد حسنه بنويسد. و اگر در نماز نشسته بخواند، به هر حرفى پنجاه حسنه و اگر در غير نماز بخواند، به هر حرفى ده حسنه براى او نوشته شود.

جناب كلينى نقل كرده از سيدالشهداعليه‌السلام كه فرمود: كسى كه يك آيه از كتاب خدا را در نماز ايستاده بخواند، خدا براى او به هر حرفى صد حسنه بنويسد. و اگر در غير نماز بخواند، به هر حرفى ده حسنه و اگر استماع قرآن كرد، به هر حرفى يك حسنه براى او نوشته شود...

شيخ كلينى نقل فرموده از امام سجادعليه‌السلام و از امام صادقعليه‌السلام كه فرمودند: كسى كه حرفى از كتاب خدا را بدون آنكه قرائت كند گوش بدهد، خدا براى او حسنه اى بنويسد و از او گناهى محو فرمايد و براى او درجه اى بلند فرمايد. و اگر يك حرف ظاهرى (يعنى از حفظ ياد بگيرد بدون تعلم خط) از او ياد گرفت ، بنويسد خدا براى او ده حسنه ، و محو كند از او ده گناه و بلند كند براى او ده درجه بعد فرمودند: نمى گويم به هر آيه ولكن به هر حرفى «با، يا، تا» و مثل اينها.

و فرمودند: كسى كه يك حرف در نماز نشسته بخواند، خدا براى او پنجاه حسنه بنويسد، و از او پنجاه گناه محو فرمايد، و بلند فرمايد براى او پنجاه درجه و اگر در نماز ايستاده بخواند، خدا براى او به هر حرفى صد حسنه بنويسد، و از او صد گناه محو فرمايد، و براى او صد درجه بلند نمايد...

و مفاد اين روايت را كسان ديگر نيز نقل كرده اند. و در كتاب وافى نقل شده است

و به حسب روايات مستفيضه نظر كردن به قرآن شريف عبادت است ، و وضو گرفتن براى قرائت قرآن مستحب است

در كتاب وسائل و بحار از عدة الداعى نقل كرده اند كه فرمود معصومعليه‌السلام : براى قارى قرآن به هر حرفى در نماز ايستاده ، صد حسنه است ؛ و در نماز نشسته ، پنجاه حسنه ؛ و با وضو و طهارت در غير نماز، بيست و پنج حسنه ؛ و بدون طهارت ، ده حسنه آگاه باشيد! نمى گويم «المر» يك حرف است ، بلكه براى الف ده حسنه ، و براى لام ده حسنه ، و براى ميم ده حسنه

فضيلت و ثواب قرائت سوره شريفه قل هو الله احد

فضيلت و ثواب قرائت سوره شريفه قل هو الله احد پس زيادتر از آن است كه بتوان احصا كرد. در تفسير برهان و در كتاب وسائل و مستدرك و بحار و كتاب وافى روايات زياد در ابواب متفرق در مدح و عظمت و فضيلت و شرافت اين سوره شريفه نقل كرده اند.

از آن جمله روايات زيادى است كه مفاد آنها اين است : كسى كه يك مرتبه سوره قل هو الله را بخواند، گويا ثلث قرآن را خوانده است و اگر دو مرتبه بخواند، گويا دو ثلث قرآن را خوانده و اگر سه مرتبه بخواند، مثل آن است كه تمام قرآن را خوانده است

از كتاب توحيد صدوق به سند خود از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: كسى كه قل هو الله احد را يك مرتبه بخواند، گويا ثلث قرآن و ثلث تورات و ثلث انجيل و ثلث زبور را قرائت كرده است

كلينى در كتاب كافى به سند خود از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: پدرم امام باقرعليه‌السلام مى فرمود: قل هوالله احد ثلث قرآن است و قل يا اءيها الكافرون ربع قرآن است

حقير گويد: گذشت كه سوره حمد دو ثلث قرآن است و بيايد روايت صدوق از امام رضا از پدرانشعليهم‌السلام كه فرمودند: رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: كسى كه بخواند اذا زلزلت را چهار مرتبه ، مثل كسى است كه تمام قرآن را خوانده

شيخ كلينى ، در كافى به سند خود از مفضل نقل كرده است كه گفت : امام صادقعليه‌السلام فرمود: اى مفضل ، خود را از شر مردم نگهدارى كن به بركت آيه شريفه «بسم الله الرحمن الرحيم» و به بركت قل هوالله احد. بخوان آن را از طرف راست و چپ و پيش رو و عقب سر و از بالاى سر و پايين پا. و وقتى كه داخل شدى بر سلطان جابرى ، بخوان اين را سه مرتبه در وقتى كه نظر مى كنى به سوى او، و دست چپ را ببند و باز نكن تا از نزد او خارج شوى

و ايضا شيخ كلينى در كافى به سند خود نقل كرده است از امام باقرعليه‌السلام كه فرمود: كسى كه قل هوالله احد را يك مرتبه بخواند، بركت بر او نازل شود. و اگر دو مرتبه بخواند، بركت بر او و اهل او نازل شود و اگر سه مرتبه بخواند، بركت بر او و اهل او و همسايه هايش نازل مى شود. و اگر دوازده مرتبه بخواند، بنا كند خدا براى او دوازده قصر در بهشت و اگر صد مرتبه بخواند، آمرزيده شود گناهان ٢٥ ساله او غير از گناهان راجع به خونريزى و اموال مردم و اگر چهارصد مرتبه بخواند، براى اوست ثواب چهارصد شهيد كه در راه خدا خون آنان ريخته شده است

و ايضا شيخ كلينى در كافى و صدوق در ثواب الاعمال از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده اند كه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بعد از موت سعدبن معاذ هفتاد هزار ملك آمدند - و از آنان بود جبرئيل - و بر سعد نماز خواندند. گفتم : اى جبرئيل ، به چه چيز سعد مستحق شد كه شما بر او نماز بخوانيد؟ عرض كرد: به قرائتش قل هوالله احد را ايستاده و نشسته و سواره و پياده و در حالت رفتن به جايى و برگشتن از جايى

و شيخ كلينى به سند خود از امام صادقعليه‌السلام از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده است كه فرمود: كسى كه در وقت خواب صد مرتبه قل هوالله احد را بخواند، گناهان پنجاه ساله او آمرزيده مى شود. و اين روايت به چند سند در كتاب وسائل و مستدرك نقل شده است

در كتاب ثواب الاعمال از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است كه فرموده : وقتى كه شخص در محل خواب خود جاى مى گيرد و يازده مرتبه قل هوالله احد را بخواند، محفوظ شود خانه او و خانه هاى اطرافش

در كتاب مستدرك از شيخ كفعمى در جنه الامان الواقيه از خاتم الانبياصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل است كه فرمود: كسى كه قل هو الله احد و معوذتين را سه مرتبه وقت خواب بخواند، مثل كسى است كه قرائت قرآن كرده و براى اوست به هر آيه از قرآن ثواب پيغمبرى از پيغمبران ، و از گناهان خارج شود مثل روزى كه از مادر متولد شده و اگر در آن شب يا روز بميرد، شهيد مرده است

و بعضى روايات ديگر بيايد.

تفسير و تاءويل سوره شريفه قل هو الله احد

تفسير و تاءويل اين سوره شريفه به نحو اختصار اين است

«قل». يعنى : بگو اى محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

«هو» يعنى : اوست خداى يگانه كلمه «هو» اشاره است به آن ذات مقدسى كه غايب است از حواس ظاهره و باطنه و آن مركب است از دو حرف «ها» و «واو». ها تنبيه است به ثبوت ذات مقدس و آن نفى تعطيل است و واو اشاره به غايب از حواس است و آن نفى تشبيه است پس آن كلمه شريفه واضح شد كه نفى و تعطيل كفر است و تشبيه شرك است پس آن ذات مقدس ثابت است و قواى ظاهرى و باطنى به ذات مقدس او راه ندارد، و هر محسوسى و معلومى و معقولى و مفهومى و مدركى مخلوق است ، و ذات مقدس محاط علم و عقل و فهم و شعور و ادراك نمى شود.

«اللَّـهُ أَحَدٌ ». يعنى : خدا يكى است اميرالمؤ منينعليه‌السلام فرمود: الله معناى او معبودى است كه خلق به او پناهنده مى شوند و در او متحيرند، و اوست مستور از ادراك چشمها، و محجوب است از اوهام و خطرات قلبيه

و امام باقرعليه‌السلام فرمود: معناى الله آن معبودى است كه خلق از درك كردن ماهيت او و از احاطه كردن به كيفيت او عاجزند.

احد است ، احدى المعنى است ، احدى الصفات است ، فرد است در تمام صفات هيچ مثل و مانند و نظير و شبيه ندارد.

( اللَّـهُ الصَّمَدُ ) يعنى : ذات مقدس الله جل جلاله صمد است يعنى غنى بالذات است و همه به او محتاجند و از او حاجت مى خواهند و رفع احتياجات تمام خلايق از او و به اوست و صمد است كه براى آقايى و بزرگوارى عظمت و مجد او نهايت نيست ، دائم و باقى است ، زوال و فنا براى او نيست

و امام باقرعليه‌السلام فرمود:( الصَّمَدُ ) پنج حرف است الف دليل بر انيت و حقيقت ذات قدوس حق كه غايب است از ادراك حواس و لام دليل است بر الوهيت ذات مقدس

و اين الف و لام مستورند و به زبانها ظاهر نمى شوند و به گوش شنيده نمى شوند. (يعنى وقتى كه بگويى :( اللَّـهُ الصَّمَدُ ) الف و لام الصمد نه به زبان جارى است نه به گوش شنيده مى شود) ولكن در نوشتن ظاهر مى شوند. و اين دليل است بر آنكه ذات مقدس ‍ جل و علا به لطافت بى نهايت خود مخفى است و به حواس ادراك نمى شود و بزرگتر است از آنكه توصيف شود به زبان گويندگان و واقع شود در گوش شنوندگان براى آنكه تفسير الاه آن است كه خلق متحيرند از ادراك ماهيت و حقيقت او و حواس و اوهام به او راه ندارد. چون اوست ابداع كننده اوهام و خلق كننده حواس و ظهور اين الف و لام در نوشتن دليل است بر آنكه ذات مقدس حق ربوبيت و الوهيت خود را ظاهر كرد در ابداع مخلوقات و در تركيب ارواح لطيفه در اجساد كثيفه پس وقتى كه بنده به خود نظر كند، روح خود را نمى بيند، چنانكه لام «الصمد» واضح نمى شود و به زبان و گوش جارى نمى شود و داخل در حواس نمى شود و چون نظر به كتابت كند، ظاهر شود لام و همچنين وقتى كه بنده تفكر كند در حقيقت بارى تعالى و كيفيت او متحير شود و فكر او احاطه نكند و به تصور او در نيايد، براى آنكه ذات مقدس حق خالق صور و اوهام است و وقتى كه نظر كند به سوى خلق خدا و آنچه خدا ايجاد فرموده و ثابت كرده و نوشته در اوراق تكوينات ، ثابت شود براى او ذات مقدس كه اوست خالق و صانع اين موجودات و تركيب كننده ارواح در اجساد.

و اما صاد، پس دليل است بر آنكه ذات مقدس خدا صادق است و قول و كلام او صدق است ، و دعوت كرده بندگان خود را به سوى تبعيت صدق ، و وعده داده به صدق محل صدق را كه بهشت باشد.

و اما ميم ، پس دليل است بر ملك و پادشاهى ذات قدوس كه هميشه بوده و خواهد بود و زوال و فنا و تغيير و تبديل براى او نيست

و اما دال ، پس دليل است بر دوام مالك او و آنكه ذات مقدس دائم است و متعالى است از كون و زوال ، و اوست مكون و درست كننده كائنات ، و به خواست و اراده اوست حدوث و بقاى تمام كائنات

پس امام باقرعليه‌السلام فرمود: اگر مى يافتم كسانى كه متحمل علم بودند، هر آينه منتشر مى كردم توحيد و اسلام و ايمان و دين و شرايع را از «الصمد». و چگونه بيابم و حال آنكه جدم اميرالمؤ منينعليه‌السلام نيافت

«لم يلد و لم يولد». يعنى : از او متولد نشده چيزى ، نه عُزَير چنانكه نصارى گفتند، و نه خورشيد و ماه و ستارگان چنانكه مجوس ‍ گفتند، و نه ملائكه چنانكه مشركين گفتند، و نه خلق منزه است از آنكه چيزى از او خارج شود و ذات مقدس از چيزى خارج شود. نه از چيزى موجود شده و نه موجودات را از چيزى آفريده

تعالى الله عما يقول الظالمون علوا كبيرا.

اهل بصره نوشتند خدمت سيدالشهدا ابى عبدالله الحسينعليه‌السلام و سوال كردند از تفسير كلمه مقدسه «الصمد» پس ‍ حضرت مرقوم فرمودند: بسم الله الرحمن الرحيم وارد نشويد در تفسير قرآن بدون علم و جدال نكنيد در قرآن و تكلم نكنيد در آن بدون علم ؛ كه شنيدم از جدم رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: كسى كه تكلم كند در قرآن بدون علم ، پس جاى او در جهنم خواهد شد.

و به درستى كه خداى سبحانه و تعالى تفسير كرده صمد را. فرموده :( اللَّـهُ أَحَدٌ ﴿ ١ اللَّـهُ الصَّمَدُ ) . سپس تفسير آن را فرموده :( لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿ ٣ ﴾وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ. ) خارج نشده از او چيزى كثيف مثل بچه و ساير اجسام كه از اجسام مخلوقه خارج مى شود و نه چيز لطيفى مثل نفس

و بر او واقع نمى شود، چرت و خواب و خطورات و هم و غم و حزن و بهجت و خنده و گريه و ترس و اميدوارى و خستگى و گرسنگى و سيرى متعالى و منزه است از آنكه حالات و صفات مخلوق بر او عارض شود و از او چيزى خارج شود.

( وَلَمْ يُولَدْ ) و ذات مقدس نيز از چيزى متولد نشده و از چيزى خارج و حاصل نشده همان طورى كه اشياى كثيفه از عناصر خود خارج مى شوند، مثل آنكه چيزى از چيزى خارج مى شود، و حيوان و گياه از زمين خارج مى شود، و آب از چشمه و ميوه از درخت بيرون مى شود؛ و نه مانند خارج شدن اشياى لطيفه از مركز خود، مثل بينايى از چشم ، و شنيدن از گوش و بوييدن از بينى ، و چشيدن از دهن ، و كلام از زبان ، و معرفت و تميز دادن خير و شر از قلب ، و آتش از سنگ منزه و مبراست از آنكه از چيزى خارج شود، بلكه اوست صمد كه نه از چيزى خارج شده و نه در چيزى هست و نه بر چيزى قرار گرفته و ايجادكننده ، خلق كننده و انشاكننده تمام موجودات است به قدرت خود...

«و لم يكن له كفوا احد». يعنى : و نيست براى او مثل و مانند و هيچ چيز شبيه و نظير او نيست

فضيلت و شرافت و ثواب سوره مباركه قدر

در كتاب وافى و تفسير برهان و وسائل و مستدرك در ابواب متعدده روايات زياد مشتمل بر ثوابهاى عظيم و اجرهاى جزيل براى سوره قدر نقل كرده اند. از جمله آنها شيخ كلينى در كافى و صدوق در ثواب الاعمال از امام باقرعليه‌السلام نقل كرده اند كه فرمود: كسى كه انا انزلنا را به صداى بلند بخواند، مثل كسى خواهد بود كه شمشير خود را آشكار كشيده در راه خدا. و اگر آهسته بخواند، مثل كسى خواهد بود كه به خون خود آغشته شده است در راه خدا. و اگر ده مرتبه بخواند، هزار گناه او آمرزيده شود.

شيخ صدوق در كتاب ثواب الاعمال بعد از اين روايت نقل كرده از امام صادقعليه‌السلام كه فرمود: كسى كه انا انزلنا را در واجبى از واجبات خدايى بخواند، منادى ندا كند: اى بنده خدا، گناهان گذشته تو آمرزيده شد. پس عمل را از سر بگير.

شيخ طبرسى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده است كه فرمود: كسى كه سوره قدر را بخواند، عطا شود به او مثل اجر كسى كه ماه رمضان را روزه گرفته و احيا كرده شب قدر را. و همين خبر را راوندى و غيره نقل كرده اند.

شيخ صدوق نقل كرده از اسماعيل بن سهل گفت : نوشتم خدمت آقا امام جوادعليه‌السلام : تعليم فرما مرا چيزى را كه چون انجام دهم با شما باشم در دنيا و آخرت پس نوشت به خط مبارك خود - كه مى شناختم خط آن حضرت را - زياد كن تلاوت انا انزلنا و لب خود را تازه كن به استغفار.

فضيلت و ثواب سوره جحد

به حسب عده اى از روايات ، اين سوره معادل ربع قرآن است

شيخ كلينى در كافى نقل كرده از امام صادقعليه‌السلام فرمود: كسى كه وقت خواب قل يا ايها الكافرون و قل هو الله را بخواند، نوشته شود براى او برات بيزارى از شرك

و شيخ صدوق در ثواب الاعمال نقل كرده از امام صادقعليه‌السلام كه فرمود: كسى كه قل يا ايها الكافرون و قل هو الله احد را در فريضه اى از فرايض بخواند، خدا او و پدر و مادرش و اولاد او را بيامرزد. و اگر شقى باشد، اسم او از اشقيا محو شود و ثابت شود در ديوان سعدا. و خدا او را با سعادت زنده بدارد و بميراند و مبعوث كند او را مثل شهيد.